تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۳  ، 
کد خبر : ۱۴۲۸۶۴

رژیم صهیونیستی خواهان برقراری صلح در منطقه نیست


به گزارش خبرگزاری فارس، پرفسور جیمز پتراس (James Petras) استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه "بینگهامتون " (Binghamton) با ارائه مقاله‌ای در وب‌سایت شخصی‌اش (Petras.Lahaine.Org) ابعاد مختلف تحقیر "جو بایدن " (‌معاون رئیس‌جمهور اوباما) در سفر اخیرش به تل‌آویو را مورد تحلیل قرار داده است. وی در ابتدای این گزارش تحلیلی می‌نویسد: اعلام ساخت یک پروژه جدید شهرک‌ یهودی‌نشین با 1600 خانه در منطقه اشغالی شرق بیت‌المقدس نه تنها اهانتی به جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور آمریکا بود (وی در آن زمان در حال بازدید از اسرائیل بود) بلکه نشان‌دهنده قدرت این کشور برای تحقیر آمریکا و آمریکایی‌ها نیز بود.
جیمز پتراس با اشاره به مطلب فوق،‌ به واکنش دو تن از تحلیل‌گران یهودی در مورد تحقیر بایدن و دولت آمریکا توسط اسرائیل می‌پردازد: یوری آونری (Uri Avnery) روزنامه‌نگار یهودی-اسرائیلی چنین می‌نویسد: "اسرائیل به معاون رئیس‌جمهور آمریکا توهین کرده و به صورت رئیس‌جمهور تف انداخته است... اما آنها صورت خود را پاک کرده و مؤدبانه لبخند زده‌اند... درست به مانند ضرب‌المثلی که می‌گوید: وقتی به صورت یک فرد ضعیف و سست عنصر تف می‌‌اندازید او وانمود می‌کند که باران می‌بارد. "
مارتین ون کرول (Martin Van Crevel)، استاد تاریخ نظامی در دانشگاه عبری بیت المقدس و مشاور ارشد نیروهای نظامی اسرائیل در 2 مارس 2010 گفت: "ما (اسرائیل) دارای چند صد موشک و کلاهک هسته‌ای هستیم... بسیاری از پایتخت‌های کشورهای اروپایی در تیررس نیروی هوایی ما قرار دارند... تمام فلسطینی‌ها باید اخراج شوند. بر اساس نظرسنجی‌های انجام گرفته توسط مؤسسه گالوپ (Gallup) دو سال قبل تنها در حدود 7 یا 8 درصد اسرائیلی‌ها از این دیدگاه حمایت می‌کردند، دو ماه قبل (ژانویه 2010)، این رقم به 33 درصد رسید و هم‌اکنون در حدود 44 درصد اسرائیلی‌ها معتقدند اخراج فلسطینی‌ها بهترین راه‌حل این منازعه است. "
این استاد دانشگاه‌های آمریکا در ادامه مقاله‌اش مقدمه‌ای درباره آنچه در اسرائیل رخ داده و همچنین واکنش دولت آمریکا و سازمان‌های صهیونیستی این کشور بدان را مورد نقد و بررسی قرار داده است: اعلام ساخت یک پروژه جدید شهرک‌ یهودی‌نشین با 1600 خانه در منطقه اشغالی شرق بیت‌المقدس نه تنها اهانتی به جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور آمریکا بود (وی در آن زمان در حال بازدید از اسرائیل بود) بلکه نشان‌دهنده قدرت این کشور برای تحقیر آمریکا و آمریکایی‌ها نیز بود. نتانیاهو با این کار خود پیامی به جهانیان فرستاد: اسرائیل با حمایت رؤسای میلیاردر 51 سازمان بزرگ یهودی آمریکایی به راحتی آمریکا را هدایت می‌کند. رژیم یهودی می‌تواند با کاخ سفید قراردادی ببندد و در روز بعد با گردن‌فرازی و تکبر آن را لغو کند. دولت اوباما هیچ واکنشی بدین خودنمایی گستاخانه نشان نداد تا اینکه بایدن به طور خصوصی به نخست‌وزیر اسرائیل گفت: "آنچه شما انجام می‌دهید باعث می‌شود امنیت سربازان ما در عراق، افغانستان و پاکستان به خطر افتد. این مسأله ما و همچنین صلح منطقه‌ای را دچار مشکل می‌سازد. نتانیاهو نیز از "جامعه یهودی آمریکایی " (سازمان‌های بزرگ یهودی آمریکا) خواست که به دفاع از اسرائیل و ادعاهایش در مورد بیت‌المقدس برخیزند. واکنش این سازمان‌ها چه بود؟ آنها به خاطر نقض توافقنامه برای عدم گسترش شهرک‌های یهودی‌نشین در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، نه اسرائیل بلکه قربانی مورد اهانت واقع‌شده یعنی آمریکا را آماج سرزنش و انتقادات قرار دادند. همانگونه که در این مقاله نشان خواهیم داد تمام سازمان‌های صهیونیستی موجود در آمریکا (به غیر از مواردی معدود و استثنایی) از گستاخی و بی‌پروایی‌های اسرائیل حمایت می‌کنند و هر گونه تلاش آمریکا برای حل و فصل صلح‌آمیز مناقشه را محکوم می‌کنند. مناقشه‌ای که جان سربازان آمریکایی، همچنین منافع اقتصادی و پرستیژ این کشور را تهدید می‌کند. این قضایا به افکار عمومی جهانی ثابت کرد رژیمی کوچک که اهمیت اقتصادی ناچیزی دارد می‌تواند تمام رأی‌دهندگان آمریکایی را تحقیر کند.
پرفسور جیمز پتراس معتقد است که منازعه بوجود آمده بین آمریکا و اسرائیل چیزی فراتر از توهین اسرائیل به جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور آمریکا است. وی در توضیح این ایده می‌نویسد: توهین‌ها و یا جنایت‌های کنونی هرچه هم که باشند، منازعه بوجود آمده در روابط اسرائیل و آمریکا به علت گستاخی‌ها و گردن‌فرازی‌های بیش از اندازه نتانیاهو یا مجموعه جدید اشغال‌گری‌ها در بیت‌المقدس و یا حتی انداختن آب دهان به صورت بایدن، ‌روی نداده است. این جریان در اصل در مورد روابط بین دولت آمریکا با رژیم صهیونیستی، یا به زبانی بهتر، روابط بین ملت‌ها، در جایی که یک گروه (یهودیان اسرائیل و ستون پنجم یک درصدی و قدرتمند آنها در داخل آمریکا) مطالبه باج و خراج کرده و جنگ هایی به نفع خودشان بر گروه دیگر (مالیات‌دهندگان، سربازان، کارگران و صاحبان صنایع آمریکا) تحمیل می‌کنند. این گروه نه دیروز، ‌نه امروز بلکه 50 سال است که قدرت را به نفع خودش مصادره می‌کند.
پتراس در ادامه تبیین دلایل منازعه بوجود آمده بین آمریکا و اسرائیل می‌نویسد: اگر به سوابق تاریخی نگاهی بیندازیم متوجه می‌شویم که تحقیر بایدن (معاون رئیس‌جمهور آمریکا) در تل‌آویو در مقایسه با حمله پنهانی و خونسردانه اسرائیل به کشتی "یو‌اس‌اس ‌لیبریتی " (USS Liberty) مسأله بسیار کوچک‌تری بود، حمله‌ای که در ژوئن 1967 رخ داده و باعث کشته و زخمی شدن 200 سرباز آمریکایی شد.
اسرائیل با این آدمکشی‌ و گستاخی آمریکا را به شدت تحقیر کرد. آنها مطمئن بودند که لیندون جانسون (رئیس‌جمور وقت آمریکا) نه تنها درصدد تلافی این حمله نخواهد بود بلکه تمام تلاش خود را به کار خواهد گرفت تا بازماندگان این حادثه را از بازگویی ماجرا به مردم آمریکا بازدارد. وقتی که نتانیاهو "جامعه یهودیان آمریکا " را مورد خطاب قرار می‌دهد منظور وی اکثریت یهودیان این کشور نیست. وی در حقیقت به سازمان‌های قدرتمند صهیونیستی اشاره دارد. مهره‌هایی که از جانب این سازمان‌ها به دقت در دستگاه حکومتی آمریکا چیده شده بودند سیاست جنگ در عراق را تدوین و اجرا کردند، جنگی که باعث کشته و زخمی شدن هزاران نفر از سربازان آمریکا و همچنین بیش از یک میلیون غیرنظامی عراقی شد. در حقیقت سربازان آمریکایی جان، اعضای بدن و سلامت روحی خود را در راستای حفظ منافع صهیونیستی از دست دادند.
بیانیه نتانیاهو تنها دعوتنامه‌ای به صهیونیست‌های آمریکا برای دفاع از ساخت و ساز غیرقانونی محله‌های یهودی‌نشین در مرکز بیت‌المقدس شرقی فلسطین نبود بلکه برای نوعی تحقیر حساب‌شده معاون رئیس‌جمهور آمریکا صادر شده بود. این مسأله تنها مسأله حمایت صهیونیسم آمریکا از عدم کارایی برنامه‌های آمریکا برای برقراری صلح نیست و یا حتی مسأله حمایت بدون قید و شرط سازمان‌های قدرتمند صهیونیستی از جنایت‌های اسرائیل که توسط سازمان ملل و مردم جهان محکوم شده است نیز نیست. مسأله اصلی این است که قدرت سازمان‌های صهیونیستی آمریکا مردم ما را تبدیل به مدافعین جنایات پست و رذیلانه می‌کنند و در نتیجه آمریکایی‌ها به عنوان هم‌دستان نسل‌کشی‌های قومی نمایانده شده و حساسیت‌های اخلاقی آنها در نظر انظار عمومی دچار خدشه می‌شود.
دکتر پتراس تحقیر نمادین بایدن توسط نتانیاهو را عملی حساب‌شده معرفی می‌کند که حائز اهمیت بسیار است. او در ادامه می‌نویسد: این امر نشان‌دهنده "اراده معطوف به قدرت " اسرائیل بود، یعنی اراده و تمایل این کشور برای تحقیر رهبران آمریکا در ملاء عام و برای به رخ کشیدن قدرتش در برابر آمریکا در مقابل چشمان مردم جهان بود. اسرائیل ناتوانی آمریکا را در خاورمیانه و نقاط دیگر جهان به همگان نشان داد. این رویداد برای هر آن کسی که چشمانی بینا داشته باشد حائز اهمیت تاریخی خواهد بود. آمریکا قدرتی در حال افول است که نمی‌تواند محیطی امن برای سربازان، شرکت‌ها و شهروندانش در خاورمیانه و جاهای دیگر ایجاد نماید. در نظر مردم اروپا، آسیا، آمریکای لاتین و جهان اسلام، آمریکا و مردمش در مقابل پاهای رهبران اسرائیل بر خاک افتاده‌ و در همان حین نیز از گلوی "دشمنان " آنها را گرفته‌‌اند. در حقیقت آمریکا به عنوان یک کشور و یک ملت پرستیژ خود را در دید جهانیان از دست داده است.
به عقیده این استاد جامعه‌شناسی دانشگاه‌های آمریکا اساسا رژیم صهیونیستی خواهان برقراری صلح در منطقه نیست زیرا آن را برای نیات گسترش‌طلبانه و تجاوزکارانه‌اش مناسب نمی‌داند.
وی می‌نویسد: اسرائیل سابقه‌ای طولانی و رذیلانه در خرابکاری در گفتگوهای صلح دارد تا بدین روش زمین‌های بیشتری را کسب کند. تل‌آویو از همان ابتدا با حملات نظامی اعلان نشده تلاش در جهت دستیابی به صلح را با بن‌بست مواجه نموده است. در گذشته، این رژیم پس از اینکه وعده داد پیشنهاد جمال‌عبد‌الناصر را برای مذاکره بررسی می‌کند، در کنار فرانسه و انگلستان به مصر حمله کرد تا کنترل کانال سوئز را بدست بگیرند. در سالیان اخیر نیز به محض اینکه یاسر عرفات پذیرفت تا بطور رسمی اسرائیل را به رسمیت شناخته و پیمان صلح را امضاء کند تانک‌ها و جت‌های اسرائیل به کرانه باختری حمله کرده، صدها نفر از شهروندان فلسطینی را به قتل رسانده و ماه‌ها مقر فرماندهی عرفات را به محاصره گرفتند. این رژیم در همان زمان شهرک‌های یهودی‌نشین کرانه باختری را ده برابر افزایش داد تا در حدود پانصد هزار شهرک‌نشین یهودی شبه‌نظامی در آنها جای گیرند. وقتی که دولت منتخب حماس آتش‌بسی یک‌جانبه اعلام کرد اسرائیل حمله‌ نظامی بزرگی به غزه انجام داد که باعث ویران شدن این منطقه و کشته شدن در حدود 1400 فلسطینی غیرنظامی شد.
در ادامه گزارش حاضر می‌خوانیم: اعمال اسرائیل، در گذشته و حال، که شامل اشغال اراضی، احداث راه‌ها و شهرک‌های یهودی آپارتایدی و حمله نظامی به اردوگاه‌های آوارگان و شهرهای فلسطینی می‌شود باعث از بین رفتن امکان مذاکره برای برقراری صلح شده، صلحی که می‌تواند هدف صهیونیست‌ها یعنی پاکسازی نژادی "اسرائیل بزرگ " را به خطر اندازد.
دکتر پتراس با اشاره به دعاوی صهیونیست‌ها مبنی بر مالکیت تاریخی قوم یهود بر سرزمین فلسطین می‌‌افزاید: با توجه بدین سوابق تاریخی کینه‌توزانه و عنادورزانه اسرائیلی شنیدن بهانه آنها برای اشغال اراضی جدید و ساختن شهرک‌های یهودی‌نشین در آنها کسی را تعجب زده نمی‌کند. آنها ادعا می‌نمایند که "این اتفاق‌ها رویدادهای جدیدی نیستند بلکه بخشی از تاریخ ما را تشکیل می‌دهند، یهودی‌ها به فضای زندگی نیاز دارند و تاریخ سه‌هزار ساله مندرج در کتب مقدس نیز می‌گوید که تمام این سرزمین‌ها مال ماست. " (اظهارات سخنگوی رسمی کنفرانس رؤسای سازمان‌های بزرگ آمریکایی-یهودی، نشریه "دیلی‌آلرت " (Daily Alert).
در ادامه گزارش حاضر می‌خوانیم: تحقیر بایدن اولین باری نبود که اسرائیلی‌ها در مقابل انظار عمومی دولت اوباما را خجالت‌زده می‌کردند. بنیامین نتانیاهو (نخست‌وزیر اسرائیل) در اولین دیداری که با اوباما داشت هرگونه توقف در پروژه‌های شهرک‌سازی را رد کرد. حتی بعد از سخنرانی اوباما در قاهره که مخاطب آن جهان اسلام و اعراب بودند، اسرائیل احداث شهرک‌ها را نیز سرعت بخشید.
پرفسور جیمز پتراس در ادامه مقاله‌ای که در وب‌سایت شخصی‌اش (Petras.Lahaine.Org) منتشر شده می‌نویسد: در ورای رفتار غیرعادی نتانیاهو و گردنفرازی‌های مغرورانه حامیان وی در آمریکا چه چیزی وجود دارد؟ چگونه رسانه‌های آمریکایی، صدها تن از نمایندگان کنگره و سازمان‌های یهودی آمریکایی بزرگ می‌توانند از یک رژیم نژادپرست که در کمال مصونیت کشور ما را مورد اهانت و تحقیر قرار داد، حمایت کنند؟ چگونه صهیونیست‌های آمریکایی می‌توانند در اموری که برای منافع امنیتی آمریکا بسیار ضروری هستند در کنار یک کشور خارجی قرار بگیرند اما دیگر آمریکایی‌ها آنها را خائن ندانند؟
دکتر پتراس در پاسخ به سؤالات فوق می‌نویسد: اولا اینکه نتانیاهو حمایت 80 درصد از یهودی‌های اسرائیل را پشت سر خود دارد تا بر خلاف اقدامات آغازین اوباما برای برقراری صلح، سیاست اخراج فلسطینی‌ها و گسترش شهرک‌های یهودی‌نشین در سرزمین‌های اشغالی را دنبال کند. تحقیر معاون رئیس‌جمهور آمریکا که از جانب اوباما به "مأموریت صلح " اعزام شده بود باعث افزایش محبوبیت نتانیاهو در میان اسرائیلی‌ها شد.
دوم اینکه، قدرت‌نمایی گستاخانه اسرائیل در برابر یک کشور به اصطلاح "ابرقدرت " برای شهرک‌نشین‌های مذهبی افراطی بسیار جذاب به نظر می‌رسد. رهبران این گروه‌ها هم‌اکنون ستون فقرات کابینه اسرائیل را تشکیل می‌دهند (بالاخص حزب شاس)
سوم اینکه، حامیان لیبرمن (وزیر خارجه کابینه نتانیاهو) و جوانان افراطی یهودی که ریشه در اروپای شرقی دارند و به طور مداوم به سالخوردگان مسیحی و کشیش‌های ساکن در محله‌های قدیمی ارمنی و یونانی بیت‌المقدس اهانت می‌کنند، تحقیر رئیس‌جمهور آمریکا و معاون وی را مورد تأیید قرار خواهند داد.
نویسنده مقاله حاضر وحشی‌گری‌های اسرائیل در قبال مردم فلسطین و اهانت به مقامات آمریکایی را بازتاب وضعیت روانی اسرائیل می‌داند. وی در ادامه می‌افزاید: اسرائیل در سراسر خاورمیانه روز به روز منزوی‌تر می‌شود. از طرف دیگر در سراسر اروپا نیز به خاطر جنایت‌های وحشیانه استعماری محکوم می‌شوند. بنابراین واقعا جای تعجب دارد که چگونه اسرائیلی‌ها رهبر آدمکش خود را به خاطر اهانت به رئیس‌جمهور منتخب و شهروندان مهمترین متحد نظامی و حامی اقتصادی اسرائیل، مورد تمجید و تحسین قرار می‌دهند. محکومیت جهانی جنایت‌های جنگی اسرائیل رنجش و خشم عظیمی در این کشور پدید آورد، خشمی سیاسی که واکنش‌های احساسی ناشی از آن در اقدامات نتانیاهو تبلور یافت، اقداماتی چون: ستمگری‌های بی حد و حصر وی در قبال فلسطینی‌ها و همچنین تمایل شدید وی به انتقاد و عنادورزی در مقابل آمریکا، حال این که کمک‌های 3 میلیارد دلاری این کشور به اسرائیل باعث تقویت احساس "برتر بودن " آنها می‌شود. واضح است که خط‌مشی‌های توتالیتری نتانیاهو در میان عامه مردم اسرائیل نیز دارای محبوبیت است و گستاخی‌های متکبرانه وی منعکس‌کننده وضعیت روحی اسرائیل است.
نتانیاهو و وزیرانش بدین نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر هم که مالیات‌دهندگان بیچاره آمریکایی را بچلانند (مالیات‌دهندگانی که خود دچار بحران اقتصادی هستند) و هر چقدر هم که اسرائیل یک جنگ منطقه‌ای گسترده به راه اندازد (جنگی که باعث افزایش تلفات سربازان آمریکایی گردد) با این حال باز هم می‌توانند بر حمایت بی‌قید و شرط سازمان‌های قدرتمند صهیونیستی آمریکا از منافع اسرائیل حساب کنند.
تمام رسانه‌های آمریکایی به تمجید و تکریم "اهانت‌کننده بزرگ " (نتانیاهو) پرداختند و هر آن‌کسی را که (حداقل به طور موقتی) به دفاع از شرف آمریکا در مقابل اهانت‌های اسرائیل پرداخته بود، آماج حملات و انتقادات قرار دادند. تمام رهبران بزرگ صهیونیستی‌ آمریکا به دفاع از اهانت‌های اسرائیل و بدنام کردن منتقدین این اقدامات برخاستند. طیف گسترده‌ای از سیاستمداران، روزنامه‌نگاران، مفسرین تلویزیونی و تحلیل‌گران مراتب وفاداری خود به اسرائیل در مقابل رئیس‌جمهوری آمریکا را اعلام کردند.
به نوشته دکتر پتراس منازعه اخیری که بر سر صلح در خاورمیانه بین آمریکا و اسرائیل بوجود آمده (منازعه‌ای که از اقدامات تحریک‌آمیز اسرائیل ناشی شده) مسائل اساسی دیگری را به عرصه ظهور می گذارد: در مرکز قدرت در آمریکا، گروهی بسیار متنفذ حضور دارد که سعی می‌کنند از مردم آمریکا برای انجام مقاصد یک قدرت خارجی بهره برند. در گذشته، میهن‌پرست‌ها چنین افرادی را "خائن " می‌نامیدند.
در ادامه گزارش حاضر، عکس‌العمل نتانیاهو در قبال سرزنش‌های وارده مورد بررسی قرار می‌گیرد: نتانیاهو در واکنش به انتقاد خشمگینانه واشنگتن که نوعی حرکت نمایشی بود، یک "توضیح " نصفه و نیمه منتشر کرد که در آن چنین گفت شده بود: مسأله بوجود آمده به برنامه‌ احداث شهرک‌های جدید و عدول ازتوافقات انجام گرفته مربوط نبوده و بلکه از زمان‌بندی صدور "بیانیه " ناشی شد. این اتفاق "خطایی " بود که توسط یکی از کارمندان رده پایین کابینه اسرائیل صورت پذیرفته است. وی بیانیه نتانیاهو را زمانی علنی ساخته بود که جو بایدن (معاون رئیس‌جمهور آمریکا) التماس به نتانیاهو را به پایان رسانده و مشغول وارد آوردن فشار بر حکومت خودگردان فلسطینی بود تا آنها را بر دیگر بار سر میز مذاکرات تحت حمایت آمریکا بازگرداند.
طبق گزارشات منتشره در رسانه‌های اسرائیلی و نمایندگان آنها در آمریکا، منازعه مذکور از "خطایی در اداره روابط عمومی " ناشی می‌شد و ارتباطی با مسائل استراتژیک سیاسی و نظامی که منافع آمریکا را در خاورمیانه تحت تأثیر می‌گذارد نداشت. به بیان دیگر: با خروج بایدن از اسرائیل و بازگشت عباس (رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین) بر سر میز مذاکره، هرگونه "بیانیه " مرتبط با "آغاز شهرک‌سازی‌ها " صرفا مسأله‌ای مربوط به "خط‌مشی داخلی اسرائیل " و "ادامه فعالیت‌های گذشته " خواهد بود.
به نوشته پرفسور پتراس نتانیاهو بعد از تحقیر بایدن به واشنگتن رفت، در آنجا به اوباما نیز تودهنی زد و البته این ماجرا همراه با تأییدات ایپک بود. وی می‌نویسد: نتانیاهو، که از تف انداختن به صورت جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور آمریکا در تل‌آویو، شاد و خوشنود بود، در مقابل نور خیره‌کننده رسانه‌های جمعی در پایتخت آمریکا، بر صورت خندان اوباما نیز سیلی نواخت. بنیامین نتانیاهو در کنفرانس سالیانه ایپک در واشنگتن یک سخنرانی تحریک‌آمیز برای بیش از هفت هزار صهیونیست ایراد کرد. وی تأیید نمود که اسرائیل قصد دارد در منطقه اشغالی و عربی بیت‌المقدس شرقی شهرک‌هایی یهودی‌نشین احداث کند. او بار دیگر ادعای غیر قانونی رژیم اسرائیل را تکرار کرده و اعلام نمود که بیت المقدس پایتخت جدایی‌ناپذیر یهودی‌ها است. وی سپس علی‌رغم توهین‌هایی که به دولت اوباما کرده بود ملاقاتی دو ساعته با اوباما داشت. رئیس‌جمهور آمریکا که از قبل ضعف و زبونی خود را نشان داده بود بار دیگر مورد تحقیر قرار گرفت زیرا اسرائیل اعلام کرد که یک پروژه جدید شهرک‌سازی در بیت‌المقدس شرقی در محل زمین‌های ضبط شده از فلسطینی‌ها در حال تدوین است. متعاقب بیانیه مذکور که ساعاتی قبل از برگزاری دیدار اوباما و نتانیاهو منتشر شد این خطر بوجود آمد که در صورت اعتراض آمریکایی‌ها بدین ساخت و سازهای غیرقانونی اسرائیل، "مذاکرات صلح " تحت هدایت واشنگتن از روی میز حذف شوند. نتانیاهو پس از اینکه حداکثر اهانت ممکن را به کاخ سفید و مردم آمریکا نشان داد مستقیما به کنگره آمریکا رفت که هم‌اکنون تبدیل به یکی از مستعمرات صهیونیست‌ها شده است و در آنجا "حمایت بی‌قید و شرط " نانسی پلوسی (رهبر اکثریت کنگره) را در مورد گسترش اسرائیل بدست آورد. ارتش اسرائیل نیز به منظور جشن گرفتن برای این پیروزی‌ها و همچنین ارائه تعریف خودش از "صلح " چهار فلسطینی غیرنظامی را هدف قرار داد. دو نفر از این افراد در جستجوی کار بودند و دو نفر دیگر نیز نوجوانانی بودند که در اعتراضات خیابانی شرکت کرده بودند.
پتراس در ادامه بررسی وقایع کنفرانس ایپک در واشنگتن می‌نویسد: وفاداری متعصبین و افراطی‌های صهیونیست به اربابان اسرائیلی زمانی آشکارتر شد که به روی پاهایشان جستند و با کف زدن به تشویق بنیامین نتانیاهو پرداختند. نخست‌وزیری که با رد ابتکارات آمریکا برای صلح، تلاش این کشور برای حفظ جان سربازانش در منطقه را عقیم گذارده بود. دعوت هیلاری کلینتون برای "برقرای صلح بر اساس 2 دولت برای 2 ملت " با سکوت مرگباری مواجه شد. تمام رسانه‌های تحت کنترل صهیونیست‌ها و تمام سازمان‌های بزرگ یهودی از مجموعه‌ای غیرمنتظره از اهانت‌ها به دولت منتخب آمریکا و مردم این کشور حمایت کردند. نمایش عوام‌فریبانه نتانیاهو برای نشان دادن قدرت اسرائیل در برابر کنگره و رسانه‌های جمعی آمریکا و تمایل وی به تحقیر رهبران سیاسی آمریکا در پایتخت کشور این تصور که مردم آمریکا در خط‌مشی‌های ملی کشور خود دارای رأی هستند را به استهزاء گرفته و نشان داده که فرماندهی عالی نظامی آمریکا در امور جنگ و صلح منطقه خاورمیانه تحت امر آنها قرار دارد.
در نظر پلوسی و کنگره صهیونیست، هزاران شکلی (واحد پول اسرائیل) که از جانب اهالی ایپک برای تأمین مخارج تبلیغاتی آنها در انتخابات پرداخت می‌شوند از جان هزاران سرباز آمریکایی که به خاطر حفظ منافع اسرائیل و ستون پنجم داخلی آن می‌جنگند، بسیار با اهمیت‌تر است.
پرفسور پتراس در ادامه مقاله خود با بیان اینکه گردنفرازی‌ها و گستاخی‌های اسرائیل منافع ملی آمریکا را به خطر می‌اندازند،‌ می‌افزاید: رهبران اسرائیل با خرابکاری در پروژه صلح دولت آمریکا نه تنها وجهه سیاسی داخلی خود را بهبود بخشیدند بلکه توانستند میلیون‌ها دلار از جیب مالیات‌دهندگان آمریکایی بیرون بکشند. تحقیر دولت اوباما تلاش‌های پنتاگون و وزارت خارجه برای کسب دوباره نفوذ و اعتبار در میان رژیم‌های محافظه‌کار عرب، ملت‌های مسلمان غیر عرب و صدها میلیون مسلمان سراسر جهان را با شکست مواجه ساخت. تحقیر دولت آمریکا توسط نتانیاهو باعث شد کار و امنیت تجار و مقامات آمریکایی حاضر در خاورمیانه به خطر افتد و روابط این کشور با شرکای عرب و مسلمان نیز دچار عقب‌رفت شود.
پتراس در ادامه بررسی صدمه‌هایی که از جانب اسرائیل متوجه منافع آمریکا می‌شود، می‌نویسد: تلاش‌های آمریکا برای کسب حمایت از جنگ‌هایش در خاورمیانه، آسیای جنوبی و همچنین برنامه‌های تبلیغاتی این کشور برای اجتناب از پیوستن جوانان به مقاومت ضدآمریکایی در عراق، افغانستان و سومالی به شکست خواهد انجامید. تصویر نمادین معاون رئیس‌جمهور که طی یک دیدار رسمی آب دهان اسرائیلی را از صورت خود پاک می‌کرد هزاران جوان مسلمان را تشویق خواهد کرد تا در مقابل اشغال آمریکا که به نظر آنها در راستای دستیابی به اهداف اسرائیل است، ایستادگی کنند. اگر یک رژیم کوچکی چون اسرائیل که اهمیت اقتصادی چندانی نیز ندارد می‌تواند ابرقدرت را به مبارزه بطلبد چرا آنها نتوانند چنین کاری انجام دهند؟ منطق این مسأله خیلی ساده است: هر چقدر اسرائیل زمین‌های بیشتری تصرف کند، رژیم اوباما مطیع‌تر شده، دشمنی مردم مسلمان با آمریکایی‌ها بیشتر و عمیق‌تر شده، جنبش‌های مقاومت مسلحانه افزایش یافته و تعداد آمریکایی‌هایی که در جنگ‌های برافروخته شده توسط صهیونیست‌ها کشته می‌شوند رو به فزونی خواهد گزارد.
نویسنده ادامه می‌دهد:تلفات جانی سربازان آمریکایی در خاورمیانه هیچگاه در برنامه‌های تل‌آویو به حساب نیامده و یا فعالیت‌های ستون پنجم اسرائیل را در آمریکا تحت تأثیر قرار نداده. اما این تلفات بر زندگی میلیون‌ها خانوار آمریکایی و در حدود بیش از دویست میلیون مالیات‌دهنده این کشور تأثیر عمیقی برجای نهاده است. حتی یکی از ژنرال‌های آمریکایی این جرأت را در خود یافته که اعلام کند اشغال استعماری سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیل باعث تشدید وضعیت جنگی شده است، جنگی که صدها هزار سرباز آمریکایی را در خود غوطه‌ور ساخته و توان رزمی نیروهای نظامی این کشور برای درگیری همزمان در چند جا برای ارتقاء منافع امپریالیستی آمریکا را شدیدا به تحلیل برده است.
پرفسور پتراس در تشریح گزارش فوق می‌نویسد: تیم افسران ارشد تحت هدایت ژنرال پتراوس (فرمانده مقر فرماندهی مرکزی آمریکا) در گزارشی که در 16 ژانویه 2010 به فرماندهی ستاد مشترک ارسال کرد "سازش‌ناپذیری اسرائیلی‌ها " را به عنوان "عاملی مخرب برای موقعیت آمریکا و زندگی سربازان آمریکایی حاضر در منطقه (خاورمیانه) معرفی نمودند. " این گزارش با واکنش شدید سازمان‌های صهیونیستی مواجه شد و ژنرال پتراوس نیز آماج حملات آنها قرار گرفت. آدمیرال مولن (Mullen)، فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز از جانب صهیونیست‌ها مورد سرزنش قرار گرفت. این اولین باری نیست که ملاحظات امنیتی و نظامی آمریکا قربانی برنامه‌های اسرائیل می شوند. دو سال قبل در سال 2007، 16 سازمان اطلاعاتی نظامی و غیر نظامی گزارشی با عنوان "برآورد اطلاعات ملی " (National Intelligence Estimate) تهیه کردند که در آن تأیید شده بود ایران به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای نبوده و خطری جدی از جانب این کشور متوجه آمریکا نیست. این در حالی است که اطلاعات تحریف شده اسرائیلی‌ها خلاف این امر را ادعا می‌نمودند. در آن زمان نیز صهیونیست‌ها این گزارش را تقبیح کرده و توانستند آن را دفن کنند. هم‌اکنون نیز همین سازمان‌های قدرتمند صهیونیستی دولت اوباما را به خاطر انتقاد از نتانیاهو تحت فشار شدید قرار داده‌اند.
در حدود 300 نفر از اعضای کنگره آمریکا در نامه‌ای بی‌سابقه از اسرائیل در مقابل دولت خودشان حمایت کرده و تعهد خود به "پیوند ناگسستنی بین آمریکا و اسرائیل " را اعلام نمودند. در مارس 2010 صدها نفر از نمایندگان کنگره و مقامات رسمی به کنفرانس ایپک پیوستند تا به تحسین و تمجید از نتانیاهو بپردازند و شاهد باشند که چگونه هیلاری کلینتون (وزیر امور خارجه آمریکا) به رهبر رژیمی استعمارگر درود می‌فرستد رهبری که اعلام کرده "ساخت و ساز در تمام مناطق بیت‌المقدس ادامه خواهد یافت تا روزی این شهر نیز به مانند تل‌آویو به نظر آید. "
به گزارش پرفسور پتراس فشارهای وارده به ژنرال پتراوس باعث شد وی از موضع قبلی خود عدول نماید: ژنرال دیوید پتراوس، که افسران ارشد در گزارش به آدمیرال مولین (فرمانده ستاد مشترک) از نگرانی‌‌های وی در مورد تخرب منافع نظامی آمریکا توسط سیاست‌های اسرائیل صحبت کرده بودند بدین کنفرانس دعوت نشده بود. فرمانده مقر فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکایی با ژنرال گابی اشکنازی (Gabi Ashkenazi)، همتای اسرائیلی خود، تماس گرفت تا منکر انتقادش از سیاست‌های اسرائیل شود و حمایت بی‌قید شرط خود از برنامه‌های اسرائیل، حتی هنگامی که برای سربازان آمریکایی خطرآفرین می‌شوند، را اعلام دارد.
ژنرال پتراوس در ژانویه به درستی اعلام کرده بود که سازش‌ناپذیری اسرائیل به منافع و عملیات‌های آمریکا در خاورمیانه آسیب زده، اعراب را بسیار خشمگین ساخته و در نهایت باعث افزایش حملات به سربازان آمریکایی شده است. اما همین ژنرال در ماه مارس، با شتاب هرچه تمام گزارش خود به ستاد مشترک ارتش آمریکا را بازپس گرفت. در تاریخ نظامی آمریکا نمی‌توان تصویری خائنانه‌تر و جبون‌تر از این ژنرال آمریکایی مدال‌دار یافت که در مقابل لابی صهیونیستی بر خاک افتاده است.
با این حال هنوز هم برای لحظاتی کوتاه تنی چند از چپ‌گرای‌های ناامید ضد صهیونیست به ژنرال پتراوس و آدمیرال مولن به عنوان متحدین بالاقوه در نبرد علیه تفوق اسرائیلی صهیونیستی بر سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا می‌نگرند. آنها این واقعیت را مدنظر نمی‌گیرند که این افراد فرمانده‌هان مسؤول در حمله آمریکا به عراق و افغانستان بوده و خود را برای رویارویی با ایران نیز آماده می‌کنند. اختلاف ژنرال پتراوس با اسرائیل در مورد برخی خط‌مشی‌های ویژه‌ای بود که باعث می‌شد عملیات‌های ماشین جنگی آمریکا در خاورمیانه به درستی پیاده نشوند. وی در پیشگاه اسرائیل با انکار گزارشی که خود آماده کرده بود آب سردی بر تصویر تخیلی و رمانتیک از خود به عنوان یک ژنرال آمریکایی "ملی‌گرا " ریخت. سنت "برتری غیرنظامی‌ها " در آمریکا تضمین می‌کند که نیروهای نظامی هیچگاه با مسأله کنترل کنگره و کاخ سفید توسط صهیونیست‌ها مواجهه نخواهند کرد. گزارش پتراوس به زودی به بوته فراموشی سپرده خواهد شد. انکار این گزارش توسط خود وی نیز نمونه‌ای آشکار از ماهیت فرصت‌طلبانه فرماندهی عالی نظامی آمریکاست.
این استاد دانشگاه‌های آمریکا در ادامه بررسی فعالیت لابی صهیونیستی در آمریکا می‌نویسد: زمانی که رهبران غیرنظامی نشان می‌دهند چگونه سرکوب 5 میلیون فلسطینی توسط اسرائیل باعث به خطر افتادن جان سربازان آمریکایی و همچنین منافع این کشور در خاورمیانه می‌شود، سازمان‌های صهیونیستی فورا اذهان را از اسرائیل منحرف کرده و آمریکا را به علت برانگیختن جنبش‌های اسلامی، همچنین دشمنی و حملات اعراب مورد سرزنش قرار می‌دهند.
رهبران نظامی، تئوریسین‌های استراتژیکی و مقامات اطلاعاتی آمریکا بر اساس تجربیات چندین دهه‌ای که دارند، تأیید می‌کنند که خط‌مشی اسرائیل در قبال مردم فلسطین عامل اساسی بروز مناقشه در منطقه است اما ژنرال‌های پشت ‌میزنشین اینگونه گزارش‌ها در مورد ارتباط مستقیم سیاست‌های اسرائیل با حمله به سربازان آمریکایی را تنها "یک نقطه‌نظر دیگر " می‌خوانند. در این حین سازمان‌های صهیونیستی نیز عاملین خود در کنگره و کاخ سفید را وا می دارند که از نیروهای نظامی خودشان اعلان برائت کنند.
در ادامه گزارش حاضر می‌خوانیم: سیاست‌های استعمارگرایانه اسرائیل، اخراج تعداد زیادی از فلسطینی‌ها و تصرف سرزمین‌های آنها برای احداث شهرک‌های استعماری یهودی‌نشین، باعث به تحلیل رفتن اقتدار آمریکا در خاورمیانه و در بین متحدین خود شده است. تمایل بی‌پروایانه و توانایی اسرائیل برای ترساندن باراک اوباما بسیاری از مباحث رایج در میان مدافعین و نویسندگان لیبرال صهیونیست به مانند نوام چامسکی را بی‌اعتبار می‌سازد. مدافعینی که ادعا می‌کنند واشنگتن امپریالیستی "فرماندهی " سیاست‌های غربی را در خاورمیانه بر عهده داشته و به نیابت از منافع گسترده اروپایی-آمریکایی فعالیت می‌کند.
دکتر پتراس در ادامه بررسی آسیب‌‌های ناشی از اقدامات اسرائیل به منافع آمریکا می‌‌افزاید: از طرف دیگر شدت عمل اسرائیل باعث صدمه‌دیدن تلاش‌های سرمایه‌گذاران خارجی در جلب معاملات نفتی برای شرکت‌های چند ملیتی شده است. کشور‌های نفت‌خیز عرب، که خود را در معرض تهدید یک قدرت منطقه‌ای نظامی به مانند اسرائیل می‌بینند تمایلی برای همکاری با آمریکا در خود احساس نمی‌کنند، علی‌‌الخصوص با توجه بدین امر که ابرقدرت توانایی تحدید رفتارهای افراطی و غیرعادی اسرائیل را ندارد.
این استاد دانشگاه‌های آمریکا تحلیل خود در مورد جاه‌طلبی‌های استعماری اسرائیل و منافع استراتژیک آمریکا را چنین ادامه می‌دهد: در نظر اسرائیل و حامیان ستون پنجمی آن هیچ‌کدام از علائق استراتژیک آمریکا دارای اهمیتی هم‌سان با فتوحات استعماری رژیم یهودی و نمایش قدرت منطقه‌ای این رژیم، نیستند. منافع مردم آمریکا هنگامی که در تضاد با اهداف استعماری و تجاوز‌کارانه اسرائیلی قرار می‌گیرند، دیگر مورد ملاحظه قرار نمی‌گیرند. سازمان‌های بزرگ صهیونیستی هیچگاه بدین امر توجهی نکرده و حتی آن را مورد بحث نیز قرار نداده‌اند که آمریکایی‌ها بر اثر پیروی از سیاست‌های قدرت نظامی‌محور اسرائیل در منطقه خاورمیانه، چه آسیب‌های فراوانی دیده‌اند.
اهداف اسرائیل که شامل اشغال زمین و اخراج فسطینی‌ها از خانه و کاشانه‌ خود است در تضاد با سنن پسااستعماری مردم آمریکا قرار گرفته و آنها را دچار خصومتی شدید در آن سوی آب‌ها می‌کند. تنها ذینفع‌های توسعه‌طلبی استعماری اسرائیل، گروه کوچک اما قدرتمند سازمان‌های صهیونیست یهودی آمریکایی‌‌ها هستند که هویت یکسانی با رژیم اسرائیل داشته و بدان وفادار هستند.
در ادامه مقاله حاضر چنین می‌خوانیم: در حالیکه اسرائیل بر اعمال قدرت خود در منطقه خاورمیانه ادامه می‌دهد، تجاوزات و تهدیدات نظامی و یک‌جانبه این رژیم علیه کشورهای همسایه به مانند فلسطین، سوریه، لبنان، ایران و همچنین آدم‌کشی‌های مخفیانه و فرامرزی این کشور که مورد دبی آخرین نمونه آن بود از اهمیتی اساسی برای جنگ‌طلبان اسرائیل برخوردار است.
خودبینی و اعتماد به نفس صهیونیستهای نظامی‌گرای اسرائیل کاملا با خط‌مشی آنها در تجاوز و آدم‌کشی در ارتباط است. از طرف دیگر، اعمال قدرت اسرائیل باعث شده تلاش‌های آمریکا برای افزایش دایره نفوذ از طریق دیپلماسی و مذاکره در مورد توافقات سرمایه‌گذاری، تجارت و فروش تسلیحات نظامی، آسیب ببینند. این امر که سیاست‌های اسرائیل باعث از دست رفتن میلیون‌ها شغل برای کارگران آمریکایی شده در نظر رژیم یهودی و حامیان ثروتمند اسرائیل در آمریکا، هیچ اهمیتی ندارد.
پرفسور پتراس در مورد آسیب وارده از جانب اقدامات اسرائیل به فعایت‌های دیپلماتیکی آمریکا در لبنان می‌نویسد: حمله اسرائیل به لبنان، ائتلاف غرب‌گرای حریری را مجبور کرد که با جنبش نظامی-سیاسی ضدامپریالیستی حزب‌الله ائتلاف کند. تلاش اسرائیل برای تحمیل اراده‌اش بر لبنان از طریق بمباران‌های گسترده تمام تلاش سیاسی و دیپلماتیکی آمریکا برای استحکام نفوذش در لبنان از طریق ریاست‌جمهوری حریری را به باد فنا داد. ترساندن موفقیت‌آمیز اوباما و بایدن توسط نتانیاهو فقط باعث شد اتحاد بین لبنانی‌های غرب‌گرا با مسلمانان ضداستعماری چپ‌گرا افزایش یابد. ناتوانی واشنگتن در متوقف کردن "مردان وحشی " اسرائیل و یا مقاومت در برابر "گروه فاسد داخلی " باعث شده برنامه‌های مستقل آمریکایی رو به تباهی بگذارند. گروه‌های غرب‌گرا بدین نتیجه رسیده‌اند که بهتر است با حزب‌الله که به طور مستمر تا سال 2006 با اسرائیل در نبرد بود، متحد شوند.
در ادامه مقاله حاضر تأثیر لابی صهیونیستی بر اقتصاد آمریکا مورد بررسی قرار می‌گیرد: هم‌دستان اسرائیل در داخل دولت آمریکا صدمات جبران‌ناپذیری به اقتصاد آمریکا وارد کرده‌اند و حتی ممکن است در صورت هدایت خط‌مشی آمریکا توسط اسرائیل برای رویارویی با ایران زندگی کاری تعداد بیشتری از آمریکایی‌ها را به خطر اندازند. تحت فشار وارده از جانب حامیان تجاوزطلب و پرنفوذ اسرائیل و همچنین استیوارت لوی (Stuart Levey) (معاون اطلاعات مالی و تروریسم وزارت خزانه‌داری آمریکا) تمام شرکت‌های عمده نفت و گاز آمریکایی، بانک‌ها، شرکت‌های استخراج و بهره‌وری نفت و بسیاری دیگر از بخش‌های تجاری و بازرگانی از معاملات اقتصادی پرسود و صدها میلیارد دلاری، به نفع اسرائیل کنار کشیده‌اند. این در حالی است که اسرائیل، در یک دهه گذشته در حدود 60 میلیارد دلار از پول مالیات‌دهندگان آمریکایی را به جیب‌های خود سرازیر کرده است.
جیمز پتراس در قسمت پایانی مقاله خود با بررسی تلاش‌های لابی صهیونیستی برای ترسیم وجهه‌ای خطرناک از ایران در آمریکا می‌نویسد: اسرائیل که از حملات آمریکا به عراق و افغانستان حمایت نمود بیش از تمام مشاورین، "متخصصین " و "بازجوهای " قراردادی خود را در بغداد و کردستان عراق قرار داد و برای نیروهای نظامی آمریکا کمک‌های استراتژیکی فراهم نمود. علی‌رغم اینکه آمریکا به کمک‌های ایران در عراق و افغانستان اذعان کرده است اما عمال اسرائیل در واشنگتن این کشور را به صورت "دشمن " ترسیم نموده‌اند زیرا ایران با پاکسازی قومی فلسطین توسط اسرائیل مخالفت می‌ورزد. ستون پنجم اسرائیل در آمریکا هر ماه مقاله‌ها و مطالب بیشماری منتشر می‌کنند که در آنها خواسته شده تحریم‌های اقتصادی شدیدی بر ایران تحمیل شود و حتی یک جنگ پیشگیرانه برای نابودی کامل اقتصاد و ملتی 70 میلیونی به راه انداخته شود. همه تحلیل‌گران نظامی آمریکایی مستقر در خاورمیانه تأیید نموده‌اند که هرگونه حمله به ایران شعله‌های جنگ را شعله‌ور خواهد نمود، انتقال نفت از مسیر حیاتی خلیج فارس را دچار وقفه نموده و اقتصاد جهانی را دچار رکود خواهد کرد و همچنین جان هزاران سرباز آمریکایی را در معرض تهدید قرار خواهد داد. آنها همچنین می‌دانند که احتمال به خطر افتادن جان هزاران سرباز آمریکایی باعث نخواهد شد که رؤسای 51 سازمان بزرگ یهودی آمریکا، نمایندگان کنگره تحت کنترل ایپک، و یا امثال استیوارت لوی (معاون وزارت خزانه‌داری) از تحریک و برانگیختن جنگی علیه ایران دست بردارند. حامیان بزرگ اسرائیل و جنگ علیه ایران تنها به توسعه و برتری "اسرائیل بزرگ " در خاورمیانه می‌اندیشند و تلفات غیرقابل اجتناب سربازان آمریکایی و همچنین میلیون‌ها شغلی که در آمریکا از دست می‌رود هیچ اهمیتی برای آنها ندارد.
به اعتقاد دکتر پتراس سازمان‌های صهیونیستی آمریکا هرآن‌ کسی که جرأت نماید در برابر تحقیرهای اسرائیل ایستادگی کند را آماج حملات خود قرار می‌دهند. وی می‌نویسد: هر موقع که مقامات رسمی آمریکا به اسرائیل سفر می‌کنند در ملأعام مورد اهانت و تحقیر رژیم نژادپرست بنیامین نتانیاهو قرار می‌گیرند. در این هنگام صهیونیست‌های آمریکایی به طور خودکار در کنار اسرائیل قرار می‌گیرند و هرآن‌کسی که در دفاع از شرافت آمریکا بدین عمل اعتراض می کند را محکوم می کنند. آیا این امر تعجب‌آور است؟
در ادامه مقاله حاضر نحوه فعالیت لابی صهیونیستی در دفاع از اقدامات رژیم اسرائیل تشریح می شود: روزنامه "دیلی آلرت " (Daily Alert)، بولتن اصلی کنفرانس سازمان‌های بزرگ یهودی آمریکایی مجموعه سودمندی از مقالات، سرمقاله‌ها و اسنادی که از اسرائیل در برابر تلاش‌های دولت آمریکا برای برقراری صلح، دفاع می‌نمایند را تهیه و ارائه می‌کند. از 15 مارس 2010، نیروهای عظیم و منهدم کننده سازمان‌های صهیونیستی آمریکا و اسرائیل حمله‌ای تبلیغاتی همه جانبه آغاز کردند که به طور آشکار نشان از قدرت عظیم صهیونیست‌ها در آمریکا داشت. به محض اینکه کاخ سفید نتانیاهو را به خاطر توهین به بایدن،‌ معاون رئیس‌جمهور، در جریان دیدار از اسرائیل مورد انتقاد قرار داد،‌ سازمان‌های صهیونیستی که ادعا می‌کنند نیابت تمام "جوامع یهودی " را بر عهده دارند دولت اوباما را مورد حمله قرار دادند. رگباری از مقاله‌ها، سرمقاله‌ها و کنفرانس‌های خبری در عرض یک شب تدارک دیده شد. به مانند همیشه طوطی‌های زامبی (‌مانند مرده‌ای که بر اثر جادو زنده شده است) کنگره در طرفداری از اسرائیل به سخن درآمدند و کاخ سفید را مستقیما تحت فشار قرار دادند. این حمله چند جانبه صهیونیستی،‌ تحت هدایت مستقیم نتانیاهو، کاخ سفید را مجبور کرد تا بار دیگر در مقابل اسرائیل به زانو در آید: کلینتون، بایدن و دیگر اعضای گروه آنها عقب‌نشینی کرده و تأیید نمودند که "حمایت بی‌قید و شرط آمریکا از اسرائیل ادامه خواهد داشت ". آنها اعلام کردند که هیچ "بحرانی " وجود ندارد و روابط "سفت و محکم " بین آمریکا و اسرائیل را بار دیگر مورد تأیید قرار دادند. زنجیر اقدامات مربوطه بدین صورت است: اسرائیل به سازمان‌های صهیونیستی آمریکا دستور حمله می‌دهد؛ رسانه‌های عمومی نیروهای رزمی را به خط می‌کنند؛ کنگره آمریکا در مقابل صهیونیست‌ها رژه می‌رود و کاخ سفید عقب‌نشینی می‌کند. تبلیغات‌چی‌های صهیونیست که از پیروزی خود سرمست شده‌اند برای خود یک نظرسنجی انجام می‌دهند و اعلام می‌کنند که افکار عمومی آمریکا (که از تبلیغات صهیونیست‌های آمریکا اشباع شده) از اسرائیل حمایت می‌کند. بدون شک این "نظرسنجی " بیش از هر چیز میزان تأثیرگذاری برنامه‌های یکپارچه رسانه‌های عمومی صهیونیستی را می‌سنجد.
یکی از تاکتیک‌های تبلیغاتی این حمله رعد‌آسای رسانه‌ای سرزنش قربانی مورد توهین قرار گرفته و حمله به "دولت به خاطر ایجاد جرقه یک بحران بزرگ " است (نشریه "وال‌استریت‌ژورنال " (Wall Street Journal)، 14 مارس 2010). این تبلیغات تا جایی پیش رفت که مقامات رسمی آمریکا را به علت "محکوم کردن " و فشار به اسرائیل مورد انتقاد قرار داد (روزنامه "واشنگتن‌پست " (Washington Post)، 15 و 19 مارس 2010). مطبوعات دیگر اوباما را متهم کردند که "بازیچه دستان اعراب افراطی شده " و "آتش را شعله‌ورتر می‌سازد " ( "فاکس‌نیوز " (Fox News) و نشریه "کریستین‌ساینس‌مانیتور " (Christian Science Monitor)، 18 مارس 2010). این رئیس‌جمهور آمریکا بود که با "تشویق سازش‌ناپذیری در میان فلسطینی‌ها مانعی در مقابل گفتگوهای صلح پدید آورده بود ". هاآرتص (روزنامه لیبرال اسرائیلی) که مقاله‌هایی در انتقاد از اشغال‌گری‌های اسرائیل منتشر کرده، مجموعه‌ای از مقالات، سرمقاله‌ها و نظرات "متخصصین " و "تحلیل‌گران استراتژی نظامی " را منتشر کرده و در آنها دولت آمریکا را متهم به "بحران‌آفرینی " نموده (14 مارس 2010) و از اسرائیل خواسته تا با معذرت‌خواهی از جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، خود را "پست و زبون " نشان ندهد (15 مارس). شبکه خبری "سی‌بی‌اس " آمریکا (CBS) ادعا کرد که "اوباما اتحاد آمریکا-اسرائیل را به لبه پرتگاه می‌کشاند " (15 مارس). روزنامه "بوستون‌گلوب " (Boston Globe) در 17 مارس، اوباما را متهم به "وخیم‌تر کردن اشتباه اسرائیل " کرد. ایپک نیز به مانند همیشه با نوکر‌های خود در کنگره تماس گرفت تا کاخ سفید را به علت انتقاد از اسرائیل تحت فشار قرار دهند.
پتراس در ادامه بررسی هجمه تبلیغاتی-رسانه‌ای لابی صهیونیستی به منتقدین رفتار مقامات اسرائیلی می‌نویسد: روزنامه "واشنگتن‌پست " تا 19 مارس تعداد زیادی مطلب و مقاله چاپ کرده بود که در آنها از آمریکا خواسته شده بود توسعه شهرک‌های اسرائیلی را بپذیرد. مراکز مطالعاتی صهیونیستی و گروه‌های پیشرو با اسامی فریبنده به مانند "بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها " (Foundation for the Defense of Democracies)، فلسطینی‌های آواره را به علت خرابکاری در "فرایند صلح " از طریق اعتراض به اشغال فزآینده زمین‌ها توسط اسرائیل و شهرک‌سازی‌ها، سرزنش کرد. (شبکه خبری "فاکس‌نیوز "، 18 مارس 2010). همانگونه که انتظار می‌رفت روزنامه "نیویورک‌تایمز " (New York Times)، تفاسیری ملایم و لیبرال از این ماجرا ارائه کرد. این روزنامه دو طرف را دعوت به آشتی و پایان دادن به بحران‌ها کرد، اما هیچ اشاره‌ای به تحقیر جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور در ملأ عام نکرد و یا سخنی از به خطر افتاد منافع آمریکا و جان سربازان این کشور به علت اشغال‌گری‌های اخیر اسرائیل در غزه به میان نیاورد. این نشریه شهادت ژنرال پتراوس در کنگره و گزارش وی به رئیس ستاد مشترک ارتش را نادیده گرفت و در عوض به "گفتگوهای صلح " نتانیاهو ارزش ویژه‌ای قائل شد (18 مارس 2010).
پرفسور پتراس در ادامه مقاله‌اش با توجه به اختلافاتی که هم‌اینک در جبهه حامیان اسرائیل در دولت آمریکا بوجود آمده می‌نویسد: البته در تخته سنگ طرفدار اسرائیل شکاف‌هایی نیز پدید آمده: دیوید اکسلرد (David Axelrod)، مشاور ارشد اوباما، اظهارات نتانیاهو را "توهین‌آمیز " خواند؛ توماس فریدمن (Thomas Friedman)، ستون‌نویس روزنامه "نیویورک‌تایمز " رهبران اسرائیل را به "رانندگان مست " تشبیه کرد؛ و یکی از خاخام‌های آمریکا نیز خواهان توقف شهرک‌سازی‌های بیت‌المقدس شد. این اندک منتقدین لیبرال صهیونیست‌ها توسط سخنگوهای طوطی‌وار سازمان‌های صهیونیستی در هم شکستند. از این افراد می‌توان به برونر(Bronner) و سانگر(Sanger) در "نیویورک‌تایمز "، والتر مید (Walter Mead) از نشریه "آمریکن‌اینترست " (American Interest) و گلدبرگر(Goldberg) از نشریه "نیویورکر " اشاره نمود.
دکتر پتراس پایان بحران ناشی از تحقیر جو بایدن در اسرائیل را چنین توصیف می‌کند: امضای قرارداد تسلیم تحت هدایت هیلاری کلینتون (وزیر امور خارجه) دیگر غیرقابل اجتناب می‌نمود. کلینتون در 16 مارس اعلام کرد که "ما تعهدی کامل به امنیت اسرائیل داریم. ما پیوند گسست ‌ناپذیری بین آمریکا و اسرائیل داریم. کلینتون برای اینکه وفاداری خود به منافع اسرائیلی و صهیونیستی را ثابت کند در کنفرانس ایپک (21 تا 26 مارس 2010) حضور به هم رسانده و در کنار بنیامین نتانیاهوی فاتح به سخنرانی پرداخت.
پرفسور جیمز پتراس در بخش نتیجه‌گیری مقاله‌اش می‌نویسد: اسرائیل می‌بایست برای نشان دادن قدرت خود، آمریکا را به طور علنی تحقیر می‌کرد. با توجه به تفوق استراتژیک اسرائیل بر سیستم سیاسی آمریکا، همچنین کنترل رسانه‌ها توسط سازمان‌های صهیونیستی و ثروت انبوه آنها، دولت اوباما که تحت کنترل صهیونیست‌ها قرار دارد چاره‌ای جز تسلیم شدن نداشت. فشار اسرائیل و صهیونیست‌های آمریکا رهبران آمریکایی را مجبور کرد که وجهه بین‌المللی و احترام ملی خود را مطیع منافع اسرائیل ساخته و توسعه نامحدود شهرک‌های یهودی‌نشین را در کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی بدون توجه به نتایج وخیم آن برای آمریکا و سربازان آمریکایی مستقر در منطقه، پذیرا شوند. اسرائیل بعد از گوشمالی دادن و سر به راه کردن دولت اوباما هم‌اکنون می‌خواهد به اولویت شماره یک خود بپردازد: مجبور ساختن آمریکا به حمله نظامی مستقیم به ایران در جهت منافع اسرائیل. بدون شک تمام سازمان‌های اسرائیلی بدون توجه به عواقب حمله احتمالی به ایران در دستیابی بدین هدف در کنار اسرائیل قرار خواهند گرفت.
نویسنده در ادامه نتیجه‌گیری مقاله‌اش می‌نویسد: وقایع اخیر نشان داده‌اند که علی‌رغم توصیه‌های مقامات نظامی رده بالای آمریکا و همچنین برخلاف منافع اولیه ملت آمریکا، در نهایت این سازمان‌های صهیونیستی خواهند بود که مسیر دولت اوباما را تعیین خواهند نمود. به بیان ساده، ما مردمی تحت استعمار هستیم که توسط یک "متحد " کوچک، افراطی و نظامی‌گرا اداره می‌شویم. این متحد از طریق عمال داخلی خود ما را هدایت می‌کند، عمالی که در شرایط دیگر بدون چون و چرا به عنوان خائنین به ملت نامیده می‌شدند.
آیا می‌توان سازمان‌های صهیونیستی را شکست داد؟ آنها "قوی‌ترین لابی موجود در واشنگتن هستند ". رؤسای جمهور، مقامات رسمی، ژنرال‌ها و اعضای کنگره یا باید در مقابل این قدرت تسلیم شوند و یا باید خطر نابودی زندگی شغلی و اخراج از محل کارشان را به جان بخرند.
در این حین و در بیرون از آمریکا، جامعه بین‌المللی به طور علنی اسرائیل را به عنوان رژیمی استعمارگر، نژادپرست و ستمگر، یک جنایتکار جنگی و ناقض مداوم حقوق بشر و قوانین بین‌الملل خوار و حقیر می‌شمارد. گروه چهار خاورمیانه، یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل برنامه‌های اسرائیل یعنی احداث 1600 خانه برای یهودی‌های افراطی در بیت المقدس شرقی عرب‌نشین را محکوم کرده‌اند. گروه چهار خواهان "ایجاد سریع یک دولت فلسطینی و توقف اقدامات تحریک‌کننده " شده است. اما این گروه توانایی لازم برای متوقف کردن اقدامات و برنامه‌های اسرائیل را ندارد. رؤسای سازمان‌های عمده صهیونیستی به پیروان خود می‌گویند که جنبش جهانی "سامی‌ستیزی " گروه چهار را تحریک می‌کند. در اواخر مارس و در کنفرانس عظیم "درود بر اسرائیل " ایپک در واشنگتن گسترش نامحدود و بدون مانع شهرک‌های اسرائیلی جشن گرفته شد.
با این وجود، برخی از اسرائیلی‌ها علائم ناراحتی از خود نشان می‌دهند. اسرائیلی‌ها پس از شادی و نشاط اولیه‌ای که به علت تودهنی نتانیاهو به جو بایدن و کلینتون داشتند، هم‌اکنون از این می‌ترسند که اسرائیلی‌ها از خزانه آمریکا دور شوند و همچنین دسترسی نامحدود خود به آخرین تکنولوژی نظامی آمریکا را نیز از دست بدهند. روزنامه "یدیعوت‌آحارونوت "(Yedroth Ahronoth)، یکی از بزرگترین روزنامه‌های اسرائیل، در 19 مارس یک نظرسنجی برگزار کرد. 46 درصد خوانندگان این روزنامه معتقد بودند که اسرائیل باید ساخت شهرک‌های جدید را در بیت‌المقدس شرقی متوقف کند.
به تدریج شکاف‌هایی در صفوف به هم پیوسته صهیونیست‌ها به چشم می‌خورد. در صورتی که آمریکایی‌ها بدین مسأله پی ببرند که تصرف سرزمین‌های فلسطین توسط اسرائیل باعث شده منافع و جان سربازان آمریکایی در بخش اعظمی از جهان 1.5 میلیارد نفری اسلامی به خطر افتاده، شکاف پیشامده در میان صهیونیست‌ها نیز عمیق‌تر خواهد شد. هرچه مسائل بیشتری بوجود می‌آید روز انتخاب میان تبعیت از سازمان‌های صهیونیستی و تعهد به اتحاد بی‌قید و شرط با اسرائیل و تحمل اهانت‌ها و تحقیرهای این رژیم و یا ایستادگی برای حفظ شرافت، منافع اولیه و یکپارچگی آمریکا فرا خواهد رسید. شکاف‌های بیشتری پدید خواهد آمد و ایپک و دیگر اعضای سازمان‌های صهیونیستی آمریکا وجهه واقعی خود را نشان خواهند داد: پهلوان‌پنبه‌های خودستا و خودفروشی که به نیابت از یک قدرت خارجی عمل می‌کنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات