منطقه جنوب غرب آسيا به واسطه حضور طولاني‌مدت نيروهاي بيگانه و همچنين طيف‌هاي سياسي خانواده‌محور منطقه كه تنها به تداوم قدرت اهل و عيال خود مي‌انديشند، دچار شرّي شده است كه در برابر خير موجود به هرگونه اقدامي دست مي‌زند.  
كشورهاي منفعت‌محور منطقه كه «خون» تنها عامل برخورداري از قدرت سياسي است، در اتحاد با رژيم صهيونيستي و آمريكا همه وقت و تلاش خود را براي از بين بردن خير موجود مي‌گذارند. يكي از بارزترين نمونه‌هاي آن بحرين است كه به واسطه تشديد بحران در ديگر كشورها از جمله سوريه و عراق، كمتر در اخبار و رسانه‌ها به آن پرداخته مي‌شود. 
مردم بحرين از سال 2011 و همراه با خيزش بيداري اسلامي در منطقه در اعتراض به نوع حكومت و حاكميت آل‌خليفه، بدون هيچ خشونتي دست به اعتراضاتي زده‌اند كه مي‌توان از آنها به اعتراضات مدني ياد كرد؛ اما طي اين مدت همواره با خشونت عريان آل‌خليفه مواجه بوده‌اند. 
آخرين اقدام ضدمردمي و ضد حقوق بشري مقامات بحرين، سلب تابعيت شیخ‌عیسی قاسم، روحاني شناخته شده و مورد پذيرش مردم است. اين موضوع سبب شد تا معترضان مدني در همان روز اول در منطقه الدراز  واقع در غرب منامه دست به تظاهرات بزنند. 
اين سياست كه برآمده از رويكردهاي افراطی عربستان سعودي است، به قدري در مقابل حقوق بشر قرار دارد كه حتي مقامات آمريكا را به واكنش واداشته است. به اين دليل كه اين سياست با هيچ يك از قوانين بين‌المللي سازگار نيست و هيچ نهاد حقوق بشري نه تنها نمي‌تواند از لغو تابعيت دفاع كند؛ بلكه سكوت در برابر آن را به ضرر خود مي‌بيند.  
سلب تابعيت شيخ‌عيسي قاسم، بخشي از این سیاست است كه رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي آن را در منطقه دنبال مي‌كنند. «مقاومت» دليل عمده اين رويكرد ضد مردمي در منطقه است كه بي‌شك با چالش‌هاي زيادي مواجه خواهد بود و سيل آن طومار برخي از حكومت‌هاي منطقه را در هم خواهد پيچيد.
 از زمان شكل‌گيري بيداري اسلامي و سقوط ديكتاتورهايي كه با محوريت و اتحاد غربي به زيست سياسي خود ادامه مي‌دادند،‌ رويارویي عليه مقاومت افزايش پيدا كرد تا اينكه در سوريه،‌ عراق، يمن و... به تروريست‌سازي و جنگ عليه مردم تبدیل شد.  
مقاومت از زماني در منطقه شكل گرفت كه رژيم صهيونيستي در اين منطقه تأسيس شد و از زماني تحركات مردمي عليه حاكمان ديكتاتور افزايش پيدا كرد كه برخي از آنها در منطقه به سمت اتحاد با تل‌آويو پيش رفتند. استارت اوليه اين تعامل با دشمن اسلام و مردم در منطقه با كمپ‌ديويد بود كه بعدها در ديگر كشورها نيز به صورت نهان و آشكار نمايان شد. 
از اين رو اقدام عليه مقاومت و تقلا براي برچيدن آن از همان ابتدا آغاز شد؛ مسئله‌اي كه به ترور رهبران مقاومت اسلامي از شيخ‌احمد ياسين،‌ فتحي‌شقاقي،‌ سيدعباس موسوي، محمدباقر حكيم،‌ آيت‌الله محمدباقر صدر و همچنين اعدام شيخ نمر در عربستان سعودي منجر شد.  
همه تلاش‌هایي كه مخالفان و دشمنان مقاومت در منطقه انجام مي‌دهند براي از بين بردن آن بوده است. اين تقلا و تلاش پس از فلسطين در سوريه، يمن، عراق، بحرين و ... در حال صورت گرفتن است. اين در حالي است كه همه ترورهاي پيشين و همه تلاش‌هاي كنوني براي از بين بردن مقاومت بي‌فايده بوده و حتي به تقويت و قدرت‌گيري مداوم آن منجر شده است. دليل اصلي اين است كه مقاومت، برآمده از انديشه ديني مردم منطقه است. 
بر همين اساس ترورهاي ضد مردمي از سوي مدافعان حقوق بشر، به حماسه غزه با توان دفاعي در مقابل تماميت توان نظامي رژيم صهيونيستي، قدرت‌گيري روزافزون حزب‌الله لبنان در سطوح مختلف، به‌‌ویژه در عرصه سياسي، مقاومت بلندمدت مردم سوريه با توجه به فشارهاي داخلي و خارجي، شكل‌گيري جريان مردمي و بسيج حشد الشعبي در عراق، مقاومت جوانان در عربستان سعودي، بحرين، يمن و ... تبدیل شده است. 
نگاهي به تاريخ چند دهه اخير منطقه گوياي اين مسئله است كه دشمنی با مقاومت كه اكنون در رأس آن رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي با حمايت آمريكا قرار دارند، نه تنها اين جريان اصيل را تضعيف نكرده، بلكه  آن را تقويت کرده است. اکنون سلب تابعيت شيخ‌عيسي قاسم در تكميل آن مي‌تواند نقطه عطفي در مبارزات ضد ديكتاتوري بحرين باشد تا به سرنگوني آل‌خليفه منجر شود. 
اين جرياني است كه تشنگان قدرت از جمله سعودي‌ها و آل‌خليفه و ديگر متحدان آنها كه همگی با گرايش‌های خوني و خانوادگي حكومت مي‌كنند، دركي از آن نخواهند داشت، تا اينكه روز موعود فرارسد.

یکی از ادعاهای ساختار حاکم بر ترکیه به ریاست حزب عدالت و توسعه به نخست‌وزیری رجب طیب‌اردوغان در طول بیش از یک دهه را اعلام حمایت از فلسطین تشکیل می‌دهد. اوج این ادعا نیز در سال 2010 پس از یورش کماندوهای رژیم صهیونیستی به شکستن محاصره غزه (کشتی مرمره) و کشتار سرنشینان این کشتی رقم خورد و ترکیه خود را یکی از کانون‌های حمایت از فلسطین در جهان مطرح کرد؛ رویکردی که البته با استقبال گسترده مردم ترکیه نیز همراه بود و بر میزان حمایت مردمی از دولت حاکم افزود. آنچه در برآیند ماه‌های اخیر رفتاری ترکیه در قبال رژیم صهیونیستی به چشم می‌خورد، نوعی تغییرات آشکار از رویکرد تقابلی به تعاملی با این رژیم است. پس از ماه‌ها بحث رسانه‌ای سرانجام در هفتم تیر ماه 1395 نخست وزیر ترکیه به طور رسمی احیای روابط با رژیم صهیونیستی را اعلام کرد. البته، وی ادعا کرده خواسته‌های ترکیه درباره غزه و نیز غرامت کشتی مرمره اجرایی شده و به صلاح ترکیه است که مناسبات خود با این رژیم را احیا کرده و توسعه دهد. جالب و قابل توجه آنکه اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه نیز در گفت‌وگو با ابومازن، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، این اقدام را طرحی برای حمایت از فلسطین دانسته و بر لزوم رویکرد فلسطینیان به آنچه مذاکرات صلح نامیده تأکید داشته است. 
رفتاری که نشان می‌دهد آنکارا نه تنها خود به سمت سازش پیش رفته، بلکه تلاش دارد تا نقشی قابل توجه را نیز در روند آنچه صلح آمریکایی خاورمیانه می‌نامند، ایفا کند. 
نکته قابل تأمل درباره رفتار ترکیه آنکه تلاش آنها برای توجیه این رویکرد سازشکارانه و خیانت‌شان به فلسطین است. نخست آنکه با وجود آنکه روند مذاکرات در دوران نخست‌وزیری داوود اوغلو صورت گرفت، اما اجرایی نشد و به نخست‌وزیر جدید ترکیه واگذار شد. سران ترکیه با این اقدام تلاش کرده‌اند تا چنان وانمود کنند که رویکرد دولت جدید در قالب تعامل گسترده با جهان فعال شده، چنانکه وی در سخنانی تأکید می‌کند ترکیه تا ابد نمی‌تواند با دیگران در نزاع باشد و در نهایت به دنبال تعامل سراسری است. رفتار توجیهی سران ترکیه را در تقارن و همزمانی اعلام خبر احیای روابط با رژیم صهیونیستی و همگرایی با روسیه می‌توان مشاهده کرد. ترکیه برای کاهش تحریک افکار عمومی از خیانتش به فلسطین همزمان با اعلام خبر روابط با صهیونیست‌ها، از طرح آشتی با روسیه پس از ماه‌ها تنش سیاسی و اقتصادی ناشی از سرنگونی سوخوی روسی به دست ترکیه خبر داد تا چنان وانمود کند که دولت جدید به دنبال تعامل با سراسر جهان است و نه صرفاً سازشکاری. 
دوم آنکه این سازش‌کاری همزمان با بحران و گسست شدید در اتحادیه اروپا پس از اعلام نتایج همه‌پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا صورت گرفته است. آنکارا معتقد است که دیگر اتحادیه اروپایی وجود ندارد که ترکیه برای عضویت آن تلاش کند و آنکارا باید سیاست جدیدی به نام رویکرد منطقه‌ای را جایگزین آن سازد؛ رویکردی که البته از نگاه آنان سازش با صهیونیست‌ها از محورهای آن است. سومین مؤلفه توجیهی سران ترکیه را تقارن این سازش با فضای رسانه‌ای ایجاد شده در صحنه جهانی مبنی‌بر رویکرد کشورهای عربی به سازش با صهیونیست‌ها و نهایی شدن آنچه روند صلح خاورمیانه می‌نامند، تشکیل می‌دهد. محافل رسانه‌ای به شدت از رویکرد عربستان به سازش سخن می‌گویند، جان کری، وزیر خارجه آمریکا با ادعای صلح خاورمیانه راهی منطقه و اروپا می‌شود، بان کی‌مون، دبیر کل سازمان ملل با همین عنوان به فلسطین اشغالی سفر می‌کند، فرانسه میزبان به اصطلاح طرح صلح عربی می‌شود (14 خرداد)، در همین حال منابع خبری از آمادگی تشکیلات خودگردان برای احیای مذاکرات سازش خبر می‌دهند. مجموع این مؤلفه‌ها یک توجیه را برای سران ترکیه ایجاد می‌کند و آن اینکه احیای روابط با صهیونیست‌ها در قالب طرحی جهانی برای حل بحران غرب آسیا بوده است.
این توجیهات در حالی از سوی سران ترکیه صورت می‌گیرد که بسیاری از ناظران سیاسی این سازشکاری را نه برگرفته از این ادعاها و مؤلفه‌ها، بلکه در قالب اهداف فردی درونی و منطقه‌ای سران ترکیه می‌دانند. اردوغان در حالی برای انحصار قدرت تقلا می‌کند که از یک سو جایگاه مردمی چندانی ندارد و از سوی دیگر به شدت به دنبال سرکوب مخالفان است. در حوزه منطقه‌ای نیز ناکامی‌های گسترده‌ای در عراق و سوریه متحمل شده است. بسیاری معتقدند که اردوغان با این رویکرد سازشکارانه و نیز توسعه مناسبات با سعودی و آمریکا به دنبال جلب رضایت غرب و البته حمایت لابی‌های موجود در آمریکا برای رسیدن به سلطه‌گری داخلی و نیز ایجاد ساختارهای جدید برای پیگیری اهداف شکست‌خورده منطقه‌ای خود است که محور آن را همگرایی با سعودی و صهیونیست‌ها و نیز حمایت از طرح‌های آمریکایی تشکیل می‌دهد. به عبارتی، رویکرد سازشکارانه ترکیه نه از روی خیرخواهی منطقه‌ای، بلکه برگرفته از جاه‌طلبی سران آنکاراست که با نادیده گرفتن مطالبات مردمی مبنی بر حمایت از فلسطین به همگرایی با صهیونیست‌ها و عربستانی روی آورده‌اند که دشمنان قسم‌خورده ترکیه هستند و همواره از فرصت‌ها برای ضربه زدن به این کشور بهره گرفته‌اند، چنانکه اکنون نیز به دنبال سوءاستفاده از آن برای رسیدن به اهداف منطقه‌ای خود هستند، هر چند که در ظاهر ادعای کمک به ترکیه برای رسیدن به اهدافش را سر می‌دهند.

غنا پس از لیبریا دومین کشور قاره آفریقاست که در سال 1949 رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. از آن زمان تا به امروز روابط این کشور با رژیم اشغالگر قدس در بالاترین سطح قرار داشته است.
طی دهه 1950 صدها متخصص صهیونیست در زمینه‌های مختلف از جمله کشاورزی، آبیاری، آموزش و پرورش عازم غنا شدند و دوره‌های مختلفی را برای کارشناسان غنایی برگزار کردند. در سال 1959 رژیم صهیونیستی با کمک هند توانست نیروی هوایی غنا را تأسیس کند. از این رو گروهی از افسران نیروی هوایی رژیم صهیونیستی به منظور آموزش کادر نیروی هوایی غنا وارد این کشور شدند و مدرسه آموزش‌های هوایی غنا را پایه‌ریزی کردند، علاوه بر این با هدف بالا بردن تخصص خلبانان این کشور تعدادی از آنها در سال 1960 وارد تل‌آویو شدند. با کنار رفتن قوام نکرومه از ریاست جمهوری غنا، روابط نظامی این کشور با رژیم اشغالگر قدس پایان یافت، اما روابط در سایر زمینه‌ها همچنان برقرار بود.
پس از شکست اعراب از صهیونیست‌ها و بنا به درخواست جمال عبدالناصر روابط کشورهای آفریقایی از جمله غنا با رژیم صهیونیستی قطع شد، اما دو طرف در خفا با یکدیگر رابطه داشتند و در دهه 1990 روابط دوجانبه مجدداً به طور رسمی برقرار شد.
وضع به نسبت مناسب غنا در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه غرب آفریقا از جمله گینه، توگو، نیجر و لیبریا که از جمله فقیرترین کشورهای آفریقا و جهان هستند، سبب شد تا سطح روابط اقتصادی رژیم صهیونیستی و این کشور تا حد زیادی گسترش یابد و غنا به یکی از مهم‌ترین شرکای اقتصادی رژیم صهیونیستی در غرب آفریقا پس از نیجریه تبدیل شود. در سال 2004 نمایشگاه چهار روزه توانمندی‌های رژیم صهیونیستی در اکرا پایتخت غنا برگزار شد و وزیر صنعت و تجارت غنا از سرمایه‌گذاران صهیونیست‌ها دعوت کرد تا در بخش کشاورزی و آبیاری این کشور سرمایه‌گذاری کنند.
در سال 1388 (۲۰۰۹) و پس از سفر محمود احمدی‌نژاد به کشورهای شرق آفریقا و انعقاد قرارداد صدها پروژه سیاسی و اقتصادی با کشورهای این منطقه، «آویگدور لیبرمن» وزیر خارجه تندروی رژیم صهیونیستی برای تحت‌الشعاع قرار دادن سفر وی، در رأس یک هیئت بلندپایه اقتصادی عازم آفریقا شد و از کشورهای اتیوپی، کنیا، نیجریه و غنا دیدن کرد. وی در غنا در دیدار با وزیر خارجه این کشور آمادگی رژیم صهیونیستی برای حضور درازمدت در بخش کشاورزی غنا را اعلام و از تجّار همراهش درخواست کرد در زمینه‌های مختلف در این کشور سرمایه‌گذاری کنند.
روابط غنا و رژیم صهیونیستی به دولت این کشور منحصر نیست؛ بلکه رژیم صهیونیستی توانسته در بسیاری از لایه‌های این کشور از جمله قبایل نفوذ کند.
در جولای 2012 «اوتوفواوسی توتو» رهبر قبیله آشانتی که 12 میلیون نفر در غنا و کشورهای همسایه آن جمعیت دارد، برای دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی عازم تل‌آویو شد و با شیمون پرز دیدار و گفت‌و‌گو کرد. وی در این دیدار گفت: غنا سال گذشته شاهد رشد اقتصادی 6/14 درصدی بوده که در کل آفریقا بی‌نظیر است و ما قصد داریم این روند ادامه داشته باشد. وی از سرمایه‌گذاران صهیونیست‌ها درخواست کرد در پروژه‌های مختلف این کشور سرمایه‌گذاری کنند.
در سپتامبر ۲۰۱۳ «ایلی اویدار» رئیس اتاق بازرگانی رژیم صهیونیستی در مصاحبه با شبکه دو تلویزیون این رژیم گفت: از لحاظ فرصت‌های سرمایه‌گذاری قاره آفریقا در اولویت اول اسرائیل قرار دارد. وی گفت: اسرائیل در زمینه‌های مختلف، از جمله تأسیسات زیربنایی و تأسیسات آب‌رسانی و صادرات محصولات کشاورزی در این قاره سرمایه‌گذاری‌های خوبی کرده است.
وی تأکید کرده بود که سرمایه‌گذاری‌های ما در چارچوب این پروژه‌ها در کشورهای آنگولا و غنا صدها میلیون دلار است. گزارشگر شبکه دو رژیم صهیونیستی در پایان این مصاحبه گفته بود: بر اساس بررسی‌های اتاق بازرگانی اسرائیل و آفریقا، سرمایه‌گذاری‌های اسرائیل با توجه به اوضاع امنیتی و سیاسی کشورهای قاره آفریقا به ترتیب در کشورهای غنا، آنگولا، اتیوپی، کنیا و نیجریه متمرکز شده است.
در ژوئن ۲۰۱۴ «ایبال لامپرت» معاون سفیر رژیم صهیونیستی در غنا گفت: ما تلاش می‌کنیم در ماه رمضان امسال از برادران مسلمان خود در غنا حمایت کنیم؛ از این رو مقادیر زیادی برنج و شکر در اختیار مساجد قرار می‌دهیم تا در بین مسلمانان توزیع شود. این مطلب در صفحه فیس‌بوک رژیم صهیونیستی در غنا منتشر شد و اعتراض شدید مسلمانان این کشور را برانگیخت. فوزان شمس‌الدین از مسلمانان غنا با انتشار مقاله‌ای اعتراض شدید مسلمانان این کشور به اظهارات لامپرت را آشکار کرد. وی در این مقاله نوشته بود: می‌گویند تلاش می‌کنند تا در رمضان امسال از ما در غنا حمایت کنند؟ به این شیوه؟! آیا معنای تلاش را می‌دانند؟ آنها در حالی می‌خواهند به ما کمک کنند که برادران و خواهران ما را در غزه به خاک و خون کشیده‌اند. من در حالی این جملات را می‌نویسم که شهروندان مسلمان غزه یک‌به‌یک به دست سربازان رژیم صهیونیستی کشته می‌شوند و نخست‌وزیر این رژیم از ادامه حملات بی‌امان به غزه و بی‌اثر بودن فشارهای بین‌المللی سخن می‌گوید.

آلمان: وضع بد کودکان پناهنده 
کشورهای اروپایی مدعی حقوق بشر همچنان در صدر ناقضان حقوق بشر از جمله حقوق پناه‌جویان قرار دارند، چنانکه صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) انتقاد شدیدی به وضع نامساعد کودکان پناهندگان در آلمان و رفتارهای نابرابر با آنها کرد. یونیسف با اشاره به حقوق کودکان اعلام کرد، هجوم پناهندگان به آلمان کاهش پیدا کرده است؛ اما با وجود این بسیاری از کودکان پناهنده همچنان تحت شرایط بدی در آلمان زندگی می‌کنند. بر اساس ارزیابی یونیسف، اغلب با کودکان پناهنده در آلمان بسیار نابرابر رفتار می‌شود. شرایط آنها کاملاً تصادفی تعیین می‌شود. در مراقبت‌های پزشکی یا آموزشی وضعیت کودکان پناهنده بسیار بدتر از هم سنّ و سالان آلمانی آنها است. همچنین در این راستا در بین کودکان پناهنده هم بسته به اینکه تبعه کدام کشور هستند، تفاوت‌هایی وجود دارد.
فرانسه: بحران در کمین کودکان مهاجر 
وضعیت بحرانی پناه‌جویان از موارد مطرح در کارنامه سیاه فرانسه در زمینه حقوق بشر است، چنانکه صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) هشدار داد کودکان مهاجر در محله‌های فقیرنشین سواحل شمال فرانسه با «خطر دائمی سوءاستفاده جنسی یا استثمار» مواجه هستند. یونیسف در گزارشی درباره کودکان بی‌سرپرست با عنوان «نه امن، نه سالم» اعلام کرد، کودکان بی‌سرپرست مهاجر در محله‌های مورد تحقیق؛ «خشونت در جاده‌ها، خطرات گذرگاه‌های مرزی، روابط پولی در حلبی‌آبادها و در نتیجه اَشکالی از بردگی و خطر دائمی» را تجربه کرده‌اند. همچنین در گزارش یونیسف که بر اساس یک تحقیق جامع انجام شده آمده است: «کودکان مهاجر در این مناطق، پس از تاریکی شب از بیم تجاوز، بیرون نمی‌روند.» همه کودکان مصاحبه‌شونده از سرما، خستگی، مشکل در دسترسی به غذا و بهداشت مناسب شکایت داشتند.
آمریکا: 206 میلیون دلار صرف اسلام‌هراسی
آمریکا هر روز ابعاد جدیدی از اسلام‌ستیزی را به مرحله اجرا می‌گذارد، چنانکه گزارش شورای روابط اسلام و آمریکا (CAIR) و دانشگاه برکلی کالیفرنیا نشان می‌دهد: 74 گروه با هزینه کردن 206 میلیون دلار به «اسلام‌هراسی» و «ایجاد نفرت از مسلمانان» در آمریکا کمک کرده‌اند. نفرتی که این گروه‌ها برای آن هزینه و تحریک می‌کنند پیامدهایی همچون حمله به مساجد سراسر کشور و وضع قوانین جدید تبعیض‌آمیز علیه مسلمانان در آمریکا دارد. مرکز سیاست امنیتی مستقر در واشنگتن و گروه «برای آمریکا» بیشترین تأثیر را داشته‌اند؛ چراکه تلاش می‌کنند لفّاظی‌های خود را علیه مسلمانان گسترش دهند. 
اتحادیه اروپا: رفتارهای غیرانسانی با پناه‌جویان 
بیش از صد سازمان مدافع حقوق بشر در بیانیه‌ای انتقاد شدیدی را به سیاست‌های بروکسل برای مقابله با هجوم پناهندگان و درد و رنجی که این سیاست‌ها برای پناه‌جویان به بار می‌آورد، وارد کردند. سازمان‌های مدافع حقوق بشر از جمله سازمان عفو بین‌الملل، آکسفام، سازمان نجات کودکان، چشم‌انداز جهان و سازمان‌های دیگر اعلام کردند که سران کشورهای اروپایی باید از اجرای پیشنهاد کمیسیون برای توقف مهاجرت‌ها به این اتحادیه جلوگیری کنند. در فراخوان مشترک این سازمان‌ها آمده است، کمیسیون اتحادیه اروپا می‌خواهد مناسبات تجاری و کمک‌های توسعه‌ای را در این راستا به کار گیرد تا از دسترسی مهاجران کشورهای جهان سوم به اروپا جلوگیری کند. در این فراخوان همچنین انتقاد شدیدی به توافق بین اتحادیه اروپا و ترکیه در مسئله پناهندگان وارد شده و آمده است از طریق این توافق هزاران پناهنده در وضعیت تحقیرآمیز و غیرانسانی در یونان گرفتار شده‌اند. 

ایران برای دسترسی به بازارهای بین‌المللی حمایت از حزب‌الله را کنار بگذارد
خبرگزاری ایسنا: سخنگوی کاخ سفید برای دسترسی ایران به بازارهای بین‌المللی شرط دیگری گذاشت و گفت: تحقق این موضوع مستلزم قطع حمایت این کشور از حزب‌الله لبنان است. «اریک شولتز» سخنگوی کاخ سفید اظهار داشت: «عاملان مالی نمی‌خواهند با کشوری تجارت کنند که برای تروریسم تأمین مالی انجام می‌دهد؛ بنابراین از ایران می‌خواهیم این کار را نه‌تنها به دلیل آنکه برای امنیت ملی خوب نیست (آنها در حال حمایت از تروریسم هستند)؛ بلکه به این دلیل که در راستای منافعش نیست، متوقف کند.» شولتز در ادامه گفت: «اگر ایران از حزب‌الله حمایت بکند، این گروه همچنان منبعی برای تأمین پول و منابع دارد. به همین دلیل اگر ایران می‌خواهد به بازارهای بین‌المللی دسترسی پیدا کند، لازم است رفتارهای خود را کنترل کند.»
باید هزینه رفتارهای ایران را بالا ببریم
خبرگزاری فارس: «جک سالیوان» مشاور هیلاری کلینتون، نامزد احتمالی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با بیان اظهاراتی ادعامحور گفته است: واشنگتن باید هزینه رفتارهای ایران را بالا ببرد. جک سالیوان که بین سال‌های 2011 تا 2013 هم مشاور هیلاری کلینتون در مقام وزیر خارجه آمریکا بوده است، گفت: «از نظر من، برای اینکه راهبرد آمریکا در خاورمیانه [غرب آسیا و شمال آفریقا] مؤثرتر شود، نیاز به موازنه مجدد وجود دارد.» وی افزود: «ما باید هزینه‌ها علیه ایران را به سبب انجام رفتارهای ثبات‌زدا بالا ببریم و باید اعتماد شریکان سنی‌مان را افزایش دهیم که آمریکا در کنار آنها خواهد بود.»
تمجید کری از نقش ایران در عراق 
خبرگزاری «پرس‌تی‌وی»: جان کری، وزیر خارجه آمریکا گفت: حضور ایران در عراق برای مبارزه با داعش «مفید» بوده است. وی این سخن را در جشنواره ایده‌های «آسپن» و در پاسخ به این پرسش که آیا نقش ایران «مفید بوده یا مخرب»، مطرح کرده است. کری گفته است: «همان‌طور که همه می‌دانند، ما با ایران چالش‌هایی داشته‌ایم و داریم روی آن چالش‌ها کار می‌کنیم؛ اما می‌توانم به شما بگویم که ایران در عراق به انحای مشخصی مفید بوده است. آنها به وضوح بر داعش متمرکز هستند. به همین سبب قطعاً منفعت مشترکی داریم.» وی با اشاره به برقرار شدن تماس مستقیم میان وزرای خارجه آمریکا و ایران، گفته است: این امر به تسهیل حل بحران‌های جهانی کمک می‌کند. 
 رفتار ایران در سوریه تغییر نکرده است
خبرگزاری فارس: «برت مک‌گورک» نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در ائتلاف ضد داعش در عراق و سوریه می‌گوید: پس از امضای «برجام» تغییری در رفتار ایران در سوریه ایجاد نشده است.وی که در نشست کمیته روابط خارجی مجلس سنا حضور داشت، در پاسخ به پرسشی در این‌باره گفت: «من تغییری در رفتار ایران مشاهده نکرده‌ام آنها دارند برای حمایت از رژیم اسد، تلاش می‌کنند.» مک‌گورک افزون بر این مدعی شد، ایران حمایت از گروه‌های «شبه‌نظامی» در عراق را ادامه می‌‌دهد. 
اقدام سخت‌گیرانه‌تر کارگروه مالی ضد ایران 
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران: نمایندگان کنگره آمریکا از نهاد بین‌المللی مبارزه با پول‌شویی خواسته‌اند اقدامات سخت‌گیرانه‌تری علیه ایران به کار گیرند. نمایندگان کنگره آمریکا، در بیانیه‌های جداگانه‌ای، از تصمیم «کارگروه اقدام مالی» نهاد بین‌المللی مبارزه با پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم برای تعلیق 12 ماهه «اقدامات تقابلی» علیه ایران انتقاد کرده و خواستار اتخاذ رویکردهای سخت‌گیرانه‌تری علیه کشورمان شده‌اند.
«کارگروه اقدام مالی»، سازمانی نظارتی است که هدف آن مبارزه با پول‌شویی در سطح جهان و تأمین مالی تروریسم است. با وجود این، نمایندگان کنگره آمریکا همچنان خواستار اقدامات سخت‌گیرانه‌تر کارگروه مالی علیه ایران هستند. «استنی هویر» قانونگذار دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا تأکید کرده است تصمیم جدید کارگروه مالی پیام‌های متناقضی به ایرانی‌ها می‌فرستد و می‌توان آن را نوعی پیروزی برای حکومت ایران خواند.