1. خرید لوازم آرایشى
تلاش و تمنای نوجوانان و جوانان برای کسب زیبایی بیشتر، سبب رونق بازار فروش لوازم آرایشی و بهداشتی گردیده است.
"ایرانیها از نظر رشد مصرف لوازم آرایشى، رتبه سوم را در دنیا دارند. این در حالی است که بازار قاچاق لوازمآرایشی بسیار وسیع است و فرآوردههای قاچاق معمولاً تقلبی هستند. تقلب در حوزه لوازم آرایشی و بهداشتى، بسیار بیشتر از حوزه غذا و داروست ".[2]
"در کشور ما تنها 10 درصد لوازم آرایشی موجود در بازار از مجاری قانونی وارد کشور شدهاند و 90 درصد آن به صورت غیرقانونی وارد کشور میشود. ایران پس از عربستان، دومین مصرفکننده لوازمآرایشی در خاورمیانه است. طبق بررسیهایی که زنان جهان را در برمیگیرد، مقوله زیبایى، سالانه 160 میلیارد دلار برای زنان جهان خرج دارد و البته در این میان، زنان ایرانی سالانه چیزی حدود یک میلیارد دلار برای زیبایی خود هزینه میکنند ".[3]
"سرانه مصرف لوازم آرایشی هر فرد در خاورمیانه، سالانه 334 دلار است. امارات متحده عربى، پررونقترین بازار خردهفروشی محصولات آرایشی و بهداشتی را به خود اختصاص داده است ".[4]
"ایران، هفتمین واردکننده لوازم آرایشی در جهان است. سن مصرف لوازم آرایشی نیز به 15 سال رسیده است و این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته، تمایل به آرایش، بیشتر در بین زنان مسن دیده میشود که طراوت و شادابی پوست خود را از دست دادهاند ".[5]
استفاده بیش از حد از لوازم آرایشى، پدیدهای روانی و اجتماعی است و متأسفانه در طی سالهای اخیر، مردان نیز به سمت مصرف لوازم آرایشی روی آوردهاند. گرایش به مصرف افراطی لوازم آرایشی در جامعه، و گسترش تبلیغات در مورد اینگونه کالاها، از نشانههای بارز مصرفگرایی است و مصرف برخی از این اقلام، نه تنها دارای هزینههای هنگفت مالی است، بلکه گاه زیانهای روحی و جسمی را نیز در پی دارد و مهمتر از آن اینکه، افزایش ناگهانی استفاده از لوازم آرایشى، قطعاً نسبتی با آرایش خانمها در منزل ندارد و بیشتر مرتبط با آرایش کردن خارج از خانه است. آیا بِهْ از این نمیتوان بود؟!
2. هزینه برای جراحی زیبایى
"ایران از نظر تعداد جراحی زیبایی بینی، در دنیا اول است. بعد از ایران، کشورهای امریکا، انگلستان و تا حدی فرانسه در ردیفهای بعدی قرار دارند. عمل جراحی زیبایی بینی در کشورها به صورت یک کار تقلیدی و ناشی از چشم و همچشمی درآمده است ".[6]
پرستیژ عمل جراحی بینی آنقدر زیاد است که داروخانهها نیز باند و چسبهایی برای باندپیچی بینی کسانی که عمل نکردهاند، میفروشند تا آنها به عمل بینی تظاهر کنند.
"75 درصد متقاضیان زیبایی مشکل روانی دارند. 80 درصد از زنان و 60 درصد از مردان، تمایل به انجامدادن عمل جراحی زیبایی دارند که تنها حدود 10 درصد آنها از چهره جدید خود راضی هستند و کار 50 درصد آنها نیز به عمل دوباره میکشد ".[7]
"رئیس انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران میگوید: 60 تا 70 درصد از تقاضاهای جراحیهای زیبایى، بهویژه جراحی بینی غیرضروری است. در کشورمان زنانی را داریم که بیش از 9 بار بینی خود را به تیغ جراحی سپردهاند و در واقع از بینیشان چیزی نمانده است ".[8]
"در حال حاضر، جراحی بینى، شایعترین و درآمدزاترین جراحی زیبایی در ایران است. بیشتر متقاضیان جراحی بینى، جوانان 17 تا 30 ساله هستند. حدود90 درصد از بیمارانی که بینی خود را جراحی میکنند، دچار مشکلات تنفسی میشوند. هزینه جراحی بینى، بین 300 هزار تا 5 میلیون تومان است ".[9]
در کشور ما جراحی بینى پدیدهای آشناست، ولی آنچه تازه و غریب است، سرایتآن به تمام گروههای جامعه و حتی آقایان است. نوجوانان 14 15 ساله نیز برای اینگونه جراحیها به پزشکان مراجعه میکنند؛ در حالیکه طبق نظر پزشکان، سن مناسب جراحی بینى، 18 سال است.
"در سال 2006 حدود 35000 عمل زیبایی بینی فقط در تهران انجام شد؛ در حالیکه در انگلستان، 6000 عمل صورت گرفت. ایران در سال 1386، پایتخت عمل جراحی بینى جهان نام گرفته است ".[10]
این است حکایت صنعت زیباسازی چهرههایی که در کشورمان در پی نارضایتی از مشکل ظاهرشان، دل به تیغ میسپارند و زیبایی را به شرط چاقو میخرند! آیا ما در جهان کاری جز کوچک کردن بینیمان نداریم؟ آیا اینگونه هزینهکردنها، مصداقی از اسراف نیست؟
به قول مقام معظم رهبرى:
آیا جز این است که بیماری اسراف، از لحاظ اقتصادى، اجتماعی و فرهنگى، آسیبها و مشکلات گوناگونی به وجود آورده و آینده کشور را تهدید میکند.[11]
3. مدگرایى
"مد " واژهای است که بیشتر و بهویژه هنگام خرید پوشاک، وردِ زبان بعضی از خانمهاست.
یکی از ابزارهایی که از سوی کشورهای تولیدکننده، برای افزایش مصرف استفاده میشود، بحثِ از مد افتاده اعلام کردن کالاهای خودشان است. آنها درباره کالاهایی که عمر طولانی دارند، به گونهای تبلیغ میکنند که مصرفکننده هرچند وقت یکبار کالای جدیدی را بخرد که نمونه روشن این مسئله، لباس و پوشاک زنانه است.
امروزه مد، همانند ویروسی در میان بسیاری از ما ایرانیان پخش شده است. اما باید توجه داشت که لباس و مد، نباید به وسیلهای برای اسراف در سرمایه تبدیل شود و باید از هرگونه احتمال تجملپرستی و فخرفروشی به دور باشد و به تقلید کورکورانه از دیگران نینجامد. گاه شخص برای فرار از بیهویتی و کامل کردن ضعف شخصیت خود، به ایجاد تغییر در شکل لباس و نوع آرایش سر و صورت میپردازد، آن هم با تقلید از مدهایی که بسیاری از آنها از کشورهای بیگانه سرچشمه میگیرد و با فرهنگ اسلامی ما سازگاری ندارد. در واقع، شایسته پوشیدن است که جوان با هویت ایرانی را زیباتر نشان میدهد، نه مدگرایى و پیروی از سلیقه دیگران.
بسیاری از اقسام لباس و کفشهای پاشنهبلند و نوکتیز، مخالف ظرافت و سلامت انسان است. با این حال به سرعت همهگیر میشود و مورد استقبال مدپرستان قرار میگیرد، به طوریکه دیر یا زود جمع زیادی از آن تقلید میکنند. امام علی(ع) میفرماید:
بدان که اگر برای چیزهایی که دوست میداری یا آنچه خوشایند تو نیست، خود را باز ندارى، هوسها تو را به زیانهای فراوانی خواهند کشید. پس نَفْس خود را باز دار و از آن نگهبانی کن.[12]
گردانندگان مد برای تبلیغات خود، بهسبب ویژگیهای خاص زنان و جوانان، از آنان بهره میگیرند. رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنان خود در این مورد میفرماید:
به اعتقاد من، گرایش به سمت مدگرایى و تجملگرایی و تازهطلبی و افراط در کار آرایش و خودنمایی در مقابل مردان، یکی از بزرگترین عوامل انحراف جامعه و انحراف زنان ماست. در مقابل اینها، خانمها بایستی مقاومت کنند.[13]
چه بسیارند افرادی که ابزار و لوازم و لباس نو و قابل استفاده خود را تنها به دلیل از مد افتادنِ رنگ یا شکل آن، دور میاندازند و لباس و مدِ روز را میخرند و در همراهی با مد، هزینههای گزافی را متحمل میشوند و اسراف میکنند. به یقین مدپرستی، آدمی را از اهداف بلند اجتماعی بازمیدارد و توان مالی و انسانی جامعه را نابود میکند.
مؤثرترین و گستردهترین ایدههای مد، در فرانسه خلق و به جهان صادر میشود. در شرق نیز توکیو، بزرگترین کانون تولید مد شرق و یکی از مراکز مهم طراحی دنیاست. با نفوذ انکارنشدنی فرهنگ غرب در ژاپن، هنوز هم پارچههای نقشدار، رنگهای شاد و دیگر نمادهای پوشش شرقی را میتوان در الگوهای ژاپنی دید، ولی ما... ؛ حکایت ما و مد، حکایت خیاطان حقّهباز و پادشاه فریبخورده است.
"دو خیاط به شهری وارد شدند و پادشاه را فریفتند که ما در فنّ خیاطی استادیم و از آن مهمتر اینکه، میتوانیم لباسی برای پادشاه بدوزیم که فقط حلالزادهها قادر به دیدن آن باشند. اگر اجازه فرمایید، چنین لباسی برای شما نیز بدوزیم. پادشاه موافقت کرد و مقدار زیادی طلا و نقره در اختیار آنها گذاشت. خیاطها کارگاهی عریض و طویل دایر کردند و دوک و چرخ و قیچی و سوزن را به راه انداختند و بدون آنکه پارچه و نخ و طلا و نقرهای صرف کنند، دستِ خود را چنان استادانه در هوا تکان میدادند که گویی مشغول دوختن لباس هستند. روزی پادشاه، صدراعظم و مأموران عالیرتبه حکومتی را به دیدن لباس فرستاد و آنها پس از آنکه با ندیدن لباس به حرامزادگی خود پی بردند، این حقیقت تلخ را پنهان نمودند و به تمجید از لباس پرداختند. سرانجام نوبت به خودِ پادشاه رسید و به خیاطخانه رفت و پس از آنکه او نیز لباس را ندید، پیش خود گفت معلوم میشود فقط من یکی در میان این همه حلالزاده نیستم. پس در کمال دیرباوری زبان به تمجید از لباس گشود. خیاطان او را لخت و لباس فرضی را بر تن او کردند و آن بیچاره لخت ایستاده بود. سرانجام قرار شد جشن عظیمی در شهر بهپا شود و مردم نیز لباس تازه پادشاه را ببینند.
مردم در دو سمت خیابان ایستادند و پادشاه لخت با آداب از برابر تمام آنها عبور میکرد. مردم نیز که هیچکدام لباسی بر تن پادشاه نمیدیدند، از ترس تهمت حرامزادگى، فریاد شادی سر میدادند. ناگاه کودکی از میان جمعیت فریاد زد: اینکه لباس بر تن ندارد. این چرا لخت است؟ و یکی دو بچه دیگر نیز این حرف را تکرار کردند. دیری نگذشت که جمعیت یکپارچه فریاد زدند که: چرا پادشاه لخت است و چرا و چرا؟
اینک تمدن غرب چنین وانمود میکند که میخواهد برای انسان لباس بدوزد، ولی در واقع او را برهنه ساخته است و هیچکس جرئت نمیکند فریاد برآورد که لباسی در کار نیست و حاصل این همه پارچه و مد و چه و چه، برهنگی انسان است. آیا مردمی پیدا میشوند که صداقتی کودکانه داشته باشند و جرئت کنند فریاد برآورند؟ چرا آن مردم ما نباشیم؟[14]
4. مصرف آدامس
"ایرانیها با مصرف 45 هزار تن، سالانه بیش از 500 میلیارد تومان آدامس میجوند. بیش از 80 درصد آدامسهای تولید داخلی نیز به کشورهایی چون افغانستان، عراق و تاجیکستان صادر میشود و حدود نیمی از آدامسهای وارداتی از طریق مبادی غیرقانونی و قاچاق به بازارهای کشور تزریق میگردد. بیش از 80 درصد آدامسهای قاچاق را نیز آدامسهای تقلبی و تاریخ مصرف گذشته تشکیل میدهد ".[15]
در حالی نوجوانان و جوانان کشور ما برای خرید آدامس مبالغ قابل توجهی هزینه میکنند که در برخی از کشورها مصرف آدامس به طور کلی ممنوع شده است. "دولت و پلیس سنگاپور با فروش آدامس در این کشور به شدت مقابله میکند و جریمههای سنگینی برای فروش و مصرف آدامس به کار برده و از ورود آدامس به این کشور جلوگیری میکند. جریمه انداختن آدامس در سطح شهر و مکانهای عمومى، برای بار اول بین 500 تا 1000 دلار امریکاست و اگر شخص مجدداً این عمل را تکرار کند، مبلغ جریمه به 2000 دلار نیز خواهد رسید. تنها داروخانههای این کشور حق فروش آدامس، آن هم از نوع درمانی را دارند ".[16]
5. خرید وسایل مارکدار
آیا این جمله را از زبان فروشندگان شنیدهاید: "خاطرتون جمع باشه، شما پول مارک این جنس را میدهید! "
برخی جوانان، عاشق مارکهای مشهور هستند؛ لباسهای مارکدار، کفشمارکدار و ساعت مارکدار. چنین افرادی حتی برای خرید چیزهای کوچک هم تنها به سراغ مارکهای بزرگ و معروف میروند و حاضرند با صرف وقت زیاد، برای پیدا کردن چنین کالاهایی با سخاوت تمام دست به جیب شوند و مبالغ کلانی را بابت محصولی با مارک مشهور بپردازند.
به همین دلیل، شرکتهای مشهور، هرچند وقت یکبار برای به دست آوردن دلِ اینگونه مشتریان وفادار، محصول جدیدی را تولید و روانه بازار میکنند. اگر دو جنس یکسان، یکی با کیفیت بهتر و دیگری با کیفیت پایینتر و مارک معروفتر عرضه شود، قطعاً دومی مورد توجه جامعه جوان قرار میگیرد. گرانپوشی و خرید لباسهای مارکدار، تبدِل به امری عادی شده و همه و همه، حتی طبقه متوسط به فکر خرید وسایل مارکدار هستند.
نوعی باور غلط فرهنگى موجب شده تا اجناس خارجى، با کیفیتتر پنداشته شود و حتی اجناس داخلی با کیفیت، گاه با مارک کشورهای دیگر به نام جنس خارجی فروخته شود. گویا استفاده از کالاهای خارجی و مارکدار، به فرهنگی فراگیر تبدیل شده است. در حالیکه ایران در میان کشورهای اسلامى، بزرگترین تولیدکننده مانتو به شمار میرود، بازار مانتو در چند سال گذشته با پدیدهای به نام مانتوهای مارکدار خارجی مواجه شده است. به راستى، مانتوهای تُرک و ایتالیایی در کجا تولید میشود؟ آیا لباسی که "نشان آدمیت " نیست، نیازمند مارکی مشهور در بالای جیب آن است. ظاهراً این روزها ملاک شهرتِ بعضی از انسانها مارکها هستند؛ در حالیکه به قول سعدى:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
6. مصرف نوشابه
"ایرانیان سالانه بیش از 2 میلیارد و 900 میلیون تومان نوشابه استفاده میکنند. بنابراین، از نظر سرانه مصرف نوشابه گازدار در ایران، رتبه اول جهان را داریم. "[17] "سرانه مصرف نوشابه در ایران، 42 لیتر است، در حالیکه این سرانه مصرف،4 برابر سرانه مصرف دنیاست. کارشناسانِ سلامت معتقدند مصرف نوشابه با توجه به قند مصنوعى، رنگ و گاز موجود در آن، زیانهای جبرانناپذیری برای دستگاه گوارش، کلیهها و دیگر اعضای بدن دارد؛ بهویژه در مورد کودکان و نوجوانان که متأسفانه به خاطر شیرین بودن، علاقه زیادی به مصرف آن دارند ".[18]
7. ارسال پیامک
آیا این خبرها را شنیدهاید؟
"مشترکان همراه اول در شب و روز عید غدیر، بیش از 194 میلیون پیامک ارسال کردند که حدود 94 میلیون آن به مناسبت عید غدیر بود و در عید سعید قربان در طول 36 ساعت، حدود 187 میلیون پیامک رد و بدل کردند ".[19]
"در روز نیمه شعبان، 103 میلیون پیامک بین مشترکان اول رد و بدل شد. این در حالی است که در سال گذشته در همین زمان، 63 میلیون پیامک ارسال شده است ".[20]
امروزه تلفن همراه، به یکی از بایدهای زندگی ما تبدیل شده است. "در کشور ما طبق آمار رسمى، هر روز بهطور متوسط 60 میلیون پیامک بین کاربران تلفن همراه اول رد و بدل میشود، در حالیکه در انگلستان که زادگاه پیامک است، روزانه حدود شش میلیون پیامک فرستاده میشود. بعید نیست در آیندهای نزدیک، رتبه اول استفاده از سرویس پیام کوتاه را در جهان به خود اختصاص دهیم. اعضای هر خانواده ایرانی بهطور متوسط دو تلفن همراه دارند. براساس آمار شرکت مخابرات ایران، هر مشترک تلفن همراه اپراتور اول، ماهانه بیش از 120 پیام کوتاه رد و بدل میکند. استفاده ایرانیان از این سرویس، در مقایسه با دیگر کشورها، رشد بسیار سریعتری داشته است ".[21]
"به گفته یک پژوهشگر ارتباطات، مشترکان تلفن همراه در ایران، جزو بالاترین آمار استفاده از سرویس پیامک هستند. کاربرد پیامک در ایران با اغلب کشورهای توسعهیافته متفاوت است و عوارض اجتماعی آن هم شاید فقط مختص کشور ما باشد.
آمار استفاده از پیامک در ایران و مقایسه آن با دیگر نقاط جهان، نشان از استفاده بیش از حد یا حتی افراطی از این رسانه دارد. آمار 60 میلیون ارسال پیام کوتاه در یک روز، کشور ما را در بین کشورهایی که بیشترین آمار استفاده از پیامک را دارند، قرار میدهد. سرویس پیامک، ماهیانه حدود 30 میلیارد تومان برای شرکت مخابرات درآمد دارد ".[22]
آیا به راستى ارسال این حجم انبوه پیامک در کشور الزامی است؟
هشدار!
ز دریای الطاف پروردگار خورید و بنوشید در روزگار
نورزید اسراف اما در آن که نَبْوَد خدا دوست با مسرفان
آمارهایی که به آن افتخار نمیکنیم:
ایرانیها70 درصد سفرهای خود را با خودروهای شخصی انجام میدهند، در حالیکه این شاخص در کشورهای توسعهیافته، برعکس است.[23]
براساس گزارشی که انجمن جهانی انرژی در سال 2008 با عنوان سیاستهای بهرهوری انرژی در کشورهای جهان منتشر کرده است، در سال 1990 تا 2006، کشور ایران بیشترین افزایش شدت مصرف انرژی را در بین کشورهای دنیا داراست و ادامه این روند در آینده میتواند ایران را از یک کشور صادرکننده، به یک کشور واردکننده منابع انرژی تبدیل کند.[24]
نگاهی به مصرف سرانه کالاهای اساسی در کشور و مقایسه آن با دنیا، نشان میدهد در مصرف سرانه شکر و روغن، بالاتر از میانگین جهانی هستیم. مصرف سرانه برنج در کشور ما کمتر از متوسط دنیاست و ما چهاردهمین مصرفکننده بزرگ جهان هستیم، ولی عنوان بزرگترین مصرفکننده نان را در جهان به خود اختصاص دادهایم. سرانه مصرف شکر در ایران حدود 30 کیلوگرم است که 3 کیلوگرم بالاتر از میانگین مصرف جهانی است و ایران بعد از روسیه، دومین واردکننده بزرگ شکر در جهان است و اندونزى، امریکا و امارات در ردههای بعدی هستند.
مصرف سرانه روغن در ایران، حدود 17 کیلوگرم و 4.5کیلوگرم بالاتر از میانگین جهانی است و بیش از 80 درصد نیاز داخلی از راه واردات تأمین میشود. همچنین سالانه سه میلیون تن گندم در کشور اتلاف میگردد.
سرانه مصرف نان در ایران 160 کیلو است، در حالیکه در کشور فرانسه، سرانه مصرف نان 56 کیلو و در آلمان 70 کیلوگرم در سال است.[25]
ایران در حال حاضر به لحاظ عرضه بنزین ارزان در جهان، بعد از ونزوئلا در رتبه دوم است و عربستان بعد از ایران در رتبه سوم قرار دارد. میزان مصرف انرژی در ایران، به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلى، معادل 2.5 تا 3 برابر مقداری است که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه مصرف میشود.
"92 درصد آب مصرفی کشور، در بخش کشاورزی به دلیل استفاده از روش منسوخ غرق آبی هدر میرود. ضایعات مصرف نان در کشور 30 درصد است. در سالی که گذشت، یک میلیون و 200 هزار تن روغن نامرغوب خام خوراکی وارد کشور شده است ".[26]
"هنگام سوختگیرى، در هر روز 200 هزار لیتر سوخت اتلاف میشود. بنابراین، سالانه 73 میلیون لیتر سوخت هنگام سوختگیری به هدر میرود که این مقدار در زمینه مصرف انرژى، 10 برابر اتحادیه اروپا و 15 برابر ژاپن است ".[27]
"سرانه مطالعه در ایران، روزانه 18 دقیقه است ".[28] "در سبد هر خانوار ایرانى، کمتر از نیم درصد به خرید کتاب اختصاص دارد. در کشورهای توسعهیافته، سرانه کتابهای امانتی از کتابخانهها، 70 برابر کشور ماست ".[29]
"یک سوم نان تولیدی و حداقل یک پنجم آب مصرفی به هدر میرود ".[30]
"متوسط مجموع انرژی مصرفی در ایران، بیش از 2 برابر متوسط جهانی است ".[31]
"نسبت انرژی مصرفشده به کالای تولیدشده، هشت برابر کشورهای پیشرفته است ".[32]
"متوسط مصرف جهانی برق در دنیا برای مشترکان خانگى، 900 کیلووات ساعت در سال است؛ در حالیکه مشترکان ایرانی سالانه 2900 کیلووات ساعت برق مصرف میکنند. در متوسط سالانه مصرف انرژی در رتبه سیزدهم قرار داریم؛ در حالیکه امریکا در رتبه اول است و چین در رتبه دوم. 9 درصد سوخت جهان در ایران و از سوی تنها یک درصد جمعیت جهان مصرف میشود. هر ساله 38 درصد بودجه سالانه دولت به یارانه بنزین اختصاص مییابد. مصرف آب در کشور، 70 درصد بیشتر از الگوی جهانی است. در مصرف گاز نیز بعد از امریکا و روسیه سوم هستیم ".[33]
"متوسط مصرف بنزین در دنیا 3 لیتر است؛ در حالیکه در ایران 10 لیتر میباشد. مصرف سرانه فولاد در کشور ما بالاتر از چین است. به لحاظ مصرف دارو، در میان 20 کشور نخست جهان هستیم و در آسیا مقام دوم را داریم. ایران از نظر ضایعات موادغذایی در جهان مقام اول را دارد. کار مفید در هفته در ژاپن 49 تا 60 ساعت، در کره جنوبی 54 تا 72 ساعت و در صنایع کشور ما 6 تا 9 ساعت است ".[34]
"میزان استاندارد مصرف نمک بین 4 تا 5 گرم در روز است؛ در حالیکه ایرانیان بهطور متوسط روزانه 13 تا 15 گرم نمک مصرف میکنند ".[35]
تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل...