مینو اصلانی، رئیس بسیج جامعه زنان در واکنش به اجرای برنامه هم‌خوانی و تک‌خوانی آواز زنان در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر، این مسئله را بسیار تأسف‌بار وحریم‌شکنی مغرضانه دانست و گفت: این خط حرمت‌شکنی در وزارت ارشاد و سایر بخش‌های فرهنگی وابسته به آن شکل گرفت تا یک وضعیت نابهنجار را در ایران اسلامی به وجود بیاورد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی فرهنگی ۸۰ میلیون مسلمان ایرانی است، چطور در مجلس تک‌خوانی یک زن که از نظر اسلام بزرگ‌ترین حرام‌ها قلمداد می‌شود، تا آخرین لحظه می‌نشیند.


نگاهی به دین و اثرات آن در جامعه دوره پهلوی

   شهناز سلطانی/  جامعه‌شناسان دین را ابزاری قابل اطمینان در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی می‌دانند. اما حکومت پادشاهی پهلوی در طول دهه‌های متمادی همواره دین را مانعی برای اهداف خود می‌دانست و از این آگاهی دانسته یا نادانسته بی‌بهره بود که می‌تواند به واسطه دین از ناهنجاری‌های جامعه آن روز بکاهد. به همین دلیل مخالفت آنها با دین و مظاهر بیرونی آن که با نارضایتی مردم روبه‌رو بود، بی‌شک یکی از عوامل سست شدن پایه‌های نظام حکومتی آنها را پی‌ریزی کرد. اما با انقلاب اسلامی دین اسلام به شکلی متفاوت و درست و به دست مردم ظهور دوباره یافت. 

دین سدی در برابر هنجارشکنی 
در مبحث مهم پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی دین نقش پررنگی دارد و تقریباً در بین جامعه‌شناسان توافق به نسبت خوبی درباره آن دیده می‌شود. به این معنا که، هرچه دین‌داری و خداباوری بیشتر وجود داشته باشد، به همان نسبت از هنجارشکنی در جامعه جلوگیری می‌شود. مطالعات جامعه‌شناسی هم در این زمینه به خوبی گواه این مطلب است. برای نمونه در یک پژوهش با عنوان نقش مذهب در پیشگیری از وقوع جرم از دیدگاه افراد عادی و مجرم (که نسرین لطفی و دکتر محمدعلی حاجی‌ده‌آبادی انجام دادند) نتایج به دست آمده نشان می‌دهد: «افراد مجرم و بزهکار به اهمیت و نقش مذهب و دین در جلوگیری از کج‌روی‌های خود آگاه هستند، در حالی که افراد عادی جامعه شاید نتوانند به درستی به اهمیت این موضوع و تأثیر عمیق مذهب بر سلامت زندگی خود پی ببرند.» بنابراین نقش دین را نمی‌توان به هیچ وجه نادیده گرفت. حالا جامعه‌ای را تصور کنید که در رأس قدرت و حکومت آن کسانی هستند که  نه تنها خودشان ارزش‌ها و هنجارهای دینی را محترم نمی‌شمارند؛ بلکه بستری را فراهم می‌کنند تا در آن هنجارشکنی به طور آشکارا انجام گیرد. به معنای دیگر انجام آنچه مغایر با دین و مذهب رسمی کشور است، عادی می‌شود. در دوره پهلوی و پیش از انقلاب اسلامی وضعیت حاکم بر جامعه چنین بوده است. 

مشروب در سبد مصرفی دربار
مشروب‌فروشی و مشروب‌خواری در دین اسلام حرام است، اما در دوره پهلوی مشروب جای مهمی در سبد مصرفی دربار داشته است و هزینه‌های گزافی بابت تهیه آن پرداخت می‌شده است. به گواه اسناد تاریخی، از کشورهایی مانند فرانسه و سوئد انواع و اقسام مشروبات الکلی برای مصرف داخلی دربار، از جمله خانواده و میهمانان قصر شاهی وارد می‌شده است. اوج هزینه‌کرد این نوشیدنی‌های غیر مجاز در طول برگزاری جشن‌های 2500 ساله بود. اسناد برجای مانده نشان می‌دهد در این جشن فقط حدود 2 هزار و 500 بطری شراب درجه یک فرانسوی در اختیار 165 میهمان قرار گرفت که قیمت هر بطری نزدیک به 100 دلار تخمین زده می‌شد. 

بساط فقر و فحشا
زمانی که رضاشاه پادشاهی قاجارها را مختومه اعلام کرد، زنان حرمسرای قاجاری از کاخ‌های قاجاریه بیرون رانده شده و در محله‌ای در تهران ساکن شدند که کم‌کم این محله به مکانی برای رواج فساد و تن‌فروشی  تبدیل شد. در آن دوره دختران و زنان جوان را با انتشار آگهی کاریابی برای مشاغلی چون منشی‌گری و... جذب کرده و فریب می‌دادند. بسیاری از این زنان پس از گذشت مدتی دچار اعتیاد و فقر شدید می‌شدند و از آنجا نیز رانده شده و در شهر کاسه گدایی به دست می‌گرفتند. با شروع انقلاب اسلامی بساط این محله  برچیده شد. این هم نمونه دیگری از فراهم بودن شرایط فساد و ناامنی در جامعه بود که در سال‌های حکومت پهلوی دوام و قوام داشت. 

حجاب مانع اهداف پهلوی
 حجاب زنان مسلمان ایرانی که ذهن رضاشاه و حامیانش را برای پیشبرد اهداف‌شان به چالش کشیده بود، سبب شده رضاشاه پروژه کشف حجاب را کلید بزند و در اولین قدم این خانواده سلطنتی بود که بدون حجاب اسلامی در مراسم و انظار عمومی ظاهر شدند. سپس با وقاحت تمام به مأموران نظمیه دستور دادند حجاب را از سر زنان بردارند. این خشونت و وقاحت تا آنجا پیش رفت که برخی از زنان جان خود را در این راه از دست دادند و یا سال‌های مدید از خانه بیرون نیامدند.
اینها فقط مشتی نمونه خروار از هنجارشکنی‌های خاندان پهلوی است که بی‌مطالعه و تفکر دست به اقداماتی زده بودند که دقیقاً با عقاید، ارزش‌ها، هنجارها و قوانین جامعه ایرانی و اسلامی ما منافات داشت و برای مردمی که به عقایدشان مصمم بودند، غیر قابل هضم بود، ‌به طوری که مترصد بودند از این وضع رهایی پیدا کنند. این مسائل در کنار بسیاری از کاستی‌ها و فشارهای اجتماعی دیگر سبب شد پذیرش انقلاب اسلامی از سمت مردم راحت‌تر انجام بگیرد. 

اجتماع هر روزه مسلمانان
دین اسلام در بطن خود جمع‌گراست و همین ویژگی به تنهایی کافی بود تا هرگونه گرد هم آمدن مردم برای حکومت پهلوی خوف‌برانگیز باشد. برای نمونه اقامه نماز جماعت روزانه و نماز جمعه به سهولت و فراوانی انجام نمی‌شد. اما امروز این گردهمایی‌ها در بسیاری از مساجد کشور، هر روز و آن هم در چند نوبت اگر چه امری عادی به نظر می‌رسد‌، اما به پشتوانه انقلاب اسلامی به اینجا رسیده است. 

اعتکاف تجربه‌ای تازه
برگزاری مراسم اعتکاف در برخی مساجد کشور از آن دست تأکیدات دین اسلام است که در دوره پیش از انقلاب اسلامی ردی از آن دیده نمی‌شود و تجربه‌ای است که در سال‌های پس از دوره پهلوی تجربه می‌شود؛ مراسمی که هر سال به خیل مشتاقان آن افزوده می‌شود. 

پیاده‌روی اربعین 
پیاده‌روی اربعین که از آن به گردهمایی بزرگ مسلمانان تعبیر می‌شود هم از دیگر اشکال ظهور و بروز تجمع مردم دین‌مدار مسلمان است که به این شکل و شمایل و با این گستردگی تجربه‌ای جدید است. این دور هم جمع شدن‌ها که هر روز هم به شمار عاشقان و طرفدارانش اضافه می‌شود، مصداق بارز خون تازه در رگ‌های دین اسلام است که در جهان نگاه‌ها را به سمت خود نشانه می‌رود. 
حجاب بیشتر تکریم بیشتر
در جامعه ما قوانین حاکم، رعایت حجاب را اصل و واجب می‌داند. اما زنان و دختران در انتخاب نوع این پوشش و حجاب مختارند و هیچ محدودیتی برای آنها وجود ندارد، بلکه گزینش چادر به عنوان حجاب برتر ارزشی دینی و اسلامی مورد تکریم بیشتر قرار می‌گیرد. 
بنابراین با پایان یافتن حکومت پهلوی در ایران، عقاید و باورهای دینی و اسلامی مردم جان تازه‌ای گرفت و بستری فراهم شد تا آن دسته از تأکیدات اسلام مانند برپایی نماز جماعت و جمعه و... به سهولت انجام شود. به ویژه حضور نوجوانان و جوانان در این تجمعات فرصت مغتنمی است که آنان را در مسیر درست هدایت کند و از قرار گرفتن آنها در بیراهه جلوگیری کند. همین مسئله در جلوگیری از مبتلا شدن آنها به آسیب‌های اجتماعی و به تبع درگیر شدن خانواده‌ها و جامعه با این پیامدهای احتمالی بسیار تأثیرگذار است.


حجت‌الاسلام سیدهاشم الحیدری معاون فرهنگی حشدالشعبی عراق با بیان اینکه ولایت فقیه تنها برای جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه ولایت‌فقیه الان ولی حزب‌الله لبنان، حشدالشعبی، مقاومت عراق، انصارالله، مردم بحرین و یمن است، خاطرنشان کرد: ولایت فقیه از مدرسه فیضیه شروع شد و امروز تا نیجریه، یمن، بحرین، داخل حجاز، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و پاکستان ادامه داشته است که همگی امتداد فریاد امام راحل است. در حال حاضر امید قدس، فلسطین و انصارالله ولایت است که باید آن را حفظ کنیم.


 رسول ایمانی/ یکی از آسیب‌های فضای مجازی ظرفیت کم و امکانات ضعیف در انتقال ماهیت اندیشه‌ها و حرف‌ها و رفتارها است. کسانی که در فضای مجازی فعالیت فکری دارند، می‌دانند که نمی‌توان پیام و سخن و دیدگاهی را به طور کامل، مؤثر و صحیح در این فضا انتقال داد و دلیلش ظرف کوچک آن است. فضای مجازی فرهنگ ساندویچی، یعنی خلاصه‌طلبی، زودگذر بودن، کم‌حوصلگی، روحیه هیجانی، بی‌دقت و خشن بودن را در ما ایجاد کرده است. کسانی که در این فضا کاری عمیق و فکری انجام می‌دهند از باز نبودن دست‌شان گله دارند، چه آن کسانی که می‌خواهند پیامی را صادر کنند و چه آن کسانی که می‌خواهند پیامی را دریافت کنند، با مشکلاتی مانند نبود وقت کافی، نبود فضای وسیع و ارتباط آسان، گران بودن، امانتدار نبودن، شنود، سرقت و نبود امکانِ انتقال احساسات مواجه هستند. این در حالی است که بیشتر مردم جهان فضای مجازی را دارای بیشترین امکانات، ارزان‌ترین خدمات با دسترسی آسان می‌دانند، امّا این طور نیست. 
چرا دید مردم نسبت به فضای مجازی اشتباه است؟ 
اول، مردم فکر می‌کنند این فضا ارزان و آسان در اختیار آنان قرار می‌گیرد، در حالی که قیمت استفاده از این فضا در ماه در ایران حدود 50 تا 60 هزار تومان است و مصرف یک خانواده چهار نفره حدود 200 هزار تومان در ماه می‌شود و البته برای برخی افراد بیشتر از این قیمت‌هاست. 
دوم، انتقال لحن در متن وجود ندارد و با آنکه برنامه‌نویسان حالات انسان را در قالب استیکر تعریف کرده‌اند، باز هم در بیشتر اوقات جوابگوی حالات روحی انسان نیست. برای نمونه شادی، خنده، تعجب، حیرت، سؤال، فکر، خشم، درد، هیجان، عجله و هزاران حالت انسان در چند استیکر خلاصه می‌شود و جوابگو نیست و باعث می‌شود خطاهای بسیاری در نقل و انتقال حرف‌ها و اندیشه‌ها و احساسات صورت بگیرد و برداشت‌های غلطی را سبب شود و در پی آن دشمنی‌ها و لجاجت‌ها و دوری‌ها را زیاد کند.
سوم، بیشتر کاربران در این فضا توجه دقیقی به شنیده‌ها، دیده‌ها، مطالعه‌ها و خوراکی که از نظر فکری به آنها داده می‌شود، ندارند. هر کسی با هر سواد و نگاهی می‌تواند عده زیادی را با خود همراه کند، در واقع کاربران بدون دقت به سطح سواد، اطلاعات و تجارب و نیّات فرد اطلاعات‌دهنده دور او جمع می‌شوند و از ماهیّت حرف‌ها و نوشته‌ها و تصاویری که به آنها نشان داده می‌شود، اطلاعی ندارند. 
چهارم، نزدیک شدن به کسانی که می‌توانند با حرف‌های زیبا کاربران را اغفال کنند و اطلاعات نادرست به او بدهند، آسیب دیگر این فضاست. در این فضا دهکده جهانی تداعی شده و هر کسی از هر نقطه‌ای در جهان به کاربران نزدیک می‌شود و هر چه می‌خواهد به آنها می‌گوید یا نشان می‌دهد. وقتی هم که کاربران در یک فضای احساسی قرار می‌گیرند، اقدام به دادن اطلاعات شخصی می‌کنند و اختیار تصمیم‌گیری درباره خودشان را به طرف مقابل می‌دهند. گاهی فرد مقابل در حلّ مشکلات کاربران متخصص است و توانایی برقراری یک ارتباط صحیح را دارد، ولی این دلیل نمی‌شود هر کسی دکانی باز کرد، مردم به او اعتماد کنند. قضاوت‌های نادرست، گسترش توهین و انگ زدن به طرف مقابل، فریب و دروغ، شایعه و تهمت، مستهجن شدن افکار و رفتارها از کوچک‌ترین آسیب‌های فضای مجازی است که روی خلقیات مردم جامعه ما اثر گذاشته است و هر روز در حال تخریب فرهنگ و هیمنه فرهنگی کشورمان است. 


نگاهی به برداشت‌های خاص از صحنه گل اول ژاپن به تیم ملی ایران در نیمه نهایی جام ملت‌ها


 سید فخرالدین موسوی/ فوتبال، زندگی و سیاست در زندگی ما ایرانیان چنان در هم آمیخته‌اند که حالا هر یک بدل یکدیگر شده‌اند و رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران نشانه‌ای از هر یک را در دیگری جست‌وجو می‌کنند! پیش از آغاز جام جهانی روسیه روزنامه «هفت صبح» تیتر ماجرای جام و برجام را روی صفحه اول خود به چاپ رساند با کنار هم قرار دادن تصاویر کارلوس کی‌روش، سرمربی وقت تیم ملی و محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان از آنها به عنوان دو سرداری یاد می‌کند که یکی غیر ممکن مذاکره و توافق با آمریکا را ممکن کرده است و دیگری حالا باید غیر ممکن صعود از گروه مرگ جام جهانی را 
ممکن سازد!  
وقتی مربی سابق تیم ملی ایران برای تیم ملی در برابر کشورهای نامدار فوتبال جهان دفاع مطلق را انتخاب کرد و بازیکنان سرشان را در برابر توپ‌های مهاجمان نامدار اروپایی قرار دادند، با وجود آنکه در نهایت از دور مسابقات کنار رفتیم! اما رسانه‌ها لقب گلادیاتور را برای بازیکنان برگزیدند و خط دروازه را بدل از مرز کشور گرفتند! داستانی که همچنان ادامه دارد. 
این بار در جام ملت‌های آسیا یک اشتباه ساده و کودکانه، یک بحث بی‌جا و یک اعتراض بی‌دلیل! در کنار فرصت‌طلبی ژاپنی‌ها به فروپاشی ساختار تیمی ما و دریافت سه گل پیاپی تنها در 45 دقیقه منجر شد! 
آن هم درست در زمانی که در نقطه اوج ایستاده بودیم و همه از اقتدار ایران حرف می‌زدند و داشتیم برای جشن باشکوه قهرمانی در دوازدهم بهمن ماه آماده می‌شدیم! حال این شکست و آن اعتراض نا‌به‌جا و چک و چانه زدن با داور استرالیایی آن هم درست در لحظه‌ای که سامورایی‌های آبی‌پوش در حال رفتن به سمت دروازه ایران بودند، بدلی از زندگی و سیاست در ایران شده است و رسانه‌ها و کاربران در فضای مجازی دنبال نشانه‌هایی از این لحظه عجیب در سیاست ما رفتند! شاید جالب توجه‌ترین واکنش در این میان واکنش روزنامه «وطن امروز» بود که با تیتر «پرجام» که بی‌تردید ماجرای برجام را به ذهن متبادر می‌کند، بر روی تصویری از لحظه فرار «تاکومی مینامینو» به سمت توپی که مدافعان ایرانی رهایش کرده‌اند، نوشت: «چگونه مذاکره بچگانه و غیرحرفه‌ای مدافعان تیم ملی با داور استرالیایی و فرصت‌طلبی ژاپنی‌ها از این غفلت ایران را از راهیابی به فینال جام ملت‌ها باز داشت.» 
موضوعی که در فضای مجازی نیز به آن اشاره شد، چنانکه علی علیزاده در توئیتی که بیش از 500 بار بازنشر شده و بیش از سه هزار نفر آن را پسندیدند، نوشت: «در حالی که ایران در حال مذاکره بود، رقیب رفت و گل زد. به این می‌گویند برجام فوتبالی»؛ اما این تنها برداشت از این صحنه نبود؛ روزنامه «ایران» نیز در مطلبی با عنوان «برجام فوتبالی» یا «خود تحریمی فوتبالی» می‌نویسد: «منطق حاکم بر رفتار پنج بازیکن تیم ملی کشورمان در آن صحنه بیشتر شبیه رفتار سیاسی دلواپسان بود؛ شوریدن علیه منطق بازی و غافل شدن از محاسبه‌گری عقلانی. کار پنج بازیکن ایران در بازی با ژاپن بسیار شبیه به نوع کنشگری سیاسی آنهاست که گاه می‌پندارند، می‌توان با شوریدن علیه چارچوب‌های پذیرفته شده، منطقی و عقلانی بازی امتیاز به دست آورد و اگر این امتیاز با این شیوه کسب نشود، نتیجه ظلمی است که به ما روا شده است؛ یا تزریق این تفکر که اگر جایی عقب ماندیم نه حاصل بد کار کردن خودمان که محصول توطئه، ناداوری و ظلمی علیه ماست. آنچه نتیجه‌اش برگشتن ورق رقابت بود؛ یک «خود تحریمی فوتبالی».» 
اما فراتر از این نگاه‌ها و این تحلیل‌ها که هر یک را می‌توان نقد کرد و به چالش کشید، آنچه مورد نقد است بدل‌سازی‌های سیاسی و تعمیم برخی بگو مگوها به همه ابعاد زندگی ما و همه شئون زندگی است! متأسفانه، برخی افراد و رسانه‌های هر دو جریان سیاسی به دنبال دوگانه‌سازی‌هایی از این دست هستند. در اینکه ما در برجام ضرر کردیم و تقریباً هیچ نصیب کشور شد و در مقابل امتیازهای فراوانی دادیم، شکی وجود ندارد؛ اما آیا باید تلخی برجام و تقابل میان حامیان و مخالفان برجام را به هر اتفاق دیگر نیز بکشانیم؟! پاسخ بی‌تردید منفی است.


  حمیدرضا حیدری/ موضوع این هفته ستون انعکاس به داستانی باز می‌گردد که هفته گذشته ابتدا به طور غیر رسمی منتشر شد؛ اما پس از مدتی مشخص شد این اتفاق به وقوع پیوسته است. داستان درگیری لفظی حجت‌الاسلام حسن روحانی با عزت‌الله ضرغامی، رئیس اسبق صداوسیما در جلسه شورای عالی فضای مجازی که به ریاست رئیس‌جمهور برگزار می‌شود.
شرح ماجرا که برای اولین بار سردبیر سابق «رجا نیوز» منتشر کرد، این گونه است: «وقتی در جلسه اخیر شورای‌عالی مجازی، ضرغامی به روحانی تذکر می‌ده که این حرفا چی بود راجع به فیلترینگ و فضای مجازی زدید، روحانی می‌گه به شما ربطی نداره من چی گفتم. ضرغامی هم می‌گه به خودت و همه کس و کارت ربط نداره. به من ربط داره شما باید اینجا توضیح بدید، چرا این حرف‌ها را زدید. روحانی بهش می‌گه از جلسه برو بیرون، ضرغامی هم می‌گه تو نمی‌تونی به من بگی برو بیرون، روحانی می‌گه تا ضرغامی تو جلسه باشه من شرکت نمی‌کنم و پا می‌شه می‌ره. ضرغامی به برخی اعضا که تلاش می‌کردند قانعش کنن بره بیرون، می‌گه ما چهل سال پیش انقلاب کردیم که مملکت باد دماغ و شاه نداشته باشه.»
خبری که برخی از اعضای این شورا، مانند احمد مازنی آن را تأیید کردند؛ اما این خبر واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت.
پس از این اتفاق کانال جماران وابسته به سیدحسن خمینی در خبری نوشت، ضرغامی از سوی دفتر یکی از مقامات عالی‌رتبه نظام‌ـ که ظاهراً منظور دفتر رهبر معظم انقلاب بوده‌ـ از حضور در جلسات این شورا منع شده است؛ اما ساعاتی بعد کانال «رجانیوز» این خبر را تکذیب کرد.
کاربران فضای مجازی به ویژه توئیتر هم درباره این اتفاق واکنش نشان دادند. یکی نوشت: «از صحت و سقم ماجرای جلسه شورای عالی فضای مجازی خبر ندارم، ولی چند وقته می‌خوام بگم ضرغامی دمت گرم.»
کاربر دیگری با اشاره به اینکه روحانی قبلاً گفته بود حتی می‌شود از امام معصوم انتقاد کرد، نوشت: «آقای روحانی از همه می‌شود انتقاد کرد، از امام معصوم هم می‌شود انتقاد کرد؛ ولی از خودتان نه؟! این رفتار آقای ضرغامی باید الگویی باشد برای همه و مسئولان باید برای کاری که انجام می‌دهند، پاسخ قابل دفاع داشته باشند.»
کاربر دیگری هم با بیان بخشی از ماجرا که مربوط به درخواست روحانی از ضرغامی برای بیرون رفتن و عدم تمکین او بود، نوشت: «این روحیه امروز در میان مسئولان انقلابی نیاز به تقویت داره، حتی اگر بعضی جاها هزینه‌هایی هم داشته باشه.»
یکی دیگر از کاربران هم در واکنش به این اتفاق نوشت: «ضرغامی با سؤال از رئیس‌جمهور به صورت هوشمندانه خود را در جایگاه خواست ملت از پاسخگویی بالاترین مقام اجرایی کشور در مورد هرج و مرج و بی‌سامانی‌های چند سال اخیر قرار داده است.»
اما در نقطه مقابل برخی سعی کردند بگویند ضرغامی سودای ریاست‌جمهوری در سر دارد و این اتفاق نقشه‌ای از پیش تعیین شده برای مطرح کردن خود به عنوان مخالف دولت و یافتن جایگاه در اذهان مردم بوده است.
هر چند ضرغامی ترجیح داده، در این باره سخنی نگوید، اما در گفت‌وگو با «شرق» گفته است: «قرار شده است که کسی از بحث و جزئیات درون جلسه، چیزی به بیرون از جلسه منتقل نکند. من هم چیزی نمی‌گویم. سایرین می‌توانند روایت‌های خود را از جلسه نقل کنند.»
پایگاه «خبر آنلاین» هم تلاش کرده است ریشه این درگیری را در خصومت شخصی میان روحانی و ضرغامی بیابد که آن هم از انتخاب مجری برای گفت‌وگوی روحانی در پایان صد روز اول دولت او آغاز شده است و البته اتفاقات دیگری، چون ماجرای انتخاب دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی.