تحلیل دکتر حسن عباسی از رویارویی اقتصادی آمریکا با ایران و راهکارهای مقابله با آن
علیرضا جلالیان/ آنچه در ادامه میخوانید ماحصل حضور چند ساعته دکتر حسن عباسی، تحلیلگر مسائل راهبردی در کارگاه توانمندسازی هادیان سیاسی سپاه در مجموعه فرهنگیـ رسانهای صبا است. بخشی از این حضور به سخنرانی وی درباره تشریح مسئله جنگ تمامعیار اقتصادی دشمن علیه جمهوری اسلامی اختصاص داشت. مطالب حاضر بخشهایی از این بحث است که مقدمات جنگ اقتصادی و جنگ ارزی را تشریح کرده در ادامه توجه شما خوانندگان گرامی را به آن جلب میکنیم.
تقسیم انواع جنگ بر مبنای صلابت
ابتدا توضیحی از انواع جنگ و تهدید با مبنا قرار دادن صلابت بدهیم. بر اساس این، جنگها به سخت، نیمهسخت و نرم تقسیم میشوند. جنگ سخت سبک و پایهاش جغرافیایی است، تقسیمات جغرافیایی زمین، دریا و هوا در آن مطرح است و مسخر کردن آن سرزمین و ایجاد سیادت و برتری دریایی در دریا و تفوق هوایی بر هوا در این جنگ مطرح میشود. با توجه به اینکه در جنگ سخت تقسیمات جغرافیایی محور است، نیروهای مسلح هم ساختارشان به صورت زمینی، دریایی و هوایی شکل میگیرد. اما در جنگ نرم تسخیر قلبها و ذهنها مطرح است. دشمن میخواهد قلبها و ذهنها را تسخیر کند. اینجا دیگر جغرافیا مطرح نیست. قلب را چگونه میگیرند؟ با مدیریت حب و بغض. کسی که حب و بغض و عشق و نفرت را مدیریت میکند، جنگ نرم را در بخش قلب مدیریت میکند، کسی که بخواهد ذهن را بگیرد، تسخیر یا سیادت در ذهن از طریق شک و یقین است. کسی که شک را به یقین تبدیل کند یا یقینی را به شک تبدیل کند، او در حال جنگ نرم است. در حوزه ذهن مدیریت شک و یقین مطرح است و در حوزه قلبها مدیریت حب و بغض. در این راستا، مدیریت شک و یقین کار رسانههاست و مدیریت حب و بغض کار هنر و ورزش و غیره است. قهرمانان ورزشی و هنری حب و بغض ایجاد میکنند. در واقع حب و بغض همانی است که در اسلام برای مسئله تولی و تبری پایه قرار میگیرد. ما به آنچه حب بورزیم. او بر ما ولایت پیدا میکند و به کسی یا چیزی که بغض بورزیم، از او اعلام برائت میکنیم؛ پس تولی و تبری به منزله دو اصل مطرح است و دین ما به بخشی از جنگهای نرم در حوزه حب و بغض و عشق و نفرت مربوط میشود.
جنگ اقتصادی فلج کردن معیشت است
جنگ دیگری به نام جنگ نیمهسخت مطرح شده است. در جنگ نیمهسخت ماهیت بیشتر جنگها، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که عمدتاً ثقل آن، جنگهای اقتصادی است. جنگهای اقتصادی به چند بخش تقسیم میشوند، جنگ مالی یا ارزی و پولی، جنگ منابع و جنگهای تجاری. مصداق جنگ تجاری را امروز در رابطه با آمریکا، چین و اروپا میبینیم که در واقع جنگ تعرفهای است و خیلی هم شدید بوده؛ اما انعکاس آن در جامعه ما کم است. مردم ما نمیدانند الآن چه اتفاقی در این جنگ بین این کشورها در حال وقوع است. عنوان عام این جنگهای اقتصادی جنگهای نیمهسخت است. که این جنگها منابع معیشتی و منابع بقای مادی هر جامعه و حتی معیشت فرد فرد جامعه را فلج میکنند. ورشکستگی هم اینجا موضوعیت دارد. یعنی اگر تاجری ورشکسته شود، به خاک سیاه مینشیند و در نهایت یا زندان میرود یا خودکشی میکند. در اینجا ورشکسته کردن اقتصاد ملی هر کشور و قدرت هر کشور از نظر مادی، ورشکسته کردن تکتک انسانها در درون آن جامعه و فلج مالی کردن در جنگ نیمهسخت مطرح است.
نظام مالی به مثابه ستون فقرات
آیتالله جوادیآملی در جریان جنگهای مالی بر اساس روایتی، نقل میکند که نظام مالی ستون فقرات جامعه است. سپس از این تعبیر استفاده کرده که وقتی کسی کمر و ستون فقراتش میشکند و فلج میشود، مانند گوشتی است که افتاده و باید به او غذایی بدهند که فقط تا زمان مرگش ادامه حیات دهد. عملاً وقتی قرار باشد نظام مالی جامعه را فلج کنند، منظور این است که پیکره اجتماعی کلاً فلج شده و بشکند. نیروی پدافندی در جنگ سخت و جنگ نرم با وجود همه خباثتهایی که دشمنان میکنند، توانسته است تا حدودی مقاومت مؤثر داشته باشد و موفق بوده است؛ اما بخشی که ناکارآمدی آن دارد نشان داده میشود و نظام را ناکارآمد نشان میدهد، مسئله معیشت است. وضعیت دلار را ببینید. در این وضعیت عملاً وقتی قیمت دلار بالا میرود، به مفهوم این است که ریال بیارزش شده و کسی که سال قبل یک میلیون حقوق داشته، امسال در تیر ماه آن یک میلیون حقوق آذر ماه سال قبلش به اندازه 400 تا 500 هزار تومان
ارزش دارد.
قالب یخ، یخ است؛ ولی گذاشتنش روی آسفالت سر ظهر تابستان آن را آب میکند. این آب شدن قدرت معیشت مردم، فلج کردن نظام اقتصادی و معیشتی ملی است. این یکی از پیچیدهترین جنگهاست و اتفاقاً چون بسیار جنگ خطرناک و مزورانهای است، یک وجه آن در زندگی اجتماعی «ربا» میشود. رباخوار و نزولخوار کاری میکند که در مراودات مالی عصاره و شیره و موجودی و درآمد مالی طرف مقابلش را میمکد. یک چیزی به او میدهد و یک چیزی اضافه از او میگیرد. اینکه حکمش جنگ با خدا و رسول خداست، مزورانهترین شکل به فلاکت کشاندن طرف معامله است.
ربا کلیدواژه جنگ اقتصادی
ذیل جنگ اقتصادی و مفهوم جنگ با خدا که در قرآن آمده، اسم «ربا» هم دیده میشود. عملاً دشمن مؤلفههای جنگ با خدا و جنگ موسوم به ربا را رقم میزند و گسترش میدهد. این امر را با ابزار و اوراق ربا و... بسط میدهد و قصدش فلج کردن نظامهای اقتصادی است. البته این جنگ یک ماهیت جهانی دارد و فقط علیه ما نیست. فرض استراتژیک رهبر معظم انقلاب این است که در این جنگ مالی اگر ما خوب درگیر شویم، نه فقط خودمان، بلکه همه دنیا را نجات میدهیم. جنگ سخت و جنگ نرم ممکن است در سطح یک سرزمین و یک زبان و قومیت رقم بخورد، اما جنگ اقتصادی با این فرض یک جنگ جهانی خواهد بود.
حصر دلار
در اینجا باید گفت، عدهای در کشور فرضیهها و تصورات غلطی دارند. اینکه گفته میشود برای نمونه در تحریمها چون ما با آمریکا مراوده نداریم، مشکل اقتصادی نخواهیم داشت، این از مبنا غلط است. اصلاً مبنای اقتصاد ما دلار آمریکاست. یعنی معیار و متر اقتصادی ما دلار است. همه چیز را با این متر میسنجیم. اینجاست که رهبر معظم انقلاب در 28 شهریور 1395 در دیدار با فرماندهان سپاه این تعبیر را بهکار بردند که آن موقع شکستن حصر آبادان مطرح بود، امروز شکستن حصر اقتصادی کشور از آقایی و سروری دلار. ایشان فرمودند، اگر مردم و مسئولان بتوانند اقتصاد مقاومتی را به خوبی پیاده کنند و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند، برای دیگران هم الگو میشویم.
جادوی مالی دشمن
این جادوگریهای مالی دشمن چیست؟ اول اینکه ما الآن اسیر پدیدهای به نام جادوی پولی و مالی دشمن هستیم. دشمن در حال شعبدهبازی است. پس ربطی ندارد به اینکه ما مراوده اقتصادیمان با آمریکا چقدر است، ما اسیر این جادوگری هستیم.
دوم اینکه ارزش و اعتبار دلار در زندگی ما چقدر است؟ از نظر مالی الآن هست و نیست مالی ما با دلار آمریکا سنجش میشود و میزانی که با آن وزن میشویم دلار آمریکاست؛ یعنی صد در صد شئون مالی و مادی ما با دلار آمریکاست.
بله، ما با آمریکا ارتباط نداریم و سفارت این کشور به مجموعه فرهنگی تبدیل شده است. همچنین درست است که، مراودات سیاسی و اقتصادی نداریم و زورشان هم نمیرسد از نظر نظامی بر ما غلبه کنند اما آمریکا رشته وابستگی بین خودش و ما را تقویت کرده و آن هم دلار است. بله ارزش اقتصادی دلار باید در زندگی شکسته شود. با جنگی میخواهیم این وسط روبهرو شویم که مسئلهاش معیشت است. در مسئله معیشت این جنگ یک ارزشگذاری میکند و یک سروری و آقایی در این قضیه دارد، ابزار این جنگیدن «پول» است.
مطالبه رهبری در زمینه تعریف پول
تعریف پول در اسلام چیست؟ پول در تعریف اقتصاددانهای غربی چیست؟ اگر پول را بشناسیم اقتصاد را شناختیم. 23 سال پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار فضلا فرمودند که ما میخواهیم مشکلات اقتصادی را حل کنیم، برای حل مشکلات اقتصادی باید مشکل پول را حل کنیم و پول را بشناسیم. آقایان بنشینند بررسی کارشناسی در فقه کنند و ببینند پول در اسلام یعنی چه؟
در حوزهها بررسی کردند پول یعنی چه؟ این حکمتی است که یک امام و ولی از آن برخوردار است و موضوع را عمیق میبیند، سال 95 و 96 پشت سر هم 110 بار هفت نفر از مراجع تقلید در قم فریاد زدند که شبکه بانکی جمهوری اسلامی ربوی است. مستحضرید که بانک مرکزی این را قبول ندارد. حتی یکی از مدیران کل بانکها در اعتراض به این قضیه مصاحبه کرد و گفت مراجع تقلید تحت تأثیر القائات عوامند و شبکه بانک جمهوری اسلامی ربوی نیست!
این تضاد از کجا میآید؟ از همان نقطهای که حضرت آقا فرموده بودند تعریف پول چیست؟ یعنی پس از اینکه آیتالله جوادیآملی در پاییز سال 95 در جلسه درس خارج گفت که هر چه فریاد میزنم این شبکه ربوی است، کسی گوش نمیدهد. چرا بین مسئولان بانکی جمهوری اسلامی با مراجع تقلید گفتمان مشترک وجود ندارد؟
سکولاریسم و بانکداران
اینجا بحث سکولاریسم است. سکولاریسم با جدایی دین از سیاست جداست. آن مسئله لائیسیته است که دین از سیاست جداست؛ اما سکولاریسم یعنی بسیاری از آدمها در زندگی شخصیشان متدین هستند، اما سکولارند، یعنی در زندگی شخصی متدین هستند، همه به عدالتش شهادت میدهند و پشتش نماز میخوانند؛ اما وقتی پاهایش را از سجاده بیرون میگذارد، از دین جدا میشود. بدبختی ما در مدیران جمهوری اسلامی این است. چرا الآن شبکه بانک جمهوری اسلامی کار خودش را میکند، مراجع فریاد خودشان را میزنند؟ یکی از این مراجع مانند میرزای شیرازی صد و چند سال پیش در نجف فریاد زد که استعمال تنباکو و توتون در حکم محاربه با امام زمان است. آن موقع خبری از رسانه و شبکه اجتماعی و تلویزیون و روزنامه نبود تا این فتوا از نجف به ایران برسد و بعد شاه آن را دریافت کند؛ اما به سرعت چه اتفاقی افتاد؟! مردم به خیابان ریختند و انقلاب تنباکو رخ داد و بعد زنان ناصرالدينشاه قلیانها را شکستند. امروز در عصر شبکههای اجتماعی و رساندن پیامهای آنی، از 130 کیلومتر پایینتر از تهران فتوا میدهند و اعتراض میکنند نه یک بار و دو بار و نه یک مرجع، هشت نفر از مراجع.
کدام پول؟
یک کلمه در فارسی به نام «پول» داریم. چرا مراجع یک چیزی میگویند بانک مرکزی یک چیز دیگر؟ مسئولان بانک مرکزی متدین هستند. اینها دکترایشان را از کشورهای دیگر گرفتند که امام فرمودند ما از دست رضاخان و پسرش نجات پیدا کردیم، اما بعید است به این زودیها از دست تربیتیافتگان شرق و غرب نجات پیدا کنیم. بدبختی همین اختلاف نظر مراجع با آقایان در تعریف پول است.
ما میگوییم به فارسی پول. به زبان انگلیسی دو معنی دارد کارنسی (Currency)، یعنی اعتبار و مانی(Money)، یعنی پول که ارزش در آن ذخیره است. برای نمونه، شما یک سکه طلا دارید، اگر این سکه طلا را که الآن ارزش داخلش ذخیره است با چکش له کنید، دیگر سکه نیست؛ اما همچنان میارزد، چون طلاست. پول در اسلام باید ذخیره ارزش باشد، در فقه پول باید ذخیره ارزش باشد. از نظر امام راحل پول نباید کار کند، پول نباید خرید و فروش شود، حکم صریح امام در سال 1363 این است که پول نباید کار کند. خدا مرحوم آیتالله حائریشیرازی را رحمت کند ایشان طی هفت سال پیش از رحلت وقتش را گذاشته بود که این را تئوریزه کند، یعنی چه که پول نباید کار کند؟ الآن پول در جمهوری اسلامی کار میکند. همه جای دنیا پول کار میکند، از جمله در جمهوری اسلامی، از این رو ملت میروند سکه میخرند، دلار میخرند و با پول کار میکنند، در حالی که پول در اسلام نباید کار کند. پس اولین ویژگی پول در اسلام این است که باید ذخیره ارزش باشد، دوم اینکه نباید کار کند. ذخیره ارزش بودن پول و کار نکردنش سبب میشود متر و معیاری که شما دارید، همیشه یک اندازه داشته باشد و برای نمونه یک متر شما همیشه یک متر باشد؛ یک بار 120 سانت نشود و یک بار دیگر 80 سانت. یک کاغذ را میدهند در دستگاه از آن طرف دلار، ریال، ین و یوآن و... بیرون میآید. این کاغذ هیچ ارزشی ندارد. تا 1351 و 1352 اینطوری بود که ما به ازاء پولی که دست شما بود، در بانک مرکزی طلا بود؛ یعنی از زمان رضاشاه طبق قانون ریال ایران به اندازه ۳۶۶۱۱۹۱/. گرم طلا ارزش داشت. اما وقتی ریچارد نیکسون، در سال 1971، در تلویزيون آمریکا گفت ارتباط دلار با طلا قطع و دلار آمریکا همین طور میارزد، همه دنیا یاد گرفتند که پول بدون پشتوانه طلا چاپ کنند.
نیکسون آغازگر ربای جهانی
در جنگ جهانی دوم آسیا، آفریقا و اروپا ناامن شد، طلاهای دنیا را به جایی که از جنگ دور بود، یعنی به آمریکا منتقل کردند. در این راستا یک پادگان درست کردند که از پیش برای یکی از لشکرهای آمریکا به نام فوردناکس ساخته شده بود. آنجا یک تأسیسات بتنی و پولادی در زیر زمین درست کردند و تمام طلای عمده جهان را آنجا نگه داشتند. این طلا که آنجا جمع شد، از خطر نابودی و افتادنش به دست هیتلر مصون ماند. مبتنی بر پیمان و سیستم «برتن وودز» گفتند خب حالا که طلا دست آمریکاست و آمریکا به میزان این طلا دلار چاپ کند و این دلار مبنای پول جهان شود. دهه 1960 «دوگل» رئیسجمهور فرانسه متوجه شد آمریکا در حال فروش طلاها است؛ لذا برای اینکه طلای فرانسه از دست نرود، پیشدستی کرد و گفت آقا دلارهایتان را بگیرید و طلای ما را پس دهید؛ به این ترتیب فرانسه، آلمان و انگلیس و بقیه کشورها طلاهایشان را پس گرفتند. 1965 آمریکا درگیر جنگ ویتنام شد. 1971 شش سال بعد، نیکسون رئیسجمهور آمریکا گفت ارتباط دلار با طلا قطع است، حالا که طلای زیادی نداشتند، اما دلار در دنیا اعتبار داشت، دیگر لازم نمیدانستند به اندازه طلایی که ذخیره دارند، دلار چاپ کنند. شما لباستان را ببرید خشکشویی و رسید بگیرید، وقتی برگردید و بخواهید لباستان را بگیرید با آن رسید به شما یک کت میدهند. این پولها رسید طلایی بود که در بانک نگهداری میشد؛ از این رو حالا اگر همه کاغذ و اسکناسهایی که دستتان هست، ببرید در بانک آمریکا، این کشور در بانک مرکزی خود آنقدر طلا ندارد که تحویل دهد. هفت سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط طلا با دلار قطع شد و بحرانی در جهان شروع شد که الان 46 سال است هر چه جلوتر میرویم جهان را بیشتر به ورطه نابود میکشاند. اسم این جادوی پولی و مالی کارنسی وار (Currency War) و جنگ ارزی است.
پول باید ذخیره ارزش باشد
آنچه مدنظر امام راحل و مراجع تقلید است پولی است به معنای مانی که ذخیره ارزش باشد یا اگر کاغذ هست، دست شما رسید یک شیء گرانبها مانند طلای داخل بانک مرکزی باشد؛ اما اسم این پولی که الآن در ایران و تمام کشورهای جهان میبینید، مطلقاً «کارنسی» است و «مانی» نیست. کارنسی پول نیست و اعتبار است.
تولید طلا از کاغذ!
زکریای رازی میخواست مس را به طلا تبدیل کند، اما نتوانست. آنقدر در شیمی با کیمیاگری تمرین کرد، ولی نشد. جان لو (Law Joaniss )، همان کسی که بنیانگذار بورس محسوب میشود، حدود صد سال پیش زمانی که لویی از انگلیس فرار کرد، به هلند رفت و قمار هلندی یاد گرفت سپس به کشور فرانسه پناهنده شد و در فرانسه به لویی گفت: «من از کاغذ طلا در میآورم»، یعنی اگر نتوانستیم مس را طلا کنم، من از کاغذ طلا در میآورم و با فرآیند تقلب همین سیستم که امروز به آن بورس میگویند، قمار را شکل داد و با این وضعیت امروز دیگر طلا را از معادن در نمیآورند؛ بلکه کاغذ چاپ میکنند. رهبر معظم انقلاب اسم این را جادوی مالی و پولی میگذارد. منظور مراجع تقلید در فقه از پول مانی است. الان در ایران گفتمان مشترک وجود ندارد، از این رو هر آنچه مراجع میگویند، بانک مرکزی گوش نمیدهد.
معیار نباید متغیر باشد
اگر معیار را طلا داشته باشیم، دیگر پولها بالا پایین نمیشوند. جادوی مالی و پولی این است که دلار و یورو میرود پایین، ریال عربستان میرود بالا. یک معیار سنجش داریم، سانتیمتر فرانسوی، یک معیار سنجش داریم اینچ که مال انگلیسیها و آمریکاییهاست. هر اینچ تقریباً دوونیم سانت است، حالا فردا صبح از خواب بیدار شوید، سانتیمتر شده باشد 5 اینچ. پس فردا این اینچ شده باشد 8 سانت، هر اندازهگیری مشخص است و با یک عطسه رئیسجمهور آمریکا نباید سانتیمتر و اینچ جابهجا شود، چرا اینچ ارزش دارد؟ چرا سانتیمتر ارزش دارد؟ چون در هیچ چیز دخالت نمیکند. این را آقا در یک جمله استراتژیک خلاصهاش کردند که کشور را از جادوی پولی و مالی دشمن خلاص کنید و آقایی و ارزش دلار را در حیاط اقتصادی بشکنید، تا کشور را نجات دهید و برای دیگران هم الگو شوید. پیامدهای این جادوی پولی و مالی برای اقتصاد جهان این است که الآن بیش از 65 تریلیون، دلار اقتصاد جهان بدهی دارد، این بدهی چی هست؟ پول چاپ شده بدون پشتوانه ارزش؛ یعنی وقتی کشورها به چاپ کردن پول شروع کردند، اول آمریکا در دهه 1970 شروع کرد. در آنجا از 1980 یعنی چند ماه پس از انقلاب ما آمریکا سالی یک تریلیون دلار اسکناس چاپ کرد. خودشان میگویند از 1913 که بانک مرکزی آمریکا افتتاح شد تا 1980 در یک دوره نزدیک 70 سال، کلاً 800 میلیارد دلار اسکناس چاپ کردند؛ اما از 1980 به این سو سالی یک تریلیون دلار کاغذ چاپ کردند، کنتور که ندارد، این روند تولید بدهی به دورهای رسید که از حد داراییهای آمریکا خارج و به یک بحران جهانی تبدیل شد. چین هم شروع کرد. اروپا پول واحد یورو را به وجود آورد، ایران هم این کار را انجام داد. در واقع دست به خودکشی زدند. الآن اقتصاد جهان 65 تریلیون دلار بدهی دارد، در حالی که کل درآمد اقتصاد جهان در بالاترین سال مالی سال 2011 حدود 45 تریلیون دلار است. یعنی الآن اقتصاد جهان 20 هزار تریلیون دلار بیش از درآمدش بدهی دارد و اقتصاد جهان عملاً ورشکسته شده است.
رازهای پنهان پول
حالا این موضوع را هم باید بیان کنیم. مارک ملونی در بخشی از مستند رازهای پنهان پول خود آمده این را توضیح داده که از خاک آمریکا یک سری کاغذ به سایر کشورها میرود و کالا و ثروت واقعی به آمریکا برمیگردد. این یک جور تقلب است. امروز هم دلیل اصلی روی پا ماندن اقتصاد فروپاشیده و بدهکار آمریکا همین تقلب است. این همان ربا است که خداوند میفرماید: «یمحق الله الربا...» ما حق نداریم کاغذ بیارزش بدهیم و ثروت را جمع کنیم. این ابر ربا است که آمریکاییها آن را رقم میزنند و نوع جدیدی از رباست.
قدرت دشمن را بزنیم نه خودش را
در بحث قدرت در مباحث استراتژیک باید قدرت طرف مقابل را بزنیم. آمریکا در جنگ اقتصادی، قدرت ما را میزند و اگر ما بخواهیم با آمریکا مبارزه کنیم، باید این کارکرد او را بزنیم و مطمئن باشید بدون هر جنگ سختی آمریکا با این کار فرو میپاشد. آمریکا در جنگ مالی و جنگ تجاری هم این کار را میکند و منابع را میبرد. در جنگ منابع هم همین طور مثلاً میآید عراق را اشغال میکند و 99 ساله نفت عراق را در اختیار میگیرد. به ژاپن و چین و اروپا هم میگوید اگر نفت عراق را میخواهید باید در تجارت امتیاز بدهید.
با جادو روی پا ماندهاند
آمریکا با این جادو روی پا مانده است. اینکه میگوییم جهانخوار. لذا اگر این ویژگی را در جنگ نیمهسخت بزنیم بردهایم... کیسینجر، دو سال پس از کودتای مالی جهانی نیکسون از طریق تلویزیون استراتژی سه وجهی را مطرح کرد؛ هر کس انرژی را کنترل کند قارهها را کنترل کرده، هر کس غذای مردم جهان را کنترل کرد و هر کس پول را در اختیار داشته باشد اداره جهان دست اوست و بر این اساس عمل میکند. دو سال بعد از موضع نیکسون این سه انگاره مطرح شد. بر این اساس با موضوع تراریخته کردن کشاورزی در غذا، حضور در هرجا که منابع انرژی فسیلی جهان وجود دارد، در حوزه انرژی مدیریت میکنند و با سازوکار نظام، پول دنیا را کنترل میکنند. عملاً اگر شکل دوم مسئله را ببینم، یعنی از زاویه استراتژیک به آن نگاه کنیم میخواهیم کنترل را از چنگ آمریکا در بیاوریم. اصلیترین عامل قدرت و تسلط آمریکا بر جهان همین جادوی پولی آمریکاست. آن چیزی که از آمریکا سلب اختیار میکند زدن پول آن است.
حس محاصره
ما در قدرت نرم و نیمهسخت و سخت درگیر هستیم. یک نیروی انقلابی باید در هر سه عرصه توانایی ابراز وجود داشته باشد. جنگ سخت برایمان خوب جاافتاده و با پوست و گوشت و استخوان در دفاع مقدس آن را تمرین کردیم. اثراتش را هم امروز در سوریه و جاهای دیگر میبینیم. جنگ نرم را با یک تأخیر بسیار گسترده شروع کردیم، اما بالاخره دارد به فرهنگ تبدیل میشود. بین این دو نوع جنگ، جنگ سومی هم وجود دارد؛ جنگی که موسوم به جنگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. این جنگ حس محاصره میخواهد، که ما الان در محاصره هستیم و این محاصره باید بشکند و باید غلبه کنیم، باید با اقتصاد مقاومتی روی پای خودمان بایستیم. باید پول و منابع خودمان را مقاومسازی کنیم. خامفروشی نکنیم و دیگران را به خود وابسته کنیم و برای اقتصاد دیگران خطر باشیم. مبانی نظری خودمان را از آنها جدا کنیم و هدفگذاری استراتژیک ما باید این باشد که پول بیارزش و تو سری خوری به نام ریال را آقای ریال بکنیم. یک روزی در سال 1365 مثلاً نمیتوانستیم گلوله کلاشنیکف تولید کنیم، اما سی سال بعد در سال 1395 با دهها نوع موشک بالستیک و غیر بالستیک برای قدرتهای جهان کری میخوانیم. فشنگ کجا و موشکهای بالستیک امروز کجا! امروز که درگیر جنگ اقتصادی شدهایم پولمان بیارزش شده است. این پول باید 10 سال دیگر بشود آقای پولها. این موضوع باید هدفگذاری استراتژیک ما باشد. آمریکا میخواهد با تکرار ترفند تهدید و جنگ نظامی توجه مسئولان کشور را از صحنه جنگ واقعی، یعنی جنگ اقتصادی منحرف کند، مسئولان هوشیار باشند و این هوشیاری را باید به جامعه تزریق کنند. این را رهبر معظم انقلاب فرمودند.
برای این کار یکی از پیچیدهترین این جنگها جنگ ارزی است. کارنسی وار، این زودتر از دیگر انواع دارد اثر میگذارد که دیدید یکدفعه قیمت دلار زیاد شد و اثرش دیده شد.
ریچارد واتسون و راهحل شیخعمران حسین
یک نکته هم در پایان بگویم، ما در مطالعاتمان در بحثهای آیندهشناسی در ترندهای 40 ساله که ریچارد واتسون از سال 2010 تا سال 2050 کار کرده بود، دیدیم که او معضلات و مشکلات جهان در طی این سالها را مطرح کرده بود، مثلاً اضطراب، تغییرات زیستمحیطی، رشد شهرنشینی و... او یک مورد دیگر را هم بیان کرده بود که مسئله بدهی بود و گفته بود که این مسئله هیچ راهحلی ندارد به جز نظام مالی اسلام. ما بررسی کردیم، در نهایت زمانی که شیخعمران نزار حسین برای کنفرانس افق نو به تهران آمده بود متوجه شدیم که ریچارد واتسون نزد او رفته و چند جلسه با او داشته و او با این جلسات این پیش فرض نظام مالی اسلام را بیان کرده است. در واقع واتسون، شیخعمران حسین را از چهار جلد کتابش در خصوص نظام مالی یهود و مسئله ربا، شناخته است؛ کتابی که انتشارش در آمریکا موجب شد تا شیخعمران حسین از این کشور اخراج شود. او الآن در مالزی زندگی میکند.
او معتقد است که تنها کشوری که میتواند جرئت کند در مقابل این جادوی پولی بایستد، ایران است و با این کار برای جهان الگو میشود. البته او بحثهای بسیاری در این حوزه دارد. نامهای به رهبر معظم انقلاب نوشته و زمانی که در ایران بوده مفصل در این باره در رسانهها بحث کرده است.
در هر صورت امروز باید مردم را نسبت به این جنگ مهم و بنیانبرانداز روشن کرد و هرچه سریعتر راهکارهای مقابله با دشمن و زدن بنیانهای قدرت او را در کشور پیش گرفت.