صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۸۸ - ۰۸:۱۴  ، 
کد خبر : ۱۳۰۱۳۶

رقابت های سیاسی و مسئله استقلال ایران


تاریخ صد ساله رقابت سیاسی در ایران مملو از مداخلات خارجی است. قبل از مشروطه فراموش خانه، مجمع آدمیت میرزا ملکم خان و انجمن مخفی و بعد از نهضت مشروطه از احزابی چون اجتماعیون عامیون و اعتدالیون گرفته تا حزب توده و حزب کمونیست ایران و... اغلب پیوندهای مستمر و غیر قابل انکاری با بیگانگان داشته اند.
تاریخ صد ساله رقابت سیاسی در ایران مملو از مداخلات خارجی است. قبل از مشروطه فراموش خانه، مجمع آدمیت میرزا ملکم خان و انجمن مخفی و بعد از نهضت مشروطه از احزابی چون اجتماعیون عامیون و اعتدالیون گرفته تا حزب توده و حزب کمونیست ایران و... اغلب پیوندهای مستمر و غیر قابل انکاری با بیگانگان داشته اند.
در یک قرن گذشته روس ها، انگلیسی ها و در این اواخر آمریکایی ها در تمامی تحولات ایران حضوری جدی و قوی داشته اند و استقلال ایران را به سخره گرفته اند. تنها به عنوان نمونه لرد کرزن وزیر خارجه انگلستان در خصوص اهمیت ایران می گوید: “موقعیت جغرافیایی ایران، عظمت منافع ما در آن کشور و امنیت آتی امپراطوری شرقی ما امروز هم درست مانند50 سال گذشته - به ما اجازه نمی دهد خود را از آنچه در ایران رخ می دهد برکنار نگه داریم.”
بر همین اساس است که اولین شعار انقلاب اسلامی “استقلال” و نفی مداخله خارجی در امور ایران است. دومین شعار “آزادی” است که قبلا زیر چکمه استعمار و استکبار له و منکوب می شد. بعد از این دو شعار موضوع جمهوری اسلامی مطرح شد که نظام واره جریان حکمرانی را در دوران جدید مشخص می کرد.
بدیهی است فرزندان خلف این انقلاب بزرگ نباید در جریان رقابت های سیاسی چشم طمع به پشتیبانی و حمایت عناصر خارجی داشته باشند. استقلال ایران کالای ارزانی نیست که در بازی منافع حزبی و جناحی عده ای به آن چوب حراج بزنند. توسعه دامنه سیاست ورزی احزاب و گروهها در انتخابات مختلف یک واقعیت کاملا طبیعی است که در عین پایبندی به استقلال و قواعد تصمیم گیری در نظام جمهوری اسلامی می تواند مقوم آزادی و مردمسالاری در کشور باشد. وحدت نخبگان سیاسی در موضوع نفی مداخلات خارجی ضمن چارچوب بندی منافع و مصالح ملی مایه اقتدار ملی است.
این مهم بدین معناست که در منطق امام(ره) و انقلاب، اقطاب و اطراف سیاسی کشور برای پیروزی در انتخابات محق نیستند که چشم به حمایت مادی و معنوی بیگانگان بدوزند و اگر جریانی خواست در نقش جاده صاف کن استعمار ظاهر شود به طور خودکار توسط مردم کنار گذاشته می شود. در انتخابات22 خرداد یکی از جریانات سیاسی که این روزها موسوم به جریان سبز شده است، بر خلاف قانون اساسی، منشور برادری حضرت امام خمینی(ره)، بر خلاف عقلانیت سیاسی و بر خلاف گفتمان عمومی حاکم بر جامعه زلف خود را با بیگانگان گره زد و سعی کرد نقش اسب تراوای انگلیس و آمریکا را در ایران بازی کند. این جریان عملا به مداخله خارجی در انتخابات ایران مشروعیت داد و با بی اعتنایی به نهادهای فیصله بخش زمینه آشوب و اغتشاش را در گوشه ای از کشور فراهم کرد. این موضوع تا جایی پیش رفت که جرج بوش در مراسم افتتاح “بنیاد بوش”، اصلاح طلبان را خط مقدم آمریکا خواند و گفت:” چشم امید آنها به ماست.” جریان سبز چه بخواهد و چه نخواهد از چشم ملت ایران افتاده است و حتی بزرگان این گروه نیز چشم انداز روشنی از افق فعالیت های سیاسی خود در دهه آینده ندارند. با این سابقه بی آبرو و ملکوک نیز به نظر نمی رسد نهادهای داوری فرصت مجددی برای رقابت این جریان لحاظ کنند.
در این فضا نوسازی سامان رقابت سیاسی و بازتوزیع قدرت سیاسی متناسب با بایسته های دهه چهارم انقلاب یک امر ضروری است. البته ظرفیت های بالقوه ای از اوایل دهه80 شکل گرفته اما هنوز تا صورت بندی نهایی فاصله زیادی باقی مانده است.
این ظرفیتها مشتمل بر احزاب، گروهها و حتی رجال سیاسی هستند که با پذیرش قواعد بازی و فهم مطالبات مردم و رهبری وارد عرصه جناح بندی های جدید در کشور شده اند. تصمیمات جدید جبهه پیروان خط امام و رهبری، تکاپوی محمدرضا باهنر برای تاسیس یک حزب فراگیر، ائتلاف های جدید حول قالیباف شهردار تهران، تلاشهای حامیان دولت برای یافتن جایگزینی برای احمدی نژاد، فعالیتهای رسانه ای علی لاریجانی، مواضع متفاوت توکلی درباره سیاست های کشور، نقشآفرینی پر فراز و نشیب محسن رضایی و... بخشی از این ظرفیت هاست که لاجرم در یکی دو سال آینده باید به صور سیاسی جدید در معادلات انتخاباتی شوراها و مجلس نهم تبدیل شود.
در مسیر صورتبندی مناسبات سیاسی بازیگران اصلی تا کنون الگوهای مختلفی پیشنهاد شده است. اما به نظر می رسد مدل نظام حزبی تکثرگرای رقابتی انطباق کیفی و کمی بیشتری با واقعیات کشور دارد.
تکثرگرایی سیاسی یکی از مهم ترین مشخصه های مرد مسالاری های کیفی است. به موازات پیشرفت و توسعه جوامع قدرت اجتماعی تمایل به تفرق پیدا میکند و شمار متعددی از گروههای قدرت در جامعه به وجود می آید. در الگوی جامعه شناختی پلورالیسم سیاسی، واقعیت تعدد و تنوع منابع قدرت به رسمیت شناخته می شود.
تکثرگرایی سیاسی امیدوار است که فرآیندهای تعارض و گفتگو در نهایت به مشخص شدن و متعاقب آن به درک بهترین راه برای تک تک افراد جامعه یا همان “مصلحت و خیر عام” بینجامد.
در مردمسالاری دینی تکثر گرایی سیاسی نوع عالی از توزیع حکیمانه قدرت است که مقدمه پیشرفت و تحقق عدالت در کشور قلمداد می شود.
به غیر از انگلیس در اغلب کشورهای اروپایی نظیر آلمان، ایتالیا، فرانسه و... الگوی رقابت دوقطبی با نظام چند قطبی جایگزین شده است. میانه روی جریانات و بازیگران اصلی در این کشورها باعث دور شدن احزاب و گروهها از منتهی الیه راست و چ‘ شده است. به عنوان نمونه در ایتالیا در حد فاصل راست و چ‘ افراطی احزابی چون جنبش سوسیالیستی ایتالیا، حزب لیبرال، حزب دموکرات مسیحی، حزب جمهوریخواه ایتالیا، حزب سوسیال دموکرات، حزب سوسیالیست و حزب کمونیست حضور دارند.
به اعتقاد اغلب پژوهشگران بالا بودن تعداد احزاب به خودی خود موجب بیثباتی نمی گردد. بلکه این میزان آشتی ناپذیری و قطب بندی میان احزاب است که می تواند مانع آرامش و ثبات سیاسی در یک کشور گردد. خطوط سیاسی متباین و بی اعتمادی به نظام سیاسی در یک سیستم دو قطبی آسیب های جبران ناپذیری می تواند به همراه داشته باشد. در یک نظام متکثر سیاسی به خوبی می توان بین منافع آشتی ناپذیر رای دهندگان پل زد و به یک کاسه کردن منافع عمومی اندیشید.
در ترکیه که قرابت فرهنگی و جغرافیایی بیشتری با ایران دارد حداقل در50 سال گذشته یک نظام رقابتی چند حزبی تجربه شده است. حزب عدالت و توسعه که از شخصیت های برجسته ای نظیر رجب طیب اردوغان و عبدا... گل بهره میبرد،حزب چ‘ دموکرات که در سال1985 میلادی توسط رحسان اجویت همسر بولنت اجویت تاسیس شد،حزب اقدام ملی، حزب فضیلت،حزب سرزمین مادری، حزب راه حق، حزب جمهوری خلق، حزب دموکراسی خلق و حزب جوان نیز از دیگر احزاب مهم ترکیه به شمار می روند که همگی در عرصه سیاسی این کشور نقش ایفا می کنند.
البته نباید دور از نظر داشت که هر کشور با توجه به اقتضائات بومی حاکم بر فرهنگ سیاسی خود با نوع خاصی از مهندسی رقابت سیاسی کنار می آید. و نمیتوان یک الگوی رقابتی را بدون در نظر گرفتن تضییقات و لوازم بومی برای یک کشور دیگر تجویز کرد.
امروز فرهنگ سیاسی ایران با گذار از معادلات دوقطبی (اصولگرا- اصول ستیز) آبستن تغییرات بنیادی است که در صورت مهندسی خردمندانه می تواند مقدمات گردش صحیح نخبگان و بازسازی فرایندهای بالادستی و پایین دستی گزینش کارگزاران سیاسی را فراهم آورد.
بازیگران اصلی در گردونه رقابت سیاسی دهه چهارم و پنجم انقلاب می دانند اگر قواعد بازی را نادیده بگیرند به طور خودکار در نظام اسلامی ایران منزوی میشوند. این طبیعت رقابت سیاسی در اغلب نظام های مردمسالار است. مردم به کسانی که رای آنها را بر نمی تابند، اعتماد نمی کنند. آحاد ملت ارزش استقلال و آزادی را در کشور می دانند و حاضر نیستند برخی با مشروعیت دادن به مداخله خارجی زمینه ساز حضور استبداد و استعمار مجدد ایران شوند.
صالح اسکندری
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات