پشت‌پرده ترویج شیطان‌پرستی در رسانه‌های تصویری (بخش اول)

 رضا فرخی
هویت هر انسانی تشکیل شده از عقاید، باورها، تفکرات و شخصیت اوست. هویت، نوعی تعریف از ایده های اخلاقی و ایستارهایی است که هر فرد دارد؛ ایستارهایی که در تمامی ابعاد مادی و معنوی و اخلاقی وجود دارد و شخص براساس آن زندگی اش را تنظیم می کند. اما اگر یک انسان هویتش دچار تزلزل و اخلال شود، زمینه برای سقوط اخلاقی و اجتماعی فرد فراهم می شود. از این رو مسئله هویت، یکی از موضوعات مهم در مهندسی فرهنگی است.
در دنیای امروز، ابزارها و عوامل مختلفی در هویت سازی و شکل دهی به رفتار انسان دخیل هستند. رسانه ها، به خصوص رسانه های تصویری، از جمله مهم ترین عوامل هستند. یکی از این رسانه ها شبکه های ماهواره ای است که امروزه به سرعت در حال افزایش اند. وابستگی اکثر این شبکه ها به آمریکا، انگلیس و صهیونیسم، برای جامعه دینی و نسل جوان کشور، یک تهدید محسوب می شود. زیرا دولت های مذکور سعی در پیاده کردن توطئه های خود از طریق این شبکه ها را دارند که در تضاد کامل با هویت ایرانی- اسلامی است.
یکی از توطئه های آن ها برای تخریب هویت انسان ها، به خصوص در جوامع اسلامی، القای نوعی از تفکرات و اخلاق خاص است که تحت عنوان مکتب های شیطان پرستی شناخته می شوند.
مکاتب شیطان پرستی به سه شکل ترویج می شوند: 1- کلیساهای شیطانی، 2- جادوگری، که برای این موضوع هم در سینما و رسانه ها سرمایه گذاری فراوانی کرده اند و 3- رسانه های تصویری.
در حال حاضر رسانه های تصویری، به خصوص شبکه های ماهواره ای، متداول ترین روش برای انتشار شیطان پرستی است که عمدتا نیز در قالب کلیپ های تصویری (موسیقی همراه با تصویر)، تجلی می یابند.
شیطان پرستی، ابتدا به همراه موسیقی بلک متال وارد ایران شد، اما در بدو امر، مورد استقبال چندانی قرار نگرفت و نتوانست به شکل عمومی در میان جوانان ایران جا بیافتد. به همین دلیل، غربی ها برای ترویج شیطان پرستی روی شبکه های ماهواره ای تمرکز کردند. این شبکه ها، کلیپ ها و موزیک ویدئوهای گروه های شیطان پرستی را به طور دائم پخش می کرده اند و سعی در بزرگنمایی خوانندگان این گروه ها داشته اند.
ترویج فرهنگ و تفکرات شیطان پرستی در ایران با استفاده از موسیقی بلک متال یا کلیپ های تصویری که چه به صورت سی دی و یا از طریق شبکه های ماهواره ای به واقع یکی از همان نشانه های استثمار فرهنگی غرب است که در قالب مناسکی سازمان یافته و کاملاً برنامه ریزی شده توسط آمریکا انجام می شود. از جمله رفتارهایی که در مناسک و مراسم منتسب به شیطان پرستی انجام می شود بی بند و باری جنسی، رفتارهای غیراخلاقی، مصرف مشروبات الکلی و موادمخدر صنعتی است. به طور نمونه چند وقت پیش در شهر کرج یکی از این گردهمایی ها کشف شد که در انتها معلوم گردید که برگزارکنندگان آنها از آن سوی مرزها برای مدت کوتاهی وارد ایران شده اند تا پس از انجام مأموریت خود به آن سوی آبها بازگردند.
برای اثبات وابستگی شیطان پرستان به دولت آمریکا ذکر یک اتفاق کافی است: آنتونی لاوی صاحب اصلی کلیسای شیطان پرستی و یکی از سردمداران این تفکر در غرب است که در ابتدا خود را مستقل از دولتمداران غربی نشان می داد. تبلیغات عظیم رسانه های تصویری چون شبکه های ماهواره ای نیز برای خواننده های وابسته به این کلیسا است و هر کدام از این خواننده ها صفتی را از کلیسای به اصطلاح شیطان پرستی و شخص آنتونی لاوی دریافت می کنند. به عنوان مثال می توان مرلین منسون را نام برد که لقب کشیش اعظم این کلیسا را از لاوی دریافت کرد و امروز یکی از معروفترین خواننده های موزیک ویدئو و کلیپ های تصویری شیطان پرستان است. نام اصلی او برایان وانر است که نام مرلین منسون را از نام مرلین مانرو بازیگر زن هالیوودی که شهرت به فساد و بازی در فیلم های غیراخلاقی داشت گرفته است. عده ای معتقدند این نوع موسیقی ناشی از بیماری روانی است. چرا که محتوای اشعار او مسائلی مانند کشتن والدین، خوردن خون، تجاوز به محارم و یا توهین به خدا و ادیان آسمانی است. به عنوان مثال او در یکی از کنسرت های خود انجیل را پاره و به سمت جمعیت پرتاب کرد. البته ناگفته نماند تبلیغات برای او به حدی بالاست که بسیاری از کارهایی که گفته می شود او انجام داده شایعه و دروغ بوده و تنها برای جلب توجه افراد است. و جالب اینجاست که طرفداران او چه در غرب و چه در داخل ایران خود را افرادی متفاوت و بهره مند از فلسفه می دانند!
دلیل این رفتار، افکار و عقاید غیرانسانی این مکاتب و خواننده های آنها را سه موضوع می دانند: 1- با شیطان در ارتباطند 2- از بیماری های روانی مازوخیستی وخیمی رنج می برند 3- آنها
اجیر شدگان و مزدوران سیاستمداران غربی برای انحراف و استثمار فرهنگی جوانان در جوامع مذهبی هستند. دو مورد آخر کاملاً منطقی به نظر می رسند. چراکه نشانه های بیماری روانی به راحتی در حرکات آنها قابل تشخیص است و مازوخیسم، خودآزاری و دیگر آزاری در آنها کاملاً هویداست. درمورد دوم هم این که آنها مزدوران فرهنگی هستند که از سوی سردمداران سیاسی غرب برای انحراف و نابودی اخلاق انسانی اجیر شده اند کاملاً مشخص است. در واقع افرادی چون مرلین منسون و یا لاوی، شیفته ثروت هستند و به خاطر آن دست به چنین کارهایی می زنند. یکی از روزنامه نگاران آمریکایی نکته جالبی را در این خصوص بیان می کند. او می گوید: اکثر این خواننده ها پس از اجرای کنسرت ها و حرکات غیراخلاقی و غیرانسانی سوار لیموزین خود می شوند و به خانه میلیاردی خود می روند و اصلاً توجهی به این نکته نمی کنند که این رفتار و حرکات چه تأثیری بر ذهن جوانان و کسانی که آن ها را مشاهده کرده اند می گذارد، چرا که خود آنها هم به عقایدی که مدعی هستند کوچکترین باوری ندارند و تنها از آن برای فریب دیگران و جلب توجه و در هدف نهایی ضربه به فرهنگ ها و کسب ثروت از این راه استفاده می کنند. آن ها خود اعلام می کنند که قبل از اجرای این موزیک ویدئوها موادمخدر و صنعتی مصرف می کنند. این بیان آشکار چه سودی برای طرفداران آن ها دارد جز این که این جوانان را به این سو هدایت کند که با دیدن این موزیک ویدئو چه از طریق سی دی یا شبکه های ماهواره ای به مصرف این مواد روی آورند و به این ترتیب بازار مصرفی برای تولیدات این مواد صنعتی که بعضی از آنها در دستان خود سردمداران غربی و صهیونیست است گسترش یابد؟
مدارک زیادی موجود است که نشان از وابستگی زیاد این گروه ها به صهیونیست ها و آمریکا دارد. به عنوان مثال مرلین منسون پس از این که بارها در کنسرت هایش که از شبکه های ماهواره ای پخش شد به ادیان آسمانی، به ویژه اسلام و مسیحیت توهین کرد، با سیل عظیمی از اعتراضات مواجه گردید و این باعث شد که چند ماه منزوی شود. او مدعی بود که در آن مدت در تاریکی با ارباب خود (شیطان) ملاقات کرده تا از او دستورات جدیدی را برای نقش آفرینی در شبکه های ماهواره ای و کلیپ های خود بگیرد. اما بعدها مشخص شد که این مدت را در راهروی کاخ سفید و لابی های صهیونیستی برای مطرح کردن خواسته های خود و تأمین آنها گذرانده است. البته او در این مورد موفق شد. چراکه بعد از بازگشت در اولین اجرای خود بزرگترین مکان برای اجرای کنسرت از سوی آمریکا به او داده شد و شبکه های ماهواره ای که متعلق به خود آمریکا هستند بیشترین تبلیغات را برای او انجام دادند.
البته دولت های غربی از جمله آمریکا در حمایت از این گروه ها علاوه بر اهداف سیاسی و فرهنگی درپی مقاصد اقتصادی هم هستند و موارد مذکور حاکی از سرمایه گذاری وسیع آمریکا و صهیونیسم در این زمینه است. با توصیف این که هر شبکه ماهواره ای که قدم در راه پخش این گونه برنامه ها می گذارد یک شبه سوپر میلیونر می شود و برای کسب درآمد راه صدساله را یک شبه طی می نماید. با این کارها دولت آمریکا نشان داد که برای کسب سودجویی های خود حتی مردم خودش را هم نادیده می گیرد. چون هیچ اهمیتی به اعتراضات آنها و کلیسای کاتولیک به خاطر به انحراف کشاندن جوانان و جامعه آمریکا توسط این گروهها نداد.                ادامه دارد...