تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۰:۲۸  ، 
کد خبر : ۱۳۵۸۶۱

از اعتمادسازی تا تعلیق


محمد حسین‌زاده
هسته ای شدن ایران پروژه ای بود که از اوایل انقلاب در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفته بود و در انتهای دهه هفتاد آهسته آهسته می رفت که عملیاتی شود ولی ناگهان با علنی شدن تأسیسات هسته ای کشور و تهمت کاربرد نظامی به آن از سوی منافقان در سناریویی از پیش برنامه ریزی شده به تعویق افتاد که هدف آن شکستن عزت ایران اسلامی بود.
در پاییز 81 ناگهان تمام بوق های رسانه ای غرب در حرکتی هماهنگ با انتشار تصاویر ماهواره ای و بخشی از اطلاعات مربوط به پروژه نطنز، ایران را به ساخت بمب اتم متهم کردند. این اتفاقات در حالی صورت می گرفت که واقعه یازده سپتامبر که در تابستان سال گذشته اش اتفاق افتاد، فضایی امنیتی را برجهان حاکم کرد. بوش رئیس جمهور وقت آمریکا گویی به فضای جنگ های صلیبی برگشته بود و در مقابل هر که با آنها همراه نبود اعلان جنگ و خصومت می کرد. در حالی که افغانستان در همسایگی شرق ایران اشغال شده بود و زمزمه حمله به عراق هم به گوش می رسید، ایران از سوی آمریکا، جزو سه کشور محور شرارت و متهم به کمک به تروریست های افغانستان بود.
برآیند این اتفاقات، دستگاه دیپلماسی را به این نتیجه رساند که موضوع هسته ای، پرونده ای است برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی از سوی ابرقدرت ها.
دولت اصلاحات برای رفع بحران پیش آمده دو استراتژی را در پیش گرفت. اولا برای شکستن فضای منفی به وجود آمده برضد کشور، اعتمادسازی را در دستور کار خود قرارداد، دوماً با توجه به اختلافات اروپاییان با ایالات متحده، با بالابردن سطح روابط خود با اروپا و ایجاد منافع مشترک برای طرفین، توانست از شدت فشارها بکاهد. در این میان دو اتفاق موجب عقب نشینی دستگاه دیپلماسی دولت اصلاحات شد؛ اول این که در فروردین 82 عراق به اشغال آمریکا و انگلیس در آمد و حکومت صدام حسین که غرب، جهان را از قدرت نظامی آن می ترساند در کمتر از سه هفته سقوط کرد و دوم اینکه با متهم شدن ایران از سوی آژانس به پنهان کاری، چماق شورای امنیت بر سر کشور قرار گرفت.
با توجه به نوع نگاه حاکم بر کشور در روند حرکت به سمت هسته ای شدن، نرفتن پرونده ایران به شورای امنیت، به عنوان خط قرمز کشور فرض شد. مجموع این استراتژی ها و خط قرمزها، به دعوت از وزرای خارجه سه کشور اروپایی به ایران در مهر 82 انجامید.
حاصل مذاکرات روحانی با طرفین اروپایی بیانیه ای بود که به بیانیه تهران و سعدآباد مشهور شد. به هر صورت ایران براساس تفاهمنامه سعدآباد، پروتکل الحاقی را امضاء و بخشی از فعالیت های غنی سازی خود (در نطنز) را به حالت تعلیق درآورد، در عوض اروپا باید به بسته شدن پرونده ایران و عدم ارجاع به شورای امنیت و ارائه کمک های تکنولوژیک در زمینه فعالیت های هسته ای صلح آمیز و آغاز همکاری های اقتصادی، تجاری و امنیتی با ایران متعهد باشد. عقب نشینی ایران در سعدآباد براساس استراتژی اعتمادسازی شکل گرفت و دیری نپایید که بیانیه دیگر آژانس بر ضد ایران و عدم تعهد طرف اروپایی موجب شد ایران به صورت محدود غنی سازی را آغاز کند.
این اقدام ایران با بیانیه مشترک سه کشور اروپایی و آمریکا و اتحادیه اروپا علیه کشورمان همراه شد. تهدید ایران به فرستادن پرونده به شورای امنیت موجب شد این بار ایران یک قدم دیگر عقب برود و پیش شرط تعلیق را برای ادامه مذاکرات بپذیرد. آنچه در روند مذاکرات مهر83 پاریس پیش آمد به شکلی بود که لاریجانی، دبیر بعدی شورای عالی امنیت ملی کشور آن را به تعویض مروارید با آبنبات تشبیه کرد. بیانیه پاریس در واقع تیر خلاصی بود بر روند هسته ای شدن ایران، گرچه عقب نشینی ایران موجب جلوگیری از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت بود اما به عزت ایرانیان خدشه وارد کرد و روند اعتراضات به رویه دیپلماسی دولت اصلاحات پررنگ تر شد.
موافقان توافقنامه پاریس داوطلبانه بودن تعلیق و عبارت عدم الزام حقوقی برای ایران را دستاوردی قابل تأمل می دانستند و در مقابل منتقدان، قبول این توافقنامه را افتادن در مسیر دلخواه اروپاییان می دانستند که دیگر نمی توان به راحتی از آن خارج شد.
در چهارچوب استراتژی مذکور، ایران برای جلوگیری از تشکیل اجماع بین المللی علیه خود، به دادن امتیازاتی به اروپا و آژانس اقدام کرد که البته پیش از این واگذاری، این امتیازات اقدام نامطلوبی تلقی می شد؛ امتیازاتی که مهم ترین آنها عبارت بودند از:
- همکاری های فراتر از استانداردهای متعارف بین المللی با آژانس، به ویژه در ایجاد دسترسی های نامحدود به اماکن هسته ای و غیرهسته ای و دادن اطلاعات گسترده که بسیار بیشتر از وظایف ا یران در چهارچوب معاهده «NPT» بود و طبیعی است که کاهش این همکاری های داوطلبانه، هزینه سنگینی برای ایران در آژانس و شورای حکام ایجاد خواهد کرد.
- پذیرفتن تعهدات حقوقی جدید به ویژه پذیرش اولیه پروتکل الحاقی از سوی دولت، درحالی که پیش از این، عضویت در آژانس و پذیرفتن پروتکل الحاقی در داخل کشور، اقدامی ضدامنیتی تلقی می شد.
- تعلیق همه فعالیت های هسته ای کشور، طی سه مرحله در توافق با اروپا که شامل تعلیق غنی سازی در توافق سعدآباد، تعلیق تولید سانتریفیوژ در توافق بروکسل و تعلیق فرآوری اورانیوم در توافق پاریس بود؛ همه این توافقات، خارج از پادمان های قانونی آژانس و در چهارچوب سه کشور اروپایی صورت گرفت. در کنار این امتیازات محسوس و مستقیم، برخی هزینه های جانبی نیز به کشور تحمیل شد که بخشی از آن عبارت است از؛ صدور شش قطعنامه شورای حکام درباره پرونده هسته ای ایران طی این دوره و صورت حقوقی دادن به تعهدات دوجانبه ایران در توافقات با اروپا؛ که این هزینه ها پیامدهای مهمی نیز در ادامه پرونده هسته ای ایران برجای گذاشت.
در مسیر پر فرازونشیب مذاکرات هسته ای در دوران اصلاحات نکاتی مبهم باقی مانده است که گذشت زمان به آنها پاسخ خواهد داد؛ از جمله حضور افرادی چون سیروس ناصری در گروه مذاکره کننده که دیگر به کشور باز نگشت، پذیرش NPT و پروتکل الحاقی بدون تصویب مجلس و ادعای سیدمحمد خاتمی مبنی بر دروغ گفتن البرادعی درباره مفهوم تعلیق که بعد از قبول کردن آن از سوی ایران چیزی فراتر از گفته وی را دربرگرفت و روابط فراتر از عرف دیپلماتیک برخی از سیاسیون با طرف غربی و...
پرونده هسته ای کشور در دوران اصلاحات در پایان به وسیله رهبر معظم انقلاب از بن بست درآمد که به گفته خود ایشان:
این فرآیند عقب نشینی البته برای ما یک فایده ای داشت، بی فایده نبود این عقب نشینی ها، فایده اش این بود که هم خودمان وعده ها و حرف های رقبای اروپایی و غربی را تجربه کردیم، هم افکار عمومی دنیا تجربه کرد. امروز هرکس به ما می گوید آقا تعلیق موقت بکنید، ما می گوییم تعلیق موقت را که یک بار کردیم؛ دو سال! دو سال تعلیق موقت کردیم. فایده اش چه شد؟ اول گفتند موقت تعلیق کنید، گفتند تعلیق داوطلبانه بکنید؛ ما هم به خیال موقت و به خیال داوطلبانه، تعلیق کردیم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعلیق آمد، یک قرشمال بازی ای در سطح دنیا درست کردند در سطح مطبوعات و رسانه ها و محافل سیاسی، وای، داد، داد که ایران می خواهد تعلیق را بشکند! تعلیق شد یک امر مقدس که ایران اصلا حق ندارد نزدیکش برود! ما این را تجربه کرده ایم؛ دیگر، تجربه جدیدی نیست.
آخرش هم گفتند: این تعلیق موقت کافی نیست؛ اصلا باید به کلی بساط اتمی را جمع کنید. همین اروپایی ها که می گفتند شش ماه تعلیق کنید، وقتی این کار را کردیم، گفتند بایستی جمع کنید! این فرآیند عقب نشینی، این فایده را برای ما داشت؛ هم برای خود ما تجربه شد، هم برای افکار عمومی دنیا تجربه شد. لیکن عقب نشینی بود دیگر؛ عقب نشینی کردند. من همان وقت هم در جلسه مسئولان که از تلویزیون پخش شد گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پی درپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می شوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که باید این روند عقب نشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی و نخستین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقب نشینی در آن دولت انجام گرفته بود و همین کار هم شد. در زمان دولت قبل، نخستین قدم به سمت پیشرفت برداشته شد؛ تصمیم گرفته شد که کارخانه یو.سی.اف اصفهان راه اندازی شود و راه اندازی هم شد و دنبالش هم بحمدالله این پیشرفت های بعدی است تا امروز.
(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان دانشگاه های استان یزد  13/10/1386)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات