صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۶  ، 
کد خبر : ۱۳۱۴۴۹

گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح 1آذر88


بصیرت: برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

 

* تهران امروز

روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "فرصت تازه برای دیپلماسی اقتصادی "به قلم حسن احمدی آورده است:‏ محمود احمدی‌نژاد اولین تور دیپلماتیک خود را در دولت دهم از شب گذشته به مقصد آمریکای لاتین و آفریقا آغاز کرد. اگر در میان میزبانان احمدی‌نژاد نام لولا داسیلوا رئیس‌جمهوری برزیل قرار نداشت، این سفر تحت‌الشعاع نام چاوز قرار می‌گرفت. مردی که در سال‌های اخیر مهمان و میزبان ویژه احمدی‌نژاد بوده است و پرسش‌هایی در اذهان عمومی نسبت به مابه‌ازای چنین

رفت و آمدهایی ایجاد کرده است. گرچه آغازگر روابط ویژه با ونزوئلا دولت نهم نبود اما رفت و آمدهای پرشمار دو رئیس‌جمهور که از آداب ویژه دیپلماتیک شبیه به هم برخوردارند پرسروصدا بوده است. در واقع به همان میزان که ناشناخته‌بودن بازار اقتصادی آمریکای لاتین برای بازرگانان ایران مانع از بروز و ظهور مبادلات و تعاملات اقتصادی چشمگیر بین ایران و آمریکای لاتین شده، تاکید بر تعامل سیاسی با مضمون ورود به حیاط خلوت آمریکا از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان، نتوانست مابه‌ازایی در افکار و اذهان عمومی تولید کند.

چه آنکه قراردادها و تفاهمات اقتصادی در روابط بین دولت‌ها و کشورها ملموس‌تر است اما تامین منافع سیاسی چندان آشکار و زودبازده نیست. به خصوص آنکه سفرهای متعدد رئیس‌جمهور و دولتمردان به آمریکای لاتین در سال‌های اخیر چندان با دو ویژگی اصلی دیپلماسی عمومی و دیپلماسی اقتصادی دولت نهم تطبیق نیافت. از طرفی دستاوردهای اقتصادی این سفرها عمدتاً معطوف به اهداف میزبانان ایرانی بود و ونزوئلا، نیکاراگوئه و بولیوی بیشترین منفعت را از این روابط جستند. در حالی که ایران در این تعاملات بیشتر به منافع بلندمدت سیاسی توجه دارد اما در مساله هسته‌ای که مهمترین مساله سیاست خارجی ایران بود جز ونزوئلا و شیلی به واسطه حضور مقطعی در میان اعضای غیردائم شورای امنیت،چندان نقشی در فرو گشودن گره‌ای از این پرونده نداشتند.

از این رو بیشترین توقع ایران به موضع‌گیری و حمایت مجموعه این کشورها از مبارزات مردم فلسطین محدود شد که البته با فراز و نشیب‌هایی نیز همراه بود و همیشه در سطح توقع ایران قرار نگرفت. مساله بر سر خواستن یا نخواستن دوستان جدید دولت نهم نبود بلکه آنها در مدل رفتاری دیپلماسی اعلامی دولت دهم نه دست برتری در دیپلماسی عمومی به واسطه رسانه‌های قدرتمند و افکار عمومی مواج داشتند و نه از حیث اقتصادی توانایی تکمیل سفره پرنعمت برای دو طرف بودند.

اکنون اما سفر بی‌سابقه و هرچند با تاخیر به برزیل (این سفر قرار بود پیش از انتخابات ریاست جمهوری صورت گیرد) و حضور در برازیلیا می‌تواند دور تازه و روح تازه‌ای به دیپلماسی دولت دهم ببخشد.‌برزیل در گروه کشورهای توسعه یافته، تعامل‌گرا و با دیسیپلین خاص و قابل پیش‌بینی دیپلماسی هم نمادی از کشور تعامل‌گرا در عرصه بین‌المللی محسوب می‌شود و هم به رفت و آمدهای دولتمردان به آمریکای لاتین اعتبار عینی‌تر و محسوس‌تر می‌بخشد. کشوری که به عنوان دارنده دانش هسته‌ای و با قابلیت‌های اقتصادی، سیاسی و ورزشی ویژه اکنون جایگزین مناسبی در قبال آرژانتین محسوب می‌شود که روزگاری روابط قابل توجهی با تهران داشت.

مساله دیگری که ورود به برازیلیا را برای هیات ایرانی دلپذیرتر می‌کند حضور جدی برزیل در عرصه بین‌المللی، فعالیت‌های هسته‌ای این کشور و داشتن دیدگاه‌های نزدیک به ایران در این عرصه و برخورداری برزیل از قدرت رسانه‌ای قابل توجه و افکار عمومی مواج و اثرگذار و همچنین جمعیت حدود دو میلیونی مسلمان در این نقطه از جغرافیای آمریکای لاتین است.

هیات 300 نفره رئیس‌جمهور که نیمی از آنها را فعالان اقتصادی تشکیل می‌دهند اکنون با موانع و دشواری‌های کمتری نسبت به سایر سفرها به آمریکای لاتین مواجهند، چرا که اینجا دیپلماسی عمومی و دیپلماسی اقتصادی می‌تواند به هم برسد.

 

* اعتماد

روزنامه اعتماد در یادداشت خود با عنوان " "به قلم آورده است:‏ شهر بی ترحم

 

MOHAMMAD.BOLOORI@YAHOO.COM

 

محمد بلوری

 

در تاریکی شب، صدای گریه و شیون یک زن سکوت وهم انگیز بیابان را می شکند. این صدای تظلم یک زن یهودی نیست که خلخال از پایش می دزدند، این ضجه های یک زن مسلمان است که در داخل یک اتومبیل، برای نجات از چنگ دو مرد گرگ صفت می گرید و التماس می کند. مادر جوانی است که هنگام غروب پس از خرید، برای بازگشت به خانه سوار یک «مسافرکش» شده اما راننده و دوست همراهش، او را به جای رساندن به مقصد به بیابان کشانده اند. زن به گریه و تمنا می گوید؛ «رحم کنین، بچه ام منتظره...» تراوش شیر روی سینه پیراهنش، گواهی می دهد که او مادر یک کودک شیرخواره است.

 

- رحم کنین، التماس می کنم...

 

دو مرد، دو گرگ صفت درنده خوی که شراره های حیوانی در چشمان شان نشان می دهد رحمی به دل شان نیست...

 

زن، برای رهایی از چنگ شان دست و پایی می زند و با بغض در گلو می نالد؛ «رحم کنین، من دو تا بچه دارم. شوهر دارم...» رحمی در کار نیست. پنجه یکی از مردها دور گلوی زن چنبره می زند و با مشتی که بر سرش می کوبد، هق هق گریه در تنگنای گلویش می شکند. دست و پایی می زند. دو گرگ هار، جنون دریدن دارند...

 

فردای آن شب، زن دردمند، با چهره یی زخمی و کبود در برابر بازپرس نشسته بود و با چشمانی گریان از شقاوتی که بر او رفته بود، سخن می گفت.

 

بریده بریده می گفت و بغض گریه راه گلویش را می بست...

 

(هنوز صدای هق هق گریه های این زن در ذهنم می پیچد و عذابم می دهد.)

 

روز بعد در برابر قاضی، دختر جوانی نشسته بود تا حادثه دردناکی را که بر او گذشته بود، شرح دهد. می گفت هنگام غروب سوار یک اتومبیل مسافرکش شده اما راننده او را به بیابان کشانده و پس از تعرض رهایش کرده است.

 

صدای ضجه و فریاد این گونه زنان و دختران که از گوشه و کنار شهر بلند است گویی سر خاموشی ندارد و هر هفته صفحات حوادث روزنامه ها، روایتگر سرنوشت دردناک چند زن و دختر جوانی است که طعمه ربایندگان می شوند. گاهی هم جامعه با قتل های سریالی زنان ربوده شده یی روبه رو می شود که توسط این گونه تبهکاران انجام می گیرد.

 

از ماجرای هولناک خفاش شب که زنان جوان را پس از سوار کردن می کشت و اجسادشان را در حاشیه شهرک چشمه تهران می سوزاند، تا به امروز که احساسات جریحه دار عمومی تحت تاثیر قتل سریالی 10 زن در کرج و واقعه تجاوز شش مرد جوان به یک زن در قیامدشت و فجایع دیگر در لواسان و... قرار گرفته، صدها زن و دختر قربانی تعرض و قتل شده اند.

 

با نگاهی به چند مورد از اعمال متجاوزان به نوامیس خانواده ها، درمی یابیم که این گونه تبهکاران تا چه حد، امنیت اجتماعی بانوان را با خطر روبه رو کرده اند.

 

- مردی که به بهانه مسافرکشی زنان و دختران را می ربود و پس از وارد آوردن شوک الکتریکی به آنان تعرض می کرد، پس از دستگیری اعتراف کرد تاکنون با همین شیوه به 30 زن و دختر تجاوز کرده است.

 

- مردی که با یک پراید مسافرکشی می کرد، در بازجویی گفته بود 11 زن جوان را در تاریکی شب به یک پارک خلوت کشانده و به آنها تعرض کرده است.

 

- یک مسافرکش پس از دستگیری اعتراف کرد تاکنون 30 زن و دختر را به گردنه حسن آباد کشانده و به آنها تجاوز کرده است.

 

- اعضای چند باند هم که دستگیر شده اند، چندین زن جوان را ربوده و مورد تعرض قرار داده اند.

 

- افراد چند باند هم در بازجویی گفته اند پس از ربودن دختران و زنان جوان، هنگام تعرض به آنها فیلم تهیه می کردند و به این وسیله از آنها باج می گرفتند.

 

چه بسیار زنانی که گرفتار ربایندگان شده و مورد تعرض قرار گرفته اند ولی از ترس آبروی خود و خانواده شان حاضر نشده اند با طرح شکایت سبب دستگیری ربایندگان شوند.

 

با مروری بر این حوادث به دو نکته اساسی پی می بریم؛ 1- اکثر ربایندگان برای شکار زنان، مسافرکشی را انتخاب می کنند. آنها سریع ترین و بی خطرترین شیوه برای به دام انداختن طعمه را در مسافرکشی می بینند. چرا که می توان به عنوان مسافرکش با اتومبیل آزادانه در خیابان ها به راه افتاد و بدون اینکه مورد سوءظن یا کنترل پلیس قرار گرفت چند قدم آن طرف تر طعمه مورد نظر را انتخاب کرد.

 

2- می بینیم بسیاری از این تبهکاران ماه ها، یا بیشتر از یک سال، به فعالیت مجرمانه خود در ربودن بانوان (یا در مواردی قتل زنان ربوده شده) ادامه داده اند و پس از دستگیری به ده ها مورد جنایت اعتراف کرده اند. اگر این گونه تبهکاران پس از ارتکاب اولین یا حتی دومین عمل مجرمانه دستگیر می شدند، از تعرض یا قتل قربانیان بعدی جلوگیری می شد. این توفیق زمانی حاصل می شود که ماموران پلیس با برخورداری از آخرین فناوری های کشف جرم با شیوه های علمی کشف جرم در ارزیابی سرنخ های به جا مانده آشنا شوند و برای تعقیب و شناسایی تبهکاران ضمن تجهیز آزمایشگاه ها و لابراتوارهای جنایی پلیس که اینک به یک نیاز تبدیل شده است از تخصص های کارشناسان در نهادهای مختلف نیروی انتظامی و محققان دانشگاهی در این رشته بهره گیری کنند.

 

چندی پیش در صفحه حوادث اعتماد، گزارش های تکان دهنده یی درباره یک جنایتکار خواندیم که پس از کشتن 10 زن در کرج و دو زن در شمال کشور دستگیر شده است. این مرد، شب ها در محدوده خاصی از کرج به عنوان مسافرکش پرسه می زد و هر زنی را که سوار می کرد به خانه اش می کشاند و پس از خفه کردن او، جسدش را در نقطه خلوتی می انداخت. قتل یکسان زنان، پیدا شدن اجساد نیمه برهنه قربانیان در یک محدوده مشخص و آثار به جا مانده از لاستیک اتومبیل و بقیه آثار و نشانه ها می توانست سرنخ های موثر پلیسی برای ردیابی و شناسایی قاتل باشد و پلیس می توانست با همکاری کارآگاهان

 

با تجربه پلیس آگاهی تهران، با در دست داشتن این سرنخ ها، با گشت شبانه ماموران در همان محدوده یا قرار دادن طعمه (به عنوان زن مسافر) موفق به شناسایی قاتل شود و تعداد قربانیان کاهش یابد. ولی متاسفانه بی توجهی به نظارت مستمر بر محدوده جنایت باعث شده بود، جسد یکی از زنان مدت شش روز در محل رها شدن باقی بماند و متعفن شود. جالب اینکه حتی یک زن جوان توانسته بود از چنگ قاتل مسافرکش فرار کند و به پلیس خبر بدهد. ماموران پلیس می توانستند با کمک این زن اقدام به چهره نگاری از مرد جانی کنند و با راهنمایی او به تعقیب و دستگیری این مرد بپردازند.

نکته مهم دیگر، عدم اطلاع رسانی به مردم در جریان قتل بود و پلیس محلی با وجود پافشاری خبرنگاران، سعی داشت تا زمان دستگیری قاتل این واقعه را از شهروندان پنهان دارد.

در بسیاری از کشورها، وقتی پلیس در شهری با یک تبهکار فراری برخورد می کند در اولین اقدام، ضمن همکاری با بخش های مختلف پلیس و جلب همکاری کارشناسان، خانواده ها را از وجود یک تبهکار فراری آگاه می کند و ضمن هشدار به خانواده ها، از شهروندان برای دستگیری مرد جانی کمک می خواهد.

دیرزمانی است که در تهران و برخی از شهرها، تکرار وقایع تلخ و ناگواری چون فجایع اخیر، امنیت اجتماعی بانوان را به خطر انداخته است. به گفته فرمانده نیروی انتظامی، همان گونه که می توان با کاربرد شیوه یی جدید، چهره های نیمه پوشیده را هم شناسایی کرد، پلیس باید در مبارزه یی قاطع، در شناسایی و دستگیری ربایندگان زنان و دختران چنان عمل کند که در اجتماع، بستری امن برای بانوان فراهم آید. اما اذعان داریم که تنها مبارزه پلیس در این امر کافی نیست، مسوولان سازمان های فرهنگی و اجتماعی، از جمله آموزش و پرورش برای پیشگیری از جرم، وظایف خطیرتری برعهده دارند، مخصوصاً در برابر نسل جوان.

 

* جام جم

روزنامه جام جم در یادداشت خود با عنوان "در راه والیبال ایده‌آل "به قلم مصطفی کارخانه آورده است:‏ در یک قدمی رسیدن به آرزوهای بزرگمان در والیبال هستیم و باید این واقعیت را در نظر بگیریم که والیبال ایران در مرز جهانی شدن است. هرچند برای جهانی شدن، هنوز باید طی طریق کنیم اما مسیر، راهی سنگلاخی و غیرقابل دسترس نیست.

خوب به یاد دارم در زمانی والیبال ایران را به باد انتقاد می‌گرفتند که چرا تیم‌های نوجوانان و جوانان ما در سطح جهان بر سکو‌های قهرمانی قرار می‌گیرند، اما در بزرگسالان حرفی برای گفتن ندارند.

واقعیت این است که فدراسیون والیبال راه درستی را در پیش گرفت تا با میدان دادن به جوانان، امروز در جام قهرمانان جهان ، این جوانان شایسته به پختگی رسیده و در مقابل برزیل غول والیبال جهان تحسین همگان را برانگیزند.

بی‌شک اگر سرمربی برزیل لب به تعریف از والیبال ایران می‌گشاید واقعیت‌ها را دیده و کسانی که اهل فن هستند ، می‌دانند که گیم گرفتن از برزیل یعنی چه؟

امروز والیبال ایران دیگر یک حریف از پیش باخته برای هیچ تیمی نیست و در هر دیدار برای بازی کردن به میدان می‌رود؛ وقتی هم هدف بازی کردن باشد، درصد اشتباهات کم و کمتر می‌شود و برعکس آن، هر زمان احساسات در بازی ما برتری داشته و اعتماد به نفس نداشته‌ایم چیزی جز شکست نصیبمان نشده است!

هرچند دیروز مقابل ژاپن باختیم، اما فراموش نمی‌کنیم ژاپن از حمایت آن همه تماشاگری برخوردار بود که یک‌ نفس نام کشورشان را فریاد می‌زدند، با وجود این باز هم خیلی عذاب کشیدند تا میلی‌متری بر ما پیروز شوند.

شاید اگر بازیکنان تیم ملی به این نکته توجه می‌کردند که در مصاف با حریفی که همسطح ماست نباید سرویس ریسکی زد و در مقابل به سرویس‌های تاکتیکی روی می‌آوردیم، 8000 ژاپنی با بهت سالن مسابقه را ترک می‌کردند.

به هرحال شکست از ژاپن چیزی از ارزش‌های تیم ایران نمی‌کاهد، تیمی که باز هم این حرف مرا ثابت کرد که مربیان ایرانی می‌توانند برای ما افتخار کسب کنند و حسین معدنی به بهترین شکل بر این ادعا مهر تایید زد.

اعتقاد راسخ دارم مربی خارجی به روحیات و احساسات ما ایرانی‌ها اشراف ندارد و نمی‌تواند تیم‌های ملی ما را آن طور که مربیان با دانش ایرانی از عهده آن بر‌می‌آیند، به قله‌های موفقیت برساند.

درخت والیبال ایران تازه به بار نشسته و نباید رهایش کرد. باید به این رشته رسید و حمایت بیشتری از آن کرد. بازیکنانی چون زرینی، موسوی، محمد کاظم، معروف، کمالوند، علیزاده، نادی و به طور کلی همه اعضای تیم در اوج پختگی قرار دارند. این پختگی به برکت وجود برنامه‌ریزی و حضور بیشتر آنها در عرصه‌های جهانی حاصل شده است موضوعی که خود به خود اعتماد به نفس را بالا می‌برد.

امروز تیم ما در دفاع سرعتی جزو بهترین هاست، خوب اسپک می‌زند و خوب بازی می‌کند. همه این فاکتورها نشان می‌دهد که ظرفیت والیبال ما خیلی بیشتر از اینهاست و فدراسیون والیبال باید با‌برنامه‌تر، راهش را ادامه دهد.

امروز در یک قدمی جهانی شدن هستیم و می‌توان در صورت حضور در لیگ جهانی درخشید، پس نباید این فرصت طلایی را از دست داد. باتوجه به این‌که تازه راه خود را در این رشته پیدا کرده‌ایم، باید با قدرت و با برنامه به سوی جایگاه‌های بهتر به جلو حرکت کنیم.

*مربی و کارشناس والیبال

 

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان " جای خالی همگرایی در جهان اسلام " به قلم محمد کاظم انبارلویی آورده است:رهبران27 کشور عضو اتحادیه اروپا «هرمان فون رامپوی» را به عنوان رئیس جمهور اتحادیه اروپا برگزیدند. وی قرار است طی5/2 سال آینده جلسات شورای اروپا را مدیریت کند.

رهبران27 کشور عضو اتحادیه اروپا «هرمان فون رامپوی» را به عنوان رئیس جمهور اتحادیه اروپا برگزیدند. وی قرار است طی5/2 سال آینده جلسات شورای اروپا را مدیریت کند.

سران اتحادیه اروپا همچنین تصمیم گرفتند ریاست عالی امور خارجی و سیاست امنیتی اروپا را به خانم بارونس کاترین اشتون واگذار کنند. رئیس جمهور اروپا به طبقه راست میانه تعلق دارد و یک دموکرات مسیحی است و رئیس سیاست خارجی اروپا یک چ‘ گرای میانه است، بدین ترتیب نوعی توازن در این انتخاب رخ داده است.

مدیریت تعامل در جامعه ناهمگون500 میلیون نفری اتحادیه اروپا متشکل از27 کشور با تنوع قومی، نژادی، زبانی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی همچنان به پیش می رود و تنها چند روز دیگر به اجرایی شدن پیمان لیسبون باقی مانده است. اروپا اکنون مشغول باز تعریف مناسبات خود با جهان و نیز مناسبات درونی خود است. اینکه رهبران کنونی اروپا چقدر توفیق در مدیریت ایجاد کشور واحد، اقتصاد واحد، سیاست واحد و.... داشته باشند، باید چشم به آینده دوخت. چندی پیش آلمان ها بیستمین سالگرد فرو ریختن دیوار برلین را با حضور رهبران جهان بویژه آمریکا و روسیه جشن گرفتند. دوروز پس از مراسم بیستمین سالگرد فرو ریختن دیوار برلین، مرکل صدراعظم آلمان به دعوت سارکوزی به پاریس رفت تا در مراسم نود و یکمین سالگرد شکست آلمان از فرانسه در سال1918 شرکت کند. اروپایی ها دو جنگ بزرگ خانمانسوز را در قرن بیستم تجربه کردند میلیون ها تن در این دو جنگ کشته شدند. جنگ جهانی دوم نقش اروپا را به عنوان جایگاه مرکز ثقل قدرت در جهان کاهش داد. آتش جنگ، تفرقه، خشونت و نقض حقوق بشر از اروپا به کل جهان صادر می شد.

خرد جمعی در اروپا حکم می کرد آنها با تجربه دو جنگ جهانی اختلافات را کنار بگذارند و به سمت اتحاد و همگرایی پیش روند و تعریف جدیدی از باز تولید قدرت خود در قرن بیست و یکم بدهند.

سوال این است که اتاق فکر این همگرایی کجاست و تئوری وحدت آنها چیست؟

طی سه قرن اخیر اروپایی ها مرکز تولید فکر برای جهان سوم بودند. کمونیسم، لیبرالیسم، فاشیسم و... از جمله فرآورده های فکری آنان بود که توسط برخی روشنفکران جهان سوم نشخوار می شد. این فرآورده های فکری باعث تفرقه و تشتت بین مردم کشورها بویژه مسلمانان بود. اکنون چه شده است که آنها با همین فرآورده های فکری نه تنها باعث اتحاد و همگرایی در تک تک کشورهای خود شده اند بلکه در27 کشور اروپایی وحدت و همگرایی پدید آورده اند؟

مدیریت رقابت در درون یک کشور به گونه ای که به وحدت ملی آسیب نرسد امری بسیار دشوار است آنها چگونه در بین27 کشور که هر کدام داعیه ای در اروپا و جهان دارند، توانستند همگرایی ایجاد کنند و پایه های این همگرایی را در کشور واحد پارلمان واحد، پول واحد، سیاست خارجی واحد و... متجلی نمایند.

به نظر می رسد فواید فرآورده های فکری در اروپا را که منشاء چنین امر بزرگی شده، برای خودشان ذخیره کردند و رمز و راز آن را به ما نگفتند اما مرتب در صدور ضایعات فکری خود به کشورهای جهان سوم بویژه جهان اسلام توسط سرویس های جاسوسی خود و نیز فریبخوردگان و عناصر غافل اصرار ورزند.

وقت آن است که مسلمانان جهان با درک موقعیت کنونی خود و بویژه رویدادهایی که در اروپا می گذرد، یک فرمول دقیق برای همگرایی خود پیدا کنند. وقت آن است که روشنفکران جهان اسلام از ایسم ها و ایست های غربی فاصله بگیرند و با اعتصام به حبل الله وحدت و همگرایی خود را تضمین کنند. این روزها که در مکه مکرمه و مدینه منوره به بهانه برگزاری کنگره عظیم حج، نخبگان مسلمان از سراسر جهان اسلام گرد آمده اند، بهترین فرصت برای بازخوانی مناسبات مسلمانان جهان با هم و باز تولید وحدت و همگرایی است.

هر ندایی که در فضای توحیدی جهان اسلام بخواهد در میان امت اسلام تفرقه و جدایی بیفکند باید کنترل، مهار و هدایت شود.

ما دارای خدای واحد، قبله واحد و کتاب واحد و پیامبر واحد هستیم. همین ها کافی است که مجد و عظمت مسلمانان را احیا کنیم و در سایه وحدت و همگرایی جبهه واحدی در برابر دنیای کفر و الحاد قرار دهیم.

 

* کیهان

روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "تیغ صعده برحلقوم وهابیت " به قلم سعداله زارعی آورده است: تحولات یمن به سمت منطقه ای شدن پیش رفت و بعید نیست که به زودی دارای ابعادی بین المللی گردد. منطقه ای و بین المللی کردن تحولات مربوط به جهان اسلام شیوه شناخته شده ای است که غرب و دنباله های منطقه ای آن دنبال می کنند و هدف آنان این است که نقش مردم و نیروهای داخلی را در کشورها کاهش دهند و تحولات را آنطور که می خواهند مدیریت و هدایت نمایند.

در 10روز گذشته، عربستان سعودی به این بهانه که مبارزان صعده به پایگاه «جبل الدخان» متعلق به عربستان حمله کرده اند با استفاده از انواع هواپیماها و بالگردها و نیز با اعزام حدود 13هزار نیروی زرهی و پیاده- که عمدتا از تیپ ویژه4 ارتش این کشور بود- وارد درگیری عملی با مردم ساکن در استان صعده گردید. در این درگیری دهها نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند و دهها خانه از مردم فقیر صعده ویران گردید. اما با این وجود، حوثی ها کماکان کنترل پایگاه جبل الدخان را در دست دارند. از آن طرف ارتش یمن که در جبهه غرب صعده شکست سختی خورده بود به سمت شرق صعده که از کوهستانهای با ارتفاع کمتری برخوردار است، هجوم بردند ولی در این منطقه- کتاف- نیز شکست خوردند و چند پادگان دیگر از این منطقه به تصرف حوثی ها درآمد. در ارتباط با تحولات یمن توجه به نکات زیر ضروری می باشد:

1- ورود علنی و عملیاتی عربستان به درگیری با شیعیان صعده به تنهایی از عجز دولت ملی عبدالله صالح و قدرت فزاینده مبارزان حوثی حکایت می کند در عین حال ورود عربستان سعودی به این درگیری از خامی مقامات ریاض هم خبر می دهد چرا که ورود ارتش کلاسیک به درگیری با چریک ها اگر کارساز بود، پیش از ارتش سعودی، ارتش یمن به آن نایل شده بود.

با این وجود ورود علنی و عملیاتی ارتش سعودی به درگیری با شیعیان می تواند اسماعیلی های جنوب عربستان که در سه استان مرزی جیزان، عسیر و نجران سکونت دارند را تحریک کند و به پشتیبانی عملی از شیعیان صعده وادارد شاید از همین رو بود که عربستان خیلی زودتر از آنچه دولت صنعا تصور می کرد به گفت وگوهای دیپلماتیک روی آورد و حتی زمزمه اعزام یک هیات سیاسی به ایران را سر داد.

2- برای ارتش کلاسیک، پیروزی در جنگ پارتیزانی متصور نیست، مگر آنکه در درون ارتش کلاسیک واحدهای چریکی تعبیه شده باشند و این واحدهای چریکی آنقدر قوی باشند که بر چریک های طرف مقابل غلبه کنند. با بررسی رفتار ارتش های صنعا و ریاض بنظر نمی آید چنین امکانی در اختیار دولت های عربستان و یمن باشد. در جنگ ارتش کلاسیک و چریک منافع طرف چریک در طولانی کردن زمان درگیری نهفته است این در حالی است که چنین نبردی برای ارتش کلاسیک هزینه های فوق العاده ای را به همراه داشته و روحیه نیروها را تضعیف می کند. در صحنه کنونی مبارزان صعده بر سلسله جبال یمن که از شهر کوچک طائف (در جنوب مکه) آغاز و تا شهر عدن امتداد دارد، کاملا تسلط دارند و از آن بعنوان منبع مهم عملیاتی، غذایی و... استفاده می کنند و می توانند سالها به مقاومت خود ادامه دهند کما اینکه سالهاست مقاومت می کنند. با این وصف پیروزی بر چنین نیرویی در مرز محال قرار دارد.

3- دامنه سیطره حوثی ها به نحو غیرمنتظره ای در حال گسترش می باشد. امروز هواداران این گروه از دهها هزار تن فراتر رفته اند و بر کل استان استراتژیک صعده- به جز شهر صعده- تسلط دارند. دو جاده مهم و استراتژیکی که صعده را به شمال و شرق این استان وصل می کند در اختیار آنان است، شیعیان صعده اینک بیش از 60 پادگان نظامی ارتش در استانهای صعده و عمران را در اختیار داشته و از نظر نظامی توانایی مواجهه با جنگ افزارهای نیروی هوایی را دارند.

4- روزی که درگیری های صعده آغاز شد، مبارزان حوثی روی دو نکته تاکید داشتند؛ رفع تبعیض از مردم صعده و اعطای آزادی های مذهبی. آنان می گفتند با وجود آنکه صعده ثروتمندترین استان یمن است ولی از سایر استانها فقیرتر می باشد و نیز می گفتند با وجود آنکه وهابی ها که بیشتر از یک درصد جامعه یمن نیستند از آزادی عمل زیادی برخوردارند و توانسته اند با سوء استفاده از فقر مردم، اکثر پست های حساس را در دولت و مجلس این کشور بدست آورند ولی گروههای شیعه که بین 40 تا 55درصد جمعیت یمن را به خود اختصاص داده اند در حاشیه به سر می برند و هیچ مشارکتی در حکومت ندارند اما اینک دایره خواسته ها فراتر رفته است آنان اینک خواستار پایان دادن به سیطره عربستان بر بخش هایی از سرزمین یمن -شامل سه استان و حدود 10 جزیره- می باشند و حکومت سکولارها را قبول ندارند. و همچنین خواستار برچیده شدن سیطره سیاسی غرب بر یمن هستند با این وصف باید گفت حکومت های عربستان و یمن با توسل به زور، عملاً فقط خواسته های مبارزان را توسعه داده و خود را در معرض فروپاشی قرار داده اند.

5- یکی از خطاهای یمن و عربستان به میان کشیدن پای ایران است. گاهی ادعاهای آنان علیه ایران بشدت خنده دار است مثلاً سعودی ها برای توجیه محاصره دریایی شمال یمن مدعی شدند «نیروهای امنیتی مشترک عربستان و یمن، پنج ایرانی سوار بر یک کشتی ایرانی که در حال حمل سلاح به سمت استان حجه بوده اند را دستگیر کرده اند» و نیز چند روز پیش سفیر یمن در لبنان در دیدار با سعدالدین حریری نخست وزیر این کشور مدعی شد اسنادی در اختیار دارد که نشان می دهد حزب الله لبنان به آموزش مبارزان صعده مشغول است. این در حالی است که از یک سو در یمن یک بازار رسمی خرید و فروش سلاح- از انواع سبک تا نیمه سنگین- وجود دارد و نیز تصرف نزدیک به 60 پادگان ارتش نیاز حوثی ها به اسلحه را برطرف کرده است و ایرانی ها هوشیارتر از آن هستند که دست به کاری غیرضروری بزنند. ادعای آموزش حوثی ها توسط حزب الله هم از بلاهت مخالفان آن خبر می دهد چرا که سابقه فعالیت های چریکی نبردهای الحوثی و هواداران احیاء نظام امامیه در یمن از سابقه فعالیت های چریکی حزب الله و شیعیان در لبنان بیشتر است، اولی یک سابقه 100 ساله و دومی حداکثر سابقه ای 30 ساله دارد.

دولت های ریاض و صنعا با میان کشیدن پای ایران دچار یک خطای استراتژیک شده اند چرا که شکست آنان به حساب شکست از ایران گذاشته می شود و این بر ابهت ایران می افزاید و به مخالفان داخلی آنان نیز قوت قلب می دهد، ضمن آن که دشمنی شناخته شده و عملی ایران اسلامی با آمریکا و اسرائیل باعث می شود مخالفت دولت های یمن و سعودی با ایران به حساب همراهی آنها با آمریکا و اسرائیل نوشته شود که اینگونه نیز هست.

6- جنگ فعلی مبارزان صعده در مردادماه امسال آغاز شده و اینک نزدیک به 4ماه از آن می گذرد. وقتی جنگ آغاز شد حوثی ها فقط به دروازه های شمالی صعده احاطه داشتند ولی اینک مناطق حرف سفیان- ورودی جنوبی- الملاحیط- ورودی غربی- و کتاف- ورودی شرقی- نیز در سیطره حوثی ها قرار دارد. آنان اینک حتی یک منطقه که تا چند هفته پیش در سیطره سعودی ها بود را آزاد کرده اند در مناطق عملیاتی حوثی ها نه یک سرباز ایرانی و نه یک گلوله ایرانی دیده شده و کمترین نشانه ای از علاقه ایران به آغاز یا ادامه درگیری ها دیده نشده و نمی شود، براین اساس به نظر می آید دولت یمن به جای اذعان به ضعف خود و تلاش برای حل و فصل داخلی مشکلات خود، پای ایران را به میان می کشد تا با جلب کمک های منطقه ای و بین المللی و با مرعوب کردن حوثی ها مشکل خود را حل کند و یا تخفیف دهد.

7- برخی از خبرها بیانگر آن است که دولت علی عبدالله صالح تلاش داشت تا از طریق دست زدن به قتل عام گسترده بر منطقه صعده سیطره یابد. این تصمیم پیش از آغاز درگیری های دوره ششم در مردادماه گذشته اتخاد شده است. پایه اصلی این عملیات بر متهم کردن حوثی ها به انجام عملیات های تروریستی علیه اتباع غرب و کشورهای همسایه قرار داشت.

اساساً حمله ارتش به مبارزان صعده در دوره اخیر با این بهانه دروغین شروع شد که حوثی ها 9 تبعه خارجی- شامل 7 تبعه آلمانی، یک تبعه انگلیسی و یک تبعه کره ای- را ربوده و سه تن از آنان را به قتل رساندند. یکبار نیز فرماندهی ارتش یمن با صراحت از ریشه کن کردن مبارزان صعده خبر داد ولی روند امور به گونه ای پیش رفت که اقدامات مشترک یمن و عربستان با دشواری زیادی مواجه گردید و به نظر می آید «فعلا» از دستور کار خارج شده است.

 

* جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "درباره آخرین سخن البرادعی " آورده است: نمایندگان کشورهای موسوم به گروه 1 +5 که اخیرا به طور آشکار تحت مدیریت آمریکا سرپرستی و هدایت می شوند در نشست خود در بروکسل ضمن بررسی پاسخ های غیررسمی هسته ای کشورمان به پیشنهاد غرب با تهدید ضمنی ایران نسبت به غیرقابل قبول خواندن عدم پاسخگویی از تهران خواستند هرچه سریعتر درباره انتقال فوری اورانیوم غنی سازی شده به خارج و معاوضه آن با اورانیوم تغلیظ یافته 20 درصدی جهت مصرف در رآکتور تحقیقاتی امیرآباد پاسخ مثبت بدهد .

در پی انتشار این بیانیه محمد البرادعی رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز که روزهای پایانی مسئولیتش را پشت سر می گذارد در کنفرانسی در لندن اظهار داشت : « بدون تعارف می گویم توپ های زیادی در زمین ایران است و تا پایان سال میلادی (آذر ـ دی ) باید به یک توافق درباره برنامه هسته ای برسیم . » وی در ادامه ضمن ستایش از مواضع باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و در مقام تقدیس و جاده صاف کنی سیاستهای آمریکا افزود : « حکومت آقای اوباما فرصتی مناسب برای تغییر در سیاستهای کنونی دنیا است . او برای حل مساله هسته ای ایران بسیار خلاق و عملگراست . شما رهبران ایران باید خود را درگیر یک دیپلماسی خلاق کنید. شما باید درک کنید که این برای نخستین بار است که یک رئیس جمهور آمریکا با تعهد کامل و بدون هیچ گونه شرطی و در کمال احترام می خواهد با شما صحبت کند; این فرصت را از دست ندهید. »

البرادعی در پایان اظهار داشت پاسخ شفاهی ایران را پاسخ قطعی ایران به پیشنهاد مبادله اورانیوم تلقی نمی کند چرا که در این پاسخ شفاهی یک نوع بی اعتمادی افراطی دیده می شود زیرا ایران خواهان مبادله اورانیوم در خاک خود پس از تحویل سوخت 20 درصدی است .

اظهارات اخیر رئیس آژانس بین المللی انژری اتمی که می تواند آخرین سخنان وی درباره فعالیت های هسته ای ایران تلقی شود و با لحن جانبدارانه ای از آمریکا و رئیس جمهور فریبکار این کشور همراه بود بطور طبیعی ایجاب می کند به وی گفته شود هرکس می تواند به میزان کوپن خود صحبت نماید و نباید پایش را از گلیم خود درازتر کند. برهمین اساس لازم است توجه آقای البرادعی و سیاست گذاران بالادستی وی را به موارد ذیل جلب کنیم :

1 ـ طرح انتقال بیش از دو سوم اورانیوم های غنی شده ایران به خارج از کشور که حاصل تلاش 20 ساله دانشمندان ایرانی است و پیشکش کردن آن به غربی ها در ازای وعده دریافت 116 کیلو اورانیوم 20 درصدی قابل قبول برای هیچ عقل سلیم و فهیمی نیست . اینکه مدعی هستند طرف مذاکره کننده ایرانی با کلیات این توافق در اجلاس وین موافقت کرده ادعای بی دلیلی است زیرا هیچکس حق ندارد دستاوردهای ملت ایران را در پوشش کسب یک موفقیت بزرگ در مذاکرات هسته ای تقدیم دشمنان انقلاب کند; دستاوردهائی که با هزینه سنگین و با پشت سر گذاشتن فشارها و تحمل ده ها تحریم و چند قطعنامه شورای امنیت بدست آمده است . قطعا این طرح تحمیل یک خفت بزرگ به ملت ایران است که مردم ما هرگز زیر بار آن نخواهند رفت . وقتی آمریکا رژیم صهیونیستی و مجموعه دشمنان نظام اسلامی که چشم دیدن استقلال و عزت ملت ایران را ندارند از این طرح و توافقات مورد نظرشان اظهار شادمانی کرده و آنرا به معنای پایان دادن به فعالیتهای هسته ای ایران می دانند می توان به این نتیجه روشن رسید که چنین طرحی بخشی از زنجیره توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی است . آنچه اکنون در زمینه هسته ای در اختیار ملت ایران قرار دارد حاصل سالها زحمات مدیران کشور و تلاش طاقت فرسای دانشمندان جوان و مقاومت ملت ایران است و روشن است که مردم بیدار ایران اجازه نخواهند داد تحت عنوان فریبنده « ارتقا فرآیند خودکفایی هسته ای » این دستاورد بزرگ که اکنون به افتخار ملی تبدیل شده تقدیم دشمنان انقلاب شود.

2 ـ بکار بردن این واژه که « اکنون توپ در زمین ایران قرار دارد » از عبارتهای کهنه است که سیاستمداران به هنگام لاف زدن و برای فرافکنی از آن استفاده می کنند و طبعا بکارگیری آن از سوی فردی که به عنوان اهرم سیاسی غرب علیه ایران مورد استفاده قرار گرفته فاقد وجاهت و کارآیی لازم است . از این جهت به آقای البرادعی توصیه می شود از توسل به واژه های پوچ و توخالی که معمولا از سوی کارشکنان مذاکرات سیاسی به استخدام در می آید خودداری کند. آقای البرادعی بهتر است در این آخرین روزهای مسئولیت خود از به زبان آوردن مطالبی که وجدان او را در دوران بازنشستگی آزار خواهد داد خودداری کند.

3 ـ آنچه به عنوان پیشه کردن « دیپلماسی خلاق » برای مسئولان و مدیران جمهوری اسلامی ایران توصیه شده در حقیقت اگر واقعیت خارجی داشته باشد توسط خود ایشان و نمایندگان گروه 1 +5 در مسیر مذاکرات در پیش گرفته شود ولی مردم ایران پس از 30 سال تجربه و محک زدن نهادها و سازمانهای بین المللی می دانند که منظور از « دیپلماسی خلاق » صرفا تن دادن به خواسته های نامشروع قدرتهای زورگو و گردانندگان پشت صحنه دیپلماسی جهانی است و اگر مسئولین کشوری به امیال آنها تن در دهند به آنها گفته می شود شما از بهترین و خلاق ترین دیپلماسی ها برخوردار هستید کما اینکه اکنون برای رژیم مبارک به خاطر نوکری برای آمریکا و دلالی برای صهیونیسم بین الملل چنین عنوانی توسط خود آمریکا و رژیم صهیونیستی بکار برده می شود. از نظر قدرت های سلطه گر ملت های آزاد و مستقل به خاطر اینکه زیر بار زورگوئی های آنها نمی روند از دیپلماسی فعال برخوردار نیستند! ملت ایران مایل است مستقل باشد و شما برای این ملت از هر عنوانی که مایل هستید استفاده کنید.

5 ـ آنچه به عنوان تغییر در سیاستهای آمریکا در سخنان آقای البرادعی از آن نام برده شده در حقیقت آشکارترین وجه و نمود بارز سیاه بازی و عوامفریبی سردمداران جدید کاخ سفید است که قصد دارند چند سالی به این ترتیب ملتهای به پا خاسته و ظلم ستیز را با این واژه های فریبنده مفتون سازند ولی برای ملت ایران که در طول 60 سال گذشته دولتهای متعدد آمریکا را تجربه کرده و سیاستهای خانمان سوز سلطه گرانه آنها را لمس نموده استفاده از این عبارتهای عوامفریبانه جاذبه ای ندارد. ملت ایران در چند ماهی که از عمر ریاست جمهوری آقای اوباما می گذرد هیچ تغییری در سیاستهای خصومت آمیز آمریکا مشاهده نکرده بلکه فقط آنرا در لفافه ای از کاغذهای رنگی و شعارهای بی پشتوانه یافته است .

6 ـ آقای البرادعی رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی آنچنان در مقام مدح و تبلیغ آمریکا و سیاستهای آقای اوباما برآمده که به نظر می رسد مسئول تبلیغاتی کاخ سفید هم در مقام مقایسه با آقای البرادعی قطعا کم خواهد آورد. مدیر کل آژانس درحالیکه هنوز کارمند یک سازمان بین المللی است لباس کارمندی کاخ سفید بر تن کرده و رئیس جمهور آمریکا را با واژه هایی ویژه و استثنایی از قبیل « خلاق » « عمل گرا » « متعهد » و « محترم » توصیف می کند صفاتی که آمریکائیهای رای دهنده به اوباما نیز آنها را در وی سراغ ندارند.

7 ـ آقای البرادعی از جمهوری اسلامی ایران به خاطر اینکه نسبت به رفتارهای آژانس و گروه 1 +5 بی اعتمادی نشان می دهد انتقاد می کند درحالیکه حتما می داند در گروه موسوم به 1 +5 کشورهایی عضویت دارند که برخی از آنها دشمنی با جمهوری اسلامی ایران را به حد نهایت رسانده و عملا خواستار سرنگونی این نظام در ایران هستند . این کشورها بیش از 50 سال در چپاول منابع ملت ایران و دشمنی با نظام منتخب مردم گوی سبقت را از یکدیگر ربوده اند و در چنین وضعیتی سخن گفتن از اعتماد نهایت ساده لوحی است .

در پایان یادآوری این نکته را لازم می دانیم که هدف از اشاره به موارد فوق اینست که به آقای البرادعی گوشزد شود که مردم ایران در این سالها که شما ریاست آژانس بین المللی انرژی اتمی را برعهده داشتید به خوبی دریافته اند در مسائل هسته ای و هر مقوله دیگری عقب نشینی از مواضع اصولی شان موجب طمع ورزی طرف مقابل خواهد شد و آنها با هر قدم عقب رفتن ما دو قدم جلوتر خواهند آمد و بر مطالبات غیرقانونی خود خواهند افزود. این واقعیتی است که در تاریخ روابط استعمارگران با ملت ها به اثبات رسیده و قابل تردید هم نیست . به همین دلیل ملت ایران از مواضع هسته ای خود بهیچوجه عقب نشینی نخواهد کرد.

 

* مردمسالاری

روزنامه مردمسالاری در یادداشت روز خود با عنوان " نگاه جنسیتی به دانشگاه ها "به قلم عماد برقعی آورده است: مدتی است که بحث جداسازی جنسیتی در دانشگاه های کشور دوباره مطرح شده است. دراین روزها برخی از مسوولا ن نظام آموزش عالی کشور تمام هم و غم خود را گذاشته اند تا به این موضوع رسیدگی کنند. از مصاحبه ها و گزارش های رسانه ها تا ارائه انواع آمار و نتایج پژوهش در لزوم تک جنسیتی کردن دانشگاه های کشور. در همین راستا روز جمعه نیز مصاحبه ای از مسوولا ن دانشگاه خواجه نصیر در رسانه ها انعکاس یافت. وی در سخنان خود با تاکید بر این دیدگاه که اختلا ط دختر و پسر تحت هر شرایطی فساد آور است به دفاع از تک جنسیتی شدن دانشگاه ها پرداخته بود. بحث ما در این جا بیش از آن که معطوف به میزان نادرستی این نوع نگاه به روابط دختران و پسران در جامعه باشد در نقد نگاه کلی به آموزش عالی است. این گونه نگاه ها به دانشگاه و دانش حاکی از یک اشکال اساسی در نگاه تصمیم سازان این حوزه است. این افراد با مقوله دانشگاه چنان برخورد می کنند که گویا تنها مساله اساسی در دانشگاه های ما روابط دختر و پسر است. انگار تنها مشکل در سیستم آموزش ما این است که ممکن است پسری با دختری در دانشگاه ارتباط برقرار کند یا به قول ایشان دختری در کلا س با یک نگاه پسری را بدزدد. این نوع نگاه ناخودآگاه این دید را نیز ترویج می کند که دانشگاه های کشور تنها کار کردشان ارتباط بین دختر و پسر است. اما در میان تمام تکاپوهای جنسیتی در تعریف دانشگاه ماهیت اصلی دانشگاه و دانش مغفول مانده است. نگاه جنسیتی به دانشگاه و دانشجو فراموش می کند که دانشگاه در واقعمکان دانش است. مکانی است برای کسب و تولید علم. هیچ گاه کسی هنگامی که از علم سخن به میان می آید یا قرار است از یک تئوری دانشگاهی برای بهبود زندگی بشر استفاده شود از جنسیت صاحب نظر سوال نمی کند یا از روابط شخصی او با جنس مخالف سخنی نمی گوید.

در این میان هم کسی سخنی از کیفیت آموزشی دانشگاه ها به میان نمی آورد. کسی نمی پرسد که دانشجویان دختر و پسری که سر کلا س ها نشسته اند از چه متونی و با چه کیفیتی استفاده می کنند یا چه کسی با چه سطح و دانشی به عنوان استاد به آنان چیزی می آموزد. مسوولی هرگز از سطح پایین مقالا ت و کتب علمی شکایتی ندارد و از رتبه های پایین علمی دانشگاه های ما سخنی نمی گوید. حتی برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت با بودجه های آن چنانی اجرا می شود تا مساله جنسیت را در دانشگاه ها مدیریت کند اما در مقابل چندان عزم کافی و طرح جدی برای نظارت بر کیفیت دانشگاه ها و محتوای علمی آنها و همچنین ارتقای سطح علمی دانشگاه ها وجود ندارد. دانشجویان به کمک کلا س کنکور و کتب رنگارنگ تستی به دانشگاه ها میآیند، چند سالی چندین میلیون از جیب دولت یا خانواده شان هزینه می کنند و در نهایت از دانشگاه خارج می شوند برخی می گویند که اگر دانشگاه ها تک جنسیتی شوند مشکلا ت آموزشی هم حل می شود این گروه خوب است که نگاهی جامع به برون داد علمی مجموعه دانشگاه های کشور داشته باشند. باید در نگاه برخی مسوولا ن نسبت به دانشگاه تغییرات جدی ایجاد شود. باید کسانی تصمیم گیر بخش دانشگاهی شوند که کارشناس امور علمی و پژوهشی و سر رشته دار دانش باشند نه صرفا نگاه جنسیتی. اگر این موضوع به واقعیت بپیوندد و نگاه دانش محور بر مدیریت آموزش عالی کشور حاکم شود بی شک بسیاری از دغدغه های اخلا قی مسوولا ن نیز رفع خواهد شد. چرا که در فضای علمی و انتقادی دیگر نگاه ما صرفا جنسیتی نخواهد بود و دانشجویان به همکلا سی هایشان نه به عنوان یک نفر از جنس مخالف که از دید یک همکار علمی که وظیفه ای مشترک در قبال پیشبرد دانش دارند نگاه خواهند کرد.

 

* جوان

روزنامه جوان در یادداشت امروز خود با عنوان "چرا بسیج مستضعفین " به قلم عبدالله گنجی آورده است: بازگشت عنوان سازمانی «بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» به «بسیج مستضعفین» که درحکم انتصاب رئیس این سازمان توسط مقام معظم رهبری قطعیت یافت، تحلیل‌ها و چراهای متفاوتی را به همراه داشت. این چراها در عرصه نقادی نبود اما بازگشت مفهومی آن بعد از گذشت 30 ‌سال از انقلاب اسلامی، نیاز به تبیین و توضیح مسؤولان محترم بسیج دارد. با گذری به نامگذاری اولیه بسیج توسط حضرت امام (ره)، در حد بضاعت به چرایی این بازگشت اشاره خواهیم کرد.

1ـ تشکیل اولیه بسیج توسط حضرت امام (ره) با عنوان «بسیج مستضعفین» صورت گرفت. هنگام تأسیس بسیج مستضعفین، سخنی از الحاق آن به سپاه در میان نبود و مباحث مختلفی بر سر اداره این نهاد صورت گرفت و نهایتاً در تیرماه 59 مجلس شورای اسلامی الحاق آن را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصویب نمود. به رغم تصویب مجلس شورای اسلامی، الحاق عملی بسیج مستضعفین به سپاه، تا دی ماه همان سال به طول انجامید و شروع جنگ تحمیلی در حد فاصل تصویب و الحاق اتفاق افتاد.

2 ـ برخی بر این عقیده‌اند که واژه «استضعاف» به معنی فقر اولیه نیست و برای افراد یا جماعت و ملتی به کار برده می‌شود که به فقر کشیده شده‌اند و ابتدا به ساکن اینگونه نبوده‌اند. لذا کاربرد این واژه را در بدو پیروزی انقلاب امری پسندیده و قابل دفاع می‌دانند اما اکنون استضعاف در کشور مفهوم اولیه خود را از دست داده است. علاوه بر آن اگر «مستضعفین» را به مثابه «گفتمان» به کار گیریم، حدود 40 درصد جامعه ما در این دایره جای نمی‌گیرند در حالی که بسیاری از آنها عضو و علاقه‌مند به بسیج هستند.

3ـ در تبیین چرایی بسیج مستضعفین، ابتدا باید مفهوم آن را از قالب‌های ذهنی فعلی بیرون کشید. واژه مستضعف نیز همانند واژه «عدالت» به صورت ناخودآگاه، ذهن آدمی را به حوزه اقتصاد و محرومیت اقتصادی سوق می‌دهد. لذا باید مفهوم مستضعف را به عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی تسری داد و جامعیت آن را بازتولید نمود.

4 ـ به نظر می‌رسد هدف اصلی حضرت امام (ره) از کاربرد واژه مستضعفین جهت بسیج، ابعاد مختلفی را در بر می‌گیرد که تاکنون نسبت به تبیین آن اقدام مؤثری صورت نگرفته است. از جمله این دلایل می‌توان به:

1ـ 4ـ بسیج از دیدگاه امام (ره) «منحصر به ایران اسلامی نیست» لذا هر انسان مظلومی که در سراسر جهان به استضعاف کشیده شده است و مغضوب دیکتاتورها و استکبار جهانی است، عضوی از «جامعه جهانی بسیج» است، لذا گفتمان امام (ره) مبتنی بر قطب‌بندی دوگانه استضعاف ـ استکبار بود و این آرایش، ضمن دائمی بودن، مرز و جغرافیا نمی‌شناسد.

2 ـ 4 ـ در اندیشه امام (ره) رفاه و مبارزه با هم همسویی ندارند. به اعتقاد وی «کسانی که معتقدند مبارزه و رفاه با هم قابل جمع‌اند آب در هاون می‌کوبند» لذا شعاع و جغرافیای حضرت امام (ره) جهت مبارزه جهانی علیه استکبار، عالم مستضعفین است و پا برهنگان مدنظر امام (ره) در این مبارزه فقط فقرای اقتصادی نیستند، چرا که سرمایه‌های ملی و هویتی و فرهنگی ملت‌ها امروز به همان سان که منابع اقتصادی و قدرت سیاسی آنان در چنبره استکبار گرفتار آمده، به غارت رفته است.

3 ـ 4ـ در نگاه اعتقادی امام (ره) و تشیع و در عهدی که خداوند در قرآن بر آن تأکید کرده است، مستضعفین وارث حقیقی زمین‌اند. بنابراین بسیج مستضعفین در زمان غیبت منجی به دنبال تحقق و آماده سازی این «وراثت» است. در گفتمان دینی و شیعی تا زمانی که «نجعلهم‌الائمه» از قوه (غیبت) به فعل (ظهور) منجر نشود، جهانیان در استضعاف به سر خواهند برد. بر اساس این نگرش، رفاه مادی و اجتماعی هم اگر صورت گیرد باز جامعه جهانی در انتظار منجی که دشمن مستکبرین است خواهد بود و برای تحقق «نجعلهم الوارثین» تلاش می‌نماید.

بنابراین بسیج مستضعفین متشکل از فقیران اقتصادی نیست، بلکه متشکل از همه کسانی است که جهت تحقق «ونریدان نمن علی‌الذین استضعفوا فی‌الارض» تلاش می‌نمایند. نقش ایران اسلامی در این میان چیست؟ ایران امروز زایشگاه و مهد اولیه این حرکت جهانی است و عالم مستضعفین را برای برافراشته شدن این پرچم صلا می‌زند. به تعبیر سید شهیدان اهل قلم، ایران امروز مرکز آن نور مقدسی است که در ظلمات این عصر درخشیدن گرفته است و فردای تاریخ را تا عصر عدالت جهانی روشن خواهد نمود. چرا در ایران امروز، بسیج متولی فراخوانی مستضعفین عالم برای ایجاد حکومت آنان بر زمین است؟ برای پاسخ به این سؤال باید به ارتباط رهبر وارثین و بسیج پرداخت زیرا نباید شک نمود که بهترین یاران او در میان بسیجیان هستند. سید شهیدان اهل قلم در این باره می‌نویسد: «بسیج قبله آمال همه کسانی است که حقیقت انتظار موعود را دریافته‌اند و می‌دانند که جز این راه، هر چه هست، نقش خیال بر آب باطل زدن است. بسیجی‌ها دلباخته حق‌اند و ما دلباخته بسیجی‌ها. آنها سربازان امام زمان (عج) و پیوستگان به او هستند. تو اگر در جست‌وجوی موعود خویش هستی او را در میان سربازانش بجوی. بسیجی خود را در نسبت میان مبدأ و معنا می‌بیند و انتظار موعود و با این انتظار هویت تاریخی انسان را باز می‌یابد. او آسایش تن را قربانی کمال روح می‌کند و خود را نه در روز و ماه و سال و شهر و کوچه و خیابان که در فاصله میان مبدأ و موعود تاریخ باز می‌شناسد و برای مبارزات بعدی آماده می‌شود.» پارامترهای مهمی همچون جهانی خواندن بسیج توسط امام (ره)، استمرار استضعاف تا ظهور منجی عدالت‌گستر و لزوم گفتمان‌سازی در مقابل جبهه استکبار از جمله دلایل نامگذاری «بسیج مستضعفین» است. درواقع چیزی عوض نشده است، دیروز بسیج مستضعفین در جنگ سخت می‌جنگید و امروز وارد جبهه جنگ نرم می‌شود. جبهه تغییر کرده است اما عنوان باید ثابت بماند. بسیج مستضعفین به مثابه گفتمان و میقات مظلومین علیه مستکبرین است و تا مبارزه هست جبهه مستضعفین نیز هست و تا منجی نیامده رسالت از دوش هیچ کس برداشته نمی‌شود.

 

* گسترش صنعت

روزنامه گسترش صنعت در سرمقاله خود با عنوان "اوباما و تهدیدی پر هزینه برای جهان " آورده است:‏ این گفته از «باراک اوباما» رئیس‌جمهوری آمریکا در سفر به سنگاپور که اظهار کرده است «آمریکا قدرت بازدارندگی هسته‌ای خود را در تامین صلح آسیا به‌کار می‌گیرد»، به صراحت و آشکارا تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی است.

گرچه اوباما مخاطب صحبت خود را روشن نساخت، اما روشن بود که او انگشت تهدید خود را متوجه چین و کره شمالی کرده است، حال آنکه برآورد استراتژی‌ها حاکی از آن است که اسرائیل و زرادخانه مخفی هسته‌ای‌اش اولین و اصلی‌ترین تهدید هسته‌ای نه فقط برای آسیا که برای تمامی جهان است. اوباما در بدو تصدی ریاست‌جمهوری آمریکا و برخلاف سنت اسلاف خود، فشارهایی را متوجه تل‌آویو برای علنی‌سازی برنامه‌های پنهان هسته‌ای‌اش کرد که با واکنش شدید لابی صهیونیسم در آمریکا مواجه شد و پس از آن دیگر در این‌باره سخنی نگفت.

«جیمی کارتر» رئیس‌جمهوری اسبق آمریکا در کتابش «‌فلسطین؛ صلح و نه تبعیض نژادی» در توصیف عمق نفوذ صهیونیسم در نظام سیاسی آمریکا می‌نویسد: «هیچکس در آمریکا از اسرائیل انتقاد نمی‌کند. این مساله که کسی عقیده‌ای خلاف دولت در خصوص خاورمیانه یا در دفاع از حقوق مردم فلسطین و خروج اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی داشته باشد، در آمریکا غیرقابل قبول است. حامیان اسرائیل در آمریکا نقشی بسیار کلیدی در روند سیاسی جهان بازی می‌کنند.» ‌تطبیق سخنان اوباما در سنگاپور با برآورد و اصول ثابت علم استراتژیک نشان می‌دهد که او به اصل اساسی «کفایت منطقی» توجه نکرده است. در نظم نوینی که در حال جاری شدن در سطح جهان است، قدرت‌هایی مانند چین و روسیه و حتی ابرقدرتی مانند هند یا مینی ابرقدرت‌های تازه، نمی‌خواهند نه تنها قدرتی بعد از آمریکا که حتی هم عرض آن باشند! موضع‌گیری سخت چین در برابر آمریکا در روز شنبه این هفته در اجلاس اپک در سنگاپور که می‌توان آن‌را ادامه جنگ اقتصادی بخصوص شدت‌یافته ماه‌های اخیر میان دو کشور بر سر تعیین نرخ برابری پول چین با ارزهای عمده و سیاست‌های حمایتی آمریکا در برابر واردات کالاهای خارجی دانست، آمریکا را در موضعی قرار داده که نمی‌تواند دیگر ادعای قدرت اول بودن جهان را داشته باشد.

‌از منظر حقوق بین‌الملل و در تطبیق با مصداق‌های فصل «تهدید» اظهارات آقای اوباما در سنگاپور دایر بر بکارگیری توان هسته‌ای برای به گفته او تامین صلح آسیا، نقض صریح حقوق بین‌الملل و منشور ملل متحد و بخصوص فصل هفتم اساسنامه آن است که به ظاهر هم شده اجازه نمی‌دهد کشورها با اقدامات خود صلح و امنیت جهانی را به خطر بیندازند. اظهارات آقای اوباما از این رو که اقدامی آشکار علیه صلح و امنیت جهانی است و پیامدهای حال و آینده آن بخصوص از باب توسعه تسلیحات و بویژه سلاح‌های مخرب و کشتار جمعی، می‌تواند و باید با استناد به فصل هفتم اساسنامه ملل متحد مورد بررسی قرار گیرد. به موجب این فصل شورای امنیت سازمان ملل صلاحیت موظفی دارد وجود هر گونه تهدید علیه صلح – نقض صلح یا عمل تجاوز را احراز و از طرف‌های ذی‌نفع بخواهد اقداماتی را که شورای امنیت برای حفاظت از صلح ضروری می‌داند، یا مطلوب تشخیص می‌دهد، انجام دهند و شورای امنیت ‌می‌تواند هر اختلاف یا وضعیتی را که ممکن است منجر به اصطکاک بین‌المللی شود، یا اختلافی ایجاد نماید، مورد رسیدگی قرار دهد و برای حفظ صلح به اقدامات بایسته دست بزند.

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات