تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۸۸ - ۱۰:۳۹  ، 
کد خبر : ۱۲۳۶۰۱

سیاست خارجی صلح محور امام علی علیه اسلام

نویسنده : زهرا پوردست خلاصه: در این مقاله سعی شده است که با گرداوری مطالب از نهج البلاغه و تحلیل نگارنده بر اساس آن به این نتیجه برسیم که سیاست امام علی در حوزه خارجی ابتدا بر صلح استوار بوده تا جنگ. کلمات کلیدی: سیاست خارجی امام علی (ع) جنگ دیپلماسی اسلامی صلح نهج البلاغه

جنگ و صلح در سیاست علوی
اصل همزیستی مسالمت آمیز در روابط خارجی از دیدگاه امام علی (ع):
در این قسمت برآنیم تا با نظری که به کلام امام علی (ع) در نهج البلاغه، ثابت کنیم که آنچه از نظر ایشان اولویت اولیه را در روابط دولت اسلامی با سایرین داشته است، صلح و همزیستی مسالمت آمیز است. بنابراین می توان این فرضیه را مطرح کرد:امام علی (ع) اصل را در روابط سیاسی و اجتماعی، صلح می داند و جنگ را جز در موارد ضرورت جائز نمی نداند»
نشانه‌های صلح خواهی امام
چه در حوزه داخلی و چه خارجی اصل صلح به عنوان یک هدف دنبال می شود و امام از رو آوردن به سیاست تخاصم و جنگ به شدت اعلام انزجار می کند. این امر را در فرمانش به مالک اشتر به خوبی بازگو کند، آن جا که به او دستور می دهد تا سیاست نظامی اش را به گونه ای سامان بخشد که کمتر به جنگ و بیشتر به صلح بیندیشد: « و از سپاهیان کسی را به کار بگمار که آزار و شکنجه مردم و جنگ را دوست نمی دارد». (نامه 53)
الف . استقبال از مذاکره در هر شرایط
برخلاف سیاستمدار غیر دینی که منافع را معیار جنگ و صلح می داند، امام علی جز یک معیار برای آن نمی شناسد و آن رضایت خداوند است. جنگ و صلح امام دقیقاً با چنین نگرشی صورت می گیرد؛ از این رو امام در هر شرایطی که این شرط برای جنگ یا صلح محقق بداند، هر چند به لحاظ شخصی برای او زیانبار باشد، از آن استقبال می کند. امام علی علیه السلام در همه حال، حتی در شرایط برتری نظامی خود،‌ از کشتار و جنگ و نفرت دارد و از صلح و مذاکره استقبال می نمایند و چه بسا، با ابزارآلات جنگی بدون سلاح و سر برهنه پای در میدان می گذارد تا بدین ترتیب نیت خیرخواهانه و صلح جویانه اش را برای دشمن اثبات کند. حتی در صورت شعله ور شدن جنگ، رفتار امام و یاران او با دشمنان به گونه ای نبود که زمینه های صلح و گفت و گوی بعدی را از میان بردارد .
بدین ترتیب تا زمانی که مشکلات از طریق مذاکره و نصیحت قابل حل باشد، امام هیچ دلیلی برای جنگیدن نمی بیند و در نتیجه اصل در سیاست امام مذاکره و گفت وگوست و تنها زمانی امام به سیاست جنگی روی می آورد که سیاست مذاکره و دیپلماسی با بن بست مواجه می گردد. این نکته را به وضوح در مورد برخورد امام با خوارج نهروان- به عنوان دشمنان داخلی- مشاهده می کنیم. امام در برخورد با این گروه، سیاست نصیحت و مذاکره را بر می گزیند و پس از آن که خیرخواهی امام در دل تاریک آنان هیچ روزنه امیدی برای اصلاح به وجود نمی آورد، تصمیم به جنگ می گیرد. در موردی دیگر امام در این زمینه آنقدر تعلل و درنگ می کند که از سوی برخی از یاران مورد اعتراض واقع می شود و امام در پاسخ می فرماید: در این امر (حکمیت) آنقدر درنگ کردم تا شخص نادان اطلاع و آگاهی یابد و دانا در کار خود اندیشه کند، شاید که خداوند در مدت این متارکه جنگ امر این امت را اصلاح فرماید. (خطبه 125).
ب . قطع ریشه‌های جنگ
از دیگر نمودهای سیاست صلح خواهانه امام تلاش پیگیر برای قطع ریشه ها و از میان برداشتن ریشه های جنگ و دشمنی است. شاید قابل انکار نباشد که ترس از نابودی، برخورد انتقام جویانه و تحقیر مردم شکست خورده و مغلوب،‌ عواملی است که زمینه های جنگ را فراهم می سازد. عوامل یاد شده شروط لازم جنگ ها و خصومت هاست که با همراه شدن شرط کافی، که همانا فراهم شدن شرایط مساعد و توانمندی برای آغاز جنگ است، آتش ویرانگر جنگ را مشتعل خواهد ساخت.
امام علی با درایت و درک عمیق از انسان و جامعه، سیاست صلح گرایی خویش را تنها در بعد نصایح و وعظ های سیاسی محدود نساخت، بلکه همواره برای قطع ریشه ها و از میان برداشتن عوامل جنگ زا و نزاع برانگیز همت می گمارد.
امام برای زدودن ترس از دشمن و جلب اعتماد آنان علاوه بر اعلام امان دادن به دشمنان، کشتار غیر نظامیان، زنان، اطفال و سالخوردگان را به شدت محکوم می کند. در مواردی امام ماهیت سیاست غیر جنگی خویش را بازگو کرده و از قتل و کشتار اظهارات نفرت می کند. در این زمینه «شخصی از امام سؤال می کند که قوم ما در بصره بر این باورند که اگر سپاه شما بر آنان مسلط شود، مردان را می کشند و زنان را به کنیزی می گیرند. امام در پاسخ چنین برخوردی را نفی کرد و به او اطمینان خاطر می بخشد». همچنین در جریان جنگ جمل امام علی برای این که تلقی انتقام جویانه را از ذهن دشمن محو سازد به آنان امان می دهند.
برخی از آنچه امام به عنوان آداب جنگ بیان می کند، کاملاً ناظر به همین نکته است. نهی از مبارزه طلبی، پرهیز از انتقام گیری و منع از ناسزاگویی، علاوه بر این که بیانگر خصایص انسانی سپاه امام است، با پیامدها و تبعات عینی نیز همراه می باشد. در جامعه ای که سطح فکری و بینش سیاسی بالایی وجود ندارد و هنوز رگه های فرهنگ جاهلی دیده می شود مبارزه طلبی و دعوت به جنگ می تواند تحریک برانگیز باشد و آتش جنگ را شعله ور سازد. در چنین جامعه ای سیاست انتقام جویی با تحریک دشمن به جنگ می انجامد؛ از این رو امام شدیداً یاران خود را از این امور باز می دارد.
.جنگ در کلام و سیاست امام علی (ع):
همانطور که ذکر آن رفت، اصل در سیاست خارجی امام علی (ع) بر صلح و همزیستی مسالمت آمیز است و امام بارها با وجود امکان آغازگری و پیروزی حتمی در جنگ، به این امر اقدام نکردند. ولی این مسأله بدان معنا نیست که امام هیچ گاه در جنگی شرکت نکرده اند یا برنامه و اصولی برای جنگها نداشته اند.
امام علی (ع) با تمام تلاش که برای عدم وقوع جنگ صورت می دادند ولی وقتی که تمام راه ها را آزموده و به این نتیجه می رسیدند که هیچ راهی برای حاکم کردن اسلام و تحقق آن نیست، یا در شرایطی که مورد حمله و هجوم قرار می گرفتند نه تنها جنگ را رد نمی کردند که حتی آن را واجب و فرمان جهاد می دادند و تا پیروزی حتمی دست از جهاد بر نمی داشتند.
و در موارد بسیاری در نهج البلاغه شاهدیم که حضرت کوفیان را نکوهش می کنند که چرا به جهاد بر نمی خیزند یا در مواردی می بینیم که ایشان بر حرمت فرار از جنگ تاکید می کنند.
به عنوان مثال حضرت علی (ع) در شرایطی اقدام به جنگ با معاویه می کنند که بارها برای او نامه نوشته اند و به طرق مختلف و با عناوین گوناگون وی را به راه مستقیم دعوت کردند. (نامه 55)و از او خواستند که بیعت کند (نامه 75) و در نهایت با مسدود شدن تمام راه ها جنگ صفین رخ می دهد. امام در نامه ای به عبدالرحمن جبلی فرستاده اش به سوی معاویه می نویسد:
پس از نام خدا و درود هنگامی که نام ام به دستت رسید، معاویه را به یکسره کردن کار وادار کن و با او برخوردی قاطع داشته باش. سپس او را آزاد بگذار:‌ در پذیرفتن جنگی که مردم را از خانه ها بیرون می ریزد یا تسلیم شدن خوار کننده. پس اگر جنگ را برگزید امان نامه ی او را بر زمین کوب و اگر صلح خواست از او بیعت بگیر. (نامه 8).
در این مجال اندک، نگاهی کوتاه داریم به برخی سیاست ها و برنامه ها ی حضرت در جنگ ها:
الف- ضرورت جنگ و جهاد و تشویق به آن:
- حضرت در بخشی از خطبه ی 27 در نکوهش کوفیان از نافرمانی آنها از امام در تهاجم معاویه به شهر انبار و عدم مبارزه ی مردم کوفه می فرمایند:
زشت باد روی شما و از اندوه رهایی نیابید که آماج تیر بلا شدید، به شما حمله می کنند، شما حمله نمی کنید؟ با شما می جنگند، شما نمی جنگید؟ این گونه معصیت خدا می شود و شما رضایت می دهید؟ وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می دهم می گویید هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ می دهم می گویید هوا خیلی سرد است بگذار سرما برود. همه ی این بهانه ها برای فرار از سرما و گرما بود؟ وقتی شما از گرما و سرما فرار می کنید، به خدا سوگند که از شمشیر بیشتر گریزانند.
(خطبه 27، ص 77).
- همچنین حضرت امام علی (ع) در خطبه ی 24 خود در شهر کوفه در ضرورت آمادگی برای جهاد فرمودند:
- سوگند به جان خودم، در مبارزه با مخالفان حق و آنان که در گمراهی و فساد غوطه ورند یک لحظه مدارا و سستی نمی کنم. پس ای بندگان خدا از خدا بترسید و از خدا به سوی خدا فرار کنید و از راهی که برای شما گشوده بروید و وظایف و مقرراتی که برای شما تعیین کرده به پا دارید اگر چنین باشید، علی ضامن پیروزی شما در آینده می باشد، گر چه هم اکنون به دست نیاورید. (خطبة 24، ص 71).
ب- اعلان مواضع قاطعانه و هدف امام در جنگ:
امام علی (ع) اقدام به جنگ نمی کردند مگر در مواردی که حفظ دین و اسلام در این مسأله باشد بنابراین بدیهی است که هدف امام در جنگ خالصانه برای خداست و از این روست که آن را دستور می دهد:
خدایا قلبها به سوی تو روان شده، و گردن ها به درگاه تو کشیده و دیده ها به آستان تو نگران و گام ها در راه تو در حرکت و بدن ها در خدمت تو لاغر شده است. (نامه 15، ص 495).
امام در پاسخ به برادر خود عقیل درباره ی کوچ دادن لشکر به سوی دشمن در سال 39 هجری نوشتند:
... همانا برای من پیکار با پیمان شکنان است تا آ‌نگاه که خدا را ملاقات کنم نه فراوانی مردم مرا توانمند می کنند و نه پراکندگی آنان را هراسناک می سازد، هرگز گمان نکنی که فرزند پدرت، اگر مردم او را رها کنند، خود را زار و فروتن خواهد داشت، یا در برابر ستم سست می شود یا مهار اختیار خود را به دست هر کسی می سپارد ... (نامه ی 36، ص 543).
ج- پرهیز از سستی و تنبلی در جنگ و کوتاهی در نبرد:
در این باره امام علی (ع) در تشویق یاران به جنگ صفین می فرمایند:
به خدا سوگند اگر از شمشیر دنیا فرار کنید از شمشیر آخرت سالم نمی مانید، شما بزرگان عرب و شرافتمندان برجسته اید، در فرار از جنگ، خشم و غضب الهی و ذلت همیشگی و ننگ جاویدان قرار دارد.
فرار کننده بر عمر خود نمی افزاید و بین خود و روز مرگش مانعی ایجاد نخواهد کرد. کیست که شتابان و با نشاط با جهاد خویش به سوی خدا حرکت کند؟ (خطبه 124، ص 237).
همچنین در خطبه ی 123 در هشدار از کوتاهی در نبرد می فرمایند:
گویی شما را در برخی از حمله ها، در حال فرار، ناله کنان چون گلسرای از سوسمار می نگرم، که نه حقی را باز پس می گیرد و نه ستمی را باز می دارید، اینک این شما و این راه گشوده، نجات برای کسی است که خود را به میدان افکنده به مبارزه ادامه دهد و هلاکت از آن کسی است که سستی ورزد. (خطبه 123، ص 235).
نتیجه گیری:
با وجود فضای تنش زای صدر اسلام،‌گفتار پیشوایان معصوم (ع) بیش از آنکه که در صدد تدوین استراتژی جنگی برآید، بیشتر به اشاعه اندیشه صلح خواهی و تبیین راهکارهای عملی تحقق و ایجاد صلح در جامعه اسلامی اهتمام نشان می دهد. توصیه های مکرر امام علی به اصحاب، یاران و فرماندهانش به خوبی این نکته را بازگو می کند که سیاست صلح خواهی امام نه یک سیاست مقطعی و گذرا و نه یک تاکتیک سیاسی برای غلبه یافتن بر رقیب، بلکه این سیاست یک جهت گیری بنیادین و یک سیاست استراتژیکی در خط مشی سیاسی امام است که جز در مواقع ضرورت، نمی توان آن را نادیده گرفت؛ بنابراین مشرب سیاسی امام علی بر صلح استوار بوده و «امام صلح را دوست می دارد و به آن امر می کند و از جنگ بیزار است و از آن نهی می کند و به آن روی نمی‌آورد مگر آن که جنگ به سراغ او آید و اصرار بورزد و مهربانی و نیکی در جلوگیری از آن کارگر نشود». امام علیه السلام آن چنان به برقراری صلح اهتمام نشان می دهد که حتی در بدترین حالت و زمانی که برقراری صلح ممکن است با پیامدهای زیانبار و ناگواری همراه باشد، بر پذیرش صلح و استقرار آن توصیه می کند. (بدترین صلح، صلحی است که از سوی دشمن مطرح شود). 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات