نوشته: جی.مک آلیستر
مترجم: فریدون دولتشاهی
"عبدالسلام راکتی"، یک فرمانده سابق خط مقدم مجاهدین در افغانستان نام مستعاری کسب کرد که مهارت او را در پرتاب موشک نشان میداد. هشت ماه را پس از آن که نیروهای تحت رهبری ایالات متحده، طالبان را در سال 2001 از کابل بیرون راندند، در زندان گذراند.
او اکنون به عنوان یک عضو پارلمان افغانستان، همرزمان سابق (طالبان) خود را تشویق میکند تا با دولت حامد کرازی، رئیسجمهوری افغانستان، آشتی کنند، اما او نمیتواند از حوزه انتخاباتی خود در زابل دیدن کند، چون اوضاع امنیتی در آنجا وحشتناک است و او تهدیدهای سوءقصد بسیاری دریافت کرده است. راکتی از کمک خارجیها متشکر است، اما از اینکه کمکدهندهها مرتب پولی را که قول دادهاند، نمیپردازند تا کشورش بتواند برنامه توسعه خود را آغاز کند، سرخورده است. او میگوید: ما مانند گدایان زندگی میکنیم.
تقریباً همه موافقند که ارتش و پلیس ملی افغانستان با وجود بعضی پیشرفتها، بیش از آن کوچک و ضعیف هستند که بتوانند علیه قاچاقچیان قدرتمند مواد مخدر، جنگسالاران محلی و نیروهای طالبان، بهطور فزایندهای بدون هراس عمل کنند. به هر حال، راکتی از پیشنهاد اخیر کرزای برای استخدام شبهنظامیان به عنوان نوعی پلیس کمکی که به اعتقاد او نیروهای ملی را تنها به بیقانونی و فساد بیشتر تشویق خواهند کرد، سرخورده است. او با اشاره به جنگ خانگی خانمانبراندازی که در پی خروج نیروهای شوروی افغانستان را متلاشی کرد، میگوید: "اینها کشور ما را نابود کردند. ملت از آنها خسته شده بود، در نتیجه مردم افغانستان از طالبان استقبال کردند و اکنون دولت دوباره میخواهد آنها را بازگرداند. این دیوانگی است."
اکنون بزرگترین اتحاد نظامی جهان امیدوار است این دیوانگی افغانستان را به حالت عادی تغییر دهد. ناتو اکنون 21 هزار نیرو در نیروهای همیاری امنیتی بینالمللی (ISAF) دارد. در ماه ژوئن تعداد آنها 4 هزار نفر بود و تا پایان امسال که کنترل امنیت را در بخش شرقی کشور برعهده میگیرند، هزاران نفر به شمار آنها افزوده خواهد شد. بیشتر نیروهای تقویتی از ایالات متحده، کانادا، بریتانیا و هلند خواهند آمد، اما 33 کشور دیگر نیز قرار است به ISAF کمک کنند. حدود 10 هزار نیروی تحت رهبری مستقیم ایالاتمتحده، همچنان به تعقیب اسامه بنلادن و دیگر رهبران القاعده در مرز پاکستان که پایگاههای کوهستانی طالبان در آنجا واقع است، ادامه خواهند داد.
میان همه نخبگان سیاسی اروپا در این که افغانستان، عراق نیست، یک اجماع وجود دارد. حتی دولتهای چپگرا نیز معتقدند که جنگ در آنجا قانونی است و برای جلوگیری از تبدیل این کشور به پایگاه امن برای طالبان و القاعده، ارزش جنگیدن را دارد. اما با وجود تقاضاهای جدید برای خدمت پاسداران صلح در جنوب لبنان، همزمان با وخامت اوضاع در افغانستان (از آغاز ماه اوت، دستکم 14 سرباز کانادایی و بریتانیایی در این کشور کشته و دهها نفر زخمی شدهاند) احتمال نمیرود کشورهای ناتو، تعهدات نظامی و مالی بیشتری را (حتی اگر نیاز باشد افغانستان را دگرگون کرد) قبول کنند.
ماموریت "ISAF" مورد نیاز است و تا کنون نیز دستاورد خوبی داشته است. این نیروها در اواخر ژوئن، کنترل جنوب، یک منطقه از نطر تاریخی نادیده گرفته شده را که طالبان بویژه در آنجا قوی هستند، به کنترل خود درآورند و اگر به این شکل پیش بروند، تا پایان امسال همه کشور را تحت سلطه خود خواهند داشت.
سرگرد "لیگ نیتینگ" سخنگوی ISAF میگوید: "شورشیان با چنان تعداد و قدرتی میجنگند که ما شش ماه قبل پیشبینی نمیکردیم." نیروهای طالبان پس از آن که نیروهای ائتلاف بینالمللی آنها را در سال 2001 از قدرت سرنگون کردند، در هم ریخته بودند، اما اکنون قادرند در دستههای 40 نفری و گاهی بیشتر عمل کنند. همچنین شیوههای مخصوص شورشیان عراقی را مانند حملههای انتحاری و بمبهای جادهای به کار گیرند. تلفاتی را که نیروهای خارجی سال گذشته متحمل شدند، از هر زمانی بیشتر بود.
پس از این که شش سرباز بریتانیایی در تابستان امسال کشته شدند، دولت تونی بلر نخستوزیر بریتانیا، با عجله یک نیروی تقویتی 900 نفری دیگر در آنجا مستقر کرد. در اواسط ماه اوت، طرح بیرون کشیدن نیروهای بریتانیایی از بعضی بخشهای دورافتاده استان "هلمند" اعلام شد. "دیوید ریچاردز"، سرتیپ بریتانیایی مسئول کنونی ISAF میگوید که روی استفاده از نیروهایش برای ایجاد مناطق امنیتی، تاکید خواهد کرد. او میگوید: "بیشتر احتمال میرود که من به بازسازی و توسعه بپردازم تا جنگ. با توجه به تعداد ما، ما میتوانیم در این زمینه کارهای بیشتری انجام دهیم."
شاید. اما مشکل اینجاست که در حقیقت دو افغانستان وجود دارد. یکی مکانی است که بلر و جورج دبلیوبوش، رئیسجمهوری ایالات متحده دوست دارند روی آن تاکید کنند: جایی که حدود 6 میلیون نفر سال گذشته، مردمسالارانه برای دولت جدیدشان و یک پارلمان چند حزبی که اکنون کار میکند، رای دادند. جایی که 5/4 میلیون آواره از اردوگاههای پاکستان و ایران به آغوش وطن بازگشتهاند و جایی که 5 میلیون کودک از جمله دختران (که به وسیله طالبان کنار گذاشته شده بودند) اکنون به مدرسه میروند.
با این پسزمینه، اغراقآمیز نیست اگر فکر کنیم که همزمان با ایجاد طرحهای توسعه و سرعت گرفتن فعالیت نیروهای امنیتی داخلی، سربازان خارجی هم بتوانند کمی امنیت بیشتر برقرار سازند. اما یک رشته نشانههای تاریکتر و افغانستان دوم نیز در کار است.
افغانستان در شاخصهای بینالمللی فساد شناخته شده سال 2005، در میان 158 کشور، رتبه 117 را دارد. حدود 60 درصد جمعیت، برق و 80 درصد، آب آشامیدنی ندارند. آوارههایی که بازگشتهاند، خانه و شغل معدودی به دست آوردهاند. این کشور بزرگترین تأمینکننده تریاک، ماده اولیه هروئین جهان است. اقتصاد غیرقانونی مواد مخدر، سیاست کشور را فاسد و هزینه سربازگیری طالبان را از میان بیکاران و خرید سلاحهای با کیفیت بالا توسط آنها را تامین میکند.
رئیسجمهوری کرزای، شدیداً مورد احترام سیاستمداران خارجی است که سعی دارند دولت او را تقویت کنند. کاندولیزا رایس، وزیر خارجه ایالاتمتحده در جریان یک دیدار سریع از کابل در ماه ژوئن، او را یک رهبر فوقالعاده خواند، اما بیثباتی و قولهای انجام نشده، جاذبه او را در داخل تحلیل برده است. بیمارستانها و مدرسههای جدید به علت تمام شدن پول، یا به این علت که مؤسسههای امدادی کارگرانشان را از بیم حملهها خارج کردهاند، نیمهتمام رها شدهاند. حتی در کابل، شهری که از بیشترین کمک بینالمللی و امنیت نسبی سود برده است، خیلیها میگویند زندگی در پنج سال گذشته تغییر چندانی نکرده است.
افغانستان دوم یک زمین سنگی برای ISAF است. در حالی که شمار نیروها در جنوب افزایش مییابد، فرماندهان ناتو پیشبینی میکنند که حملهها در نقاط دیگر کشور که شمار سربازان بینالمللی زیاد نیست و هلیکوپترها تعدادشان کم است، افزایش یابند. ورود به اردوگاههای پاکستان که جنگجویان طالبان از آنجا به طرف افغانستان سرازیر میشوند ( اگر چه پاکستان آن را تکذیب میکند) از بیم آن که مبادا حملهها حکومت پرویز مشرف را بیثبات سازند، ممنوع است.
در داخل افغانستان، مقررات درگیری ISAF به نیروهای خارجی اجازه نمیدهد که بطور علنی به طالبان حمله کند. آنها تنها اجازه دفاع غیرمنفعل از خود را دارند. این ابهام، با محدودیتهای مختلف که هر یک از ارتشهای ملی در اجرای مقررات درگیری برای خود در نظر گرفتهاند (که بازتاب تمایل دولتهایشان به کاهش تلفات است) تشدید شده است.
"مکس بوت" کارشناس روابط خارجی میگوید: "در جریان یک سفر که بوسیله ناتو سازمان داده شده بود، شنیدم که یک افسر بریتانیایی، یک افسر نیروی هوایی هلند را به خاطر محدود کردن فعالیتهایش در اسکورت کردن کاروانها و اینکه جرأت درگیر شدن در جنگ واقعی را ندارد، نکوهش میکرد."
اما نیروهای افغان به سختی آمادهاند تا طناب را سفت کنند. ژنرال بازنشسته ایالاتمتحده "باریمککافری" پس از یک سفر سرکشی در ماه ژوئن، ارتش افغانستان را ارتشی بطور وحشتناک فاقد امکانات و بدون تسلیحات ضروری و مناسب میخواند. بسیاری از سربازان ارتش، مهمات اندک و خزانه محدودی دارند. پلیس حتی وضع بدتری دارد.
"محمدآخوندزاده" فرمانده سابق هلمند در جنوب میگوید: "پلیس مستأصل است. آنها بدون هیچ حمایتی و تنها با یک انبار مهمات مشترک با ارتش، با طالبان میجنگند. درست است که آنها از نیروهای ائتلاف تقاضای کمک میکنند، اما 24 ساعت طول میکشد تا آنها وارد شوند. پلیس افغانستان چگونه میتواند تحت این شرایط امنیت کشور را تأمین کند؟"
در رأس این شرایط، یک معما در قلب استراتژی ISAF وجود دارد: "تصمیم به نادیده گرفتن کشت خشخاش، با این که تجارت تریاک، تکیهگاه اصلی طالبان است." اما واقعیت این است که وجود یک برنامه برای ریشهکن کردن تریاک، ISAF را به جنگی فرسایشی با محلیهایی میکشاند که راه دیگری برای گذران زندگی ندارند.
همه این موارد، ناتو را در تنگنای بدی قرار میدهد. ناتو باید با پیشنهاد پنتاگون برای انتقال 4 هزار نیروی آمریکایی از افغانستان برای کاهش فشار نیروهایش در عراق، موافقت کند. یک مقام وزارت دفاع فرانسه که بیش از 1000 نیرو در افغانستان دارد، میگوید: "تلاشها در افغانستان از جمله تلاشهایی است که مردم هنوز از آن خیلی حمایت میکنند، اما ما در ساحل عاج، کوزوو، بوسنی، چاد، کنگو و لبنان هم نیرو داریم و بیشتر از این کاری نمیتوانیم بکنیم، اما اگر اعضای ناتو مأموریت افغانستان را با موفقیت به پایان نرسانند، زیاد طول نخواهد کشید که خود را محتاج نقشه جدیدی خواهند یافت."
"جیانی ورنتی" معاون وزیر خارجه ایتالیا، از ISAF به عنوان یک نیروی چندملیتی کارآمد ستایش میکند و میگوید: "ما یک اختیارنامه محکم از سازمان مللمتحد داریم و افغانستان برای ما یک تعهد دراز مدت است." دولت چپ میانه "رومانو پرودی" نخستوزیر ایتالیا، در ماه ژوئیه تلاش کرد در جریان رأیگیری پارلمانی در مورد تأکید مجدد او بر تعهد اعزام نیرو به افغانستان، اکثریتش دست نخورده باقی بماند. این قول، اکنون با تصمیم بعدی پرودی مبنی بر اعزام یک نیروی قابل ملاحظه به لبنان، به قوت خود باقی است.
"بریجیتهمبرگر" نایب رئیس حزب دمکرات آزاد آلمان نیز به اروپائیانی که میگویند مأموریت ISAF باید تمدید شود، میپیوندد. او میگوید: "ما صرفاً نمیتوانیم در نیمه راه همه چیز را متوقف کنیم." با این حال، یک نظرخواهی نشان داد که 56 درصد آلمانیها میخواهند هرچه زودتر از افغانستان خارج شوند و تنها 38 درصد با این نظر مخالفند.
آیا مجموعه نشانههای نگرانکننده را میتوان دگرگون کرد؟ "همبرگر" در جریان یک دیدار از افغانستان در ماه ژوئیه، از خوشبینی که کارگران افغانی و خارجی به رغم حملههای طالبان ابراز داشتند، تعجب کرد. میگوید: "این مردم میدانند که دارد به آنها کمک میشود. آنها متوجه پیشرفت هستند، اما از این منطق وحشتناک کشورهای شکستخورده، مشکل میتوان گریخت که: بدون امنیت، توسعه غیرممکن، و بدون توسعه، امنیت غیرممکن است. تنها کمک خارجی میتواند جلو این نیروی پر جنبوجوش را بگیرد.
افغانستان اکنون دریافته است که به چیزی بیشتر از آنچه که دوستان ناتوان آمادهاند به او بدهند، نیاز دارد.