ترجمه حسن پویان
بعید است که نیکلاس سارکوزی وزیر کشور دولت محافظهکار کنونی فرانسه، آواز معروف خواننده فقید آمریکایی، ارنست تاب را شنیده باشد. او که با ژست و دلنگ و دولونگ کابویها به روی صحنه میرفت، چنین میخواند:
این آمریکاست،
یا عاشقش باش،
یا بزن به چاک!
این تصنیف در آمریکای 1970 به صورت آواز و آهنگی کلاسیک درآمد.
امروز، عین گفته سارکوزی که بازتاب وسیعی در جامعه فرانسوی یافته چنین است: "اگر کسانی وجود دارند که بودن در فرانسه آزارشان میدهد، لابد ترک فرانسه آزارشان نخواهد داد. در این صورت میتوانند از کشور ما بروند.
ولی یا فرانسه را دوست داشته باش، یا هری نه ترجیعبند تازهای است و نه سارکوزی آن را ساخته است. جبهه ملی فرانسه که یک سازمان دست راستی افراطی است، سالهاست که این کلمات را زمزمه میکند و با این کار تاکنون میلیونها رأی انتخاباتی در فرانسه به دست آورده است. در سالهای اخیر به خصوص وعده اخراج مهاجران خارجی از فرانسه، از شعارهای پرطنین جبهه ملی به رهبری ژان ماری لوپن بوده است.
سارکوزی که از او به عنوان نامزد احتمالی ریاست جمهوری در انتخابات سال 2007 نام میبرند، رهبری اتحاد برای جنبش ملی (UMP) راکه متعلق به بخش حاکم محافظهکاران فرانسوی است، در دست دارد. او را متهم کردهاند که در پشت شعار ضدیت با مهاجران میخواهد از مرداب دشمنی با آنها، آرای فرانسویان ضد مهاجر را صید کند.
عرض اندام جدید سارکوزی اگرچه ممکن است خوشایند عدهای از فرانسویان نباشد، ولی او طرفداران زیادی دارد که یاریاش میدهند.
علاوه بر فرانسه، تعدادی از دیگر کشورهای اروپایی نیز اکنون حضور مهاجران خارجی را در جوامع خود همچون مسالهای مینگرند که تاکنون پیامدهای بدی برایشان داشته و لازم است برای غلبه بر آن پیامدها، چارهای بیندیشند.
از زمان وقوع اتفاق خونبار 11 سپتامبر 2001 به این سو، حساسیت خصمانه نسبت به مهاجران علاوه بر محل وقوع حادثه ـ آمریکاـ در اروپا نیز تشدید شده است. در هلند، سیاستمداری به پیم فورتوین به کیفر آنکه گفت که هلند دیگر از مهاجران خارجی پر شده است، مورد سوءقصد قرار گرفت و کشته شد. واکنش هلندیان در بربر این ترور انتقامی بسیاری اثرگذار بود. خانم ریتا وردونک، وزیر امور مهاجران به نوبه خود از محافظهکارانی است که این اواخر نیرومندی تازهای در عرصه سیاسی به دست آوردهاند. در آلمان، خانم آنچگلا مرکل اعلام کرده که موافق با افزایش سختگیری در اعطای حق پناهندگی به کسانی است که هم مهاجرند و هم به رغم خارجی بودن، میکوشند مجوز اقامت در آلمان را به دست آورند.
اما گفتنی است که در اروپای غربی، کشورهای پیشرفتهای چون آلمان هنگامی به فکر مقابله با مساله مهاجران خارجی و یا محدودسازی امکانات ورودشان افتادهاند که خود گرفتاری دیگری به صورت مسائل جمعیتی یافتهاند. برای مثال، در آلمان، آمارهای تولد و مرگ و میر، نسبت نگرانکنندهای یافته است. جمعیت آلمان از یک سو در حال پیر شدن است و از دیگر سو بیش از بیش پیداست که برای اجتناب از خطر کمبود نیروی کار، پیشگیری از خدمات تولیدی در صنعت و افزایش بیکاری، چارهای جز پذیرش مهاجران خارجی وجود ندارد.
یک سیاستمدار آلمانی که نخواسته است نامش ذکر شود چندی پیش گفت: که از آغاز سال جاری (2006) تاکنون ده هزار تن از مهاجرانی ناگزیر به ترک آلمان شدهاند که صنایع کشور به هیچوجه خواهان از دست دادن آنها نبوده است.
در هلند، از سال2000 تاکنون بیش از 80 درصد از خارجیان خواستار پناهندگی کاسته شده است. برای نخستین بار از دهه 1960 تا امروز، شمار مهاجران خارجی که هلند را ترک گفتهاند، بر شمار آنهایی که وارد این کشور شدهاند، فزونی گرفته است. این وضع هر چند که هنوز هم طرفداران محافظهکار افراطی خانم وردونگ را شاد میکند، اما تبعات زیانبار انکار نکردنی برای اقتصاد و به ویژه تولیدات صنعتی هلند داشته است. یک متخصص امور مهاجرت در هلند به نام رینوس پیننکس (peninx) میگوید فضای سیاسی در کشور ما چنان برای مهاجران خارجی تحملناپذیر شده است که اشخاص باارزشی که به راحتی قادرند در بازارهای کار بسیاری از کشورهای پیشرفته صنعتی جذب شوند، در یکی دو سال گذشته هلند را ترک گفتهاند. این کارشناس که در دانشگاه آمستردام درس میدهد با افسوس نتیجهگیری کرده است که مهاجرانی که هلند را ترک گفتهاند، از کسانی نبودند که اقتصاد این کشور خواستار خروجشان بوده باشد.
در بریتانیا چندی پیش تونی بلر، نخستوزیر، استعفای وزیر کشور کابینه خود ـ چارلز کلارک ـ را نپذیرفت. کلارک هنگامی استعفای خود را درخواست کرد که مطبوعات لندن فاش کردند که به دستور او 1023 مجرم خارجی نه فقط از زندان آزاد شدهاند، بلکه به آنان فرصت داده شده که دوباره در جامعه بریتانیایی ادغام شوند. ارتکاب اعمالی چون قتل، تجاوز به عنف و... از جمله جرایمی بود که عوامل ارتکاب در بین آنان وجود داشتند. افشاگران معترض، چارلز کلارک را ملامت میکردند که چرا دستکم آن افراد را از بریتانیا اخراج (دیپورت) نکرده است. محافظهکاران انگلیسی که سخت در تلاشاند تونی بلر را از نخستوزیری ساقط کنند، در یک سال اخیر سعی زیادی کردهاند تا برای رسیدن به مقصود، از مساله مهاجران خارجی به عنوان یک ابزار خوشدست استفاده کنند. بر طبق نتایج یک نظرسنجی چندی قبل 59 درصد از مردم بریتانیا از طرحی پشتیبانی کردند که اگر تبدیل به قانون شود، راه ورود مهاجران خارجی به این کشور را به کلی مسدود خواهد کرد.
در فرانسه، مانوئل آشیلمان که از یاران نزدیک سارکوزی است، میگوید: در سال 2002 در انتخابات ریاست جمهوری، موضوع امنیت ملی هنوز مسالهای نهفته بود. اکنون اما با نگاه به افق آینده به روشنی پیداست که (همان مساله ـ این بار با عنوان موضوع مهاجران خارجی) مهمترین مساله مورد توجه رایدهندگان فرانسوی را تشکیل خواهد داد. آشیلمان میافزاید که به اعتقاد سارکوزی اینک وقت آن است که به صدای رسا از اموری چون عدم اعطای حق رای به مهاجران خارجی در فرانسه سخن بگوییم. پیشنهاد سارکوزی این است که فرانسه محدودیتهایی عقلانی و انسانی در برابر مهاجرت خارجیان ایجاد کند و به این محدودیتها لباس قانون بپوشاند.
ژان ماری لوین، رهبر جبهه ملی راست افراطی فرانسه که به وی دایناسور لقب دادهاند، اینک تبدیل به کسی شده است که میتواند سارکوزی را هنگام اندیشیدن به آرزوی کسب مقام ریاست جمهوری در 2007 دلواپس کند. در ماههای اخیر، بنا بر آمارهای حاصل از نظرسنجی، ناگهان 14 درصد دیگر بر محبوبیت شخصی ژان لوپن افزوده شده است.