تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۸۸ - ۰۸:۳۴  ، 
کد خبر : ۱۲۲۷۰۹

قدس و فلسطین در اندیشه و کلام رهبر معظم انقلاب


تحقیقاً امروز در زندگى مسلمین و در آفاق اسلامى، هیچ مسأله‏یى به اهمیت و خطورت مسأله‏ى فلسطین نیست. بیش از چهل سال است که بتدریج مسلمین را با غصب بخشى از خانه‏ى خودشان عادت داده‏اند. فقط غصب خانه‏ى مسلمین نیست؛ بلکه قضیه بالاتر از این است. مسأله این است که دشمنان جهانى اسلام، بخشى از خانه‏ى مسلمین را براى حمله به صفوف مسلمین و براى مبارزه با خواسته‏ها و حرکات آنها، سنگر قرار داده‏اند.
متأسفانه در دنیاى اسلام، آن کسانى که امکانات در دستشان بوده و مى‏توانستند درباره‏ى این مسأله تصمیمهاى مؤثرى بگیرند، آن را در زاویه‏ى فراموشى - ولو نه به لفظ، اما در باطن امر - قرار دادند. ما اگر به خود بیاییم، خواهیم دید که این بزرگترین بلایى است که در دوره‏هاى اخیر، بر مسلمین نازل شده است. حکم اسلامى این قضیه، واضح است. احدى از مسلمین، درباره‏ى حکم منطبق بر قضیه‏ى فلسطین، تردیدى ندارد. این، همان مسأله‏یى است که در تمام کتب فقهى - که بحث جهاد در آن مطرح شده - آمده است. اگر کفار بیایند و بلد مسلمین را تصرف یا احاطه کنند، هیچیک از فقهاى مسلمین - قدیم و جدید - در وجوب عینى جهاد در این مورد، تردید نکرده است. همه‏ى مذاهب اسلامى، در این معنا همعقیده هستند. جهاد ابتدایى، واجب کفایى است؛ اما در غیر این مورد. جهاد دفاعى که اظهر مصادیق دفاع هم هست، واجب عینى است.
مسأله‏یى با این وضوح و با این اهمیت، امروز در دنیاى اسلام، مثل یک مسأله‏ى درجه‏ى دو مورد توجه قرار مى‏گیرد. البته گناه اول، به عهده‏ى رؤساى مسلمین است. اگر زعماى مسلمین و رؤساى کشورهاى اسلامى، متحداً و جداً بر استنقاذ فلسطین تصمیم بگیرند، خواهند توانست.
امروز حادثه‏ى بزرگى داخل سرزمینهاى اشغالى در جریان است‏
در مسأله‏ى فلسطین، آنچه که هدف است، استنقاذ فلسطین است؛ یعنى محو دولت اسرائیل. فرقى بین سرزمینهاى قبل از سال 67 و بعد از آن نیست. هر یک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه‏ى مسلمین است. هر حاکمیتى غیر از حاکمیت مردم فلسطین و حاکمیت مسلمین بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است. حرف، همانى است که امام راحل عظیم الشأن فرمود: «اسرائیل بایستى محو بشود». یهودیهاى فلسطین، اگر دولت اسلامى را قبول مى‏کنند، در آن‏جا زندگى کنند. بحث، بحث یهودى‏ستیزى نیست. مسأله، مسأله‏ى غصب خانه‏ى مسلمین است. رؤسا و زعماى مسلمین، اگر تحت تأثیر قدرتهاى جهانى قرار نداشتند، مى‏توانستند این مهم را انجام بدهند؛ ولى متأسفانه نکردند.
امروز، حادثه‏ى بزرگى داخل سرزمینها در جریان است و آن، همین قیام اسلامى است که این روزها وارد چهارمین سال عمر خود مى‏شود. این، همان چیزى است که باید فلسطین را نجات بدهد. این، همان چیزى است که حامیان و تولیدکنندگان اسرائیل، از آن مى‏ترسیدند. این، همان چیزى است که بدان امید بود و این امید، امروز برآورده شده است. این، یک نعمت بزرگ الهى است.
اگر ما مسلمین، این نعمت را شکر کردیم، باقى خواهد ماند؛ «لئن شکرتم لازیدنّکم»(1). اگر به این نعمت کفران ورزیدیم، از دست خواهد رفت. شکر این نعمت به آن است که همه‏ى مسلمین در همه جاى عالم، تکلیف شرعى خودشان بدانند که از این مبارزانى که امروز به نام اسلام مبارزه مى‏کنند، حمایت نمایند. امروز، هیچ علاجى جز این نیست.
این حمایت، بایستى وسیع و همه‏جانبه باشد. هم حمایت سیاسى، هم حمایت تبلیغاتى، هم حمایت اخلاقى و هم حمایت نظامى لازم است. هرچه ممکن بشود، لازم و تکلیف است. مسلمین دنیا ببینند، کدامیک از انواع این حمایتها را مى‏توانند بکنند. هرچه را که دانستند، تکلیف شرعى آنهاست و از آن نباید تخلف بکنند.
هیچ‏کس سازش را به حساب مبارزه نگذارد
غالباً دو نکته از نظر شعاردهندگانِ به نام اسرائیل، دور مى‏ماند. ما این دو نکته را اجمالاً عرض مى‏کنیم. یکى از این دو نکته این است که دشمنىِ با غاصبان اسرائیل، با دوستىِ با کسانى که پشتیبان همه‏جانبه‏ى غاصبان اسرائیل هستند، نمى‏سازد. این، ممکن نیست. آن کسانى که خیال مى‏کنند، از راه امریکا و همپیمانانش مى‏توانند فلسطین را نجات بدهند، در اشتباه تأسف‏انگیزى بسرمى‏برند. همچنان که از راه دولت اسرائیل نمى‏شود فلسطین را نجات داد، از راه دولت امریکا و همپیمانانش هم نمى‏شود فلسطین را نجات داد. هر حرکتى که به تکیه بر پشتیبانان دولت غاصب منتهى بشود، قطعاً یک حرکت انحرافى و یک غلط بزرگ است. اگر کسى شعار ضدیت با اسرائیل را مى‏دهد، اما با همپیمانان اسرائیل در این مسأله همصحبتى مى‏کند و به آنها اتکا مى‏نماید، باید دانست که دروغ مى‏گوید. چنین چیزى ممکن نیست.
آن کسانى که اسرائیل را تغذیه مى‏کنند، در جبهه‏ى اسرائیل هستند. آن کسانى که به هر نحوى از انحاء به اسرائیل کمک مى‏کنند، در جبهه‏ى اسرائیل هستند. آن کسانى که با صهیونیستها مذاکره مى‏کنند، در جبهه‏ى اسرائیل هستند. مبارزه براى استنقاذ سرزمین فلسطین، باید معناى حقیقى مبارزه را داشته باشد. مبارزه، نقطه‏ى مقابل سازش است. در این مسأله، سازش خیانت و مبارزه وظیفه است. هیچ‏کس سازش را به حساب مبارزه نگذارد.
ما مسلمین، به شیوه‏هاى تبلیغاتى دشمن وقوف پیدا نکرده‏ایم‏
نکته‏ى دوم این است که یکى از چیزهایى که در روز اول، ایجاد دولت غاصب را زمینه‏سازى کرد و امروز هم ادامه‏ى آن دولت را زمینه‏سازى مى‏کند، تبلیغاتى است که دستگاه تبلیغاتى سراسرى صهیونیستها و دوستانشان در همه جاى دنیا، به راه انداخته‏اند. براى افکار مردم دنیا، این‏طور وانمود کرده‏اند که صاحبِ خانه، آن کسانى هستند که بر آن‏جا حکومت مى‏کنند و یک عده دور از فرهنگ هم براى آنها مزاحمت ایجاد مى‏کنند! متأسفانه، این را در دنیا جا انداخته‏اند. روى این قضیه، در افکار عمومى و در فرهنگ عام جهانى، کار تبلیغاتى کرده‏اند؛ ولى ما مسلمین غافل بوده‏ایم! ما مسلمین، به شیوه‏هاى تبلیغاتى دشمن وقوف پیدا نکرده‏ایم. از بهترین شیوه‏ها، براى بیان حقانیت مردم فلسطین استفاده نکرده‏ایم.
آنچه بر این مقدمه مى‏خواهم مترتب کنم، این است که در تمام اقطار عالم، همه‏ى روشنفکران و نویسندگان و هنرمندان و کسانى که در تبلیغات، اندک دستى دارند، باید با احساس وظیفه‏ى کامل نسبت به این قضیه، اداى تکلیف بکنند. بعد از جنگ جهانى دوم، یهودیها در سرتاسر دنیا، براى مظلوم‏نمایى، صدها و بلکه هزارها فیلم درست کرده‏اند، تا چهره‏ى آنها را مظلوم، و چهره‏ى کسانى که با آنها مقابل بودند - به صورت واقعى یا غیرواقعى - ستمگر نشان بدهد. تا آن‏جا که ما اطلاع داریم، ظلمى که امروز به ملت فلسطین مى‏شود، هیچ‏وقت به مجموعه‏ى یک ملت نشده است؛ در حالى که متأسفانه افکار عمومى دنیا، از این ظلم مطلع نیست. این، بایستى درست بیان بشود. باید فیلمها ساخته بشود، باید کارهاى هنرى انجام بگیرد تا همه‏ى افکار عمومى دنیا بدانند که چه مى‏گذرد.
متأسفانه باید اعتراف کنیم که روشنفکران ما و کسانى که مى‏توانستند، کوتاهى کردند. ما باید در سطح عالم، مسأله‏ى فلسطین را آن‏چنان که هست، معرفى بکنیم. براى این کار باید سرمایه‏گذارى بشود و افراد، تلاش و کار کنند. این، نکته‏یى بوده است که ما از آن غفلت کرده‏ایم.
انقلاب اسلامى، جبهه‏هاى جدیدى علیه اسلام به وجود آورد
امروز بعد از این‏که انقلاب اسلامى، بُرندگى اسلام را نشان داد، دشمنان اسلام و مسلمین جدیتر شدند. انقلاب اسلامى، جبهه‏هاى جدیدى علیه اسلام به وجود آورد؛ فقط به خاطر این‏که اسلام را معرفى کرد و نشان داد که اسلام با ظلم مخالف است و فهماند که مسلم واقعى، آن کسى است که در مقابل قلدرى و سرکشى و نظام سلطه‏ى جهانى، تسلیم نمى‏شود و زیر بار نمى‏رود. این، سلطه‏گران را بشدت خشمگین کرد و در مقابل اسلام، جبهه‏هاى جدیدى به وجود آورد.
(سخنرانى در دیدار با شرکت‏کنندگان در اولین کنفرانس اسلامى فلسطین‏)
مسأله‏ى فلسطین، یکى از مصایب بزرگ جهان بشریت کنونى است. هر کس که احساسى در مورد انسان و حقوق انسان دارد و دم از حمایت از انسانهاى مظلوم مى‏زند، باید در این قضیه صاحب داعیه باشد و این قضیه را، قضیه‏ى خود بداند. شاید بشود گفت که قضیه و مصیبت فلسطین، جزو قضایاى کم‏نظیر تاریخ است. تا آن‏جا که ما دانستیم و شناختیم، این‏طور حادثه‏یى با این عظمت نسبت به یک ملت، در طول تاریخ هم کم‏نظیر است.
شما هرچه از مصایب انسانى فرض کنید، در مصیبت و قضیه‏ى فلسطین جمع است؛ از قتل نفوس بى‏گناه، از آواره کردن انسانها و بى‏خانمان کردن آنها، از شکنجه و زجر و حبس و تبعید و از این قبیل، از اهانت به کرامت انسانى، از نابود کردن سرمایه‏هاى بشرى یک عده انسان، از فشار و ظلم و اختناق و اجازه‏ى فعالیت ندادن به یک عده بشر. همه‏ى این مصایبى که اگر در گوشه‏یى از عالم براى جمعى از مردم اتفاق بیفتد، بشریت را جریحه‏دار و داغدار مى‏کند، در قضیه‏ى فلسطین در طول چهل‏وپنج سال اخیر اتفاق افتاده است.
آن کسانى که دم از طرفدارى از حقوق بشر مى‏زنند، اگر راست مى‏گویند، باید از حقوق ملت فلسطین سخن بگویند. شما کدام ملت را سراغ دارید که در این چهل‏وپنج سال اخیر، به قدر ملت فلسطین شکنجه دیده باشد، مصیبت کشیده باشد، عزیزانش را از دست داده باشد و حقوقش نادیده گرفته شده باشد؟ چه‏طور شد که اگر در گوشه‏یى از عالم، یکى از این مصایب براى عده‏یى انسان پیش بیاید، کسانى ادعا مى‏کنند که دلسوز و غمخوار حقوق بشرند؛ سینه سپر مى‏کنند، حرف مى‏زنند و اقدام مى‏کنند؛ اما مجموع این همه مصیبت را در مردم فلسطین ندیده مى‏گیرند؟!
در قضیه‏ى فلسطین، حقیقت را واژگونه جلوه دادند
توطئه‏ى بزرگ این است که در قضیه‏ى فلسطین، حقیقت را واژگونه جلوه دادند. آن کسى که براى مسأله‏ى فلسطین - یعنى براى خانه‏ى خود، براى حق انسانى و حق ملى خود - اقدامى مى‏کند، در عرف مطبوعات استکبارى دنیا و دستگاه تبلیغاتى وابسته به استکبار و صهیونیسم، تروریست معرفى مى‏شود! مصیبت بزرگ آن است که این مصایب را، با قبول و تأیید دنیاى متمدن، بر سر یک ملت مى‏آورند! دنیاى به اصطلاح متمدن، دنیاى به اصطلاح طرفدار حقوق بشر، در طرف آن کسانى ایستاده است که این همه حقوق انسانى و الهى و مشروع یک ملت را ندیده گرفته‏اند.
صهیونیستها آمدند خانه‏ى فلسطینیها را غصب کردند؛ آنها را از اولیترین حقوقشان محروم کردند؛ در خاک آنها، دولتى را علیه آنها به وجود آوردند؛ و امروز دنیاى به اصطلاح متمدن - امریکا و بلندگوهاى استکبارى - به جاى این‏که در جهت آن ملتى که مظلوم واقع شده است، قرار بگیرند، در طرف آن دستگاهى قرار مى‏گیرند که این ستمها را در طول آن چهل‏وپنج سال کرده است! واقعاً چه مصیبتى از این بالاتر؟! ما هیچ ظلمى با این عظمت سراغ نداریم. به یک ملت با چنین حجم عظیمى ظلم کنند، و آن وقت اگر آن ملت از روى ناچارى حرکت و اقدامى بکند، آن اقدام را به عنوان تروریسم و به عنوان اعمال خشونت بکوبند! امروز وضع سیاست استکبارى دنیا این است. امروز دستگاههاى زر و زور در دنیا دست به دست هم داده‏اند تا حقوق ملت فلسطین را تضییع کنند؛ سعى مى‏کنند جنبه‏ى انسانى این قضیه را بکلى ندیده بگیرند؛ بلکه بالعکس وانمود کنند.
فلسطین متعلق به فلسطینى است‏
آن کسانى که براى فلسطین دل مى‏سوزانند، براى صدها هزار و میلیونها انسانِ از حقوق انسانى محروم شده دل مى‏سوزانند. کسانى که با حضور دولت غاصب صهیونیستى در وطن فلسطینى مخالفت مى‏کنند، براى بشریت، براى مادران داغدیده و براى جوانان مؤمن دل مى‏سوزانند؛ براى انسانهایى دل مى‏سوزانند که حرفشان این است که خانه‏ى ما را به خود ما بدهید، وطن ما را از ما نگیرید، در داخل خانه‏ى ما این‏قدر به ما ظلم نکنید. آیا این حرف، خلاف است؟ آیا این حرف، زورگویى و خشونت است؟ آیا اگر کسى در این دنیا براى احیاى حق ملیت خود مبارزه کند، مبارزه‏ى غیرعادلانه‏یى انجام داده است؟ ما از کسانى که امروز مى‏گویند مى‏خواهیم در قضیه‏ى فلسطین راه حل عادلانه پیدا کنیم، سؤال مى‏کنیم که این راه‏حل عادلانه چیست؟ فلسطین متعلق به کیست؟ جز این‏که متعلق به فلسطینى است؟
اسرائیل، قائم‏مقام حضور استکبار در منطقه‏
آیا شما با تغییر اسم مى‏توانید یک ملت را از اولیترین حقش - یعنى حقِ داشتن سرزمین خود - محروم کنید؟ آیا با تبلیغات مى‏توانید یک ملیت دروغین به نام ملیت اسرائیلى به وجود بیاورید؟ آیا چنین چیزى مقبول است؟ آیا چنین چیزى مطابق با انصاف است؟ آیا چنین چیزى عادلانه است؟ مسأله غیر از اینهاست؛ مسأله این است که دنیاى استکبارى، به سرزمین فلسطین به عنوان قلب جغرافیایى جهان اسلام احتیاج دارد، تا اسلام را بکوبد، ملتهاى اسلامى را زیر فشار قرار بدهد و از حرکت اسلامى مانع بشود.
دولت اسرائیل در این نقطه، قائم‏مقام حضور استکبارى است، تا منافع استکبار را در این منطقه تأمین کند؛ قضیه این است. آیا انسانهاى سالم و بى غرض حاضرند گول تبلیغات دروغین و خباثت‏آلود استکبار را نسبت به فلسطین بخورند؟ امروز اردوگاه استکبار ایستاده است تا حق بزرگ ملت فلسطین و ملتهاى اسلامى را تضییع کند. آیا ملتهاى اسلامى حق دارند بنشینند و تضییع حق یک ملت مسلمان و تضییع حقوق خود را تماشا کنند؟!
راه‏حل روشن مسأله‏ فلسطین‏
راه‏حل مسأله‏ى فلسطین، راه‏حل روشنى است. کسانى که گول این مطلب را مى‏خورند که بروند با دشمن - یعنى با عامل غصب - مذاکره کنند، خودشان را فریب مى‏دهند. آنها مى‏خواهند ملتها را فریب بدهند؛ اما ملتها فریب نمى‏خورند. راه حل مسأله‏ى فلسطین این نیست که بروند با اسرائیل غاصب فلسطین بنشینند حرف بزنند. آنها که در این منطقه صلح مى‏خواهند، اگر خانه‏ى فلسطینیها را به خودشان برگردانند، صلح ایجاد خواهد شد. چرا شما افرادى را با ملیتهاى مختلف روسى، انگلیسى، امریکایى، آفریقایى، آسیایى، از هند و از مناطق دیگر دنیا در این‏جا جمع کرده‏اید، تا مردمى را از خانه‏ى خودشان بیرون کنید؟ اگر شما صلح مى‏خواهید، صلح به این است که افرادى که متعلق به کشورهاى دیگرند، به خانه‏هاى خودشان برگردند و فلسطین را به فلسطینیها بدهند.
فلسطین متعلق به فلسطینیهاست. اگر مردم سرزمین فلسطین در داخل فلسطین - یعنى در همه‏ى فلسطین، بدون تجزیه - دولتى تشکیل بدهند، صلح خواهد شد. اگر شما راست مى‏گویید، و اگر توطئه‏یى علیه ملت فلسطین و ملتهاى اسلامى و علیه اسلام در نظر ندارید، راه حل این است. اما اگر نخواهید این راه حل را عمل کنید، اردوگاه استکبار بداند که با این نشست‏وبرخاستهایى که ترتیب مى‏دهند و با این تصمیم‏گیریها، مسأله‏ى فلسطین حل نخواهد شد؛ مبارزات فلسطین خاموش نخواهد شد، و نباید بشود.
اسرائیل ثابت کرده است که جز زبان زور، چیز دیگرى نمى‏فهمد. با او جز با زبان قدرت یک ملت و قدرت یک امت اسلامى در سراسر عالم، نمى‏شود حرف زد. شما نمایندگان ملتهاى اسلامى هستید. شما نمایندگان مردم فلسطین، نمایندگان پارلمانها و نمایندگان ملتها در این‏جا جمعید؛ نسبت به فلسطین تصمیم بگیرید. تصمیم باید استنقاذ فلسطین باشد، و لاغیر؛ و این هم یک راه بیشتر ندارد و آن راه، همان راهى است که عناصر انتفاضه‏ى مقدسه‏ى فلسطین آن را شناختند و دارند تعقیب مى‏کنند؛ راه مبارزه در داخل سرزمینهاى فلسطین؛ علاج این است و لاغیر.
مسلمانان بزرگترین ابزارهاى قدرت را در اختیار دارند
شما یک‏چهارم جمعیت دنیا هستید. مسلمانان بزرگترین ابزارهاى قدرت را در اختیار دارند. امروز دنیا به نفت شما محتاج است. امروز دنیا به منطقه‏ى حساس حیات و زندگى شما محتاج است. چرا امریکا باید بتواند چیزى را بر شما تحمیل بکند؟ تحمل نکنید، قبول نکنید. اینها شعار نیست؛ اینها واقعیتهایى است که اگر ما همت بکنیم و با این تکلیف عظیم الهى و انسانى صادقانه برخورد نماییم، قابل تحقق و قابل عمل است.
امروز یک عده مسلمان، فداکار، برگزیدگان ملت فلسطین، از پیر و جوان و مرد و زن، در سرزمینهاى مقدس فلسطین دارند مبارزه مى‏کنند؛ به آنها کمک کنید؛ راه این است. کمک به فلسطین، یعنى کمک به عناصرى که دارند مبارزه مى‏کنند. کمک به فلسطین، معنایش این نیست که به عناصر سازشکارى که دلشان براى فلسطین نسوخته، بلکه دلشان براى منافع شخصى خودشان سوخته، کمک کنند. آن سازمانى مورد قبول است و نماینده‏ى واقعى مردم فلسطین است، که در راه آرمان فلسطین مبارزه بکند؛ نه آن سازمانى که برود آرمان فلسطین را به دشمن بفروشد و بر سر آن معامله بکند!
باید ملتهاى مسلمان حرکت کنند و احساس تکلیف نمایند. من آنچه را که به نظرم مى‏رسد امروز باید گفته بشود و باید انجام بدهیم، در بیانیه(1) گفته‏ام؛ الان هم دارم مى‏گویم: ملتهاى اسلامى به هر نحو که مى‏توانند، باید انواع کمکهاى خودشان را به آن مردمى که دارند در داخل فلسطین مبارزه مى‏کنند، برسانند؛ این یک تکلیف شرعى و الهى و انسانى است.
با عقب‏نشینى شما، دشمن یک سنگر جلو مى‏آید
اگر امروز شما مسلمانان عقب بنشینید، بدانید که دشمن یک سنگر جلو مى‏آید - دشمنى که تمام نمى‏شود - اسرائیل یک سنگر جلو مى‏آید؛ امریکا که دشمن جهان اسلام است، یک سنگر جلو مى‏آید. اگر شما عقب بنشینید، آنها جلو مى‏آیند. دشمنى میان آنها و میان شما امت اسلام که تمام نخواهد شد. خواسته‏هاى استکبارىِ استکبار که تمامى ندارد.
شما باید در این‏جا یک حرکت قاطع و یک تصمیم‏گیرى قطعى بکنید. این اجتماع در تهران مى‏تواند اجتماع مبارکى باشد. کار به دست شماست؛ تصمیم‏گیرى کنید. پارلمانها بنشینند براى سرنوشت فلسطین تصمیم‏گیرى کنند و آن را از دولتها بخواهند. روشنفکران و نویسندگان بنویسند و افکار عمومى را بیدار کنند. دانشجویان و جوانان آماده باشند، تا با صداى بلند خواست ملتها را اعلام کنند.
حمایت از فلسطین وظیفه‏ ماست‏
ملت ایران آماده است. ما در حد توان و قدرتمان آماده هستیم، تا این تکلیف را انجام بدهیم؛ دشمنى استکبار را هم تحمل مى‏کنیم. ما را به خاطر حمایت از فلسطین و از انتفاضه‏ى فلسطین و از قیام مردم فلسطین تهدید نکنند؛ این حمایت وظیفه‏ى ماست؛ ما این را انجام مى‏دهیم و از هیچ تهدیدى هم نمى‏هراسیم. از بعد از انقلاب، بلافاصله ما در معرض تهدیدهاى استکبار بودیم؛ و به فضل پروردگار و به حول و قوّه‏ى الهى، استکبار نتوانسته است کارى بکند. ما باز هم تکلیفمان را انجام خواهیم داد.
(سخنرانى در دیدار با شرکت کنندگان در کنفرانس بین‏المللى حمایت از انقلاب اسلامى مردم فلسطین‏)
اگر مسلمانان به وعده خداوند اعتماد کنند
دشمنان اسلام همواره سعى کرده‏اند با تقسیم‏بندیهاى قومى مانع از وحدت کلمه مسلمانان شوند تا بتوانند بر آنها سیطره پیدا کنند. در ابتداى اشغال فلسطین، علماى مجاهدى چون شیخ عزّالدین قسّام و حاج امین الحسینى از مسلمانان براى نجات فلسطین استنصار کردند و مرجع بزرگ دینى مرحوم شیخ محمد حسین آل کاشف‏الغطاء حکم جهاد علیه صهیونیستها صادر فرمود؛ ولى متأسّفانه بتدریج شکل اسلامىِ مبارزات تضعیف و شکل قومى آن پُررنگ شد.
پیروزى انقلاب اسلامى در ایران به رهبرى امام خمینى، مردى فرزانه از تبار پیامبر اکرم صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله‏و سلّم، نقش اساسى در بیدارى اسلامى در همه جهان، به‏ویژه در کشورهاى منطقه داشت. پیروزى مسلمانان در رویارویىِ به ظاهر نابرابر با دشمنان اسلام در جنوب لبنان، نشان دیگرى از اصالت و حقّانیت مبارزات اسلامى و تأکیدى است بر این‏که اگر مسلمانان به وعده خداوند اعتماد کنند و براى خدا مجاهده نمایند، پیروزى آنها حتمى است.
بى‏تردید پیروزى خیره‏کننده مقاومت اسلامى در جنوب لبنان از یک سو و شکست فضاحت‏بار طرحهاى سازشکارانه از سوى دیگر، از عبرتهاى اصلى منطقه است که موجب شده مردم مسلمان فلسطین یک بار دیگر به انتفاضه رو کنند؛ ولى این بار دیگر نغمه‏هاى سازشکارى در داخل فلسطین و یا منطقه، بر روى فلسطینیانِ صبور، شجاع و مقاوم اثرى ندارد و آنها مصمّم هستند که ان‏شاءاللَّه مبارزات خویش را تا پیروزى ادامه دهند.
انتفاضه اول، تحت تأثیر القائات صهیونیستها و حامیانشان، با وعده دستیابى فلسطینیان به امتیازات از طُرق صلح‏آمیز و با اِعمال نفوذ سازشکاران و فشار امریکا و غرب متوقّف شد؛ ولى گذشت ده سال از آن تاریخ، نشان داد که همه تلاشهاى حامیان صهیونیسم در جهان، براى نجات رژیم اسرائیل از فشارهاى ناشى از مبارزات مسلمانان بوده و آنچه را که به مذاکره‏کنندگان فلسطین وعده داده بودند، سرابى بیش نبوده است.
اشغالگرى، توسعه‏طلبى و سبعیتى که امروز اسرائیل از خود نشان مى‏دهد، از ابتدا براى اهل بصیرت و دلسوزان جوامع اسلامى قابل پیش‏بینى بود.
از ابتداى شکل‏گیرى اسرائیل، این رژیم غاصب و دروغین، همواره به حقوق مسلّم فلسطینیان تجاوز کرده و بعضى از حکومتهاى غربى - بخصوص امریکا - آن را توجیه و حمایت کرده‏اند و مجامع بین‏المللى هم با توجیه اقدامات این رژیم، سعى کرده‏اند به هویّت آن و تجاوزاتش مشروعیت بخشند.
سرزمین فلسطین و قدس شریف، همواره مورد طمعِ بعضى از قدرتهاى غربى بوده است و تحمیل جنگهاى طولانى صلیبى‏ها علیه مسلمانان، نشان بارز اطماع آنها نسبت به این سرزمین مقدّس است. بعضى از فرماندهان ارتش متّفقین، پس از شکست عثمانى و ورود به بیت‏المقدّس گفتند: «امروز جنگهاى صلیبى به پایان رسید.»!
صهیونیستها با نازیهاى آلمان روابط نزدیک داشتند
اشغال این سرزمین براساس یک طرح چندجانبه، پیچیده و با هدف جلوگیرى از اتّحاد و پیوستگى مسلمانان و پیشگیرى از تأسیس مجدّد حکومتهاى قدرتمند مسلمان بود. دلایلى در دست است که نشان مى‏دهد صهیونیستها با نازیهاى آلمان روابط نزدیک داشتند و ارائه آمارهاى اغراق‏آمیز از کشتار یهودیان، خود وسیله‏اى براى جلب ترحّم افکار عمومى و زمینه‏سازى براى اشغال فلسطین و توجیه جنایات صهیونیستها بوده است. حتّى دلایلى در دست است که عدّه‏اى از اراذل و اوباشِ غیریهودىِ شرق اروپا را به نام یهودى به فلسطین کوچانیدند تا با پوشش حمایت از بازماندگان قربانیان نژادپرستى، یک حکومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب کنند و پس از سیزده قرن، یک گسستگى بین مشرق و مغرب اسلامى ایجاد نمایند. در آغاز، مسلمانان غافلگیر شدند؛ چون از کُنه طرح صهیونیستها و حامیان غربى آنها مطّلع نبودند. عثمانى شکست خورد؛ قرارداد «سایکس - پیکو» به طور محرمانه براى تقسیم کشورهاى اسلامىِ خاورمیانه بین فاتحین جنگ منعقد شد؛ جامعه ملل قیمومیت فلسطین را به عهده انگلیسیها گذاشت؛ آنها هم به صهیونیستها وعده مساعدت دادند و با مجموعه‏اى از طرحهاى حساب شده، یهودیان را به فلسطین آوردند و مسلمانان را از خانه و کاشانه خویش آواره کردند.
در این مصاف طولانى که یک طرف غرب و صهیونیسم بود و طرف دیگر دولتهاى عربِ تازه تأسیس شده، دشمنان اسلام براى مقابله، از ابزارهاى گوناگون و پیچیده‏اى استفاده کردند که از جمله آنها رسانه‏هاى تبلیغاتى و مجامع بین‏المللى بود. آنها از یک سو مسلمانان را به صبر، خویشتندارى، گفتگوهاى صلح و سازش دعوت مى‏کردند و از سوى دیگر اسرائیل را مسلّح مى‏نمودند. اهداف راهبردى آنها از تعامل نابرابر و تبعیض‏آمیز بین کشورهاى مسلمان و اسرائیل این بود که همواره برترى نظامى اسرائیل را بر کشورهاى اسلامى حفظ کنند و در مجامع بین‏المللى از آن رژیم حمایت کنند و با به کار گرفتن رسانه‏هاى تحت نفوذ خود، جنایات اسرائیل را توجیه نمایند و در بین مسلمانان تبلیغ کنند که فکر پیروزى بر اسرائیل، خیال خامى بیش نیست.
رژیم اسرائیل از زمانى که رسماً توسط سازمان ملل تأیید شد - یعنى بیش از نیم قرن قبل - تا سال گذشته یکّه‏تازى مى‏کرد و هیچ چیز و هیچ کس جلودارش نبود؛ ولى مقاومت اسلامى لبنان که مرکّب از چند هزار جوان مسلّح به سلاح ایمان است، خواب این رژیم و حامیانش را پریشان کرد. این جوانان عزیز بدون دادن هیچ‏گونه امتیازى به اسرائیل، آن رژیم غاصب را با خوارى از جنوب لبنان بیرون کردند. پیروزى این عزیزان، چراغ راهِ دیگر مبارزان مسلمان شد و امروز شاهد انتفاضه مسجدالاقصى‏ هستیم که از نوع مقاومت اسلامى لبنان در ابعادى وسیع است.
امروز همه مسلمانان جهان به مبارزات سرنوشت‏سازِ مردم فلسطین چشم دوخته‌اند
قبل از هر چیز باید نشان دهید که جهان اسلام در سایه بیدارى اسلامى، مصمّم به بازگشت به سنّتهاى حسنه تاریخ شکوهمند اسلام است و همان سنّتها و در رأس همه، وحدت مسلمانان است که در گذشته موجب شد مسلمانان در نبردهاى سرنوشت‏ساز علیه متجاوزان صلیبى پیروز شوند. در آن واقعه عظیم تاریخى، از همه جهان اسلام، مجاهدین جهت پیوستن به کارزار سرنوشت‏ساز و طولانىِ نبرد کفر و ایمان روانه شدند.
امروز همه مسلمانان جهان به این مبارزات سرنوشت‏سازِ مردم فلسطین چشم دوخته و بیش از انتفاضه اوّل به آن دل بسته‏اند؛ زیرا در آن زمان - یعنى ده سال پیش - فضاى سازش بتدریج در منطقه فراگیر شده بود؛ عدّه‏اى دل در گرو امریکا داشتند و گروهى دیگر نیز معتقد بودند نمى‏توان در برابر آن فشار سیاسى و جوسازى بین‏المللى ایستادگى نمود و راهى جز پذیرش سازش - آن هم با شرایط امریکا و اسرائیل - وجود ندارد. پس از تحوّلاتى که در آن هنگام در منطقه صورت پذیرفت، زمینه تثبیت این نظریّه بیشتر فراهم شد. اما امسال، در شرایطى این کنفرانس شکل گرفته است که راه حلِ‏ّ سازش در منطقه با بن‏بست مواجه شده است و حتّى آنهایى که دل در گرو امریکا داشته و دارند، به این بن‏بست اعتراف مى‏کنند.
در سال 1370، اعراب و مسلمانان در پى یک سلسله شکستهاى متوالى - در جریان جنگ خلیج فارس - دچار سرخوردگى بودند. وحدت درونى آنان نیز در معرض فروپاشى جدّى قرار داشت و چنددستگى بر آنان حاکم بود؛ ولى در شرایط کنونى و به‏ویژه در پرتو پیروزى تاریخى و عظیم مقاومت اسلامى در جنوب لبنان، امیدهاى تازه و حیات‏بخشى در دل مسلمانان پیدا شده است.
آن زمان در مورد نحوه برخورد با اسرائیل، همواره دو روش مطرح مى‏شد: مقابله نظامى ارتشهاى عرب با اسرائیل - که گفته مى‏شد همه تجربه‏ها در آن با شکست مواجه شده است - و روش سازش که منجر به تحقّق خواسته‏هاى اسرائیل از طُرق مسالمت‏آمیز مى‏گردید و در ازاى عقب‏نشینى از بخشى از اراضى اشغال شده، عدم رشد توان نظامى کشورهاى عربى را تضمین مى‏کرد؛ نظیر آنچه که در کمپ دیوید شاهد آن بودیم. در آن روزها، الگوى مقاومت مطرح نبود و گفته مى‏شد از پذیرش عمومى برخوردار نیست؛ اما اینک یک الگوى موفّق پیش روى ماست که توانست براى نخستین بار سرزمینهاى اشغال شده را بدون دادن هرگونه امتیازى به اسرائیل، آزاد کند و مانع از تحقّق خواسته رژیم صهیونیستى در به جاى گذاشتن پرچم خود در پایتخت این کشور عربى - یعنى لبنان - گردد. در کمپ دیوید، شرط عقب‏نشینى اسرائیل، عدم اعزام ارتش مصر به شمال سینا بود؛ ولى در جنوب لبنان، این اسرائیل است که با نگرانى از قدرت مقاومت اسلامى، ملتمسانه خواستار اعزام ارتش لبنان به مرز فلسطین و لبنان است؛ یعنى مقاومت توانست حاکمیت را به طور کامل به جنوب لبنان و دیگر مناطق اشغالى باز گرداند.
این انتفاضه، قیام مردمى است که از همه روشهاى سازشکارانه ناامید شده و دریافته‏اند که پیروزى صرفاً در گرو مقاومت خود آنان است. مردم فلسطین در انتفاضه قبلىِ خود متحمّل خسارتهاى فراوان شدند و شهدا و جانبازان بسیارى را در راه اسلام و آزادى سرزمین اسلامى تقدیم کردند؛ اما در نهایت مذاکرات اُسلو آن را متوقّف کرد. نتیجه اسلو چه بود؟ امروز حتّى طرّاحان و مدافعان فلسطینىِ اسلو هم دیگر از آن دفاع نمى‏کنند؛ زیرا عملاً فهمیدند که اسرائیل فقط مى‏خواست مشکل خود را حل کند؛ یعنى از رویارویىِ مبارزین سنگ به دست خلاص شود و ضربه‏پذیرى خود را کم کند. اگر چیز اندکى به طرف فلسطینى داد و نام آن را اعطاى امتیاز گذاشت، صرفاً براى خاموش کردن آتش انتفاضه و کم کردن آسیب‏پذیرىِ خودش بود. به محض آن‏که مشکل خود را حل شده دید و به غلط احساس کرد که مردم فلسطین دیگر توان از سرگیرىِ انتفاضه و مقاومت و رویارویى با آنها را ندارند، اعطاى همان امتیازات اندک را هم متوقف کرد و فزون‏طلبى ذاتى خود را آشکار ساخت. فرایند روند سازش و طرح اسلو، مردم فلسطین را در حالتى قرار داد که دریافتند راهى جز قیام ندارند.
محور اصلى انتفاضه اقصى‏، بیت‏المقدّس است
محور اصلى انتفاضه اقصى‏، بیت‏المقدّس است؛ یعنى جرّقه‏اى که به انفجار خشم مردم فلسطین انجامید، اسائه ادب صهیونیستها به مسجدالاقصى‏ بود. مردم فلسطین با دریافت رسالت خطیرى که در حراست از یکى از مقدّس‏ترین مکانهاى مذهبى مسلمانان بر دوش دارند، به صحنه آمدند و با ایثار و فداکارى، شعله مقدّس مقاومت و مبارزه علیه اشغالگران صهیونیست را برافروختند.
روند سازش - و به طور مشخّص طرح اسلو - موجب تفرقه فلسطینیان گردید؛ اما این انتفاضه مبارک توانست وحدت ملى را به صحنه فلسطین بازگرداند. ملاحظه مى‏فرمایید که همه اقشار مردم در این مبارزه حضور دارند و جریانات اسلامى و ملى در کنار یکدیگر قرار گرفته‏اند. حتّى کسانى که همچنان دلشان در جاى دیگرى است، ناگزیر از همراهى با این حرکت عظیم شده‏اند.
خیزش اسلامى و یا به تعبیر دیگر جنبش بیدارى اسلامى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و ظهور حرکت امام خمینى رضى‏اللَّه‏عنه در دو دهه اخیر، با قدرتِ تمام در صحنه منطقه و جهان اسلام ظاهر شده است. امروز محور اصلى این جنبش و حرکت، مسأله فلسطین است. انتفاضه اقصى‏ توانست حتّى در خارج از مرزهاى جغرافیایى فلسطین و برون از ملت فلسطین، عموم ملتهاى مسلمان و عرب را به صحنه بکشاند. تظاهرات میلیونى ملتهاى مسلمان - از غرب تا شرق جهان اسلام - نشان داد که مردم فلسطین مى‏توانند بر روى حمایتهاى آنان حساب کنند و در عین حال نقش قابل توجّهى در ایجاد وحدت مسلمانان ایفا نمایند.
روزى که مقاومت اسلامى در لبنان شکل گرفت
روزى که مقاومت اسلامى در لبنان به همّت دلاورمردان لبنانى و با توصیه و حمایت امام راحل شکل گرفت، اسرائیل، بیروت - یعنى پایتخت لبنان - را در اشغال خود داشت و بر مقدّرات سیاسى این کشور چنگ انداخته بود. آن روز وقتى مقاومت اسلامى شعار «زحفاً زحفاً نحوالقدس(2)» را سر داد، گروهى از بى‏خبران، آنان را ساده‏اندیش خواندند و به طعنه سؤال کردند: آیا مى‏شود به سوى قدس حرکت کرد، حال آن‏که شما لبنانیها از ورود به پایتخت کشور خود ناتوان هستید؟ از آن تاریخ تا پیروزى تاریخى مقاومت اسلامى بر اسرائیل، فقط هجده سال به درازا کشید. تصدیق مى‏فرمایید که هجده سال، در تاریخ مبارزات ملتها زمان زیادى نیست.
بى تردید، مبارزه، خسارتهاى تأسّفبارى را نیز به همراه دارد. مردم کشته مى‏شوند؛ خانه‏ها ویران مى‏گردد؛ فشار اقتصادى بر دوش مردم سنگینى مى‏کند و دهها مصیبت دیگر که ملال و تأثّر آن هرگز دلهاى ما را رها نخواهد کرد؛ ولى باید ببینیم نتیجه این ایثار و فداکارى چیست؟ پیروزى آن‏قدر باارزش است که ناگزیر باید بهاى آن نیز پرداخته شود.
اسرائیل که روزى در این منطقه عربده مى‏کشید و همه خواسته‏هاى خود را بر ملتهاى عربى دیکته مى‏کرد، اینک ناتوان و افسرده در برابر عظمت مقاومت اسلامى، بر زمین زانو زده است؛ این بخشِ کوچکى از تواناییهاى ملتهاى مسلمان و عرب است. یقین بدانید که اگر همه امکانات جهان اسلام و حتّى بخشى از آن در این مسیر به کار گرفته شود، ما شاهد زوال و نابودى رژیم صهیونیستى خواهیم بود. اسرائیل در جنوب لبنان از یک مقاومت چند هزار نفره شکست خورد. درست است که حزب‏اللَّه، امتداد مردمىِ عمیقى داشته و به هنگام ضرورت توانسته است هزاران، بلکه دهها هزار نیرو را بسیج کند؛ ولى به طور مستمر فقط از چند هزار، بلکه گاه از چند صد نیرو در محورهاى رویارویى با اشغالگران صهیونیست بهره برده است. یعنى اسرائیل و همه امکانات نظامى آن و فنآورى تسلیحاتى و پیشرفته‏اش - که به زرّادخانه امریکا متّصل است - از چند صد جوانِ باایمان و پُرشور که از سلاحهاى بسیار ابتدایى در جنگ بهره مى‏برند، شکست خورد. البته سلاح قوى و شکست‏ناپذیر آنها، سلاح ایمان بود.
پس، الگوى مقاومت و مبارزه پیش روى ماست؛ یعنى مى‏توان با مقاومت و مبارزه و البته تحمّل خسارت، به پیروزى رسید. درعین‏حال الگوى شکست نیز پیش روى ماست و آن دل بستن به روشهاى سازشکارانه و کاسه گدایى صلح در دست گرفتن است. نتیجه آن نیز تحقیر، به ذلّت کشاندن و در نهایت تحمیل یکطرفه خواسته‏هاى اسرائیل است که این را نیز عیناً مشاهده کردیم.
حزب‏اللَّه و پیروزى تاریخى‏اش، پشتوانه انتفاضه مردم فلسطین است
امروز حزب‏اللَّه و پیروزى تاریخى‏اش، پشتوانه انتفاضه مردم فلسطین است، که البته پشتوانه بسیار نیرومندى است. رژیم صهیونیستى به هیچ وجه توانایى لازم براى یک رویارویى مستمر و درازمدت با فلسطینیها را ندارد. یهودیان را فریب داده و به فلسطین آورده‏اند، با این امید که اعراب با آنها نخواهند جنگید و اگر تصمیم به مقابله داشته باشند، فشار غرب مانع از ایستادگى درازمدت آنها خواهد بود. افرادى که با این امید واهى به فلسطین آمده‏اند، آمادگى این را ندارند که هستى خود را فداى هدفهاى سیاسىِ بنیانگذاران صهیونیسم کنند. طبق گزارشها، توریسم صهیونیستها به‏شدّت ضربه خورده و حتّى روند مهاجرتِ معکوس آغاز شده است.
رژیم اسرائیل از درون پوسیده است
دفاع از ملت مظلوم فلسطین و قیام شجاعانه و مظلومانه آنان، وظیفه اسلامى همه ماست. امروز یک ملت مسلمان با چهره خون‏آلود، از وسط میدان نبرد، امت اسلامى را به یارى مى‏طلبد. من فریاد آن زن فلسطینى را که در مقابل دوربین خبرنگار با صداى گرفته خود فریاد مى‏زد: «یا للمسلمین ...»، از یاد نمى‏برم.
همه مسلمانان و اعراب باید از مشروعیت مبارزات مردم فلسطین حمایت کنند. در مجامع بین‏المللى باید این نکته مورد تأکید قرار گیرد که مردم بى‏دفاعى که حقوق آنان سلب شده و تحت اشغال قرار گرفته‏اند، حق دارند براى احقاق حقوق خود مبارزه کنند. لذا استمرار انتفاضه و مقاومت مردم فلسطین حقّ مشروع آنان است و قوانین بین‏المللى نیز آن را محترم شمرده است. هرچند که متأسّفانه این قوانین معمولاً در جهت خواسته استکبار و قدرتهاى جهانى تفسیر مى‏شود.
حضّار محترم! مطمئن باشید که رژیم اسرائیل از درون پوسیده و نسل کنونى به هیچ وجه آمادگى ایثار و فداکارى براى حفظ آن را ندارد.
بحمداللَّه ملتهاى عرب و مسلمان، امروزه بیش از هر وقت دیگرى در پنجاه سال گذشته، نیرومند و قوى هستند؛ آنها در زمینه‏هاى مختلف قدرتمند شده‏اند.
مسلمانان، دیگر نمى‏توانند شاهد سرکوبى روزانه ملت فلسطین باشند و ساکت بنشینند. به اسرائیل باید بفهمانید که استمرار سرکوبى ملت فلسطین و مناطق فلسطینى‏نشین، با عکس‏العمل شدید، جدّى و عملى همه اعراب و مسلمانان مواجه خواهد شد.
مردم فلسطین را باید به ادامه مقاومت دلگرم کنید. مردم فلسطین خوب مى‏دانند که آنچه بر اقدامات سرکوبگرانه‏ى اسرائیل در لبنان لگام زده است، توان مقاومت اسلامى در پاسخگویى به اسرائیل و وارد آوردن ضربات سهمگین به آن مى‏باشد و نه اتّکاء به تلاشهاى مسالمت‏آمیز و میانجیگرى این و آن.
وحدت درونى مردم فلسطین و جریانات مختلف فلسطینى یک نکته اساسى است. هرچیزى که موجب انحراف مسیر و عدم توجّه به دشمن اصلى شود، یقیناً در خدمت آرمان فلسطین نخواهد بود. الحمدللَّه فلسطینیها در طول این پنجاه سال از این امتحان سربلند بیرون آمده و پختگى خود را نشان داده‏اند. دیدیم که همه تلاشهاى اسرائیل براى دامن زدن به اختلافات مجاهدین، ناکام ماند و تمامى جریانهاى اصیل و جنبشهاى مجاهد و مبارز، على‏رغم گرایشهاى متفاوت، با صبر انقلابى مانع از تحقّق خواسته دشمن شدند. از این پس نیز باید چنین باشد.
خطِّ کلّى مبارزه با رژیم غاصب
امروز دیگر کاملاً روشن شده است آنهایى که گمان مى‏کردند قضیه فلسطین یک امر مقطعى و محدود به بخش کوچکى از جهان اسلام است، کاملاً اشتباه مى‏کردند. ذخایر عظیم سلاحهاى هسته‏اى و کشتار جمعىِ ذخیره شده در زرّادخانه‏هاى رژیم صهیونیستى، براى مقابله با مردم بى‏دفاع فلسطین نیست؛ بلکه براى برقرارى سلطه بر جهان اسلام و بخصوص منطقه خاورمیانه است. این‏که حزب‏اللَّه براى آزادى سرزمین اشغالى تلاش مى‏کند و اسرائیل در تلافى به نیروهاى سوریه حمله‏ور مى‏شود، نشان بارزى از چنین نیّت شیطانى اسرائیل و حامیان غربى آن است.
خطِّ کلّى مبارزه با رژیم غاصب باید این باشد:
الف - زندانى کردن رژیم غاصب در درون مرزهاى سرزمین اشغالى و تنگ کردن فضاى تنفّس اقتصادى و سیاسى آن و گسستن پیوندهاى آن با محیط پیرامونش.
ب - تداوم بخشیدن به مقاومت و مبارزه ملت فلسطین در داخل کشورشان و رساندن هرگونه کمکى که به آن نیاز دارند، تا تحقّق پیروزى نهایى.
برادران و خواهران! علت اساسى فشارهاى همه‏جانبه‏اى که استکبار جهانى - و در رأس آنها رژیم امریکا - به ایران وارد مى‏کند، حمایت ما از فلسطین است. آنها در اظهارات صریحترى گفته‏اند که مشکل اصلى امریکا با ایران، مخالفت جمهورى اسلامى ایران با طرحهاى ذلّت‏بار سازش در فلسطین است؛ و بقیه امور نظیر ادّعاهاى مضحکِ نقض حقوق بشر و ساخت سلاحهاى کشتار جمعى، بهانه‏اى بیش نیست؛ و اگر ایران دست از حمایت خود از مبارزین و مردم لبنان و فلسطین بردارد، آنها دست از روش خصمانه خویش علیه ایران برمى‏دارند! البته ما به‏روشنى مى‏دانیم مشکل اصلى آنان، اسلام و حکومت اسلامى است که مانع از بازگشت غارتگرانه و سلطه‏طلبانه آنان به این کشور پهناور شده است و آنها هم حقیقتاً این رویکرد سیاستهاى جمهورى اسلامى را به‏خوبى مى‏شناسند. ما به آنها جواب رد داده‏ایم و حمایت از مردم فلسطین و لبنان را از وظایف مهم اسلامى خویش مى‏دانیم. لذا آنها از هر سو فشارهاى خود را وارد مى‏کنند.
سیاست اصلى و راهبردى آنان در مورد کشور ما، شکاف افکندن در صفوف متّحد و یکپارچه مردم مسلمان و انقلابى ایران است. گروهى را «محافظه‏کار» و گروهى را «اصلاح‏طلب» مى‏نامند؛ از یک گروه حمایت مى‏کنند و برعکس، حملات تبلیغى خویش را علیه گروه دیگر متمرکز مى‏کنند. آنها با بزرگ کردن بعضى اشکالات، سعى مى‏کنند نظام اسلامى را غیرکارآمد جلوه دهند و مردم را از نظام دینى مأیوس نمایند و جدایى دین از سیاست را تبلیغ مى‏کنند. ایمان عمیق دینى مردم ما، بزرگترین سدّ راه آنهاست. آنها با برنامه‏هاى تبلیغاتى خویش، مى‏خواهند جوانان را در کشور مأیوس کنند و مشکلات اقتصادى را - که کم و بیش در همه جاى دنیا متعارف و رایج است - جزو مسائل لاینحل نظام جمهورى اسلامى قلمداد نمایند. آنها با تبلیغات خود مى‏خواهند امام و ارکان انقلاب را زیر سؤال ببرند. علّت این است که آنها از اسلام ضربه خورده و از انقلاب اسلامى صدمه دیده‏اند؛ از بیدارى اسلامى در جهان، احساس خطر مى‏کنند و از احیاء و توسعه مبارزات اسلامى لبنان و فلسطین عمیقاً نگرانند. لذا در صدد برآمده‏اند که ریشه تفکر اسلامى را بخشکانند و تیرهاى زهرآگین تبلیغاتى خود را متوجّه اسلام و دین کرده‏اند.
هرچه دامنه مبارزات لبنان و فلسطین گسترده‏تر مى‏شود، برآشفتگى و عصبانیت صهیونیسم و امریکا از نظام جمهورى اسلامى بیشتر و توطئه آنها گسترده‏تر مى‏گردد؛ ولى آنها بدانند على‏رغم تبلیغاتشان، ملت عظیم‏الشّأن ایران و مسؤولان و رؤساى کشور، همگى منسجم هستند. مردم مسلمان ایران یکپارچه از آرمانهاى انقلاب و اسلام حمایت مى‏کنند و حمایت از فلسطین، انتفاضه و مبارزه با صهیونیسم و حامیانش از ارکان اصلى سیاستهاى راهبردى جمهورى اسلامى ایران است. ما یقین داریم با ادامه مبارزات مردم مسلمان فلسطین و حمایت جهان اسلام، فلسطین به فضل الهى آزاد مى‏شود و بیت‏المقدّس و مسجدالاقصى‏ و سایر نقاط آن سرزمین اسلامى به آغوش جهان اسلام باز مى‏گردد؛ ان‏شاءاللَّه. واللَّه غالب على امره
(سخنرانى رهبر معظم انقلاب اسلامى در مراسم گشایش کنفرانس بین‏المللى حمایت از انتفاضه فلسطین‏)
وظیفه اسرائیل این بوده است که منافع قدرتهاى متجاوز غربى را در منطقه اسلامى حفظ کند
غرب و قدرتهاى غربى، از آغاز پیدایش غدّه سرطانى صهیونیسم در این منطقه، تعامل دوجانبه‏اى را با هم داشتند. وظیفه اسرائیل این بوده است که منافع قدرتهاى متجاوز غربى را در منطقه اسلامى حفظ کند؛ یعنى همیشه روبه‏روى کشورهاى اسلامى و کشورهاى منطقه، تهدید دائمىِ بالفعلى قرار داشته باشد و کشورهاى اسلامى را در یک دغدغه دائمى نگه دارد تا آنها نتوانند با هم متّحد شوند و یک مجموعه همدل و همجهت را به وجود آورند و از امکانات و ثروت و نیروى انسانى خود براى منافعشان استفاده کنند. متقابلاً وظیفه آنها هم این بوده است که این غدّه سرطانى را در این منطقه با همه وجود نگه دارند. البته امروز این نقش بیشتر از همه برعهده امریکاست.
در آغاز پیدایش این مشکل و مصیبت بزرگ براى دنیاى اسلام، غفلتهایى صورت گرفت و تدبیر درستى براى مقابله با این مشکل دیده نشد و به کار نرفت. البته شخصیتهاى برجسته‏اى در فلسطین و بیرون از فلسطین بودند که نباید زحماتشان نادیده گرفته شود - از قبیل مرحوم عزّالدین قسّام، مرحوم حاج امین الحسینى، مرحوم شیخ محمد حسین کاشف‏الغطاء - همه اینها خطر وجود دولت و حکومت صهیونیستى را در این منطقه شناختند و آن را گوشزد کردند و مبارزاتى انجام دادند؛ لیکن دنیاى اسلام و موظّفان دنیاى اسلام نتوانستند نقش خود را درست ایفا کنند؛ لذا در مبارزه مردم فلسطین با این پدیده بسیار خطرناک، افت و خیزهایى در طول زمان وجود داشته است.
ولى مبارزه امروز دو خصوصیت دارد که در هیچیک از زمانها این دو خصوصیت در مبارزات فلسطینیها و مبارزه براى فلسطین، با هم وجود نداشته است: یک خصوصیت، اسلامى بودن این مبارزه است؛ و خصوصیت دوم، مردمى شدن و همه‏گیر شدن آن است. اجتماع این دو خصوصیت با هم، زانوان رژیم صهیونیستى را به لرزه درآورده است. احساس خطر در سراسر کیان صهیونیستى وجود دارد. مى‏فهمند و درست تشخیص مى‏دهند که خطر عمده و اساسى، امروز به وجود آمده است. کسى که امروز در مقابل کیان صهیونیستى قرار گرفته، یک گروه نیست؛ شخصیتهاى سیاسى‏اى نیستند که بشود پشت میز مذاکره آنها را مجاب کرد. شما مى‏دانید که پشت میز مذاکره، با شیوه‏هاى گوناگون مى‏شود افراد را مجاب کرد - با تهدید، تطمیع و وعده‏هاى دروغ - اما وقتى مبارزه در دامن ملت افتاد و خودآگاهى در میان مردم به وجود آمد و آنها با همه وجود احساس کردند که وظیفه دارند در مقابل وضعیّت بایستند، والّا یکسره نابود و پامال خواهند شد؛ از طرفى هم هنگامى که تدبیر مبارزه، از ایمان اسلامى سرچشمه گرفت و به دلها و جانها متّکى شد، در این صورت، مبارزه براى دشمن، بسیار خطرناک مى‏شود. امروز چنین وضعى پیش آمده است. سردمداران رژیم مستکبر امریکا هم به همین دلیل عصبانى‏اند و باطن خود را نشان مى‏دهند. آنچه در دل آنها وجود دارد و همیشه پشت پرده‏هاى ضخیم ریاکارى، آن را پنهان مى‏کنند، امروز در اظهاراتشان نشان داده مى‏شود. امروز امریکاییها نه فقط از رژیم سفّاک صهیونیستى، بلکه از جنایتهاى صریحِ آن هم بدون هیچ پوشش و شرمى حمایت مى‏کنند. فقط مسأله ترور نیست؛ یک جنایت بزرگ و آشکار صورت گرفته است؛ از این حمایت مى‏کنند؛ از آوردن تانکها در کوچه‏ها و خیابانها حمایت مى‏کنند؛ از ویران کردن خانه‏هاى مردم حمایت مى‏کنند. این باطن رژیم استکبار است. «استکبار»ى که در واژه‏هاى انقلاب اسلامى تکرار مى‏شود، یعنى این.
جرم جمهورى اسلامى این است که آشکارا و صریح از حقّ و عدالت دفاع مى‏کند
حماس و جهاد اسلامى و حزب‏اللَّه را به عنوان تروریست معرفى مى‏کنند. چرا؟! مگر اینها چه کرده‏اند؟! جرم اینها این است که از شرف و میهن و خانه و مردمِ خود دفاع کرده‏اند. میل امریکاییها این است که اسرائیل با جلاّدان خود، بچه‏هاى کوچک؛ بچه‏هایى مثل پسر این مرد(1) را جلوِ چشم پدرانشان به قتل برساند و کسى اعتراض نکند، چیزى نگوید، در صدد پاسخ برنیاید و خشمگین نشود. گناه حماس و جهاد اسلامى و حزب‏اللَّه لبنان و همه مبارزان حقیقى صحنه نبرد فقط این است که در مقابل این‏گونه تجاوزات قساوت‏آمیز و کم‏نظیر، به پاسخ عملى دست مى‏زنند و اقدام مى‏کنند. جرم جمهورى اسلامى هم این است که آشکارا و صریح از حقّ و عدالت دفاع مى‏کند. ما هرگز دفاع از حقّ و عدالت را به خاطر میلِ دل قدرتهاى استکبارى کنار نگذاشتیم. ما هرگز در این زمینه، سازش و ریاکارى نکردیم. ما صریحِ حقّ و عدالت را مطرح و از آن دفاع کردیم. این جرم ماست.
رژیم صهیونیستى با پشتیبانى امریکا - دو عنصرِ به‏کلّى دور از معنویت و حقیقت و عدالت و انسانیت - در صدد است ملت فلسطین را به زانو درآورد و او را وادار کند که حرف حقّ خود را بر زبان نیاورد و پس بگیرد؛ و البته نخواهد توانست. خصوصیت مبارزه امروز و انتفاضه فلسطین این است که ملت فلسطین به معناى حقیقى کلمه به‏پاخاسته است.
به نقش رسانه‏ها و تبلیغ مى‏رسیم. این صحنه مبارزه، یک صحنه عمومى است. هر کس به قدر توانایى خود در سرتاسر دنیاى اسلام وظیفه‏اى دارد و باید نقشى ایفا کند. امروز دنیا، دنیاى رسانه‏ها و تبلیغ و تبیین است. امروز در مقابل شما امپراتورى خبرى دشمنان دنیاى اسلام قرار دارد که غالباً در کنترل صهیونیستهاست. امروز یک اتوبان یکطرفه خبر و تحلیل از طرف رسانه‏هاى خبرى به سمت افکار عمومى دنیا - از جمله افکار عمومى کشورهاى عربى و اسلامى و خود مسلمانان - جارى است. صهیونیستها از آغاز شروع کار خود، به سمت رسانه‏هاى خبرى و تبلیغى رفتند. یکى از سیاستهاى آنها این بود که رسانه‏هاى تبلیغى دنیا را قبضه کنند. امروز این‏گونه است. آنها از اوّلِ کار، یک شگرد تبلیغى را انتخاب کردند که بسیار مهمّ و تعیین کننده بود و تا امروز تأثیرگذار بوده است؛ آن شگرد تبلیغى عبارت است از مظلوم‏نمایى. براى مظلوم‏نمایى، داستانها و افسانه‏هاى فراوانى جعل شد؛ خبرهایى ساخته شد و تلاشهاى بى‏وقفه‏اى انجام گرفت. امروز هم در نهایت سفّاکى، باز همان تبلیغات ادامه دارد؛ یعنى باز هم مهمترین کار صهیونیستها در دنیاى تبلیغات، مظلوم‏نمایى است. اینها مسأله نگرانى روانى یهودیان را مطرح کردند و گفتند چون یهودیان در طول قرنهاى متمادى زیر فشار بودند، از لحاظ روانى دچار نگرانى‏اند و به امنیّت روانى احتیاج دارند. صهیونیستها در مذاکرات با سران کشورهاى غربى و بعدها در گفتگوهاى خود با کشورهاى اسلامى و عربى، مسأله امنیّت روانى را مطرح کردند و گفتند ما به امنیّت روانى احتیاج داریم و باید امنیّت روانى ما تأمین شود. این امنیّت روانى یعنى چه؟ هیچ معناى مشخّص و هیچ پایانى ندارد. هر اقدامى بخواهد انجام بگیرد، اگر به سودشان نباشد، به بهانه امنیّت روانى، مى‏توانند آن را خنثى کنند. بسیارى را در دنیا قانع کردند که به امنیّت روانى احتیاج دارند و باید امنیّت روانى آنها تأمین شود.
برآوردن نیاز اسرائیل در مورد امنیّت روانى، مشکلتر است از چشم پوشیدن از سرزمین
شما وقتى سرزمین را از دست مى‏دهید، مى‏دانید چه چیزى را از دست دادید؛ اما وقتى مى‏خواهید خواسته اسرائیل را در مورد امنیّت روانى برآورده کنید، نمى‏دانید تا کجا باید تسلیم شوید و تا کجا باید امتیاز بدهید. این امتیاز دهى، پایانى ندارد؛ مرتّب باید امتیاز داد. تجربه اروپا در این مورد، عبرت‏آموز است. دولت آلمان صد و پنجاه میلیارد مارک به عنوان خسارت به یهودیان داد؛ اما خسارت یهودیان از آلمان هنوز تمام نشده است؛ باز هم خسارت طلبکارند و باید به آنها داده شود! آنچه یهودیان با آلمان کردند، کم و بیش با برخى کشورهاى اروپایى دیگر - مثل اتریش، سوئیس، فرانسه، حتّى تا چند سال قبل با واتیکان - نیز انجام دادند. همه باید خسارت بدهند؛ این خسارت تمام شدنى نیست!
در بعد روانى، اسرائیلیها فعّالیتهاى بسیار مهمّى دارند. همه سیاستمداران، خبرنگاران، روشنفکران، کارگزاران و نخبگان غرب باید در مقابل بناى یادبود کوره آدم‏سوزى سر تعظیم فرود بیاورند؛ یعنى همه، داستانى را که اصل صحّت آن معلوم نیست، مورد تأکید قرار دهند و خود را بدهکار آن داستان قلمداد کنند. اینها روشهایى است که در تبلیغ دارند و همه معطوف به «مظلوم‏نمایى» است.
البته در بخش دیگرى از دنیا، با تکیه بر داستانهاى ذکر شده در تورات و این که این‏جا سرزمینى است که به فرزندان اسرائیل بخشیده شده، بسیارى از مسیحیان را هم با خود همفکر و همدل کردند. آن طورى که من در آمارى ملاحظه کردم، اینها توانسته‏اند در برخى کشورها - از جمله عمدتاً در امریکا - به عنوان پشتوانه افکار عمومى، با همین تبلیغات، میلیونها صهیونیست غیر یهودى درست کنند! اینها سالهاست که این کار تبلیغاتى را مى‏کنند. امروز هم با شدّت هر چه تمامتر همین تبلیغات در دنیا ادامه دارد.
البته از حوادثى هم که پیش آمد - مثل حادثه بیستم شهریور (یازده سپتامبر) در نیویورک و واشنگتن - حداکثر سوء استفاده را کردند و توانستند مسأله فلسطین را از متن قضایاى دنیاى اسلام به حاشیه برانند. از این جهت هم صهیونیستها صددرصد مورد کمک امریکا قرار گرفتند. اما در مقابل، هیچ کس حق ندارد و نباید در کشورهایى که ادّعاى آزادى مى‏کنند، آتش زدن زندگى زنان و کودکان فلسطینى را مورد سؤال و اعتراض قرار دهد و قساوتهایى را که امروز علیه ملت فلسطین به کار مى‏رود، ذکر کند.
با توجه به این روش تبلیغى و شناخت روانى‏اى که انسان از دشمن پیدا مى‏کند، مجموعه مسؤولان و کارگزاران رسانه‏هاى کشورهاى اسلامى باید مسؤولیت خود را احساس و راه خود را تنظیم کنند. این یک کار حیاتى و مهمّ است. امروز نه فقط براى ملت فلسطین، بلکه براى دنیاى اسلام، این یک کارِ حیاتى و یک وظیفه سنگین است.
به عنوان یک مثال، من تجربه جنوب لبنان را - که دوستان در جریان آن هستند - به عنوان یک الگو مى‏توانم مطرح کنم. مؤمنین و جوانان مبارز لبنان توانستند از اهرم و عامل تبلیغات به بهترین وجه و به صورت شایسته، در حرکت عظیمى که علیه صهیونیستها کردند، استفاده کنند؛ توانستند عنصر مقاومت و فداکارى را به دنیاى اسلام درست منعکس کنند؛ به این ترتیب است که دشمن به ستوه مى‏آید. همه دنیاى اسلام فهمید که مقاومت در جنوب لبنان چه مى‏کند و چه کار مى‏خواهد بکند و هدفش چیست. در آن‏جا تبلیغات به شیوه خوب و درستى به کار رفت. خودى روحیه پیدا کرد، دشمن روحیّه‏اش ضعیف شد و به ستوه آمد. این کارى است که ما همیشه باید بکنیم. دنیاى اسلام همیشه در حال مبارزه و مورد حمله است. این قطعه‏اى از بدن دنیاى اسلام است که امروز در چنگال صهیونیستهاست؛ شب و روز به آن حمله مى‏کنند؛ لذا باید از رسانه‏ها حداکثر بهره‏بردارى به نفع این قضیه به عمل آید.
لازم است براى استراتژى تبلیغى علیه صهیونیستهاى غاصب، یک طرّاحى بنیادین صورت گیرد. این‏که ما به صورت تاکتیکى در هر موقعیّتى بخشى از مظلومیتها را بیان کنیم، کافى نیست. باید یک راهبرد عمومى، تبلیغى در همه دنیاى اسلام به صورت مشترک تعیین و به آن عمل شود.
ما رسانه‏هاى بزرگ دنیا را در اختیار نداریم؛ اما آنچه را هم که در اختیار داریم؛ چیز کمى نیست. ما باید از سرمایه و موجودى خود - که متعلّق به دنیاى اسلام است - حداکثر استفاده را بکنیم. همه در این زمینه مسؤول و موظّفند. روشنفکران و سیاستمداران و شاعران و نویسندگان و هنرمندان و دانشگاهیان مسؤولند. اینها قشرهاى اثرگذارند؛ اینها کسانى‏اند که مى‏توانند رسانه‏ها را به‏درستى تغذیه کنند. شما که در این‏جا جمع شده‏اید، همین اجتماعتان یک حادثه بزرگ است. در این اجتماع، شما مى‏توانید این را پایه‏اى براى یک حرکت هماهنگِ رسانه‏اى در همه دنیاى اسلام قرار دهید. این کارِ ممکنى است. چرا ما از ابزارهاى خود استفاده نمى‏کنیم؟
بسیارى از نویسندگان و روشنفکران دنیاى اسلام به سردمداران برخى از کشورهاى اسلامى و دولتهایى که رفتار مناسبى در مقابل صهیونیستها ندارند، اعتراض مى‏کنند و مى‏گویند چرا از نفت و ثروت و از امکان سیاسى خود علیه صهیونیستها استفاده نمى‏کنید؟ البته این اعتراض وارد است و به نظر ما این اشکال، اشکال درستى است؛ اما عیناً مى‏شود همین سؤال را در دنیاى روشنفکرى، نویسندگى و دنیاى دانشگاهها مطرح کرد: چرا از سرمایه عظیم علمى و روشنفکرى، چنان که باید و شاید، استفاده نمى‏شود؟ گاهى یک شعر و یک قصیده تأثیرى مى‏گذارد که بسیارى از پولها و ثروتها نمى‏تواند آن اثر را به وجود آورد. یک روز یک شاعر فلسطینى قصیده‏اى گفت و دلهاى دنیاى عرب را به شورش وادار کرد - این مربوط به سال 67 یا 68 است - گاهى یک شگرد خوب رسانه‏اى یا یک حرکت هماهنگ تبلیغاتى، از بستن شیرهاى نفت اثرش بیشتر مى‏شود.
آنچه که ما امروز احتیاج داریم، این است که کسانى که مشغول مبارزه هستند، روحیه پیدا کنند و بدانند آینده آنها امیدبخش است. متأسفانه گاهى عکس این دیده مى‏شود. دستگاههاى تبلیغاتى غرب تلاش مى‏کنند تا این امید را در هم بشکنند. در همین ماههاى اخیر که انتفاضه حداکثر احتیاج را به حمایت و کمک داشت، دیده شد که در دنیاى اسلام بعضى از قلمها به مطالبى کشانده شد که براى انتفاضه سم بود. از ناتوانى و ضعف انتفاضه حرف زدند؛ اینها سم است. معناى این مطالب این است که ملت فلسطین هیچ راهى جز تسلیم و به خاک افتادن در مقابل صهیونیستها ندارد.
البته امریکا و اسرائیل هم به چیزى کمتر از تسلیمِ مطلق فکر نمى‏کنند، اما آنها دشمنند و البته اشتباه مى‏کنند. این چیزى است که پیش نخواهد آمد. آنها جز به تسلیم مطلق از طرف فلسطینیها قانع نیستند؛ رفتار آنها با طرف فلسطینى، یک بار دیگر این را ثابت کرد. آنها حاضر نیستند هیچ امتیازى به طرف فلسطینى بدهند. آنها مى‏خواهند از طرف فلسطینى هم به عنوان یک ابزار براى نابود کردن انتفاضه فلسطین استفاده کنند. به کمتر از این قانع نیستند. ما نباید به تسلیم کردن و نومید کردن ملت فلسطین کمک کنیم؛ ما باید حقیقت را بیان کنیم. حقیقت، امید و افق تازه و به لرزه درآمدن زانوان صهیونیستها و محتاج شدن و مستأصل شدن قدرتهاى حامى صهیونیستها در مقابل حرکت عمومى ملتى است که متّکى به ایمانش حرکت مى‏کند. آن ملتى که یکپارچه حرکت مى‏کند و به ایمان خود متّکى است، شکست‏پذیر نیست. ما باید این حقایق را براى ایجاد امید بیشتر در دلهاى کسانى که وسط میدان و صحنه‏اند، روشن کنیم و زمینه روانى مقاومت را فراهم نماییم. وظیفه رسانه‏ها این است که کارى کنند تا زمینه روانىِ مقاومت پیدا شود.
امروز در دنیا رسانه‏هاى صهیونیستى تجاوزهاى مکرّر و همه روزه اسرائیل را به صورت گذرا مطرح مى‏کنند. اگر مى‏توانستند همین را هم مطرح نکنند، نمى‏کردند؛ منتها مصالح رسانه‏اى آنها ایجاب مى‏کند که مطرح کنند؛ ولى خیلى گذرا، خیلى سطحى، خیلى ناقص و گزینشى؛ اما عملیات فلسطینیها را که دفاع از وجود و شرف و میهن و سرزمینشان است، طورى منعکس مى‏کنند که گویا اسرائیل مظلوم است! مظلوم واقعى را که ملت فلسطین است، تروریست و جنایتکار جلوه مى‏دهند؛ اما متجاوزِ سفّاکِ جنایتکار را مظلوم نشان مى‏دهند. امروز رسانه‏هاى دنیا این کار را مى‏کنند؛ سیاستمدارها هم در اظهارت خود، همین حرفها را تکرار مى‏کنند.
سیستم رسانه‏اى اسلام و سیستم رسانه‏اى عرب باید طورى رفتار کند که معنایش این نباشد که از معرکه دور است. شما وسط میدانید؛ چه بخواهید و چه نخواهید. امروز، روزى است که هر اقدام ما، در آینده تاریخ اثر مى‏گذارد و ثبت خواهد شد. ما امیدواریم که همه دنیاى اسلام این قضیه را با همه‏ى ابعادش به‏روشنى درک کند و بر طبق آنچه وظیفه اوست، عمل کند.
(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار شرکت‏کنندگان در همایش بین‏المللى رسانه‏هاى جهان اسلام حمایت از انتفاضه فلسطین)‏
یک مقاومت جهانی علیه صهیونیزم پدید آمده است
حوادث مهم و تعیین‌کننده‌ئی اتفاق افتاده است که افق آینده را در قضیه‌ی فلسطین روشنتر و وظائف ما را درباره‌ی این مسأله‌ی همچنان اصلیِ دنیای اسلام آشکارتر می‌سازد.
از جمله‌ی این حوادث مهم، شکست شگفت‌آور نظامی و سیاسی اسرائیل در برابر مقاومت اسلامی در جنگ 33 روزه‌ی لبنان در سال 1427 هجری‌قمری و ناکامی خفت‌‌آور رژیم صهیونیستی در جنگ 22 روزه‌ی جنایتکارانه‌اش با مردم و دولت قانونی فلسطین در غزه است.
اکنون رژیم غاصب که چند دهه با ارتش و تسلیحات خود و با پشتیبانی نظامی و سیاسی امریکا، چهره‌ئی مهیب و شکست‌ناپذیر نشان می‌داد، دو بار از نیروهای مقاومت که با اتکاء به خدا و مردم، بیش از اتکاء به سلاح و تجهیزات می‌جنگیدند، شکست‌خورده و با وجود تمرینها و آماده‌سازیهای نظامی و سازمانهای عریض و طویل اطلاعاتی و حمایت بیدریغ امریکا و بعضی دولتهای غربی و همدستی برخی منافقان جهان اسلام، انحلال، و شیب تند سقوط، و عدم کفایت خود در برابر موج نیرومند بیداری اسلامی را ظاهر ساخته است.
از سوئی دیگر جنایاتی که در حادثه تاریخی غزه از مجرمان صهیونیست سر زد؛ کشتار وسیع مردم غیرنظامی، ویران کردن خانه‌های بیدفاع، سوراخ کردن سینه‌ی کودکان شیرخوار، بمباران دبستان و مسجد، به‌کارگیری بمبهای فسفری و برخی سلاحهای ممنوع دیگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و دیگر نیازهای اولیه‌ی مردم در مدتی نزدیک به دو سال، و بسی جنایات دیگر، ثابت کرد که غریزه‌ی وحشیگری و جنایت در سران دولت جعلی صهیونیست، با دهه‌های آغازین فاجعه‌ی فلسطین هیچ تفاوتی نیافته و همان سیاست و همان خویِ درندگی و بی‌رحمی که فاجعه‌های دیر یاسین و صبرا و شتیلا را پدید آورد، امروز هم بعینه بر ذهن و دل ظلمانی این طاغوتهای زمان حاکم است که البته امروز با بهره‌گیری از پیشرفت فناوری، دائره‌ی جنایت بسی گسترده‌تر و فاجعه‌بارتر میباشد.
چه آنان که با توهم شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیست، شعار «واقع‌بینی» سر داده دست سازش و تسلیم در برابر غاصبان دراز کردند، و چه کسانی که به خیال باطل خود، نسل دوم و سوّم سیاستمداران صهیونیست را مبرّا از جنایات نسل اوّل دانسته، امید همزیستی سالم در کنار آنان را در دل پروراندند، اکنون باید به خطای خود پی برده باشند. اولاً: با موج بیداری امت مسلمان و بالیدن نهال مقاومت اسلامی، آن هیبت دروغین فرو ریخته و نشانه‌های ناتوانی و درماندگی در رژیم غاصب آشکار گشته است، و ثانیاً خوی تجاوزگری و بی‌شرمی از جنایت در گردانندگان آن رژیم همان است که در دهه‌های اوّل بود و هرگاه بتوانند یا گمان ببرند که میتوانند، از هیچ جنایتی رویگردان نیستند.
اکنون 60 سال از اشغال فلسطین میگذرد. در این مدت همه‌ی ابزارهای قدرت مادی در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوری، تا تلاشهای سیاسی و دیپلماسی، و تا شبکه‌ی عظیم امپراتوری خبری و اطلاع‌رسانی.
به‌رغم این تلاش شیطانی گسترده و حیرت‌آور، غاصبان و حامیان آنان نه تنها نتوانسته‌اند مسأله‌ی مشروعیت رژیم صهیونیستی را حل کنند، بلکه این مسأله با گذشت زمان بغرنج‌تر هم شده است.
عدم تحمل رسانه‌های غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی صهیونیزم در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانه‌ی غصب فلسطین بود، یکی از نشانه‌های این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستی از همیشه‌ی تاریخ سیاه خود در افکار عمومی جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر است. اعتراض بی‌سابقه و خودجوش جهانی از شرق آسیا تا امریکای لاتین علیه آن رژیم و تظاهرات مردمی در 120 کشور جهان و از جمله در اروپا و در انگلیس که خاستگاه اصلیِ این شجره‌ی خبیثه بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامی غزه و از مقاومت اسلامی لبنان در جنگ 33 روزه، نشان میدهد که یک مقاومت جهانی علیه صهیونیزم پدید آمده که در 60 سال گذشته هرگز تا این حد، جدی و حجیم نبوده است. میتوان گفت مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین توانسته است وجدان جهانی را بیدار کند.
این درس بزرگی است، هم برای دشمنان امت اسلامی که خواسته‌اند با زور و سرکوب، دولتی و ملتی جعلی و فرمایشی بسازند و با مرور زمان، آن را به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل کرده و چنین تحمیل ظالمانه‌ئی را در جهان اسلام، عادی‌سازی کنند. و هم برای امت اسلامی و بویژه جوانان غیور و وجدانهای بیدار آن، تا بدانند که مجاهدت در راه بازگرداندن حق پایمال‌شده، هرگز ضایع نمیشود و وعده‌ی خداوند راست است که فرمود:
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ. الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.
و قال تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ، و قال عزوجل: وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ، و قال: وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ، و قال عز من قائل: فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ و کدام وعده از این وعده الهی صریحتر که فرمود: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.
مغالطه‌ بزرگی که بر ذهن برخی چنگ انداخته است
مغالطه‌ی بزرگی که در قضیه‌ی فلسطین بر ذهن برخی از دست‌اندرکاران چنگ انداخته این است که کشوری بنام اسرائیل یک واقعیت شصت ساله است و باید با آن کنار آمد. من نمیدانم اینها چرا از واقعیتهای دیگری که در برابر چشم آنان است درس نمیگیرند؟ مگر کشورهای بالکان و قفقاز و آسیای جنوب غربی پس از هشتاد سال بی‌هویتی و تبدیل به بخشهائی از شوروی سابق، بار دیگر هویت اصلی خود را باز نیافتند؟
چرا فلسطین که پاره‌ی تن جهان اسلام است نتواند بار دیگر هویت اسلامی و عربی خود را بازیابد؟ و چرا جوانان فلسطینی که در شمار باهوشترین و مقاومترین جوانان عربند نتوانند اراده‌ی خود را بر این واقعیتِ ظالمانه فائق گردانند؟
مغالطه‌ی بزرگ دیگر آن است که گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطین، مذاکره است! مذاکره با کی؟ با رژیم غاصب و زورگو و گمراهی که جز به زور، به هیچ اصل دیگری معتقد نیست؟ آنان که به این بازیچه و فریب خود را دلخوش کردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حکومت خودگردان از صهیونیستها گرفتند، با صرفنظر از ماهیت تحقیرآمیز و اهانتبار آن، اولاً با هزینه‌ی سنگینِ اعتراف به مالکیت رژیم غاصب بر تقریباً سراسر فلسطین تمام شد، ثانیاً همان حکومت نیم‌بند و دروغین را هم با بهانه‌های واهی در مواردی زیر پای خود لگد کوب کردند؛ محاصره‌ی یاسر عرفات در ساختمان مدیریتش در رام‌الله و انواع تحقیر و تذلیل او حادثه‌ای نیست که فراموش شود.
ثالثاً: چه در زمان عرفات و چه بویژه پس از او با مسئولان حکومت خودگردان مانند رؤسای کلانتریهای خود رفتار کردند که وظیفه‌شان تعقیب و دستگیری مجاهدان فلسطینی و محاصره‌ی اطلاعاتی و پلیسی آنهاست، و بدینصورت تخم کینه را در میانه‌ی گروههای فلسطینی پاشیدند و آنها را به جان یکدیگر انداختند.
و رابعاً: همان اندازه دستاورد ضعیف هم فقط ببرکت جهاد مجاهدان و مقاومت غیور مردان و زنان تسلیم‌ناپذیر بود. اگر انتقاضه‌ها رخ نمیداد صهیونیستها با وجود تنازل پی‌درپی رؤسای سنتی فلسطین در برابر آنها، همین اندازه را هم هرگز به آنان نمیدادند.
یا مذاکره با امریکا و انگلیس که بزرگترین گناه را در ایجاد و حمایت از این غده‌ی سرطانی مرتکب شده‌اند، و خود پیش از آنکه میانجی باشند طرف دعوایند. دولت آمریکا هیچگاه حمایت بی‌قید و شرط خود از رژیم صهیونیست و حتی از جنایت‌های آشکار آن از قبیل ماجرای اخیر غزه را متوقف نکرده است.
حتی رئیس‌جمهور جدید آمریکا هم که با شعار تغییر در سیاستهای دولت بوش بر سر کار آمده است، از تعهد بی‌قید و شرط به امنیت اسرائیل دم میزند، یعنی دفاع از تروریسم دولتی، دفاع از ظلم و زورگوئی، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و کودک فلسطینی در 22 روز، این یعنی همان کژراهه‌ی دوران بوش و نه چیزی کمتر.
مذاکره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم یک رویکرد عقیم دیگر است. سازمان ملل شاید در کمتر نمونه‌ئی همچون مسأله‌ی فلسطین، مورد آزمونِ افشاگر و رسواکننده قرار گرفته باشد.
شورای امنیت، یک روز اشغال فلسطین به وسیله‌ی گروههای تروریست جرّار را سریعاً به رسمیت شناخت و نقشی اساسی را در پیدایش و تداوم این ظلم تاریخی بازی کرد، و پس از آن چندین دهه همواره در برابر نسل‌کشی‌ها، آواره‌سازیها، جنایتهای جنگی و انواع جرائم گوناگون دیگر آن رژیم، سکوت رضایت‌آمیز کرد، و حتی هنگامی ‌که مجمع عمومی رأی به نژادپرست‌بودن صهیونیسم داد، نه تنها با آن همراهی نکرد، که در عمل 180 درجه با آن فاصله گرفت. کشورهای زورگوی عالم که برخوردار از عضویت دائم در شورای امنیت‌اند از این مجمع جهانی همچون ابزار استفاده میکنند.
راه نجات فقط ایستادگی و مقاومت است
نتیجه آنکه نه تنها این شورا به کار امنیت در جهان کمکی نمیکند بلکه هرجا که قرار است مفاهیمی همچون حقوق‌بشر یا دموکراسی و امثال آن، وسیله‌‌ی زیاده‌طلبی و سلطه‌ی بیشتر آنان گردد،‌به کمک ایشان می‌شتابد و بر کارهای نامشروع آنان پوششی از فریب و دروغ می‌افکند.
نجات فلسطین با دریوزگی از سازمان ملل یا از قدرتهای مسلّط و به طریق اولی از رژیم غاصب به دست نمیآید، راه نجات فقط ایستادگی و مقاومت است، با توحید کلمه‌ی فلسطینیان و کلمه‌ی توحید که ذخیره‌ی بی‌پایان حرکت جهادی است.
ارکان این مقاومت،‌از سوئی گروههای مجاهد فلسطینی و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطین در داخل و خارج آن کشورند؛ و از سوئی دیگر، دولتها و ملتهای مسلمان در سراسر جهان، بویژه عالمان دینی و روشنفکران و نخبگان سیاسی و دانشگاهیان. اگر این دو رکن مستحکم در جای خود قرار گیرند، بیشک وجدانهای بیدار و دلها و اندیشه‌هائی که افسون تبلیغات امپراتوری خبری استکبار و صهیونیزم، آنها را مسخ نکرده،‌در هر نقطه‌ی عالَم به یاری ذیحق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استکبار را در برابر طوفانی از اندیشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.
نمونه‌ی این حقیقت را در طول روزهای اخیر مقاومت پرشکوه غزه همه دیدیم. گریه‌ی رئیس غربی یک سازمان خدماتی بین‌المللی در برابر دوربین رسانه‌ها، اظهارات همدردانه فعالان سازمانهای بشردوستانه، تظاهرات بزرگ و صمیمی مردم در قلب پایتخت‌های اروپائی و شهرهای امریکا، اقدام شجاعانه‌ی رؤسای چنددولت در امریکای لاتین، همه و همه نشانه‌ی آن است که دنیای غیرمسلمان نیز هنوز به دست نیروهای شرآفرین و فسادآفرین ـ که نام قرآنی آنها شیطان است ـ به طور کامل تسخیر نشده و هنوز میدان برای جولان حقیقت،‌باز است.
آری،‌مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطین و حمایت وکمک همه‌جانبه به آنان از سراسر کشورهای اسلامی خواهد توانست طلسم شیطانی غصب فلسطین را بشکند. انرژی عظیم امت اسلامی میتواند مشکلات جهان اسلام و از جمله، مشکل حاد و فوری فلسطین را حل کند
طلسم مصونیت جنایتکاران صهیونیست را بشکنید
اکنون خطاب من به شما برادران و خواهران مسلمان است در سراسر جهان و نیز به همه‌ی وجدانهای بیدار از هر کشور و ملت. همت کنید و طلسم مصونیت جنایتکاران صهیونیست را بشکنید. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب را که در فاجعه‌ی غزه نقش‌آفرین بودند به پای میز محاکمه بکشانید و به مجازاتی که عدل و عقل حکم میکند برسانید. این اولین قدمی است که باید برداشته شود. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب باید محاکمه شوند. اگر جنایتکار مجازات شود، راه جنایت برای آنان که انگیزه و جنون آن را دارند ناهموار خواهد شد. آزاد گذاشتن عاملان جنایتهای بزرگ، خود عامل و مشوق جنایتهای دیگر است. اگر امت اسلامی پس از جنگ 33 روزه‌ی لبنان و آن‌فاجعه‌آفرینی‌های دهشتناک، مجازات صهیونیستهای فاجعه‌آفرین را بجدّ مطالبه میکرد، اگر این مطالبه‌ی بحق پس از به خاک و خون کشیدن کاروانهای عروسی در افغانستان و پس از جنایات بلک‌واتر در عراق و پس از رسوائیهای سربازان امریکائی در ابوغریب و غیر آن صورت میگرفت، امروز ما شاهد کربلای غزه نمی‌بودیم.
ما دولتها و ملتهای مسلمان در آن قضایا وظیفه‌ئی را که قانون عقل و عدل بدان حکم میکرد انجام ندادیم و نتیجه آن چیزی است که امروز شاهد آنیم.
جای تأسف عمیق است که برخی از دولتها و سیاستمداران جهانی، از مقولات اخلاقی و قضاوت وجدانی بشری، سخت بیگانه‌اند. برای آنها قتل‌عامِ بیش‌از 1350نفر و زخمی کردن حدود 5500 نفر مردم بی‌‌سلاح و بسیاری کودک در ظرف 22 روز در غزه، هیچ حساسیتی برنمی‌انگیزد؛ قاتلان و مجرمان نه تنها مجازات نمی‌شوند، که پاداش هم میگیرند. امنیت رژیم سفاک یک امر قدسی که باید در هر حال از آن دفاع کرد به شمار میآید و طرف مظلوم، چه دولتی که با رأی قاطع مردم بر سر کار آمده و چه مردمی که آن دولت را بر سر کار آورده‌اند،‌متهم و محکوم میشوند. این است حکم دیوان سیاستی که با اخلاق و وجدان و فضیلت، نسبتی ندارد و آبش با آن به یک جو نمیرود. این دولتها هنگامی که نفرت عمیق افکار عمومی را از خود مشاهده میکنند، بی آنکه علت آشکار آن را ببینند، به سراغ باز هم سیاست‌ورزی میروند و این چرخه‌ی معیوب همچنان ادامه می‌یابد.
از تجربه‌ها درس بگیریم
برادران و خواهران عزیز در همه‌ی جهان اسلام! از تجربه‌ها درس بگیریم.
امت بزرگ ما امروز به برکت بیداری اسلامی، دارای قدرت عظیمی است. کلید حل مشکلات فراوان کشورهای اسلامی، در دست همت و یکپارچگی این مجموعه‌ی شگرف است، و مسأله‌ی فلسطین، فوری‌ترین مسأله‌ی جهان اسلام است.
گاهی شنیده میشود که کسانی میگویند: فلسطین یک مسأله‌ی عربی است. این سخن به چه معنی است؟ اگر مقصود آن است که عرب، احساسات خویشاوندانه‌تری دارد و مایل است خدمت و مجاهدت بیشتری تقدیم کند،‌این چیز پسندیده‌ئی است و ما به آن تبریک میگوئیم. ولی اگر معنی این سخن آن است که سران برخی کشورهای عربی به ندای یا للمسلمین مردم فلسطین کمترین توجهی نکنند و در قضیه‌ی مهمی مانند فاجعه‌ی غزه با دشمن غاصب و ظالم همکاری کنند و بر سر دیگران که ندای وظیفه، آرامشان نمیگذارد فریاد بکشند که شما چرا به غزه کمک میکنید، در این صورت هیچ مسلمانی و هیچ عربی غیور و با وجدانی این سخن را نمی‌پذیرد و گوینده‌ی آن را از سرزنش و تقبیح معاف نمی‌سازد. این همان منطق اخزم است که پدر خود را کتک میزد و اگر کسی دخالت میکرد بر سر او فریاد میکشید؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و کتک میگرفت و این در زبان عربی مَثَل شد که: انَّ بَنیَّ رمّلونی بالدّم شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم
کمک همه جانبه به مردم فلسطین و حمایت کامل از آنان واجب کفائی بر همه‌‌ی مسلمانان است. دولتهائی که به جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از کشورهای مسلمان بخاطر کمک به فلسطین خرده میگیرند، خود متحمل این کمک و حمایت شوند تا تکلیف اسلامی از دیگران ساقط شود،‌و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جای خرده‌گیری و کارشکنی، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانه‌ی دیگران باشند.
حضار محترم! شما که در این گردهمائی حضور یافته اید، در مسئله‌ی فلسطین صاحبنظر و اندیشه‌ورید. وظیفه‌ی تاریخی امروز ما تکرار سخنان و تئوریهای ناتوانِ گذشته نیست، بلکه ارائه‌ی راهکاری است که فلسطین را از زیر ستم رژیم صهیونیستی آزاد کند. پیشنهاد ما یک راهکار کاملاً منطبق بر مردمسالاری است که میتواند منطق مشترک همه‌ی افکار جهانی باشد. آن پیشنهاد این است که همه‌ی صاحبان حق در سرزمین فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی در یک همه‌پرسی، ساختار نظام خود را انتخاب کنند و همه‌ی فلسطینی هائی که سالها مشقت‌آوارگی را تحمل کرده اند نیز در این همه‌‌پرسی شرکت کنند.
دنیای غرب باید بداند که نپذیرفتن این راه حل نشانه‌ی پایبند نبودن به دموکراسی است که پیوسته از آن دم میزنند و این آزمون افشاگر دیگری بر علیه آنان خواهد شد.
آزمون قبلی آنان نیز در فلسطین بود که نتیجه‌ی انتخابات کرانه‌ی باختری و غزه را که روی کارآمدن دولت حماس بود نخواستند بپذیرند. کسانی که دموکراسی را تا جائی می پذیرند که نتائج آن مطلوب آنان باشد، جنگ‌طلب و ماجراجویند و اگر از صلح دم میزنند جز دروغ و فریب نیست.
اکنون مسأله‌ی بازسازی غزه یکی از فوری‌ترین مسائل فلسطین است، دولت حماس که منتخب اکثریت قاطع فلسطینیان است و حماسه‌ی مقاومتش در ناکام گذاشتن رژیم صهیونیستی، درخشانترین نقطه در تاریخ صد ساله‌ی اخیر فلسطین است، باید مرکز همه‌ی فعالیتهای مربوط به بازسازی قرار گیرد. شایسته است که برادران مصری راه کمک‌ها را باز کنند و بگذارند که کشورها و ملتهای مسلمان به وظیفه‌ی خود در این مهم عمل کنند.
در پایان یاد شهیدان جنگ 22 روزه را که با خون خود غزه‌ی فلسطین را به عزت اسلام و عرب مبدل کردند گرامی میدارم و برای آنان طلب مغفرت و رحمت میکنم. و نیز به همه‌ی شهیدان فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان و همه‌ی شهیدان اسلام و به روح مطهّر امام راحل عظیم الشأن درود میفرستم.
از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمین و نزدیکی هر چه بیشتر ملتهای مسلمان به یکدیگر و بیداری روزافزون دنیای اسلام را مسألت میکنم.
(بیانات در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات