صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۱  ، 
کد خبر : ۱۳۴۹۸۶

گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح 12دی 88


بصیرت: برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

* تهران امروز

روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "روش‌ها و فرصت‌های موجود "به قلم حسام‌الدین کاوه آورده است:‏حوادث تلخ و اسفبار روز عاشورا، اگرچه خون به دل ملت مسلمان ایران کرد و بارش سرشک از چشمان را دو چندان نمود اما به برکت همین خون سیدالشهدا، امام‌العشاق حضرت اباعبدالله حسین ابن علی ابن ابی‌طالب سلام الله علیهم بود که تامل‌ها و درنگ‌ها را موجب شد؛ تامل و درنگ در این که نفس سرکش به کجا می‌رود و تا کجا حاضر سر در پی اهوای نفسانی، به وساوس شیطانی تن در می‌دهد.راهپیمایی بزرگ میلیون‌ها ایرانی عاشورایی در اعتراض به هتک حرمت عاشورا، ای بسا که شماری از غافلان و برخی از عاقلانی که حقیقت برای آنان مغفول مانده بود را به خود آورده باشد. در مباحث فقه و اخلاق اسلامی،‌ حرام و حلال، روا و ناروا، نیک و بد، خوب و زشت، حسن و قبح، ریشه در مبانی قرآنی و سنت و سیره پیامبر(ص) و ائمه معصومین سلام‌الله علیهم اجمعین دارد. پرداختن به این موضوعات نیز نیازمند دریافت آرا و نظرات کارشناسان و اهل و خبره این مقولات است اما در موضوعاتی چون کارآمدی و ناکارآمدی روش‌ها، به ویژه اگر این روش‌ها در منطقه‌الفراغ شرع و فقه قرار گرفته باشند، موضوع متفاوت خواهد بود. روش‌ها نه اخلاقی‌اند، نه دینی‌اند و نه ایدئولوژیک. آنها صرفا روشند به عنوان مثال روش ساختن یک خودرو، روش ساختن یک کشتی و روش ساختن یک بزرگراه، فاقد از مبانی و ارزش‌های موجود در هر جامعه، بر اساس الگوهای کارآمدی، تعریف و اجرا می‌شوند. گرچه ممکن است در برخی از روش‌های خاص به ارزش‌های دینی یا عرفی نزدیک شویم، اما این امر مقوله‌ای فراگیر نیست. اینکه حوادث اخیر تا واقعه روز عاشورا ممکن است یک رشته تهدیدات توصیف شود، یک نظر است و اینکه مجموعه رویدادها تا روز ظهر عاشورای امسال می‌تواند فضاها و فرصت‌های جدیدی را برای نظام جمهوری اسلامی بیافریند یک نظر دیگر.

در توافق با نظر دوم، می‌باید اشاره شود که نه تنها کل نظام جمهوری اسلامی که ملت نیز از بوته امتحانی سخت و جانکاه، سربلند بیرون آمدند. پیروزی در چنین آزمون بزرگی، یأس و حرمان دشمنان و قوت قلب دوستان و پیروان را در پی داشته است. استحکام بیش از پیش نظام و استواری امت همیشه در صحنه نیز که خود امری بدیهی است و نیازی به تاکید ندارد.

هم‌اکنون به نظر می‌رسد که افق‌ها و چشم‌اندازهای تازه‌ای بر فضای سیاسی کشور گشوده شده است. می‌توان با درایت و تدبیر و البته با تامل در تمامی جوانب و بررسی تبعات و نتایج تحول تازه روی داده، زمینه را برای پایان دادن به التهاب‌ها فراهم ساخت به گونه‌ای که دولت و ملت بتوانند با بهره‌گیری از بیشترین توان خویش در پی رونق‌بخشی به اقتصاد، ‌افزایش رفاه و تضمین پیشرفت‌های آتی باشند. انعطاف در انتخاب روش‌ها، نه تنها بر ظرفیت‌های موجود خواهد افزود که هزینه‌های غیرضروری را نیز کاهش خواهد داد.

پیش‌تر تاکید شد که روش‌ها را نباید به مثابه احکام فقهی یا اخلاقی گرفت یا حتی ترادفی میان آنها قائل شد. روش‌ها دگرگون شونده‌اند و می‌توانند به مقتضای اوضاع و احوال و به عبارت دیگر به مقتضای «وضعیت» و «موقعیت» گزینش شوند. مفهوم «وضعیت» ناظر بر ظرفیت‌ها و توانایی‌های بالقوه و بالفعل است و مفهوم «موقعیت» ناظر بر جایگاه‌ها و مسیرهاست. به نظر می‌رسد قابلیت «مصلحت» را نیز اگر به دو مفهوم پیشین بیفزاییم، می‌توانیم با کمترین هزینه، بیشترین فایده را برای نظام عزیزمان تضمین کنیم. آنچه مهم است به‌گزینی کارآمدترین روش برای پایان بخشیدن به معضلی است که بیشتر مستلزم هزینه است تا منتج به فایده. دوستی در مقاله‌ای نوشته است: «سوال اساسی برای همه دلسوزان واقعی انقلاب باید این باشد که چگونه می‌شود و تجربه آن هفت روز [پیش از انتخابات] تجربه همه این ماه‌ها و سال‌های ما باشد؟ برای رسیدن به چنین تجربه‌ای باید دید که ما در آن هفت روز چه کردیم که در این هفت ماه انجام ندادیم یا برخلاف آن عمل کردیم.» به گمان نگارنده هم‌اکنون این امکان فراهم آمده است که دوباره عقلانیت را بر فضای سیاسی مسلط ببینیم، این مشروط بدان است که روش‌ها را منجمد و متصلب مفروض نکنیم. روش‌ها قابلیت انعطاف بسیاری دارند که می‌توانند در گشودن گره‌ها، راهگشا باشند.

* اعتماد

روزنامه اعتماد در یادداشت خود با عنوان "فصل آرامش و عقلانیت "به قلم جعفر گلابی آورده است:‏ پذیرش دولت دهم توسط مهندس میرحسین موسوی فصل جدیدی از تحولات را در کشور رقم خواهد زد. این موضع جدید و متفاوت که پس از شش ماه فراز و فرودهای سنگین پس از انتخابات و حوادث عمدتاً تلخ به منصه ظهور می رسد می تواند آغاز فصلی از آرامش را که هم اینک کشور به شدت به آن محتاج است، رقم بزند.با اینکه احتمال می رود این موضع از سوی هواداران جوان جنبش سبز با چهره یی عبوس و شاید عصبانیت آسا نگریسته شود ولی مهم تر از هر چیز و اولویت دارتر از هر امری منافع ملی و امنیت کلی کشور است که هر انسان مسوولیت شناسی خود را مقید به آن می داند و چه بسا مجبور می شود به رغم تمایلات شخصی و منافع فردی اهتمام ویژه یی نسبت به آن داشته باشد.ملت ما در جهان کنونی پرچمی از بلوغ سیاسی و اجتماعی برافراشته است و محقانه ادعا دارد برای رسیدن به اهدافش از عقلانیت لازم برخوردار است. اکنون که به هر دلیل یک اختلاف بزرگ دامنگیر کشور شده و چالش و منازعه بر سر آن ماه ها به درازا کشیده شده است اگر ایرانیان بتوانند مجموعاً بر آن مسلط شوند و اختلاف را مدیریت و از خسارات غیرقابل جبران جلوگیری کنند برای جهان به اثبات رسانده اند که ملتی زنده با جایگاهی رو به ارتقا هستند.در فضاهای ملتهب و احساسی شاید گمان کسی بر پیروزی کامل تعلق گیرد ولی تاریخ نشان داده است پیروزی هایی از این دست که فاقد پشتوانه عقلانیت باشد به سرعت به ضد خود مبدل می شود و جز خسارت هایی که در ابتدا خود را نشان نمی دهند چیزی به جا نمی گذارد. در فضای ملتهب و هیجانی جای عقل و درایت تنگ می شود و چون قوه تدبیر آدمی از تاثیرگذاری فروافتد دور تسلسل خسارت و زیان دوری اجتناب ناپذیر می شود.جناح های سیاسی درون نظام ادعایی جز روش بهتر برای اداره کشور ندارند و همین معنا می رساند که اهداف مشترک روی اعتلای کشور و پیشرفت جامعه قابل تمرکز یافتن است. این یک موضع دلسوزانه است که بگذاریم دولت دهم در ساختار نظام به فعالیت بپردازد و امیدوار باشیم که موفق هم بشود و به ملت خود خدمت کند. کسی که هدفش خدمت و رفاه مردم باشد فرقی برایش نمی کند که این خدمت را چه کسی متقبل می شود. انتظار آن است که بعد از بیانیه آقای مهندس موسوی حملات انکارگرایانه به دولت به انتقادات معمول اجرایی محدود شود و حتی اگر جایی نیاز به همکاری و مساعدت باشد انجام گیرد تا کار معطل مانده کشور و چرخ کندشده اقتصاد سرعت قابل قبول خود را پیدا کند.در فضای آرام و عقلایی کارآمدی ها خود را نشان خواهد داد و عیب ها و ناکارآمدی ها قابل مخفی کردن نخواهد بود

نکته بسیار مهم و خطیر آنکه در فضای ملتهب کنونی، بدخواهان کشور و انقلاب در کمین نشسته اند و امیدوارند زاویه یی برایشان پیدا شود که از آب گل آلود ماهی مقصود خود را صید کنند. خطر بی عقلی و جسارت عملی و نظامی دشمنان یک خطر دور از ذهن نیست. آنها اگر در شرایط معمول جرات جسارت نداشتند در فضای اختلاف و دوگانگی و تشنج زمینه را برای آزمودن بخت خود مناسب می یابند که در چنین شرایطی مسلماً همه ضرر می کنند و در فراز همه آنها کشور عزیزمان جراحت خواهد برداشت. ما باید چنان باشیم و چنان با خود اختلاف بورزیم و تعارف کنیم که رقبای جهانی به دیده حقارت ننگرند و خیال خام برایشان پیش نیاید. یک اختلاف خانوادگی می تواند در بستری از آرامش و تدبیر نه تنها حل شود که گامی مهم در جهت پیشرفت حاصل کند؛ آرامشی که اگر رخت بربندد کیان کل خانواده را مورد تهدید قرار می دهد. اکنون زمان میانداری عقلا و معتدلان و دلسوزتران فرارسیده است که نگذارند احساس شکست در بخشی از جامعه چون آتش زیر خاکستر باقی بماند و امکان دستیابی به یک وحدت واقعی و نه شعاری از دست برود. تمامیت خواهی و انحصارطلبی از هر سو که دنبال شود چون تیغی وحدت و برادری را مجروح خواهد ساخت. هر کس به کشور و اعتلای آن اعتقاد و التزام دارد باید در پناه قانون قرار گیرد و امکان زندگی و خدمت و اظهارنظرش فراهم شود. در چنین شرایطی هیچ کس احساس انزوا نخواهد کرد و چون یک نیروی منفی نیروهای دیگر را خنثی نخواهد کرد و پیروزی نسبی برای همه حاصل خواهد آمد. اگر بتوانیم آرامش را به کشور بازگردانیم و منازعات را به رقابت های سالم و قانونی تبدیل کنیم جهان خیره بلوغ ملت ایران خواهد شد و مسیر پیشرفت مسیری آسان و پیمودنی می شود. هیچ گاه برای گذشت و برادری و همزیستی کریمانه و احترام متقابل دیر نیست و هیچ کس از بزرگواری و آینده نگری و عقلانیت ضرر نخواهد کرد. در این باب سخن بسیار است و امید می رود صاحب نظران و مشفقان از علمای بزرگ تا دانشگاهیان و استادان به میدان بیایند و تلاطم جامعه را به اطمینان و ثبات تبدیل کنند.

* سیاست روز

روزنامه سیاست روز در سرمقاله خود با عنوان "قطع روابط اقتصادی با انگلیس و فرانسه "به قلم علی پوسف پور آورده است:‏

1ـ یکی از بندهای قطعنامه راهپیمایی روز چهارشنبه عاشورائیان تجدیدنظر در روابط با دو دولت انگلیس و فرانسه بوده است. اگرچه این درخواست تجدیدنظر چندین سال است که از طرف مراجع مختلف تذکر داده می‌شود. اما با کمال تاسف تاکنون اقدام جدی از طرف وزارت امور خارجه و سایر وزارت‌خانه‌های اقتصادی مشاهده نشده است و این درحالی است که کشور استعمارگر انگلیس در 200 سال گذشته به طور مداوم مشغول توطئه بر علیه ملت و کشور ایران بوده است و در سالهای اخیر هم بر شدت این توطئه‌ها افزوده است از طرف دیگر از زمان روی کار آمدن سارکوزی در فرانسه این کشور هم بر اقدامات خود بر علیه کشور ما افزوده است و میدان‌دار مواضع خشن و بی‌منطق برعلیه کشور ما شده است.

2ـ در تمام دنیا روابط اقتصادی می‌بایستی ابزار روابط سیاسی و دیپلماسی باشد با این حال در کشور ما از روابط اقتصادی بطور مطلوب و جدی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی استفاده نمی‌شود اگرچه در سالهای اخیر با تذکرات مقام معظم رهبری تا حدی دراین جهت پیشرفت داشته‌ایم اما تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم.

برای مثال وزارت نفت ما هنوز از مشتریان اصلی و جدی خرید تجهیزات نفت از کشور انگلستان می‌باشد، با وجود اینکه هم‌اکنون کشور ما در ساخت جنگ‌افزارهای پیشرفته نظامی دارای توانایی‌های بالایی می‌باشد و به بیش از 50 کشور جنگ‌افزار صادر می‌کند به علت ساختار کهنه وزارت نفت هنوز میل به خرید ابزارآلات صنایع نفت وجود دارد و وزارت نفت تاکنون نتوانسته با یک برنامه‌ریزی گسترده ساخت قطعات مورد نیاز خویش را به نهادهای داخلی بسپارد. وزارت صنایع نیز در صنایع خودروسازی یک وابستگی جدی به صنایع فرانسه دارد طوری که سالانه بیش از یک میلیارد دلار پول از ایران به صنایع خودروسازی این کشور تزریق می‌شود.

با توجه به اینکه صنعت خودروسازی یک صنعت عام و گسترده در جهان بوده و خودرو یک کالای مصرفی می‌باشد، به چه علت تاکنون وزارت صنایع نتوانسته یا نخواسته است که این وابستگی را به فرانسه قطع نماید و چه کسانی از وجود این روابط سود می‌برند.

3ـ با توجه به نظر قاطبه ملت ایران و مسئولین عالی و ارشد کشور در مورد تجدیدنظر در روابط با دو کشور انگلیس و فرانسه پیشنهاد می‌گردد شورای عالی امنیت ملی کمیسیونی را مامور بررسی و تجدیدنظر در موارد فوق نمایند وزارتخانه‌های امور خارجه، صنایع و نفت نیز با تجدیدنظر کلی در عملکرد گذشته و حال خویش راهکارهای اجرایی در جهت قطع روابط اقتصادی با این دو کشور توطئه‌گر را ارائه و اجرا نمایند.

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "تحلیلی بر حضور حماسی ملت " به قلم محمدکاظم انبارلویی آورده است: راهپیمایی روز چهارشنبه گذشته در ایران چشم ناظران جهانی را خیره کرد و معادلات و محاسبات شش ماه گذشته آنها را پس از انتخابات به هم ریخت. تهران روز چهارشنبه گذشته یک روز تاریخی را پشت سر گذاشت. مردم کیلومترها در خیابان های آ زادی، انقلاب تا امام حسین در صفوف به هم فشرده آمده بودند.

راهپیمایی روز چهارشنبه گذشته در ایران چشم ناظران جهانی را خیره کرد و معادلات و محاسبات شش ماه گذشته آنها را پس از انتخابات به هم ریخت. تهران روز چهارشنبه گذشته یک روز تاریخی را پشت سر گذاشت. مردم کیلومترها در خیابان های آ زادی، انقلاب تا امام حسین در صفوف به هم فشرده آمده بودند.

تحلیلگران خارجی فکر نمی کردند مردم تهران در یک روز غیر تعطیل ساعت15 بعد از ظهر که شلوغ ترین ساعت کاری است به خیابان ها بریزند. ساعت یاد شده یک ساعت اداری نبود که بگویند کارمندان دولت را آورده اند. همه آمده بودند با هر وسیله ای که شده بود خود را به “آزادی”، “انقلاب” و “امام حسین” رساندند!

چهره های مردم برافروخته و خشم و نفرت از چشمان آنها نسبت به اهانت به ساحت پاک عزاداران حسینی و شعائر الهی عاشوراییان کاملا هویدا بود. شعارهای آنان حکایت از شعور بالا و تحلیل درست آنها از وقایع را می کرد.

عمده ترین شعارها علیه سران فتنه بود. مردم نسبت به سکوت خواص و بی مهری آنان به مقدسات عمیقا گله مند بودند.

مردم در یک حضور میلیونی آمده بودند بگویند، تا پای جان برای حفظ انقلاب و اسلام ایستاده اند.

مردم آمده بودند تا بگویند از ولایت فقیه حمایت می کنیم تا کشور به دست دیکتاتورها نیفتد. مردم آ مده بودند بگویند این آخرین حضور نیست. هر وقت لازم باشد به خیابان ها خواهند ریخت و پاسخ هتاکان و اهانت کنندگان را خواهند داد.مردم به خیابان ها آمده بودند بگویند اگر مسئولان به وظایف خود برای حفظ نظم و امنیت نظام عمل نکنند به بند “م” وصیت نامه امام(ره) عمل خواهند کرد.

مردم به خیابان ها آمده بودند بگویند انقلاب همان طراوت، نشاط و سرزندگی روزهای آغازین انقلاب را دارد احساس و هیجان نسل سوم در دفاع از انقلاب بیش از دو نسل گذشته است.

***

میرحسین موسوی پس از5 روز سکوت درباره فجایع روز عاشورا دیروز سکوت خود را شکست و رسما از منافقان و هتاکان به ساحت اباعبدالله الحسین در آن روز سیاه دفاع کرد. موسوی همه حقایق و واقعیت های فاجعه بار روز عاشورا را انکار کرد و معتقد است حریم شکنان “به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند” آمده بودند!! او حضور مردم و ماموران را که برای دفاع از حیثیت اباعبدالله الحسین و شعائر الهی به خیابان ها آمده بودند را “فاجعه” خواند.او رسما در اطلاعیه خود منافقین را از این جنایات مبری دانست و مسئولیت همه تبهکاری ها را پذیرفت.او همانند کروبی که همان شب حادثه با بیانیه خود دل آمریکا و اسرائیل و انگلیس را شاد کرد از پیوستن به مردم ابا نمود و پیوند خود را با ساختار شکنان و حریم شکنان بی پرده نشان داد.موسوی در حقیقت با بیانیه دیروز خود شعارهای مردم در روز چهارشنبه گذشته را با بی حیایی پاسخ داد.

بدون شک مردم در حضوری حماسی تر در آینده ای نزدیک پاسخ این گستاخی ها را خواهند داد.

***

پاسخ چهارشنبه گذشته مردم به آشوب طلبی های منافقین و ضد انقلاب در روز عاشورا یک نقطه عطف در تاریخ ما به حساب می آید.

روز عاشورا تمام شعارها و آرمان های ملت و نیز تمام نمادهای مذهبی و انقلابی مورد هجوم قرار گرفت.

ما در برابر یک جنبش ضد مردمی و ضد الهی قرار داریم که یک سر آن به شبکه های نفاق، کفر و الحاد در خارج وصل است و سردیگر آن به منافقین جدید. ما با پدیده اتحاد همزمان ناکثین، مارقین و قاسطین روبرو هستیم.

ملت ما یک ملت پر حوصله ای استکه کار را تازه شروع کرده و پای همه چیز آن ایستاده است. حادثه روز عاشورا نقاب از چهره خیلی ها کنار زد. موسوی با بیانیه جدید نشان داد که مردم در تشخیص خود علیه او در روز چهارشنبه گذشته اشتباه نکرده اند.

نفرت مردم کانون خشونت و فتنه را هدف قرار داده است. منافقین جدید هیچ طرحی برای جداسازی خود از ضد انقلاب و منافقین قدیم ندارند بلکه با هر بیانیه یک قدم بیشتر به آنها نزدیک می شوند. محسن سازگارا و محسن مخملباف ارتش رسانه ای غرب را علیه ملت ما تجهیز می کنند. اکبر گنجی، سروش وحسین بشیریه خوراک تئوریک مهیا می کنند.

زن رجوی و رضا پهلوی سازمان سیاسی و نظامی خود را برای حرمت شکنی در هر مراسم و مناسک در اختیار منافقین جدید در داخل گذاشته اند.

مارکسیستها و کمونیستها در این ماجرا نقش کاتالیزور را ایفا می کنند.

تیم مهاجرانی، کدیور و شاگردان فراری منتظری در خارج در تنظیم ارتباطات و اطلاعات در سامانه جنبش سبز اتصال بالا و پایین جنبش را تدارک می بینند. حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب درحال باز تعریف “سازمان رای” با واسطه گری مهاجرانی و کدیور در کنار آشوب طلبان و اغتشاشگران و نقش آفرینی در تشدید خشونت علیه ملت هستند.

مجمع روحانیون مبارز متاسفانه مشغول مشروعیت بخشی به این نوع ارتباطات می باشند. کارگزاران و ...

روز چهارشنبه گذشته با مرور کوتاهی به شعارها، دست نوشته های مردم روی مقواها و پلاکاردها این حس به انسان دست می دهد که مردم همه این نوع پیوندها را کشف کردند و ادراک عمیقی نسبت به آن دارند و یک صدا علیه آنها فریاد می زنند.

* کیهان

روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "آنکه سقوط می کند آنکه صعود می کند " به قلم سعدالله زارعی آورده است: دو گزاره «سقوط آمریکا طی سالهای آتی حتمی است» و «سقوط اسرائیل طی سالهای آتی حتمی است» بارها از سوی اندیشمندان مختلف مطرح گردیده است. از درون دستگاه سیاسی آمریکا و رژیم صهیونیستی هم بارها صدای این دو گزاره شنیده شده است.

حدود یک سال پیش، سرویس امنیتی آمریکا به تحقیقات گسترده خود درباره اسرائیل اشاره کرد و در جمعبندی خود در احتمال دوام این دولت جعلی، طی دو دهه آینده بطور جدی ابراز تردید کرد. البته گزارش های قبلی و بعدی این سازمان -CIA- نیز با صراحت از قریب الوقوع بودن سقوط اسرائیل خبر داده اند. علاوه بر این اگر روی اینترنت به یکی از زبانهای زنده دنیا، متن یا ترجمه عبارت «سقوط اسرائیل حتمی است» را جستجو کنید اندازه چند جلد کتاب قطور به شما مطلب می دهد که فقط تیترهای آن حداقل 100صفحه می شود.

درباره حتمی بودن فروپاشی امپراتوری ایالات متحده و سقوط قریب الوقوع آمریکا نیز اظهارنظرها و مستندات فراوانی وجود دارد. در بسیاری از این گزارش ها تاریخ خاصی هم ذکر شده است مثلا «شورای روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا» سال گذشته زمان آن را طی دو دهه آینده ذکر کرد و شش نهاد اطلاعاتی آمریکا در بررسی مشترک خود و گزارشی که تهیه کردند- و به بیرون درز کرد- سقوط قدرت آمریکا را تا سال 2025 قطعی شمردند.

حدود دو هفته پیش روزنامه صهیونیستی «یدیعوت احارنوت» با وحشت زدگی خاصی از «بروز نشانه ها»یی که آغازی بر فروپاشی آمریکاست خبر داد. این روزنامه البته تنها به فروپاشی اقتصادی و امنیتی اشاره می کند و معتقد است هم اکنون تنها دو پایه از چهار پایه اقتدار آمریکا باقی مانده اند این دو، اقتدار سیاسی و نظامی است. اما در عین حال همین روزنامه در گزارش دیگری به شکست نظامی آمریکا در عراق و افغانستان هم اشاره می کند که بیانگر فروپاشی پایه نظامی قدرت آمریکا نیز هست. «سی بی اس مارکت واچ» که جزیی از ساختار شبکه تلویزیونی سی بی اس آمریکاست و کاملا به مقامات کاخ سفید نزدیک است، در جدیدترین گزارشی که حدود یک ماه پیش منتشر کرد، 20 دلیل مستند را ذکر کرد و نتیجه گرفت که: «سقوط آمریکا بسیار زودتر از آنچه ذکر می شود- سال 2025- اتفاق خواهد افتاد.»

«پل فارل» که نویسنده این گزارش تحلیلی است، نوشت: «نظام آمریکایی یک روح سرگردان است و به احتمال بسیار زیاد فروپاشی آن تا سال 2012 به وقوع خواهد پیوست.» شاید نتوان تاریخ قطعی درباره سقوط امپراتوری و قدرت آمریکا و نیز شاید نتوان تاریخ قطعی فروپاشی رژیم صهیونیستی را مشخص کرد ولی می توان با قطعیت گفت جهان حداکثر طی دو دهه آینده فروپاشی و اضمحلال کامل رژیم صهیونیستی و فروپاشی کامل اقتدار بین المللی آمریکا را شاهد خواهد بود. برای دو دولت غاصب و متجاوز راه گریزی از فروپاشی نمانده و تقریبا با قاطعیت می توان گفت هیچ طرح اجرایی موثری هم برای نجات این دو رژیم وجود ندارد هر چند دستگاههای مختلف رژیم های آمریکا و اسرائیل طرح هایی را ارائه داده اند ولی نتوانسته اند دیگران را متقاعد کنند که چنین طرح هایی از چنان فرجامی جلوگیری می کند.

اما در مورد عامل فروپاشی قدرت صرفاً مادی آمریکا و نیز در مورد عامل فروپاشی نظام ضددینی اسرائیل دلایل مختلفی ذکر شده است و بعضی هم خواسته اند فرافکنی کرده و عامل فروپاشی را هم «مادی» معرفی نمایند. اما کیست که نداند عامل فروپاشی نظام های مادی، معناگرایی جوامع است کما اینکه نظام های معنوی تنها با مادی گرایی سقوط می کنند. در عین حال کم نیستند محققین نکته سنجی که حقیقت را فاش گفته اند. بیش و پیش از همه، حضرت امام خمینی- قدس سره- دقیقاً در همین روزها- 11دی 1367- طی پیامی به گورباچف درباره عامل اصلی فروپاشی نظام های مادی فرمودند: «باید به حقیقت روی آورد، مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست، همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است... با مادیت نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسی ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد.»

در این میان هیچ تردیدی وجود ندارد که تمنای معنوی و الهی ملت ها و روح عدالت گرای بشر و ناتوانی سیستم سیاسی و اقتصادی آمریکا و رژیم صهیونیستی در برآوردن این تمنا، مهمترین بستر سقوط دو دولت متجاوز و غاصب است. حالا یک سؤال مهم را باید پاسخ داد: «پرچم معنویت، دین داری و عدالت امروز روی دوش کدام ملت و دولت است و کانون پمپاژ کننده این روح مهاجم کجاست؟ به جز ایران و ملت آن؟» البته پر واضح است که امروز ملت های دنیا پشتیبان و پیرو این کشور و نظام و مردم آن هستند و برخلاف سال های اول پس از پیروزی انقلاب، و علی رغم آنچه غرب تبلیغ می کند، دیگر تنها، یا منزوی و یا در محاصره نیست. حتی تنها نظام معنوی هم نیست امروز چندین دولت اسلام گرای انقلابی که کاملاً موثر هستند، مجموعه ای از نظام های دین گرا را شکل داده اند و به شیعه هم محدود نمانده است. دولت های عراق، ترکیه، فلسطین، سودان، کومور ... و نیز دولت هایی که اگر چه اسلام گرا خوانده نمی شوند ولی کاملاً در بلوک اسلام گراها عمل می کنند مثل دولت های سوریه و الجزایر.

اگر تحولات خاورمیانه را مرور کنید می بینید که در دوره اخیر حداقل هر ساله یک دولت به جمع نظام های معنوی پیوسته اند تا جایی که می توان گفت امروز اکثریت کشورها و ملت های خاورمیانه از زیر سلطه آمریکا خارج شده اند.

آمریکایی ها و صهیونیست ها که به واسطه موج قوی انقلاب اسلامی ناچار به ترک خاورمیانه خواهند شد و فروپاشی را در یکی- دو قدمی خود می بینند، با تبلیغات معکوس مقتدرترین نظام سیاسی دنیا راکه علاوه بر 70میلیون شهروند ایرانی از حمایت صدها میلیون شهروند غیرایرانی هم برخوردار است و از همه مهمتر- براساس آیات قرآن کریم- از سوی خداوند متعال هم حمایت می شود، در آستانه سقوط! معرفی می کنند و با اشاره به حضور گروهی آشوب طلب در روز عاشورا که اکثر آن هارا خود طی چند ماه گذشته تحت عناوین خاص به ایران اعزام کرده اند، ادعا می کنند که «اوضاع بالاخره از کنترل جمهوری اسلامی خارج شده و ما شاهد یک انقلاب دیگر در ایران هستیم» انقلابی که قرآن، امام حسین، امام و ولایت فقیه را برنمی تابد!

البته باطل بودن این داعیه تبلیغاتی آشکارتر از آن است که به پاسخ نیاز داشته باشد و می توان در یک جمعبندی گفت آنان با «در حال فروپاشی معرفی کردن عامل اصلی فروپاشی خود» درصدد هستند تا به نظام های فرسوده و در حال فروپاشی خود امیدی بدهند و سقوط آنان را به تاخیر بیاندازند که قطعا این شدنی نیست چرا که میان واقعیت و کاریکاتور آن فاصله زیادی وجود دارد.

ملت ایران در روز 13 محرم پاسخ شرارت های روز 10 محرم یزیدیان را داد. در این باره گفتنی هایی وجود دارد که فقط به چند مورد آن اشاره می شود؛

1- عدد شرکت کنندگان در تظاهرات 13 محرم - و به تعبیر بهتر نهضت عاشورائیان - قطعا در کل کشور از مرز 40 میلیون نفر و در تهران از مرز سه میلیون نفر فراتر رفته و مطلعین و خبرگان منصف عدد آن را در تهران حدود 4 میلیون نفر ذکر کرده اند بعضی هم که خواسته اند حداکثر احتیاط را لحاظ کنند گفته اند در تهران سه میلیون نفر آمده اند. این عدد یعنی اینکه مجموع رای دهندگانی که در تهران به دکتر احمدی نژاد و میرحسین موسوی - که البته دو کاندیدای دیگر رای قابل توجهی نداشتند - در نهضت عظیم روز 13 محرم شرکت کرده و دفاع از آرمانهای الهی و رهبری را با رساترین و پرحرارت ترین وجه فریاد زده اند. این تظاهرات عظیم در تهران و شهرستانها نشان داد که مردم صرفنظر از کاندیدای مورد نظر خویش، به نظام رای داده اند.

2 - شعارهای مردم در روز 13 محرم که فراگیر سر داده می شد تفاوت مردم و مسئولان کشور را در نحوه مواجهه با سران فتنه به نمایش گذاشت این البته تا اندازه ای قابل قبول است. مسئولین قوا در نظام باید حداکثر احتیاط و خویشتنداری را در مواجهه با نیروهای داخلی به منظور جذب حداکثری داشته باشند. این موضوعی بود که در سخنان حجت الاسلام علم الهدی- سخنران مراسم تهران- و حاج سعید حدادیان- مجری و مداح مراسم- و قطعنامه صادره و نیز در حذف گسترده شعارها و تصاویر از صدا و سیما و پرهیز از پخش نزدیک تصاویر اعمال شد و البته قابل درک است ولی در عین حال فریادهای یکپارچه 4 میلیون شهروند تهرانی و ده ها میلیون شهروند در سراسر کشور مسئولیت خاصی را متوجه دستگاه های مسئول می کند چرا که این دستگاه ها ملزم به تحقق خواست قانونی و مشروع ملت هستند.

3- پخش لحظه به لحظه خبرها و تصاویر آشوب و تخریب های روز یکشنبه از یک سو و سانسور مطلق تظاهرات ده ها میلیون ایرانی سراسر کشور در روز چهارشنبه از سوی رسانه های آمریکایی، صهیونیستی، اروپایی و بعضا عربی، خارجی بودن ستاد برنامه ریزی آشوب های پس از انتخابات را برملا کرد. عدم موضعگیری صریح سران ایرانی فتنه در مقابل این دخالت ها و در عین حال مردم دانستن آشوب طلبانی که وابستگی آشکاری به محافل ضد ایرانی غرب داشتند از سوی این سران نشان داد که اگر میان امثال موسوی و خاتمی با کانون برنامه ریزی توطئه علیه ایران فاصله ای هم وجود داشته، اینک کاملا از میان رفته است. بیانیه 17 موسوی این را کاملا نشان می دهد.

4- تظاهرات این روزها از نظر کمیت و کیفیت بخوبی نشان داد که انقلاب اسلامی علیرغم گذشت سه دهه هنوز از آبشخور «انقلاب 57» تغذیه می کند و البته پویاتر و پرحرارت تر و معنادارتر. اگر انقلاب اسلامی با حضور حدود 30 میلیون نفر ایرانی به پیروزی رسید، اینک با کمک خدای متعال و کمک ده ها میلیون ایرانی که کاملا به ریشه ها و اصول وفادارند و از حمایت صدها میلیون مسلمان در دنیا و ده ها نظام سیاسی برخوردار است نه تنها ماندگار است بلکه هجوم سنگین خود را به همه برج و باروهای بین المللی و منطقه ای نظام های شیطانی تا فروپاشی آنها ادامه می دهد.

* جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "اکنون وقت تدبیر است " آورده است: اسلام هرگز دچار بن بست نخواهد شد. مکتب اهل البیت که با نهضت عاشورا جان گرفت و بالندگی آغاز کرد و امروز مترقی ترین مکتب فکری و حقوقی و سیاسی جهان است نیز هرگز به بن بست نخواهد رسید. نظام جمهوری اسلامی که پرتوی از نهضت عاشورا و الهام گرفته از فداکاری های اباعبدالله الحسین و یاران باوفا و مخلص آنحضرت در کربلاست نیز هرگز به بن بست نخواهد رسید.

مروری بر حوادث 31 سال گذشته این واقعیت را به اثبات می رساند که تندبادها و توطئه هائی که علیه نظام جمهوری اسلامی تدارک دیده می شوند فقط بر استحکام هرچه بیشتر این نظام الهی خواهند افزود و روز به روز خانه عنکبوتی بودن دستگاه های استعماری و استکباری و تشکیلات عریض و طویل قدرت های شیطانی را به نمایش می گذارند. این واقعیت را اصل پیروزی انقلاب اسلامی حماسه های جاویدانی که مردم ایران در 8 سال دفاع مقدس آفریدند مقابله پیروز با توطئه های تبلیغاتی و تحریم های اقتصادی وصنعتی و فشارهای سیاسی و تهاجم فرهنگی به اثبات رسانده است . برای ملتی که در طول 31 سال با اینهمه توطئه دست و پنجه نرم کرده و از همه ی نشیب و فرازها پیروز بیرون آمده عبور از حوادث این روزها نیز میسر است . حوادث بطور طبیعی خسران هائی به همراه دارند اما با سر پنجه تدبیر می توان هر تهدیدی را به فرصت تبدیل کرد و سود سرشاری را که جاودانه خواهد ماند نصیب کشور و ملت و نظام ساخت .

آنچه در روز عاشورا در تهران رخ داد قطعا با روح پاک و عاشورائی ملت ایران بیگانه بود و محکومیت گسترده آن که در روزهای گذشته در سراسر ا یران شاهد آن بودیم تجلی این روح پاک و عشق خالص آحاد مردم این کشور به شهدای کربلا و ساحت مقدس اهل البیت علیهم السلام و اعلام وفاداری نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی و محور اصلی و ستون فقرات آن یعنی اصل « ولایت فقیه » بود. از این رود خروشان که در سرتاسر ایران به راه افتاد باید بهترین بهره برداری را برای پایان دادن به وضعیت کنونی کشور و حل مشکلات و اختلافات موجود بعمل آورد. خوشبختانه اعلام صریح وفاداری به نظام جمهوری اسلامی با تاکید بر تمام اصول قانون اساسی آن و عشق به سالار شهیدان و ابراز تنفر و انزجار از ساختارشکنی ها و قدرت های مداخله گری که چشم طمع به استقلال کشور دوخته اند و همینطور جریان های ضد انقلاب و مزدوری همچون گروهک تروریستی منافقین و تاکید بر تلاش همگانی برای حفظ استقلال و اسلامیت کشور توسط سران جریان اعتراض راه را برای رسیدن به وفاق ملی هموار ساخته است .

به راه پیمائی هاو تجمعات مردم در محکومیت وقایع عاشورا دوگونه می توان نگاه کرد. یکی ابراز عشق به امام حسین علیه السلام و اثبات وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه و ابراز تنفر نسبت به بیگانگان که نگاهی مثبت است و دیگری توسل به حربه تهدید نسبت به شخصیت های نظام و کسانی که به هر دلیل اعتراضاتی دارند ولی نشان داده اند که به اصل نظام و قانون اساسی و آرمان های انقلاب وفادارند و دخالت بیگانگان را نیز بر نمی تابند. این نگاه دوم که نگاه منفی و تخریبی است نه تنها نمی تواند کارساز باشد بلکه هر روز بر ابعاد اختلافات می افزاید کینه ها را عمیق تر می کند و به پرده دری هاو گستاخی ها دامن می زند. اینکه سخنرانان و مداحان این قبیل تجمعات خود را در جای قاضی تصور کنند و حکم اعدام و محارب بودن و ارتداد صادر نمایند یا گروه های با این برنامه که قصد کشتن فلان کس را دارند اعلام موجودیت کنند و یا بعضی افراد در سخنان خود با ادبیاتی که دور از شان مسلمان و نظام اسلامی است نسبت ها و تهمت ها و عناوین دروغ و ناروا و خلاف اخلاق انسانی و اسلامی به این و آن بدهند جز آنکه طرف مقابل را جری تر کند و بر دامنه تندروی ها و اهانت های طرفینی بیافزاید نتیجه دیگری ندارد.

همه باید به قرآن برگردند که دروغ و تهمت و افترا و اهانت را نهی فرموده و پیامبر گرامی اسلام و پیروان آنحضرت را به شدت عمل نسبت به کفار و نرم خوئی نسبت به همدیگر امر فرموده است . فقط عمل به دستورات قرآن است که جامعه امروز ما را به آرامش می رساند و راه را برای وفاق ملی هموار می نماید. محور این وفاق طبعا ولایت فقیه است و معنای محور بودن ولایت فقیه اینست که هیچکس از چارچوب های رفتاری و گفتاری رهبری خارج نشود و رهنمودهای رهبری را دستورالعمل خود قرار دهد. هنگامی که رهبر معظم انقلاب آشکارا وابستگی سران جریان اعتراض را به بیگانگان نفی می کنند هیچکس حق ندارد به آنان نسبت وابستگی بدهد. هنگامی که ایشان با صراحت اعلام می کنند سیاست ما جذب حداکثری و دفع حداقلی است هیچکس حق ندارد این و آن را به جرم اظهارنظر محکوم به اعدام بداند و تهدید به مرگ کند.

در طرف مقابل نیز معترضان باید از فرصت خوبی که نگاه منطقی رهبری به آنها پدید آورده به توصیه های منطقی ایشان عمل نمایند و در همه زمینه ها آشکارا و با صراحت اعلام موضع کنند. ابهام در مواضع سران جریان اعتراض می تواند از یکطرف طمع دشمنان را به آنها زیاد کند و از طرف دیگر بهانه هائی به دست افراطیون بدهد تا به اقدامات خلاف خود بیافزایند و مانع وفاق ملی شوند. عقلای دو طرف باید با موضعگیری های منطقی خود دشمنان ایران و اسلام و نظام جمهوری اسلامی را ناامید کنند و زمینه را برای وحدت فراهم سازند.

در شرایط حساس کنونی با استفاده از افق های روشنی که پدیدار شده سخنرانان اهل قلم علمای حوزه و دانشگاه و همه فرهیختگان باید احساس تکلیف کنند و دعوت به وحدت را اساس کار خود قرار دهند. همه باید با توصیه های خیرخواهانه و از هر راه دیگری که می توانند جلوی افراط ها را بگیرند و برای اصلاح ادبیات سیاسی جامعه به ویژه مطبوعات و سخنرانان و رسانه ملی و پاکسازی آن از پرخاشگری تلاش نمایند. در این میان وظیفه صدا و سیما خطیرتر است . مسئولان رسانه ملی باید از انتشار ادبیات پرخاشگرانه در انعکاس راه پیمائی ها تجمعات سخنرانی ها مصاحبه ها و نقل قول ها بشدت جلوگیری کنند و به جریان سازی در جهت ایجاد الفت و حاکمیت قانون روی آورند. تردیدی نداشته باشید که یک جریان خطرناک تشنه قدرت در کشور درحال برنامه ریزی و پیاده کردن آن برای ادامه تنش ها و تشنج هاست . این جریان موجودیت خود را در بحران جستجو می کند و آرامش را برای بقای حیات خود خطرناک می بیند. به این جریان قدرت طلب نباید میدان داده شود. این جریان درصدد است کشور را به سوی قطب بندی به پیش ببرد نقطه ای که قربانی اصلی آن وحدت و منافع ملی خواهند بود.

کافی است همه هوشیارانه با هر جریان تندروی که خارج از چارچوب های منطقی حرکت می کند برخورد کنند. امروز حل مشکلات نیازمند درایت و صبوری است . همه چیز حکایت از امکان پایان دادن مسالمت آمیز به اختلافات دارد اکنون وقت تدبیر است .

* مردمسالاری

روزنامه مردمسالاری در یادداشت روز خود با عنوان "درباب ضرورت تبلیغ یک خبرگزاری "به قلم پژمان موسوی آورده است: 1- دیر زمانی از انتصاب رئیس جدید سازمان ملی جوانان نمی گذرد; سازمانی که بنا بر آنچه که در شرح وظایفش آمده، بسیار می تواند در گره گشایی از معضلات و مشکلات قشر جوان موثر واقع شود; تاثیری که این روزها به حداقلی ترین شکل خود رسیده است.

2 - این روزها در گوشه و کنار شهرمان با تابلوهای بزرگی روبه رو می شویم که در آن خبرگزاری برنا با عنوان خبرگزاری جوانان ایران با حروفی بسیار درشت تبلیغ می شود; در کنار این تابلوها هم البته مثل بیلبوردهای روزهای گذشته، نام سازمان ملی جوانان و شعار معروف آن «آینده اینجاست، کنار شما» به چشم می خورد; در این باره طرح چند سوال و ابهام ضروریست: تاکنون کدام خبرگزاری آن هم از نوع دولتی اش در سطح شهر با صرف این هزینه گزاف، مبادرت به تبلیغ برای خود کرده است؟ مگر خبرگزاری یک کالای فرهنگی مثل روزنامه ها یا مجله است که به تمنای فروش بیشتر، اینگونه خود را برای شهروندان عرضه می کند؟ تا آنجا که ما می دانیم خبرگزاری ها در ایران تنها با یک کلیک بالا می آیند و هیچ هزینه ای هم برای بالا آمدن آن پرداخت نمی شود...

3- در روزهای گذشته اخباری مبنی بر همکاری سازمان ملی جوانان ایران با ونزوئلا منتشر شد که براساس آن سازمان ملی جوانان خود را به همکاری های بیشتر با این کشور متعهد کرده است...

4- در یک نگاه موشکافانه به نظر می رسد، در شرایطی که سایت های منتقد دولت با محدودیت هایی مواجه هستند، این حجم تبلیغات آن هم برای رسانه ای که قرار است ارگان خبری سازمانی باشد که برای جوانان کار بکند چرا و برای چه منظور صورت می گیرد؟

از طرف دیگر وظیفه اصلی و اساسی سازمان ملی جوانان همانا سیاستگذاری برای ایجاد ساختارهای بنیادین در جهت رفع معضلات و مشکلات خاص قشر جوان است و نه تبلیغ خبرگزاری ای که قرار است دستاوردهای خود را منتشر نماید; اساسا براین باوریم که زمانی این سایت و سایت های مشابه آن می توانند مملو از محتوا باشند، که اساسا محتوایی برای عرضه وجود داشته باشد وگرنه راه اندازی خبرگزاری ای مانند سایر خبرگزاری های رسمی و دولتی این کشور که نیاز به این همه سر و صدا و هزینه های هنگفت ندارد...

* جوان

روزنامه جوان در یادداشت امروز خود با عنوان "دستگاه قضایی و دریافت غرامت از سران فتنه " به قلم حسن رشوندآورده است: دوستی نقل می‌کرد در اجلاس چندی پیش آب و هوا در کپنهاگ دانمارک، یکی از نزدیکانش که در این کشور ساکن است برای اعتراض به قدرت‌های بزرگ و صنعتی جهان که با عدم رعایت قوانین بین‌المللی و استانداردهای جهانی، حقوق ملت‌ها را تضییع می‌کنند به این شهر رفته و در کنار معترضین، آن هم برای اعاده حقوق شهروندی و خطر گازهای گلخانه‌ای که جان ملت‌ها را به خطر انداخته است، اقدام به راهپیمایی آرامی کردیم. بگذریم از اینکه رفتار خشن پلیس با معترضین باعث شد امثال من دیگر از حضور در این تجمعات توبه کنیم ولی پلیس دانمارک به این حد نیز اکتفا نکرد و در بازگشت از راهپیمایی، با یک بهانه واهی، مبلغ 1200 کرون و به تعبیر دیگر به پول رایج ایران شش میلیون ریال، ما را جریمه نمود و به صراحت اظهار کرد که این تاوان حضور در چنین تجمعاتی است! این دوست به نقل از فامیل خود می‌گفت: «من دیگر غلط کنم در چنین تجمعاتی شرکت کنم». نقل این واقعیت از آن‌رو بیان شد که بدانیم در مهد دموکراسی ادعایی غرب، نحوه برخورد با معترضین خیابانی که رفتار اعتراضی آنها تخریبی به دنبال نداشته است، چگونه بوده و ما با اغتشاشگران هتاک خود چگونه رفتار می‌کنیم. بنابراین به نظر می‌رسد برای رفع این مشکل دستگاه‌های امنیتی، اطلاعاتی و قضایی باید چند گام اساسی را بردارند:

1- در اصل چهلم قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:«هیچ کس نمی‌تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.» یا در اصل 26 قانون اساسی آمده است:«احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و... آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند.»

اصل 22 قانون اساسی یادآوری کرده است:«حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است؛ مگر در مواردی که قانون تجویز کند.»

اصل 9 قانون اساسی تأکید می‌کند:«هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و تمامیت ارضی ایران، کمترین خدشه‌ای وارد کند.»

اصل اول قانون اساسی، نظام حکومتی ایران را «جمهوری اسلامی» معرفی کرده است. آنچه در این چند اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی آورده شد، بیانگر آن است که قانونگذار همه حدود و اختیارات قانونی را هم برای حکومت و هم برای شهروندان خویش مشخص کرده است و طبیعتاً تخطی از آن پیگیرد حقوقی و قضایی را به دنبال خواهد داشت. اینکه شعار جماعتی بی‌هویت به جای «جمهوری اسلامی»، شعار «جمهوری ایرانی» باشد و متولیان قانون اساسی بی‌تفاوت از کنار آنها بگذرند، مخالفت آشکار با قانون اساسی جمهوری اسلامی است و طراحان و شعاردهندگان این شعار انحرافی مستحق مجازات خواهند بود. اینکه افراد یا گروه‌هایی، 7 ماه با تندترین شعارها و اتخاذ مواضع خارج از چارچوب قانون اساسی، استقلال سیاسی، فرهنگی، آزادی و وحدت ملی یک کشور را نقض کرده و به مخاطره بیندازند و زبان هتاک قدرت‌های سلطه‌جو و متجاوز غرب را باز کنند و خواهان کمک به این جمع برای تغییر نظام جمهوری اسلامی شوند، آیا محارب نظام اسلامی ایران شناخته نمی‌شوند؟

اینکه عده‌ای آشوب‌طلب نه با هدف اعمال حق خود بلکه با رویکرد تغییر نظام سیاسی ایران به خیابان‌ها بریزند و رفتار خویش را وسیله‌ای برای ضرر رساندن به اموال مردم و تجاوز به منافع عمومی قرار دهند، بانک آتش بزنند، خودروهای مردم را به آتش بکشند، اموال عمومی که با مالیات این ملت تهیه شده است را تخریب کنند و هزاران رفتار قانون‌شکنانه و تجاوزکارانه از خود بروز بدهند، آیا نباید توسط مراجع امنیتی و قضایی نظام مورد تعقیب و مجازات قرار گیرند؟

آیا کسانی که به‌‌رغم تأکید قانون اساسی بر مذهب رسمی کشور، آموزه‌های دین مبین اسلام را در تجمعات غیرقانونی خویش مورد تعرض قرار می‌دهند و ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که سلسله جنبان حرکت شیعه در طول تاریخ بوده است را زیر سؤال می‌برند، نباید مورد شدید‌ترین مجازات‌ها قرار گیرند؟

2- سرانی که از روز پس از انتخابات به دنبال اقدامات تحریک‌آمیز مشتی خودفروخته بودند تا شاید از رهگذر آنها بتوانند شکست انتخاباتی خود را جبران نمایند، بیش از افراد کف خیابانی مقصر این حوادث هستند و مجازات آنها باید اولین اقدامی باشد که دستگاه قضایی دنبال می‌کند.

3- مدیریت پشت صحنه‌ای که در بستر حمایت‌های آشکار برخی آقازاده‌ها، مشوق حوادث تلخ این چند ماه بوده‌اند، علاوه بر اینکه در پیشگاه الهی مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت، نباید مورد فراموشی دستگاه قضایی قرار گیرند. حداقل کاری که دستگاه قضایی می‌تواند انجام دهد این است که برخی فرزندان آقایان که حضورشان در این تجمعات آن هم با شعارهای تحریک‌کننده مسجل است، فراخوانده شوند و همانند دیگر افراد کف خیابانی محاکمه گردند.

4- همانگونه که کشورهای غربی از ابزار مالی برای کسانی که در تجمعات خود اموال عمومی و شخصی را تخریب می‌کنند، به عنوان یک ابزار کارآمد و هزینه‌بردار برای آنها استفاده می‌کند، لازم است یک برآورد جامع از میزان خسارات چند ماه اخیر به عمل آمده و هزینه‌های تحمیل شده بر نظام از سران فتنه و عناصر خیابانی تخریبگر آنها اخذ شود. طبیعی است اگر حضور اغتشاشگران برای آنها و خانواده‌هایشان هزینه در برداشته باشد، این افراد از شرکت در این اقدامات قانون‌شکنانه و مخرب حذرخواهند کرد.

5- از این پس هیچ توجیهی برای سکوت یا اهمال‌کاری دستگاه قضایی و اطلاعاتی- امنیتی کشور پذیرفته نیست چرا که مردم نیاز به آرامش دارند و در صورت عدم برخورد این دستگاه‌ها، قطعاً مردم تکلیف خود را با این عناصر خود‌فروخته دشمن مشخص خواهند کرد و حضور گسترده و بی‌سابقه مردم در راهپیمایی چهارشنبه گذشته و مطالبات آنها در قالب شعارهای داده شده، گویای این واقعیت است.

* قدس

روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان "دیوار فولادی؛ تأمین امنیت قاهره یا تل آویو؟ "به قلم مجید صفاتاج آورده است:‏ «القدس العربی» در شماره اخیر خود نوشت؛ «محمود عباس» در چند روز آینده برای گفتگو با «حسنی مبارک» درخصوص راهکارهای ازسرگیری مذاکرات صلح بین فلسطینیان و اسرائیل به قاهره می رود.

این سفر در حالی انجام می گیرد که مصر در حال احداث دیوار آهنی در مرز خود با نوار غزه است و حسنی مبارک دیدار تازه ای را با «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی در روز سه شنبه گذشته داشت، ضمن اینکه قرار است «احمد ابوالغیط» وزیر خارجه مصر نیز اوایل این ماه برای گفتگو با مسؤولان آمریکایی درباره روند صلح و از سرگیری مذاکرات بین فلسطینیان و اسرائیل به واشنگتن سفر کند.اگرچه گفته می شود، دولت آمریکا در صدد است ضمانتهایی به طرف فلسطینی (تشکیلات خودگردان) و اسرائیل به منظور متقاعدکردن آنها برای ازسرگیری روند صلح ارایه دهد، اما احداث دیوار آهنی در مرز مصر و غزه برای بستن تونلهای میان این باریکه و کشور مصر از تشدید فشارها بر مردم غزه و پایمال کردن حقوق مسلم فلسطینیان در هیاهوی تلاش برای ایجاد صلح حکایت می کند.البته دولت حسنی مبارک به بهانه امنیت ملی خود اقدام به احداث دیوار آهنی کرده، اما این در حالی است که مردم غزه از تونلهای موجود در مرز خود با مصر برای تأمین نیازهای غذایی و دارویی استفاده می کنند و شواهد از آن حکایت دارد که این تونلها به جز تأمین آذوقه و نیازهای اولیه زندگی مردم محاصره شده غزه، هیچگاه کارکرد امنیتی به ضرر مردم و دولت حسنی مبارک نداشته اند، بنابراین ادعای مصر که امنیت ملی را بهانه قرار می دهد یک ادعای دروغین است که تنها برای جلوگیری از انتقال هر گونه کالا، ابزار و تجهیزات نظامی به نفع مردم غزه است.

واقعیت آن است که از دیدگاه آمریکایی ها امنیت مصر و اسرائیل یکی است و چون از دیدگاه آنها و اسرائیلی ها تقویت حماس و استمرار آن در نوار غزه موجب تهدید امنیت اسرائیل است، از این رو مصریها نیز که امنیت خود را با رژیم اشغالگر قدس پیوند زده اند از هر راهی برای جلوگیری از تقویت حماس استفاده کرده و توافقهای واشنگتن و تل آویو برای تضعیف مقاومت مردم فلسطین و تقویت اسرائیل را به بهانه تأمین امنیت مصر اجرا می کنند، در حالی که امنیت مصر زمانی تأمین می شود که از جغرافیای مناسب برخوردار باشد، دولت این کشور دارای پشتوانه مردمی باشد، نیروی نظامی مناسب داشته باشد و از اقتصاد پویا و غیرشکننده برخوردار باشد، اما دولت حسنی مبارک به جای پرداختن به این مؤلفه ها به مجری کامل دستورات اسرائیل تبدیل شده و منافع خود را با حیات این رژیم پیوند زده و در برابر سیاستهای آمریکا بدون هیچ پایداری به مجری دستورات آنها تبدیل شده است.

البته احداث دیوار آهنی بین مصر و نوار غزه سال گذشته نیز بین لیونی و رایس پس از کشتار 22 روزه غزه مورد توافق قرار گرفت و امروز مصر در حال اجرای این توافق آمریکایی، اسرائیلی است، بنابراین به نظر می رسد رژیم مصر هیچ گونه اراده ای در برابر آمریکا و رژیم اشغالگر قدس ندارد، تنها بهانه ای هم که برای رفتار خود دست و پا کرده، مسایل امنیتی کشور مصر است که بی گمان هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد. آگاهان جهان عرب و حتی چهره های مشهور مصری نیز احداث دیوار آهنی را پروژه ای اسرائیلی خوانده اند که نمونه آن مقاله اخیر «فهمی هویدی» نویسنده و روزنامه نگار سرشناس مصری در پایگاه خبری الجزیره بود.«هویدی» بصراحت دولت حسنی مبارک را مورد انتقاد شدید قرار داده و نوشته است؛ رسانه های ملی مصر همچنان بر ضرورت احداث دیوار فولادی برای حفظ امنیت ملی تأکید می کنند، اما از این نکته چشم پوشی کرده اند که خبر ساخت این دیوار از رسانه های صهیونیستی درز کرد نه از رسانه های مصری. یعنی کشوری که اعتقاد دارد امنیتش در معرض خطر و تهدید قرار گرفته است، این موضوع را تا چند ماه مخفی کرده است. این در حالی است که اگر دلایل محکمی برای وجود این خطر داشت، احداث دیوار را با شجاعت اعلام می کرد.

البته باید این نکته را نیز در نظر داشت که اگر احداث دیوار ادامه یافته و کار آن به انجام برسد، ملت محاصره شده در غزه هیچ راهی جز تغییر تاکتیک و روش خود برای شکستن محاصره ندارند، بنابراین در صورت تکمیل این دیوار رژیم مصر به عنوان یک رژیم متخاصم با مردم فلسطین قلمداد می شود و تکلیف یک رژیم متخاصم نیز کاملاً مشخص است.

به نظر می رسد، اگر مردم فلسطین که در غزه تحت شدیدترین تدابیر امنیتی از سوی اسرائیل قرار گرفته و سرکوب شده اند، اما در هر حال از دولت حماس پشتیبانی کرده اند، اگر با مانعی مانند دیوار آهنی مصر مواجه شوند حرکتهای بعدی را علیه مصر انجام خواهند داد، همان گونه که پیشتر نیز وقتی مردم غزه تحت فشار شدید محاصره اقتصادی قرار گرفتند گذرگاه رفح را تخریب کرده و از آن عبور کردند، اما چنانچه چنین حرکتی تکرار شود، بی گمان بر شرایط سیاسی آینده مصر تأثیر بسزایی خواهد گذاشت.

* آفتاب یزد

روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله خود با عنوان "مرده‌بادها و زنده‌بادها برای چه؟! " آورده است:‏ بـعـیـد اسـت هیچ کس در ایران نگاهی به آینده امیدوارکننده کشور داشته باشد و نسبت به حوادث هفت ماه اخیر، احساس رضایت کند. این عدم رضایت از بعضی بحث‌ها و ادعاها در جریان رقابت‌های انتخاباتی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. گروهی از اصلاح‌طلبان همچنان نسبت به بعضی حواشی انتخابات و فضاسازی‌های قبل و بعد از آن اعتراض دارند. عده‌ای از افراد معتدل در جریان اصولگرا هم از یک سو نگرانی خود از برخی مقدمات انتخابات و ادعاهای مطرح شده توسط تیم حاکم در انتخابات را اعلام می‌نمایند و از سوی دیگر، عدم تمکین اصلاح‌طلبان معترض به خـواسته‌های جناح حاکم برای فراموش کردن مسائل انتخاباتی را موجب نگرانی می‌دانند. دولتی‌ها هم هر چند وقت یکبار فرصتی می‌یابند تا همه جناح‌ها- جز فراکسیون دولتی- اصولگرایان را مورد حمله قرار ‌دهند که چرا قدر دولت و رئیس آن را نمی‌داند؟ آنها حتی قوای رسمی کشور را از طعن و اعتراض خود مصون نمی‌دارند زیرا ظاهرا کسانی از حامیان دولت معتقدند همه قوای کشور بایستی چشم به دهان دولتی‌ها بدوزند و آنچه را که دولت- یا به عبارت بهتر، رئیس دولت و حلقه مشاوران او- می‌خواهند تصویب و تایید نمایند. اما درگیرشدن در همین اعتراضات، باعث شده که بعضی موضوعات اصلی از دایره توجه، انتقاد و اعتراض دور بماند. مگر اعتراض اغلب اصلاح‌طلبان به دولت نهم چه بودو چه چیزی باعث شد بسیاری از اصولگرایان تا چند هفته قبل از انـتـخابات، تمایل خود به معرفی کاندیدایی غیر از احمدی‌نژاد را به نمایش بگذارند؟ کدام شرایط حاکمبر کشور به محسن رضایی جرات داد تا تداوم شرایط مدیریتی آن زمـان را موجب افتادن کشور در ورطه سقوط بداند‌؟ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان منتقد دولت و حتی تعدادی از همکاران اولیه دولت نهم معتقد بودند که دولت نهم، آنگونه که لازم است به برخی از احکام قانونی توجه نمی‌کند و استفاده نهادهای رسمی کشور همچون مجلس از اختیارات قانونی خود را برنمی‌تابد. عجولانه بودن تصمیمات و عدم توجه کافی به دیدگاه‌های کارشناسی مستقل، از دیگر انتقادهایی بود که معترضان دولت نهم - اعم از اصلاح‌طلب، اصولگرا و مستقل- را به شدت نگران می‌ساخت و همین نگرانی، در اظهارنظرهای متعدد آنها، متجلی می‌شد. اکنون با گذشت حدود 7 ماه از انتخابات و بیش از چهار ماه از استقرار کامل دولت دهم، به نظر می‌رسد تغییر قابل توجهی در رفتار سران دولت ایجاد نشده که بهترین نمونه در این مورد، بلاتکلیفی عرصه برنامه‌ریزی کشور است. مثلا دولت موظف بوده که حداکثر تا پانزدهم آذر ماه لایحه بودجه سالیانه کشور را تقدیم مجلس نماید تا نمایندگان مجلس به نمایندگی از موکلان خود دستورالعمل‌های لازم را تهیه و دولت را به استفاده بهینه از امکانات محدود کشور وادار نمایند. اما با گذشت 4 هفته از مهلت قانونی، نه تنها هنوز از انجام وظیفه قانونی دولت- که حداقل با سرنوشت یک سال کشور سر و کار دارد- خبری نیست، بلکه برنامه پنج ساله کشور که نقشه راه برای تدوین بودجه سالیانه می‌باشد نیز تقدیم مجلس نشده است. البته تجربه همیشگی و به ویژه تجربه‌های به جا مانده از چهار سال گذشته نشان می‌دهد که نمایندگان مجلس نهایتا در دوره‌ای کوتاه به بررسی و تصویب‌لایحه بودجه خواهند پرداخت که این اقدامِ همراه با عجله مجلس تنها به کار دولتی ها خواهد آمد تا هرگاه با نقصانی در اداره کشور مواجه شدند توپ را به زمین مجلس بیندازند؛ بدون آنکه مجلس از اختیارات خود در زمینه تدوین بودجه و رفع نگرانی‌های مردم استفاده کافی به عمل آورده باشد.

متأسفانه اشتغال بعضی از اصولگرایان به شعارسازی علیه اصلاح طلبان و سرگرمی افراطی تعدادی از آنها به امور سیاسی، موجب غفلت - و شاید چشم بستن عمدی - آنها به موضوعی شده که هم وضعیت مدیریتی و اقتصادی کشور در سال 89 را با خطراتی مواجه می‌کند و هم تاثیر اجتناب ناپذیر آن بر سال‌های بعد از همین امروز قابل پیش‌بینی است.در معرکه سیاسی موجود، یک مصوبه نسبتا عجیب کمیسیون طرح تحول اقتصادی نیز از ارزیابی نقادانه کارشناسان اقتصادی به دور مانده است. بنابر آنچه روز چهارشنبه گذشته توسط خبرگزاری ایسنا و به نقل از رئیس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی اعلام شد براساس ماده 8 مصوبه کمیسیون »دولت می‌تواند در زمینه باز توزیع یارانه‌ها بین تولید کنندگان، برای سال‌های آینده، تعهد ایجاد کند«. مفهوم این مصوبه آن است که دولت همچنان قادر خواهد بود مجلسی‌ها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد و نظارت مجلس بر روند تشخیص و تخصیص درآمدها و تصویب هزینه‌ها را از میزان حداقلی فعلی نیز پایین تر بیاورد.این در حالی است که رئیس مجلس قبلا از علاقه بعضی دولتی‌ها برای کاهش یا حذف نظارت مجلس بر درآمدهای ناشی از هدفمند کردن یارانه‌ها - که ممکن است از رقم کل بودجه فعلی بیشتر باشد - ابراز نگرانی کرده بود.

در یک کلام، به نظر می رسد اصلاح طلبان، اصولگرایان و بسیاری از فعالان سیاسی که در قالب هیچ یک از دو جناح رســمــی کـشـور نـمی‌گنجند فراموش کرده‌اند که همه اعتراض‌ها یا حمایت‌ها، برای رفع نابسامانی‌ها در کشور و حل مشکلات مردم بوده است نه آنکه سرگرمی به »مرده باد« و »زنده باد«ها، همه را از هدف اصلی دور ونظارت برعملکرد مدیران را از میزان غیرقابل توجه فعلی نیز کمتر کند. در این مورد سخن بسیار است که اگر بعضی مدیران دولتی به جای حمله به این قلم، خود را موظف به پاسخگویی و توضیح بدانند باز هم به این موضوع مهم خواهیم پرداخت .

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات