رئیس‌جمهور کشورمان در ضیافت افطاری که با حضور فعالان سیاسی در نهاد ریاست جمهوری برگزار شد، عبارات قابل تأمل و البته تحسین‌برانگیزی را به زبان آورد؛ عباراتی که ناخودآگاه هر شنونده‌ای را به یاد روزهای تلخ سپری شده و سخنان عجیب و البته بی‌پایان برخی از مسئولان و برخی جریان‌های سیاسی می‌اندازد. حجت‌الاسلام روحانی در این مراسم طی سخنانی با اشاره به اهمیت همدلی و برادری و تأکید بر رعایت اخلاق سیاسی در جامعه اسلامی گفت: اگر در انتخاباتی پیروز و به عبارتی قهرمان نشدیم؛ پهلوان باشیم. رئیس دولت دهم در ادامه سخنان خود افزود: در زندگی سیاسی نیز نباید پهلوانی را از یاد ببریم؛ چراکه پهلوانی بالاتر از قهرمانی است و چقدر نیک است، افرادی هم قهرمان و هم پهلوان باشند و البته متأسفانه شمار پهلوانان سیاسی ما کمتر از قهرمانان سیاسی است.
سخنانی تأمل‌برانگیز، که بی‌هیچ تردیدی هر ایرانی را به هفت سال پیش می‌برد؛ به ماه‌های منتهی به انتخابات دهم ریاست جمهوری، به خرداد سال 88 و به 9 ماه اردوکشی خیابانی در تهران! به تصاویری از خیابان‌های آشفته و آتش کشیده شدن اموال عمومی! به برگزاری نشست خبری پیش از پایان ساعات رأی‌گیری و اعلام پیروزی قطعی نامزد بازنده! به بیانیه‌هایی که یکی پس از دیگری برای به هم ریختن کشور به نگارش درمی‌آمدند! شعارهایی که در ستایش دشمنان ملت ایران در خیابان‌ها سر داده شد، به اهانت به تمثال مقدس بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران! سخنانی که به یادمان می‌آورد در روز متعلق به آرمان فلسطین چگونه جماعتی در پایتخت ایران اسلامی علیه آرمان فلسطین شعار دادند! به یادمان می‌آورد که برخی چگونه مردم را با شعار اسقاط نظام درست در روزهای جشن انقلاب به خیابان‌ها کشاندند! به یادمان می‌آورد عاشورای آن سال را! و لجاجت‌ها، قدرت‌پرستی‌ها و خودبینی‌ها را در ذهن‌مان تداعی می‌کرد. سخنانی که زنده می‌کرد رضایت برخی افراد را (کسانی که همه آبروی خود را از انقلاب داشته و دارند) از به مسلخ رفتن انقلاب برای به دست آوردن کرسی قدرت! سخنانی که زنده می‌کرد داغ مادران و پدران شهیدی که فرزندان‌شان به دست اغتشاشگران و اراذل اجیر شده شهید شدند. سخنانی که به یادمان می‌آورد همه آنچه را که نمی‌شود و نباید فراموش کرد.
رئیس‌جمهور محترم چقدر درست و دقیق گفت، اگر پیروز انتخابات نشدیم، اگر مردم به ما اعتماد نکردند و مدیریت کشور را به دیگری سپردند، دندان‌های‌مان را از خشم بر هم نفشاریم و از مردم انتقام نگیریم که البته متأسفانه برخی این‌چنین کردند؛ نه‌تنها رسم پهلوانی را بجا نیاوردند، که به کشور و ملت خیانت کردند. درست در زمانی که جمهوری اسلامی ایران در حال اوج گرفتن بود و کشورهای غربی و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا به این جمع‌بندی رسیده بودند که نمی‌توان در برابر ایران، قلدر‌مآبانه رفتار کرد و زور گفت، بازندگان انتخابات به تعبیر رهبر معظم انقلاب با ارتکاب چنین گناه بزرگی بازی را به نفع دشمن تغییر دادند، دشمن را امیدوار کردند که با وجود چنین اتفاقاتی می‌توان در برابر ایران ایستاد و بیشتر فشار آورد. دشمنی که مأیوس بود وقتی تصاویر آشوب و اغتشاش در تهران را مشاهده کرد، وقتی از درون کشور برخی برای آن پیام فرستادند که بیشتر و بیشتر بر جمهوری اسلامی فشار بیاور و تحریم‌های تازه وضع کن، یأس و ناامیدی‌اش به امید تبدیل شد. بله، حق با حجت‌الاسلام حسن روحانی است، مهم‌تر از پیروزی در انتخابات، حفظ برادری در کشور است که اگر برادری نباشد، دشمن خارجی که خیرخواه هیچ‌یک از ما نیست، دندان تیز خواهد کرد؛ دندان تیز خواهد کرد برای افرادی با سابقه طولانی در انقلاب و با تجربه حضور مداوم در مسندهای مختلف کشور که نظام را متهم می‌کنند. 
البته رئیس‌جمهور محترم باید این را هم اضافه می‌کرد که هر کس قهرمان نشد و پهلوانی را رعایت نکرد، هر کس نه‌تنها پهلوان نبود، که در برابر نظام ایستاد و از هیچ تهمت و افترایی دریغ نکرد، گناهش فراموش‌شدنی نیست و مشمول گذر زمان نخواهد شد. رئیس دولت یازدهم، به عنوان نماینده مردم باید این اخطار را به صورت روشن و واضح بیان می‌کرد که اگر کسی مرام پهلوانی را فراموش کرد، به منفعت شخصی خود اندیشد و نظام را تا لبه پرتگاه پیش برد، باید پاسخگو باشد و تاوان گناهش را بپردازد که اگر این‌گونه نباشد و قرار باشد افرادی که برخلاف پهلوانی عمل می‌‌کنند و خنجر در پهلوی نظام می‌کنند، همچنان محترم باشند، بی‌شک این گفتار و نصیحت رئیس‌جمهور تنها در نطق‌ها و سخنرانی‌ها باقی خواهد ماند. برای ریشه‌کن شدن بداخلاقی‌های انتخاباتی و سیاسی، برای آنکه شاهد رفتارهایی که بر وحدت ملت ایران خدشه وارد می‌کند نباشیم، ضروری است که تا حدّ امکان هزینه و تاوان این موضوع را بیشتر و بیشتر کنیم.
 روندی که گویا متأسفانه بسیاری از مسئولان توجهی به آن ندارند و همین غفلت سبب شده است اکنون، در سال 95 نیز سخنانی مشابه آنچه پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم تکرار می‌شد، بار دیگر در رسانه‌ها ببینیم و بشنویم. بشنویم که سعید حجاریان از نظریه‌پردازان اصلاحات که سال گذشته نیز بار دیگر ادعای تقلب در 88 را با ادبیاتی متفاوت تکرار کرده و از تدلیس آرا سخن به میان آورده بود، این بار در مصاحبه با یک نشریه دانشجویی بگوید در انتخابات هفتم اسفند ماه در حوزه انتخابیه مشهد تقلب شده است! 
اگر همان روز در انتخابات ریاست جمهوری نهم که برخی علناً در برابر انتخابات سالم که دولت اصلاحات برگزار کرده بود، ایستادند و به وحدت کشور لطمه زدند، این رفتارها مذموم شمرده می‌شد و افراد تاوان نشر اکاذیب خود را می‌پرداختند، به طور حتم شاهد حوادث 88 نمی‌بودیم و به یقین، دیگر امروز و در آستانه انتخابات سال آینده ریاست جمهوری کسانی پیدا نمی‌شدند که سخنان کنایه‌داری را در مصاحبه‌های متعدد خود تکرار کنند و در لفافه بگویند نتیجه انتخابات مشخص است، مگر... 

زمانی‌که انتقادها از دولتی افزایش می‌یابد، یا  نحوه عملکرد آن دولت در گفتار و نوشتار صاحب‌نظران اشتباه خوانده می‌شود، همیشه به این معنا نیست که آن دولت کم‌تحرک است، یا اقدامی انجام نمی‌دهد؛ بلکه در مواردی ممکن است به دلیلی کاملاًً متفاوت و متضاد یک دولت مورد انتقاد کارشناسان و صاحب‌نظران قرار بگیرد و آن سرمایه‌گذاری و تلاش در مسیر مسائل غیرضروری به جای همت برای تحقق نیازهای اصلی و اساسی کشور است؛ چرا که تأثیر تشخیص اشتباه  اولویت‌های کشور و اقدام بر اساس همان تشخیص نادرست، اگر بیشتر از بی‌تحرکی یک دولت به کشور آسیب نزند؛ بی‌تردید آسیب کمتری به همراه نخواهد داشت.
جان باختن 13 نفر از سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران در حادثه سقوط یک دستگاه اتوبوس به دره‌ای در یکی از جاده‌های استان کرمان که دل همه مردم ایران را به درد آورد و رهبر معظم انقلاب نیز در پیام تسلیتی  از این حادثه به مسئله غم‌انگیزی یاد کردند که تمام مسئولان کشور باید در برابر آن احساس مسئولیت کنند، همزمان با انتشار خبر خرید 100 فروند هواپیما از شرکت آمریکایی بوئینگ به ارزش 25 میلیارد دلار در کنار خرید تعداد زیادی هواپیما از ایرباس فرانسه که پیش از این انجام شده بود، بار دیگر این سؤال را در برابر ما قرار داد که آیا دولت اولویت‌های کشور را به درستی تشخیص داده و در مسیر درستی در حال فعالیت است؟ وقتی آمارهای منتشر شده از سوی نهادهای ذی‌صلاح نشان می‌دهد که سالیانه در کشور ما  حدود ۰۰۰/۸۰۰  تصادف جاده‌ای، یعنی بیش از پنج برابر میانگین جهانی حادث می‌شود، تا کشورمان در صدر کشورهای دارای جاده‌های مرگبار قرار بگیرد، هنگامی که آمارهای معتبر در این زمینه به ما می‌گوید در جاده‌های ایران سالیانه نزدیک و گاه بیش از  180۰0 نفر از هموطنان‌مان جان خود را از دست می‌دهند، وقتی با یک حساب و کتاب ساده متوجه می‌شویم این تعداد قربانی در جاده‌های کشور که به دلایل مختلفی از جمله استاندارد نبودن جاده‌ها، سالخورده بودن ناوگان حمل‌و‌نقل جاده‌ای کشور، استاندارد نبودن خودروهای تولید شده در داخل کشور، رفتارهای نادرست در رانندگی بسیاری از رانندگان و...  با آمار کشته‌شدگان سقوط 60 فروند هواپیمای مسافربری دارای 300 سرنشین برابری می‌کند، وقتی که آمارها نشان می‌دهد حوادث جاده‌ای در کشور علاوه بر مصیبت از دست دادن عده‌ زیادی از هموطنان عزیزمان، هزینه‌ای معادل هشت درصد تولید ناخالص داخلی  را نیز به کشور تحمیل می‌کند، حتماً این شائبه به وجود می‌آید که چرا به جای سرمایه‌گذاری بر روی حمل‌و‌نقل جاده‌ای و کاهش تلفات آن، سرمایه‌های کشور  به سمت خرید هواپیما هدایت می‌شوند؟
حتماً از خود خواهیم پرسید که آیا رسیدگی به حال و روز جاده‌های کشور و ایمن‌سازی نقاط پر خطر آن نسبت به خرید هواپیماهای اولویت ندارد؟! هیچ فردی در کشور نیست که علاقه‌ای به نوسازی ناوگان حمل‌و‌نقل هوایی کشور نداشته باشد، در ایران هیچ فردی را پیدا نخواهیم کرد که مدعی باشد نباید ضریب امنیت و کیفیت آمد و شد هوایی کشور افزایش یابد؛ اما آنچه در این میان مطرح می‌شود آن است که آیا در اوضاع کنونی به صلاح مردم و حتی دولت است که این همه به  سرمایه‌گذاری در این حوزه  اصرار ورزد؟ هیچ اقدام ضروری‌تری در کشور نسبت به حمل‌و‌نقل هوایی وجود ندارد؟ آیا اگر بخواهیم در کشور اولویت‌بندی کنیم، حمل‌و‌نقل جاده‌ای که تمامی اقشار جامعه با آن در ارتباط هستند، نسبت به حمل‌و‌نقل هوایی که به مراتب جمعیت محدودتری از آن استفاده می‌کنند، اولویت ندارد؟ آیا حمل‌و‌نقل ریلی به عنوان ایمن‌ترین وسیله  حمل‌و‌نقل در جهان که یکی از زیرساخت‌های مورد نیاز برای توسعه اقتصادی در ایران است به آن درجه از کیفیت و گستردگی رسیده است که پرداختن به آن از اولویت‌های کلان کشور خارج شده، یا پس از موضوع خرید هواپیما قرار بگیرد؟!  
پرسش‌هایی که البته پاسخ آنها به هیچ وجه دشوار نیست، حتی بی‌اطلاع‌ترین افراد از چنین موضوعاتی نیز می‌توانند بگویند که خرید این تعداد از هواپیماهای مسافربری، جزو اولویت‌های دست چندم کشور است!
سؤالات و ابهاماتی که یک بار دیگر ثابت می‌کند تشخیص مسیر درست در مدیریت کشور، شناخت درست اولویت‌های کشور و مدیریت سرمایه‌ها یکی از موضوعات فوق‌العاده مهمی است که می‌تواند در آینده و سرنوشت یک کشور تأثیر بسزایی داشته باشد. موضوعی که تنها به مسئله حمل‌و‌نقل و حادثه ناگوار از دست دادن هموطنان‌مان خلاصه نخواهد شد و حتی می‌تواند کل کشور را مورد تهدید قرار دهد، اگر به جای اولویت افزایش توان داخلی و تولید، واردات کالا را اولویت تشخیص دهیم، اگر به جای افزایش قدرت دفاعی کشور، کاهش توجه به این حوزه را اولویت بدانیم، اگر به جای توجه به اهداف بلندمدت در منطقه به امتیازهای کوتاه‌مدت طرف‌های ‌مقابل دلخوش کنیم و... آن‌گاه است که آینده کشور می‌تواند با تهدیدات جدی روبه‌رو شود. همه ما باید به این مهم توجه داشته باشیم که برای پیشرفت و وجود افق‌های روشن در برابر انقلاب اسلامی باید مدیرانی بر مسند تصمیم‌گیری تکیه بزنند که در شناخت اولویت‌ها دچار خطا نباشند، یا به عبارت بهتر، ما مردم به عنوان تصمیم‌گیران اصلی کشور که با رأی خود مدیران کشور را انتخاب می‌کنیم، باید در انتخاب فردی که نام او را بر برگه رأی خود می‌نویسیم این حساسیت را داشته باشیم که آیا این فرد که فردا قرار است درباره کشور تصمیم بگیرد توان شناخت درست اولویت‌ها را دارد؟ آیا این شخص که فردا رئیس‌جمهور، نماینده مجلس، نماینده شورای شهر و... می‌شود اشراف درستی بر مسائل کشور دارد یا خیر؟  چرا که انتخاب بدون در نظر گرفتن این ویژگی می‌تواند موجب به هدر رفتن سرمایه و انرژی کشور شود؛ هدر رفتی که به طور مستقیم و غیر‌مستقیم بر زندگی ما تأثیر‌ خواهد گذاشت.

 به دنبال امضای توافق‌نامه بین رژیم صهیونیستی و ترکیه‌،‌ آنکارا تلاش کرد تا نشان دهد که این توافق‌نامه هیچ تأثیری بر موضوع حقوق فلسطینیان نخواهد داشت و این کشور درباره این حقوق هیچ امتیازی به رژیم صهیونیستی نخواهد داد و همانند دیگر کشورهای عربی آرمان فلسطین را نخواهد فروخت؛ اما با مشخص شدن بندهای این توافق‌نامه روشن شد که حقیقت چیز دیگری است و عادی‌سازی‌ روابط بین رژیم صهیونیستی و ترکیه تنها به نفع صهیونیست‌هاست.
مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه در سخنانی تأکید کرد، عادی‌سازی روابط کشورش با اسرائیل به این معنا نیست که ترکیه چشم و گوش خود را به روی ظلم و ستمی ‌که فلسطینیان متحمل می‌شوند، می‌بندد. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه نیز در تماسی که با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین داشت، تأکید کرد که هدف از عادی‌سازی روابط بین آنکارا و تل‌آویو بهبود وضعیت انسانی مردم در نوار غزه و کاستن از شدت محاصره این منطقه است.
اما با وجود این ادعاهای ترک‌ها، واکنش سریع‌ صهیونیست‌ها نشان داد که این ادعاها دروغی بیش نیست و رژیم صهیونیستی همان شیوه سابق خود را در تعامل با ملت فلسطین در پیش خواهد گرفت. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم‌ صهیونیستی در سخنانی تأکید کرد، نیروهای اسرائیلی پس از توافق درباره عادی‌سازی روابط با ترکیه همچنان به محاصره دریایی نوار غزه ادامه خواهند داد؛ چرا که این محاصره یک مسئله امنیتی است و اسرائیل حاضر نیست در قبال آن سازش کند.
البته صهیونیست‌ها در مواضع ضد فلسطینی خود به بیان این سخنان بسنده نکردند و در عمل نشان دادند که همان اقدامات مجرمانه سابق خود را در حق ملت فلسطین دنبال می‌کنند؛ در همین راستا اقدامات جدیدی برای  تحکیم و تشدید محاصره تحمیلی علیه نوار غزه اتخاذ شد؛ به گونه‌ای که مقامات صهیونیست تصمیم گرفتند  محدوده صید در سواحل غزه را نسبت به گذشته محدودتر کنند و مسافت مجاز برای صیادان فلسطینی در سواحل غزه را از 9 مایل دریایی که در آوریل گذشته تعیین شده بود، بدون هیچ دلیلی به شش مایل کاهش دهند؛ اقدامی ‌که سبب می‌شود بسیاری از صیادان فلسطینی نتوانند به صید بپردازند؛ چرا که ماهی‌ها معمولاً در فاصله بیش از 9 مایلی از ساحل غزه یافت می‌شوند.
در کنار محاصره دریایی نوار غزه، محاصره زمینی نیز با جدیت بیشتری دنبال می‌شود و تمرین‌ها و رزمایش‌های نظامی ‌صهیونیست‌ها در مناطق نزدیک به غزه با هدف رساندن این پیام انجام می‌شود که محاصره این منطقه همچنان ادامه دارد و این رژیم آمادگی این را دارد که هر لحظه اقدام نظامی‌ و جنگ جدیدی را علیه نوار غزه آغاز کند.
البته اظهارات مقامات ترکیه‌ای و توافق آنها با رژیم صهیونیستی از سوی نیروهای مقاومت بی‌پاسخ نماند و حماس تأکید کرد، ادعاهای ترکیه مبنی بر اطلاع این جنبش از متن توافق‌نامه و موافقت با آن درست نیست.‌ در هیمن زمینه «اسامه حمدان» عضو دفتر سیاسی حماس گفت: توافق بین ترکیه و رژیم صهیونیستی تصمیمی ‌است که از سوی ترکیه اتخاذ شده و حماس هیچ گونه ارتباطی با آن ندارد.
به هر حال،‌ نشانه‌ها و دلایل موجود و سخنانی که مطرح شده، حاکی از این است که ادعاهای ترکیه مبنی‌بر اینکه عادی‌سازی روابط این کشور با رژیم صهیونیستی به منظور رقم زدن آینده‌ای بهتر برای نوار غزه و کاستن از شدت محاصره و سختی‌های مردم این منطقه است، دروغی بیش نیست. این در حالی است که مقامات ترکیه‌ای خیلی زود از شرط اصلی خود برای توافق با رژیم صهیونیستی ـ رفع محاصره غزه ـ عقب‌نشینی کردند و برای تحقق منافع اقتصادی و نظامی ‌خود با رژیم صهیونیستی،‌ درباره این موضوع با صهیونیست‌ها سازش کردند.

در شماره پایانی این ستون به برخی از خباثت‌های روباه پیر که با وجود وقوع انقلاب مبارک اسلامی در ایران، هنوز از این سرزمین دست‌بردار نیست و هر از چند گاهی درصدد تنش‌آفرینی و ایجاد فتنه در آن می‌زند، اشاره خواهد شد.
اهم اقدامات بریتانیا در دوره جنگ جهانی اول علیه ایرانیان عبارت بود از:
۱ـ اشغال ایران در دوره جنگ، با وجود اعلام رسمی ایران مبنی بر بی‌طرفی در جنگ.
2ـ کشتار مردم بی‌دفاع مناطق جنوب غرب کشور و مناطق مرکزی ایران در هنگام اشغال و در هم شکستن مقاومت‌های مردمی جنوب و کشتن سربازان مدافع وطن که از جمله مهم‌ترین این گروه‌ها تنگستانی‌ها به رهبری رئیسعلی دلواری بودند.
3ـ ایجاد اختلاف و درگیری بین قبایل و عشایر جنوب که این اقدام، هم توان ایستادگی عشایر دلیر منطقه را می‌گرفت و هم تلفات جانی و مالی به عشایر وارد می‌کرد و آنان را در دو حوزه انسانی و مالی به ضعف می‌کشاند تا توان مقابله با سیاست‌های انگلستان در منطقه را نداشته باشند. انگلستان علاوه بر این در مقاطعی اقدام به غارت اموال عشایر ایرانی نیز کرد که در شماره‌های پیشین این نوشتار به آن اشاره شد.
4ـ دخالت علنی در سیاست و امنیت ایران با تشکیل نیروهای نظامی مختلف با عناوینی چون؛ پلیس جنوب، ‌پلیس شمال، پلیس شرق و...، به دست گرفتن علنی مدیریت شهرهای جنوبی و مرکزی ایران در دو سال پایانی جنگ (1917 تا 1919) و به دست گرفتن تقریباً مدیریت کل مناطق و نفوذ کامل در حکومت ایران.
5ـ خرید و جمع‌آوری آذوقه مورد نیاز ایرانیان برای سربازان خود به جای وارد کردن آذوقه و جیره مورد نیاز سربازان و ایجاد قحطی کاذب بی‌سابقه بر اثر این اقدامات و جنایاتی چون؛ غارت اموال برخی شهرها و به آتش کشیدن مزارع، بازارچه‌ها و منازل شهرها به دست سربازان انگلیسی یا جیره‌خواران این کشور از جمله سربازان روسی اجیرشده از سوی انگلستان.
6ـ حمایت از سربازان روسی به جا مانده در ایران پس از انقلاب اکتبر 1917 و شوروی از سوی انگلستان و همچنین حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی از شبه‌نظامیان مسیحی در راستای اهداف کثیف و ضد ایرانی خود.
7ـ کنترل مبادی ورودی و خروجی کالا در ایران از سوی انگلستان و جلوگیری از ورود آذوقه به کشور و در مقابل، خروج آذوقه‌های کلان از ایران و گسترش قحطی و تلفات ناشی از آن.
8ـ تلاش برای مستعمره کردن ایران با تصویب و تحمیل قرارداد ننگین 1919 به ایران که در صورت اجرای آن عملاً انگلستان حاکم مطلق این سرزمین می‌شد و تنها آگاهی‌بخشی علما و راهنمایی آنان سبب جلوگیری از این اقدام شوم بود.
9ـ دخالت در امور ایران و روی کار آمدن دولت کودتای رضاخانی که حافظ منافع انگلستان در ایران شد و انگلستان با این اقدام ایران را 50 دهه دیگر گرفتار دولت وابسته و نالایق پهلوی کرد که در این دوران شاهد اوج سرکوب، عقب‌ماندگی و تبلیغ فرهنگ منحط غربی در کشور هستیم. بی‌شک خیانت‌ها،‌ دخالت‌ها و خباثت‌های دولت انگلستان علیه ایرانیان تنها به این دوران محدود نبوده و در چنین اقداماتی خلاصه نمی‌شود. نزدیک به یک قرن است که این دولت روباه‌صفت در ایران فعالیت دارد و اقدامات غالباً پنهانی علیه ایرانیان انجام می‌دهد. وقوع هولوکاست ایران در دوره جنگ جهانی اول تنها یکی از اقدامات قبیح انگلستان است که در تاریخ اجتماعی ایران و جهان مورد غفلت واقع شده و کمتر به آن پرداخته شده است. بررسی این موضوع ملّی طی دو سال تنها برای یادآوری واقعه‌ای به این بزرگی و مهم بوده و قطعاً برای شناخت عمیق خیانت‌های انگلستان به مطالعات بیشتری نیاز است.