تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۷:۴۵  ، 
کد خبر : ۱۳۹۰۰۳
بررسی تحلیلی انتخابات دهم در گفت‌وگوی «وطن امروز» با دکتر جواد جهانگیرزاده، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس

موسوی از شیوه غلط رفتاری خود ضربه خورد

اشاره: جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی است که نمایندگی مردم این شهرستان را در مجلس هفتم نیز برعهده داشته است. وی که از حامیان محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری است، معتقد است نتیجه انتخابات در شهرهای کوچک و روستاها رقم خورد که 80 درصد واجدان شرایط را در خود جای داده‌اند. جهانگیرزاده پیروزی قاطع احمدی‌نژاد را نتیجه توجه وی به مطالبات مردم در سراسر کشور، سفرهای استانی و حضور در دورترین نقاط کشور و جلوگیری از فامیل‌سالاری، بیان مطالب مهم و کلیدی در مناظره‌ها و... می‌داند و تاکید دارد اگر میرحسین موسوی یا اصلاح‌طلبان در انتخابات به پیروزی می‌رسیدند، شرایط کاملا متفاوت‌تر از دوران دوم خرداد و در بعضی مواقع غیرقابل پیش‌بینی می‌شد. این نماینده مجلس می‌گوید، وقتی کاندیداها صحبت‌ها و برنامه‌های خود را مطرح کردند و مردم دوباره به احمدی‌نژاد رای دادند، به این معناست که ذائقه مردم با صحبت کردن در حوزه سیاست و موضوعات جنجالی چندان سازگار نیست و مردم خواستار حل مشکلات در حوزه اقتصاد هستند. جهانگیرزاده که هم در دوره هفتم و هم در دوره هشتم، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی بوده و هست، معتقد است، دولت نهم در عرصه سیاست خارجی در برخی جهات موفق عمل کرده و دولت دهم در روابط بین‌الملل باید سیاست‌های قاطع و محکم را پیگیری کند. وی همچنین معتقد است، دولت باید مبارزه با تورم و بیکاری را در اولویت کاری خود قرار دهد و حرکت اقتصادی در 4 سال آینده از ضروری‌ترین و مهم‌ترین برنامه‌های کاری دولت باید باشد.

* آقای جهانگیرزاده! با توجه به گذشت 7ماه از انتخابات و دوری از هیجانات آن برهه، ارزیابی شما از مشارکت 40 میلیونی مردم در انتخابات 22 خرداد و شور و نشاط حاکم بر انتخابات چیست؟ چرا برخی نگذاشتند بهره لازم از این انتخابات برده شود؟
** این میزان مشارکت و این ظرفیت بسیار بالایی که هیچ‌کس آن را پیش‌بینی نمی‌کرد، نشان‌دهنده این است که مردم شرایط بین‌المللی را خوب درک می‌کنند. البته نباید از کنار اتفاقات مهمی که در ایام انتخابات افتاد براحتی گذشت. به هر ترتیب تقریبا هر 4 کاندیدا می‌توانستند تقاضاها، مطالبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عمده مردم را نماینده باشند. شما در ایام تبلیغات هم می‌دیدید که تجمعات مختلفی که برگزار می‌شد یا شور و احساس و هیجاناتی که بود، همه اینها نشان‌دهنده این بود که مردم در یکی از این 4 کاندیدا می‌توانستند نماینده فکری خودشان را به درستی انتخاب کنند. اتفاقات دیگری هم افتاد که در این مشارکت بالا نقش ایفا کرد. کسانی هم که پس از انتخابات و حالا که بیش از 7 ماه از برگزاری انتخابات می‌گذرد همچنان سر ناسازگاری با نظام دارند،‌ جز تلخ کردن ذائقه مردم به جایی نمی‌رسند.
* مناظره‌ها در این زمینه چه نقشی داشت؟
** مناظره‌ها موجب شد که مردم بسیار بهتر از مناظره‌کنندگان، مناظره کنند. در کنار خیابان می‌ایستادند و با هم ادله احتجاج می‌کردند و صحنه‌های بسیار زیبایی بود . البته متأسفانه برخی کاندیداهای شکست خورده نگذاشتند این شور و هیجان مثبت تداوم داشته باشد.
* آیا عملکرد دولت نهم هم در افزایش مشارکت در انتخابات نقش داشت؟
** به نظرم اقدامات جسورانه‌ای که دولت نهم در عرصه اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست بین‌الملل و عرصه فرهنگ انجام داده بود، اقدامات مهمی بود و این اقدامات بازتاب‌های متفاوتی داشت؛ چه مثبت و چه منفی، طبیعی بود که مردم بیایند یا آن اقدامات را تایید بکنند یا برای ایجاد اصلاحات در آن اقدامات به نفر دیگری رای بدهند. از این جهت به نظر می‌رسد نقطه عطفی در تاریخ انقلاب بود، اگرچه متاسفانه شیرینی این انتخابات در کام مردم آنچنان شیرین نیامد و بعضی‌ها به دنبال تلخکامی مردم ایران بودند. مقام معظم رهبری در نامه‌ای که فردای روز انتخابات خطاب به ملت ایران نوشتند، فرمودند، امیدوارم این شیرینی در کام ملت بماند و تلخ نشود اما متاسفانه اینگونه نشد.
شما در همه کشورهای دنیا می‌بینید با همان معیارها و مقیاس‌هایی که خود غربی‌ها به آن معتقدند، یکی از جدی‌ترین معیارها و مقیاس‌ها حضور و مشارکت مردم است. با انتخابات دهم ریاست جمهوری، سطح دموکراسی در کشور ما بسیار بالاتر رفت. به اعتقاد من اگرچه آن مناظرات حواشی زیادی را به همراه داشت اما سطح تحمل و پذیرش آرای مخالف را در جامعه ما افزایش داد و آثار فوق‌العاده‌ای داشت که نشان‌دهنده این است که ملت اگر در 22 بهمن سال 1357 نقطه عطفی را در تاریخ به وجود آورد، در این انتخابات هم باز نقطه عطف دیگری را ایجاد کرد که بعدها از آن به عنوان یک نقطه کاملا اثرگذار در زندگی اجتماعی و سیاسی مردم ایران یاد خواهد شد.
* چرا به رغم‌ آنکه 4 کاندیدا قبل از انتخابات اعلام کردند نتیجه هرچه باشد، می‌پذیریم اما بعد از انتخابات بعضی از آنها به قانون و رای ملت تمکین نکردند؟
** این جزو مواردی است که اکنون که کمی گرد و غبارها خوابیده، باید نشست و به عنوان یک آسیب جدی به آن توجه کرد. قابل پذیرش نیست که حرف‌های پیش از انتخابات با حرف‌های پس از آن، اینقدر با هم متفاوت باشد و قابل پذیرش و شایسته نیست که کسانی که به دنبال زعامت و رسیدگی به امور مردم هستند، سنگ بناهایی را که جامعه خودش آنها را ساخته و مایل است با آنها زندگی بکند و قواعدی را که خودش تنظیم کرده تا از سائیده شدن منافع افراد پرهیز شود و مقرراتی را که خود جامعه‌ ایجاد کرده تا در سایه پذیرش این مقررات زندگی مناسبی داشته باشد، از بین ببرند و این مقررات را بشکنند.
* چرا اینگونه شد و فضا به این سمت رفت و استارت این کار را چه کسی زد؟
** یکی از اتفاقات نامناسبی که رخ داد، این بود که به جای اینکه نهادهای مسؤول نتایج انتخابات را اعلام بکنند، یکی از کاندیداها، در شامگاه‌ انتخابات و در حالی که هنوز روند رای‌گیری ادامه داشت، مصاحبه مطبوعاتی برگزار کرده و خود را پیروز انتخابات معرفی کرد. اینها ظرایفی است که در این انتخابات، رخ داد و نتایجش را هم تا الان می‌بینید. اگر همه سیاسیون بویژه آن بزرگواران مجددا بنشینند و به حوادث پس از انتخابات منصفانه نگاه کنند، مطمئنا نکات عبرت‌آموز زیادی در این اتفاقات خواهند دید؛ اقداماتی که کردند و نباید می‌کردند و به نظرم می‌رسد نسبت به آن رفتارها بر خودشان خرده خواهند گرفت که چرا این اقدامات را انجام دادند.
* یکی از انتقاداتی که به آقای موسوی وارد است، اردوکشی خیابانی و اغتشاشات است.
** من معتقدم اگر ما پذیرفته‌ایم که قانون، مقام رهبری را فصل‌الخطاب این موارد قرار داده است، هم به لحاظ تمکین در برابر قانون و هم به لحاظ آن چیزی که ما تحت عنوان حجت شرعی و حجت انقلابی از آن یاد می‌کنیم، باید تابع مقام معظم رهبری باشیم. ایشان در آن خطبه تاریخی بسیار ستودنی خود خیلی مایل بودند که هر 4 کاندیدا را جزو خانواده‌ انقلاب بدانند. البته این مانع از کشف حقیقت و کنار زدن پرده‌های ابهام و سوال نیست. من هم با شما هم‌عقیده‌ام که باید ریشه‌یابی و واکاوی کرده و دلایل کشته شدن افراد آشکار شود.
شما دیدید که رهبر بزرگوار انقلاب هم نسبت به بعضی از حوادث فرمودند که دل من خون شد. دل خیلی از نیروهای انقلاب خون شد. خود آن خطبه مقام معظم رهبری سبب غصه‌دار شدن خیلی از انسان‌های تابع امام و رهبری شد و متاثر از این بودند که چرا باید اتفاقاتی بیفتد که رهبری به عنوان عصاره و برگزیده این نسل پرشور انقلاب اینچنین از این حوادث آزرده شوند.
* فکر نمی‌کنید اگر اصلاح‌طلبان پیروز انتخابات می‌شدند همان وضع دوران دوم خرداد پیش می‌آمد؟
** یکی از نکاتی که بعدها باید آن را بررسی و مطالعه کرد چهره‌ای است که از آقای موسوی در اذهان نیروهای انقلاب نقش بسته بود؛ یک چهره انقلابی و کسی که مایل بود با گفتمان انقلاب و مجاهده پیش بیاید، اما هرچه به روز انتخابات نزدیک‌تر می‌شدیم به نظر می‌رسید عده‌ای مایلند ایشان را دربست در اختیار دیدگاه‌های حزبی و سیاسی خودشان بگیرند.
به نظر من درباره میرحسین موسوی با 2 تصویر مواجه هستیم؛ تصویری که تداوم سال‌های دور هست از چهره، شخصیت، منش و روش آقای موسوی و تصویر دومی که در اوج رقابت‌های انتخاباتی بویژه پس از روز رای‌گیری است. این 2 تصویر خیلی متفاوت‌اند. اینکه اگر ایشان می‌آمد آیا اتفاقی مثل دوم خرداد می‌افتاد یا نه به نظرم می‌رسد امکان داشت اتفاقی کاملا متفاوت و غیرقابل پیش‌بینی‌تر از دوم خرداد بیفتد.
اگرچه اگر مردم موسوی را انتخاب می‌کردند نظام ملزم به پذیرش بود،‌ ولی وقتی نظام آقای موسوی را در جرگه کاندیداهای تایید شده قرار داده بود، طبیعی بود که بازتاب‌ها و آثار ناشی از آن چه مثبت و چه منفی را باید بپذیرد اما اینکه در صورت پیروزی وی چه اتفاق مهمی رخ می‌داد، به نظرم بررسی دقیق در 3 هفته تبلیغات و بررسی دقیق‌تر حوادث بعد از انتخابات نشان‌دهنده این است که شرایط کاملا متفاوت‌تر و در بعضی مواقع غیرقابل پیش‌بینی‌تر‌ می‌شد.
* فکر نمی‌کنید با توجه به حمایت سازمان مجاهدین، جبهه مشارکت و افراد تندروی دوم خرداد از آقای موسوی باز فضای جار و جنجال و تندروی‌ها در کشور تکرار می‌شد؟
** همه حامیان که اینها نبودند. اینها چقدر در جامعه بازتاب دارند؟ چرا ما افرادی را داریم بزرگ می‌کنیم و جایگاه مردمی آنها را ارتقا می‌دهیم در حالی که واقعا این‌طور نیست. درباره کسانی که در قالب احزاب یا جریانات سیاسی یا رجال سیاسی هستند واقعیت‌ها را باید ببینیم. بزرگنمایی حزبی که طرفدار ندارد و بازتاب حرف‌هایش در جامعه بازتاب وسیعی نیست، کار درستی نیست.
از این حیث که چه کسانی دور و بر ایشان را می‌گرفتند فعلا پیش‌بینی به درد ما نخواهد خورد. حوادث و رخدادهای پشت سر ما به قدری بزرگ و مهم هستند که اگر بیشتر روی آنها متمرکز شده و تبیین کنیم، بهتر است. پیشگویی و آینده‌نگری مبتنی بر چیزی که اتفاق نخواهد افتاد در شرایط فعلی کار خیلی ضروری‌ای نیست؛ کارهای بسیار ضروری‌تری وجود دارند.
* چرا آقای احمدی‌نژاد 24 میلیون رای آورد؟
** محاسبات غلطی در برخی سیاسیون ما وجود دارد و همین موجب می‌شود گاهی کسانی که سال‌های سال کار سیاسی کرده و برنامه‌ریزی متمرکز کرده‌اند به خطا می‌افتند. یکی از این خطاها را در دوم خرداد دیدید، به‌گونه‌ای که گویی این سیاسیون جامعه را به خوبی نشناخته‌اند. اتفاق 22 خرداد هم همین‌طور بود. برخی سیاسیون ما انگشت حیرت به دندان می‌گیرند و احساس می‌کنند باید نسبت به پیشینه و برداشت‌های سیاسی خود تجدیدنظر کنند. این ناشی از عدم ارتباط جدی سیاسیون با جامعه است. یک مقایسه آماری این برداشت مرا بدرستی به شما نشان خواهد داد. من در ایام انتخابات هم با برخی از دوستان که معتقد بودند نتیجه انتخابات با نتیجه فعلی متفاوت خواهد بود صحبت می‌کردم. طبق آمار بیشترین واجدان شرایط 46 میلیون و 200 هزار نفر بودند. در شهرهای کوچک و متوسط واجدان شرایط 19 میلیون و 600 هزار نفر بودند و بعد از آن روستاها بودند که 15 میلیون و 400 هزار نفر واجد شرایط رای دادن داشتند. همچنین مجموعه حائزان شرایط 5 شهر بزرگ کشور شامل (تهران، تبریز، اصفهان، شیراز و مشهد) 11 میلیون و 200 هزار نفر بودند، یعنی حرف اول و مهم‌تر را شهرهای کوچک و متوسط می‌زدند.
درباره اینکه چند درصد جزو شهرهای کوچک بودند و چند درصد جزو شهرهای متوسط اطلاعات دقیق ندارم اما گمان می‌کنم چیزی در حدود 80 درصد جمعیت در شهرهای کوچک و متوسط باشند. انتخابات بیشتر در شهرهای متوسط و کوچک و پس از آن در روستاها بود که می‌توانست کاربرد و تاثیر داشته باشد.
نکته دوم 20 سال مفارقت و جدایی آقای موسوی از عرصه سیاست ملی بود. به نظر برخی‌ها می‌رسید با 3-2 ‌ماه تبلیغ امکان جبران هست.نکته سوم آرای خود آقای کروبی بود، همه تصور می‌کردند آقای کروبی چیزی در حد و اندازه‌های گذشته - رای چند میلیونی- می‌آ‌ورد؛ با محاسبه‌ای که روی طوایف و استان‌های مختلف و وابستگان به زبان‌های مختلف می‌شد. در مجلس و برخی جاها وقتی استدلال می‌کردید که احتمال رای‌آوری فلان کاندیدا کم است از این دست ادله برای شما زیاد می‌چینند.
آقای احمدی‌نژاد از همان روزهای اول بشدت از طرف سیاسیون تحت فشار بود که چرا برای جریانات سیاسی به اندازه یک بخش کوچکی که می‌رود و سرمی‌زند وقت نمی‌گذارد. به نظر من وقتی آقای احمدی‌نژاد به شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ سراسر کشور سر زد، پروژه‌هایی را پیگیری کرد و ارتباط بسیار دقیق و نزدیکی با مردم برقرار کرد و اجازه نداد که وابستگان ایشان در مناصب مهم و کلیدی کشور جا خوش کنند و تلاش کرد وابستگان سیاسی خود از برخی از موقعیت‌های سیاسی و مالی به دور باشند و زندگی و راه و روش خود را چه پیش از انتخاب و چه بعد از انتخاب بر اساس شجاعت، تهور و بی‌باکی در عرصه روابط بین‌الملل و خیلی از نکات دیگر پایه‌ریزی کرد، تاثیر عمیقی روی مردم گذاشت و در زمان انتخابات و تبلیغات، افشاگری‌ای که ایشان کرد و البته مقام معظم رهبری هم در خطبه خودشان نسبت به اتهامات اثبات نشده تذکر دادند، یک اقدام کاملا بی‌باکانه بود و به سرعت در منحنی رای‌ تاثیر گذاشت.
* آیا صحبت علیه احمدی‌نژاد در مناظره‌هایی که خودش حضور نداشت هم در پیروزی وی در انتخابات موثر بود؟
** بله! اقدامات برخی کاندیداها هم در مناظراتی که ایشان حضور نداشتند و پشت سر ایشان صحبت کردند یک چهره مظلومی از ایشان ساخت به‌طور‌‌ی که همه روی ایشان فشار می‌آوردند. انجام سفرهای انتخاباتی به شهرهای مشهد، اصفهان، اهواز، ارومیه، تبریز و ساری، همه اینها به یکباره جمعیت را به این شور و شوق واداشت که مردم زیادی طرفدار و هواخواه احمدی‌نژاد هستند. اینها نشانه‌های خیلی خوب و اقدامات موثری بود برای یک کاندیدا که بتواند این آرا را جذب کند.
* یکی از مانورهای تبلیغاتی اصلاح‌طلبان برای پیروزی در انتخابات، کسب آرای قشر خاموش بود که فکر می‌کردند این قشر به نفع آنها رای خواهد داد، نظر شما هم همین است؟
** اتفاقی در ادبیات سیاسی سال‌های اخیر و حداقل حوادث بعد از دوم خرداد وجود داشت که اگر آن قشر خاموش که گاهی کمتر رای می‌دهد وارد انتخابات شود، به نفع اصلاح‌طلبان خواهد بود اما هیچگاه تفسیر نمی‌شد که این قشر خاموش یک طبقه روشنفکر، ممتاز و طبقه‌ای است که فقط اندیشه سیاسی دارد و به لحاظ سنی در دوره میانسالی است و از امکانات مالی مطلوبی برخوردار است یا نه. هیچگاه گفته نمی‌شد اینها چه کسانی هستند. آیا نمی‌شد این قشر خاموش در روستاها، محلات محروم، از طبقات مذهبی و پیر و جوان و... باشند؟
تحلیلگران سیاسی ما باید بعدها بنشینند و این را دوباره تحلیل کنند. این آرای خاموش مستقر در یک طبقه اجتماعی یا سیاسی خاص، به نسبت می‌تواند در طبقات مختلف اجتماعی پراکنده باشد. با این انتخابات، آقای احمدی‌نژاد اثبات کرد که او حتی آرای خاموش را هم می‌شناسد.
* در ایام انتخابات دیدیم که حامیان موسوی، نماد سبز را برای خود انتخاب کردند و با بستن پارچه‌های سبز به دستان خود یا حتی به اتومبیل‌ها اینگونه القا می‌کردند که آنها در اکثریت هستند و در انتخابات پیروز هستند اما دیدیم که اینگونه نشد. آیا واقعا اینها در اکثریت بودند؟
** یک بیماری در اروپا وجود دارد به‌عنوان «بیماری سبز دیدن»؛ از بس که باران وجود دارد و همه جا سبز است و دشت و صحرایی وجود ندارد. برخی از دوستان ما و طرفداران آقای موسوی می‌دیدند که کسانی پارچه‌های سبز را به‌عنوان مچ‌بند، روسری، تی‌شرت و لباس سبز استفاده می‌کنند و چون کاندیداهای دیگر نمادی نداشتند گمان می‌کردند این رنگ سبز کاملا در جامعه تسری پیدا کرده است، اما واقعا چند درصد مردم طرفدار آقای موسوی بودند؟ تعداد اینها بیش از 15-10 درصد که نبود، 85 درصد بقیه که از نماد سبز استفاده نمی‌کنند واقعا طرفدار آقای موسوی هستند، یا نه، طرفدار رقبای ایشان هستند؟
این بیشتر به یک برداشت غلط شباهت داشت که ایشان این گستره سبز را در سراسر جامعه احساس می‌کردند و این هم عاملی شد که ستاد آقای موسوی با گمان این موضوع که اوضاع بر وفق مراد است و ایام به کام و کرکره کار بیشتر را باید پایین کشید، اصل موضوع انتخابات را از یاد برد. اینها عمدتا در مناطق شهری بزرگ‌تر دیده می‌شد. در روستاها خبری از این اتفاقات نبود و کاملا مورد غفلت قرار گرفته بود. مثلا در روستای ما اگر کسی فوت می‌کرد، برای او تابلو یا پارچه‌ای می‌بردند بدون اینکه آقای موسوی فرد فوت‌شده را بشناسد! گمان می‌کردند با این روش‌های کاملا تبلیغاتی صرف می‌شود نظر مردم را جلب کرد در حالی که بازتاب منفی هم داشت.
اتفاق دیگری هم که ستاد آقای موسوی از آن غافل بود و همین امر از دیگر عوامل پیروزی آقای احمدی‌نژاد بود، این بود که برخی از رفتارهای تبلیغاتی که مورد انتقاد جدی مردم بود بدون اینکه آثار آن به درستی ارزیابی شود، یا توسط ستاد آقای موسوی ترویج شد یا ستاد ایشان در قبال آنها سکوت کرد. مثلا کاروان‌ها و کارناوال‌های شادی که دختران و پسران طرفدار آقای موسوی با نمادهایی که مایل بودند استفاده کنند تا نیمه‌های شب بوق‌زنان در خیابان‌ها بودند و راه‌های ارتباطی مردم را می‌بستند و به طرفداران کاندیداهای دیگر تعرض می‌کردند که من نمونه‌های آن را در شهر خودم دیدم. ارومیه، شهرستان آرامی است و طبقه متوسط نسبت به کلیت کشور در آن بیشتر است. به دلیل وجود اقوام و مذاهب مختلف رفتار مردم رفتاری توام با مداراست که برای این مردم قانع‌کننده نبود تا نیمه‌های شب کاروان‌های شادی بوق‌زنان از خیابان‌ها عبور کنند و این ضربه جدی را به آقای موسوی زد و هر چه از این طرف بریده می‌شد، طبیعی است که به طرف مقابل بیشتر وصل می‌شد.
* با توجه به آنکه حدود 5 ماه از تشکیل دولت دهم و 2 ماه از کامل‌شدن کابینه می‌گذرد، مهم‌ترین اولویت این دولت چه باید باشد؟
** این را باید به بخش‌های مختلف تقسیم کرد. در مناظره‌ها هم مشخص شد که 2 بخش بیشتر مورد توجه کاندیداها بود و با ارزیابی جامعه این حرف‌ها را می‌زدند. مثلا در این دوره هیچ‌کدام از کاندیداها به اندازه آقای کروبی از حوزه سیاست حرف نزد. از دراویش، دانشجویان در بند - اگر باشند -یاد کرد، از دانشجوی جوانی که در همدان کشته شد در فیلم تبلیغاتی‌اش استفاده کرد، از عمده جریانات سیاسی که بیان نام آنها انسان را دچار لکنت می‌کرد، یاد کرد، اما چقدر بازتاب داشت؟ این جهت را به دولت آقای احمدی‌نژاد بدرستی نشان می‌دهد که مردم علاقه‌مند به این موضوعات نیستند و آنقدر سیاسیون این موضوعات را تکرار کرده‌اند که ذائقه مردم به هم خورده است.
بیشتر موارد در حوزه اقتصاد و روابط بین‌الملل است و این نشانه بلوغ انتخابات در جامعه ما بود که حداقل در انتخابات‌های گذشته انعکاس زیادی نداشت.
* در حوزه روابط بین‌الملل دولت آقای احمدی‌نژاد باید چه سیاستی را در اولویت قرار دهد؟
** در حوزه روابط بین‌الملل همان‌طور که آقای احمدی‌نژاد گفتند، قاطع‌تر و محکم‌تر از قبل خواهیم بود. قطعا این قاطعیت به معنای بداخلاقی نیست کما اینکه در دولت نهم هم بداخلاقی‌ای را نداشتیم. قاطعیت به معنای مذاکره و گفت‌و‌گوی صریح و شفاف است.
* سیاست خارجی دولت را موفق می‌دانید؟
** در برخی جهات موفق می‌دانم و از برخی جهات در حوزه توسعه روابط باید تغییراتی را ایجاد کرد. بعضی جاها را باید تقویت کرد اما برخی‌ جاها خوب است و در همان سطح کافی است.
* در حوزه داخلی و مشکلات اقتصادی و تورم چه؟
** اقتصاد، تورم و بیکاری، موضوعاتی هستند که باید واقعا وقت زیادی به آن اختصاص داد. آقای احمدی‌نژاد هم گفتند که از نظرات و صحبت‌های نخبگان اقتصادی، اجتماعی و... استفاده می‌کنند.
یک سیاستگذاری 4 ساله می‌تواند شامل تجدید‌نظر در برخی روش‌های گذشته باشد. تعیین استراتژی حرکت اقتصادی در 4 سال آینده از ضروری‌ترین و مهم‌ترین اموری است که دولت باید به‌ آن بپردازد و سمت و سوی کار و روش را بدرستی در آینده روشن کند که طرح هدفمندی یارانه‌ها در همین راستاست.
* پس از انتخابات یکی از مسائلی که مطرح شد بحث تقلب بود که آقای موسوی آن را مطرح کرد و دامن زد، به نظر شما تقلبی در انتخابات صورت گرفت؟
** دوستانی که بحث تقلب را مطرح می‌کردند، خودشان هم می‌دانند که در کشور ما به قدری نهاد‌های نظارتی قوی هستند که احتمال وقوع چنین اتفاقی وجود ندارد. دوستان اصلاح‌طلب ما هم همین را می‌گویند و موضوع را به ایام پیش از انتخابات تسری می‌دهند و موضوعات با هم خلط می‌شود. مثلا توزیع سهام عدالت ممکن است در گرایش افراد به شخص خاص مؤثر باشد اما این با اینکه مردم را باشعور و دارای پشتوانه فرهنگی قوی و صاحب فرهنگ انتخاب درست بدانیم، در تعارض است.
اگر نگاه و برداشت ما نسبت به مردم اینطور باشد که این مردم طماع و فرصت‌طلب هستند علی‌الاصول حاکمیت بر چنین مردمی چندان دلچسب نخواهد بود. امکان ایجاد تقلب در این سطح گسترده در کشور ما وجود ندارد. وقتی این آقایان همه ساز و کار‌ها را به هم می‌زنند و حتی در صلاحیت شورای نگهبان تردید ایجاد می‌کنند، در واقع خودشان را زیر سوال می‌برند چرا که با همین ساز و کار‌ها و توسط همین شورای نگهبان وارد عرصه‌های مختلف شده‌اند.
مهم‌تر از زیر سوال رفتن افراد، زیر سوال بردن اساس نظام بود که بر پایه رأی مردم بوده و مشروعیت خود را از رأی مردم می‌گیرد، این اقدامی است که آثار آن بسیار سنگین‌تر از اقدامات کوچک و بزرگی است که برخی در مخالفت با نظام می‌کنند.
البته می‌بینیم که خود آقایان هم بحث تقلب را دیگر اصلاً مطرح نمی‌کنند.
* آقای رفسنجانی بعد از انتخابات سکوت کردند، ‌تحلیل شما در این زمینه چیست؟
** به هر ترتیب باید به فرمایشات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه و آیه قرآن «لا تقدموا بین یدی‌الله و الرسول» یا «یا ایهاالذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی‌الامر منکم » برگردیم که تکلیف ما روشن شود.طبیعی است در شرایط سخت و حساس انقلاب، هم سکوت می‌تواند تاثیرات نامناسبی داشته باشد و هم یک اظهار نظر. برخی سوالات را باید به زمان‌های بعد موکول کرد.
خیلی از نکات بعدها در تاریخ مورد استفاده قرار می‌گیرد و تاریخ قضاوت سختی می‌کند و از جزئیات هم براحتی نمی‌گذرد. مقام معظم رهبری درباره شخصیت آقای هاشمی سخنان مهمی فرمودند. از اختلاف‌نظرهایشان هم گفتند که به نظر من نشان از هوشمندی رهبر معظم انقلاب دارد که به‌رغم وجود اختلاف‌نظر با آقای هاشمی باز ایشان را در مقام ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌گذارند که این نشان‌دهنده این است که در کشور قدرت یکسویه نیست. امیدوارم که این سکوت به سرعت بشکند. نشانه‌هایی هم هست. امیدواریم به مانند همیشه کسانی که در مسیر انقلاب تلاش کرده‌اند بیشتر از ما که پیروی از انقلاب را افتخار خود می‌دانیم، در مسیر انقلاب احساس مسؤولیت کنند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات