صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۷  ، 
کد خبر : ۱۴۲۴۱۱

اساتید سکولار در دانشگاه های جمهوری اسلامی!!


بصیرت:با سرنگونی رژیم سفاک پهلوی و تأسیس نظام مبتنی بر مردم سالاری دینی، نظریه عینیت دیانت و سیاست در سال های پس از پیروزی انقلاب به تدریج در افکار عمومی ملت های مسلمان نفوذ کرد و منشأ بیداری، خیزش، تحرک و قیام شده است.
رهبران، تئوریسین ها و استراتژیست های تمدن و فرهنگ مهاجم غربی، پس از آنکه حضور مستقیم و بی واسطه خویش را در ایران به منظور گسترش نفوذ و سلطه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، ناممکن دانستند، سعی کردند نمایندگانی از بین خود ملت ایران برگزیده و مسئولیت فراهم آوردن زمینه سلطه پذیری را به آنان واگذار کنند. که اکثر غربگرایان خودباخته عهده دار این وظیفه شدند. آنان معمولاً پس از مسافرت به غرب، تحصیل و حشر و نشر در آن دیار، مقهور پیشرفت و فناوری برتر غرب شده، پس از بازگشت به کشور به بلندگوی فرهنگ بیگانه تبدیل می شوند. از طرف دیگر، در پی پذیرش باورهای علمی، بویژه باور برتری دانش تجربی (پوزیتیویسم) و اخذ دانش تجربی از غرب، آن را به عنوان الگوی جدید مطرح و فراگیر نمودند. این شیوه های آموزشی، اشاعه یافته و کمک به شکل گیری پدیده خطرناک تهاجم فرهنگی نمود.
نظریه پردازان جنگ سرد فرهنگی پس از ناکامی در آخرین استراتژی سخت خود در برخورد با ملت ایران (جنگ تحمیلی هشت ساله (و غفلت دولت سازندگی از سازندگی در عرصه فرهنگ دینی و اسلامی، مجدداً به ترویج سکولاریسم (یا همان جدایی دین از سیاست) به عنوان زمینه ساز تحقق اهداف ضداسلامی-ایرانی خود از راه های مستقیم و غیرمستقیم اقدام نمودند.
از آنجا که نظام جمهوری اسلامی بر دو پایه استوار است: یکی رأی و اراده مردم مسلمان و دیگری شریعت اسلامی، جمهوری اسلامی با حذف هر یک از دو، دیگر معنی نخواهد داشت. اگر عنصر دین را از حکومت حذف کنید به یک جمهوری مطلق و لائیک همچون جمهوری های غربی و یا نظام های بی هویتی که از غرب تقلید می کنند، خواهد رسید که این ربطی به «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد» ندارد و لذا اگر دین از حکومتی که برخاسته از خواست و اراده مردم مسلمان است حذف شود و یا حتی وجود و حضورش کمرنگ شود، این به معنی نفی امنیت ملی است. (ذوالقدر، 1381: 52)
بی شک یکی از شاهراه های نفوذ و بسط فرهنگ آمریکایی در کشور، دانشگاه ها و مراکز علمی-آموزشی می باشند.
بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران؛ حضرت امام خمینی(ره) در این خصوص فرموده اند: «بالاترین چیزی که دشمنان کشورهای مستضعف و کشور اسلامی از طرف مخالفین با بشریت انگشت رویش گذاشته اند، دانشگاه است. برای اینکه آنها خوب می دانند، که اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد. یعنی همه کشور در خدمت آنهاست. دانشگاه است که امور کشور را اداره می کند. دانشگاه است که نسل آینده و حاضر را تربیت می کند و اگر چنانچه دانشگاه در اختیار چپاولگران شرق و غرب باشد، کشور در اختیار آنهاست. آن قدری که دانشگاه هدف بوده است، جاهای دیگر نبوده است.» (صحیفه امام، جلد 14، صفحه 426)
مقام معظم رهبری نیز در رابطه با دانشگاه و اهمیت آن برای دشمنان انقلاب اسلامی می فرمایند: «تهاجم فرهنگی دشمن به صورتی است که شما ناگهان در مدرسه ها، در خیابان های ما، در جبهه های ما، در حوزه علمیه ما، در مدارس و دانشگاه های ما، نشانه های آن را خواهید دید. یک مقداری هم الآن دارید می بینید. بعداً هم بیشتر خواهد شد.» (امیری، 1387: 88)
لذا اساتید سکولار دانشگاه ها به عنوان پیاده نظام های داخلی جبهه جنگ نرم استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل برضد امنیت نرم جمهوری اسلامی ایران به حساب می آیند. این بانیان سکولاریسم در جهت حاکمیت فرهنگ لیبرال دموکراسی در کشور از سویی به مبارزه با اسلام می پردازند و از سوی دیگر، تلاش می کنند که با احیای تاریخ قبل از اسلام، ترویج ظواهر فرهنگ غرب و انسان محوری و نه خدامحوری، ایدئولوژی و گفتمان حاکم را تغییر داده و ذائقه جدیدی را ایجاد و نهادینه نمایند.
در بخش نخست مقاله پیش روی، قصد داریم به معرفی و بررسی آثار یکی از اساتید سکولار در رشته علوم سیاسی بپردازیم. متولد سال 1332 در شهر همدان است. لیسانس خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران اخذ کرد و سپس برای ادامه تحصیل راهی کشور استعمارگر یعنی انگلستان شد و درسال 1979 در رشته جامعه شناسی سیاسی از دانشگاه اسکس انگلستان فوق لیسانس خود را دریافت کرد و 3 سال بعد، یعنی در سال 1982 موفق به اخذ درجه دکترا در رشته تئوری سیاسی دانشگاه لیورپول که یکی از محافل ماسون ها است، شد. او پس از بازگشت به ایران در اوایل دهه 70 شمسی کار تدریس خود را در دانشگاه تهران شروع کرد.
بسیاری وی را سروش دهه 80 می دانند ولی اگر قرار باشد این جمله را در مورد حسین بشیریه بپذیریم باید به تکمیل آن اینگونه بپردازیم که سروش، دگراندیش حوزه اندیشه فلسفی- دینی اما بشیریه، تجدیدنظر طلب حوزه سیاسی- اجتماعی است و از این منفذ بر افراد بسیاری در ایران تاثیر می گذارد.
بدیهی است دکتر بشیریه که دکترای تئوری های سیاسی خود را درسال 1982 از انگلستان گرفته است، دموکراسی را همان گونه می فهمد که در دانشگاههای غربی تدریس می شود. رفتارها و نظرات بسیاری از سران جبهه منحله مشارکت را باید در آراء و تفکرات حسین بشیریه جستجو کرد، شخصی که گرچه شاگردانش شروع کننده جریان اصلاح طلبی بودند، اما خودش همیشه نقش غیرآشکار را ایفا می کند.
وی همچنین یکی از عناصر پشت پرده و از نویسندگان برنامه چهارم توسعه است، شاید باور نکنید که در برنامه چهارم توسعه قسمت هایی مبنی بر لزوم رابطه با رژیم صهیونیستی گنجانده شده بود.
ایشان را پدر جامعه شناسی سیاسی ایران می خوانند، که نه تنها فضای آکادمیک ایران درسالهای اخیر تحت تاثیر اندیشه و آثار ایشان بوده که بسیاری جریان دوم خرداد را محصول اندیشه های این استاد علوم سیاسی می دانند. چه اینکه بسیاری از اساتید علوم سیاسی و نیز تئوری پردازان سیاسی ایران زمانی شاگردان وی بوده اند.
براساس اطلاعات رسمی منتشره درسایت مرکز بین المللی محققان ویلسون، حسین بشیریه از جمله افرادی است که با هاله اسفندیاری (عضو ارشد آیپک و متهم به اقدام علیه امنیت ملی) در مرکز مطالعات خاورمیانه این مؤسسه همکاری داشته است.
وی هم اکنون در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز نیویورک آمریکا مشغول به تدریس است. در سال 1380 وقتی دکتر بشیریه دست به انتشار ترجمه خود از اثر مشهور توماس هابز؛ لویاتان زد، سعید حجاریان در مقاله ای در روزنامه ایران از این کار استاد خود استقبال کرد و آن را ستود.
لویاتان اثر مشهور توماس هابز پس از 350 سال به زبان فارسی ترجمه شده است، بزرگترین و نخستین اثر فلسفه سیاسی به زبان انگلیسی است و اولین شرح جامع درباره دولت مدرن و ویژگی ها و کارکردهای آن است. به ویژه «جدایی دین از سیاست» به عنوان یکی از مهمترین ویژگی های دولت مدرن، یکی از محورهای اساسی دکترین هابز را در لویاتان تشکیل می دهد.
در واقع همین محور «جدایی دین از سیاست» مورد توجه دکتر بشیریه و سعید حجاریان قرارگرفته که باعث شد بشیریه دست به ترجمه کتابی 350 ساله بزند و شاگرد کار استاد را سترگ و بی نظیر بخواند. یک سال قبل از انتشار ترجمه لویاتان درسال 1379 بود که دکتر بشیریه درجلسه ای که در دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت کشور برگزار شد، اسم تئوری خود را گفت: «ایران راهی جز توسعه سیاسی ندارد و توسعه سیاسی هم معنایی جز دموکراتیزاسیون ندارد.»
درسال 1381 دکتر بشیریه رساله مهمی با نام «دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران/ دوره جمهوری اسلامی» توسط نشر مؤسسه نگاه معاصر منتشر کرد. حسین بشیریه دراین کتاب پس از تحلیل طبقاتی و سیاسی دولت جمهوری اسلامی آن را در قالب سه دوره تاریخی صورت بندی می کند:
1 (دولت ایدئولوژیک جامع القوا) دولت مهندس میرحسین موسوی: 68-1360)
2 (دولت دموکراسی صوری (دولت هاشمی رفسنجانی 76-1368)
3 (دولت شبه دموکراتیک (دولت سیدمحمد خاتمی 76-1384)
وی در صفحه 27 این کتاب، نیروها و سازمان های سیاسی پس از انقلاب را به چهار دسته تقسیم می کند: «یکی احزاب غیرلیبرال و بنیادگرای متعلق به طبقه روحانیت سیاسی (راست مذهبی)؛ دوم احزاب و گروههای سکولاریست و لیبرال متعلق به طبقه متوسط جدید (راست سکولار)؛ سوم گروه های اسلام گرای رادیکال متعلق به بخشی از طبقه روشنفکران و تحصیلکردگان (چپ مذهبی) و چهارم احزاب هوادار سوسیالیسم (چپ سکولار)».
بشیریه در جمع بندی و نتیجه گیری کتابش به اصلاحات سیاسی و فرآیند گذار به دموکراسی می پردازد که در قسمت های آخر چنین می نویسد: «جریان اصلاحات سیاسی در ایران از همان آغاز (1376) با واکنش های ضداصلاحی روبرو گردید... ضدیت با اصلاحات، بطور مستقیم یا غیرمستقیم، مبتنی بر نظریه پردازیهایی است که به شیوه های رمانتیکی به تقدیس جنگ و نزاع و خشونت می پردازند و با دموکراسی و جامعه مدنی و لیبرالیسم سرستیز دارند و از هرگونه تحولی در ساختار دولت ایدئولوژیک نگرانند... از دیدگاه چنین نظریه پردازانی ایدئولوژی بالاتر از هر قانونی است و نمی توان با ابزار قانون آرمان های ایدئولوژیک را محدود کرد. حتی خشونت بعنوان مقوله ای مهم در فلسفه سیاسی اسلام مورد تأکید قرار می گیرد.»
هم چنین در پاورقی صفحه189، اقداماتی نظیر قتل های روشنفکران، تهاجم به مراکز علمی، دانشگاهی بویژه حمله به کوی دانشگاه تهران، توقیف روزنامه ها و مطبوعات مستقل (بخوانید پایگاه دشمن)، حبس روزنامه نگاران و نویسندگان (بخوانید عناصر ضدانقلاب)، حمله به تجمعات دانشجویی از جمله نشست سالانه دفتر تحکیم وحدت در خرم آباد لرستان را به جریان ضداصلاح نسبت می دهد.
خواندن این کتاب می تواند به شما بگوید که به زعم سکولار بشیریه، دولت های آینده جمهوری اسلامی چه شکلی و دارای چه ظرایفی هستند.
دکتر بشیریه در سال 1382 کتاب «آموزش دانش سیاسی» را توسط همان مؤسسه منتشر کرد. در این کتاب، وی به پایه ها و چهره های دولت، مکاتب و ایدئولوژی های سیاسی، نظام های سیاسی، تحولات سیاسی، دموکراسی و مبانی حکومت دموکراتیک و گذار به دموکراسی و چشم انداز آینده آن پرداخته است.
به نظر نگارنده، مهم ترین بخش این کتاب، همان گذار به دموکراسی می باشد. حسین بشیریه در این قسمت چنین تجویز کرده است: «دموکراسی تنها به واسطه سرایت بین المللی از طریق امواج دموکراسی و یا نقش و تأثیر تعیین کننده نهادها و سازمان های بین المللی استقرار نمی یابد، بلکه نیازمند تکوین شرایط مساعد داخلی است. دموکراسی طبعا نیازمند شرایط مساعد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داخلی است و ظهور این شرایط هم تا اندازه ای به واسطه مبارزات دموکراتیک ممکن می گردد. استقرار دموکراسی بویژه مستلزم تحول در ساختار و روابط قدرت سنتی است.» بشیریه در صفحه 464کتاب آموزش دانش سیاسی، پایه اعتقادی سکولاریستی خود را چنین بیان داشته است: «یکی از تهدیدهای عمده ای که در قرن بیستم برای دموکراسی پیدا شد، تمایل مذاهب به مداخله در حیات سیاسی بود. غلبه اجتماعی و سیاسی مذهب به شیوه ای که موجب گسترش روحیه عدم تساهل گردد، از رشد ارزش های دموکراتیک جلوگیری می کند. معمولا دخالت گسترده دین در سیاست، مانع عمده ای برای دموکراسی و ارزش های آن ایجاد می کند. دموکراسی ذاتا نیازمند جدایی اقتدار سیاسی از اقتدار مذهبی و حوزه عرفی از حوزه مذهبی است. در صورتی که قانون الهی در همه حوزه ها حاکم تلقی شود، دیگر جایی برای قانونگذاری و مشورت و رقابت باقی نمی ماند.»
حسین بشیریه در مقاله ای تحت عنوان «زوال هویت سیاسی، غروب ایدئولوژی های هویت ساز» که به تاریخ28 اردیبهشت 1383 در روزنامه دولتی ایران به چاپ رسید، نوشته است: «استدلال اصلی ما در این گفتار آن است که در سال های اولیه انقلاب اسلامی، خودآگاهی ایدئولوژیک سیاسی- اسلامی به واسطه عوامل گوناگونی از جمله بسیج سیاسی و عملکرد دستگاه های ایدئولوژیک دولت، به عنوان خودآگاهی غالب گسترش یافت و خودآگاهی های دیگر را تحت الشعاع قرارداد، اما از دهه1370 به بعد، به واسطه عملکرد عوامل گوناگون خودآگاهی سیاسی- ایدئولوژیک دچار ضعف و گسست شد و به جای آن، از یک سو انواع مختلفی از هویت ها و خودآگاهی های ملی، قومی، طبقاتی، جنسی و سنی در حال ظهور و شکل گیری بوده اند و از سوی دیگر، خودآگاهی سیاسی متنوع تر و پراکنده تر گشته است. زندگی و کردارهای سیاسی در این دهه، به دلیل همین تحول در خودآگاهی ها و هویت ها، دستخوش دگرگونی چشمگیری شده است.»
وی در ادامه مقاله اش اظهار داشت: «دولت جمهوری اسلامی از لحاظ شیوه عمل، با ترویج ایدئولوژی واحد و ایجاد تمرکز در منابع قدرت سیاسی، مراکز اقتدار و قدرت دیگری را که می توانست مردم را بر حول خودآگاهی ها و هویت های دیگر بسیج و سازماندهی کند، منقاد ساخت. در نتیجه احزاب سیاسی، اتحادیه های کارگری، انجمن های حرفه ای و دیگر شکل های جامعه مدنی تضعیف شدند و حوزه عمومی نیز صرفاً عرصه ظهور و گسترش خودآگاهی سیاسی- ایدئولوژیک شد و شرایط امکان برای ظهور دیگر خودآگاهی ها، دست کم در عرصه عمومی، تضعیف گشت. به طور کلی کارگزاران ایدئولوژی انقلاب اسلامی با کاربرد روش های گوناگون در عرصه های مختلف، در پی تحریم خودآگاهی های دیگر و یا دست کم، جلوگیری از تشکیل کردارهای سیاسی و اجتماعی براساس آن خودآگاهی ها در عرصه عمومی جامعه برآمدند.»
وی در توضیح ایدئولوژی انقلاب اسلامی و خود فهمی ها یا هویت اسلامی چنین نوشت:
«ایدئولوژی اسلامی به عنوان ساختار معنایی تنها می توانست توانایی خود در تولید معنا را با قطع پیوند عملی با ساختارهای معنایی دیگر چون لیبرالیسم، دموکراسی، تجدد و غرب گرایی عملی سازد. به این ترتیب، سخنگویان ایدئولوژی انقلاب اسلامی مجبور شدند برای حفظ معنادار بودن پیام های خود، به درون ابعاد اسطوره های زبان مذهبی پناه ببرند. در نتیجه، روح سحرآسای مذهب، گفتمان ایدئولوژی رایج را فرا گرفت.»
بشیریه در باب «گفتمان دموکراتیک، خودفهمی ها و هویت های متکثر» چنین اظهار داشت: «آقای خاتمی با ارائه مفهوم جامعه مدنی درتبلیغات انتخاباتی خود و پس از خرداد 1376، فرایندی برای گسترش حوزه گفتمان عمومی به راه انداخت و به نحو محسوسی، گفتمان ایدئولوژیک و جزم گرایی رایج در حوزه هویت و خودفهمی عمومی را تعدیل کرد. مفهوم جامعه مدنی ابزاری برای شناسایی هویت ها و خودفهمی های متکثر و مختلف موجود در جامعه بود. از سوی دیگر، مفهوم گفت وگوی تمدن ها نیز برای بازشناسی اهمیت و ایجاد هویتی تازه در سطح جهانی مطرح شد. هویت ایدئولوژیک رسمی، هم در داخل دچار محدودیتهای اساسی شده بود و هم در خارج از کشور بازتابی ناخوشایند پیدا کرده بود.
به هر حال، زبان و گفتمان اپوزیسیون دموکراتیک در مقابل ایدئولوژی اسلامی، بر تکثر و پراکندگی هویت ها در متن نوعی هویت جامع ایرانی و اسلامی تاکید داشته است. طرح اندیشه جامعه مدنی، در واقع معطوف به شناسایی همین تکثر در خودفهمی ها و هویت ها بوده است؛ بدین سان که خودفهمی ایدئولوژیک و بسته و محدود گفتمان رسمی به نحو فزاینده ای با واقعیت فاصله گرفته بود و جای خود را به خودفهمی های وسیع تر و متکثر می داد. با این حال دست کم در برداشت رسمی از خودفهمی و هویت تداوم یافته و هر یک با مجموعه ای از نیروها در عرصه قدرت سیاسی مرتبط شده است.»
گفته می شود حسین بشیریه طی دو دهه اخیر با تالیف و ترجمه بیش از صد عنوان کتاب و مقاله جایگاهی عمیق و موثر در تغییر اندیشه سیاسی برخی نخبگان و جریان تجدیدنظرطلبی و همچنین ترویج دموکراسی و مفاهیم مدرنیته داشته است.
ازجمله آثار تألیفی وی می توان به این کتاب ها اشاره کرد: انقلاب و بسیج سیاسی، نظریه های جدید در علم سیاست، دولت عقل: ده گفتار در فلسفه و جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی سیاسی: نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم (جلد اول، مارکسیم و جلد دوم، لیبرالیسم و محافظه کاری (جامعه شناسی تجدد، دولت و جامعه مدنی: گفتمان های جامعه شناسی سیاسی، موانع توسعه سیاسی در ایران، درس های دموکراسی برای همه، دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران: دوره جمهوری اسلامی.
لازم به توضیح است که اکثر کتاب های بشیریه در کلاس های رشته علوم سیاسی در حال تدریس بوده و جزو منابع کارشناسی ارشد این رشته نیز محسوب می گردند. لذا اکثر دانشجویان این رشته با این سیاست وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی، پژوهشگاه علوم انسانی، سازمان مطالعه و تدوین کتب درسی علوم انسانی (سمت) و سایر گروه های تدوین و معرفی کننده کتب درسی علوم سیاسی، با مبانی سکولاریستی، لیبرالی و افکار ضد نظام جمهوری اسلامی آشنا شده و مورد امتحان قرار می گیرند و درنهایت سلسله زنجیروار گسترش این افکار آغاز و افرادی نظیر سعید حجاریان، محمد خاتمی و برخی از نمایندگان افراطی مجلس ششم و یا اعضای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب و... متولد می شوند یا اینکه جبهه ای به مانند دوم خرداد (اصلاحات) را شکل می گیرد.
نامبرده هم چنین پس از فتنه عمیق بعد از انتخابات 22 خرداد 88 مصاحبه مفصلی را با نشریه لوگوس وابسته به رادیو ایران آزاد (رادیو فردا- (ارگان رسمی دولت ایالات متحده آمریکا- و با موضوع تحولات سیاسی و اجتماعی پس ا زانتخابات ریاست جمهوری انجام داد و ثابت کرد که یک استاد غربزده، عنصری وابسته به مکاتب الحادی و سکولاریستی غرب و مهره ای است که در جبهه براندازی نرم دشمنان و بدخواهان انقلاب اسلامی بازی می کند.
بنابراین مؤکداً توصیه می گردد، کتب حسین بشیریه از چارت درسی رشته علوم سیاسی و علوم اجتماعی و منابع تحصیلات تکمیلی آنها حذف گردند که اگر چنین اقدام ارزشی صورت نپذیرد، با واکنش انقلابی دانشجویان متعهد مواجه خواهیم شد.
فاطمه مرسلی
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات