تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱۳۸۸ - ۱۰:۰۶  ، 
کد خبر : ۱۳۲۹۳۶
میرحسین موسوی در گفت‌وگو با پایگاه خبری جماران:

به نفع کشور است که بر سر قانون اساسی اجماع کنیم


نخست وزیر دوران امام تاکید کرد:اجرای متوازن قانون می تواند همه را دور یک میثاق ملی جمع کند.
میرحسین موسوی در گفت وگو با پایگاه خبری جماران و در پاسخ به سوالی درباره بحث وحدت در کشور گفت: وحدت بخشی از رویکردی است که حضرت امام خمینی(ره) از اول انقلاب تا آخر عمرشان به آن توجه می کردند. امام کاملا توجه داشتند که مهمترین سرمایه ما وحدت ملی است و تلاش می کردند این وحدت در گسترده ترین شکل خودش وجود داشته باشد. مردم دور هم باشند. هیچ نوع متن مهمی از ایشان نمی بینیم که به این مساله تاکید نکرده باشند.
وی وحدت را همزاد قبول کثرت اندیشه های سیاسی و فکری در جامعه معرفی دانست و گفت: کثرت اندیشه ها و نظرات، امام را آزرده و پریشان نمی کرد بلکه اینها را به عنوان نعمتی برای جمهوری اسلامی می دانست. به نظر من، گاهی خود ایشان با مهر تاییدی که روی این مساله می نهادند اختلاف را به عنوان یک ضرورت مطرح می کردند که درخشنده ترین رفتار امام در این خصوص، رضایت کامل ایشان با تشکیل مجمع روحانیون مبارز است.
نخست وزیر دوران دفاع مقدس بحران های دهه اول را بهانه محدود کردن فضای سیاسی از سوی حاکمیت ندانست و گفت: در عرف ملی و جهانی، رهبری کشوری که انقلاب کرده و درگیر آشوب های داخلی و جنگ خارجی است، باید به این سمت گرایش داشته باشد که اندیشه ها و افکار مختلف را در یک کانال قرار بدهد و سعی کند یک اندیشه در کشور حاکم باشد، ولی امام با تاکیدی که روی تشکیل مجمع روحانیون داشتند، نشان دادند که وجود مستقل دو گروه مجمع روحانیون و جامعه روحانیت مبارک بوده و این کثرت ضروری است.
موسوی به فرازی از "منشور برادری" درباره باز بودن باب اجتهاد در نظام اسلامی اشاره کرد و خاطرنشان کرد: امام توجه داشتند که مبادا تکیه بر نظام ارزشی اسلامی و مباحث تام فقهی، منجر به این شود که اندیشه های دیگر و حتی خود این اندیشه ها خفه شوند و امکان بروز و ظهور پیدا نکنند. امام مدام تاکید می کردند که در زمینه های فقهی نظرات مختلفی گرداگرد مسائل گوناگون می تواند وجود داشته باشد.
وی ادامه داد: به نظرم می آید که این موضع گیری ایشان که خیلی صریح و روشن است، تنها جنبه فقهی ندارد و متوجه فقها نیست بلکه بیش از فقها، به نظر من دغدغه مردم مدنظر امام است که مبادا به دلیل طرح مباحث تنگ نظرانه این بحث ها، مردم در حصاری قرار گیرند که آزادی خود را از دست دهند. امام در باز بودن باب اجتهاد در جمهوری اسلامی، می فرمایند در مسائلی که ادعای اجماع هم شده است، اقوال مخالف وجود دارد. این مساله مهمی است. یعنی یک مساله فقهی وجود دارد که تا الان علما روی آن اجماع کرده اند.
بنابه فرمایش امام حتی در این مساله هم امکان اختلاف است. اگر دقت کنیم ایشان معتقد به یک نوع تسامح و مدارا است. فضا را برای مجتهدها باز می کند تا بتوانند بر اساس مسائل و رویدادهای جدیدی که در فضای مدرن در حال رخ دادن است، نظر دهند. نخست وزیر دوران دفاع مقدس خاطر نشان کرد: حتی امام به مردم عادی که فقیه نیستند و به نظرات کارشناسی فقها رجوع می کنند، پیام داده که نسبت به مساله خیلی تنگ نگاه نکنند و بدانند که اندیشه های گوناگون راجع به آن وجود دارد. موسوی معتقد است که اسلامی که امام به آن اشاره دارد اسلامی است که دائم با مسائل گوناگون جامعه درگیر است و نظریاتش در حال تغییر و متناسب با شرایط جدید است و در حال پاسخ به آنها است.
وی یادآور شد: قرآن، اسلام و انقلاب واژه هایی هستند که معانی سیالی دارند که بر اساس مسائل مختلف معانی گوناگون پیدا می کنند و حوزویان آشنا به مسائل و روشنفکرها، مسوولان، مجریان و مدیران که با اندیشه های امام جوش خورده اند با این نگاه می توانند مشکلات را حل کنند و گرنه یک حالت تنگ نظرانه همیشه حاکم خواهد بود.
نخست وزیر دوران امام ادامه داد: حضرت امام در رابطه با تنگ نظری و تحجر، با توجه به بروز برخی مسایل بارها صحبت کرده اند که شاید هنوز برخی از آن ها منتشر نشده باشد. ایشان توجه دارند که تکیه بر تحجر یا اصالت دادن به آن می تواند کشور را دچار بن بست کند.مواردی هست که امام اخطارهای شدیدی به برخی افراد دادند که ذهنیت تنگی داشتند و مواظب بودند که این مساله نظام را با بن بست مواجه نکند. موسوی تصریح کرد: این حلقه ها، واسط ارتباط امام با بخشی از قاعده جامعه بودند. یقینا افرادی که از طریق آقای موسوی خوئینی ها که امروز مورد اتهام و فحاشی قرار گرفته اند به امام وصل می شدند، از طریق آقای مهدوی کنی نمی توانستند وصل شوند. همان هایی که از طریق آقای مهدوی کنی به امام وصل می شدند و سخنان اینها از طریق ایشان به گوش امام می رسید یقینا نمی توانستند از طریق آقای موسوی خوئینی ها وصل شوند. این خودش یک روش خوبی بود. برای همین ایشان در مقابل حذف هر کدام از این چهره ها در گرداگرد خودش به سختی مقاومت می کرد و همه تا آخرین دم در کنار ایشان ماندند. حذف اینها، موجب اختلال می شد و این اختلافات را به بدنه اجتماعی می کشاند.
وی خاطرنشان کرد: حذف هر کدام از این چهره ها، به معنای حذف یک قاعده اجتماعی نبود، چرا که قاعده که حذف نمی شود، بلکه رابطه رهبری و بخشی از قاعده اجتماعی قطع می شد. به نظر می رسد این مساله غیر از اینکه بعد اعتقادی داشت، یک جنبه استراتژیک هم در ذهن امام داشت. ایشان هر کسی را که قصد خدمت داشت و نیت پاک داشت، در انقلاب اسلامی و نظام به نوعی مشارکت می داد.
موسوی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا شرایط امروز خطیرتر است یا شرایط آن دوران؟ خاطرنشان کرد: ما می توانیم از گذشته درس بگیریم، اما دو موقعیت دشوار را به سختی می توان روی هم انداخت و با هم مقایسه کرد. ما آن موقع تازه انقلاب کرده بودیم و تازه از سلطه رژیمی درآمده و رو به نظام جدیدی آورده بودیم. نظام سابق ریشه عمیق تاریخی داشت و اثر خود را در فرهنگ، سیاست، اجتماع و ساختارهای حکومت گذاشته بود. به علاوه حرکتی که انقلاب آغاز کرده بود برخلاف نظم موجود جهانی تلقی می شد و به خاطر همین دشمنان زیادی در سطح جهان بود که مشکلات زیادی مثل کودتای نوژه، شورش ها و حمله صدام برای ما به وجود آورده بودند. در سطح بین المللی هم حرکت های دیگری وجود داشت.
آنچه در این شرایط به ما قدرت می بخشید، وحدت و همدلی بر گرداگرد یک ایدئولوژی بسیار پیشرفته، مترقی و به روز و یک نوع صیانت از این وحدت در مقابل امواج فتنه هایی که می توانست این وحدت را مورد حمله قرار دهد، وجود داشت. وی افزود: در حال حاضر یقینا خطرهای آن موقع را به آن شکل نداریم اما اینکه الان احساس می کنیم آسیب پذیرتر شده ایم، به نظر من عامل آن مشکلات داخلی است. زمان جنگ به رغم همه مشکلات، احساس قدرت وصف ناپذیری می کردیم ولی الان چنین احساسی وجود ندارد.
موسوی معتقد است امروزه تساهل و مدارای جامعه نسبت به اندیشه های مختلف در سطح سیاسی بسیار کم شده است. آن موقع مشکلات اگر چه بیشتر بود، تحمل و سعه صدر هم بیشتر بود. اندیشه های مختلفی که با هم اختلافاتی داشتند می توانستند در کنار هم کار کنند ولی الان متاسفانه چنین حالتی وجود ندارد. نخست وزیر دوران دفاع مقدس در تبیین تفاوت های دهه اول و فضای فعلی کشور از حاکمیت ارزش های بنیادی در آن دوران یاد کرد که همه را برای اجرای سالم قوانین بسیج کرده بود.
وی خاطر نشان کرد: آن موقع اگر فساد اقتصادی مطرح می شد، سریع مورد توجه قرار می گرفت. کوچکترین فسادی، بزرگ دیده می شد. اگر در سطح دولتی گفته می شد که 10 هزار دلار گم شده و تکلیفش روشن نیست و مشخص نیست کجا هزینه شده، ممکن بود که منجر به سقوط دولت شود. در حالی که الان بحث میلیاردها دلار هست ولی هیچکس حساسیت نشان نمی دهد. من نمی خواهم کسی را متهم کنم اما اینها مسائلی را در کشور به وجود می آورد که ما را آسیب پذیرتر می کند. آن موقع دغدغه همه رسیدن به این مساله بود که همه مردم از نعمات و امکانات و از فرصت هایی که یک کشور و نظام می تواند داشته باشد، بهره مند بشوند و صادقانه این خدمات در اختیار همگان گذاشته شود. بحث، بحث مردم بود. متاسفانه امروزه این ارزش ها در اقتصاد و تجارت و فرهنگ فرق کرده است.
موسوی به هدفمند کردن یارانه ها اشاره کرد و گفت: همین لایحه هدفمند کردن یارانه ها اگر اول انقلاب بود، به این شکل طرح نمی شد. اصل این لایحه چیز بدی نیست. اما اینکه ما بیاییم از یک طرف حذف یارانه ها را مطرح کنیم و بنزین را گران کنیم و از سوی دیگر بودجه مترو داده نشود. از یک طرف امور مردم به دلیل بهای سنگین بنزین مختل شود و از طرف دیگر به تامین وسایل حمل و نقل عمومی اهمیت ندهیم، برای مردم مشکل ایجاد می کند. همه زندگی و شغل و درآمد ملت به رفت و آمد بستگی دارد. اگر ما حمل و نقل را گسترش داده باشیم این گرانی بنزین بار زیادی را روی هزینه های خانوار وارد نمی کند.
اما اگر به دلیل وجود پاره ای از مسایل بین دولت و شهرداری، ارز مورد نیاز مترو تامین نشود و در حالی هدفمند شدن یارانه ها تصویب شود که مشکلات زیادی مثل قرار داشتن مترو در بدترین شرایط تامین بودجه وجود داشته باشد، چوب این مسائل را مردم می خورند. وی تاکید کرد: لایحه هدفمند کردن یارانه ها اگر خوب اجرا شود، دولت کارآمدی داشته باشد و از همه نیروها خوب استفاده کند و مشکلات مردم را حل کند، ممکن است به کشور کمک کند. اما اگر اینگونه نشود، خداوند با هیچ کسی عهد و پیمان نبسته است. اگر داد مردم را دربیاورند، آنان را در برابر دولت قرار می دهند.
وی با بیان اینکه حتی در شرایط جنگی افکار عمومی اجازه اظهارات متناقض و سیاست های دوگانه به دولت نمی دادند، گفت: اینکه یک نفر از یک طرف حرف هایی بزند و از طرف دیگر کارهایی کند که پاسخی برای اعمال خود نداشته باشد، اشتباه است. الان ما چنین چیزهایی را زیاد داریم. این مساله ما را آسیب پذیرتر می کند و مشکلات ما را زیاد خواهد کرد.
نخست وزیر دوران امام از دهه اول به عنوان یک نوستالوژی یاد کرد و گفت: این حسی که در سطح ملی به دهه اول انقلاب وجود دارد، ناشی از این است که در شرایط آن دوران چون مردم می دانستند که همه توان نظام و دست اندرکاران در خدمت حل کردن مشکلات آنان است اگر جایی هم کم و کسری می دیدند، تحمل بالایی داشتند. می آمدند پشت سر دولت قرار می گرفتند. موسوی در پاسخ به این پرسش که اصولی که بر آنها باید وحدت کرد چیست؟ چگونه باید وحدت را تعریف کرد؟ چرا به نظر می رسد در مفاهیم اساسی مانند منافع ملی یک تعریف واحد مورد قبول و اجماع نیست؟ گفت: به این دلیل که توجهی به قانون اساسی نداریم.
در متن قانون اساسی همه مسائل به صورت متوازن مطرح شده است و نمی شود ما بخشی را برجسته نگاه کنیم و بخش دیگر را کم رنگ ببینیم. الان برخی جناح ها و مسئولان مختلف به مذاقشان خوش می آید که تکه ای را برجسته کنند و تکه دیگر را ضعیف کنند; این درست نیست. اینها بخش های به هم پیوسته است. مخصوصا بخش مربوط به آزادی ها (آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی عقیده... )، شوراها، اصل عدم تجسس، مساله زبان قومیت ها و آموزش آنها و...، اینها هیچ خطری را برای کشور ایجاد نمی کنند بلکه وحدت بخش هستند. بنده نوعی نمی توانم با سلیقه خود بگویم که اجرا یا عدم اجرای این اصل، صلاح نیست.
موسوی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا فربه شدن قرائت برخی از اصول قانون اساسی موجب نشده است که اصول دیگر به خودی خود کم رنگ شود، گفت: مشکلاتی در جامعه داریم که بخشی از آن به میراث های ما برمی گردد. رفتار، علایق و کردار سیاسی ما بیش از شکل و ظاهر قانون اساسی در موضع گیری های نظام ما موثر واقع شده است و گرنه ما در جهان کشورهایی داریم که از نظر شکلی و محتوایی جوامعی کاملا دموکرات و باز هستند اما وقتی به قانون اساسی آنها توجه می کنیم و به رویه هایی که باید به آن رجوع کنند، نگاه می کنیم، می بینیم که خشک تر از قانون اساسی ما در آن کشورها وجود دارد، ولی رویه هایی که برای نهادینه کردن مردم سالاری در آن کشورها استقرار پیدا کرده، منجر به این شده که تفسیر آن چارچوب های خشک سنتی، مشکلی برای دموکراسی و آزادی به وجود نیاورد.
نمونه اش چند کشور اروپایی که اگر نگاه کنید اصول بسیار سنتی مبتنی بر نظام شاهنشاهی در آن هست. وی اضافه می کند: شکستن پی در پی نهادها یا تخریب قوانین به خصوص قانون اساسی حلال مشکلات ما نیست. این خودش می تواند یک نوع آشوب و آشفتگی را در کشور ایجاد کند. توجه به مسائل اجتماعی-سیاسی ریشه داری که در تاریخ کشور و فرهنگ ما وجود دارد، مهم است. مخصوصا اگر ما دقت بکنیم که خود قانون اساسی نیست که در حقیقت این مساله را ایجاد می کند بلکه نوع تلقی از قانون است که با تکیه بر نیروهای اجتماعی و فرهنگی به این مشکلات عمق می بخشد. موسوی تاکید کرد: یک ذهنیت نقاد مردمی که نسبت به سرنوشت خود حساس هست، با استفاده از تمام فرصت ها برای جمع شدن بر اصول قانون اساسی می تواند به ما مجال دهد که ما تفسیرهای متعالی تر این قانون را اجرا کنیم. البته قانون اساسی هم وحی آسمانی نیست و بر اساس مقتضیات زمان می تواند در چارچوب پیش بینی شده مورد تجدیدنظر قرار گیرد.
وی ادامه داد: من مشکل را بیش از آنچه که فربه بودن یک اصل و سنگینی بر اصل های دیگر ببینم، در برخی از سنت های اجتماعی فرهنگی می بینم که با رویه های نادرست انباشت شده در طول تاریخ و ایجاد رویه های غلط جدید، به نوعی به کرختی رسیده است. کرختی تنها به حکومت مربوط نیست. به کسانی که شهروند عادی هستند هم مربوط می شود. البته من نقش تربیتی حاکمیت در فرهنگ پذیری جامعه و آشنایی آنها با حقوق خود را خیلی موثر می دانم. وقتی حضرت امام برمی تابید که افکار و اندیشه های مختلفی وجود داشته باشند، این خودش در فرهنگ جامعه تاثیر زیاد می گذاشت. امام دائم به ملاک ها و معیارهای جمعی در تصمیم گیری ها برمی گشت.
موسوی در ادامه با بیان اینکه شیوه تفسیر حاکمیت در رابطه با قانون اساسی از یک سو اهمیت فوق العاده ای دارد و در سوی دیگر، سمت گیری مردم و روشنفکرها هم اهمیت زیادی دارد، اظهار داشت: امام حق را گرفتنی می دانند. آزادی را گرفتنی می دانند. آزادی را جزو حقوقی می دانند که باید مردم دنبال کنند و به از دست دادن ارزش های بنیادی تن در ندهند. این برای ما یک اصل است. اگر در یک نظام، مردم برایشان عادی باشد که حقوقشان پایمال بشود و آنها چیزی نگویند، آن نظام به سوی دیکتاتوری و خشونت سیر می کند. اینجاست که نقش مطبوعات، رسانه ها، روشنفکران، مردم، ادبیات سیاسی و فرهنگی اهمیت پیدا می کند. وی تصریح کرد: البته همه نظام ها با این مساله روبرو هستند. در کشورهایی که جامعه کمی به پختگی رسیده است، یک ذره محدودیت که در برابر حقوق مردم ایجاد می شود، بلافاصله موج اعتراض ایجاد می شود و این کار نهادینه شده است.
نخست وزیر دوران امام یادآور شد: ما از دوران مشروطیت قدم های زیادی پیش گذاشتیم. وضعیت امروز ما نه با دوران مشروطیت و نه با سی سال پیش قابل مقایسه نیست. قدم هایی پیش گذاشتیم اما اینکه بگوییم این راه در نقطه ای به پایان رسیده و مردم بروند در خانه خود بخوابند و هیچ خواسته ای نداشته باشند و مساله خودبه خود حل شود، اشتباه است. مطالبه مردم از حاکمیت و تفسیر روشن اندیشانه حاکمیت از قانون اساسی به نحوی که به ملت کمک کند، راه حل مشکلات است.
وی در این باره که امام در نامه خود از واسطه هایی سخن می گوید که القای بدبینی می کنند و توصیه موکد دارند که از اینها پرهیز شود، اینها چه کسانی هستند و چکار می کنند؟ گفت: هستند کسانی که نان خود را از این راه می خورند. واقعا من نمی دانم دین و ایمان دارند یا نه. الان فضای تهمت خیلی رواج دارد. ما افرادی داریم که اگر پرونده هایشان با نگاه امام گشوده شود پرونده های بسیار آلوده ای دارند. اینها آمدند یکدفعه یک حرکت عظیم مردمی را می گویند که به منافقین ارتباط دارند و... اینها همان کسانی هستند که آتش بیار معرکه هستند و نفع خودشان برای رو نشدن پرونده هایشان در این است که دائم این اختلافات را در کشور به هم بزنند و بدبینی ایجاد کنند. در حالی که به سود همه هست که حقوق مردم را بشناسند و خوش بینی ایجاد کنند. اینکه یک عده ای این وسط بیفتند و بگویند این با بیگانه ارتباط دارد و ... این کار بزرگ کردن بیگانه است. اگر بیگانه ها اینقدر بزرگ هستند که می توانند این همه آدم را به صحنه بیاورند که ما باید دست هایمان را ببریم بالا و از کل انقلاب اسلامی استعفا بدهیم.
موسوی در پاسخ به سوالی که این فضای بد بینی را چه کسانی می سازند؟ گفت: یقینا یک عده از ساختن فضای بدبینی سود سیاسی می برند و عده ای دیگر سود شخصی. مشهور بود که کسی در حضور حضرت امام واقعا جرات اینکه از دیگری غیبت کند و جوسازی و بدگویی کند، نداشت. ایشان در همان جا جواب تندی می داد. بنده مواردی شاهد بودم که امام در برابر این مسائل تند می شد. این اثر جانبی در جامعه داشت. اینکه باید مراقب کسانی که آتش بیار معرکه هستند و فضا را آلوده می کنند، بود.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر تحلیل اش از اینکه امروز عده ای بر ضرورت وحدت تاکید می کنند و گروهی با مساله وحدت مخالف هستند یا اینکه مسائلی از سوی برخی از افراد مطرح می شود، می گویند اول محاکمه بعدا وحدت، اظهار داشت: در این میان آنچه مطرح نیست، معنای وحدت است. یک عده ای نفعشان بر این است که در این کشور اختلاف باشد و دایره نظام و متن نظام روز به روز تنگ تر و لاغرتر شود. امام سعی می کرد که متن واقعی انقلاب و جامعه غنی باشد. بزرگترین حجم را داشته باشد و حاشیه، کوچکترین حجم ممکن را داشته باشد. موقعی که در وصیت نامه سفارش می کنند که کسانی که از انقلاب بریدند، بازگردند; نشان می دهد که حتی آن حاشیه کوچک را هم بر نمی تابند.
می خواهند همه در دریای وحدت قرار گیرند. موسوی در ادامه با بیان اینکه امروزه حاشیه نظام از متن فراتر رفته است، گفت: آنچه امروزه اتفاق افتاده این است که حاشیه از متن فراتر رفته است و متن خیلی لاغر شده است. من فقط نمادین می گویم که در این حاشیه تعداد وسیعی از مدیران و روحانیون، بخشی از مراجع، چند رییس دولت و حتی رییس مجلس داریم. به این که نمی شود حاشیه گفت. این نقل مکان است. در چنین حالتی آن کسانی که در متن اصلی باقی می مانند به دلیل عدم برخورداری از این حاشیه بزرگ، مجبورند در یک حالت پادگانی و فیزیکی به افراد معدودی تکیه کنند و این همان چیزی است که به نفع کشور ما نیست.
وی افزود: مصلحت کشور این است که آن فضایی که به عنوان غیر خودی برای خود تعریف می کنند، در کوچکترین سطح و اندکترین وجه ممکن باشد. اگر غیر از این باشد، باید در رفتار خود شک کنیم. نمی شود که در کشور هزاران هزار مدیر برجسته ای که خدمت کرده اند همه را کنار بگذاریم و به حاشیه ملحق کنیم.
وی ادامه داد: الان یک عده ای کشف کرده اند که موسوی خوئینی ها توده ای است; یعنی همین شخصی که شاگرد امام است. می گویند گروه فرقان پیش ایشان درس خوانده اند. اگر اینجوری باشد فکر می کنم ما در نظام یک نفر را نمی توانیم پیدا کنیم که با این و آن ارتباط نداشته باشد. وقتی ما مسائل را به این اندازه تقلیل می دهیم این نشان بیماری است که در جامعه ما گسترش پیدا کرده است. همه باید نگران باشیم.
موسوی گفت: یک همایش دوسالانه کاریکاتور گذاشتیم و بیش از صد نفر از بهترین کاریکاتوریست ها اعلام کردند که ما در این دوسالانه شرکت نمی کنیم. این اتفاق بزرگی است. ما اگر این را علامت بگیریم، مشکلات را حل می کنیم. علامت ها همیشه در کلان جامعه نیست. اگر در بخشی از جامعه آنها را ببینیم، می توانیم به حل مشکلات برسیم. اینکه بیشتر اهالی سینما، نویسنده ها، نقاش ها و ... در حاشیه قرار می گیرند، علامت خطر برای کشور است.
موسوی در ادامه در توصیف اوضاع امروز به این نکته اشاره کرد که ما دچار کرختی جذام وار شده ایم و در همین خصوص خاطر نشان کرد: ما دچار کرختی جذام وار شده ایم. یک بخش هایی از بدنه انقلاب جدا می شود و متوجه نمی شویم. این وضعیتی است که ما الان متاسفانه داریم و نگرانی امام در منشور برادری توجه به این قضیه است که حساسیت ها را در اوج خودش در میان نیروهای مسوول حفظ کنند.
وقتی تکه تکه می افتد شخص متوجه نمی شود. ما دچار کرختی اساسی جذام وار شده ایم. وقتی می بینیم افرادی که برای نظام دل می سوزانند و چیزی از نظام نمی خواهند و حرفشان هم بازگشت به قانون اساسی و اصول است و ما راحت آنها را مورد هتاکی قرار می دهیم و حتی مثلا به آقای کروبی حمله فیزیکی می کنیم، باید بدانیم که یک کرختی اساسی پیدا کرده ایم. موسوی در پایان این گفت وگو تاکید کرد: آنچه من مطرح می کنم از نظر سیاسی به عنوان یک فرد کوچک که مختصر آشنایی با وضع کشور دارم این است، به نفع کشور ما است که بر سر یک امر مهم و بنیادی به نام قانون اساسی اجماع کنیم.
ممکن است بنده و شما عقاید متنوع و مختلفی داشته باشیم ولی لازم است که بر همین قانون اجماع کنیم و مشکلات را حل کنیم، از این تفرق بیرون آییم و اصلاحات خوبی را در کشور انجام دهیم. من این را بهترین مساله برای اجماع می دانم. خود قانون اساسی هم وحی نیست و اگر لازم باشد می تواند اصول آن مورد تجدیدنظر قرار گیرد، همانطور که در سال 68 اینچنین شد. ما اگر این اجماع را داشته باشیم، در فضایی که حضرت امام در این منشور می فرمایند، قضیه به گونه ای خواهد بود که باز هم مردم مدافع ارزش های اسلامی خواهند بود. اگر مشکلات حل شود مردم دنبال حاکمان می آیند، ولی اگر ببینند که آنها را بدبخت تر می کنند، فشار بیشتر می کنند، مشکلات را زیاد می کنند. به نظر من اصلا نمی شود روی آن حساب کرد.
وی ادامه داد: اینکه به مردم بگوییم به رغم همه بدی ها، ضعف ها و فسادها پشت حاکمیت بایستید، جوانمردانه نیست. نظام باید مشکلات همه مردم را حل کند یا اینکه در جاهایی که نمی تواند کاری بکند، مردم را قانع سازد. از تکنولوژی هسته ای تا سیاست های اقتصادی و کارآمدی. مردم از این نظام انتظار دارند. موسوی همچنین هشدار داد: مردمی که در انقلاب به صحنه آمدند یقینا برای تحمل این همه مشکل نیامدند. آنها آمده بودند تا به رفاه و آزادی برسند. اگر درست عمل نکنیم این فضا از دست می رود، نه اینکه ما می خواهیم از دست برود، خودش می رود. حکومت باید مشکلات مردم را حل کند. مثل دفاع مقدس که اگر مردم نبودند دشمنان می آمدند کشور را می گرفتند. آنها که دیگر چرتکه نمی انداختند که اینها مسلمان هستند و باید مراعات کنیم. مشکلات کشور همچنین شکلی دارد. اگر دولت در مسائل مختلف کارآمد نباشد مردم برنمی تابند و اعتراض می کنند. عدم کارآمدی به طور قطع به سلب مشروعیت ختم می شود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات