تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۳۸۸ - ۰۸:۳۴  ، 
کد خبر : ۱۰۸۱۴۸

سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از منظر هیلاری کلینتون


سخنان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه در زمینۀ سیاست خارجی در شورای روابط خارجی
کلینتون، وزیر امور خارجه: متشکرم، خیلی متشکرم ریچارد. خوشحالم که اینجا در این مقر جدید شورا حضور دارم. بارها به، حدس می زنم، به مقر اصلی در نیویورک رفته ام اما خوشحالم که برای این شورا یک پایگاه هم در همینجا، در نزدیکی وزارت خارجه داشته باشیم. ما توصیه های زیادی از این شورا دریافت می کنیم بنا بر این برای اینکه به من گفته شود که باید ما چکار باید بکنیم و چگونه درباره آینده بیندیشیم دیگر نباید آن همه راه بروم.
ریچارد چکیده ای را از سخنان مرا درباره مسائلی که در پیش رو داریم ارائه داد. اما در میان حضار چهره های زیادی را می بینم که نه تنها دوست و همکار هستند، بلکه که در دولت های قبلی هم خدمت کرده اند. بنا بر این، هرگز اتفاق نمی افتد که صندوق ورودی کار ما پر نباشد.
کمی پیش از اینکه دوران تصدی ام را در وزارت امور خارجه آغاز کنم، یک وزیر خارجه پیشین با من تماس گرفت و سفارش کرد: سعی نکن بیش از اندازه کار انجام دهی. و این، به نظر، نصیحت خردمندانه ایست اما کاش ممکن بود. اما امروز دستور کار بین المللی بی گذشت است: دو جنگ، دو اختلاف در خاورمیانه، تهدیدهای جاری افراط گرایی خشونت آمیز و گسترش سلاح های هسته ای، رکود جهانی، تغییر آب و هوا، قحطی و بیماری، و شکاف در حال گسترش میان غنی و فقیر. همه این چالش ها بر رفاه و امنیت آمریکا تأثیر دارند و همه آنها ثبات و پیشرفت جهانی را تهدید می کنند.
اما هیچیک از اینها دلیل نمی شود که نسبت به آینده ناامید باشیم. همان نیروهایی که مشکلات ما را تشدید می کنند – استقلال اقتصادی، مرزهای باز، و جابجایی سریع اطلاعات، سرمایه، کالا، خدمات و انسان ها – بخشی از راه حل هم هستند. و در حالی که کشورهای بیشتری با چالش های مشترک روبرو می شوند، ما این فرصت و مسئولیت را داریم که نقش رهبری آمریکا را در هماهنگی با دیگران اعمال کنیم. این اصل مأموریت آمریکا در جهان امروز است.
حال، برخی ها بر این تصورند که قدرت گرفتن کشورهای دیگر و مشکلات اقتصادی ما نشانه های افول قدرت آمریکا است. برخی دیگر هم به نقش رهبری ما اعتماد ندارند؛ به زعم آنها، آمریکا قدرتی غیر پاسخگو است که اراده خود را به قیمت اصول و منافع آنها تحمیل می کند. اما آنها در اشتباهند.
مسئله این نیست که کشور ما می تواند یا باید نقش رهبری را عهده دار شود؛ مسئله این است که کشور ما در قرن بیست و یکم این نقش را چگونه باید ایفا کند. جهان بینی های خشک و فرمول های قدیمی دیگر کاربرد ندارند. ما در موارد مختلفی به ذهنیت ها و نگرش های جدیدی نیاز داریم. اینها که عبارتند از اینکه آمریکا چگونه می خواهد از قدرت خود استفده کند تا از این کشور پاسداری کند، ر¦اه جمعی را گسترش دهد، و به انسان های بیشتری در نقاط بیشتری از جهان یاری برسا?د تا از توان بالقوه خدادادی خود بهره گیرند.
ما با رهبری پرزیدنت اوباما توانسته ایم فراتر از حد و مرزهای معمول بیاندیشیم. او عصر جدیدی از تعامل را آغاز کرده که بر منافع مشترک، ارزش های مشترک، و احترام متقابل استوار است. در طول این مسیر، و با دستمایه قرار دادن نقاط قوت منحصر به فرد آمریکا، ما باید این منافع را از طریق مشارکت و همکاری محقق کنیم و به عنوان سرمشق و با توانمند ساختن انسان ها ارزش های جهانشمول را اشاعه دهیم. با این کار، می توانیم به یک اجماع جهانی دست یابیم که برای شکست دادن تهدیدها، مدیریت خطرها، و استفاده از فرصت های قرن بیست و یکم ضروریست. رهبری جهانی آمریکا تا زمانی ادامه می یابد که ما به ارزش هایمان پایبند باشیم و راهبردهایی را اتخاذ کنیم که متناسب با زمانه است. بنا بر این ما، برای ایجاد مشارکت های مختلف و حل مشکلاتی که هیچ کشوری به تنهایی قادر به حل آنها نیست نقش رهبری آمریکا را اعمال خواهیم کرد و سیاست هایی را اتخاذ می کنیم که با بسیج شرکای بیشتر نتیجه بخش باشند.
نخست، اجازه دهید یادآوری کنم، در حالی که افکار شکل دهنده به سیاست خارجی ما از اهمیت حیاتی برخوردارند، برای من، فقط یک تمرین ذهنی نیست. شانزده سال است که این فرصت، در واقع، این افتخار را داشته ام که در خارج از کشور به عنوان بانوی اول، به عنوان سناتور و اکنون، به عنوان وزیر امور خارجه این کشور را نمایندگی کنم. چیزهای زیادی دیده ام: شکم های برآمده کودکان گرسنه، دخترانی که به قاچاقچیان انسان فروخته می شوند، مردانی که از بیماری های درمان پذیر می میرند، زنانی که از حق مالکیت و رای محرومند، و جوانانی که بدون تحصیل و شغل گرفتار احساس پوچی و بیهودگی نسبت به آینده هستند.
