به گزارش فارس، بیش از 50 سال پیش، "ونس پکارد " (Vance Packard)، دنیای بازرگانی را با انتشار کتاب "ترغیبگران پنهان "، بهتزده کرد؛ این کتاب مدعی بود که توضیحات حیرتانگیزی را در رابطه با تکنیکها تحقیق و روشهای ترغیب و تبلیغات تجاری فاش میکند.
بنابراین گزارش، " پاول بالس " (Paul J.Balles)، استاد بازنشسته دانشگاههای آمریکا در این باره مینویسد: در حقیقت پکارد با اشاره به روشهای تبلیغات تجاری که با بهرهگیری از احساسات و عواطف مردم، اقدام به القای معانی مورد نظر بازارهای تجاری میکنند، سوالهای جدی را در رابطه با اخلاقی بودن این روشها مطرح کرد و تشریح کرد که فعالیتهای تبلیغکنندگان و توانایی آنها در ارتباط همزمان با میلیونها تن از مردم، این قدرت را به آنها میدهد که اقدامات خوب یا بدی را انجام دهند که با توجه به وسعت آن، تاکنون امکان نداشته به این سرعت و در چنین زمان کوتاهی، انجام گیرد.
این نویسنده مستقل آمریکایی که سالهای بسیاری را نیز در خاورمیانه به سر برده، در ادامه مقاله خود میافزاید: اما در میان شرورانهترین تبلیغات پنهانی، مبلغان و تبلیغاتچیان سیاسی دیده میشوند که اقدام به جهتدهی و تاثیرگذاری بر احساسات و عواطف مردم میکنند.
این گزارش با اشاره به اینکه رویکرد جهتدهی و تاثیرگذاری افکار، در سیاست در دهه 50 و یا حتی در قرن بیستم پیدا نشده، مینویسد: "ناپلئون بناپارت "، اداره رسانهای را برپا کرد که خود آنرا "دایره افکار عمومی " نامید. این در حالی بود که ماموریت این اداره، تولید روندهای سیاسی بود.
در حقیقت ناپلئون عقیده داشت که افکار عمومی یک قدرت نامرئی و اسرارآمیز است که هر چیزی باید تسلیم آن شود.
این گزارش با اشاره به برخی مستندات اقدامات تبلیغاتی رژیم صهیونیستی مینویسد: در سندی که توسط "پروژه اسرائیل " و با عنوان " واژهنامه زبان جهانی 2009 پروژه اسرائیل "، منتشر شده است، دکتر "فرانک لانتز " (Frank Luntz)، جنگ تبلیغاتی دنیای مدرن را آشکار میکند که شاید موجب افتخار ناپلئون شود. وی در این سند مینویسد: هیچگاه و در هیچ زمانی، توجیهی برای کشتار زنان و کودکان بیگناه وجود ندارد. هدف اصلی روابط عمومی فلسطینیان این است که ثابت کند آنچه که آنها " فلسطینیان ستمدیده ناامید " مینامند، دلیل و انگیزهای است که موجب شده فلسطینیان اقدام به کشتن کودکان نمایند. این امر باید فورا، شدیدا و مستقیما به چالش کشیده شود.
بالس در این باره مینویسد: این گونه درخواست و التماس احساسی برای نجات دادن کودکان، کار میکند، اما باید توجه داشت که این درخواست بر اساس دو دروغ بنا شده است:
1- فلسطینیان بطور عمومی ( نه فقط افراطیگران انتحاری)، کسانی هستند که کودکان را میکشند و این در حالی است که اسرائیلیها ( نه فقط افراد افراطی بلکه کل نیروهای مسلح اسرائیلی) هیچگاه کودکان فلسطینی را قتل عام نمیکنند.
2- دومین دروغ این است که فلسطینیان هدفی در روابط عمومی دارند که باید به چالش کشیده شود و این در حالی است که در حقیقت فلسطینیان نشان دادهاند که در روابط عمومی ناامید و بیهدف هستند. در واقع بر خلاف گفتههای فرانک لانتز، فلسطینیان هیچ گونه روابط عمومی موثری ندارند. حتی سفیر آنها در انگلیس نمیتواند برای جامعه انگلستان سخنرانی کرده و به افشای دروغها و تبلیغات اسرائیل بپردازد.
اما تلاش بعدی لانتز برای اینکه منطقی به نظر برسد این است که در رابطه با ناسازگاریهای قابل قبول علم اقتصاد و یا سیاست با اصول اساسی انسانهای متمدن، سخن میگوید. اما کنایه و شیطنتی که در اینجا به کار میبرد این است که میگوید فلسطینیان مردمانی غیرمتمدن هستند که کودکان اسرائیلی را هدف حمله قرار میدهند.
لانتز مینویسد: ممکن است ما با علم سیاست و یا علم اقتصاد موافق نباشیم. اما یک اصل اساسی وجود دارد که تمام انسانها از تمامی بخشهای دنیا با آن موافق خواهند بود: انسان متمدن زنان و کودکان بیگناه را هدف حمله مرگبار خود قرار نمیدهد.
نویسنده این مقاله ادامه میدهد: کل عبارت نوشته شده توسط لانتز بار دیگر بناحق احساسات را برمیانگیزاند و وانمود میکند که اسرائیل زنان و کودکان بیگناه را هدف حملههای مرگبار خود قرار نمیدهد. حملههای مرگباری که شامل حملات موشکی و بمباران غزه و کشتار خیل عظیمی از زنان و کودکان این شهر میشود.
بنابراین گزارش، تبلیغات انحرافی و دروغ در رابطه با کودکان برای لانتز کافی نبوده و تنها بخش از یک صفحهی این دستورالعمل 114 صفحهای است که برای هزاران تبلیغاتچی و مبلغ اسرائیل توزیع میشود.
بالس میافزاید: با ورق زدن تنها 9 صفحه از کتاب، تبلیغاتچیهای اسرائیل به یکی از بخشهای " الفاظ موثر " میرسند که در سراسر کتاب وجود دارند. در این بخش لانتز در رابطه با غزه میگوید:
اسرائیل قربانیان دردناکی را داد و برای بوجود آوردن یک فرصت صلح، خطر کرد. اسرائیل بطور داوطلبانه بیش از 9 هزار شهرکنشین را از غزه و بخشهایی از کرانه باختری خارج کرد و خانهها، مدارس، مغازهها و مکانهای عبادت خود را با امید تجدید روند صلح، ترک کرد.
این استاد دانشگاههای آمریکا در ادامه تشریح روشهای تبلیغاتی و دروغپردازیهای رژیم صهیونیستی مینویسد: لاتز در حالی اسرائیل را بسیار بخشنده جلوه میدهد که در حقیقت انتقال شهرکنشینان یهودی از غزه هیچ ربطی به ایجاد فرصت صلح نداشته است. بطوریکه "یوسی آلفر " (Yossi Alpher) اسرائیلی هم با اشاره به اینکه انتقال شهرکنشینان از غزه یک مزیت جمعیتی برای اسرائیل ایجاد کرده، میگوید: دیگر هیچ جمعیتی در آنجا وجود ندارد که اعراب و یهودیان با هم ترکیب شده باشند و این امر به تشکیل یک کشور تکملیتی به عنوان راه حل مسئله فلسطین اشاره دارد.
این گزارش میافزاید: به عبارت دیگر "آریل شارون " میتوانست مرزها را ببندد، ساکنین غزه را زندانی کند و امیدوار باشد که آنها به راحتی و بر اثر گرسنگی، کشتار ماهیگیران و عملیاتهای نظامی مجبور به ترک غزه میشوند. بطوری که اسرائیل هر زمان که در شمال مشغول جنگ با لبنان نباشد، اقدام به کشتار تعداد بیشتری از زنان و کودکان وابسته به حماس میکند.
بالس با بیان اینکه لانتز بخشهای "الفاظ موثر " را به منظور تلقین فکری خوانندگان کتابش، یعنی تبلیغاتچیها و مبلغان اسرائیلی قرار داده، به نمونه دیگری از این بخشها اشاره میکند که لاتز در آن مینویسد: با وجود اینکه اسرائیل با خروج از غزه، مقدمات صلح را فراهم کرد اما این رژیم همچنان با حملات تروریستی روبرو میشود که شامل حملات موشکی و تیراندازی به اسرائیلیهای بیگناه نیز میشود. اسرائیل میداند که برای رسیدن به یک صلح پایدار،باید از تروریسم رهایی یافته و در پشت مرزهایی قابل دفاع زندگی کند.
نویسنده این مقاله مینویسد: همان طور که گفته شد، خروج از غزه هیچ ارتباطی با مقدمات صلح ندارد. حملات موشکی نیز پاسخی به زندان بدون سقفی است که فلسطینیان در آن محصور شدهاند. و آنها به سوی سرزمینی موشک پرتاب میکنند که توسط اسرائیل دزدیده شده است. همچنین تیراندازی به اسرائیلیهای بیگناه نیز داستان جعلی برآمده از تخیلات لانتز است.
بالس ادامه میهد: اما "آزادی از تروریسم و زندگی در مرزهای قابل دفاع "، نیز در واقع شعاری است که اسرائیلیها با تکرار آن و با پیچاندن حقیقت همچنان باور دارند که در صورت تکرار این شعار به اندازه کافی، دیگران نیز آنرا باور میکنند.
به هرحال مهم نیست که مبلغان اسرائیلی چقدر این شعار را تکرار کردهاند، حقیقت این است که تعداد کمی از مبارزان مقاوم حماس هستند که موشکهای نه چندان موثری را بر علیه ارتش تا بن دندان مسلح رژیم تروریستی اسرائیل به کار میگیرند. و در همین حال، مرزهایی که اسرائیلیها میخواهند از آن دفاع کنند در واقع سرزمین دزدیده شده از فلسطینیان است.
این نویسنده مستقل آمریکایی در ادامه با بیان برخی دلایل روشن نشدن دروغپردازیهای اسرائیل میگوید: اگر فلسطینیان وارد عمل شوند، شاید بتوانند با علمشان به تاریخ و رنجهایی فلسطینیان تحت اشغال، با دروغهای اسرائیل مبارزه کنند. اما متاسفانه آنهایی که توانایی زبانی روبرو شدن با ماشین تبلیغاتی اسرائیل را دارند، نگرانند که با بیان حقیقت خود و خانوادهشان را به خطر بیاندازند.
آنهایی هم که عربزبان هستند اغلب درگیر جنگهای قبایلی هستند (ساکنین غزه در برابر تشکیلات خودگردان)، و نمیتوانند با سخنوران اسرائیلی که انگلیسی را به خوبی صحبت میکنند، رقابت کرده و علیه تلاشهای ترویجی سازمان یافته اسرائیل برای آمریکاییها و اروپاییها، اقدام کنند.
این گزارش در ادامه میافزاید رساله تبلیغاتی لانتز با باز کردن توصیههای "چگونه انجام دهیم "، در 114 صفحه خود برای مبلغان اسرائیلی، فاش شدن دروغها و حلیههای اسرائیل را دشوار میکند.
توصیههای لانتز در رابطه با مسایلی از قبیل این است که " آمریکاییها خواهان تیمی هستند که آنرا تشویق کنند. پس بگذارید تا مردم چیزهای خوب را درباره اسرائیل بدانند. " وی میافزاید: " شباهتهای مستقیمی بین اسرائیل و آمریکا ایجاد کنید، از جمله اینکه هر دو نیاز به دفاع از خود در برابر تروریسم دارند. "
لانتز همچنین به خوانندگانش تاکید میکند که مقایسههای برجسته و نمایانی بین اسرائیل و آمریکا انجام دهند و بگویند که : " زبان اسرائیل همان زبان آمریکاست، یعنی: دموکراسی، آزادی، امنیت و صلح "؛
بالس مینویسد: در حالی که اسرائیل اعراب را از خانههایشان در بیتالمقدس شرقی بیرون میکند و یهودیان را جایگزین آنها مینماید، لانتز با هم سخنان اغراق آمیز و دروغ خود را تکرار میکند که چقدر " اتحاد اسرائیل- آمریکا در خاورمیانه به دنبال دموکراسی است. " این در حالی است که اگر حقایق در رابطه با آنچه اسرائیل آنرا دموکراسی در این رژیم میخواند، گزارش شود، آنگاه فاش میشود که این رژیم تا چه حد نژادپرست و متعصب است.
استاد بازنشسته دانشگاههای آمریکا مینویسد: کتاب آموزشی مبلغان سیاسی اسرائیل پر از نمودارهایی است که نشاندهنده میزان موثر بودن جبهه تبلیغاتی اسرائیل هستند. بطوریکه یکی از این نمودارها نشان میدهد که آمریکاییها نه تنها باور دارند که اسرائیل نزدیکترین متحد آمریکا در خاورمیانه است، بلکه فکر میکنند که آمریکا و اسرائیل دارای مشترکات و ارزشهای یکسان هستند.
نمودار دیگری در این کتاب نشان میدهد که 58 درصد آمریکاییها باور دارند که آمریکا باید از اسرائیل حمایت کند و این در حالی است که تنها 9 درصد از آنها عقیده دارند که باید از فلسطینیان پشتیبانی کنند.
بالس مینویسد: لانتز در حالی که دیگران را آماده میکند که چطور اقدام به تبلیغات کند نمیتواند از مباهات به خود خودداری کند و بیان نکند که روابط عمومی آنها تا چه حد موثر عمل کرده است.
این نویسنده آمریکایی در ادامه به عناوین برخی از روشهای تبلیغاتی کتاب لانتز اشاره میکند: چطور با لفاظی سوالاتی بپرسیم که دیگران را ساکت کند؟ چطور وانمود کنیم که دلسوز مردمان یک کشور هستیم اما رهبران شیطانی آنها این دلسوزی را ندارند؟ چطور از بیان حملاتی که واکنشهای منفی در بر دارند، خودداری کنیم؟
این کارشناس آمریکایی در انتهای گزارش خود با اشاره به وسعت روشهای دروغپردازی مبلغان اسرائیلی تاکید میکند: تمامی روشهای بیان شده در این مقاله تنها از 18 فصل ابتدایی کتاب مذبور بیان شدهاند و فصلهای دیگر و به خصوص بخشهای " الفاظ موثر " دیگری نیز وجود دارند که در رابطه با شهرکنشینان، آنچه اسرائیلیها آنرا حق دفاع از خود مینامند، حماس و اینکه یک ایران هستهای به زودی پدیدار خواهد شد، اقدام به دروغپردازی میکنند.