تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۳۸۸ - ۰۷:۳۷  ، 
کد خبر : ۱۳۲۰۷۲

جایگاه ایران در اپک گازی


احمد حاتمی‌یزد
سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اپک) در عمر چهل و چند سال خود شاهد فراز و نشیب‌های فراوانی بوده است. در اوج اقتدار، این سازمان بدنبال افزایش قیمت نفت و تامین حقوق عادلانه برای کشورهای صادر‌کننده بوده است. در سال 1979 کاهش عمده صادرات نفت ایران که پیش از انقلاب متجاوز از پنج میلیون بشکه در روز بوده موجب گردید که قیمتهای نفت خاورمیانه به رقم بی‌سابقه 45 دلار هر بشکه برسد. بلوک غرب به رهبری آمریکا برای مقابله با قدرت اپک دست به دو اقدام اساسی زد:
اول: با سرمایه‌گذاری در مناطق نفت‌خیز شمال اروپا و کشورهای تولید‌کننده غیر عضو اپک در آسیا و آفریقا وابستگی به نفت اپک کاهش یافت بنحوی که سهم کشورهای عضو از مجموع مصرف جهانی نفت به حدود 40 درصد تنزل پیدا کرد.
دوم: سرمایه‌گذاری عظیم در تحقیقات و کشف روش‌های کاهش مصرف انرژی و ترویج و تبلیغ آن در واحدهای صنعتی، تجاری، کشاورزی و مسکونی موجب گردید که از افزایش مصرف نفت در کشورهای صنعتی بشدت جلوگیری شود بنحوی که میزان کل مصرف همه بخشهای اقتصاد غرب در سال‌های 75 و 90 تفاوت چندانی نداشت. با توجه به نکات فوق عربستان بعنوان بزرگترین صادرکننده نفت در جهان، نگران کاهش سهم خود در بازار نفت اشاره گردید. ذکی یمانی در سال بیست و چهارم مسئولیتش در وزارت نفت عربستان، تغییر استراتژی اپک را مطرح و با سماجت آنرا پیگیری نمود. سیاست جدید، افزایش سهم بازار اپک بجای افزایش قیمت نفت بود. بدنبال خط مشی جدید بازار جهانی نفت شاهد کاهش شدید نفت تا حدود شش دلار در هر بشکه بود. اخیراً از سوی ایران پیشنهاد تشکیل سازمانی مشابه اپک، برای کشورهای صادرکننده گاز، دیگر، مطرح گردید. احتمالا با استقبال کشورهای صادرکننده گاز روبرو شود و در مدت کوتاهی، با اتکا به تجربه نیم رقم فعالیت نسبتا موفق اپک، این طرح نیز از شهرت و موفقیت بالایی برخوردار شود، هدف استراتژیک چنین سازمانی دست‌یابی به قیمت عادلانه گاز در بازار جهانی است، افزایش سهم ایران بابت گاز در بازار انرژی دنیا با سرعت مناسبی بطور طبیعی به پیش می‌رود زیرا گاز که یک انرژی پاک است که در رقابت دیگر انواع انرژی‌های رو به اتمام فسیلی از مزیت بالایی برخوردار است. موضوع نوشته حاضر بررسی این پیشنهاد در پرتو سه عامل عمده می‌باشد:
اول: تاثیر جغرافیای سیاسی کشورهای صادرکننده گاز
دوم: محتوا و ماهیت متفاوت قراردادهای گاز و نفت از نظر حقوقی و قیمت‌گذاری
سوم: محدودیتهای جدی در حمل و نقل گاز به بازارهای مصرف
الف: جغرافیای سیاسی
روسیه، ایران و قطر به ترتیب بیشترین ذخائر زیرزمینی گاز جهان را در اختیار دارند. روسیه 26 درصد، ایران و قطر هر کدام 18 درصد و در مجموع حدود 60 درصد ذخائر گازی جهان در قلمرو این سه کشور کشف شده است. قدرت و جمعیت این سه کشور متناسب نیستند، یکی در ردیف ابرقدرتهای جهان شناخته می‌شود، دیگری یک قدرت منطقه‌ای است و سومی‌با جمعیت بسیار اندک برای دفاع از سرزمین و امنیت خویش اتکا به نیروی نظامی‌آمریکا را بعنوان استراتژی ملی خود برگزیده است. اپک گازی یک سازمان اقتصادی عمده جهانی خواهد بود که اهدافش مغایر منافع آمریکا و اروپا است، جغرافیا و گرایش‌های متفاوت سیاسی این سه کشور با ماهیت چنین سازمانی سازگار نمی‌باشد زیرا روسیه بعنوان بزرگترین تولیدکننده نفت جهان می‌‌توانست پس از تشکیل سازمان اپک به آن بپیوندد. عضویت قطر نیز بدون رعایت نظر آمریکا قابل تصور نیست.
ب: حمل و نقل گاز
انتقال گاز از طریق خط لوله و حمل LNG با کشتی دو روش معمول برای تحویل گاز صادراتی به خریداران است. برای مسافت‌های دورتر از دو هزار و پانصد کیلومتر استفاده از خط لوله گاز اقتصادی نمی‌باشد و لازم است با کاهش دمای گاز تا منهای 161 درجه سانتیگراد و تولید LNG امکان حمل و نقل دریایی آن فراهم شود. طبعاً مفاد قراردادهای فروش از طریق خط لوله و LNG کاملاً متفاوت خواهد بود. نقطه تحویل گازی که از طریق خط لوله تعهد شده است قابل تغییر نمی‌باشد در صورتی که در قراردادهای فروش LNG، بندر و ترمینال تحویل گاز، می‌تواند با توافق طرفین تغییر کند و محموله کشتی‌های LNG به سوی بازارهای رقابتی با قیمت‌های بالاتری سوق داده شود. که این امر هنوز در بازار جهانی چندان مرسوم و معمول نگردیده است.
نفت خام قبل از پالایش و بعد از آن، موضوع معاملات متعدد در بازار تجارت انرژی است تک‌محموله‌های نفت خریداری شده، می‌تواند بصورت Spot چندین بار در بازار دست به دست شود. اما گاز خریداری شده طبق این قراردادها مجدداً در بازار جهانی مورد معامله قرار نمی‌گیرد. در بازار گاز خرید و فروش Spot بندرت انجام می‌شود. معاملات بصورت عمده مستقیماً بین کشورهای تولیدکننده و مصرف‌کننده صورت می‌گیرد در نتیجه قیمت‌ها یکنواخت نبوده و هر یک از قراردادها تابع شرایط خاص جغرافیایی دو کشور طرف معامله و وضعیت عرضه و تقاضای انرژی در مقطع تاریخی که قرارداد منعقد گردیده می‌باشد. قیمت گاز معمولا طبق فرمولی که در یکی از بندهای قرارداد آمده تعیین می‌گردد. این بخش از قرارداد هر پنج سال یکبار مورد تجدیدنظر قرار می‌گیرد. بنابراین تغییر فرمول قیمت گاز در فاصله زمانی بسیار طولانی، عملی است، در حالیکه فرمول قیمت در تجارت نفت بدلیل حجم عظیم معاملات بورسی هر روز دستخوش تغییرات عمده است. در چنین شرایطی دفاع از قیمت گاز بصورت جمعی توسط اعضا کشورهای صادرکننده گاز با صعوبت روبرو خواهد شد. هر تصمیمی ‌که توسط این سازمان گرفته شود در کوتاه‌مدت قابل اجرا نبوده و تحقق عملی آن احتمالاً پنج سال بطول می‌انجامد، مگر اینکه صادرکننده‌ای بخواهد برخلاف تعهدات، خود تحت قراردادهای بلندمدت، در اوج سرمای زمستان شیر گاز لوله‌های صادراتی را بسته و مصرف‌کننده را در شرایط اضطراری قرار دهد. آنوقت طرفین معامله، وارد مذاکرات حادی خواهند شد که نتیجه امر بسته به میزان وابستگی هر یک به دیگری دارد. کشوری مثل ترکمنستان، به رغم داشتن مخازن عمده زیرزمینی تنها یک راه برای صادرات گاز دارد، آن هم خط لوله‌ای است که از قلمرو روسیه می‌گذرد بنابراین بدون هماهنگی با مسکو هیچ اقدامی‌برایش متصور نیست. در برابر اقداماتی از این دست کشورهای مصرف‌کننده می‌کوشند منابع تامین گاز خود را تنوع بخشند و صرفاً به صادرکننده واحد متکی نباشند. بعنوان مثال اسپانیا می‌تواند علاوه بر خرید گاز از طریق خط لوله از الجزایر و لیبی، بخشی دیگر از نیاز خود را از خط لوله شمال اروپا و همچنین از طریق قراردادهای بلندمدت خرید گاز مایع LNG از آمریکای لاتین، نیجریه یا الجزایر تامین نماید. گاز مایع به کمک کشتی‌های مخصوص LNG به بنادر اسپانیا وارد شود.
ج: قیمت و قراردادها
نکته مهم و قابل توجه، اختلاف قیمت انرژی حاصل از گاز و نفت است، اگرچه برای تولید برق می‌توان از گاز و یا نفت در نیروگاهها استفاده کرد، اما قیمت تمام شده برق تولیدی بسیار متفاوت بود. واحد اندازه‌گیری قیمت در معاملات گاز در واقع واحد انرژی حرارتی به نام BTU یا واحد حرارتی بریتانیا British thermal unit است گفت: از طرفی میزان BTU که از مصرف هر بشکه نفت بدست می‌آید قابل اندازه‌گیری  و با واحد مشابه در صنعت گاز قابل مقایسه است. قیمت نفت در بازارهای رقابتی و چند بورس عمده نفت مانند لندن یا نیویورک تعیین می‌شود. در حالیکه باستثنای ایالات متحده سایر مناطق جهان فاقد بورس فعال و کارآمد در مبادلات گازی هستند. بازار معاملات گاز بصورت بورسی و رقابتی سازمان‌دهی نشده است، بهمین دلیل قیمت گاز در حال حاضر بسیار پایین‌تر از قیمت نفت می‌باشد. پیشنهاد تشکیل اپک گازی برای افزایش قیمت آن تا سطح قیمت نفت و یا بالاتر از آن امیدهایی را بوجود می‌آورد که تحقق آن مستلزم همکاری تنگاتنگ صادرکنندگان عمده گاز است. نروژ و کانادا در حال حضار در رتبه‌ دوم و سوم صادرات گاز جهان را دارند و هر یک به دلائلی از این پیشنهاد استقبال نخواهند کرد.
د: صادرات گاز به جای نفت
از نظر ذخائر زیرزمینی گاز در رتبه دوم قرار دارد تصریح کرد اما ایران از ترکمنستان گاز وارد می‌نماید و به ترکیه و ارمنستان نیز گاز صادر می‌نماید. میزان صادراتی ایران در مقیاس جهانی بسیار ناچیز و نزدیک به صفر تلقی می‌گردد در مقایسه با میزان واردات منفی می‌باشد. بعبارت دیگر ایران بصورت ناخالص نه تنها صادرکننده نبوده بلکه در زمره کشورهای واردکننده گاز محسوب می‌شود. چنانچه برنامه‌ریزی مناسبی توسط مسئولان امر صورت پذیرد ایران می‌تواند طی ده سال آینده موقعیت بسیار ویژه‌ای در بازار جهانی صادرات گاز کسب نماید. زیرا صدور گاز از طریق خط لوله‌های متعدد غرب کشور به اروپا و از جنوب به هند و پاکستان امکان‌پذیر است. علاوه بر این دسترسی ایران به بازار چین و ژاپن در خاور دور نیز از طریق دریا و صادرات LNG دارای توجیه اقتصادی می‌باشد. ایران قادر است در بازار جهانی گاز نقش عمده‌ای ایفا نماید. کسب سهمی‌ از بازار مصرف آسیا و اروپا و خاور دور و تامین انرژی مورد نیاز آن‌ها باعث می‌شود توسعه اقتصادی این کشورها به حسن رابطه با ایران منوط و مشروط گردد. وابستگی بیشتر کشورهای صنعتی به منابع انرژی ایران موجب تحکیم امنیت کشور و افزایش قدرت دفاعی ایران خواهد شد. در آن صورت هیچ کشوری با اقدامات خصمانه آمریکا که امنیت ایران را به خطر اندازد موافقت نخواهد کرد زیرا چنین اقداماتی توسعه اقتصاد جهانی را به مخاطره می‌اندازد. هرگونه تعلل و تردید در این زمینه، ایران فرصت‌ها از دست می‌‌رود و قطر که در مالکیت مخازن پارس جنوبی خود را با ایران شریک میداند جایگاه برجسته‌تری پیدا می‌کند. یک موسسه تحقیقاتی آمریکایی، بررسی‌های دقیقی در مورد روند درآمد صادرات نفت ایران به عمل آورده و پیش‌بینی کرده است که طی 10 سال آینده میزان ارز حاصل از صادرات نفت به صفر نزدیک می‌شود. این سخن چندان بی‌پایه و نسنجیده نیست هر چند که شنیدن آن برای ایرانیان که هفتاد سال به زندگی در اقتصاد نفتی و تک محصولی عادت کرده‌اند بسیار ثقیل است. اما رشد بی‌رویه مصرف بنزین و سایر فرآورده‌های نفتی در ایران لاجرم حجم نفت باقیمانده برای صادرات را کاهش می‌دهد. از طرف دیگر به دلیل تولید روزانه و برداشت روزانه 4 میلیون بشکه نفت خام، و سطح فشار مخازن نفتی کشور کاهش می‌یابد. افت فشار به مرور زمان موجب می‌شود که تولید روزانه نفت از چاههای موجود کمتر شود. در برنامه چهارم توسعه اقتصادی سرمایه‌گذاری لازم برای افزایش تولید به سطح 5 میلیون بشکه در روز پیش‌بینی شده است. دستیابی به این هدف نه تنها آسان نخواهد بود بلکه از نظر بسیاری از مسئولان دولت فعلی غیرممکن است. گزینه پیش روی ما کاهش تولید طی 10 سال آینده است. تولید کمتر به میزان 5 درصد در سال در کنار افزایش مصرف به میزان 7 درصد در سال همچون موریانه به جان صادرات نفت افتاده و موجب از دست رفتن سریع درآمد ارزی کشور می‌شود. تنها امید باقیمانده برابر اقتصاد فردای ما سرمایه‌گذاری برای تولید و صادرات گاز است. ایران دارای منابع عظیم گاز می‌باشد که هنوز بطور کامل از آن بهره‌برداری نمی‌شود. میدان‌های گلشن و فردوس، پارس شمالی و پارس جنوبی از مشهورترین میادین گازی کشور می‌باشد.
اقتصاد مصرف گاز
اسراف بیش از حد ایرانیان در مصرف گاز یکی از موانع موجود بر سر صادرات گاز است. مصرف سرانه گاز در ایران چند برابر سرانه کشورهای صنعتی اروپاست. بیش از نصف آن برای گرمایش در واحدهای مسکونی و اداری بکار می‌رود و کمتر از نیم دیگر برای تولید برق یا سوخت واحدهای صنعتی صرف می‌شود. دولت و مجلس می‌توانند برای مصرف سرانه گاز مردم ایران سقفی معادل سرانه کشورهای صنعتی پیشرفته قائل شوند و آنرا بعنوان یک هدف استراتژیک مدیریت انرژی در کشور معرفی کنند و از برنامه‌ریزان بخواهند که استفاده از تکنولوژی‌های متناسب با این هدف را در احداث بناهای مسکونی معرفی و ترویج نمایند. امروز سرمایه‌گذاری برای تولید و استفاده از پنجره‌ها و شیشه‌های دو جداره یا مصالح ساختمانی عایق مانند پلاستوفوم در حال حاضر از نظر اقتصادی توجیه‌پذیر نیست. تغییر تکنولوژی ساختمانی بدون عزم و جزم دولت و مردم میسر نخواهد شد. مجامع حرفه‌ای مانند نظام مهندسی، سازمان بهینه‌سازی سوخت، واحدهای تولید صنعتی مصالح ساختمانی، وزارتخانه‌های صنایع، مسکن، نیرو و نفت همگی باید بر این امر مهم همسو هم‌قسم شوند. در حال حاضر ارزش گاز مصرفی کشور با قیمت‌های بین‌الملل بالغ بر شصت میلیارد دلار است. صرفه‌جویی در مصرف با استفاده از تکنولوژی‌های جدید، به هیچ وجه از گرمای خانه‌های مردم نمی‌کاهد ولی با فراهم ساختن امکان صادرات گاز و کسب درآمد ارزی می‌تواند موجب توسعه اقتصادی و افزایش رفاه عمومی ‌شود صادرات گاز جایگزین مناسبی برای جبران از دست رفتن درآمد نفت است. پیش‌بینی می‌شود صادرات نفت ایران طی 10 سال آینده به نصف امروز باشد. اجرای برنامه‌های فعلی توسعه میادین گاز، خود به 10 سال دیگر زمان می‌طلبد آنگاه امید می‌رود صادرات گاز ایران برابر با قطر و به حدود 78 میلیون تن برسد و درآمدی متجاوز از 30 میلیارد دلار برای کشور ایجاد کند، وقت آن رسیده است که دست‌ بکار شویم تا در سازمان اپک گازی که تشکیل می‌شود ایران هم بتواند با کسب عنوان صادرکننده عمده گاز جایگاه ویژه‌ای کسب نماید، در حالی که با کاهش صادرات نفت موقعیت این کشور در اپک فعلی تضعیف خواهد شد. مدیریت بخش نفت و گاز کشور می‌باید بسی چابکتر و کارآمدتر عمل کند تا چنین رویایی تحقق یابد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات