مروري بر روند موفقيت‌هاي جوانان نخبه جمهوري اسلامي در المپيادهاي علمي جهاني


 اکبر ادراکي/  رشد و تکاپو در عرصه علم در گرو شناسايي استعدادهايي است که مي‌توانند جلوتر از توانايي‌هاي ادراکي متوسط جامعه حرکت کرده و عرصه‌هاي جديدي در حوزه علم و فناوري را کشف کنند. اين موضوع موجب شده است کشف استعدادهاي درخشان در هر کشور و از ميان ملت‌ها به يکي از مهم‌ترين راهبردهاي توسعه علمي بدل شود. امروزه، در کشور «مرکز ملي پرورش استعدادهاي درخشان و دانش‌پژوهان جوان» وظيفه ساماندهي اين عرصه را برعهده دارد.
رژيم پهلوي برنامه مشخص و مدوني براي شناخت اين استعدادها نداشت و اقدام شايسته‌اي در اين راستا انجام نداد. در سال تحصيلي ۱۳۴۷ـ1346، دبستان هشدار، نخستين مدرسة تيزهوشان در مقطع تحصيلي ابتدايي با 14 دانش‌آموز دختر و 6 دانش‌آموز پسر، در چهار کلاس و به صورت مختلط تشکيل شد. در سال بعد، ادارة کل امور کودکان و دانش‌آموزان استثنايي در وزارت آموزش و پرورش تأسيس شد و در سال 1348، نخستين مدرسة استعدادهاي درخشان با نام مرکز آموزش کودکان تيزهوش تحت نظر اين ادارة کل، کار خود را آغاز کرد. اين مرکز تا سال 1357 با فراز و فرودهاي گوناگون به فعاليت خود ادامه داد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در سال 1358 سازمان ملّي پرورش استعدادهاي درخشان در دفتر کودکان استثنايي وزارت آموزش و پرورش ادغام شد و دانش‌آموزان تهراني هم در دو مرکز پسرانة «علامه حلي» و دخترانه «فرزانگان» تجميع شدند.
در طول اين سال‌ها، فارغ از اختلاف نظرهایی که درباره ساماندهي مدارس تيزهوشان وجود داشت، جوانان ايراني توانستند در رقابت‌هاي علمي جهاني افتخارآفريني کنند. جوانان ايراني از اواسط دهه 1360 وارد ميدان رقابت‌هاي المپيادهاي علمي جهاني شدند و توانستند خود را به مثابه يکي از قدرت‌هاي بزرگ اين ميدان معرفي کنند و بارها شايستگي علمي خود را به رخ جهانيان بکشند. مطابق با اعلام رئيس مرکز ملي پرورش استعدادهاي درخشان و دانش‌پژوهان جوان در طول سال‌هاي گذشته (تا سال 1395) دانش‌آموزان کشورمان 645 مدال جهاني کسب کرده‌اند که از اين تعداد 153 مدال طلا بوده است. در سال 1395 (2016) در مجموع ۲۳ مدال کسب شد که شش مدال طلا، نُه مدال نقره و هشت مدال برنز بود. اين ميزان در سال 1396 (۲۰۱۷) از تعداد ۲۳ مدال به ۱۰ مدال طلا، ۱۲ مدال نقره و يک مدال برنز رسيد.

المپياد جهاني رياضي
در سال 1366، تيم شش نفره ايران در «هاوانا» پايتخت كوبا براي نخستين بار در المپياد رياضي جهاني شركت كردند. در اين مسابقات كه با حضور 42 كشور و 243 دانش‌آموز از سراسر جهان برگزار مي‌شد، ايران با كسب يك مدال برنز به دست آقاي علي‌اصغر خانبان، به مقام بيست‌وششم دست يافت. اين نتيجه با توجه با اولين حضور ايران در مسابقات بسيار عالي و دور از انتظار بود.
پنجاه‌وهشتمين المپياد جهاني رياضي از ۲۱ تا ۳۰ تير ماه ۱۳۹۶ در شهر «ريو» برزيل برگزار شد و اعضاي تيم المپياد رياضي جمهوري اسلامي ايران دو مدال طلا، سه مدال نقره و يک مدال برنز به دست آوردند.

المپياد فيزيک
ايران از سال 1368 در اين مسابقه جهاني كه در آن سال در شهر ورشو، پايتخت لهستان برگزار مي‌شد، شركت كرده و همواره جايگاه رفيعي ميان شركت‌كنندگان از كشورهاي گوناگون براي خود تثبيت كرده است. ايران براي اولين بار از ميان 51 کشور شرکت‌کننده در بيست‌وششمين مرحله المپياد در سال 1374 در کشور استراليا توانست با دو مدال طلا و سه نقره، مقام سوم جهان را از آن خود کند. مقامي که سال‌هاي بعد نيز در چند مرحله تکرار شد. جوانان ايراني توانستند در سي‌امين دوره المپياد (1378) در کشور ايتاليا از ميان 62 کشور شرکت‌کننده، با دريافت پنج مدال طلا، رتبه دوم جهان را براي کشور به ارمغان آورند، مقامي که در سال 1381 و 1383 هم تکرار شد.

المپياد شيمي 
اولين حضور ايران در مسابقات المپياد شيمي در سال 1993 (1372) در کشور ايتاليا بود که ايران توانست با کسب يک مدال نقره و سه مدال برنز به مقام شانزدهم برسد؛ اما جوانان ايراني خيلي زود خود را در اين عرصه باور کردند و در سال 1374 با کسب چهار مدال طلا در کشور چين به مقام اول جهان دست يافتند. مقامي که در مسابقات سال 1375 مسکو هم با کسب سه مدال طلا و يک نقره تکرار شد. گفتنی است، در طول سال‌هاي اخير، بارها مقام دوم و سوم و چهارم تکرار شده است. در پنجاهمين المپياد جهاني شيمي در سال 1397 که به صورت مشترک در چک و اسلواکی با حضور 300 دانش‌آموز از 78 کشور برگزار شد، جوانان کشورمان چهار مدال نقره به دست آوردند و در جايگاه يازدهم قرار گرفتند.

المپياد جهاني کامپيوتر
المپياد کامپيوتر 2013 در کشور استراليا برگزار شد که تيم ايران در اولين حضورش به مقام ششم جهاني اين مسابقات دست يافت. تيم ايران در المپياد 2015 قزاقستان با کسب دو مدال طلا، يک نقره و يک برنز به مقام ششم و در سال 2016 روسيه به مقام سوم دست يافت. جمهوري اسلامي ايران جزء 10 کشور برتر حيطه المپياد کامپيوتر است. ايران ميزبان المپياد 2017 کامپيوتر بود که در اين دوره از رقابت‌ها تيم کشور ژاپن با کسب سه مدال طلا توانست جايگاه نخست اين رقابت را از آن خود کند. پس از ژاپن، تيم‌هاي چين و روسيه رتبه‌هاي دوم و سوم اين رقابت را از آن خود کردند.
به دليل ميزباني جمهوري اسلامي ايران، دو تيم از کشورمان در اين رقابت حاضر شد که تيم اصلي ايران با کسب يک مدال طلا و سه نقره در جايگاه چهارم قرار گرفت. تيم المپياد کامپيوتر ايران در مسابقات جهاني 2018 ژاپن در مجموع به مقام دهم جهان دست يافت.

المپياد جهاني زيست‌شناسي
ايران از سال 1999 (1378) و در دهمين دوره، به المپياد زيست‌شناسي پيوست و از آن سال تاکنون در 19 دوره اين المپياد حضور ثابت و موفقي داشته است. اولين دوره المپياد جهاني زيست‌شناسي پس از تجربه موفق برگزاري المپيادهاي علمي در علوم گوناگون در سال 1369 (1990 ميلادي) به ميزباني کشور چک با حضور شش کشور برگزار شد. پس از آن تعداد کشورهاي شرکت‌کننده به سرعت افزايش يافت. اولين حضور ايران در دهمين دوره المپياد جهاني در سوئد دو مدال نقره و يک مدال برنز را به همراه داشت و تا سال 1395 در مجموع شش مدال طلا، 39 مدال نقره و 19 مدال برنز حاصل تلاش تيم‌هاي المپياد زيست‌شناسي ايران در سال‌هاي گوناگون است.

المپياد جهاني
 نجوم و اخترفيزيک
در سال ۲۰۰۳ ميلادي (۱۳۸۲)، ايران براي نخستين بار به‌ طور غيررسمي در هشتمين المپياد جهاني نجوم در سوئد شرکت کرد که رهاورد آن سه مدال برنز بود. پس از گذشت 15 سال در دوازدهمين المپياد جهاني نجوم و اختر فيزيک (2018) که در کشور چين برگزار شد، تيم دانش‌آموزان ايراني با ۹ دانش‌پژوه در قالب دو تيم در اين مسابقات شرکت کرده بود که تيم اول ايران با کسب پنج مدال طلا و با اقتدار تمام، مقام اول مسابقات را کسب کرد و تيم دوم ايران نيز که از چهار دانش‌پژوه تشکيل ‌شده بود، موفق به کسب يک مدال طلا و سه مدال نقره شد. در مسابقات سال ۲۰۱۷ تايلند ايران با کسب يک مدال طلا، سه نقره و يک برنز به مقام سوم مسابقات
 رسيده بود.

 مهدی حسن‌زاده/  در آستانه فروپاشي رژيم پهلوي و در حالي که انقلابيون روز به روز بيشتر بر اوضاع کشور مسلط می‌شدند و به گستره انقلاب می‌افزودند و آن را فراگير مي‌کردند، نشستي در جزيره گوادلوپ برگزار شد که شرکت‌کنندگان در اين نشست سه روزه سران چهار كشور فرانسه، انگلستان، آمريكا و آلمان بودند که از چهاردهم تا هفدهم دي ماه 1357 براي تصميم‌گيري درباره برخي مسائل جهاني از جمله اوضاع ايران در جزيره‌اي كوچك در شرق درياي كارائيب و غرب اقيانوس اطلس گرد هم آمدند. اين جزيره از اوايل قرن نوزدهم ميلادي جزء مستعمرات فرانسه بود. در پايان جنگ دوم جهاني فرانسه به شهروندان آن حقوقي برابر با فرانسويان داد و يكي از ايالات ماوراء بحار فرانسه شد.
در اين نشست حساسيت شركت‌كنندگان روی مسائل ايران به مراتب بيشتر از دیگر مسائل و بحران‌هاي بين‌المللي بود. بحث‌هاي مربوط به ايران، ابتدا با سخنان «جيمز كالاهان» آغاز شد. وی گفت: «شاه از دست رفته و ديگر قادر به مهار اوضاع نيست. راه‌حل واقعي براي جانشيني او هم وجود ندارد. مردان سياسي كه در ميدان مانده‌اند توانايي‌هاي محدودي دارند. به‌علاوه بيشتر آنها با رژيم ارتباطاتي داشته‌اند و آلوده به مسائل و مشكلات اين رژيم هستند. آيا ارتش مي‌تواند در اين ميان يك نقش انتقالي ايفا كند؟ نه! ارتش تجربه سياسي ندارد و فرماندهان آن هم به شاه وفادارند.» 
با این توصیف، گزارش‌هاي مستندي كه در روز شروع نشست و روزهاي‌ پس از آن به گوادلوپ رسيد، به تدريج رئيس‌جمهور فرانسه را به قضاوت‌هاي واقع‌بينانه‌تری سوق داد. او معتقد بود، كارتر بايد براي تثبيت دولتي كه پس از رفتن شاه از كشور در ايران شكل مي‌گيرد، به تماس با امام خميني به ‌عنوان راه‌حل نهایی متقاعد شود. كارتر به خروج شاه متقاعد شده بود، اما تنها دولت بختيار را به ‌عنوان دولت قانوني پس از شاه به رسميت مي‌شناخت. او پذيرفته بود كه شاه ديگر نمي‌تواند در ايران بماند، ولي به اراده ارتش براي تحكيم موقعيت بختيار همچنان اعتماد داشت. او اعتقاد داشت فرماندهان نظامي نمی‌گذارند انقلاب به پيروزي برسد، اما مايل به كودتاي آنان نيز نبود. 
كارتر به سوليوان سفير آمريكا در تهران نيز اعتماد چنداني نداشت و ژنرال‌ هايزر را براي بررسي اوضاع و واداشتن ارتش به تبعيت از بختيار به تهران فرستاده بود.
كارتر در سخنان خود گفت: «شاه ديگر قادر به ماندن و ادامه حكومت نيست؛ زيرا مردم ايران به هيچ روي خواهان او نيستند. به ‌علاوه دولت يا دولتمردان وجيه‌المله ديگري برجاي نمانده تا حاضر به همياري و همكاري با او باشد.» 
سران كشورهاي آمريكا، آلمان، انگليس و فرانسه پس از سه روز گفت‌وگو و مشورت درباره تحولات ايران به اين نتيجه رسيدند كه باقي ماندن شاه در ايران سبب تداوم بحران خواهد شد. به این ترتیب، روز 21 دي «سايروس ونس» وزير خارجه آمريكا و سخنگوي چهار كشور شركت‌كننده در نشست گوادلوپ به روزنامه‌نگاران گفت: «شاه در نظر دارد تعطيلات خود را در خارج از ايران بگذراند و دولت ايالات متحده نيز اين تصميم شاه را تأييد مي‌كند. آمريكا احساس مي‌كند كه شاه ديگر در آينده ايران نقشي ندارد.» 
سران دولت‌هاي غربي در گوادلوپ به تدريج از قدرت انقلاب مردم و از سقوط قريب‌الوقوع شاه و رژيم تحت حمایت او با خبر بودند؛ ازاين‌رو در موضعي انفعالي و در حالی كه كمترين اميدي به بقاي شاه نداشتند، ناگزير شدند با رفتن او از كشور موافقت كنند. در واقع، نشست گوادلوپ تحت تأثیر اراده ملت ايران قرار داشت، وگرنه قدرت‌هاي غربي در حمايت همه‌جانبه خود از رژيم شاه كم نگذاشتند.
به قول فردوست؛ «كارتر تا آنجا كه مي‌توانست از رژيم او و از خود او پشتيباني كرد. كارتر به تهران آمد و آن نطق كذایی را سر ميز شام كرد كه حداكثر حمايت از محمدرضا بود. كارتر حتي با تلفن‌هاي روزمره تلاش كرد محمدرضا را از نظر روحي آماده حداكثر مقاومت كند، ولي محمدرضا آمادگي نداشت. كارتر آنچه را كه لازم بود در حمايت از شاه انجام داد. او كه نمي‌توانست براي حمايت از محمدرضا در ايران قشون
 پياده كند.» 
اما شاه در خاطرات خود، از «گوادلوپ» انتقاد می‌کند و می‌گوید: «از چند هفته پيش از کنفرانس گوادلوپ، فشار براي بيرون رفتن من از کشور شروع شد؛ طي چند هفته مذاکره بر سر تشکيل يک دولت ائتلافي، شرط اوليه، عزيمت من به خارج براي استفاده از تعطيلات بود... چند تن از خارجيان به عنوان بازديد به ايران آمدند و از من درخواست کردند از کشور خارج شوم... به گمان من، در کنفرانس گوادلوپ، فرانسه و آلمان با پيشنهاد انگليس و آمريکا، با اخراج من موافقت کردند.»
نه آمريكا نه دیگر دولت‌هاي غربي، هيچ‌گونه كوتاهي در حمايت از شاه نداشتند، اما مشكل آنها اين بود كه هيچ برنامه‌اي براي نجات شاه و رژيم او نداشتند و موج فراگير انقلاب آنها را دچار استيصال و سردرگمي كرده بود. حضور آنها در گوادلوپ نمايانگر آخرين تلاش‌هاي‌ بي‌هدف و مأيوسانه‌شان برابر انقلاب اسلامي بود. به همين دليل بود كه قوي‌ترين متحدان غربي بهترين راه را در خروج او از كشور ديدند. ازاين‌رو است كه پيروزي انقلاب را مظهري از ناكامي غرب می‌دانند.
بعدها کارتر به ناتواني دولت خود در پيش‌بيني و مهار وقايع ايران چنین اذعان مي‌کند: «دگرگوني سريع ايران را تا آنجا که من مي‌دانم، هيچ کس پيش‌بيني نکرده بود.» به عقيده‌ «جيمز اف گود»، استاد تاريخ دانشگاه ميشيگان، سياستگذاران آمريکايي چنان نسبت به اوضاع و تحولات سياسي ايران بيگانه بودند که کاملاً سردرگم شده بودند و قادر به اتخاذ هيچ تصميمي نبودند. در حقیقت، انقلاب ملت ايران جهانيان را غافلگير کرده بود!