صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۸۸ - ۱۰:۲۸  ، 
کد خبر : ۱۳۳۳۵۱
صبح صادق بررسی می‌کند

موضع منطقی ایران در برابر چالشگران هسته‌ای:دکتر سیامک باقری

در طی روزهای گذشته موضوع هسته ای ایران بار دیگر در صدر اخبار و تحلیل های رسانه ای قرار گرفت. این وضعیت از زمانی شروع شد که با اصرار کشورهای غربی قطعنامه غیرالزام آور و غیر اجمالی را در شورای حکام آژانس بین الملل انرژی اتمی به تصویب رساندند...

بصیرت: متعاقب این موضوع دولت های گروه 1+5 تهدیدات، هشدارها و توصیه هایی را به ایران کردند و از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز صدور این قطعنامه را به معنای پاسخ نامناسب به همکاری های بسیار شفاف و فراقانونی با آژانس اعلام نمود و در پاسخ به آن، موضوع کاهش همکاری های فراقانونی با آژانس و ساخت ده سایت غنی سازی را در دستور کار خود قرار داد. همچنین به خاطر ناامیدی از تأمین سوخت مرکز تحقیقات هسته ای تهران از سوی آژانس، فراهم کردن اورانیوم با غنای 20 درصد را جهت این منظور به عنوان حقوق قانونی خود اعلام نمود. با توجه به ابعاد و زوایای تحول جدید و نوع عملکرد تمام اعضای گروه 1+5 اعم از گروه غربی و روسیه و چین در داخل کشور، دو دسته تحلیل نسبت به فضای جدید ایجاد شده است:
دسته اول وضعیت موجود را بسیار نگران کننده توصیف کرده و با بر شمردن اقدامات و تحرکات موجود از سوی کشورهای غربی و همکاری روسیه و چین در جریان صدور قطعنامه شورای حکام، آینده پر تلاطمی را برای ایران ترسیم می نمایند.
دسته دوم برعکس فوق، اقدام کشورهای غربی و گروه 1+5 را تکراری دانسته و بر این اعتقاد است که این نوع سیاست ها از پیش شکسته خورده و ناکارآمد می باشد و دوام و پایداری نخواهد داشت و نه تنها هیچ گونه نگرانی وجود ندارد بلکه این اقدامات به مثابه فرصت های بزرگ برای جمهوری اسلامی محسوب می گردد.
حال برای اینکه این دو دیدگاه از یک سو و وضعیت جاری به خوبی ترسیم گردد نیاز پاسخ به چند سوال می باشد. اول اینکه چرا قطعنامه شورای حکام صادر شد؟ دوم اینکه آمریکا و انگلیس و فرانسه چه سناریوی را از بابت باز کردن دوباره موضوع در سر دارند؟ سوم اینکه رفتار روسیه و چین چگونه قابل تحلیل است؟ و چهارم، واکنش ایران چگونه ارزیابی می شود؟ در نهایت چه فروضی برای آینده موضوع می توان گمانه زنی کرد و با توجه به تغییر دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی و جابه جایی سولانا در سیاست خارجی اتحادیه اروپا، کدام یک از فرض ها بیشتر قوت خواهد گرفت؟
قطعنامه سیاسی و هدف‌های شوم
کسی شکی ندارد که قطعنامه شورای حکام ماهیتی کاملاً سیاسی داشته و هیچ نوع مبنای حقوقی آن را پشتیبانی نمی کند. نه اساسنامه آژانس و نه گزارش البرادعی و نه سند و مدرک حقوقی که دلالت بر نقض قوانین آژانس از سوی ایران داشته باشد، نمی تواند مبنای صدور قطعنامه موصوف باشند. ارزیابی زوایای گوناگون این قطعنامه دقیقاً ابعاد و اهداف سیاسی آن را نشان می دهد.
در واقع با بیان قطعنامه چند زمینه و هدف اساسی را از قبل آن، دنبال می کنند.
نکته اساسی مربوط به توهمی است که گروه غربی آژانس از موقعیت ایران دارند.
آنها به این نتیجه غلط رسیدند که با توجه به وضعیت داخلی ایران و نبود اجماع در میان مسئولان نظام و شخصیت های صاحب نفوذ! می توانند با صدور قطعنامه ای در آژانس، ایرانیان را نگران کرده و آنها را به تصمیم ناگزیر در خصوص پذیرش پیشنهادشان وادار سازند.
علاوه بر این، هدف های دیگر نیز مورد توجه آمریکا، انگلیس و فرانسه بوده است از جمله:
1- یکی از هدف های مهم غربی جلوگیری یا تأخیرسازی در عادی شدن پرونده ایران در آژانس است. غربی ها به خوبی پی برده بودند که با خارج شدن مطالعات ادعایی آنها از گزارش ها و به وجود آمدن گفتمان بازگشت پرونده ایران از شورای امنیت و خصوصاً نبودن منطق حقوقی لازم برای تداوم امنیتی کردن موضوع هسته ای ایران، پرونده ایران در سراشیبی عادی شدن قرار داشته و تبعات آن برای آمریکا و متحدینش بسیار گران تمام خواهد شد.
2- مقدمه سازی برای فعال کردن مجدد شورای امنیت علیه ایران، هدف دیگری است که آمریکا در دیپلماسی پنهانش دنبال می کند. آمریکا در دوسال اخیر تلاش های زیادی برای گردآوری گروه 1+5 جهت صدور قطعنامه ای علیه ایران انجام داد اما با موفقیت همراه نبود.
3- هدف دیگر آمریکا توجیه سازی برای دور جدید تحریم های اقتصادی علیه ایران است. مدتی است که کاخ سفید به دنبال اعمال تحریم های هوشمند در سطح جهانی علیه ایران می باشد.
از این رو آمریکا با بهانه قرار دادن سایت جدید «فردو» در ایران قطعنامه ای را در شورای حکام مدیریت کرده تا از این رهگذر موفق به اعمال هدف موصوف گردد.
مکر و سناریوی جدید
با توجه به اهداف پیش گفته و بررسی زوایا و ابعاد دیگر اقدامات آمریکا و متحدین غربی اش، به نظر می رسد که کاخ سفید سناریوی جدیدی را برای ایران طراحی کرده است. اظهارات مقامات غربی و شواهد امر نشان می دهد این سناریو که ماهیت فشار هوشمند و قاطع علیه ایران دارد بر دو پایه استوار است: پایه اول، فشار از بیرون، پایه دوم فشار از درون. اگر چه فشار از بیرون سیاست همیشگی کاخ سفید بود، منتهی این بار این موضوع با دو ویژگی جدید همراه است ویژگی اول؛ فشار هوشمندانه است بدین معنا که باید به نقطه ای از ایران فشار آورد که کارساز و نتیجه بخش باشد. ویژگی دوم، بازیگران سیاسی فشار است. در این میان روسیه و چین جایگاه ویژه ای دارند. به همین منظور اوباما حاضر شد امتیازات ویژه ای به چینی ها و روس ها اعطا نماید.
در خصوص فشار از درون، کاخ سفید درصدد است تا پتانسیل های داخلی موجود را که بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری خودنمایی هایی کردند را در جهت مقابله سازی با سیاست های هسته ای ایران قرار داده و به صورت رسانه ای تحرکات اعتراضی آنها در قبال این موضوع را، به عنوان یک جنبش اجتماعی معرفی و آن را مبنایی برای اقدامات بعدی قرار دهند از سوی دیگر کاخ سفید برای اینکه سطوح مقابله با سیاست های رسمی هسته ای ایران را به چالش و نهایتاً به ضعف بکشاند بازی ظریف و فریبنده ای اتخاذ کرده است. بدین صورت که آنها در کنار اقدامات خصمانه، زبان دیپلماتیک و خیرخواهانه ای را در قبال ایران استخدام کرد و مداوم بحث آمادگی آمریکا برای مذاکره را مطرح، تا بدین وسیله تصمیم گیران و نخبگان را در معرض دو راهی مذاکره یا تقابل قرار دهند. به عنوان نمونه آلمانی ها اعلام کردند که اگر ایران تن ندهد تحریم ها بیشتر در انتظار آن است، انگلیسی ها ضمن تکرار این حرف سخن از عدم تمدید بیمه های کشتیرانی ایران را مطرح ساختند، کوشنر و سارکوزی نیز به همین صورت عواقب دردناک را به مقامات ایران هشدار دادند. صهیونیست ها نیز بر طبل حمله به تأسیسات هسته ای را کوبیدند و به همین ترتیب فضای رعب و ارعاب را در کنار آمادگی برای مذاکره ادامه داده شد. اگرچه این نوع ارعاب سازی و یا باغ سبز نشان دادن ها برای ملت ایرانی بی سابقه نیست با این حال تجربه هم نشان داده است که ماهیت جدید ساختار اقتصادی جهان در کنار ظرفیت های بسیار زیاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ژئوپلیتیکی ایران از سوی دیگر اجازه اجرای موثر به سیاست های کاخ سفید نخواهد داد.
تخم‌مرغ‌های روسیه و چین در کدام سبد؟
تحلیل های مختلفی در خصوص همراهی روسیه و چین در صدور قطعنامه سیاسی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی وجود دارد. برخی معتقدند که این دو کشور امتیازات ویژه ای از آمریکا گرفته اند.
برخی بر این باورند که چین و روسیه نمی خواهند در رابطه با غرب تنش داشته باشند. علی رغم این تحلیل ها این نکته را نمی توان نادیده گرفت که بین روسیه و چین با غرب در این موضوع که دانش و فناوری هسته ای به ویژه غنی سازی باید کنترل و محدود شود دارای هدف مشترک است.
بر این اساس سه دیدگاه درخصوص رفتار اخیر و بعدی روسیه و چین مطرح است.
دیدگاه اول بر این باور است که روس ها و چینی ها تا جایی که منافع آنها در ایران مورد خطر قرار نگیرد با غرب و آمریکا درخصوص ایران همراهی می کنند، اما زمانی که فشارها سمت و سوی دیگری پیدا کند و منافع اقتصادی و یا سایر منافع ارزشمند آنها در ارتباط با ایران مورد خطر قرار گیرد، با مخالفت و عدم همراهی آنها مواجه خواهد شد.
دیدگاه دوم معتقد است که به روس ها و چینی ها نمی توان اعتماد کرد.
در همین چارچوب سعی اولیه روسیه و چین در این است که هم ایران را داشته باشند و هم از غرب امتیاز بگیرند. در حاشیه این دیدگاه این نظر نیز وجود دارد که روسیه نه تنها در پازل آمریکا بازی نمی کند بلکه خود دارای سناریوی خاص خودش می باشد. زیرا احساس روس ها بر این است که حل این موضوع، انحصار آنها را در ایران خواهد شکست. دیدگاه سوم بر این اعتقاد است که روس ها و (چینی ها) بطور کلی در حال تغییر رویکرد در موضوع هسته ای و تأخیر در راه اندازی نهایی نیروگاه بوشهر و ... جملگی حاکی از تحول در سیاست خارجی روس ها است. از میان سه دیدگاه فوق به نظر می رسد که دیدگاه اول نزدیکتر به واقعیت باشد هر چند بحث اعتماد به روس ها با توجه به سابقه تاریخی این کشور، جای تأمل بسیاری دارد مضافاً اینکه روس ها و چینی ها در موضوع محدودسازی فناوری غنی سازی ایران و آمریکا دارای اشتراک نظر می باشند. همین امر این دو کشور را در برخی مقاطع در مقابل منافع جمهوری اسلامی ایران و در راستای همکاری با غرب قرار داده است. با پذیرش این موضوع، این نتیجه نیز قابل تأمل است که اگر چه این دو کشور در سناریوی جدید آمریکا دارای نقش ویژه و مهمی هستند اما کاخ سفید در خصوص اینکه آیا این دو کشور در همه مراحل این سناریو به ویژه در تحریم های اقتصادی و یا اقدامات سخت گیرانه تر با آنها همراه خواهند بود در تردید اساسی می باشد.
واکنش ایران
درخصوص واکنش ایران به قطعنامه شورای حکام دو نوع تحلیل ارائه شده است. برخی مدعی شدند که این واکنش احساس و تشدید کننده روند موجود علیه ایران است. معتقدین به این تحلیل طبق معمول شرایط را نگران کننده توصیف کرده و هر نوع کنش تهاجمی و قاطعانه علیه مخالفان هسته ای ایران را غیر معقول! تفسیر می کند. اما در مقابل این گروه از تحلیل گران به این باورند که واکنش سریع و قاطع ایران نه تنها احساسی و شتابزده نبود، بلکه برخوردار از پشتوانه روانشناسانه و تجربه تاریخی است. برخورد قاطعانه و سریع ایران و اعلام کاهش همکاری ها و توسعه سایت های غنی سازی در وهله اول ذهنیت غرب از اینکه ایران در وضعیت ضعیف قرار دارد را باطل می کند مضافاً اینکه واکنش ایران پشتوانه اغلب نخبگان عالی رتبه نظام را به همراه خود داشته است.
از سوی دیگر تجربه سال های پس از 1384 نشان داد که از مبارزه بین ایران و غرب بیشترین ضرر را کدام طرف کرده و یا اینکه کدام یک از طرفین از خواسته های خود منصرف شده و تجدیدنظر کرده است؟ تمام قطعنامه هایی که شورای امنیت سازمان ملل صادر کرده بود امضای چین و روسیه را نیز در زیر آن به هر حال داشت، آیا آن قعطنامه ها عزم ایران را شکست؟ آیا ایران برنامه های هسته ای خود را متوقف کرد؟! آیا تحریم های اقتصادی آنها اثری در داخل و یا بر درآمدهای ایران و یا در پیشرفت فناوری های متعدد ایران داشته است؟ بنابراین نتیجه ای که می توان گرفت این است که سیاست ثابت و اصولی غرب و آمریکا ارعاب سازی برای تحمیل اراده خود بر کشورها است، اما مقامات نظام جمهوری اسلامی تاکنون تحت تأثیر این جوسازی های ارعابی قرار نگرفته و به همین جهت پس از مدتی سیاست ارعابی فروکش کرده است. جمهوری اسلامی ایران بین انتخاب سیاست یا دیپلماسی منفعلانه و محتاطانه و دیپلماسی تهاجمی هوشمندانه، دیپلماسی اخیر را انتخاب کرده است. سیاستی که از سال 1384 به بعد نتایج ملموسی برای ایران داشته است.
نتیجه
به نظر می رسد که از میان گزینه های احتمالی در آینده موضوع هسته ای از جمله 1- تشدید فشارهای اقتصادی هوشمند در چارچوب قطعنامه شورای امنیت 2- بالا رفتن فضای جنگی و ارعاب علیه ایران 3- فقل شدن مجدد دیپلماسی مذاکره و مسکوت ماندن آن تا به فرصت جدید 4- تحرک بخشی مجدد برای ایجاد فضای گفت وگو و... گزینه سوم و چهارم را در پیش داشته باشیم. زیرا درخصوص فشارهای اقتصادی با توجه به پیام هایی که مقامات چینی و روسی داشته اند آمریکا قادر نیست تحریم های اقتصادی جدی را علیه ایران طراحی نماید. اگر به صدور قطعنامه ای از سوی شورای امنیت نیز ختم شود به نظر می رسد وزن آن بیشتر از قطعنامه های گذشته نخواهد بود. از سوی دیگر آمریکا و متحدینش شرایط ایجاد فضای جنگی را علیه ایران ندارند. اقدام غیر اصولی و کاملاً فریبکارانه آمریکا، انگلیس و فرانسه در صدور قطعنامه شورای حکام، فرصت هایی را که ایران در اختیارشان قرارداده بود از دست دادند و این مسئله ضمن اینکه منجر به بن بست مجدد مذاکرات با گروه 1+5 خواهد شد بلکه عزم ایران را در تأمین سوخت هسته ای با غنای 20 درصد در داخل افزایش داده است.
از آن جایی که هشدارهای ایران به غرب تاکنون بلوف نبوده و آنچه اعلام کرده، عملی ساخته است، غرب را به تجدیدنظر مجدد برای مذاکره خواهد کشاند. در این میان به نظر می رسد آمریکا و متحدینش از دو فرصت جدید به وجود آمده یعنی روی کارآمدن دبیر کل جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی و روی کارآمدن رئیس جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا و کنار رفتن سولانا جهت تغییر فضای ناشی از عملکرد غیر حقوقی شان بهره گیرند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات