ادبیات دفاع مقدس که امروز با عنوان کلیتر «ادبیات مقاومت» شناخته میشود، یکی از عرصههای پویا، زنده و پر تنوع در نظام فرهنگی ما محسوب میشود. در بین پرفروشترین کتابهای یک ماه، یا یک سال، حتما عنوان آثار مرتبط با شهدا و دفاع مقدس هم دیده میشود. برخی از کتابهای منسوب به ادبیات مقاومت گاهی دههابار تجدید چاپ شدهاند و مخاطبان عام و خاص دارند. با این حال، این عرصه هم مانند هر وادی دیگری نیازمند آسیبشناسی، به روزرسانی، مخاطبیابی و ترمیم است. برای پرداختن به این موضوعات، سراغ یک نویسنده زن که از قضا یکی از فعالترین صاحبان قلم در حوزه ادبیات مقاومت است، رفتیم.
ناگفته پیداست که عرصه مقاومت بهدلیل عجین شدن با رزم و فعالیتهای نظامی، حوزهای مردانه و سخت است. اما فرهنگی که از این حوزه تراویده و ظهور کرده (چه در گذشته و دوران دفاع مقدس و چه امروز در قالب جبهه مقاومت) بانوان را هم به خودش معطوف و درگیر کرده است. طوریکه طی دو دهه اخیر، بخش قابل توجهی از کارهای انجام گرفته و آثار خلق شده در حوزه فرهنگ و هنر مقاومت، توسط نویسندگان و هنرمندان زن اتفاق افتاده است. «مریم عرفانیان» هم یکی از بانوان فعال در حوزه ادبیات پایداری است که هم درباره شهدای دوران دفاع مقدس، هم شهدای مدافع حرم، بیش از ۶۰ عنوان کتاب نوشته است. وی روزنامهنگار هم هست و نوشتهها و داستانهایش در رسانهها منتشر میشود. همچنین در زمینه پرورش نویسنده بسیار فعال است و در مشهد، شاگردانی زیر نظر وی مشق میکنند. خانم عرفانیان بهتازگی نیز بهمنزله یکی از زنان تأثیرگذار در استان خراسان رضوی معرفی و تقدیر شد. ایام بزرگداشت مقاومت و پایداری، بهانهای شد تا دیدگاهها و تجربیات مریم عرفانیان درباره چالشها و فرصتهای ادبیات مقاومت در شرایط امروز را بشنویم. ماحصل گفتوگوی ما با این بانوی نویسنده را میخوانید:
خانم عرفانیان، بهعنوان یکی از نویسندگان برجسته در حوزه ادبیات مقاومت و پایداری، امروز با توجه به تغییرات سریع جامعه و فضای جهانی، بهنظر شما چه نیازهایی در حوزه ادبیات مقاومت احساس میشود؟
یکی از بزرگترین نیازهایی که امروز در عرصه ادبیات مقاومت بهویژه در دوران معاصر حس میشود، نگارش آثار واقعی و مستند از زندگی شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم است. اگرچه در سالهای اخیر آثار بسیاری در این زمینه منتشر شده، اما هنوز جای روایتهای دقیق و مستند از شهادتها و عملیاتها خالی است. نیاز داریم که این روایتها از زوایای گوناگون، ازجمله دیدگاههای همسران، مادران و حتی همرزمان شهدا، بهطور کامل و جامع بیان شود. این نوع نگارش نهتنها سبب گسترش فرهنگ مقاومت میشود، بلکه موجب میشود تا جوانان بیشتر با شخصیتهای ملی و دینی خود آشنا شوند و از آنان الهام بگیرند.
شما همیشه تأکید میکنید که نویسنده باید با پژوهش و تحقیقات دقیق در زمینههای گوناگون قلم بزند. در همین راستا، چقدر این موضوع در ادبیات مقاومت مهم است؟
پژوهش در ادبیات مقاومت اهمیت ویژهای دارد. این آثار نهتنها باید حقیقتگرا و دقیق باشند، بلکه باید بهگونهای نوشته شوند که روحیه مخاطب را برانگیزند و او را به فکر وادار کنند. برای نمونه، در نگارش کتاب «روزهای لاجوردی» با استفاده از بیش از ۳۰ مصاحبه و اسناد معتبر تلاش کردم تا ابعاد گوناگون زندگی شهید لاجوردی را بررسی کنم. اما این تحقیق تنها بهمعنی جمعآوری اطلاعات نبود؛ باید از نگاههایی متفاوت و با دیدگاههای مختلف به این زندگی پرداخته میشد تا تصویر کاملی از آن در ذهن مخاطب شکل بگیرد.
با توجه به بحرانهای گوناگونی که در منطقه و جهان امروز وجود دارد، فکر میکنید که ادبیات مقاومت باید چگونه به نیازهای امروز پاسخ دهد؟
ادبیات مقاومت باید بهگونهای باشد که هم درک امروزین از مشکلات را نشان دهد و هم یادآور ارزشهای از دست رفتهمان باشد. این ادبیات باید بهنوعی نگارش شود که توانایی ایجاد یک همدلی عمیق میان خواننده و شخصیتهای داستان را داشته باشد. در دنیای امروز که فضای مجازی بخش عمدهای از وقت افراد را میگیرد، این کار نیاز به بهرهبرداری از ابزارهای جدید دارد. برای نمونه میتوانیم از رسانههای دیجیتال برای گسترش این مفاهیم استفاده کنیم و با ساخت محتوای جذاب، این روایتها را به نسل جدید معرفی کنیم.
اخیرا به عنوان یکی از زنان تأثیرگذار استان خراسان رضوی معرفی شدهاید، همچنین یکی از موضوعات کلیدی که در آثار شما بارها مطرح شده، موضوع الگوسازی برای زنان است. در این زمینه، شما چه توصیههایی به نویسندگان جوان دارید؟
الگوسازی برای زنان در جامعه امروز ضروری است. من همیشه در آثارم تلاش کردهام شخصیتهایی خلق کنم که از لحاظ اخلاقی و فرهنگی الگو باشند و از نظر اجتماعی هم تأثیرگذار باشند. برای نویسندگان جوان توصیه میکنم که بهجای تمرکز صرف بر داستانهای سطحی، به عمق شخصیتسازی و چگونگی تأثیرگذاری آنها در جامعه توجه کنند. شخصیتهای قوی و تأثیرگذار میتوانند در قالبهای گوناگون ادبی به جامعه منتقل شوند و این مهم، بهویژه در موقعیت امروز که آسیبهای فرهنگی و اجتماعی زیاد است، میتواند نقشی سازنده داشته باشد.
اشاره کردید که در زمانهای متفاوت بهویژه درمورد شهدای دفاع مقدس، روایتها همیشه در دسترس نیست و این موضوع به چالش تبدیل شده است. چطور میتوان این چالش را برطرف کرد؟
یکی از چالشهای اصلی این است که بسیاری از همرزمان شهدا دیگر در قید حیات نیستند و این مسئله کار تحقیقات را دشوار میکند. برای حل این مشکل، باید از ظرفیتهای موجود بهویژه منابع مستند، خانوادهها، و همرزمان شهدا استفاده کنیم. این کار مستلزم ارتباط و مصاحبههای مکرر است. گاهی ممکن است سالها طول بکشد تا یک کتاب کاملاً مستند درباره یک شهید به چاپ برسد، اما این روند برای نگارش اثری که حقیقت و عمق داستان را بهخوبی منتقل کند، ضروری است.
آیا فکر میکنید که در موقعیت فعلی، نویسندگان باید چه رویکردی در برابر فضای مجازی و تغییرات سریع آن اتخاذ کنند؟
فضای مجازی بهمنزله یک ابزار قدرتمند، هم تهدید است و هم فرصت. نویسندگان باید از این فضا بهدرستی استفاده کنند. امروزه، بیشتر افراد از طریق فضای دیجیتال با دنیای کتاب و داستان آشنا میشوند؛ بنابراین باید در این فضا هم کتابها را معرفی کنیم و هم با تولید محتواهایی که در ذهن مخاطب باقی بماند، داستانهای مقاومت و ایثار را زنده نگه داریم. به همین دلیل، نویسندگان باید به تولید محتوای دیجیتال توجه کنند، بهویژه در زمینههایی که با تاریخ، فرهنگ و هویت ملی مرتبط هستند. با این کار میتوانیم فرهنگ کتابخوانی را حتی در فضای مجازی تقویت کنیم.
به عنوان سؤال پایانی، آخرین کتابهایی که در حوزه ادبیات مقاومت نوشتهاید و در دست نگارش دارید، کدام است؟
آخرین کتابهای من در حوزه ادبیات مقاومت عبارتند از: کتاب «پای درختان زیتون»، زندگینامه جانباز شهید مدافع حرم ابراهیم خلیلی، منتشر شده ازسوی انتشارات ۲۷ بعثت که سال ۱۴۰۳ نامزد کتاب سال دفاع مقدس شد و مورد تجلیل قرار گرفت. کتاب «عطر پیراهن تو» روایت همسر شهید سیدعلی زنجانی، شهید مدافع حرم با ملیت دوگانه ایرانی ـ لبنانی که در منطقه سراقب (ادلب) سوریه، در راه دفاع از حریم اهلبیت به شهادت رسید.
همچنین، در حال نگارش کتابی درباره زندگی شهید مقاومت دکتر «شاهد ور» هستم. ایشان نخبه ایرانی ساکن آمریکا بودند که با شروع حملات رژیم صهیونیستی، در قالب گروههای جهادی در بیروت، در یکی از موکبهای ایرانی به فعالیتهای انساندوستانه مشغول شدند و دوم آذرماه سال ۱۴۰۳ در بمباران جنوب لبنان به شهادت رسیدند.