من همچنین دیده ام که امید، تلاش و ابتکار می تواند بر طولانی ترین دشواریها فائق آید. و برای نزدیک به 36 سال، در داخل کشور در زمینه طرفداری از حقوق کودکان، زنان و خانواده ها فعالیت داشته ام. به سراسر کشور سفر کرده ام و به دغدغه های روزمره شهروندانمان گوش داده ام. با پدران و مادرانی ملاقات کرده ام که برای حفظ مشاغل خود و پرداخت اقساط خانه شان و هزینه تحصیل فرزندانشان و هزینه های بهداشتی زحمت می کشند.
و با همۀ آنچه که دیده و کرده ام به این اعتقاد رسیده ام که سیاست خارجی ما باید برای مردم نتیجه بخش باشد – برای کارگر خودروسازی در دیترویت که کارش را از دست داده و آینده اش به احیای اقتصادی بستگی دارد؛ برای کشاورز یا صاحب بنگاه کوچک در جهان در حال توسعه که فقدان فرصت برای او می تواند سبب بی ثباتی سیاسی و رکود اقتصادی گردد؛ برای خانواده هایی که عزیزانشان در عراق و افغانستان جان خود را برای این کشور به خطر می اندازند؛ برای کودکان سراسر جهان که مستحق آینده روشن تری هستند. اینها – صدها میلیون نفر در آمریکا و میلیاردها نفر در سراسر جهان – انسان هایی هستند که زندگی ها و تجربیاتشان، امیدها و آرزوهایشان، باید در تصمیمات و اقدامات متعاقب ما ملحوظ شود. و اینها انسان هایی هستند که من و همکارانم، و فعالیت های روزانه ما، همگی از آنها الهام می گیرند.
در برخورد با اولویت های سیاست خارجی کشور، ما باید در آن واحد به مسائل فوری، مسائل مهم و مسائل بلند مدت رسیدگی کنیم. ولی در حالی که مجبوریم چند کاره باشیم، باید اولویت هایی هم داشته باشیم که پرزیدنت اباما در نطق های خود، از پراگ گرفته تا قاهره، و از مسکو گرفته تا آکرا آنها را ترسیم کرده است. ما می خواهیم روند گسترش سلاح ای هسته ای را وارونه کنیم، از به کار گرفتن آنها پیشگیری کنیم، و جهانی بسازیم که از خطر چنین سلاح هایی عاریست. ما می خواهیم تروریست ها را منزوی سازیم و شکست دهیم و با افراط گرایان خشن مقابله کنیم و در عین حال، با مسلمانان جهان نیز تعامل داشته باشیم. ما می خواهیم تلاش های همه طرف های حاضر در پیگیری و تحقق صلح جامع در خاورمیانه را تشویق و تسهیل کنیم. ما می خواهیم با تقویت اقتصاد خودمان، پیشبرد یک دستور کار استوار توسعه، گسترش تجارت آزاد و منصفانه، و افزایش سرمایه گذاری هایی را که شغل ایجاد می کنند، اقتصاد جهانی را احیا و تقویت کنیم. ما می خواهیم با تغییر آب و هوا به مقابله برخیزیم، امنیت انرژی را افزایش دهیم، و شالوده آینده ای شکوفا و مبتنی بر انرژی پاکیزه را پی ریزی کنیم. ما می خواهیم دولت های دموکراتیکی را حمایت و تشویق کنیم که از حقوق مردم خود دفاع و به آنها خدمت می کنند. و ما قصد داریم در هرکجای جهان از حقوق بشر دفاع کنیم.
آزادی، دموکراسی، عدالت و فرصت مبانی اولویت های ما را تشکیل می دهند. برخی مدعی اند که ما از این آرمان ها برای توجیه اعمالی استفاده می کنیم که با معنی و مفهوم آنها مغایرند. برخی دیگر می گویند که ما در بسیاری از مواقع متکبر و جهانخواریم و تنها افزایش قدرت خودمان را به قیمت منافع دیگران پیگیری می کنیم. و آری، این برداشت ها گرایش های آمریکا ستیزی را تشدید کرده است اما آنچه را که ما هستیم بازتاب نمی دهد. شکی نیست که در ساß های اخیر تا اندازه ای پسرفت داشته ایم اما این آسیب موقتی است. شبیه آرنج من است – هر روز بهتر می شود. (خنده.)
از آمریکای لاتین گرفته تا لبنان، از ایران گرفته تا لیبریا، آنهایی که از دموکراسی الهام می گیرند، آنهایی که می فهمند که موضوع دموکراسی چیزی بیش?ر از برگزار کردن انتخابات است – که دموکراسی باید از حقوق اقلیت ها و آزادی مطبوعات نیز دفاع کند، قوای قضایی، تقنینی و اجرایی قدرتمند، صالح و مستقل بوجود آورد، که با التزام به دموکراسی می توان به نتیجه رسید – اینها مردمی هستند که خواهند دید که آمریکایی ها دوست آنها هستند، نه دشمن. و پرزیدنت اوباما در هفته گذشته در غنا این نکته را روشن کرد که این دولت حامی حکومترانی پاسخگو و شفاف است و از آنهایی که برای ساختن نهادهای دموکراتیک در فعالیت اند در هر نقطه ای از جهان حمایت می کند.
رویکرد ما به مقوله سیاست خارجی باید متناسب با شرایط کنونی و نه شرایط پیشین جهان باشد. اقتباس از توافق قدرت های قرن نوزدهم یا از راهبرد تعادل قوای قرن بیستم دیگر بی معنی است. ما نمی توانیم به سیاست مهار جنگ سرد یا به سیاست یکجانبه گرایی بازگردیم.
ما امروز باید دو حقیقت گریزناپذیر را که معرف جهان ما هستند قبول کنیم: نخست، هیچ کشوری قادر نیست به تنهایی از عهده چالش های جهان بر آید. مسائل بیش از حد پیچیده اند. بازیگران زیادی برای تأثیرگذاری و اعمال نفوذ، از قدرت های نوظهور گرفته تا شرکت های بزرگ و کارتل های تبهکاری، از سازمان های غیر دولتی گرفته تا القاعده، از رسانه های دولتی گرفته تا کاربران تارنمای تویتر[i]، رقابت می کنند.
دوم، اغلب کشورها در مورد تهدیدهای جهانی مشابهی نگرانی دارند – از عدم گسترش سلاح های هسته ای گرفته تا مبارزه با بیماری و تروریسم – ولی در عین حال – بنا به دلایل مرتبط با تاریخ، جغرافیا، مبانی عقیدتی و سستی و کندکاری – با موانع واقعی هم مواجهند. آنها با این موانع مواجهند که راه تبدیل اشتراک منافع به اقدام مشترک را سد می کنند.
بنا بر این، این دو واقعیت ساختار جهانی متفاوتی را اقتضا می کنند – ساختاری که در آن کشورها مشوق های روشنی برای همکاری و عمل به مسئولیت های خود و عوامل بازدارنده قاطعی برای حاشیه نشینی یا افشاندن بذر اختلاف و تفرقه دارند.
بنا بر این ما، برای فائق آمدن بر آنچه کارشناسان سیاست خارجی این شورا از آن بعنوان "مشکلات اقدام جمعی" یاد می کنند و آنچه من موانع همکاری می نامم، نقش رهبری آمریکا را اعمال می کنیم. زیرا همانطور که هیچ کشوری نمی تواند به تنهایی از عهده این چالش ها بر آید، با هیچ چالشی بدون حضور آمریکا نمی توان به مقابله برخاست.
و ما به همین شکل عمل خواهیم کرد: ما از طریق نهادهای موجود اقدام و آنها را اصلاح می کنیم. اما از این هم فراتر می رویم. با استفاده از قدرت آمریکا در گردهم آوردن، از توانایی آمریکا در ایجاد ارتباط، و از راهبردهای منطقی سیاست خارجی، مشارکت هایی ایجاد می کنیم که هدف آنها حل مشکلات است. اما از دولت ها هم فراتر می رویم تا برای بازیگران و افراد غیر دولتی که به حل مشکلات یاری می دهند فرصت ایجاد کنیم.
به عقیده ما، این رویکرد با متحد ساختن شرکا گرد دغدغه های مشترک باعث پیشبرد منافع ما می شود. این روش شانه خالی کردن از مسئولیت یا سوء استفاده از قدرت را برای دیگران مشکل تر می کند و در عین حال، برای هر کشور، گروه یا شهروندی که حاضر است بخش عادلانه ای از بار را بدوش کشد، جایی در این جمع نگاه می دارد. کوتاه سخن آنکه، ما با ایجاد همکاری بیشتر میان شمار بیشتری از بازیگران و با کاهش رقابت ها رهبری خواهیم کرد و با این کار، جهان چند قطبی را به سوی جهان چند شریکی سوق می دهیم.
حال، می دانیم که این رویکرد دوای همه دردها و حلال همه مشکلات نیست. و هدف نهایی را از یاد نخواهیم برد. همه دنیا خوبی ما را نمی خواهند و ارزش ها و منافع یکسانی با ما ندارند. و برخی برای تضعیف اقدامات ما فعالانه تلاش خواهند کرد. در چنین مواردی، مشارکت های ما می توانند به ائتلاف های قدرت تبدیل شوند تا اقدامات منفی را محدود یا از آنها جلوگیری کنند.
و به این دشمنان و دشمنان احتمالی اعلام می کنم که تمرکز ما بر دیپلماسی و توسعه، جایگزینی برای زرادخانه امنیت ملی نیست. تمایل و رغبت ما به گفتگو نشانه ضعف نیست که بتوان از آن سوء استفاده کرد. در هنگام ضرورت، ما در دفاع نیرومندانه از دوستان خود، منافع کشور و مهم تر از همه، مردم خود با قدرتمندترین نیروی نظامی جهان لحظه ای تردید نخواهیم کرد. این نه گزینه ایست که دنبال آن باشیم و نه یک تهدید است؛ این قول ما به همه مردم آمریکاست.
ایجاد ساختار همکاری جهانی مستلزم اتخاذ سیاست های درست و به کار گیری ابزار مناسب است. من در بسیاری از موارد از قدرت هوشمند سخن می گویم چون این مفهوم در طرز تفکر و تصمیم گیری های ما بسیار حائز اهمیت است. قدرت هوشمند یعنی استفاده هوشمند از تمامی امکاناتی که در اختیار داریم از جمله توانایی ما در گرد هم آوردن و ایجاد ارتباط کردن. یعنی قدرت اقتصادی و نظامی ما؛ ظرفیت ما در کارآفرینی و نوآوری؛ و توانایی و اعتبار رئیس جمهوری کشور و گروه او. و همچنین به معنای استفاده از عقل و منطق در امر سیاست گذاری، یعنی آمیزه ای از اصول و عملگرایی است.
قدرت هوشمند به رویکردهای مشخص سیاستی در پنج حوزه می انجامد. نخست، قصد داریم وسیله های همکاری با شرکایمان را یا با شرایط روز انطباق دهیم و یا ایجاد کنیم؛ دوم، با آنانی که مخالف ما هستند در پی تعامل بر مبنای اصول خواهیم بود؛ سوم، توسعه را بعنوان یکی از ارکان اصلی قدرت آمریکا ارتقاء می بخشیم؛ چهارم، در مناطق اختلاف و درگیری، اقدام غیر نظامی و نظامی را در هم می آمیزیم؛ و پنجم، منابع اصلی اقتدار آمریکا، از جمله قدرت اقتصادی کشور و قدرت الگو گذاری مان را به کار می گیریم.
اولین رویکرد ما عبارت از ایجاد ساز و کارهای مؤثرتر همکاری با متحدان تاریخی مان، با قدرت های نوظهور، و با نهادهای چند جانبه و همچنین دنبال کردن این همکاری، همانطور که گفته شد، به شیوه ای عملگرایانه و اصولی است. ما اینها را در تضاد با یکدیگر نمی بینیم، بلکه مکمل یکدیگر می دانیم.
ما کار را با جان تازه بخشیدن به اتحادهای اساسی کشور آغاز کرده ایم که در سال های اخیر، اندکی سست شده اند. در اروپا، این کار به معنی بهبود روابط دوجانبه، ایجاد رابطه سازنده تر با اتحادیه اروپا، و احیای مجدد ناتو است. ناتو، به عقیده من، بزرگ ترین اتحادیه تاریخ است. اما برای جنگ سرد ایجاد شد. ناتوی جدید جامعه دموکراتیکی مرکب از نزدیک به یک میلیارد انسان است که گستره آن از منطقه بالتیک در شرق تا آلاسکا در غرب امتداد دارد. ما اکنون انطباق مفهموم استراتژیک این اتحادیه با شرایط روز در تلاشیم تا به اندازه قرن گذشته، در قرن فعلی هم مؤثر واقع شود. در همان حال، برای تحکیم روابط دوجانبه کشور و نهادهای دو سوی اقیانوس آرام با متحدان اصلی خودمان در ناتو یعنی با ژاپن، کره، استرالیا، تایلند، فیلیپین و دیگران در حال همکاری هستیم. ما هم یک کشور فرا آتلانتیکی و هم یک کشور فرا اقیانوسیه هستیم.
ما همچنین بر تشویق قدرت های عمدۀ نوظهور جهان – چین، هند، روسیه، برزیل و همچنین ترکیه، اندونزی و آفریقای جنوبی – به مشارکت کامل در دستور کار جهانی، مشارکت کامل تاکید ویژه داریم. اینجا باید اهمیت این کار و التزام شخصی ام را نسبت به آن متذکر شوم. حضور این کشورها برای حل مسائل مشترک ما و پیشبرد اولویت های ما – که از جمله آنها می توان به عدم گسترش سلاح های هسته ای، مبارزه با تروریسم، رشد اقتصادی، و تغییر آب و هوا اشاره کرد – اهمیت حیاتی دارد. در همکاری با این کشورها، مصرانه بر اصول خود ، حتی در حالی که به دنبال زمینه های مشترک هستیم، تأکید خواهیم کرد .
در هفته جاری، به هند سفر خواهم کرد و در آنجا، به اتفاق کریشنا، وزیر امور خارجه، دستور کار گسترده ای را اعلام خواهیم داشت که مستلزم یک رویکرد تمام عیار دولتی در قبال روابط دوجانبه ما است. در ماه جاری، گایتنر، وزیر خزانه داری، و من مشترکاً گفتگوهای جدید راهبردی و اقتصادی کشور را با چین آغاز می کنیم. این گفتگوها نه تنها مسائل اقتصادی، بلکه طیفی از چالش های راهبردی را که مشترکاً با آن مواجه هستیم شامل می شوند. در پاییز، به روسیه سفر خواهم کرد تا امور کمیسیون دوجانبۀ ریاست جمهوری را که من و آقای لاوروف، وزیر امور خارجه، ریاست آن را بر عهده داریم را پیگیری کنم.
این دیدارها و ملاقاتهای دیگر به خودی خود تضمین کنندۀ نتیجه نیستند اما فرایندها و روابطی را به جریان می اندازند که بدون ایجاد توهم باعث گسترش زمینه های همکاری و کاهش زمینه های اختلاف می شوند. ما می دانیم که پیشرفت در این امور به سرعت یا بدون اشکال و بدون ناهمواری به دست نخواهد آمد اما مصمم هستیم که این مسیر را آغاز کنیم و در آن باقی بمانیم.
حال، نهادهای جهانی و منطقه ای ما برای جهانی بوجود آمده اند که دیگر متحول شده است بنا بر این، آنها هم باید متحول و اصلاح شوند. همانگونه که رئیس جمهوری پس از اجلاس اخیر گروه 8 در ایتالیا خاطرنشان کرد، ما در پی ایجاد نهادهایی هستیم که "کارآیی و ظرفیت اقدام و در برگیرندگی را درهم آمیزند." از سازمان ملل متحد گرفته تا بانک جهانی، از صندوق بین المللی پول گرفته تا گروه 8 و گروه 20، از سازمان کشورهای آمریکایی گرفته تا اجلاس سران کشورهای آمریکایی و اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا و سازمان همکاری های آسیا و اقیانوسیه (ASEAN) – همه اینها و نهادهای دیگر می توانند نقشی را ایفا کنند اما سرزنده بودن و موضوعیت داشتن آنها به مشروعیت و نمایندگی داشتنشان و همچنین به توانایی اعضایشان در اقدام سریع و مسئولانه در قبال مشکلات بستگی دارد.
همچنین تلاش های ما برای برقراری تماس و ارتباط از دولت ها فراتر خواهد رفت، چون اعتقاد داریم که ایجاد مشارکت با مردم در کشور داری در قرن بیست یکم نقش حیاتی ای ایفا می کند. نطق پرزیدنت اوباما در قاهره نمونه قدرتمندی از برقراری ارتباط مستقیم با مردم از پایین به بالاست. و اکنون، با دستور کار جامعی از مبادلات آموزشی، برنامه های کمک رسانی، و طرح های کارآفرینی در حال پیگیری این حرکت هستیم. در هر کشوری که به آن سفر می کنم، – چه با حضور در ساختمان شهرداری در بغداد – که برای نخستین بار در این کشور انجام شد – و چه با شرکت در برنامه های تلویزیونی محلی پرطرفدار با مخاطبان گسترده و جوان، و چه با دیدار با فعالان طرفدار دموکراسی، بیوه های جنگی و دانشجویان به دنبال فرصتی برای تقویت جامعه مدنی و تعامل با شهروندان هستم .
فرستادگان ویژه ای را برای فعالیت در رابطه با چند چالش مشخص، از جمله نخستین سفیر در امورمربوط به مسائل جهانی زنان و فرستاده ای برای ایجاد مشارکت های بخش د?لتی و خصوصی و تعامل با جوامع متشکل از خارجیان در ایالات متحده برای گسترش فرصت در جوامع بومی آنها، منصوب کرده ام. و وزارت خارجه همچنین در تلاش است که تضمین کند دولت با استفاده از نوآورانه ترین فن آوری ها نه تنها در خارج از مرزها صحبت کند و گوش دهد، و نه تنها فن آوری ها را برقرار و جاری نگاه دارد، بلکه فرصت های گسترده تری بویژه برای کسانی که غالباً در حاشیه می مانند، را فراهم آورد. دلیل ما برای برداشتن این گام ها این است که برقراری ارتباط مستقیم با مردم آنها را به پذیرش همکاری با ما تشویق می کند و با این کار، مشارکت های ما با دولت ها و خود آنان مستحکم تر و ماندگارتر می شود.
ما همچنین این کار را آغاز کرده ایم که موضعی که در قبال شرکایمان اتخاذ کنیم از انعطاف و عملگرایی بیشتری برخوردار باشد. ما در همه مسائل اتفاق نظر نخواهیم داشت. محکم ایستادن بر روی اصول نباید در مواردی که همکاری امکان پذیر است سد راه شود. بنا بر این، به شرکا نمی گوییم، همین است، یا بپذیر یا برو، و اصرار هم نداریم که آنها یا با ما هستند و یا علیه ما. چنین رفتاری در دنیای امروز به منزلۀ بد عمل کردن در مقیاس جهانی است.
دیپلماسی ما در قبال کره شمالی نمونه خوبی از این عملکرد است. ما برای حصول اجماع در شورای امنیت برای واکنش به اقدامات تحریک آمیز کره شمالی، میزان قابل توجهی منابع دیپلماتیک سرمایه گذاری کرده ایم. خود من بارها با همتایانم در ژاپن، کره جنوبی، روسیه و چین گفتگو داشته ام تا از مسائل مورد توجه آنها آگاه شوم، تا اصول و خطوط قرمز ما را روشن کنم، و مسیر حرکت را به سوی جلو برگزینیم. نتایج کوتاه مدت این کار عبارتند از دو قطعنامه به اتفاق آراء در شورای امنیت با کارآیی واقعی و عواقب واقعی برای کره شمالی، و متعاقباً، حضور فعالانه چین و روسیه و هند در کنار ما در مجاب کردن دیگران به پیروی و اطاعت از مفاد قطعنامه ها. نتیجه بلند مدت، به اعتقاد ما، عبارت از اقدام مشترک سختگیرانه تر در جهت تحقق کامل و قابل تأیید پاکسازی شبه جزیره کره از سلاح هسته ای است.
پروردن شراکت ها تا رسیدن به ظرفیت کامل فرایندی طولانیست که مستلزم صبر و همچنین ایستادگی است. این نه به معنای تعلل در مسائل فوری و نه توجیه به تاخیر انداختن اقداماتی است که به ثمر رسیدن آنها ممکن است سال ها به درازا کشد. در یکی از اظهار نظرهای مورد علاقه من، مکس وبستر گفته است، "سیاست عمل طولانی و آرام سوراخ کردن تخته های سخت است. این کار علاقه و دورنگری، هردو، نیازمند است." دورنگری علاقه و شکیبایی ایجاد می کند. و البته، علاقه ما را از این که برای دست روی دست گذاشتن بهانه بیاوریم، باز می دارد.
حال، نیک می دانیم که زمان، به تنهایی، شفای همه دردها و حلال همه مشکلات نیست؛ اختلاف فلسطین و اسرائیل را در نظر بگیرید. به همین دلیل است که ما بدون اتلاف وقت، در همان روز نخست، تلاش فشرده ای را آغاز کردیم تا حقوق مردم فلسطین و اسرائیل برای زندگی در صلح و امنیت در دو کشور مستقل را تحقق بخشیم که این هم به نفع آمریکا و هم به نفع همۀ دنیا است. ما برای حل مسئله شهرک ها، بهبود شرایط زندگی فلسطینی ها و ایجاد شرایطی که بتواند به تشکیل یک کشور فلسطینی کارآمد منجر شود با اسرائیلی ها کار کرده ایم. در چند دهه گذشته، دولت های آمریکا مواضع یکنواختی در قبال مسئله شهرک ها اتخاذ کرده اند. و در حالی که از اسرائیل انتظار اقدام داریم، این را هم تشخیص می دهیم که این قبیل تصمیمات از لحاظ سیاسی دشوار و چالش انگیز است.
و می دانیم که مسئولیت پیشرفت به سوی صلح تنها نمی تواند بر دوش ایالات متحده – یا اسرائیل – باشد. پایان دادن به اختلاف مستلزم اقدام از جانب کلیه طرف هاست. فلسطینی ها مسئولیت دارند که اقدامات مثبتی را که در زمینه امنیت انجام شده است بهبود بخشیده و ادامه دهند؛ نیرومندانه با تحریکات برخورد کنند؛ و از هرگونه اقدامی که سبب تضعیف احتمال مذاکرات هدفمند و مؤثر شود خودداری ورزند.
و کشورهای عرب مسئولیت دارند که با حرف و عمل از تشکیلات خودگردان فلسطین حمایت کنند، در جهت بهبود روابط با اسرائیل گام بردارند، و مردم خود را برای پذیرش صلح و پذیرش جایگاه اسرائیل در منطقه آماده کنند. طرح صلح عربستان سعودی، که مورد حمایت بیش از بیست کشور است، یک گام مثبت بود. ولی ما معتقدیم که بیشتر از اینها مورد نیاز است. بنا بر این، از موافقان این طرح درخواست داریم که گام های مؤثری بردارند. انور سادات و ملک حسین مرزهای مهمی را شکستند و جسارت و بصیرت آنها طرفداران صلح را در اسرائیل بسیج کرد و راه را برای توافق های ماندگار هموار ساخت. کشورهای عرب با حمایت از فلسطینی ها و گشودن پنجره ای، هرچقدر کوچک، به روی اسرائیل می توانند همین میزان تأثیر را داشته باشند. بنا بر این به همه طرف ها اعلام می کنم: فرستادن پیام های صلح کافی نیست. شما همچنین باید علیه فرهنگ نفرت، فرهنگ تعصب، و فرهنگ بی حرمتی که به اختلافات تداوم می بخشد اقدام کنید.
رویکرد سیاستی دوم ما رهبری با دیپلماسی است، حتی در مورد دشمنان یا کشورهایی که با آنها اختلاف نظر داریم. ما معتقدیم که این گونه عملکرد در راستای منافع ماست و برای ایفای نقش رهبری در کنار شراکایمان، ما را در موقعیت بهتری قرار می دهد. ما نمی توانیم از تعامل بترسیم یا اصلاً حاضر به ?عامل نباشیم. با این همه، برخی ها مدعی اند که این نشانه ساده لوحی ما یا رضایت ما نسبت به سرکوبگری کشورها علیه مردم شان است. چنین تصوری به نظر من اشتباه است. تا زمانی که تعامل بتواند به پیشبرد منافع و ارزش های ما کمک کند، عاقلانه نیست که از فهرست گزینه ها حذف شود. مذاکره می تواند شما را نسبت به محاسبات رژیم ها و احتمال اینکه یک رژیم در نهایت در ازای فواید پذیرفته شدن در جامعه بین الملل تغییر رفتار دهد آگاه کند. لیبی چنین نمونه ایست. پیگیری کامل گزینه گفتگو همچنین احتمال آمادگی شرکا را در اعمال فشار، در صورتی که مجاب سازی با شکست روبرو شود، افزایش می دهد.
با توجه به این اصل، می خواهم چند کلامی در بارۀ ایران صحبت کنم. ما توان و تحرک برخاسته از انتخابات ایران را شاهد بودیم و آن را تحسین کردیم اما در نهایت عملکرد خشونت آمیز دولت در خاموش ساختن صداهای مردم ایران و تلاش های بعدی برای مخفی کردن این اقدامات با دستگیری روزنامه نگاران و شهروندان خارجی و اخراج آنها و قطع دسترسی به فن آوری سبب انزجار ما شد. و ایالات متحده و اعضای گروه 8 به وضوح اعلام کرده اند که این اعمال محکوم و غیر قابل قبول است.
ما نیک می دانیم که در رابطه با ایران، چه چیزی را به ارث برده ایم چون همه روزه با این میراث سر و کار داریم. می دانیم که امتناع از برخورد با مسئله جمهوری اسلامی نه در تغییر حرکت ایران به سوی سلاح هسته ای، نه در کاهش حمایت ایران از تروریسم، و نه در بهبود رفتار ایران با شهروندان خود موفقیتی همراه نداشته است.
نه رئیس جمهوری و نه خود من هیچکدام دچار این توهم نیستیم که گفتگو با جمهوری اسلامی متضمن موفقیت است و احتمال چنین امری در هفته های پس از انتخابات بدون شک دستخوش دگرگونی شد. اما اهمیت پیشنهاد تعامل با ایران را هم درک می کنیم. رهبران ایران باید یکی از این دو گزینه را انتخاب کنند: پیوستن به جامعه بین المللی به عنوان یک عضو مسئول یا ادامه حرکت به سوی انزوای بیشتر.
مذاکرات مستقیم بهترین وسیله را برای مطرح کردن و توضیح این دو گزینه در اختیار می گذارد. به همین سبب این فرصت روشن را در اختیار رهبران ایران قرار دادیم: ایران حق دستیابی به توانمندی هسته ای نظامی را ندارد و ما مصمم هستیم که مانع این امر شویم. اما ایران از حق دسترسی به انرژی هسته ای غیر نظامی برخوردار است به شرطی که باردیگر اعتماد جامعه بین المللی را جلب کند که از برنامه های خود تنها برای اهداف صلح آمیز استفاده خواهد کرد.
ایران می تواند در منطقه بعنوان بازیگر سازنده ای ایفای نقش کند، به شرط آنکه از تهدید همسایگان و حمایت از تروریسم دست بردارد. ایران می تواند جایگاه مسئولانه ای در جامعه بین المللی داشته باشد، به شرط آنکه به تعهدات خود در زمینه حقوق بشر عمل کند. ما آماده تعامل با ایران هستیم ، زمان اقدام هم اکنون است. این دریچۀ فرصت برای مدت نامحدودی باز نخواهد ماند.
رویکرد سیاستی سوم ما، که برای من به عنوان وزیر دارای اولویت است، ارتقاء و ادغام توسعه، به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت آمریکاست. ما برای افزایش امنیت، گسترش رفاه و پیشبرد ارزش هایمان شرایط مادی زندگی انسان ها را در سراسر جهان بهبود می بخشیم. این اقدامات همچنین با ساختن ظرفیت شرکای جدید و مقابله با مشکلات مشترک از پایین به بالا، شالودۀ همکاری های بیشتر جهانی را پی ریزی می کنند.
یکی از اهداف محوری طرح چهار ساله بازنگری دیپلماسی و توسعه، که هفته گذشته اعلام شد، مطالعه نحوه برنامه ریزی، تأمین بودجه، و اجرای طرح های کمک های آبادانی و خارجی در قالب سیاست خارجی کلی ماست. باید قبول کنیم که در مقایسه با تقریباً همه کشورهای توسعه یافته دیگر، ما درصد کمتری از بودجه دولت را به امر توسعه اختصاص داده ایم. و بخش بسیار کمی از آنچه خرج کرده ایم باعث پیشرفت واقعی و ماندگار شده است. بخش عمده ای از این پول ها هرگز به اهداف مورد نظر نرسیده و برای پرداخت حقوق یا هزینه های بالاسری قراردادها در آمریکا مانده است. من به مشارکت بیشتر با سازمان های غیر دولتی التزام دارم ولی می خواهم دلارهای مالیاتی ما به گونه ای مؤثرتر هزینه Èود تا نتایج ملموس به دست آید.
در حالی که ما مشارکت های فعال تر، مؤثرتر و خلاقانه تری را در زمینه توسعه دنبال می کنیم، به راه حل هایی بر مبنای کشورها، مانند آنهایی که با هائیتی در زمینه احیا و توسعه پایدار و با آفریقای جنوبی در زمینه گرسنگی جهانی در دست اجرا داریم، تمرکز می کنیم. هدف این طرح ها نباید کمک به گذران زندگی کشورها در سطح حداقل باشد، آنها ابزاری برای کمک به کشورها هستند تا بتوانند روی پاهای خود بایستند.
ما همچنین در برنامه توسعه مان، زنان را به عنوان سکان داران رشد اقتصادی و ثبات اجتماعی در مد نظر قرار داده ایم. برای مدتی طولانی اکثریت جمعیت بیمار، بی سواد و مبتلا به سؤ تغذیه را زنان تشکیل داده اند. بخش اعظم جمعیت فقیر جهان را زنان تشکیل می دهند. تأثیر رکود اقتصادی بر زنان و دختران بیشتر بوده و پیامدهای آن خانواده ها، جوامع و حتی مناطق را تحت تأثیر قرار داده است. بدون در نظر گرفتن حقوق مسلم زنان که امکان تحصیل، برخورداری از بهداشت عمومی و شغل درآمد زا را شامل می شود، آرزوی دستیابی به توسعه و رفاه جهانی تحقق نمی یابد.
رویکرد سیاستی چهارم ما، حصول اطمینان از اقدام هماهنگ و مکمل نیروهای نظامی وغیر نظامی به هنگام وقوع جنگ است. این رویکرد، اساس برنامۀ راهبردی ما را در افغانستان و عراق تشکیل می دهد، زیرا می خواهیم هماهنگ با متحدانمان عمل کنیم.
درافغانستان و پاکستان، هدف ما متلاشی کردن، برچیدن، ونهایتاً شکست دادن کامل نیروهای القاعده و متحدان افراط گرای آنها و ممانعت از بازگشت مجددشان به این دو کشور است. اما سؤالی که فکر مردم آمریکا را به خود مشغول کرده است، این است که چرا وقتی سران القاعده در پاکستان مستقرهستند، سربازان ما باید در افغانستان کشته شوند؟ و این سؤال یک جواب شایسته نیاز دارد. ما و متحدانمان در افغانستان می جنگیم چون طالبان حامی القاعده است و به حمایت و گاهی نیز فعالیت های هماهنگ آن وابسته است. به عبارت دیگر ما برای حذف القائده باید با طالبان بجنگیم.
اکنون پی برده ایم که همۀ کسانی که در کنار طالبان می جنگند، حامی القاعده نیستند و به سیاستهای خشن حکومت گذشته طالبان اعتقادی ندارند. امروز ما و متحدان افغانی ما حاضریم از هر یک طرفداران طالبان که اعمال القاعده را تقبیح کند، سلاح خود را بر زمین گذارد و آماده مشارکت در جامعۀ باز و آزاد افغانستان که در قانون اساسی کشور تضمین شده است باشد، استقبال کنیم.
به منظور تحقق اهداف کشورمان، پرزیدنت اوباما، 17000 سرباز تازه نفس و 4000 مربی نظامی به افغانستان می فرستد. موضوع دیگری که به همان اندازه اهمیت دارد، فرستادن صدها آمریکایی غیر نظامی به افغانستان است که مستقیماً به استخدام دولت آن کشور در آمده اند، و به آن دولت جهت احیای بخش کشاورزی، که زمانی بسیار پر رونق بوده است؛ ایجاد شغل؛ ترویج قانون مداری؛ ایجاد فرصت هایی برای زنان وآموزش پلیس افغانستان کمک می کنند. هیچ کس نباید در مورد پایبندی ما به تعهداتمان در قبال افغانستان و مردمش، تردید به خود راه دهد. اما این ملت افغانستان است که باید در مورد آینده خود تصمیم گیری کند.
با وجود پیشرفت در افغانستان، نباید از یاد ببریم که موفقیت ما در این کشور، نیازمند همکاری نزدیک با پاکستان، کشور همسایه افغانستان است که من در پائیز آینده از آنجا دیدار می کنم. دولت پاکستان از جانب گروه های تند رو تحت فشار شدید قرار دارد. همکاری سه جانبه میان افغانستان، پاکستان و ایالات متحده آمریکا در بین این کشور ها اعتماد ایجاد کرده و موجب پیشرفت سیاسی در چندین زمینه شده است. هم امنیت ملی ما و هم آینده افغانستان در گرو ثبات، دموکراسی و اقتصاد موفق در پاکستان است. و ما تصمیم جدید دولت پاکستان را مبنی بر مقابله با جنگجویانی که به حال دموکراسی در آن کشور و امنیت مشترکمان تهدید محسوب می شوند، تحسین می کنیم.
در عراق ما در همان حال که به تقویت دیپلماسی و برنامه های توسعه می پردازیم، در حال خارج کردن مسؤلانۀ نیروهایمان از خاک آن کشور هستیم . ماه گذشته واحد های رزمی ما با موفقیت از شهرهای بزرگ و کوچک در عراق خارج شدند. توجه ما از مسائل امنیتی، به بالا بردن توان غیر نظامی عراق، که شامل حمایت از فعالیت های وزارتخانه ها و کمک به تلاشهای این کشور در رسیدن به وحدت ملی است، معطوف شده است. ما در حال تلاش برای مستحکم کردن روابط اقتصادی و سیاسی بر اساس موافقتنامه نظام راهبردی ایالات متحده آمریکا و عراق هستیم. این موافقتنامه، اساس همکاریهای ما با کشور و مردم عراق را در آینده مشخص می کند و منتظرم که طی سفر هفتۀ آینده آقای نوری المالکی، نخست وزیر عراق، به واشنگتن در خصوص این موافتنامه و راه های اجرای آن با او مذاکره کنم.
پنجمین رویکرد در سیاست ما، تقویت ریشه های قدیمی نفوذمان، از جمله قدرت اقتصادی و ارزیابی شرایط کنونی اقتصاد خودمان است. ما با ممنوع ساختن شکنجه و اقدام به بستن بازداشتگاه خلیج گوانتانامو، ارزشهای اخلاقی خود را تجدید کردیم. در خصوص مشکلاتی نظیر قاچاق مواد مخدر در مکزیک و تغییرات جهانی آب و هوا، با صراحت به ارزیابی مسؤلیت های خود پرداختیم. هنگامی که من بی پرده به نقش ایالات متحده در برخوردهای جاری با قاچاقچیان مواد مخدر اذعان کردم، برخی زبان به اعتراض گشودند. اما آنها منظور مرا متوجه نشده اند. توانایی ما برای مسؤلیت پذیری و اراده ما برای ایجاد تغییر مثبت و تصمیم گیری صحیح، نشانۀ عظمت ملت ماست و امتیاز های راهبردی ما این امکان را به وجود می آورد که در خدمت منافع خود، به ائتلاف ها شکل دهیم.
اهمیت این مسأله به خصوص در مواردی، نظیر منع تکثیر سلاح های اتمی و تغییرات آب و هوای که از اولویت بالایی برخوردارند محرز می شود. پرزیدنت اوباما به آرمان یک جهان عاری از سلاح اتمی و نیز اقدام جدی در خصوص کاهش تهدید اتمی و منع گسترش سلاح های هسته ای پایبند است. همکاری با مجلس سنا در پیگیری تصویب معاهده کاهش سلاح های استراتژیک (START) و معاهده فراگیر منع آزمایش های اتمی، پذیرفتن مسؤلیت های مهمتری در چارچوب معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای، و نیز دعوت از سران کشور ها برای شرکت در نشست سلاح های هسته ای در سال آینده در واشنگتن، از جملۀ این اقدامات است. اکنون ما باید همۀ کشور ها را به اقدام عملی برای پیشبرد برنامه عدم گسترش سلاح های هسته ای ترغیب کنیم.
دول? ما همچنین متعهد است که انتشار گازهای گلخانه ای را عمیقا کاهش دهد و طرحی در دست دارد که در نحوه تولید، مصرف و حفظ انرژی تغییرات بنیادین بوجود خواهد آورد و در عین حال موجب بوجود آمدن میلیون ها فرصت شغلی و امکان بی نظیر سرمایه گذاری خواهد شد. اکنون ما باید همۀ کشورها را تشویق کنیم که تا به تعهدات خود عمل کنند واز فرصت به دست آمده برای آینده ای با انرژی پاکیزه نهایت بهره را ببرند.
ما در حال احیای اقتصاد خودمان، در جهت بالابردن توان و نیروی خود در خارج، به خصوص در این نابسامانی اقتصادی، هستیم. اکنون، این امر برای یک وزیر امورخارجه اولویتی مرسوم نیست، ولی من قویاً از احیا و رشد اقتصادی آمریکا را، به عنوان تکیه گاه اصلی قدرت، حمایت می کنم. من به تعهد خود در قبال احیای نقش مهم وزارت امور خارجه در درون مجموع دستگاه دولت، در رابطه با تصمیم گیریهای اقتصادی بین المللی پایبندم. ما تلاش خواهیم کرد که سیاست اقتصادی خود را، که شامل تجارت و سرمایه گذاری، چشم پوشی از بدهی ها، ضمانت وام، کمک فنی و اعمال شیوه های درست در کار است، و در حمایت از اهداف سیاست خارجی ماست، تضمین کنیم.
هنگامی که اهداف اقتصادی ما با تلاشمان برای توسعه سالم تلفیق شود، بازده اقتصادی ما می تواند شکل بهتری از در جهانی شدن را برای ما تأمین کند و از مخالفت های شدید سال های اخیر [با جهانی شدن] بکاهد ونیز میلیون ها نفر را از فقرنجات دهد.
و در دست آخر، من مصمم هستم از این امر مطمئن شوم که کارمندان دولت و کارکنان سفارتخانه ها منابع لازم را به منظور اجرای اولویت های ما به طرزی مؤثر و با اطمینان خاطر، در اختیار دارند. به همین دلیل من برای نخستین بار یک معاون وزیر در امور مدیریت و منابع برگزیده ام. ما سخت تلاش کرده ایم تا بودجه بیشتری برای دولت و آژانس توسعه بین المللی تصویب شود. به این دلیل ما خواهیم کوشید تا کمک های خارجی خود را در سال آینده دو برابر کنیم. همچنین طرحی در دست داریم که بر اساس آن تعداد دیپلمات ها و کارشناسان توسعه را افزایش می دهیم.
همانطور که ما هرگز از رساندن مهمات به سربازان خود در میدان جنگ امتناع نخواهیم کرد، نمی توانیم اجازه دهیم که کامندان غیر نظامی ما بدون تجهیزات لازم به منطقه بروند. اگر ما برای دیپلماسی و توسعه سرمایه گذاری نکنیم، باید مخارج بیشتری را در جنگ و عواقب ناشی ازآن، متحمل شویم. همانطور که گیتز، وزیر دفاع، گفته است از زمان فرانکلین، جفرسن و آدامز، که رؤسای جمهوری پیشین آمریکا توانستند برای کمک به ارتش آمریکا حمایت خارجیان را جلب کنند تا کنون، دیپلماسی بخشی تفکیک ناپذیری از امنیت ملی بوده است.
از مجموع سخنان بالا یک دستور کار بسیار بلند پروازانه حاصل میشود. اما دنیا تجمل انتخاب یا تعلل را در اختیار ما نمی گذارد. همانطور که در ابتدا گفتم، ما باید بی درنگ به حل مسأئل ضروری، مهم و بلند مدت بپردازیم.
ما هم شاهدان تغییرات مهم هستیم وهم پدید آورندگان آنها. ما نباید و نمی توانیم نظاره گرانی بی تفاوت باشیم. ما مصمم هستیم که تغییرات کنونی جهان را به سمت جهانی عاری از افراط گرایی خشونت بار، کلاهک های هسته ای، گرمایش زمین، فقر، نادیده گرفتن حقوق بشر، هدایت کنیم و مهمتر از همه می خواهیم شاهد باشیم که مردم بیشتری در سراسردنیا استعداد های خدادادی خود را بارور می سازند.
نظام همکاری که ما به دنبال آن هستیم، به تمامی اهداف بالا ، با استفاده از قدرتی که به دنبال برتری یافتن یا تفرقه انداختن نیست بلکه به دنبال حل مشکل است، جامۀ عمل خواهد پوشاند. این بنیانی برای پیشرفت آمریکا و تمامی کشورها است.
توماس پین[ii]، حدود 230 سال پیش گفت: "Òا نیرویی درونی داریم که بواسطه آن می توانیم دنیا را از ابتدا آغاز کنیم". امروز در این عصر جدید و متفاوت، بر ماست که از این نیرو بهره گیریم. من معتقدم که ما دارای برنامۀ راهبردی درست، اولویت های درست و رئیس جمهوری شایسته هستیم و تمامی مردم گونه گون و متعهد آمریکا را، که به آینده با فکری باز می نگرند، با خود داریم.
حال تمامی آنچه که باید بکنیم عمل کردن است. از همگی متشکرم

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات