اهمیت هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت، که همزمان با سالروز آزادسازی خرمشهر در تالار وحدت تهران برگزار شد، برای سپاه به اندازهای بود که «سرلشکر حسین سلامی» فرمانده کل سپاه و دیگر فرماندهان سپاه در این مراسم حضور پیدا کردند. جشنواره فیلم مقاومت در این سالها بستری را برای ترویج گفتمان مقاومت و پاسداشت ارزشهای دفاع مقدس فراهم کرده است. سپاه، بهعنوان یکی از حامیان اصلی این جشنواره، از آن بهمنزله ابزاری برای تقویت هویت ملی و نمایش دستاوردهای مقاومت بهره میبرد. سرلشکر سلامی در مراسم اختتامیه تأکید کرد که هنرمندان با فعالسازی قلب انسانها، اعتبار و هویت ملت را میسازند. امسال این جشنواره با دریافت بیش از ۳۵۰۰ اثر از ایران و کشورهای دیگر مانند تونس و آرژانتین، نقش مهمی در جهانیسازی پیام مقاومت و مقابله با استکبار ایفا کرد. از همینرو و با توجه به اینکه این جشنواره از دل سپاه و بسیج متولد شده است، براین شدیم تا با «جلال غفاری قدیر» دبیر جشنواره فیلم مقاومت به گفتوگو بپردازیم.
به نظر شما چگونه هنر میتواند به اعماق قلب انسان نفوذ کند و حقایقی را که با چشم و گوش ظاهری قابل درک نیستند، به تصویر بکشد؟ آیا نمونهای از چنین تأثیری در آثار خود یا دیگران تجربه کردهاید؟
رسالت اصلی «هنر» فعالسازی «قلب انسان» است. هنر با قلب سروکار دارد و هنرمندان، انسانهایی هستند که با قلب خود به اعماق انسانهای دیگر سفر میکنند و حقایقی را بازتاب میدهند که ما نمیتوانیم با چشمان و گوشهای ظاهریمان ببینیم و بشنویم. از طرفی هم در دنیای امروز رقابت بر سر تسخیر ذهنها و قلبها است؛ بنابراین هنرمندان را میتوان سازندگان هویت حقیقی یک ملت دانست بهویژه هنگامیکه در فضای مقاومت تلاش میکنند، زیرا مقاومت یک جغرافیای متفاوتی دارد، فراتر و متفاوت از مرزهای رسمی جغرافیایی یک کشور که هویتهای سیاسی را مشخص میکند.
با توجه به نقش هنرمندان در ساخت هویت حقیقی یک ملت، بهویژه در فضای مقاومت، چگونه میتوان از هنر برای تقویت هویت ملی و مقاومت در برابر نفوذ فرهنگی بیگانه استفاده کرد؟
دشمنان تفکر مقاومت میگویند ما میخواهیم کاری کنیم که حرکات فیزیکی ملتها، تابع فعلوانفعالات ذهنی آنها نباشد؛ این یعنی تغییر هویت یک ملت، یعنی اینکه ما تابع اراده سیاسی، تابع جهانبینی و مطلوبیتهایی باشیم که آنها برای ما ترسیم میکنند.
من برای اینکه این موضوع واضحتر شود، به یک سند اشاره میکنم. وقتی آمریکاییها، استراتژی آمریکا برای قرن بیستویکم را مینوشتند و رئیسجمهور وقت آمریکا بر آن مقدمهای مینگاشت، قرن بیستویکم را قرن نزدیکشدن شتابدار قارهها به یکدیگر توصیف کرد که در آن همه انسانها شهروند یک دهکده جهانی باشند و همه مردمان عالم دارای سه خصوصیت مشترک باشند. نخست جهانیشدن فرهنگ، دوم جهانیشدن اندیشه، سوم جهانیشدن اعتقاد. براساس این سهگانه آنها میخواستند در قرن جدید انسانها در هر جایی که هستند باید آمریکایی باشند؛ یعنی کسانیکه در ملیت متعلق به کشور خودشان هستند؛ اما در هویت، شخصیت، فرهنگ، جهانبینی و نگرش آمریکایی باشند. دانستن این بحث برای اهل هنر مهم است، هنرمندان ما باید بدانند در چه فضایی میسازند و در چه فضایی خلق میکنند. (فضایی که آمریکاییها در نظر دارند با همین سه خصوصیت تعریف میشود):
نخست اینکه همه دارای عقاید یکسان باشند، یعنی تفاضل اعتقادات و ارزشها همه محو شود. همه دارای یک اعتقاد واحد شوند. اعتقادی که از سرمنشأ آمریکایی خود ریشه میگیرد. همه آمریکایی فکر کنند، وقتیکه اینگونه باشند، آنوقت همه خصوصیت دوم را پیدا میکنند: یعنی همه مصرفکننده کالاهای یکسان میشوند، یعنی جهانیسازی اقتصاد. لازمه این ویژگی این است که خصوصیت سوم رقم بخورد، همه دارای اطلاعات یکسان، در آن واحد باشند. این (یکسانی اطلاعات)، یعنی سوار شدن بر چشم، بر گوش، بر قلب و بر ذهن. یعنی از دست دادن هویت، ملیت، معرفت و از دست دادن بنیانهای اعتقادی و از بین رفتن سنتها و عادات و محو شدن شکوه ملتها و از دست رفتن استقلال. این کار خطرناک را سالهای سال است که انجام میدهند و ما تحت تأثیر این عملیات سنگین ارزشزدایی فرهنگ غرب در جوامع مسلمان هستیم.
شما هنر مقاومت را چگونه تعریف میکنید؟ چه ویژگیهایی سبب میشود یک اثر هنری بهمنزله هنری متعهد و برخاسته از قلب، در برابر تهاجم فرهنگی دشمنان مؤثر باشد؟
هنر مقاومت، پاسداشت فضیلتها است. حفظ ایرانیبودن ما، اسلامیبودن ما، حفظ سنتهای ما و حفظ آن حافظه تاریخی بزرگی است که ما را در جهان معرفی میکند. پس هنرمندان خالقان این حقیقت هستند. هنر والا و هنر متعالی، هنر متعهد و هنر برخاسته از قلب است که به روح انسان وسعت میدهد و ابعاد لایتناهی شخصیت انسان را میتواند توصیف کند. هنر مقاومت از این جنس است. هنری است که میخواهد از دفن ملتها زیر آوار تهاجم فرهنگی دشمنان جلوگیری کند. این هنر افتخار، هنر جاودانگی، هنر بقا است. ما در میانه این میدان و در قلب این نبرد زندگی میکنیم. نبرد از نبرد سنگرها، به نبرد روایتها تغییر مکان داده است. تهاجم در این عرصه از تهاجم عرصه سخت، خطرناکتر است. ما وقتی در میدانی جغرافیایی زیر آتش هستیم، آرام و مطمئن هستیم، دشمن را میبینیم، با او درگیریم؛ قاعده کار را هم میدانیم. اما وقتی در میدان غلبه روایتها، تصاویر، اصوات و کلمات هستیم، کار بسیار دشوار میشود.
همانطور که اشاره کردید، نبرد امروز از سنگرهای فیزیکی به نبرد روایتها و تصاویر تغییر کرده، نقش هنرمندان در این میدان چیست و چگونه میتوانند از ابزارهایی مانند کلمات، تصاویر و روایتها برای حفظ اصالت و کرامت ملت استفاده کنند؟
فرماندهان واقعی این جبهه، هنرمندان هستند. چون دشمن میخواهد با کلمات و اصوات، با تصاویر و با روایتها ما را شکست بدهد. این شکست اگر اتفاق بیفتد، عدم تعادل بازگشتناپذیر در شخصیت ما بهوجود میآید و ما را واژگون میکند، دگرگون میکند، اصالت ما، کرامت ما و شرافت ما، همه را میگیرد. فرهنگ مقاومت، الهامبخش عزت است. «عزیز» کسی است که تحقیر نمیشود، نفوذ نمیپذیرد، شکست نمیخورد، ذلیل نمیشود. فرهنگ مقاومت، فرهنگ بسط، ترویج و تعمیق این مفاهیم و معانی در پیکره روح یک ملت است. فرهنگ مقاومت، با روح انسان ارتباط میگیرد. این جسم مادی با عرض و طول محدود، به یک روح لایتناهی متکی است که تا عرش امتداد دارد و روح، چیزی است که ساحت هنر مقاومت به آن پیوند میخورد. این ارزش هنرمندان این عرصه را معین میکند.
با توجه به تضاد میان ادعاهای ظاهری قدرتهای جهانی درباره دموکراسی و حقوق بشر و واقعیتهای تلخی مانند رنج مردم فلسطین، چگونه میتوان از هنر مقاومت برای به تصویر کشیدن این حقیقتهای پنهان و بیدار کردن وجدان جهانی استفاده کرد؟
امروز شما صحنه جهان را میبینید، هجوم بیرحمانه همه شیاطین نماد و نشانهای است از آنچه در دل آنها است وقتی که لباسهای شیک میپوشند، کراوات میزنند، ادکلن میزنند، اتوکشیده پیش شما ظاهر میشوند، از مفاهیم شیک سخن میگویند: «از دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، رفاه، انسانیت و...»، اما در عالم معنا کودکان بیپناه را شبانه، بههمراه مادرانشان (زیر آوارها) دفن میکنند. داستان آن پزشک فلسطینی را شنیدهاید که وقتی از اتاق عمل به خانه برگشت، خانهای در کار نبود و هفت تن از خانوادهاش شهید شده بودند، یا آن پزشک دیگر که خود بر پیکر فرزند جوانش نماز خواند، یا آن برادر خردسال را دیدید که بر سر بدن نیمهجان خواهر کوچکترش ایستاده بود و برای او شهادتین میخواند و جان دادنش را تماشا میکرد. مقاومت، یعنی این. هنر مقاومت و سینمای مقاومت هم یعنی، کسی که بتواند اعماق احساس این پدر پزشک را مجسم کند. کار فیلم و سینمای مقاومت، تجسمبخشیدن به فضیلتهایی است که بهخودیخود در عالم فیزیک قابل رؤیت نیستند، اما در حقیقت معنا، اصل وجود هستند. این یعنی، سینمای مقاومت.
در جشنواره امسال فیلم مقاومت چه کشورهایی حضور داشتند و چه تعداد فیلم به این جشنواره ارسال شد؟
در مجموع بیش از ۳۵۰۰ اثر در بخش فیلم در قالبهای داستانی، مستند و انیمیشن از کشورهای گوناگونی، چون تونس، آرژانتین، ایتالیا، روسیه، لبنان و عراق به دبیرخانه جشنواره ارسال شد. این آمار در مقایسه با دوره هفدهم بیش از سه برابر افزایش داشته که این امر نشاندهنده توجه جهانی به موضوع مقاومت است.