تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۷  ، 
کد خبر : ۱۴۳۲۴۰

اربابان قدرت برای تامین منافع دست به هر کاری می‌زنند

ترجمه و تنظیم: مژگان نژند اشاره: رخدادهای عمده جهان طی قرون گذشته پیوسته نظریه ای را به دنبال داشته اند که وقوع آنها را به گروهی دسیسه گر و عموما قدرتمند که از امکانات سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی کافی برخوردارند، یا به عبارت دیگر اربابان جهان، نسبت می دهند. بدینسان، آنچه که رخ می دهد به هیچوجه رویدادی معمولی نبوده، اغلب حاصل اراده های ناپاک دسیسه گران مغرض و قدرتمند است. و این اربابان خود خوانده جهان، همانگونه که پیشتر نیز بدان اشاره شده است، عموما از خاندان های بزرگ ثروتمند و یا اشراف بوده، در سازمان هایی پنهان و بسیار قدرتمند سیاست و اقتصاد جهان را رهبری می کنند. عبارت «تئوری یا نظریه توطئه» نیز از همین نگرش شکل گرفته است. حال، اگرچه برخی از این تئوری ها در حد «نظریه» باقی مانده و مدرک مستدلی برای ثبوت آنها ارائه نگردیده، اما بسیاری نیز کاملا قابل اثبات اند. اما، حتی در صورت عدم امکان اثبات وقایع نیز تجربه نشان داده است که رویدادهای مهم پیوسته موجی از بهره برداری ها و توطئه ها را در کنار و یا به دنبال داشته اند. نظریه پردازان توطئه در پی اثبات آنچه خود حقیقت است نیستند، بلکه بیشتر می کوشند ثابت کنند که اظهارات جناح مقابل کذب است؛ و از این نقطه حرکت می کنند که در پس ظواهر موجود «واقعیتی دیگر» پنهان است. آنچه در پی می آید، از جمله مهمترین نظریه های توطئه ای است که در طول تاریخ اذهان عمومی را به خود بسیار مشغول داشته اند.

نظریه های توطئه اغلب به دیدی بدبینانه نگریسته و بسیاری اوقات به تمسخر گرفته می شوند، زیرا که گاه فاقد هرگونه مدرک مستدل بوده و در حد نظریه باقی مانده اند. بدین خاطر نیز، عبارت «نظریه توطئه» در بسیاری موارد با اکراه عنوان گردیده و در صورت مطرح شدن نظریه ای خاص نیز اغلب کوشش می شود اعتقادی نادرست و عجیب و غریب جلوه داده شود که از سوی شخص و یا گروهی دیوانه و کم عقل ارائه گردیده است.
با این وجود و به رغم تلاش شهروندان کارشناس و یا غیرمتخصص برای برخورد منطقی با وقایع مهم، نمی توان به شایعات جاری توطئه- که به ویژه اینترنت را به عنوان ابزاری مناسب و محیطی مساعد انتشار خود یافته اند- به دیده حقارت نگریست. بنابراین، تجزیه و تحلیل شایعات بزرگ که هر رویداد مهمی را که بر تحولات کلی جهان تأثیرگذارند دنبال می کنند، امری کاملا طبیعی است. این تحلیل ها البته تحقیقاتی جدی را می طلبد.
اما، «نظریه توطئه» چیست؟
یک «نظریه توطئه» تعبیر و تفسیر رویداد و یا مجموعه ای از رویدادهاست که عامدانه توسط گروهی از افراد سازماندهی شده است، در حالی که روزنامه نگاری و تحقیقات تاریخی بر عوامل توجیه گر این رویدادها پرتو می افکنند. «تئوری توطئه» به توصیف گرایش عمومی برای توضیح و توجیه رخدادها از طریق نظریه های توطئه نیز اطلاق می گردد. طرفداران تئوری های توطئه را «نظریه پردازان توطئه» نیز می گویند.
حال، اگر چه دسایس و توطئه ها به اندازه عمر زندگی سیاسی قدمت دارند، اندیشه «تئوری توطئه»- که «نظریه ای پرتوهم» را القا می کند- برای نخستین بار در مجمع مخالفان پارلمانی پادشاهی انگلیس در قرن هفدهم گسترش یافت. مخالفان انگلیسی به ریاست «هنری بولینگبروک» این اندیشه را پاس می داشتند که رقبای سیاسی آنها به جای آن که از طریق حفظ اصل نمایندگی، منافع مردم را مد نظر گیرند، مالیات ها را افزایش می دهند تا بدینگونه بر درآمد خود بیفزایند. این «فرهنگ» مخالفان پارلمانی انگلیس پس از آن به آمریکا نیز انتقال یافت. بدینسان، مستعمره نشینان آمریکایی بر این اعتقاد شدند که پادشاهی انگلیس و تمام شهروندان این کشور قصد سرنگونی قدرت آنان را دارند.
معهذا، مورخان به اتفاق بر این باورند که نخستین «تئوری توطئه» نظریه ای بود که در اواخر قرن هیجدهم پیرامون انقلاب فرانسه انتشار یافت. از دیدگاه «فردریک شارپیه»، تاریخدان فرانسوی، در واقع سند تولد «نخستین نظریه توطئه» را کتاب «خاطرات در خدمت تاریخچه ژاکوبینیسم» به قلم «اوگوستن باروئل» (1798) تشکیل می دهد که بر مبنای آن، انقلاب فرانسه حاصل توطئه ای ضدمسیحی بوده است.
اگرچه «باروئل» خود خالق نظریه ای که منتقل می ساخت (و در سال 1798 مورد حمایت «جان رابینسون» انگلیسی نیز قرار گرفت) نبود، اما «شارپیه» در آن نمونه اولیه ای را می بیند که حاوی بخش اصلی و اساس روایات آتی توطئه است.
در این حال، «مارسل گوشه» دیگر تاریخدان فرانسوی، به نوبه خود خاطر نشان می سازد که اصطلاح «تئوری توطئه» در واکنش به اظهارات «اوگوستن کوشن» که اثرش نظریه ای مشابه را انتشار می دهد، در فرانسه پدید آمده است. «کوشن» مدعی بود که انقلاب فرانسه نه تنها یک حرکت خودجوش مردمی نبوده، بلکه در واقع کودتایی بوده است که از سوی «مجامع فکری» طالب قدرت پیش بینی و سازماندهی شده بود.
و اما، نخستین استفاده از عبارت «تئوری توطئه» به سال 1909 باز می گردد. این عبارت در آغاز اصطلاحی خنثی و بیطرفانه بود که در جریان دگرگونی های سیاسی دهه 1960 معنا و مفهوم مجازی کنونی را به خود گرفت و در سال 1997 به ضمیمه واژه نامه انگلیسی «آکسفورد» راه یافت. عبارت «تئوری توطئه» در محافل دانشگاهی و در فرهنگ مردمی اغلب با هدف شناسایی اسرار نظامی، بانک ها و یا اقدامات سیاسی به منظور کسب قدرت، پول و یا آزادی مردم، مورد استفاده قرار می گیرد.
در آمریکا، نظریه های توطئه در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم در رسانه های جمعی بسیار رواج یافته، سبب گردیدند تا گرایش به «نظریه توطئه» به عنوان پدیده ای فرهنگی و جایگزین احتمالی دموکراسی نمونه در اذهان عمومی شکل گیرد.
در قرن بیست و یکم، قدرت های زیرزمینی و مجامع مخفی به ویژه ژزوئیت ها، فراماسون ها، ایلومیناتی ها و یهودیان به دسیسه گرایی متهم گردیدند.
تا سال 1950، غالب نظریه پردازان توطئه در شمار راست گرایان افراطی قرار داشتند، اما جهانی سازی و رشد مصرانه سرمایه داری چپ گرایان افراطی را نیز بر آن داشت تا به نوبه خود به نظریه های توطئه روی آورند. بدینسان، دسیسه گران دیگری در قرن بیستم در قالب «نخبگان و برگزیدگان سیاسی و اقتصادی» پدید آمدند. سوء قصد سال 1963 به جان «جان اف کندی»، رئیس جمهور آمریکا، بیانگر توسعه نظریه های توطئه ای است از جانب دست اندرکاران امور مملکتی که غالباً سیاستمداران و رسانه ها را نیز در کنار خود دارند.
«پیر آندره تاگیف»، تاریخدان فرانسوی، چهار اصل بزرگ را مبنای باورهای نظریه پردازان توطئه قرار می دهد: این که، هیچ رویدادی حاصل یک اتفاق نیست و ظواهر آنگونه که نشان می دهند نیستند، آنچه روی می دهد از مقاصد و اراده های پنهان نشئت می گیرد و این که، همه چیز با یکدیگر در ارتباط نزدیک قرار دارد، اما به شکلی پنهان و اسرارآمیز.
بر مبنای این اصول است که اتهام «آلت دست قراردادن توده ها» شکل می گیرد: وجود گروهی کوچک که با هدف کسب قدرت سیاسی، اقتصادی و مالی و یا فرهنگی- یا همه آنها با هم- و یا حفظ آنها، مصمم است به گونه ای پنهان بر رویدادها تأثیرگذارده، کنترل آنها را به دست گیرد و یا محرک وقوعشان باشد. اقلیتی دسیسه گر از افراد پرنفوذ، مغرض و مخوف که از نخبگان اند و در راستای اهداف و منافع خود تمامی ابزار سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی ممکن را به کار می گیرند.
انواع نظریه توطئه
تئوری های توطئه متنوعند و در انواع ذیل تقسیم بندی شده اند:
1) نظم نوین جهانی: این نظریه بر این باور است که گروهی کوچک از نخبگان و برگزیدگان بین المللی بر دولت ها، صنایع و رسانه های سراسر جهان کنترل کامل داشته، آنها را دستاویز خود قرار داده اند. ابزار عمده این اربابان جهان برای تسلط بر کشورها نیز نظام «بانک مرکزی» است. این گروه غالب جنگ های بزرگ 200سال گذشته را عمدتا از طریق تدارک عملیات و حملاتی «تحت لوای دروغین» (false flag) تأمین مالی کرده، مردم را از طریق حمایت از آنان دستاویز قرار داده اند و بدینگونه کنترل اقتصاد جهان را به دست گرفته و سبب ایجاد تورم و رکود گردیده اند.
عاملان نظم نوین جهانی در مناصب بالای دولتی و صنایع قراردارند و صحنه گردانان آن را نیز بانکداران بین المللی به ویژه مالکان بانک های خصوصی در نظام بانک های مرکزی، همچنین اعضای «شورای روابط خارجی»، «کمیسیون سه جانبه» و نیز «گروه بیلدربرگ» تشکیل می دهند. گفته می شود، نظم نوین جهانی سازمان های فراملی و جهانی مانند اتحادیه اروپا، سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و اتحادیه پیشنهادی آمریکای شمالی را در کنترل خود دارد.
عبارت «نظم نوین جهانی» پس از آن که ابتدا از سوی «جرج دبلیوبوش» در نطق وی در 11سپتامبر 1990 در مقابل کنگره آمریکا به کار گرفته شد و سپس، «دیوید راکفلر» در سپتامبر 1994 در شورای بازرگانی سازمان ملل بدان اشاره کرد، محبوبیت یافت. مفهوم این «دولت سایه» به پیش از سال 1990 بازمی گردد. این «دولت» متهم است همان گروهی است که از جمله «اساسنامه بانک مرکزی» (1903) را تدوین و تنظیم کرده و از «انقلاب بلشویک» (1917) و اوج گرفتن حزب نازی در آلمان حمایت به عمل آورده است. بانک جهانی و بانک های مرکزی ابزار «نظم نوین جهانی» به حساب می آیند. بر مبنای بسیاری از نظریه های توطئه، فرودگاه بین المللی «دنور» آمریکا مقر نظم نوین جهانی در غرب بوده، یک پایگاه زیرزمینی عظیم را نیز در زیرخود پنهان دارد.
نظام بانک مرکزی: نظم نوین جهانی ثروت کشورها را به کمک بانک های مرکزی و از طریق نشر پول تحت کنترل دارد. نظام « فدرال رزرو »، بانک مرکزی آمریکاست که در سال 1913 تأسیس گردیده است. این نظریه وجود دارد که نظام « فدرال رزرو »، پدید آمده است تا ثروت طبقات فقیر و متوسط جامعه آمریکا را به بانکداران بین المللی نظم نوین جهانی منتقل سازد.
2) عملیات لوای دروغین: این نوع عملیات کاملا محرمانه بوده، توسط دولت ها، جوامع یا انجمن های مخفی و دیگر سازمان ها انجام می پذیرد، در حالیکه دیگر تمامیت ها را مسئول عملیات جلوه می دهد. عملیاتی از این دست در تمامی طول قرن بیستم انجام پذیرفته، اماماهیت آنها با موفقیت تمام پوشیده مانده است. رویدادهای ذیل در زمره نمونه های بی شمار «عملیات لوای دروغین» قراردارند:
در 27 فوریه 1933، ساختمان «پارلمان برلین» طی عملیاتی عمدی در آتش سوخت و در نتیجه، به رویدادی کلیدی در برقراری آلمان نازی مبدل گردید.
بمباران مرکز تجارت جهانی «نیویورک» (6 کشته ، 1042 مجروح ) در سال 1993 را اداره بازرسی فدرال آمریکا تدارک دیده بود.
 نظریه های متعدد در مورد حوادث 11 سپتامبر 2001 نشان می دهند که افرادی در دولت آمریکا در جریان وقوع آتی این حملات قرار داشته، عمدا تلاشی برای جلوگیری از آن به عمل نیاورده اند، و این که این حملات تدارک دیده شد تا بهانه ای برای «جنگ ضدتروریسم» در افغانستان و عراق، افزایش نظامی گری، گسترش پلیس فدرال و تدوین بسیاری از سیاست های داخلی و خارجی قرار گیرند. طرفداران این نظریه ها بر طرح عصر نوین آمریکا اتکا دارند و معتقدند که یک «اتاق فکر» (Think Tank) محافظه کار مصمم است هژمونی آمریکا را بهر طریق ممکن بر جهان بنشاند. از جمله اعضای سابق این گروه تعمق، «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع، «دیک چنی» معاون رئیس جمهور و بسیاری از دیگر چهره های دولت «جرج دبلیوبوش» بوده اند. در گزارش سال 2000 این گروه می خوانیم: «برخی رویدادهای فاجعه بار و کاتالیزور مانند یک «پرل هاربر» دیگر لازم است تا به بهانه ای برای نشاندن هژمونی آمریکا بر جهان در قرن 21 تبدیل شوند. اکنون، «جنبش حقیقت 11سپتامبر» در تلاش است تا در پرتو تحقیقات خود، «حقیقت» حوادث 11سپتامبر را روشن سازد.
 بمب گذاری قطار «مادرید» در سال 2004، آن گونه که از اسناد و مدارک قضایی بر می آید، حاصل تلاش و توطئه یک گروه اسلامی محلی نبوده، بلکه از سوی گروهی متشکل از افراد و تشکلات گوناگون از جمله گروه تروریستی باسک (اتا)، مسئولان دولت سوسیالیست، نیروهای پلیس، سرویس های مخفی خارجی، سرویس مخفی اسپانیا، یک رسانه قدرتمند و پرنفوذ و اعضایی از وزارت دادگستری تدارک دیده شده بود.
 نظریه های دیگری تاکید دارند که در پس بمب گذاری سال 2005 در مترو «لندن»، سرویس های مخفی انگلیس قرار داشته اند.
3) جنگ‌ها: انگیزه ها و بهانه های ارائه شده به منظور آغاز و یا پایان جنگ ها اغلب از سوی تحلیلگران و نظریه پردازان توطئه مردود شمرده شده، تامین کنندگان ابزار و تجهیزات جنگی به نفاق افکنی میان کشورها، هماهنگ سازی برنامه ها و ایجاد تحولاتی در راستانی آغاز منازعات متهم گردیده اند. طبق این گزارش، بهانه جنگ هر چه که باشد پیوسته گروهی در یکی از کشورهای طرف منازعه وجود دارد که از آن سود می برد، و این گروه را تامین کنندگان اسلحه و دیگر تجهیزات جنگی تشکیل می دهند. «دوایت آیزنهاور» در دوران حکومت خود به مجموعه نظامی- صنعتی آمریکا به عنوان یک منبع بالقوه جنگ منافع اشاره کرده و «آبراهام لینکلن» نیز در اواخر جنگ داخلی آمریکا اظهاراتی مشابه را بیان داشته بود.
در همین راستا، برخی جنگ ها که بنا به ادعای سیاستمداران به منظور حفظ منافع ملی و یا با اهداف بشردوستانه آغاز می گردند، در واقع انگیزه ای جز دست اندازی بر منابع طبیعی کشورها و کنترل آنها در راستای منافع تجاری، ندارند. در جریان جنگ اسپانیا- آمریکا، انفجار ناو «یواس اس مین» به انضمام سریع پورتوریکو، فیلیپین و گوام انجامید. در سال های اخیر نیز، جنگ های خاورمیانه- مانند جنگ خلیج فارس و اشغال عراق- «جنگ نفت» نامیده شدند و آمریکا متهم گردید برای دستیابی به اهداف خود تمامی اصول اخلاق را زیر پا گذارده است. در واقع، عقیده بر این است که جنگ وسیله ای ایده آل و یک تاکتیک انتخاباتی باهدف منحرف ساختن اذهان شهروندان از مشکلات پیش روی دولت وقت به حساب می آید.
4) کودتاها: دولت های غربی، به ویژه دولت آمریکا، به منظور روی کار آوردن دولت هایی دست نشانده در کشورهای بیگانه، کودتاهایی تحت لوای دروغین به راه انداختند. برخی از این کودتاها مانند «عملیات آژاکس» (1953) که به منظور سرنگونی رهبرانی که به شیوه دموکراتیک در ایران انتخاب شده بودند انجام پذیرفت، مدت زمانی پس از آن فاش گردید. دیگر کودتاهایی که توجه نظریه پردازان توطئه را به خود معطوف داشته، دولت آمریکا را در مظان اتهام قرار می دهند، عبارتند از: قتل «کندی» (1963)، کودتای بنگلادش (1975)، برکناری «گوویتلم» نخست وزیر استرالیا در سال 1975 از سوی «جان کر» فرماندار کل این کشور به دلیل نارضایتی سرویس های مخفی آمریکا از سیاست های اقتصادی، اجتماعی و خارجی وی، کودتای ترکیه (1980)، کودتای هائیتی (1991)، کودتای نافرجام ونزوئلا (1992)، انقلاب اندونزی (1998)، کودتای پاکستان (1999).
5) قتل ها: تئوری های توطئه گاه در پی قتل شخصیت ها شکل می گیرند، که شناخته شده ترین آنها قتل «جان اف کندی» در سال 1963 است. محور این نظریه را این ادعا تشکیل می دهد که جراحات «کندی» و «جان کانلی» نمی توانسته براثر شلیک های یک تک تیرانداز، آنهم از سمت راست کاروان ریاست جمهوری به وجود آمده باشد. سه نظرسنجی از مردم آمریکا در سال 2003 نشان داد که 68 تا 83 درصد شهروندان سراسر این کشور نظریه رسمی را در این زمینه باور ندارند.
قتل های «رابرت اف کندی»، «مارتین لوترکینگ» و «مالکولم ایکس» نیز محور بسیاری از تئوری های توطئه قرار گرفته است. بسیاری اوقات نیز این سؤال مطرح می گردد که: «چه کسی از ماجرا نفع می برد؟» چرا که، به اعتقاد نظریه پردازان توطئه، دست اندرکاران امور مملکتی در مقایسه با افرادی که به قتل عمد متهم می شوند از انگیزه ای بسیار قوی تر برخوردارند. نظریه پردازان و تحلیلگران در شمار قتل های حاصل از توطئه ها به قتل «آبراهام لینکلن» و «فرانسوا فردیناند» اتریش اشاره دارند، و یا قتل «اریک پنجم» دانمارک. نمونه های تازه تر این قتل ها عبارتند از: قتل «شیخ مجیب الرحمان» (نخست وزیر بنگلادش)، «کاررو بلانکو» (سیاستمدار اسپانیایی)، «بنینیو آکینو» (رئیس جمهور فیلیپین)، «اولاف پالمه» (نخست وزیر سوئد)، «بی نظیر بوتو» (نخست وزیر پاکستان).
برخی مرگ ها نیز که رسماً حادثه، خودکشی و یا مرگ طبیعی اعلام شده اند، از سوی نظریه پردازان و تحلیلگران حوادثی ناشی از توطئه ها عنوان گردیده اند. مانند: حادثه ای که در سال 1997 به مرگ «پرنسس دیانا»، همسر ولیعهد انگلیس، منجر گردید. و یا مرگ «جان اف کندی جونیور» در سانحه هوایی سال 1999، و مرگ سناتور «پل ولستون» در سانحه هوایی سال .2002 از دیگر نمونه ها نیز می توان به حوادث ذیل اشاره کرد: خودکشی «وینسنت فوستر» مشاور سابق کاخ سفید، سقوط هواپیمای «رون براون» وزیر بازرگانی سابق آمریکا، حادثه «مایرلینگ»، مرگ «زاخاریا تیلور» و «لیندون بی جانسون» (رؤسای جمهور آمریکا)، «ولادیسلاو سیکورسکی» (ژنرال سیاستمدار لهستانی)، «جیمز فارسترال» (وزیر دفاع اسبق آمریکا)، «هاگ گیتسکل» (رهبر سیاسی انگلیس)، «هارولد هولت» (نخست وزیر استرالیا)، «نورمن کرک» (نخست وزیر نیوزلند)، «دیوید کلی» (کارشناس جنگ میکروبی انگلیس).
نظریه های دیگری نیز وجود دارد که نشان می دهند برخی سوء قصدهای نافرجام از سوی جوامع مخفی تدارک دیده شده است. اما، درمواردی نیز سوء قصدها صرفاً «صحنه سازی» و هدف، افزایش محبوبیت فرد مورد سوء قصد بوده است. مانند موارد متعدد سوء قصد نافرجام علیه رؤسای جمهور آمریکا، از جمله «جرالد فورد»، «رونالد ریگان» و «جرج بوش پدر».
نهاد«حسابرسی» کلینتون: تئوری توطئه ای «بیل کلینتون» را متهم می کند در دوران ریاست جمهوری اش و پیش از آن، دستیاران خود را (به ویژه آنهایی که مانند «واینس فوستر» مانعی بر سرراه ترقی وی محسوب می شدند) در خفا به قتل رسانده است. این نهاد تسویه حساب که ظاهراً در ارتباط با نهاد تسویه حساب «بوش» آغاز به کار کرده است (بسیاری از اعضای خانواده «بوش» مسئول رویدادهایی چون قتل «جان اف کندی» و دیگر موانع بر سرراه خود شناخته شدند)، فهرستی از 50تا 60 دستیار «کلینتون» را شامل می شود که در شرایطی مرموز جان باخته اند. انتشار این فهرست در اواسط سال 1990 در اینترنت آغاز گردید و درسال 1993 نیز 24نام بدان افزوده شد که توسط گروه آمریکایی «فدراسیون عدالت» یک لابی تسلیحات به ریاست «لیندا تامپسون»، تهیه شده بود.
6) تکنولوژی و اسلحه
در شمار موارد جلوگیری از توسعه تکنولوژی ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
 لغو سیستم «آورو آرو» (Avro Arrow)
 توطئه «جامعه وریل». بر مبنای این توطئه، شکلی سری از انرژی به نام «وریل» (Vril) مورد استفاده و تحت کنترل جامعه ای سوسیالیستی و زیر زمینی متشکل از «افرادی برتر» قراردارد. طبق این نظریه، آلمان نازی نیز به منظور ساخت بشقاب پرنده از این تکنولوژی بهره برده بود.
 قتل مخترع نوعی سوخت بسیار مؤثر و کار آمد اتومبیل به دست شرکت های نفتی که کسب و کارخود را در خطر می دیدند.
از جمله مورد توسعه تکنولوژی های تسلیحاتی نیز می توان به مورد ذیل اشاره کرد :
آزمایشات تسلیحاتی
«پیتر ووگل» در کتاب خود تحت عنوان «آخرین موج بندر شیکاگو» تاکید دارد که فاجعه بندر «شیکاگو» در واقع انفجاری اتفاقی و یا عمدی حاصل از آزمایش سلاحی هسته ای در ناوهایی بوده است که غالب خدمه آنها را آمریکایی های آفریقایی تبار تشکیل می داده اند.
 طبق شایعه ای که در کامرون قوت گرفت، فاجعه دی اکسید کربن در دریاچه «نیوس» این کشور (1986) براثر آزمایش نظامی آمریکایی یا فرانسوی بمبی در این دریاچه به وقوع پیوست.
 برخی تئوری های توطئه براین موضوع تاکید دارند که سقوط هواپیماهای «آرو دی سی 8» و «تی دبلیو ای 800» به دلیل استفاده از یک سلاح الکترومغناطیسی مخفی با انرژی هدایت شونده روی داده است.
نظارت، جاسوسی و آژانس‌های اطلاعاتی
منظور، تکنولوژی های «نظارت و کنترل» بسیار ویژه است که نگرانی بسیاری از نظریه پردازان توطئه را برانگیخته، از سوی دولت ها تحت بررسی و آزمایش قرار دارند، و هدف نیز دخالت در زندگی خصوصی و خلوت اشخاص و یا صدمه زدن به آنها به ویژه مخالفان حکومت است. نظریه پردازان توطئه آژانس های اطلاعاتی دولتی را متهم می کنند که با هدف جاسوسی از مردم کنترل اذهان و یا نسل کشی بیگانگان، درپی کسب قدرت های تکنیک گسترده اند. شاید که امکان ایجاد توانایی نظارتی این چنین به کمک وسایل و ابزار تکنیک و یا برقراری شبکه ای گسترده از خبرچینان را باید در بستر رویدادهای کشورهای بلوک شرق سابق به ویژه فعالیت های «اشتازی»، پلیس مخفی آلمان شرقی سابق پیش از فروریختن «دیوار برلین» مشاهده کرد.
بسیاری دولت ها در راستای اجرای سیاست های ملی به شیوه های پنهان- که بسیاری اوقات انواع خرابکاری، تبلیغات و قتل را نیز شامل می گردند- از آژانس های اطلاعاتی بهره می گیرند. دراین ارتباط، نظریه پردازان توطئه در مورد آژانس هایی چون سازمان «سیا»، «کاگ ب»، «ام آی 6»، «بی ان دی»، «آی اس ای» و «موساد» اتفاق نظر دارند، چرا که این آژانس ها به دست داشتن در بسیاری فعالیت های سیاسی و انواع توطئه مشهورند. در واقع، نظریه های توطئه در مورد سازمان های جاسوسی به سال های دهه 1600 و «رابرت سسیل»، جاسوس انگلیسی باز می گردد که مسئول «توطئه باروت» در سال 1605 شناخته شد.
نظریه های بی شماری نیز در مورد «پرواز 007 بوئینگ 747» خطوط هوایی کره ارایه گردید که سقوط این هواپیما را به ارتش شوروی و پس از نقض حریم هوایی این کشور در سال 1983، نسبت می دادند. تئوری هایی از این دست در دوران جنگ سرد در فضایی از تنش ها و بدبینی های متقابل فراوان شکل گرفتند و اطلاعات غلط، فریبکاری ها، نابودی مدارک و رویدادهای سیاسی نیز به رشد و افزایش این تئوری ها دامن زد.
7) افزایش بی رویه بهای نفت
نظریه های متعددی وجود دارد که نشان می دهد «افزایش بی رویه بهای نفت» در واقع حیله ای است از سوی صاحبان صنایع نفت به منظور افزایش قیمت این سوخت فسیلی، که در بستری از نگرانی ها پیرامون تامین سوخت آینده به کار برده شده است. طبق این نظریه ها، صنعت نفت به وجود ذخایر گسترده نفت که هنوز مورد بهره برداری قرار نگرفته اند آگاهند، اما عامدانه از استفاده از آنها سر باز می زنند تا به توهم نادربودن این سوخت فسیلی دامن زنند.
نظریه های مشابهی نیز در مورد صنعت الماس وجود دارد که نشان می دهد مشتی از اربابان جهان که انحصار این صنعت را دراختیار دارند، این توهم را پدید می آورند که الماس کمیاب است و بدینسان بر ارزش آن می افزایند.
8) جوامع مخفی و زیرزمینی
به رغم آن که وجود جوامعی از این دست و مقاصد آنان که کنترل بر جهان است، دیگر برهیچکس پوشیده نیست، نظریه های گوناگونی در مورد توطئه های پنهان و برنامه هایی که فعالانه از آگاهی مردم مخفی و پوشیده مانده، وجود دارد. معروفترین این جوامع عبارتنداز: کلوپ 1001، گروه بیلدربرگ، گروه بوهمیان، کمیته 300 نفره، هدف مشترک، شورای روابط خارجی، فراماسون ها، ایلومیناتی ها (گروهی مخفی که قصد کنترل جهان را دارند)، لوسرکل (دایره)، 9 مرد ناشناخته، جامعه زائران، اسکال اند بونز (اخوتی در دانشگاه «ییل» آمریکا که بسیاری از رهبران مالی و سیاسی بانفوذ جهان را در شمار اعضای خود دارد) و کمیسیون سه جانبه.
چند نمونه دیگر
نظریه های توطئه در اصل بی شمارند و وجود اشکال مختلف اربابان قدرت سبب گردیده تا در هر زمینه ای از جمله رسانه ای، پزشکی، گسترش اپیدمی ها و پاندمی ها، موادمخدر، نژادی، مذهبی و... مطرح گردند. به عنوان مثال، برخی تئوری های توطئه بر این باورند که گذار شیوه پخش رادیو تلویزیونی به روش دیجیتال در واقع اجرای بینش «بیگ برادر» (big brother) بوده است. نظریه پردازان این تئوری اطمینان می دهند که دوربین های فیلمبرداری و میکروفون های مینیاتوری در دستگاه های جدید تلویزیونی جاسازی شده اند تا به جاسوسی از مردم بپردازند. برخی دیگر نیز بر این اعتقادند که تکنولوژی هایی برای کنترل ذهن و تاثیر بر آن در سیگنال های دیجیتالی پنهان است.
 بحران مالی جهان در سپتامبر 2008 را «وال استریت» پدیدآورد تا بار مالی خود را برگردن مالیات دهندگان آمریکایی و باقی جهان بگذارد. وجه بخصوص این توطئه، کمک به انتخاب رئیس جمهوری بود که «وال استریت» را بخوبی درک کرده، در عین حال به رأی دهندگانی که خواستار کنترل بهتر و بیشتر این نهاد مالی بودند، تعهدات لازم را بدهد، اما همچنین به گونه ای اقدام کند که تجارت پس از پاکسازی های لازم و حذف برخی عاملان که ناشیانه عمل می کنند، همانند سابق ادامه یابد.
 «آنفلوانزای خوکی» حاصل توطئه های دولت های غربی بوده و به آنها اجازه داده است تا بر خطاهای متعدد خود در قبال بحران اقتصادی و زیست محیطی سرپوش گذارند. این بیماری همچنین به صنایع دارویی اجازه داد تا ازطریق تولید واکسن ها و داروهای ضدویروس، بر رقم سود خود بیفزایند. هدف دیگر نیز، انتشار ویروس های کنترل ناپذیر ازطریق واکسن ها و بدینسان، حذف میلیون ها فرد بشر در راستای ایجاد تعادل جمعیت و منابع بوده، منشا آن را نیز منافع سیاسی مرتبط با منافع صنایع دارویی تشکیل می دهد. طبق این نظریه، سازمان بهداشت جهانی که به ظاهر مسئولیت هماهنگ ساختن مبارزه علیه بیماری ها را برعهده دارد، دراین توطئه همدست بوده است.
 در دوران استعمارزدایی، برخی نظریه پردازان تأکید داشتند که جنگ های استقلال مانند جنگ های الجزایر و یا هندوچین را توده های مردم به راه نینداختند، بلکه جناح های مخالفان مسلح بانی آنها بوده و از سوی حزب کمونیست شوروی و دیگر کشورهای خارجی که قصد تصاحب منابع طبیعی این کشورها را داشته اند، تأمین مالی شده اند.
 آمریکا از جمله کشورهایی است که در قلب نظریه های توطئه جای دارد. موضوع دخالت چند ملیتی های آمریکایی و یا سازمان «سیا» در کودتاهای نیمه دوم قرن بیستم در آمریکای لاتین (شیلی، بولیوی، پاناما) دیگر بر کسی پوشیده نیست و اسناد تاریخی خود را دارد.
 نظریه ای در سال 1806 فرقه های یهودی را در رأس فرق و جوامع مخفی جهان نشان می دهد که متکی بر «طلا» بودند. «قرارداد حکمای صهیون» به ویژه پس از سال 1920، ابعادی جهانی یافت و به «انقلاب بلشویکی» نسبت داده شد. در اوایل دهه 1920، تقریباً تمامی نخبگان روشنفکر اروپا از جمله «وینستون چرچیل»، به توطئه جهانی یهود ایمان داشتند و بر این باور بودند که کلیه وقایع- از انقلاب کبیر فرانسه گرفته تا انقلاب کبیر اکتبر- از سوی یهودیان سازمان یافته است.
 سنجش آسیب بمب های اتمی بر روی 300 سرباز فرانسوی: طبق گزارشی تکان دهنده، دولت فرانسه در سال های 1960 تا 1966 سربازان خود را عمداً در معرض تشعشعات حاصل از آزمایشات هسته ای خود در الجزایر قرار داد تا از میزان آسیب های این پرتوها آگاهی یابد.
بدینسان، بدون تسلیم شدن به وحشت حاصل از تصور رویدادهای فاجعه بار آینده (که خود یک نظریه توطئه است)، می توان اذعان داشت که بحران های گوناگون که زندگی آینده بشر را تهدید می کنند، بی شک افزایش یافته و قدر مسلم آن که صدها میلیون قربانی بر جای خواهند گذارد. تمامی دانشمندان ذیربط نیز به این واقعیت آگاهند و مدت زمانی است که جرئت افشای آن را یافته اند. آیا توطئه ای جهانی به میان نبوده و از خیلی پیش آغاز نشده است؟ توطئه ای که میلیون ها عامل اقتصادی و سیاسی را به یکدیگر پیوند می دهد که قادرند بحران ها را پیش بینی کنند - و یا خود پدید آورند- بی آن که کوچکترین اقدامی در جهت جلوگیری از آنها به عمل آید! همین عاملان همراه با سودجویانی دیگر که تمامی تلاش خود را در راستای پوشیده نگاهداشتن رویدادهای فاجعه بار آینده از مردم به کار گرفته اند، به توطئه های خود ادامه داده اند. هدف نیز از جمله ممانعت از اتخاذ اقداماتی در جهت محدود ساختن رشد جمعیت است، اقداماتی که برای رساندن پیامدهای بحران جاری به حداقل ممکن، الزاماً سختگیرانه خواهند بود.
بی وجود توطئه گرانی معلوم و مشخص، باید گفت که توطئه ای به وسعت جهانی از پیش آغاز شده و همچنان در جریان است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات