درگذشت هنرمند مؤمن و اهل معني و اهل دل، جناب آقاي علي اشرف والي -رحمة‌الله عليه- را به آن خاندان محترم و به جامعه‏ هنري كشور و به آشنايانِ با هنرِ آن مرحوم تسليت مي‏گويم و رحمت و مغفرت الهي و علو درجات را براي آن مرد صالح كه نشانه‏هاي ايمان و تعهد را در مدت سي‌وپنج ‏ساله آشنایي با ايشان بارها مشاهده كرده‏ام، از خداوند متعال مسئلت مي‏كنم. (سيدعلي خامنه‏اي‏، 13/10/1398)

بررسي روند توسعه حمل و نقل ريلي و راه آهن در ايران


 احمد طاهري/ هرچند نام راه‌آهن در ايران با رضاخان گره خورده است، اما اولين خطوط ريلي ايران چند سالي بیشتر از حکومت پهلوي سن دارد. در شمال غربي کشور، دو شهر تبريز و جلفا اولين شهرهايي بودند که در سال 1295 و در پايان دوره‌اي چهار ساله به لطف راه‌آهن به هم متصل شدند. در فاصله چهار سال نيز در نقطه مقابل کشور دو شهر زاهدان و ميرجاوه تحت پوشش راه‌آهن قرار گرفتند.
با روي کارآمدن رضاخان، انگليسي‌ها توسعه راه‌آهن را آغاز کردند. در روز چهارم اسفند 1305 شمسي لايحه تأسيس راه‌آهن سراسري ايران به تصويب نمايندگان مجلس شوراي ملي رسيد. دولت بريتانيا از‌‌ همان ابتدا اعتقاد داشت، اين خط‌‌ آهن از شمال به جنوب کشيده شود تا در صورت حمله احتمالي به روسيه و سپس شوروي پس از انقلاب اکتبر 1917 از آن استفاده شود.
«دنيس رايت» در کتاب «انگليس‌ها در ميان ايرانيان» مي‌نويسد: «دولت بريتانيا از خطري که روسيه را متوجه ايران ساخته بود، بيش از پيش نگران شده بود. سخت عقيده داشت که چنانچه راه‌آهني بين خليج‌فارس و درون ايران موجود نباشد، کمک نظامي بريتانيا به ايران در صورت حمله روسيه از شمال غير ممکن خواهد بود.»
حسين مکي در کتاب «تاريخ بيست ساله ايران» نقل مي‌کند، احمدشاه در پاسخ به پيشنهاد انگليسي‌‌ها براي گشودن باب مذاکره درباره کشيدن خطوط راه‌آهن گفت: «راه‌آهني که به صلاح و صرفه ايران است، راه‌آهني است که از دزداب (زاهدان فعلي) شروع مي‌شود و مسير آن به اصفهان و تهران باشد و از آنجا به اراک و کرمانشاه متصل شود، يعني از شرق به غرب ايران، چنانکه از زمان داريوش هم راه تجارت هندوستان در آسيا و سواحل مديترانه همين راه بوده است و اين راه براي ملت ايران ‌‌نهايت صرفه را از لحاظ تجارت خواهد داشت، ولي راه‌آهن عراق به خزر فقط جنبه نظامي و سوق‌الجيشي دارد و من نمي‌توانم پول ملت را گرفته يا از کشورهاي خارج وام گرفته و صرف راه‌آهني که فقط جنبه نظامي دارد، نمايم.»
با اينکه همگان به سودمندي راه‌آهن شرق و غرب چه از نظر تجاري و چه از نظر نظامي آگاه بوده و اعتقاد داشتند اين مسير کاربردهاي فراواني دارد؛ ولي رضاشاه آن را نپذيرفت. روز يک‌شنبه 23 مهر ماه 1306 در بيرون دروازه گمرک، کلنگ راه آهن به دست رضاشاه بر زمين زده شد و تکميل آن 11 سال به طول انجاميد. هزينه ساخت آن به طور عمده از محل ماليات ويژه‌اي که بر چاي، قند و شکر در نظر گرفته شده بود، تأمين و کسري آن نيز از طريق وام‌هاي بانکي و اعتبارات دولتي جبران شد.
در فاصله سال‌هاي 1306 تا 1336 محورهاي تهران‌ـ بندر ترکمن، تهران‌ـ بندر امام، اهواز‌ـ خرمشهر، گرمسار‌ـ مشهد و تهران‌ـ تبريز به طول بيش از 3000 کيلومتر وارد چرخه‌ ريلي کشور شدند؛ اما اين روند در سال‌هاي پاياني حکومت پهلوي افتي محسوس داشت و با سرعتي پايين و با تمرکز به مسير‌هاي کوچک و محلي ادامه پيدا کرد. در طول اين سال‌ها، جز تکميل پروژه طولاني قم‌ـ زرند که ساخت آن بالغ بر 33 سال زمان برد، ديگر خطوط مسافتي کوتاه داشتند. در مجموع، در 20 سال پاياني حکومت پهلوي 1265 کيلومتر خط ريلي جديد اضافه شد که البته کار احداث بخش عمده‌اي از آن در دوران قبل کليد خورده بود.

توسعه راه آهن جمهوري اسلامي
روند پيشروي خطوط ريلي از زمان پيروزي انقلاب رشدي فزاينده و سرعتي بالا پيدا کرد. با مستقر شدن جمهوري اسلامي ايران، با وجود جنگ و تهديدات بسياري که عليه ملت ايران صورت گرفت، کار ساخت خطوط ريلي جديد به سرعت در دستور کار قرار گرفت و بهره‌برداري از خط آهن 633 کيلومتري بافق به بندر‌عباس نخستين موفقيت اين حوزه بود.
در کنار هدف‌گذاري براي پروژه‌هاي جديد در طول اين سال‌ها، تقويت و بهبود وضعيت راه‌هاي موجود نيز از اصلي‌ترين محورهاي مدنظر مسئولان کشور بود. بسياري از خطوط، از جمله پر رفت‌وآمد‌ترين مسير مسافرتي کشور، يعني تهران‌ـ مشهد داراي خط دوم شدند و استان‌هاي بسياري براي نخستين بار صداي سوت قطار را در ديار خود شنيدند.
هم اکنون راه آهن ايران حدود 13 هزار کيلومتر خط، 25 هزار واگن باري، يک هزار و 900 واگن مسافري و 556 دستگاه لکوموتيو دارد. شرکت راه ‌آهن جمهوري اسلامي ايران سال گذشته (مهر 96 تا مهر 97) موفق به حمل حدود 47 ميليون تُن بار و 24 ميليون و 500 هزار نفر مسافر شده است. در برنامه پنج ساله ششم توسعه (از سال 1395 تا 1400)، افزايش سهم راه‌‌آهن در حمل بار از 12‌ درصد به 30 درصد و مسافر از هشت درصد به 20 درصد پيش‌بيني شده است. با وجود همه اين پيشرفت‌ها، کار بسياري در اين حوزه باقي‌ مانده است. قانون‌گذار در افق 1404 دستيابي به 26 هزار کيلومتر راه‌آهن را پيش‌بيني کرده و اين يعني براي رسيدن به برنامه هدف، هر سال بايد 1300 کيلومتر خط آهن در کشور بسازيم. در کنار آن، 11 استان ايران نيز همچنان از نعمت شبکه ريلي محرومند و براي اتصال آنها به برنامه و بودجه‌اي پرقدرت احتياج داريم.

آخرين وضعيت توسعه راه آهن
معاون وزير راه و شهرسازي و مديرعامل شرکت راه آهن جمهوري اسلامي در آذرماه 1397 اعلام داشت: «حمل و نقل ريلي کشور تا پايان آبان ماه سال جاري 20 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزايش يافت. حمل و نقل ريلي کشور در چهار سال گذشته 50 درصد رشد داشته است. در دولت يازدهم در مجموع بيش از 600 کيلومتر راه‌آهن جديد به شبکه حمل و نقل ريلي کشور افزوده شد و يک هزار و 200 کيلومتر از خطوط راه آهن، دوخطه شد.» به گفته وي، در شش سال گذشته 2 هزار کيلومتر راه‌آهن را نوسازي و بهسازي کرديم و آمادگي داريم کمتر از يک سال آينده يک هزار کيلومتر راه آهن جديد ايجاد کنيم. طي دو سال گذشته، سه هزار واگن باري از سوی بخش خصوصي، حدود 200 لکوموتيو و 200 واگن مسافربري به شبکه حمل و نقل ريلي کشور اضافه شد. 
وي ميزان کنوني مبادلات کالا از طريق حمل و نقل ريلي به کشورهاي همسايه را 75 ميليون تُن اعلام کرد و گفت: «توسعه شبکه حمل و نقل ريلي در شرق، شمال و غرب کشور به منظور مبادلات کالا و مسافر به کشورهاي همسايه در برنامه‌هاي دولت قرار دارد. در شرق کشور خط ريلي براي اتصال به افغانستان از خواف تا هرات به طول 207 کيلومتر را در دست احداث داريم که تکميل و بهره‌برداري از آن زمينه انتقال کالا از کشورهاي شرق آسيا به ايران و ترانزيت آن به ترکيه و اروپا را تسهيل مي‌کند.»
محمدزاده احداث خط ريلي رشت‌ـ آستارا به طول 163 کيلومتر را از ديگر طرح‌هاي مهم شرکت راه‌آهن بيان کرد و گفت: «خط ريلي قزوين‌ـ رشت آخرين مراحل تکميلي خود را طي مي‌کند و ايجاد خط ريلي رشت به آستارا موجب خواهد شد تا از طريق اين خط ريلي شمال به جنوب کشور متصل شود. تکميل اين شبکه ريلي در شمال کشور، تأثير بسزايي در ترانزيت کالا از کشورهاي آسياي ميانه و روسيه به شهر آستارا، جمهوري آذربايجان و سپس به داخل ايران دارد. با بهره‌برداري از خط ريلي رشت‌ـ آستارا، زمينه ترانزيت کالا از کشورهاي آسياي ميانه به کشورهاي خليج‌فارس و کشورهاي همسايه غرب ايران فراهم مي‌شود.»



 مهدي دنگچي/ سعيد كاظمي‌آشتياني، در نخستين روز از فروردين ماه 1340 در تهران به دنيا آمد. آثار نبوغ از همان سنين نوجواني و جواني در وي قابل مشاهده بود؛ به گونه‌ای كه در سال 1358 در همان 18 سالگي همزمان با ورود به دانشگاه، در هنرستان پيام اميد ادبيات و بينش اسلامي تدریس می‌کرد. سال 1358 در رشته فيزيوتراپي دانشگاه علوم پزشكي ايران پذيرفته شد. تعطيلي دانشگاه‌ها به علت انقلاب فرهنگي و حضور وي در جبهه‌هاي نبرد طي آن سال‌ها سبب شد پس از 11 سال سرانجام در سال 1369 با اخذ مدرك كارشناسي‌ارشد رشته فيزيوتراپي از دانشكده علوم توانبخشي فارغ‌التحصيل شود.
در سال 1361 با کمک دو نفر از همكارانش جهاد گروه پزشكي را در دانشگاه علوم پزشكي ايران تأسيس كرد. اين گروه هسته اوليه جهاد دانشگاهي علوم پزشكي ايران بود كه در سال 1365 شكل گرفت و دكتر كاظمي تا سال 1370 عهده‌دار مسئوليت بخش طرح‌ها و تحقيقات آن بود. از سال 1371 با تغييرات ساختار مديريتي جهاد دانشگاهي به سمت رياست جهاد دانشگاهي واحد علوم پزشكي ايران منصوب شد كه اين مسئوليت تا پايان دوره حياتش بر عهده وي بود. در اين سال‌ها، مراكز درماني متعددي تأسيس و گروه‌هاي گوناگون پژوهشي را راه‌اندازي كرد كه در آن ميان، پژوهشكده رويان جهاد دانشگاهي يكي از مهم‌ترين اين مراكز بود. 
پژوهشكده رويان جهاد دانشگاهي خرداد ماه 1370 با مديريت دكتر كاظمي به طور رسمی فعاليت خود را آغاز كرد و تاكنون هزاران زوج نابارور با بهره‌مندي از خدمات اين مركز پيشرفته درمان ناباروري صاحب فرزند شده‌اند. دكتر كاظمي در همين دهه و همزمان با مديريت جهاد دانشگاهي علوم پزشكي ايران و پژوهشكده رويان در دانشگاه تربيت مدرس تحصيل خود را در رشته علوم تشريحی با گرايش جنين‌شناسي ادامه داد و در سال 1376 با رتبه ممتاز موفق به اخذ درجه دكتري شد. دانش فراوان، هوش سرشار، توان مديريتي بالا از يك سو و تعهد،‌ اخلاص و ايمان هميشگي او به خداوند متعال از سويي ديگر سبب شد تا در دوران حيات كوتاهش در دو حوزه مديريتش موفقيت‌هاي چشمگيري، همچون گسترش روش‌هاي پيشرفته درمان ناباروري، ‌توليد و تكثير و انجماد سلول‌هاي بنيادي جنيني و همانندسازي (كلونينيگ) ‌حيوانات را رقم بزند. او در اعتلاي نام جمهوري اسلامي ايران در عرصه‌هاي بين‌المللي نيز با ثبت اين پيشرفت‌ها، حضور در كنگره‌هاي متعدد بين‌المللي و ابتكار برگزاري جشنواره بين‌المللي رويان سهمي از ياد نرفتني دارد.
غروب چهاردهم دي ماه 1384 قلب اين انسان والا از تپيدن ايستاد و افزون بر خانواده و دوستانش،‌ جامعه علمي كشور را نيز در سوگ و ماتم فقدانش نشاند.
رهبر معظم انقلاب معظم اسلامي در پيام درگذشت وي چنين نوشت: «با تأسف و تلخ‌کامي خبر درگذشت دانشمند مؤمن و جهادگر، مرحوم دکتر «سعيد کاظمي‌آشتياني» را دريافت کردم و بر فقدان آن شخصيت ارزشمند که کانون اميد و ابتکار و نوآوري بود، افسوس خوردم. وي يکي از فرزندان صالح انقلاب و از رويش‌هاي مبارکي بود که آينده‌ درخشان علمي در کشور را نويد مي‌دهند. مؤسسه‌ رويان که مجمع ارزشمندي از نوآوران و جهادگران عرصه‌ علوم زيستي است، در پيدايش و رشد و اعتلاي خود، مديون همت و ايمان و پشتکار اين دانشمند جوان و بلندهمت است.» (15/10/1384)

اصحاب انقلاب‌ـ 30


 سید مهدی حسینی/ در مبحث پیش به چگونگی دستگیری و تبعید امام خمینی(ره) به فرمان رژیم شاه و آمریکا اشاره شد. پس از خبر دستگیری امام، مرحوم حاج‌آقا مصطفی خمینی در اولین فرصت اقدام به اطلاع‌رسانی کرد و مراجع تقلید را در جریان امر قرار داد. ایشان همان ابتدا در منزل آیت‌الله‌العظمی مرعشی‌نجفی دستگیر و بازداشت شدند، اما این اقدام رژیم با واکنش‌هایی در داخل کشور همراه بود. مراجع تقلید نسبت به دستگیری و تبعید امام خمینی(ره) اعتراض کردند و اولین کسی که با صدور پیامی سکوت را شکست، مرحوم آیت‌الله‌العظمی میلانی بود. او با تنظیم متن پیامی خطاب به آیت‌الله‌العظمی مرعشی‌نجفی نوشت: «... عجبا نسبت به معظم‌له که یکی از مراجع تقلید هستند و مصونیت قانونی دارند و از شخصیت‌های بزرگ اسلامی می‌باشند تهمت‌های ناروایی می‌زنند و بی‌احترامی می‌نمایند. اولیای امور بدانند ایشان تنها نیستند؛ بلکه لسان ناطق همه مجامع روحانی و دینی هستند و گفته ایشان کلام حق و حقیقت است.»
پس از این پیام، آیت‌الله مرعشی‌نجفی اعلامیه‌ای بلندبالا،‌ صادر کردند که در بخشی از آن آمده است: «[آیا] شرم‌آور نیست که یکی از مراجع شیعه را به جرم اعتراض به تصویب بعضی از لوایح غیر شرعی و غیر قانونی از مملکت خود خارج کنند؟! یا ننگ نیست که اجانب مصون باشند و آیت‌الله خمینی(ره) را به بیگانه بسپارند؟! من از تبعید معظم‌له بسیار ناراحتم. من دیگر دقیقه‌شماری می‌کنم تا کی از این زندگی توأم با اسارت مستخلص شوم... آیا حضرت آیت‌الله خمینی(دامت‌برکاته) و سایر مراجع عظام جز اصلاح جامعه و حفظ اصول اسلامی و استقلال و تمامیت ارضی مملکت هدفی داشتند که به این نحو با کمال وحشی‌گری معظم‌له را از وطن خود تبعید کرده و مطالب بی‌اساس را منتشر ساخته و بلافاصله مساجد و منازل و مدارس طلاب علوم دینیه را محاصره کنند؟!»
دیگر علما و مراجع تقلید هم پیام و اطلاعیه دادند و ضمن ابراز تأسف این اقدام را محکوم کردند. براساس اسناد و گزارش‌های ساواک،‌ مدرسان حوزه علمیه قم با انتشار اطلاعیه‌ای‌ اعلام کردند: «ملت مسلمان! بار دیگر دست استعمار، مرجع عظیم‌الشأن شیعه‌ـ حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی‌ـ را به جرم دفاع از اسلام و مملکت و مخالفت با اعطای مصونیت به بیگانگان شبانه ربوده و به جای نامعلومی فرستاده و سایر مراجع عالیقدر و مسجد و مدارس علمیه را در محاصره مأمورین مسلح قرار داده است.»
ساواک در گزارش اعتراضات، در سند دیگری آورده است: «دنیا بداند علت دستگیری و تبعید آیت‌الله خمینی‌ـ مرجع تقلید و پیشوای مسلمین‌ـ برای مخالفت بالایحه مصونیت قضایی مستشاران آمریکایی در ایران است؛ یعنی مستشاران فنی و اداری و نظامی آمریکا و وابستگان آنها برای ارتکاب هر جرم و خیانتی در ایران آزاد هستند...» در سند دیگری از گزارش‌های ساواک درباره محکومیت تبعید امام از طریق طومارهای ارسال شده برای دولت و سفارت ترکیه آمده است: «در ظرف دو هفته گذشته،‌ تعدادی طومار و نامه که از طرف محصلین حوزه علمیه قم تنظیم گردیده به عنوان رئیس‌جمهوری ترکیه و از طریق سفارت کبرای آن کشور در تهران ارسال شده و در آن از تبعید آیت‌الله خمینی به ترکیه اظهار تأسف و نگرانی نموده و تقاضا کرده‌اند که از مشارالیه به عنوان یک رهبر عالیقدر و مرجع تقلید اسلامی پذیرایی نمایند.»
یکی دیگر از مراسم‌های باشکوه اعتراضات مردم و تجار بازار در مسجد سیدعزیزالله در 21 آذر 43 بود. اعضای جمعیت مؤتلفه با پخش تراکتی از مردم دعوت کرده بود در این گردهمایی شرکت کنند. پلیس موفق به جلوگیری از این جلسه نشد و‌ این اجتماع بزرگ‌ترین گردهمایی و اجتماع پس از تبعید امام خمینی(ره) بود. در این گردهمایی پس از سخنرانی،‌ قطعنامه‌ای از سوی اصناف، بازرگانان و پیشه‌وران تهران صادر شد که با تأکید، بازگشت امام خمینی(ره) از تبعید را خواستار شده بود. 
برخلاف رسانه‌های داخلی، دستگاه‌های خبری و رسانه‌های خارجی به موضوع تبعید امام پرداختند و به نوعی آن را پوشش خبری و تحلیلی دادند، برای نمونه خبرگزاری فرانسه اعلام کرد: «تعدادی از مغازه‌ها و بازار بسته شده است. اقدامات مجدانه‌ای از لحاظ امنیت از طرف دولت اتخاذ گردیده، ‌ولی حادثه‌ای روی نداده است‌ـ معلوم نیست آیت‌الله فعلاً در کجا است. بعضی از اخبار حاکی است که وی عازم ترکیه گردیده است و اخبار دیگر حکایت از تبعید او به بغداد دارد.»


 مهدی حسن‌زاده/ اروپايي‌ها در دوره تمدن‌هاي يونان و روم، از قارّه اروپا، پا بيرون گذاشتند و درباره شمال آفريقا و غرب آسيا اطلاعات و اخباري به دست آوردند. در همان حال با مردمان اين نواحي به تجارت کالا و مبادله فرهنگ مشغول شدند. در دوره قرون وسطي اروپايي‌ها به اروپا محدود شدند؛ چرا که از يک سو امپراتوري بيزانس ميان آنان و مشرق زمين حائل شد و از سوي ديگر گسترش اسلام، اروپايي‌ها را در قاره اروپا محدود و محصور کرد و سپس کاهش تجارت و مسافرت در اروپاي قرون وسطي موجب شد، اروپايي‌ها از جهان اطراف خود بي‌اطلاع بمانند. در اين دوران طی چندين دهه چند حادثه به وقوع پيوست که موجب شد غرب از انحطاط خارج شده و آماده کشورگشايي و استعمارگري شود.
بی‌شک آشنايي مجدّد با شرق را مي‌توان رمز اصلي خروج غرب از قرون‌وسطي و ورود به عصر رنسانس دانست. دنياي شرق آن‌قدر افسانه‌اي و باشکوه به نظر مي‌رسيد که خيلي زود دستيابي به ثروت‌هاي آن، آرزوي بزرگ غربی‌ها شد و برنامه‌ريزي براي دست درازي به آن کليد خورد. آشنايي با دنياي شرق، محصول چند واقعه بود: 
1ـ وقوع جنگ‌هاي صليبي، اروپايي‌ها را بيشتر با غرب آسيا و شمال آفريقا آشنا کرد.
2ـ جهان‌گشايي مغولان که به اروپا نيز کشيده شد، در اين امر مؤثّر بود، به طوری که در تماس‌هايي که اروپايي‌ها با مغولان برقرار کردند، با اوضاع آسيا بیشتر آشنا شدند.
3ـ يکي از راه‌هاي آشنايي غرب با شرق، ترجمه آثار علمي بود که از قرون ۱۲ و ۱۳ ميلادي، آغاز شد. در اين دوره که به «نهضت ترجمه» شهرت يافت، ضمن توجه به کتب مسلمانان به‌طور گسترده‌اي در اروپا، تلاش‌ها براي ترجمه و فهم و مطالعه آنها آغاز شد. اين نهضت از پايه‌هاي اصلي رنسانسِ علمي و فکري و عامل اساسي رویکرد اروپايي‌ها به علم بود. در اين دوران، آثار مهمّي در عرصه پزشکي همچون کتاب طبّ الملکي علي‌بن‌عباس اهوازي، کتاب الحاوي، دايرة‌المعارف بزرگ طبّ  و قانون ابن سينا به زبان‌های عبري و لاتين ترجمه شد. در اين دوره، دانش، بزرگي و عظمت مقهورکننده شرق بيش از پيش براي سوداگران غربي آشکار شد و وسوسه تسلّط بر شرق به اوج رسيد.
4ـ انتشار سفرنامه‌هايي که حکايت از آباداني و ثروت مشرق زمين داشت، عامل ديگري بود که سوداي استعمار شرق را در ذهن زياده‌خواهانه اروپايي‌ها تقويت مي‌کرد. نمونه‌اي از متوني که در اين دوران پخش شد و مشوّق حکمرانان حريص و ماجراجويان اروپايي به سوي شرق شد، سفرنامه‌اي منسوب به نئارکس، سردار اسکندر مقدوني است. او که از درباريان فيليپ دوم و دوست نوجواني اسکندر بود، در لشکرکشي اسکندر به شرق (325ـ 324 پيش از ميلاد) فرمانده ناوگان دريايي در خليج‌فارس بود. در يکي از متون يوناني سال 150 ميلادي، يعني نزدیک به 450 سال پس از نئارکس، سفرنامه‌اي منسوب به او مندرج است. در اين فضاي فرهنگي، به ناگاه، سفرنامه نئارکس کشف و به يکي از متون مورد علاقه حکمرانان و ماجراجويان اروپايي بدل شد. 
يکي ديگر از متوني که در ايجاد و گسترش اين تب ماجراجويي دريايي مؤثر بود، سفرنامه مارکوپولو است. مارکوپولو (1324ـ 1254)، پسر نيکولو پولو تاجر ونيزي، به ظاهر در 17 سالگي به همراه پدر راهي مشرق‌زمين افسانه‌اي آن عصر شد و در سال 1295 ميلادي، به موطن خود بازگشت. او در سال 1296، در اثناي جنگ ونيز و جنوا گرفتار و سه سال زنداني شد و در زندان جنوا با فردي به نام روستيچلو دوست شد. به نظر مي‌رسد سفرنامه منسوب به پولو، تقريرات وي در زندان به روستيچلو است. سفرنامه مارکوپولو نخستين بار در سال 1477، به زبان آلماني در نورنبرگ و در سال 1467، به زبان ايتاليايي منتشر شد. اين کتاب در دوران سفرهاي کلمب، کابوت و گاما نقشي مهم در ايجاد اشتياق به سوي مشرق زمين داشت؛ تا آنجا که کابوت پس از بازگشت از جزيره نيوفاوندلند، در گزارش سفر خود به پادشاه انگليس، مدعي شد به «سرزمين خان اعظم» رسيده است! اين سفرنامه تا زمان انتشار کتاب خانم «فرانسيس وود» در سال‌هاي اخير، متني معتبر تلقي مي‌شد؛ هرچند برخي محقّقان، مانند «پيتر هابکرک»، اصالت آن را رد مي‌کردند. در تمامي اين دوران، سفرنامه مارکوپولو مهم‌ترين سند از آشنايي اوليّه و جدّي اروپايي‌ها با چين، به طور اخصّ و مشرق زمين، به طور اعمّ، تلقي مي‌شد.
متن مهم ديگر، سفرنامه «نيکولو کونتي» است. سفر 25 ساله نيکولو کونتي (1469ـ 1395)، تاجر ونيزي، با دوران درخشان حکومت شاهرخ شاه گورکاني در ايران مصادف است. کونتي، در سال 1414ميلادي، راهي دمشق شد. او که افزون بر زبان عربي، زبان فارسي را نيز فرا گرفته بود، همراه با 600 تاجر به بصره و هرمز و آن‌گاه از راه بندر گوا (گهوکه) به ويجانگر (بيجانگر) هند رفت. کونتي، به برمه، جاوه، سوماترا و چين نيز سفر کرد وـ از راه کوچن، کاليکوت، عدن، مسقط، سومالي، جدّه و قاهره‌ـ در سال 1439، به ونيز بازگشت.
وي که در مصر به اسلام گرويده بود، در سال 1447، يعني هشت سال پس از بازگشت به وطن، به حضور پاپ «اوژن چهارم»  (1447‌ـ 1431) رفت. کونتي، مدعي شد براي نجات جان خود و خانواده‌اش به زور به اسلام گرويده است و تقاضاي بخشش کرد! پاپ توبه او را پذيرفت و دستور داد ماجراي سفرهايش ثبت شود. این‌گونه، پودجو براتچولني، اومانيست معروف و منشي پاپ، بر اساس تقريرات کونتي، سفرنامه او را تنظيم کرد. اين سفرنامه به دستور «مانوئل ثروتمند»، پادشاه پرتغال، از لاتين به زبان پرتغالي ترجمه و منتشر شد و چون متن اصلي از ميان رفته بود، نسخه فوق مبناي ترجمه و انتشار آن به زبان ايتاليايي قرار گرفت. 
5‌ـ يکي از مؤثّرترين روش‌ها، اشاعه داستان‌هاي حيرت‌انگيز درباره گنجينه‌هاي بي‌پايان و سهل‌الوصول مسلمانان و مشرق‌زمين بود؛ افسانه‌هايي که در شعر و ادب اروپاي سده شانزدهم به وسعت بازتاب يافته است. افسانه «گنج‌هاي الحمراء»، که واشنگتن ايروينگ، نويسنده آمريکايي، شماري از آن را در کتاب خود، به نام الحمراء (1832)، گرد آورده است، با داستان‌هاي شگفت «هزارو‌يک شب» و ماجراهاي جذاب مارکوپولو، در‌آميخت و به عطش «اکتشاف دريايي» و دستيابي به «شرق» بيش از پيش دامن زد؛ حتي در نقشه‌هايي که براي راهنمايي دريانوردان به چاپ مي‌رسيد، جاذبه‌هاي نمادين «سرزمين‌هاي ماوراء بحار» فراموش نمي‌شد. در گوشه‌اي از جهان، زني به طورکامل برهنه حضور داشت و «شهسوار مسيح» را به سوي خود وسوسه مي‌کرد و در گوشه‌اي ديگر مردي که سر نداشت و چشم و بيني و دهانش بر سينه او بود! نام‌هايي که «کاشفان» اروپايي بر سرزمين‌هاي ديگران مي‌نهادند نيز وسوسه‌انگيز بود؛ «دماغه اميد نيک»، «ساحل عاج»، «ساحل طلا» و...


 مرتضي دخيلي/ مردم استان ايلام هر ساله با فرارسيدن ايام سوگواري سيد و سالار شهيدان، به ياد عمليات غرور‌آفرين «محرم» در دهلران در زمان جنگ تحميلي مي‌افتند. در محرم سال 1361 شمسي، گردان‌هاي عزادار امام حسين(ع) با دسته‌هاي سينه‌زني در خطوط جنگي و يگان‌ها به راه مي‌افتند و خاطرات جنگ‌هاي صدر اسلام را زنده مي‌کنند. لشکرهاي 25 کربلا، نجف اشرف، علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) و امام حسين(ع) سپاه پاسداران مأموريت مي‌يابند خود را در خطوط درگيري محرم سازماندهي کنند. مشخصه مهم اين منطقه؛ ارتفاعات جبال حمرين است که خط مرزي قراردادي ايران و عراق پیش از تجاوز اين کشور به ايران بود. يکي از عوارض طبيعي منطقه، رودخانه‌های چيخراب، دويرج و ميمه است که فصلي و وحشي بودند و گاهی به هنگام طغيان، ارتفاع آب آنها به 10 برابر معمول مي‌رسد. منطقه عملياتي در حوزه مأموريت سپاه چهارم عراق قرار داشت و پدافند از منطقه عملياتي محرم، بر عهده لشکر 10 زرهي بود.  سرانجام لحظه موعود فرا مي‌رسد. باران رحمت و نجواي دعاي توسل در هم مي‌آميزد و فضايي ملکوتي به وجود مي‌آورد. عمليات ساعت 22 و 8 دقيقه، با رمز مقدس «يا زينب(س)» در منطقه عملياتي موسيان و شرهاني،‌ زبيدات، جنوب شرقي دهلران در غرب عين‌خوش با اهداف آزادسازي ارتفاعات حمرين در جنوب دهلران، تهديد و دسترسي به امکانات نفتي داخل خاک عراق و شهرک زبيدات آغاز مي‌شود.  تا نزديک صبح، بيشتر اهداف عمليات محقق مي‌شود و الحاق نيروها با موفقيت صورت مي‌گيرد، اما در منطقه چپ درگيري، بر اثر بارندگي و طغيان آب شکاف ايجاد مي‌شود و تلاش می‌شود دشمن نتواند از آن نقطه استفاده کند. با روشن شدن هوا، هواپيماهاي عراق با تمام امکانات اقدام به حمله کرده و با ريختن بمب و راکت تلاش مي‌کنند مانع ادامه عمليات شوند که در همين هنگام نيروي هوايي ايران نيز وارد معرکه می‌شود و پاسخ مناسبي به نيروي هوايي عراق مي‌دهد.  آزادي 550 کيلومترمربع از خاک ميهن اسلامي، کشته و زخمی شدن 2600 بعثي، اسارت 1970 نفر از نیروهای عراقی، انهدام 90 دستگاه تانک و نفربر و 13 دستگاه خودرو از دستاوردهاي مرحله اول این عملیات است. 



کيانوش جهانپور، سخنگوي سازمان غذا و دارو از بازگشایی بزرگ‌ترين کارخانه توليد داروهاي ضد سرطان خاورميانه در آذر ماه امسال خبر داد و گفت: «9 خط جديد توليد دارو با سرمايه‌گذاري بالغ بر 100 ميليون يورو در اين مجموعه راه‌اندازي شده است.» بسياري از شرکت‌هاي دارويي ايراني و توليدکنندگان مواد اوليه دارو در ماه‌هاي اخير، در راستاي تحقق عملي اقتصاد مقاومتي، توسعه توليد داخلي و اشتغال را سرلوحه برنامه توسعه خود قرار داده‌اند و در ماه‌هاي اخير، با وجود همه مشکلات، توليدکنندگان دارو و مواد اوليه دارويي از اقلام و توليدات جديد خود رونمايي کرده‌اند که برخي از آنها گاه و بيگاه در رسانه‌ها منعکس شده است. صنعت دارو و مواد اوليه دارويي کشور، صنعت روزهاي سخت و دشوار است. توليد ۶۷ درصد ماده اوليه داروهاي توليد داخل و ۹۷ درصد داروهاي مورد نياز کشور يک رکورد بين‌المللي است که دقيقاً در شرايط دشوار حاصل شده و با شتاب بيشتري قابل تداوم است. به گفته جهانپور، بخش خصوصي گام‌هاي بلند و استواري برداشته است؛ برای نمونه، به زودي در هلدينگ «اکتوورکو» که در حال حاضر با 2700 نفر نیرو داراي بيش از 40 هزار متر مربع فضاي توليد است و در شرايطي که به دليل تحريم‌ها و تهديدهاي بين‌المللي، داروهاي بيماري‌هاي خاص و صعب‌العلاج، مانند سرطان و ام‌اس در معرض تهديد است، اکتوورکو با انتقال فناوري ساخت طيف گسترده‌اي از داروهاي مورد نياز مبتلايان به سرطان و ام‌اس و توليد داخلي آنها، تلاش کرده است زمينه دسترسي بيماران به داروهاي باکيفيت به قيمت مناسب را فراهم کند. در همین راستا خاتمی، عضو کميسيون بهداشت و درمان مجلس شوراي اسلامي اظهار داشت: «در شرايط تحريم، صنايع داروسازي ما کار بزرگي کردند و به تازگی به عرصه توليد محصولات بيولوژيکي پا گذاشته‌اند. صنعت داروسازي به اصلاح و بازسازي نياز دارد و بايد همه نيازهاي دارويي کشور را به کمک صنايع داروسازي داخلي تأمين کنيم.»