تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۴  ، 
کد خبر : ۱۴۲۴۶۳

«عملیات مشترک» و تجربه جنگ در افغانستان (بخش سوم و پایانی)

اشاره: مقاله در بخش پایانی درصدد تبیین این نظر است که آمریکا از مبارزه با تروریسم، به عنوان بهانه‌ای برای رسیدن به اهداف ژئواستراتژیک خود، به ویژه در افغانستان استفاده می‌کند.این مساله با نگاهی به موقعیت ژئوپلیتیک افغانستان در میان همسایگان خود و منافع بلند مدت آمریکا در تعامل با آنها صورت می‌پذیرد.

از غرب و آمریکا باید پرسید اگر با بیش از 100هزار نیروی نظامی و مشارکت چند ده کشور و گذر بیش از نه سال نمی‌شود تروریسم را در محدوده‌‌ای به نام افغانستان مهار کرد، پس برای مهار افراط‌گرایی در محدوده‌ای به بزرگی کره زمین چه باید کرد؟ چقدر نیرو و زمان لازم است؟
اگر نگاه دوری به این قضیه داشته باشیم، باید بگوییم که این هم از شاهکارهای غرب است که توانسته تفکری عجیب‌الخلقه به نام افراط‌گرایی را پرورش دهد که خودش هم قادر به از بین بردن آن نیست و امکانات موجود هم یارای مقابله با آن را ندارد.نگاه نزدیک این است که بگوییم اراده مبارزه با افراط‌گرایی وجود ندارد و گرنه ظرفیت‌های جامعه جهانی به راحتی می‌تواند مشکلات موجود را که از رهگذر تروریسم به وجود آمده، مهار کند.
 اهداف ژئوپلیتیک
مساله قابل تامل دیگر، نگاهی به فرآیند شکل گیری، گسترش و حفظ افراط‌گرایی در افغانستان و منطقه است. موقعیت ژئوپلیتیک افغانستان زمانی قابل درک است که نگاهی به کشورهای همجوار با این سرزمین اندازیم.
در شمال این کشور آسیای مرکزی قرار دارد که از آن به حیاط خلوت روسیه یاد می‌شود. آسیای میانه به عنوان «هارتلند» در دیپلماسی غرب، به خصوص آمریکا در دهه‌های اخیر از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است.
در حال حاضر هم تمامی تلاش کاخ سفید، نفوذ در آسیای میانه برای رقابت با رقیب دیرینه خود روسیه است. روسیه هم به کشورهای آسیای میانه به عنوان شریکان استراتژیک و سنتی خود نگاه می‌کند و تمایل چندانی به باز شدن پای ابرقدرت‌های فرامنطقه‌ای در این منطقه ندارد. همین نگاه غرب به آسیای مرکزی و درگیری منافع آنها با روسیه باعث شده که غرب به رهبری آمریکا به افغانستان به عنوان نقطه‌ای بنگرد که می‌تواند تحرکات روسیه در منطقه آسیای میانه را زیر نظر بگیرد. افراط‌گرایی هم به عنوان یک بازوی کمکی می‌تواند مستمسک خوبی برای غرب و آمریکا به حساب آید تا از یک طرف از موج بیداری کشورهای مسلمان آسیای میانه جلوگیری کند و از طرف دیگر با گسترش افراط‌گرایی، بهانه حضور در منطقه را تحت شعار مبارزه با تروریسم داشته باشد.
افغانستان از غرب نیز با جمهوری اسلامی ایران هم مرز است که دشمنی دیرینه آمریکا با جمهوری اسلامی ایران بر هیچ کس پوشیده نیست. افراط‌گرایی و طالبان در منطقه، بهانه خوبی برای آمریکا و هم‌پیمانانش به شمار می‌رود تا بخواهند در افغانستان، نزدیک مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران حضور داشته باشند و گروه‌های تروریستی مانند «جندالله» را علیه منافع جمهوری اسلامی ایران تغذیه کنند و به کارهای تجسس و حمایت از افراط‌گرایان مخالف جمهوری اسلامی ایران بپردازند.
همسایه جنوبی افغانستان هم کشور پاکستان است. این کشور با اکثریت مسلمان و دارا بودن توان هسته‌ای، به عنوان یگانه کشور اسلامی برخوردار از تسلیحات هسته‌ای به شمار می‌رود که این وضع خوشایند آمریکا، غرب و صهیونیست‌ها نیست. برای مقابله با قابلیت‌های داخلی پاکستان، بهترین راه را در احیا و امتداد نوعی افراط‌گرایی می‌دانند که در کنترل خودشان باشد و هر گاه بخواهند آن را بر سر پاکستان خراب کنند. برای آمریکا چه بهانه‌ای بهتر از افراط‌گرایی وجود دارد تا اول بخواهد حریم سرزمینی پاکستان را به بهانه مبارزه با تروریسم نقض کند، دوم به همین بهانه شمار دیپلمات‌های خود در اسلام آباد را به 800 نفر افزایش دهد، سوم شرکت‌های امنیتی خصوصی این کشور همانند «بلک واتر» حضور غیر مشروع در پاکستان داشته باشند و چهارم به بهانه مبارزه با افراط‌گرایی و با این توجیه که امکان تسلط تروریست‌ها بر ظرفیت‌های هسته‌ای پاکستان وجود دارد، داد سیطره و نظارت بر تاسیسات هسته‌ای پاکستان را سر دهد.
در شرق افغانستان هم کشور هند با ظرفیت‌های رو به رشد بالا قرار دارد که در سال‌های اخیر به یکی از قدرت‌های جهانی تبدیل شده است. این وضع برای آمریکا که داعیه ابرقدرتی و کدخدایی جهان را دارد گران است که بتواند برای خود در سطح بین‌الملل رقیب جدیدی پیدا کند. به همین دلیل، بهترین راه را برای مشغول نگه داشتن هند، در حمایت از افراط‌گرایی در منطقه می‌داند. افراط‌گرایی باعث می‌شود که مسائل دوجانبه اسلام‌آباد و دهلی نو لاینحل باقی بمانند و هر از چند گاهی این دوکشور مهم شبه‌قاره، رجز خوانی‌هایی علیه همدیگر داشته باشند. مثل آنچه در حادثه تروریستی بمبئی رخ داد و هند انگشت اتهام را به طرف پاکستان دراز کرد. در چنین فضایی، افراط‌گرایی باعث مشغول داشتن هند و پاکستان به مسائل اختلاف برانگیز می‌شود و کسری از توان این کشورها که می‌تواند صرف سازندگی و توسعه شود، تلف می‌شود که این خواست قلبی آمریکا و هم پیمانان غربی‌اش است.
چین هم به عنوان ابرقدرت رو به گسترش قاره کهن، در شرق افغانستان قرار دارد. حضور غرب در افغانستان این فرصت را به آنها می‌دهد که بتوانند بر روند تحولات این کشور از نزدیک نظارت داشته باشند و اقدامات خود را با روند تحولات این کشور هماهنگ کنند. بهترین بهانه که می‌تواند حضور آمریکا در افغانستان را توجیه کند، داعیه مبارزه با تروریسم است. با این نگاه است که می‌توان گفت تا زمانی که مطامع غرب به رهبری آمریکا در قبال کشورهای منطقه از جمله ایران، روسیه، هند، پاکستان و چین وجود داشته باشد، بازی «مبارزه با تروریسم» نیز وجود دارد که گاهی در این بازی با آنها می‌جنگند و اسامی سرکردگان آنها را به عنوان عوامل خطرناک برای صلح جهانی، در لیست سیاه می‌گنجانند و گاهی برای آنها در کنفرانس لندن فرش قرمز پهن می‌کنند و گناهشان را می‌بخشند و نام آنها را از لیست سیاه خارج و جبران مافات و خسارات می‌کنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات