عبدالله گنجی
اگر چه لیبرال و منافق به همه کسانی که دارای صفت منتسب به این عناوین باشد اطلاق میشود اما در کشور ما این واژهها کاربرد ویژهای دارد. واژه منافقین به گروهک مسعود رجوی موسوم به «مجاهدین خلق» و لیبرالها به نهضت آزادی و گروههای همسو اطلاق میشود. استفاده از واژه «منافقین» جهت مجاهدین خلق به گفتمان عمومی ایرانیها تبدیل شده است که متأثر از التقاط و دوگانگی آنان در نسبت با اسلام و سوسیالیسم به کار برده شد. اما واژه لیبرالها را شخص حضرت امام (ره) خاص اعضای دولت موقت و اعضای نهضت آزادی استفاده کرد. هر کجا درادبیات یا محاورات امام (ره) واژه لیبرالها، به کار برده میشود، منظور جریان مذکور به صورت خاص میباشد. اما حضرت امام (ره) در اواخر عمر و در سالهای 1367 و دو ماهه اول سال 1368 هر کجا نام منافقین را به کار میبرد بلافاصله لیبرالها را نیز اضافه مینمودند. یگانگی این دو جریان در نگاه امام (ره) میتواند دلایل متعدد داشته باشد اما از مهمترین دلایل آن، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 ـ منافقین شاخه دانشجویی و جوانان نهضت آزادی بودند که در سال 1344 از هسته اصلی خود (نهضت آزادی) جدا شدند و شاید به همین خاطر و به دلیل ابراز عطوفت مرحوم بازرگان به آنان، حضرت امام (ره) در نامه معروف خود به محتشمیپور آنان را فرزندان عزیز بازرگان مینامد.
2 ـ این دو جریان به مانند دو لبه قیچی بودهاند که یک هدف مشترک را دنبال میکردند و آن هم نبود نظام جمهوری اسلامی ایران است. با این تفاوت که منافقین وارد فاز مسلحانه شدند اما لیبرالها مبارزه را درعرصههای دیگر دنبال کردند که امروز به آن جنگ نرم یا براندازی نرم اطلاق میشود.
3ـ تعمق در ادبیات سیاسی حضرت امام (ره) نشان میدهد که ایشان در قضایای مربوط به آقای منتظری بیشتر به همسویی منافقین و لیبرالها اشاره دارد. در نامههای مستقیم و کنایههای غیرمستقیم امام (ره) به منتظری به این دو جریان به صورت واحد اشاره میشود. لذا از مشی امام (ره) برمیآید که این دو جریان به صورت همزمان، بیت جانشین وقت رهبری را لانه مناسبی برای براندازی نظام پنداشته بودند و در آن سرمایهگذاری کرده بودند. منافقین و لیبرالها یک بار دیگر نیز به هم رسیدند آن هم حضور مشترک در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم بود. طبق کیفرخواست عمومی دادگاه، برخی افراد دستگیر شده، قصد به قدرت رساندن نهضت آزادی ایران را در فردای این حوادث داشته و برخی نیز مأموران و وابستگان منافقین بودهاند که جدیداً وارد کشور شده بودند.
لذا حوادث و مواضع نشان میدهد که منافقین و لیبرالها تاکنون چند بار در برخورد با نظام جمهوری اسلامی ایران به یک تقاطع مشترک رسیدهاند. بنابراین ضمن تحسین تیزهوشی امام (ره)، در نگاه وحدت یافته ایشان به دو جریان مذکور برخی از بیانات آن عزیز سفر کرده در خصوص یکپارچگی دو جریان مذکور را مرور میکنیم. حضرت امام (ره) اولین بار در تاریخ 16/2/57 در پاسخ به خبرنگاری که مدعی بود آمریکا به دنبال حکومت لیبرال در ایران است، از این واژه استفاده میکند. طبق محتوای 22 جلدی صحیفه امام (ره)، به جز تاریخ ذکر شده، ایشان در تاریخ 29/4/1367 یعنی زمان پذیرش قطعنامه 598 مجدداً از این واژه استفاده مینمایند. در تاریخ مذکور حضرت با برشمردن صحنههای استقامت ملت ایران درباره منافقین و لیبرالها و به صورت واحد میگوید «آیا ملت ایران در مقابل توطئه منافقین و لیبرالها و زراندوزی و احتکار سرمایهداران و حیله مقدسمآبها مقاومت نکرده است» حضرت امام (ره) در تاریخ 3/12/1367 در پیامی به روحانیت کشور که از روح حاکم بر آن میتوان، خون دل امام (ره) از قضایای بیت منتظری را فهمید مینویسد: «تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند»، لذا حضرت امام (ره) تهدیدات هر دو جریان را همسو میبیند و میداند که این دو جریان قائممقام رهبری را مناسب برای پرچمداری مطالبات دشمنپسند خود میدانند.
حضرت امام (ره) با اشاره به راههای نفوذ و براندازی دشمن مینویسد «اگر هیچ کدام از اینها (هیچ کدام از راههای محتمل) نشد ایادی خودفروخته خود از منافقین و لیبرالها و بیدینها را که کشتن روحانیون و افراد بیگناه برایشان چون آب خوردن است، در منازل و مراکز، ادارات نفوذ میدهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند» این نگاه امام (ره) نشان میدهد که منافقین و لیبرالها در یک پیمان نانوشته قصد نفوذ در مراکز حکومتی و قدرت را داشته و دارند و همیشه در حاکمیت افرادی را داشتهاند که این مسیر را هموار مینمودهاند. نفوذ نهضت آزادی در مطبوعات، جنبش دانشجویی و ارکان قدرت بعد از دوم خرداد گواه این مدعای امام (ره) است که به رغم هشدار امام (ره)، توسط مدعیان خط ایشان اتفاق افتاد و تا مشارکت در انتخابات دور دوم شوراهای اسلامی شهر تهران پیش رفت. حضرت امام (ره) با هشدار به مدعیان درون خانواده انقلاب میفرماید: «کسانی که از منافقین و لیبرالها دفاع میکنند پیش ملت عزیز و شهیدداده ما راهی ندارند» این در حالی است که دبیر کل سابق حزب مشارکت معتقد بود که غیر از منافقین آن هم به دلیل دست بردن به اسلحه همه گروهها میتوانند در قدرت سهیم باشند. بنابراین، دبیر کل حزب مشارکت، لیبرالها را نیز واجد صلاحیت برای ورود به قدرت میدانست، در حالی که امام (ره) هر دو آنها را با هم نام میبرد و آنها را در هدف مبارزه با نظام مشترک میدید.
حضرت امام (ره) در واپسین روزهای عمر خویش نیز از حیله و مکر منافقین و لیبرالها غافل نمیماند و در نامه خود به آقای منتظری (موسوم به نامه 6/1/68) چند بار دیگر منافقین و لیبرالها را در کنار هم، مورد حمله قرار میدهد و منتظری را گرفتار آمده در دام آنان میداند. نگرانی امام (ره) از نفوذ لیبرالها و منافقین در انقلاب و کشور به حدی است که در یک پاراگراف کوتاه دوبار نام لیبرالها و پنج بار نام منافقین را تکرار میکند «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنان به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید» امام (ره) با صراحت اعلام مینماید که اگر حکومت به دست لیبرالها بیفتد از طریق آنان تحویل منافقین خواهد شد.
لذا حضرت امام (ره) منافقین و لیبرالها را شرکایی میداند که در نبود نظام اسلامی به هم خواهند پیوست. بنابراین اگر اصلاحطلبان امروز علاقهمند به حضور لیبرالها در قدرت هستند باید بدانند که گام بعدی، وصل حلقه آنها به منافقین خواهد بود. حضرت امام (ره) دیکته لیبرالها و منافقین به منتظری برای ایستادن در مقابل امام (ره) و نظام را هم اندازه میداند و مینویسد «شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم.» و در پایان نامه نیز به منتظری متذکر میشود که سعی کن سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد. همانگونه که در جملات امام (ره)، مشخص شده ایشان در کمتر جایی نام این دو گروه را مجزا به کار میبرد زیرا آنها را از یک جنس و صاحب یک هدف میداند.
حلقه وصل منافقین و لیبرالها
از اقدامات و حوادث پس از انتخابات میتوان استنباط کرد که حلقه وصل منافقین و لیبرالها و سرنخهای وصل آنها به نظام در قالب یک پازل قابل رؤیت است. لذا هوشیاری بیشتر نیروهای مؤمن به انقلاب را میطلبد. حضور فعال لیبرالها و اعضای آن در حوادث و دستگیری تعدادی از آنها، صدور بیانیههای متعدد این گروهک در حمایت از کاندیداهای معترض و مقایسه کردن زندانهای ایران با ابوغریب و گوانتانامو از یک سو و حضور اعضای منافقین در صحنه آشوبها و دستگیری برخی از آنها و صدور بیانیههای متعدد منافقین جهت آشوب و حمایت از کروبی، نشان از تیزبینی حضرت امام (ره) در همسو نشان دادن آنان دارد. اگر آن موقع حضرت امام (ره) نگران بود که منتظری بعد از رحلت وی کشور را از طریق لیبرالها به منافقین بدهد امروز نیز منتظری به عنوان محور رهبری جریان به اصطلاح سبز معرفی میشود و از طرفی برخی دستگیرشدگان اعتراف کردهاند که به دنبال بهقدرت رساندن نهضت آزادی (لیبرالهای مد نظر امام (ره)) بودهاند. از سوی دیگر حسین بشریه، رهبر معنوی و فکری تجدیدنظرطلبان ایران، به رغم بیاعتقادی به حضور ایدئولوژی در قدرت، معتقد است جنبش سبز نیاز به رهبر ایدئولوژیک دارد و منتظری بهترین گزینه است.
در روز قدس نیز به نفع ایشان شعار داده میشود و و موسوی نیز در نامهای سرگشاده به منتظری، ضمن صحه بر مرجعیت دینی وی، از ایشان مشاوره و راهنمایی درخواست میکند، محسن کدیور از ایشان درباره ساختن بمب اتم استفتا مینماید و خود ایشان نیز سخنان خود در مقدمه کلاسهای درس را طوری تنظیم مینماید که گویی در موضع رهبری دینی است. بنابراین باید به پیشگویی امام (ره) حساس بود که «شما میخواهید بعد از من منافقین و لیبرالها بر کشور حکومت کنند» در حوادث اخیر این حلقه مجدد وصل شده و شاخهای هم در درون نظام دارد. اصلاحطلبان نیز با لیبرالها محرمتر از نیروهای انقلاب هستند، پس باید هوشیارتر بود و نباید حساب منافقین را از لیبرالها جدا دانست. یگانه دیدن آنها خواست امام (ره) است.