*درباره پیشینه بانکداری در ایران توضیح دهید و اینکه بانک مرکزی در ایران چگونه و از چه سالی شکل گرفت؟
**درباره دورانهای مختلف فعالیتهای نهادهایی که کارکرد بانک مرکزی را در ایران داشتهاند، از ابتدا تا امروز میتوان به یک تقسیمبندی پنجگانه رسید.
دوره اول مربوط به ورود بانک به ایران از دوره قاجار تا تاسیس بانک ملی در اوایل دوران پهلوی اول است. در این دوران وظایفی مانند انتشار و گردش پول بر عهده خارجیها بوده و آنها با نظر خود این سیستم را اداره میکردند.
دوره دوم از تاسیس بانک ملی تا سال 1339 که بانک مرکزی تشکیل شده است، در این دوره نقش بانک مرکزی برعهده بانک ملی بوده و این بانک با شعبی که در سراسر ایران داشت، علاوه بر وظایف تجاری نقش بانک مرکزی را هم برعهده داشت.
دوره سوم مربوط به سال 1339 تا 1351 است. در سال 1339 دولت وقت لایحه بانکی و پولی را به مجلس میبرد و در این قانون از دل بانک ملی، بانک مرکزی بیرون آمده و در همان خیابان فردوسی یکی از ساختمانهای بانک ملی در اختیار بانک مرکزی قرار میگیرد و این بانک فعالیت خود را آغاز میکند و ساختار آن که هنوز هم این ساختار با تغییری جزیی پابرجاست شکل میگیرد و شامل شورای پول و اعتبار، هیات نظار، مجمع عمومی، هیات عامل و هیات نظارت بر اندوخته اسکناس است.
دوره چهارم در سال 1351 با روشن شدن اهمیت بیش از پیش پول، قانون پولی و بانکی به جای قانون بانکی و پولی به مجلس ارائه شد که این قانون با تغییرات جزیی نسبت به سال 1339 تصویب شد و قانون مربوط به سال 1351 تا به امروز هم حاکم است.
دوره پنجم هم مربوط به دوران پس از انقلاب است که با اینکه قانون پولی و بانکی تغییر میکند، اما انقلاب عصر دیگری را رقم زد که همراه با ملی شدن بانکها و کاهش 34 بانک به شش بانک دولتی و عملیات بانکداری بدون ربا بود.
البته در قانون برنامه چهارم بانک مرکزی دچار تغییرات بسیار جزیی شد. مثلا به مجمع عمومی که قبلا شامل سه وزیر بود، رییسجمهور و یکی از معاونان وی اضافه شد و یا در اعضای شورای پول و اعتبار جابهجاییهایی پیش آمد.
به نظر میرسد دوره بعدی مربوط به تحولاتی است که در آن نقش قوای سه گانه قوت میگیرد و با توجه به خصوصیسازیها، بانک مرکزی نقش جدیدی را ایفا خواهد کرد.
درباره استقلال بانک مرکزی توضیح دهید و اینکه بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که استقلال این بانک طی سالهای اخیر دستخوش نوسانات زیادی شده است.
طبق قانون استقلال بانک مرکزی محفوظ است. با اینکه قوه مجریه نمایندگانی در شورای پول و اعتبار دارد، اما بخشهای دیگر جامعه هم نمایندگان خود دارند و میتوانند ضامن استقلال بانک مرکزی باشند، اما به اعتقاد من استقلال بانک مرکزی را بیشتر باید در بیرون آن و قوایی که با آن کار میکنند، جستوجو کرد.
بانک مرکزی دو کار انجام میدهد که باعث میشود دولتها چشم به استقلال آن بدوزند. اول چاپ اسکناس و ایجاد پول و پس از آن مدیریت سپردههای مردم براساس سیاستگذاریهایی که انجام میدهد.
این دو موضوع باعث میشود تا دولتها در زمانهایی که نیاز به نقدینگی بیشتر دارند به بانک مرکزی برای اجرای سیاستهای خود فشار بیشتری بیاورند. بانک مرکزی خزانهدار دولت است. اما در هر صورت بانک مرکزی موظف است با حساب و کتابی اقدام به تامین نقدینگی کند.
بنابراین آنچه مربوط به استقلال بانک مرکزی است را باید در نحوه تعامل دولت با این نهاد جستجو کرد.
درباره آینده استقلال بانک مرکزی میتوان گفت که با توجه به اجرایی شدن سیاستهای اصل 44 در کشور و رفتن کشور به سمت اقتصاد آزاد، بخش خصوصی این توقع را از بانک مرکزی دارد که بیش از پیش استقلال خود را حفظ کند. طبعا استقلال بانک مرکزی مردم را بیش از پیش برای سرمایهگذاری تقویت میکند و در واقع چارهای جز حفظ این استقلال برای تحقق اصل 44 وجود ندارد. در همین حال میتوان گفت در حال حاضر زمینههای استقلال حقیقی مهیاست.
*به نظر شما در چه دورهای استقلال بانک مرکزی در کمترین حد خود بوده است؟
**به طور طبیعی در دوران جنگ به دلیل شرایط بحرانی، دولت همواره سعی در تامین نیازهای خود از طریق بانک مرکزی داشت، اما پس از پایان آن و تغییر و تحولات انجام شده بدهیهای دولت به بانک مرکزی هم کمکم پرداخت شده و شاید در آیندهای نزدیک این استقلال واقعا تحقق پیدا کن
* درباره نحوه انتخاب رییس کل بانکمرکزی اظهارنظرهای مختلفی وجود دارد. برخی از کارشناسان حتی معتقدند که بهتر است رییس کل این بانک از سوی مجلس انتخاب شود. نظر شما در این باره چیست؟
**انتخاب رییس کل بانک مرکزی از سوی مجلس در ایران سابقهای ندارد. شاید بعضی کشورها چنین کاری انجام بدهند، اما در ایران این کار به احتمال زیاد جواب نخواهد داد، زیرا مجلس همواره سعی میکند حتیالمقدور وارد کارهای اجرایی نشود. درست است که وظیفه بانک مرکزی سیاستگذاری است، اما این بانک بیشتر سیاستهای اجرایی را تعیین میکند تا سیاستهای تضمینی؛ بنابراین تعیین رییس کل بانک مرکزی از سوی رییسجمهور منطقی است.
* درباره ارکان بانک مرکزی توضیح دهید و اینکه طی سالهای اخیر چه تغییراتی در این ارکان به وجود آمده است؟
**مطابق قانون ثبت شرکتها هر شرکتی که تاسیس میشود حداقل باید سه رکن مجمع، هیات مدیره و بازرس داشته باشد و بانک مرکزی این حداقلها دارد. مجمع بانک مرکزی با توجه به اینکه سهامی خاص و سهام آن متعلق به دولت است، یک مجمع پنج نفره متشکل از سه وزیر، رییسجمهور و یکی از معاونانش دارد.
هیات عامل هم نقش هیات مدیره دارد که متشکل از رییس کل، قائممقام، دبیرکل و معاونتهای ارزی، اقتصادی اداری و مجلس است.
هیات نظارت هم که نقش بازرسی را در شرکتها ایفا میکنند، پنج نفر از حسابرسان خبره هستند که از وزیر امور اقتصادی و دارایی حکم میگیرند و گزارش خود را به وزیر اقتصاد و رییس کل میدهند.
هیات نظارت بر اندوخته اسکناس هم بر ذخایر بانک مرکزی مانند پول، ارز و و جواهرات ملی کنترل و نظارت دارد.
شورای پول و اعتبار هم یک شورای تخصصی و تصمیمگیرنده قانونی در بانک مرکزی و تصویبکننده آییننامهها، نرخها، نسبتها و کارمزدهاست و رای رییس کل به منزله وتو در آن تلقی نمیشود و در مسائلی که ممکن است اعضای شورا به تفاهم نرسند، در نهایت باید اجماع حاصل شود.
* رابطه خزانهداری و بانک مرکزی چگونه است؟
**بانکهای دیگر بانکدار مردم هستند و بانک مرکزی بانکدار دولت است و تمام عملیات بانکی دولت را انجام میدهد. البته به دلیل اینکه بانک مرکزی شعبه یا نمایندگی ندارد، این بانک معمولا برخی از وظایف خود را به بانک ملی یا بانکهای دیگر واگذار میکند تا حسابهای دولت باز و برداشتها انجام شود.
در واقع بانک مرکزی نگهداریکننده حساب خزانه یعنی جایی که کلیه درآمدهای دولت آنجا واریز و برداشت میشود، است.