میرزا جوادآقا ملکی‌تبریزی می‌گوید: از استاد خود سؤال کردم چه عملی را شما تجربه کرده‌اید که می‌تواند در حال سالک مؤثر باشد؟ فرمود: در هر شبانه‌روز یک سجده طولانی به جای آورد و در حال سجده بگوید: «لا اله الّا انت، سبحانک انّی کنت من الظالمین»؛ در حال ذکر این چنین توجه کند که پروردگارم منزه از این است که بر من ظلمی روا داشته باشد، بلکه خود من هستم که بر نفسم ستم کردم و او را در این مهالک قرار دادم.

عرفان چیست؟

«عرفان» از نظر لغوى به معناى شناخت و شناسايى است و در اصطلاح، طريقه و روش خاصى براى دستيابى به «حقيقت» است و نيل به اين حقيقت از راه تهذيب نفس و تطهير دل و تزكيه درون و رهايى از تعلقات دنيوى، مطابق ملاک‌هاى شرعى و دينى ميسّر است.
قرن‌هاست كه چنين تلاشى به ‌صورت «دانش» درآمده و به دو شاخه «عرفان نظرى» و «عرفان عملى» تقسیم شده است. عرفان نظرى عهده‌دار بحث علمى و استدلالى در زمینه يافته‌هايى است كه عارف آنها را شهود كرده است.
به عبارت ديگر، سالک در سلوک خويش و در اثر مراقبت و محاسبه به شناخت‏‌هايى از هستى و وجود، مبدأ هستى و روابط موجودات در نظام تكوينى رسيده است كه ديگران با روش كلامى، فلسفى و اشراقى سعى در رسيدن به آن دارند که بيان اين شناخت‏‌ها و تبيين آنها را «عرفان نظرى» مى‏‌گويند. به عرفان نظرى، «عرفان علمى» هم گفته می‌شود.
عرفان عملى شناخت‏‌ها و معرفت‌هايى است كه انسان در عمل به آنها دست مى‏‌يابد و نيز آگاهى‌هايى است كه در عمل آنها را به كار مى‏‌بندد؛ برای نمونه انسان به اين عمل و آگاهى رسيده كه ذكر، نماز، روزه، انفاق و اعمال ديگرى از اين قبيل براى او واجب و مفيد است، با همين علم و آگاهى اجمالى خود، مشغول به نماز و واجبات و ذكر مى‏‌شود و رفته‌رفته با آنها مأنوس شده و در اثر عمل به دستورهاى الهى، در قلبش، نورانيت خاص ايجاد مى‏‌شود و از همين مسير شناخت‏‌ها و معرفت‏‌ها و عرفان‌هايى در وجودش جوانه مى‏‌زند. به چنين شناختى «عرفان عملى» مى‏‌گويند. 
در عرفان‌های مثبت و حقیقی، هدف متعالی انسان «قرب الهی» است. محور همه فعالیت‌های سالک واقعی خداست: «قُل اِنَّ صَلاتِی و نُسُکِی و مَحیایَ و مَماتِی لِلّه رَبِّ العالَمِینَ.»
اما عرفان‌های ساختگی و منفی، هدف خود را از انجام دادن کارهای طاقت‌فرسا، آماده کردن روح برای انجام دادن کارهای خارق‌العاده و شگفت‌انگیز می‌دانند؛ برای نمونه آتش خوردن، روی میخ و شیشه خوابیدن، چاقو و سیخ به بدن فرو کردن؛ اما واقعیت این است که انجام دادن این نوع کارها نشانه عارف واقعی بودن کسی نیست؛ زیرا بسیاری از این نوع کارها را کردن، نیت‌های درونی و ذهنی افراد را خواندن، از امر پنهان خبر دادن و امثال اینها معلول ریاضت‌ها و تمرین‌های روحی است. در عرفان اسلامى نمى‏‌توان گفت، عارف به مرتبه‏‌اى مى‏‌رسد كه خدا مى‏‌شود و «فانى در حق» مى‏‌گردد؛ چون خداوند از هر جهت، بى‌نهايت و نامحدود است. او داراى كمال مطلق، قدرت مطلق، علم مطلق و... است، هرچند هر كسى به ميزان توان و تلاش خود از يک طرف و عنايت و فيض الهى از طرف ديگر مى‏‌تواند حدى از تقرب الهى را داشته باشد؛ اما هرگز نمى‏‌تواند با او متحد شود. هرچند براساس حديث قرب نوافل مى‏‌توان مرتبه‏‌اى را تصوير كرد كه سالک در اثر كوشش خود و كشش الهى به جايى رسيده باشد كه با ابزارهاى جوارحى و جوانحى خود، هر كارى كه مى‏‌كند مرضى الهى باشد، گوش و چشم و دست او الهى باشند؛ اما اين مراتب هرگز به معناى فانى شدن سالک در خدا يا واصل شدن او به مرتبه خدايى نيست. در واقع، اينها به معناى واصل شدن سالک به مرتبه عبوديت حقيقى است؛ به‌گونه‏‌اى كه همچون يک بنده، هيچ اراده و قدرتى از خود ندارد و همه قواى او در اختيار حق‌تعالى است.
پس، هدف عارف واقعى، خدا و قرب به اوست و همگان را هم به‌ سوى خدا و دستورهاى او دعوت مى‏‌كند؛ اما عرفان منفى، مردم را به‌ سوى «خود» مى‏‌خواند. بايد بدانيم كسانى كه با كارهاى خارق‌العاده، افراد را به‌سوى خود دعوت مى‏‌كنند، بزرگ‏‌ترين انحراف‏‌ها را در طول تاريخ بشر به‌وجود آورده‏‌اند و اساساً از عرفان، بويى نبرده‏‌اند. برخى «زهد» را به «رُهبانیت» تفسیر کرده‌اند؛ یعنى زاهد را کسى مى‌دانند که از نعمت‌هاى حلال خدا و زینت‌هاى مشروع آن چشم بپوشد. معيار و ملاک ديگر براى تشخيص عرفان صحيح از غير صحيح، توجه به كرامت انسان است. انسان، عزيز و كرامت‏مند است، خداوند متعال چنين چيزى را براى او خواسته و فرمان داده است تا هم خود را عزيز بدارد و هم عزت ديگران را رعايت کند. زيبايى‏‌هاى فردى و اجتماعى در همين عزت‌مندى انسان است. خوارى و ذليل بودن، روح آدمى را مشمئز مى‏‌كند و ‏زيبایى هستى را زشت و نازيبا جلوه مى‏‌دهد. مقايسه دو انسان ذليل و عزيز، به‌خوبى نشان مى‏‌دهد طبع انسان سليم چه چيزى را مى‏‌پسندد. با اين وصف، انسان بر همه چيز خود حق دارد جز از بين بردن و خوار كردن نفس خود. امام صادق(ع) می‌فرماید: «إنَّ اللّه‏َ فَوَّضَ إلى المُؤمنِ كُلَّ شى‏ءٍ إلاّ إذْلالَ نَفْسِهِ»؛ خداوند هر چيزى [از امور دنيا] را به مؤمن واگذار کرده است جز به خوارى كشاندن خويشتن را. اما برخى مدعيان عرفان، به پيروان خود دستور اكيد مى‏‌دهند كه خود را خوار كنند و در اجتماع و نزد مردم ذليل کنند تا به عرفان برسند!
محی‌الدین عربی می‌نویسد: «و مِن الله أرجو أنْ أکون مِمَّن أید فتأید و قیدنا بالشرع المطهر المحمدی فتقّید و قید وحشرنا فی زمرته کما جعلنا مِن أمته»؛ امیدوارم خدای‌تعالی مرا از گروهی قرار دهد که از تأییدشدگان و مقید به احکام شریعت مطهر محمدی هستند؛ همان‌طور‌ که در دنیا ما را از امت او قرار داد، در آخرت نیز در ردیف پیروان او قرارمان دهد. قیصری شارح کتاب «فصوص‌الحکم» درباره اینکه عارفان الهی، مردمانی دیندار و پایبند به شریعت‌ هستند، می‌گوید: «فالواجبُ علی الطالبِ المسترشدِ اتباعُ علماء الظاهر فی العبادات و الطاعات و الانقیاد لعلم الشریعه...»؛ بر سالک، تبعیت از علمای شرع در عبادات و طاعات و پایبندی به علم شریعت واجب است.
بزرگان دین ما و پیشوایان معصوم(ع) که کامل‌ترینِ انسان‌ها بوده‌اند تا آخر عمر، مقید به آداب شریعت بودند. پیامبر گرامی اسلام(ص) و امیرمؤمنان(ع) و دیگر معصومان تا آخرین روزهای حیات خویش به آداب و احکام شریعت پایبند بودند، نماز می‌خواندند، روزه می‌گرفتند و حلال و حرام خدا را برای مردم بیان می‌کردند. 
شیخ صدوق رحمه‌الله از امام صادق(ع) نقل مى‌کند: قال رسولُ‌الله(ص): «لیسَ فى امّتى رُهبانیةٌ و لاسیاحَةٌ و لا زَمٌّ یعنى السکوت»؛ رُهبانى‌گرى و سیاحت و سفرِ بى‌هدف و سکوت (پرهیز از معاشرت با مردم) در امت من نیست. در تفسیر مجمع‌البیان در حدیثى از ابن‌مسعود مى‌خوانیم: همراه پیامبر(ص) در حال حرکت بودیم که حضرت به من فرمود: آیا از رازِ پیدایش رُهبانیت در میان مسیحیان خبر دارى؟ پاسخ دادم: خدا و رسول او آگاه‌ترند. پیامبر فرمود: پس از عیساى مسیح، پیروان او بر اثر ارتکاب معاصى، دچار جنگ‌هاى خانمان‌سوزى از ناحیه جباران شدند و جمعیت آنان از آبادى‌ها به بیابان‌ها و کوهستان‌ها پناهنده شدند و بر ‌اساس ‌این، روحیه رُهبانى‌گرى در میان آنان تقویت شد و سپس آیه «وَرَهْبانِـیةً ابْتَدَعُوها» را تلاوت کرد و افزود: آیا مى‌دانى رُهبانیت امت من در چیست؟ پاسخ دادم: خدا و رسول او داناترند. پیامبر فرمود: رُهبانیت امت من عبارت است از: هجرت، جهاد، نماز، روزه، حج و عمره.


اسود کذاب‌ـ 2

وقتی خبر اقدامات اسود به پیامبر(ص) رسید، ایشان قیس‌بن‌هُبیره بن‌مشکوح را به همراهی فَروة‌بن‌مسیک به جنگ او فرستاد. به نظر می‌رسد پیامبر‌اکرم(ص) به این دو نفر دستور داد به صورت مخفیانه به یمن اعزام شوند و مقدمات نابودی اسود را فراهم کنند.
پیش از حضور این دو نفر، شهر‌بن‌باذام يا باذان فرماندار ايرانى و مسلمان صنعا كه به حکم پيامبر(ص) در اين مقام بود، به رويارويى با اسود برخاست و در جنگ كشته شد و اسود در بيست‌وپنجمين روز شورش خود صنعا را تصرف كرد و مرزبانه، همسر مسلمان و ايرانى وى را به زور به زنى گرفت. به جز شهر‌‌بن‌باذان، ديگر فرمانداران پيامبر در يمن كه حدود 10 نفر بودند، هيچ‌يك به مقابله با اسود برنخاستند و او سریع بر سراسر يمن حاکم شد.
پیامبراکرم(ص) برای پایان دادن به سرکشی‌های اسود نامه‌ای نیز برای پارسیان یمن نوشت. در این نامه پیامبر(ص) به فیروز و گُشْنسب و پارسیان یمن نوشت که بر دین خود (اسلام) باقی بمانید و در برابر اسود به پا خیزید. جشیش‌بن‌دیلمی می‌گوید: «نامه پیامبر آمد که به ما دستور می‌داد برای دفاع از دین خویش قیام کنیم و برای جنگ با اسود آماده شویم و بکوشیم که وی را به غافلگیری یا به جنگ بکشیم.»
همسر اسود که کینه او را سخت در دل داشت، عده‌ای را به درون خانه راهنمایی کرد، آنها وارد خوابگاه اسود شدند و او را به قتل رساندند. شورش اسود از آغاز تا انجام سه تا چهار ماه طول كشيد. بیشتر منابع فیروز را قاتل اسود معرفی کرده‌اند. از عبدالله‌بن‌عمر نقل شده است که همان شبی که اسود عنسی کشته شده بود، پیامبر(ص) از طریق وحی از این امر آگاه شد و به ما بشارت داد و فرمود: «دیشب اسود عنسی کشته شد. مردی مبارک از خاندان مبارک او را کشت. پرسیدیم او که بود، فرمود؛ فیروز، موفق باد فیروز.»
روشن است آنچه سبب برخورد شدید با اسود شد، تنها عقاید باطل و عوامفریبی او نبود؛ بلکه بیشتر به دلیل اقدامات وحشیانه و خشونت او علیه مسلمانان و اهالی یمن بود. 
قاتلان سپس سر او را از بدن جدا کردند و روز بعد با صدای بلند اعلام کردند: «اشهد ان لااله‌الا‌الله و اشهد ان محمدا رسول‌الله و ان عبهله کذاب»  بلاذری می‌نویسد: «قیس صبح روز بعد سر اسود را بالای دیوار شهر قرار داد و فریاد زد اشهد ان لا‌اله‌الاالله و... و ان الاسود کذاب عدو الله. یاران اسود جمع شدند. قیس سر اسود را نزد آنان انداخت. طرفداران اسود پراکنده شدند، عده کمی هم مقاومت کردند و به قتل رسیدند و به این طریق صنعا از دست اسود رهایی یافت. خداوند اسلام را نیرو بخشید. قتل اسود پنج روز پیش از وفات پیامبر(ص) بود. خبر پیروزی بر اسود و قتل او 10 روز پس از خلافت ابوبکر به مدینه رسید.» 
مفسران، شأن نزول دو آيه از قرآن كريم را درباره وى دانسته‌اند. به گفته ابوالفتوح رازى و ديگران، وى نخستين كسى بود كه با ادعاى پيامبرى در پايان سال دهم هجرى، مردم را به سوى خود فراخواند و شمار فراوانى از نومسلمانان، از دين برگشته و بدو پيوستند كه خداوند با نكوهش كار آنان فرمود: هر كس از دينش بازگردد، به زودى خداوند قومى را بياورد كه دوست‌شان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر كافران، سرسخت باشند. در راه خدا جهاد كنند و از سرزنش ملامتگران نهراسند. (مائده/54) اما چون اسود پیشتر مسلمان نشده بود تا مرتد شناخته شود، اين سبب نزول با آيه سازگار نيست و شايد به همين دلیل، مفسران ديگر آن را نقل نكرده‌اند.

 سیدحسین خاتمی خوانساری/  
در شماره پیش این ستون گفتیم خداوند در قرآن استقامت و استحکام همراهان رسول اسلام(ص) را تحسین کرد و به ایشان وعده پاداشی ارزشمند داد. همچنین اشاره شد به بیان امیرالمؤمنین(ع) که در خطبه 27 نهج‌البلاغه فرمودند: «يُرْمَى يُغَارُ عَلَيْكُمْ وَ لَا تُغِيرُونَ»؛ آنها بر روی شما شمشیر کشیدند و جنگ کردند ولی شما نشستید و حرکتی نکردید. به عبارتی آنها غیرت به خرج دادند و زندگی‌شان را رها کردند و به جنگ با شما آمدند؛ ولی شما غیرت و حمیت به خرج ندادید تا علیه آنها واکنش مناسب از خود نشان دهید. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در بیان خود جمله‌ای دارند که نشان می‌دهد ثبات نداشتن و سستی و بی‌همتی و بی‌غیرتی و ترک مبارزه سختی بیشتری به همراه می‌آورد. ایشان در ابتدای خطبه می‌فرمایند: «جهاد لباس برازنده پاكدامني و پرهيزكاري است و هر کسی این لباس را از تن خود در بیاورد، دچار بدبختی و سختی می‌شود.» زیرا دشمن بر او تسلط پیدا می‌کند، او را ضعیف کرده و عقب نگه می‌دارد. ایشان می‌فرمایند، وقتی جهاد را ضایع کردی به جای آن چه می‌آید؟ «... وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصْفَ...»؛ خواری و زبونی به سراغت می‌آید. یکی از معانی «خَسف» تحمیل کاری بر انسان است. شاید بتوان این طور معنا کرد که اگر از جهاد روی گردانی، کاری را که نمی‌پسندی یا با عزت تو منافات دارد بر تو تحمیل می‌کنند. در زبان عربی می‌گویند: «سامَهُ خَسْفاً»؛ یعنی كارى بر او تحميل كرد.   
آری بی‌همتی در جهاد و ایستادگی در برابر دشمن چه دشمن نفسی و چه دشمن عینی انسان را به جایی می‌رساند که دیگر اراده و اختیاری برایش نمی‌ماند. در ترک جهاد نفس گوش به فرمان شیطان و در ترک جهاد با دشمن خارجی گوش به فرمان او می‌شویم. 

چگونه از خانه‌تکاني به مثابه ابزاري تربيتي براي مسئوليت‌پذيري فرزندان‌مان استفاده کنيم؟

 کبري فرشچي/ صداي پاي بهار که کم‌کم شنيده مي‌شود فصل خانه‌تکاني و تميز کردن خانه و زندگي براي استقبال از سال تازه هم فرا مي‌رسد. فصل تازه‌اي که مي‌تواند خودش يکي از ابزارهاي تربيتي و مسئوليت‌پذير بار آوردن فرزندان و اعضاي خانواده به شمار بيايد. به بيان ديگر، با مشارکت همه اعضاي خانواده در خانه‌تکاني هم در هزينه‌ها صرفه‌جويي مي‌شود و هم هيچ کس خسته نمي‌شود و فرزندان خانواده ياد مي‌گيرند بايد در برابر هر رخداد تازه‌اي در خانه و خانواده بخشي از بار مسئوليت را به دوش بگيرند و منفعل و مسئوليت‌گريز نباشند. 
فصل خانه‌تکاني براي برخي خانواده‌ها سخت‌ترين بخش خانه و خانه‌داري است؛ به ویژه اگر بچه‌ها و اعضاي خانواده اهل فرار و شانه خالي کردن از زير بار مسئوليت‌هاي محوله باشند. در چنين شرايطي است که يا تمام کارها بر دوش پدر و مادر خانواده مي‌افتد و اين مسئله موجب مي‌شود آنها حسابي خسته و کلافه شوند يا آنها هم ترجيح مي‌دهند خيلي خودشان را خسته نکنند و براي حل مشکل خانه‌تکاني از ديگران کمک بگيرند. به همين دلیل هم بازار شرکت‌هاي خدماتي در اين ايام حسابي گرم است؛ از شرکت‌هاي قاليشويي گرفته تا شرکت‌هايي که کارگراني را براي نظافت خانه مي‌فرستند. با وجود اين، در اوضاع اقتصادي فعلي براي رعايت اوضاع جيب‌تان هم که شده، بهتر است اگر هنوز خانه‌تکاني‌تان را شروع نکرده‌ايد امسال خانه‌تکاني متفاوتي را تجربه کنيد. خانه‌تکاني خانوادگي!

مسئوليت‌پذيري بچه‌ها
خانه‌تکاني عيد شايد بهترين فرصت باشد تا فرزندان شما ياد بگيرند بايد لااقل مسئوليت کارهاي شخصي خودشان را بپذيرند. 
البته به کار کشيدن بچه‌ها به ویژه وقتي به سنين نوجواني مي‌رسند، کار چندان ساده‌اي نيست و آنها کمتر زير بار مسئوليت مي‌روند. در اين ميان، بايد بپذيريد بخش مهمي از بي‌مسئوليت بار آمدن فرزندان‌تان به رفتار شما بازمي‌گردد. وقتي رفتار مناسبي در قبال کودکان خود اتخاذ نکرده‌ايد و همه مسئوليت‌ها را به تنهايي به دوش گرفته‌ايد، انتظار نداشته باشيد در ايام نوجواني فرزند مسئوليت‌پذيري داشته باشيد که داوطلبانه بخواهد خودش کارهاي شخصي‌اش را انجام دهد و در کارهاي خانه‌تکاني هم هم‌پاي شما حرکت کند. 

نخستين مخالفت بچه‌ها
 با والدين
نخستین زمان ابراز مخالفت، دو سالگی است. در این سن کودک کم‌کم زبان باز مي‌کند و کلمه «نه» را زیاد تکرار می‌کند. «بله» یا «چشم» لغتی است که او دیرتر به کار می‌گیرد. این امتناع‌ها، از کودکی تا نوجوانی، به دست آوردن تدریجی استقلال را نشان می‌دهد.
بین سه تا پنج سالگی، کودک هر چیزی را از روی تقلید یاد می‌گیرد. بنابراين، اين سنين زمان مناسبي است تا شما بسياري از رفتارها را به فرزندتان آموزش دهيد؛ برای نمونه، مي‌توانيد مرتب کردن اتاق را مانند بازی به او نشان دهید و او را در این کار همراهی کنید. او نیاز دارد بداند که این کار را از کجا شروع کند و هر وسیله را چطور سر جای خود بگذارد. تصور نکنید فرزند شما خیلی کوچک است؛ همین حالا زمان یادگیری است. وقتی زمان تمیز کردن اتاق کودک‌تان می‌شود، حتماً مسئولیت‌هایی به او بدهید. خيلي از مادرها و پدرها با فرض اينکه حالا وقت کارکردن بچه نيست، موجب مي‌شوند فرزندشان بعدها زير بار هيچ مسئوليتي نرود و تازه در سنين نوجواني مي‌خواهند اين رفتار او را اصلاح کنند؛ در حالي که اين سنين براي چنين کاري دير است. بنابراين شما مي‌توانيد در کارهاي خانه‌تکاني وظايف و کارهاي سبکي متناسب با سن فرزند پنج ساله‌تان به او محول کنيد. برای نمونه اسباب‌بازي‌هايش را با کمک شما يا خواهر و برادر بزرگ‌ترش مرتب کند.

به استقلال فرزندتان
 احترام بگذاريد
بین 6 تا 11 سالگی، او تمایل دارد خود را مستقل‌تر نشان دهد و ترجیح می‌دهد اتاقش را به تنهایی، مانند یک فرد بزرگسال مرتب کند؛ اما در اين سنين بچه‌ها به کمک و راهنمايي شما نياز دارند که اين راهنمايي و کمک بايد به گونه‌اي باشد که به استقلال فرزند شما لطمه‌اي وارد نشود. بنابراين، نظرات‌تان را به فرزند 6 تا 11 ساله‌تان تحميل نکنيد و بدون هماهنگی با خودش چيدمان اتاقش را در خانه‌تکاني تغيير ندهيد. در مقابل مي‌توانيد با همفکري هم چيدمان تازه‌اي را براي اتاق فرزندتان اجرايي کنيد. 
12 تا 18 سالگي ديگر اوج استقلال‌طلبي نوجوانان است. آنها در اين سنين تمایل دارند اصول و قواعد خانواده را زیر سؤال ببرند. چیدمان اتاق‌شان، هم‌سو با تصورات و تخیلات‌شان (احساسی، آشفته، رمانتیک و...) است. بهتر است خانه‌تکاني را به ابزاري براي مقابله با اين حس استقلال‌طلبي تبديل نکنيد. وقتي فرزندتان در اين سنين خانه نيست، بدون اجازه و هماهنگي به اتاقش نرويد و وقتي هم که هست باز براي ورود به اتاقش در بزنيد. اين کار نشان مي‌دهد براي استقلال فرزندتان ارزش قائليد و نمي‌خواهيد حريم اين استقلال‌طلبي را بشکنيد. بي‌ترديد، اين سنين بسيار حساس است و همراهي و نظارت شما را مي‌طلبد. براي اين همراهي از در دوستي با فرزندتان وارد شويد. براي خانه‌تکاني عيد هم بهتر است درباره نظر وی در زمینه نحوه تمیز کردن اتاقش برای ایام عید با هم توافق کنید. شما مي‌توانيد با شناخت روحیات فرزندتان سعی کنید هم خانه‌تکانی را با موفقیت انجام دهید، هم همکاری فرزندان را جلب کنید و هم مسئولیت‌پذیری و نظم و ترتیب را در آنها تقویت کنید.

يک خانه‌تکاني به ياد ماندنی 
به يقين با به کار بستن کمي سياست‌هاي مادرانه و پدرانه و شناختي که شما از فرزندان‌تان داريد، مي‌توانيد خانه‌تکاني عيد را از يک اجبار سخت و طاقت‌فرسا به يک همکاري دسته‌جمعي و خانوادگي تبديل کنيد؛ به گونه‌اي که حتي بخشي از خاطرات خوش زندگي خودتان و فرزندان‌تان به خانه‌تکاني‌هاي خانوادگي اختصاص يابد. سخت‌گيري و غر و لند کردن و اجبار شما براي مشارکت دادن بچه‌ها در خانه‌تکاني تنها با يک واکنش مواجه خواهد بود «‌اکراه»‌ و حتي نافرماني.

همزمان با نزدیک شدن به عید نوروز، کاربری با نام «جبرئیل عبدی» در فضای مجازی نوشت:
با تو می‌شد تا ستاره پر کشید/ طرحی از شوق کبوترها کشید
با تو می‌شد عشق را آغاز کرد/ در هوای عاشقی پرواز کرد
با تو حتی آسمان آبی‌تر است/ چشم‌های قاصدک بی‌تو، تر است
با تو می‌شد آب را احساس کرد/ باغ را لبریز عطر یاس کرد
با تو حتی عشق، عاشق می‌شود/ یادی از داغ شقایق می‌شود
با تو شب‌ها نورباران می‌شود، شهر ما لبریز عرفان می‌شود
با تو می‌شد لاله را باور کنیم آسمان دیده را ساغر کنیم
بی‌تو من حس کرده‌ام ققنوس را بر دل خود بسته‌ام ناقوس را
بی‌تو مرگ خویش را بو کرده‌ام با غم تنهایی‌ام، خو کرده‌ام
با تو می‌شد بوی باران را شنید! قطره‌ای از آب دریا را چشید
ای بهار جاودانی، ای شهید! ای وجودت آسمانی، ای شهید!
یاد تو، یاد تمام لاله‌هاست معنی احساس خوب ژاله‌هاست


الگوي سوم پژوهشي است که الگوی رفتاری زن مسلمان را در خانواده و جامعه بررسی می‌کند. مسئله زن از مسائل اساسی و محوری برای هر ملت، آیین و مکتب است. به همین دلیل از گذشته تاکنون یکی از موضوعات مهم مورد گفت‌وگو در میان همه ملت‌ها، مسئله زنان بوده است. زنان مانند مردان نیمی از جامعه‌اند و با یکدیگر مسائل مشترک دارند؛ ولی هیچ‌گاه ضرورتی احساس نشده که درباره زنان به طور خاص بحث و گفت‌وگو شود یا مسائل آنان از نظر علمی بررسی شود. زنان به دلیل ستم تاریخی که بر آنان رفته است، وضعیت متفاوتی با مردان دارند. آنان همواره در معرض تحقیر بوده و از آنها سوءاستفاده شده است؛ در برهه‌ای از تاریخ، هویت انسانی آنان انکار شده است؛ گاهی آنان را در شمار بردگان قرار داده‌اند و گاهی مانند کودکان و سفیهان اهلیت حقوقی آنان انکار شده است و در زمان ما زنان انسان‌هایی آزاد و دارای هویت انسانی و اهلیت حقوقی مستقلند. با وجود این، بحث و گفت‌وگو درباره مسائل زنان همچنان ادامه دارد. از جمله مسائل مورد بحث و گفت‌وگو درباره زنان مسئله پژوهش کنونی، یعنی نقش زنان در خانواده و جامعه و الگوهای متنوعی است که درباره آن وجود دارد.
مؤلف کتاب را در پنج فصل با عنوان‌های مفهوم‌شناسی و مبانی الگوپذیری، الگوشناسی زنان، مبانی الگوی سوم، شاخصه‌های الگوی سوم و بایسته‌های الگوی سوم نگاشته است. برای نمونه، در فصل سوم عناوین زیر را بررسی کرده است:
مبانی انسان‌شناختی الگوی سوم، بررسی آیات آفرینش، کرامت انسانی، تأملی بر توصیف‌های تحقیرآمیز از زن در منابع اسلامی، مبانی فقهی‌ـ حقوقی الگوی سوم اهلیت حقوقی، ادوار حقوقی زن، نقش اسلام در تثبیت اهلیت و استقلال حقوقی زن، عدالت حقوقی مفهوم عدالت در حقوق اسلامی و مبانی تفاوت در حقوق اسلامی.
الگوی سوم به قلم «فرج‌الله هدایت‌نیاگنجی» نوشته شده و انتشارات لشکر فرشتگان آن را‏ منتشر کرده است.

 دکتر مجيد ابهري/ 
پرسش‌: چشم و هم‌چشمي يکي از آفت‌هايي است که در ميان برخي خانواده‌ها رواج دارد و به ویژه در آستانه ايام عيد نوروز موجب بروز برخي اختلافات خانوادگي و دعواهاي زن و شوهري مي‌شود؛ چرا که ممکن است يک برادر وضع مالي خوبي داشته باشد و براي نوروز تدارکات بيشتري ببيند؛ اما برادر ديگر توانايي مالي تهيه اين وسايل يا مسافرت‌ها را نداشته باشد و همين موجب بروز دعواهاي زن و شوهري مي‌شود. چرا اين مدل رفتاري در بين برخي افراد وجود دارد؟ چه پیامدهایی دارد و چگونه بايد با آن برخورد کرد؟
پاسخ: چشم و هم‌چشمي حالتي از رفتار است كه در آن فرد به دليل حس رقابت مادي نسبت به ديگران حركتي را انجام مي‌دهد. ريشه‌هاي چشم و هم‌چشمي از نظر رفتاري ناشي از كمبودهاي مادي و تربيتي دوران طفوليت يا دنباله‌اي از حس حسادت است كه در رسيدن به برخي از اهداف مادي جلوه‌گر مي‌شود. رقابت در صورتی که در ابعاد مثبت و با مبنای اخلاقی رخ دهد، می‌تواند فرایندی اصلاح‌گر و بهبودبخش در زندگی خانوادگی باشد؛ اما در بسیاری از موارد مسابقه و رقابت در ابعاد منفی خود به گونه‌ای آزاردهنده و بیمارگونه در رفتار اجتماعی برخی از افراد آشکار می‌شود. اما حسد و خوی برتری‌طلبی جدای از ریشه‌های چشم و هم‌چشمی است که افراد را در پاره‌ای از موارد به ارتکاب اعمال غیرانسانی و تخلفات اخلاقی می‌کشاند. يکي از مواردي که چشم و هم‌چشمی در آن جايز است، امور معنوی و علمی است که رقابت در آنها کار پسندیده‌ای به شمار می‌آید؛ چرا که رقابت در امور معنوی و علمی سبب رشد و تکامل فرد می‌شود؛ اما چشم و هم‌چشمي در امور مادي در برخی از موارد موجب تحریک افراد و وقوع تخلفاتی در آنها می‌شود. گفتنی است، در بسیاری از موارد، وسواس اختلال‌های رفتاری، پرخاشگری و حتی طلاق از چشم و هم‌چشمی‌های کوچک آغاز شده است.
  گروه «زندگی» صبح صادق آماده است تا پلی بین شما خوانندگان با مشاوران خبره و امین ایجاد کند. سؤالات خود را از طریق سامانه پیامک 3000990033 برای ما ارسال کنید.