تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۰:۱۲  ، 
کد خبر : ۱۴۳۳۰۴

گزیده‌ای از کتاب «ایران در چهار کهکشان ارتباطی» (بخش پنجم)


به علت حجم زیاد بولتن و لزوم مناسب نمودن آن برای مطالعه در فضای مجازی، این متن در پایگاه بصیرت در شش بخش منتشر می‌شود. (بخش پنجم)

 خطیبی، ادامه ماجرا را این‌گونه باز گفته است: «...ساعت پنج صبح وقتی من و محمود نریمان، وزیر دارایی مصدق، به دستشویی رفتیم، یک سرباز‌جوان به ما اطلاع داد که دیشب کریم‌پور به قصد فرار، لباس خود را به آتش می‌کشاند و وقتی سرباز محافظ او برای آوردن آب به منظور اطفای حریق به بیرون می‌رود، از محل فرار می‌کند؛ اما او را می‌بینند و پس از شلیک چند تیر هوایی، وی را دستگیر و چند سرباز او را به شدت مضروب می‌کنند. چهار صبح، مصدوم را به بیمارستان ارتش بردند و بعدازظهر آن روز همان‌جا درگذشت.»(قاسمی، 1383، صص 92-86) صدری طباطبایی درباره امیر مختار کریم‌پورشیرازی و روزنامه او می‌نویسد: «نخستین شماره روزنامه شورش در 23 بهمن 1329 (1950م.) انتشار یافت و کریم‌پور در همان ابتدا با نوشتن سرمقاله‌ای تحت عنوان من ملت ایران را به شورش و انقلاب خونین جهت مبارزه دعوت می‌کنم، راه خود را روشن کرد.(ص1430)
 دکتر فاطمی، هنگام اعدام 36 سال داشت. وی در سال 1296 در یک خانواده روحانی در نایین متولد شد.(ص1431)
 حکم اعدام دکتر فاطمی در ساعت 6 بامداد روز چهارشنبه 9 آبان ماه 1333 با شلیک 8 گلوله چهار سرباز به اجرا در آمد... در همان ماه، در شرایطی که سه ماه از اعدام دکتر فاطمی گذشته بود و شمار افسران توده‌ای اعدام شده به 14 نفر رسیده و دکتر مصدق همراه با بسیاری از ملی‌گرایان و کمونیست‌ها در زندان بودند، بهره‌برداری از نفت ایران به وسیله یک کنسرسیوم بین‌المللی نفت که آمریکا و انگلیس، بزرگ‌ترین سهام‌داران آن بودند، آغاز شد.(ص1435)
 یکی از نخستین آثار کودتای آمریکایی 28 مرداد، توسعه تجدد همراه با اشاعه زندگی به تقلید آمریکایی‌ها، اما به شکل ایرانی بود. افزایش صادرات نفت و دسترسی ایرانیان به دلار، بازار مناسبی برای کالاهای جدید خارجی فراهم کرد... آگهی‌های بزرگ پپسی‌کولا، نماد مشهور زندگی آمریکایی، از دومین سال کودتای 28 مرداد، در سطح گسترده‌ای وارد مطبوعات ایران شد.(ص1436)
 کارخانه پپسی‌کولا در تهران، با سرمایه فردی احداث شد که از مریدان فرقه بهائیت بود. وقتی مذهبیون از موضوع مطلع شدند، اقداماتی برای نابودی کارخانه به عمل آمد.(ص1439)
 در آن روزهایی که نماد تمدن، مصرف شیشه پپسی‌کولا شده بود و پادشاه ایران خمیر دندان بلنداکس مصرف می‌کرد، فقر و تنگدستی در بسیاری از روستاهای ایران بیداد می‌کرد؛ فقری که گوشه‌ای از آن را همان گروه فیلم‌برداری دانشگاه سیراکیوز، وابسته به اصل چهار آمریکا، برای اولین بار آن را بر روی فیلم ضبط کرد. تهامی‌نژاد درباره آن فیلم می‌نویسد: «یکی از فیلم‌های گروه سیراکیوز، فیلمی بود درباره وضعیت بسیار رقت‌بار روستاییان یهودی مقیم ایران با نام «یک مادر برای شمسی» که گویا به سفارش کمیته مشترک یهودی- آمریکایی به منظور جمع‌آوری اعانه از یهودیان آمریکا برای یهودیان ایران ساخته شده بود.(صص1440-1441)
 آگاهی دولت از محتوای این فیلم سبب شد که در اوایل بهمن 1337، کمیسیون سانسور اداره نمایش وزارت کشور، کتبی به کلیه استودیوهای تهیه کننده فیلم فارسی هشدار دهد که چنانچه از این پس در فیلم‌های فارسی، صحنه‌های نامناسبی مشاهده شود، فیلم به سختی سانسور خواهد شد.(ص1443)
 یکی دیگر از مهم‌ترین پیامدهای کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332، تحول در سینمای ایران بود... در آن شرایط، بالا بودن درآمد نفت، همراه با پایین بودن سطح سواد در کشور، منتهی به شکل‌گیری طرفدارانی از سینما شد که به قول مسعود مهرابی، می‌بایست رقص و آواز، حرف اول را در فیلم می‌زد... خصیصه دیگر سینمای این دوره، آواز خواندن در فیلم‌ها بود. سینمای ایران، آواز خواندن در فیلم‌ها را از سینمای هند آموخت.(صص1444-1443)
 اما در همین سالها استقبال بی‌نظیر مردم از دو فیلم که مطلقاً خصلت فیلم‌های ساز و ضربی و رقاصه‌های کاباره‌ها را نداشت، حاکی از آن است که جامعه با آنچه که به او عرضه می‌شد، اقناع نمی‌گردید. یکی از این دو فیلم، «امیر ارسلان نامدار» نام داشت که سال 1334 بر روی پرده رفت.(ص1445)
 در آن سالها، در حالی که قیمت بلیت سینماها، 2، 3 و 4 ریال بود، امیرارسلان چهارصد هزار تومان فروش کرد دو سال بعد، فیلم دیگری با نام شب‌نشینی در جهنم توانست با استقبالی بیش از امیرارسلان نامدار مواجه شود... در همین دوره، نخستین فیلم رنگی ایران تولید شد. این فیلم «گرداب» نام داشت.(ص1446)
 در آن سالها، بعضی از جوانان، برای سرگرمی به جمع‌آوری عکس هنرپیشه‌ها یا «فیلم جفتی» می‌پرداختند و حتی فیلم‌باز می‌شدند.(ص1447)
 سال 1334، برادران اخوان، شرکت مولن روژ را برای فعالیت‌های سینمایی تأسیس کردند.(ص1448)
 آمارهای مربوط به سال 1334 حاکی از این است که در آن سال، در تهران در مجموع 329 فیلم به نمایش درآمد که اکثر آنها (64 درصد) تولیدات سینمای آمریکا بود... سهم سینمای ایران در این مجموعه 4/8 درصد بوده است.(صص1449-1448)
 دوم مهر ماه سال 1334 برای نخستین بار در ایران یک فیلم سینما سکوپ در تهران نمایش داده شد... همان سال وزارت کشور اعلام کرد که از این پس همه فیلم‌هایی که وارد کشور می‌شوند، باید پس از کنترل آن وزارتخانه- از نظر اخلاقی و اجتماعی- اجازه نمایش دریافت کنند... در سال‌ 1336، تصویب‌نامه‌ای از هیئت دولت گذشت که به موجب آن میزان عوارض فیلم‌های ایرانی و فیلم‌های دوبله به فارسی کاهش یافت. این تصمیم، بر رشد فیلم‌های دوبله به فارسی تأثیر بسزایی گذارد؛ بطوری که 54 فیلم دوبله به فارسی، در سال 1336 به 119 فیلم (120 درصد افزایش) و در سال 1337 به 183 فیلم افزایش یافت.(ص1449)
 در مرداد سال 1335، اولین مجله رادیو در ایران، با سرمایه اداره انتشارات و رادیو منتشر شد. صاحب امتیاز و مدیر مسئول مجله، دکتر ناصرالدین شاه حسینی، بود.(ص1449)
 یکی از تحولات مهم رادیو در آن سالها، ورود آگهی به رسانه مذکور بود؛ به طوری که از سال 1335، پخش آگهی‌های تجاری از رادیو به طور رسمی آغاز شد.(ص1450)
 اولین شماره کیهان بچه‌ها، روز پنج‌شنبه ششم دی‌ماه سال 1335 در تیراژ بیست هزار نسخه منتشر شد و ظرف یک هفته، تمام نسخه‌های آن به فروش رفت... همان سالها بود که رحیم‌ مؤذن‌زاده اردبیلی، اذان مشهور و ماندگارش را در آواز بیات ترک و گوشه روح‌الارواح اجرا کرد... در آن سالها، در کنار رادیو تهران، فرستنده دیگری به نام فرستنده شماره 2 رادیو تهران نیز فعالیت داشت. این رادیو از ساعت 12 هر روز تا ساعت 24 برنامه پخش می‌کرد. مهم‌ترین ویژگی فرستنده جدید، حجم بالای برنامه‌های موسیقی غربی آن بود.(ص1455)
 آن نمایشنامه‌های شنیدنی، محصول فرستنده جدیدی به نام رادیو نیرو هوایی بود که توانست با پخش یک سریال رادیویی به نام «یک شب از هزار و یک شب»، بیشترین کارکرد سرگرم کنندگی را به ده‌ها هزار شنونده مشتاق خود تقدیم کند.(ص1456)
 آن زمان، آقای سعید نفیسی، مسئول شورای نویسندگان بود که نظارت کاملی بر برنامه‌ها و متون داشتند.(ص1456)
 دهه 1330، رادیو عملاً مرکز ساخت ترانه‌های جدید شد؛ ترانه‌هایی که سهمی از آنها آمیخته با ابتذال و مخرب موسیقی اصیل ایرانی بود.(ص1457)
 اول آذر 1334، نواب صفوی به عنوان رهبر جمعیت فداییان اسلام بازداشت شد. پنج روز بعد، خلیل طهماسبی به عنوان یکی از اعضای جمعیت مذکور، به اتهام قتل رزم‌آرا (نخست‌وزیر اسبق) بازداشت شد و سپس خبر بازداشت عده زیادی از اعضای جمعیت فداییان اسلام منتشر گردید. روز 21 دی ماه، نواب صفوی، خلیل طهماسبی، ذوالقدر و واحدی- از اعضای جمعیت فداییان اسلام- اعدام شدند.(صص1459-1458)
 تظاهر به دین‌داری شاه نیز هر سال در دهه یکم محرم به اوج می‌رسید. او در تمام آن سالها، در ایام ماه محرم، در کاخ گلستان مراسم روضه‌خوانی برگزار می‌کرد و در برخی از شب‌ها، خود نیز در آنجا حضور می‌یافت.(ص1459)
 گفته شده، جلال که از خانواده‌ای روحانی، سنتی و مذهبی برخاسته بود... جلال آل احمد، رساله «التنزیه‌لاعمال الشیعه» را از زبان عربی به فارسی ترجمه و به نام «عزاداری‌های نامشروع» به کمک انجمن کوچک خود منتشر کرد. این رساله که آن را سیدمحسن امین، یکی از بزرگان تشیع و از عالمان منطقه جبل عامل لبنان نگاشته بود، از زاویه‌ای درون‌دینی، به نفی شیوه‌های عزاداری رایج پرداخته بود.(ص1461)
 مهم‌ترین کتاب ایشان در این باره، رساله مختصر «التنزیه‌لاعمال الشیعه» است که در سال 1322 شمسی توسط جلال‌ آل‌احمد به فارسی ترجمه شده است... انتشار کتاب عزاداری‌های نامشروع از سوی آل‌احمد، با واکنش سریع و خشمگینانه نیروهای سنتی بازار مواجه شد... دو سال پس از انتشار و عمده‌خری کتاب جلال آل‌احمد، احمد کسروی که از منابع فکری جلال بود، در مقابل ساختمان دادگستری به وسیله نواب صفوی ترور شد.(ص1462)
 آغاز آشنایی و دوستی کسروی با علی‌اکبر حکمی‌زاده، به همان دورانی باز می‌گردد که مجله همایون منتشر می‌شد. محمد صدر هاشمی، ضمن معرفی مجله مذکور، زمان انتشار شماره یکم آن را مربوط به مهر 1313 دانسته و گویا آخرین شماره آن هم خرداد 1314 منتشر شده است.(ص1463)
 گویا نواب با اجازه علما، برای خنثی سازی تبلیغات کسروی به ایران عزیمت می‌کند.(ص1464)
 تحولاتی که در زندگی جلال ‌آل‌احمد روی داده، سبب شده که عده‌ای او را چوب دو سر طلا نامیده... به نظر من این القاب متضاد، محصول جامعه روشنفکر بی‌اعتماد به همه چیزی بود که در اوج امید به مصدق، یکباره به اصطلاح رودست خورده و با یک دگرگونی عظیم اجتماعی مواجه شده بود که نه آن را قبول داشت و نه می‌فهمید؛ ضمن آنکه نه سنت و تجدد، هیچ‌کدام درمان درد او نبود. جلال آل‌احمد نیز همچون حافظ، فرزند زمانه خود بود.(ص1465)
 به ترتیب، رادیوهای رشت، ارومیه، کرمانشاه، گرگان، کرمان و زاهدان طی سالهای 1336 تا 1349 شروع به کار کردند.(ص1467)
 استقبال از برنامه‌های راشد در رادیو به آن سوی مرزهای ایران نیز رسید.(ص1471)
 در کنار سخنرانی‌های مستدل و خردگرای راشد در حوزه دین و اجتناب او از اقناع مخاطب از طریق تحریک عواطف برخی نگرانی‌ها درباره محتوای سایر برنامه‌های رادیو در میان روحانیان پایتخت و حوزه علمیه قم وجود داشت. نمونه آن، گزارش شهریور 1341 ساواک از نارضایی روحانیان پایتخت و حوزه علمیه قم از عملکرد رادیو برای اشاعه مستقیم و غیرمستقیم صوفی‌گری در برنامه‌های رادیو از جمله برنامه «برگ سبز» است که منتهی به طرح سؤال از نخست‌وزیر شد... منظور از تبلیغ صوفی‌گری در دو نامه مذکور، برنامه گل‌های رنگارنگ بود که پنج‌شنبه شب‌ها، دومین برنامه پس از سخنرانی‌ راشد بود؛ برنامه‌ای سنگین با ترکیبی از موسیقی و شعر کهن فارسی.(صص1473-1472)
 در آن سالها، هر از چندگاه، بحث رقابت رادیو با مطبوعات نیز مطرح می‌شد... به زودی تک‌صدایی فرستنده‌های رادیویی در ایران با حملات رادیو مسکو به هم ریخت. ریشه حملات رادیو مسکو این بود که اتحاد جماهیر شوروی می‌دید همسایه کوچک او، با اجرای کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 و سرکوب حزب توده، روز به روز بیشتر در دامان طرف تخاصم جنگ سرد یعنی ایالات متحده آمریکا قرار می‌گیرد...(ص1474)
 به زودی دولت شوروی تبلیغات ضد رژیم خود را از طریق متون چاپی به داخل کشور کشاند؛ به طوری که روز 23 اردیبهشت آن سال (1338)، مأموران اطلاعاتی ایران، سرنشینان یک اتومبیل جیپ متعلق به سفارت شوروی را توقیف کردند که در حال پخش اوراق تبلیغاتی بین کسبه و عابران تهران بودند.(ص1475)
 سال 1340، اختلاف میان ایران و شوروی تشدید شد؛ به طوری که کار به جنگ رادیویی کشید اما این بارجنگ مذکور شکل جدیدی گرفت و روس‌ها از روش ارسال پارازیت بر روی فرستنده رادیو ایران استفاده کردند.(ص1476)

فصل دوازدهم: عصر تلویزیون
 روز یازدهم مهرماه 1337، وقتی که هنوز در نیمی از کشورهای جهان، فرستنده تلویزیونی وجود نداشت و هنگامی که بسیاری از کشورهای آسیایی بدون تلویزیون بودند و هنوز هفت سال مانده بود تا تلویزیون در هند گشایش یابد، اولین فرستنده تلویزیونی در ایران افتتاح شد (در آن سال فقط 66 کشور در جهان تلویزیون داشتند)... مؤسس اولین تلویزیون در ایران، ثابت پاسال، مالک کارخانه پپسی‌کولا در تهران بود؛ همان کارخانه‌ای که مردم می‌خواستند آنجا را به آتش بکشند.(ص1477)
 اولین شماره مجله سخن، خرداد 1322 در 66 صفحه به قطع وزیری و با چاپ نفیس و صفحه‌بندی مناسب منتشر شد و هنگامی که تلویزیون تهران افتتاح گردید، پانزدهمین سال انتشار خود را طی می‌کرد... صاحب امتیاز و مدیر مجله، ذبیح‌الله صفا و سردبیر آن، پرویز ناتل خانلری بود.(ص1481)
 از آنجا که ثابت پاسال، همزمان با خرید فرستنده تلویزیونی از شرکت آر.سی.آی آمریکا، نمایندگی انحصاری فروش گیرنده‌های این شرکت در ایران را نیز به دست آورده بود، به موازات ساخت استودیوها و فرستنده تلویزیونی در بالای تپه‌های انتهای خیابانی که بعدها «گاندی» نامیده شد، با گشایش فروشگاه بسیار بزرگی در خیابان تخت جمشید (بعدها طالقانی)، فروش تلویزیون به خریداران مشتاق را آغاز کرد.(ص1483)
 سرانجام ساعت 5 بعدازظهر روز جمعه، 11 مهر 1337، تلویزیون ایران کار خود را با پخش سرود شاهنشاهی آغاز کرد... مجتبایی، محتوای برنامه‌های اولین تلویزیون را این گونه گزارش داده که تلویزیون ایران در سال 1337 روزی چهار ساعت برنامه اجرا می‌کرد که حدود یک پنجم آن، آگهی‌های تبلیغاتی بود و تلویزیون تهران در واقع یک فرستنده کاملاً تجاری بود.(ص1484)
 هنوز یک سال از تأسیس تلویزیون ایران، نگذشته بود که موضوع ازدواج مجدد شاه در تهران شایع شد. گفته می‌شد که شاه، سومین همسر خود را از میان دانشجویان ایرانی در حال تحصیل در فرانسه انتخاب کرده و در یکی از ملاقات‌های خود با ایرانیان مقیم پاریس، با او آشنا شده است. وقتی 14 دی ماه 1338، مراسم عروسی برگزار می‌شد، تهرانی‌ها توانستند به کمک دوربین‌های تلویزیونی، برای اولین بار در تاریخ، به اندرونی دربار نفوذ کنند و بر رؤیت‌ناپذیری شاه، بیشتر فایق شوند...(ص1487)
 حدود یک سال پس از تأسیس فرستنده تلویزیون در تهران، دولت عراق، سوای تلویزیون بغداد، یک فرستنده پر قدرت تلویزیونی نیز در همسایگی ایران در بصره تأسیس کرد... این وضعیت در شرایطی بود که دو سال قبل از آن، 14 ژوئیه 1958 (1337 ش.)،عبدالکریم قاسم در کودتایی خونین، رژیم پادشاهی را در عراق سرنگون کرده وملک‌فیصل را به قتل رسانده بود... جنگ رادیویی ایران و عراق، در شرایطی به وقوع پیوست که افکار عمومی اعراب در بالاترین درجه قوم گرایی عربی قرار گرفته بود... وقتی روز 9 اسفند1338، با حمایت‌های مالی دولت به ثابت پاسال، تلویزیون آبادان تأسیس شد، هنوز هیچ شهر دیگری از جمله شیراز و اصفهان که از نظر جمعیت شهری در اولویت بیشتری برای دسترسی به تلویزیون قرار داشتند، ‌تلویزیون نداشت... قدرت تلویزیون آبادان پنج برابر قدرت تلویزیونی تهران بود تا بتواند ضمن پوشش اکثر شهرهای خوزستان و شهرهای مرزی عراق، کویت وکلیه جزایر خلیج فارس را نیز زیر پوشش قرار دهد.(ص1488)
 بخش عمده‌ای از موفقیت تئاتر در تلویزیون خصوصی ایران ناشی از حضور هنرپیشه تحصیل‌کرده 37 ساله‌ای به نام عزت‌الله انتظامی بود.(ص1490)
 در همان سال 1339 بود که ارتش ایالات متحده آمریکا با دریافت اجازه از دولت ایران، فرستنده یک کیلو واتی به نام تلویزیون ارتش ایالات متحده آمریکا(Television of The Armed Forces of The United States)را در تهران افتتاح کرد. محتوای برنامه‌های تلویزیون آمریکا، جز دو بخش خبری پنج و پانزده دقیقه‌ای که در تهران تولید و پخش می‌شد، بقیه به صورت نوار ویدیو یا فیلم با هواپیمای ارتش آمریکا که پروازهای مستمر به تهران داشت، از آمریکا به تهران حمل و پخش می‌شد. به این ترتیب، برای نخستین بار در تاریخ ارتباطات در ایران، بدون حضور دولت، دو رسانه غیر دولتی و یک رسانه بیگانه، عصر تلویزیون در ایران را شکل دادند.(صص1494-1493)
 تلویزیون آمریکا در تهران، چند ویژگی متفاوت با تلویزیون ایران داشت؛ نخست آنکه کاملاً نماینده فرهنگ غربی و جامعه آمریکا بود و اصولاً هدف ارتش آمریکا در تأسیس این فرستنده در تهران، پر کردن اوقات فراغت نظامیان آمریکایی مقیم تهران و خانواده‌های آنها بود... دومین ویژگی تلویزیون آمریکا در تهران، استقلال کامل آن بود و دولت ایران هیچ کنترلی بر محتوای برنامه‌های آن نداشت... تلویزیون آمریکا، تقویم سنتی ایران را دنبال نکرده، مطابق با فرهنگ، دین و آداب و رسوم جامعه آمریکایی عمل می‌کرد. زبان تلویزیون انگلیسی بود و هیچ گوینده‌ای به زبان فارسی صحبت نمی‌کرد.(ص1498)
 این سینما، یک سال قبل، اردیبهشت 1340، به تقلید از شهرهای آمریکا به عنوان نخستین درایوین سینمای ایران(سینمای مخصوص تماشای فیلم در اتومبیل) در منطقه تهران پارس افتتاح شد. مساحت آن 32000 متر، گنجایش آن 284 اتومبیل و بهای بلیت برای هر اتومبیل با هر چند سر نشین 150 ریال بود.(ص1499)
 تولید فیلم‌های تبلیغاتی در داخل کشور به ویژه با تم‌های ایرانی، استفاده از آگهی‌های انتظاری( همان گونه که پیشتر گفته شد، آگهی انتظاری صابونی به نام عروس حدود یک سال به طول انجامید- تحیقیقات روزنامه‌نگاری،6/1348، ص30). به کارگیری روش جایزه دادن در آگهی‌ها، تولید آگهی‌های موزیکال ایرانی(آگهی‌های ساز و ضربی) و استفاده افراطی از نماهای مبتذل، از مشخصه‌های اصلی آگهی‌های این دوره است.(ص1502)
 شهریور 1341،کندی- رئیس‌جمهوری آمریکا- اعلام کرد که ایران تحت فشار مستقیم شوروی قرار دارد و کمک نکردن به ایران، اشتباه محض است... 19 دی همان سال، اولین عملیات پروپاگاندای اجرای طرحی به نام «انقلاب سفید شاه و مردم» آغاز شد.(ص1502)
 همان روزها، آیت‌الله خمینی در یک نطق تاریخی در مدرسه فیضیه قم، به شدت به شاه و به آمریکا و نقشی که در ایران ایفا می‌کرد، حمله کرد.(ص1503)
 روز دوم فروردین سال 1342، زمانی که مردم تعطیلات نوروزی را می‌گذراندند، مأموران نظامی برای بستن مدرسه فیضیه قم به آنجا حمله کردند... امام خمینی در ادامه این سخنرانی، در شرایطی‌که تمامی رسانه‌‌های ایران درخطاب به شاه، از القاب گوناگون، تا حد «خدایگان» استفاده می‌کردند، بر بالای رسانه سنتی منبر، شاه را «تو» خطاب کرد.(ص1504)
 در پانزده خرداد، نوع تظاهرات تغییر کرد و بسیاری از دسته‌های سینه‌زنی، در حالی که عکسی از امام خمینی در دست داشتند، شکل معمول عزاداری را تغییر دادند. اولین درگیری هنگامی شروع شد که مأموران نظامی در مقابل وزارت دارایی در خیابان ناصرخسرو به سوی تظاهرکنندگان شلیک کردند.(ص1505)
 اولین شب پس از تظاهرات خونین تهران، هیئت دولت پس از یک جلسه سه ساعته اعلام حکومت نظامی کرد. طی روزهای بعد، عده زیادی بازداشت شدند و تبلیغات وسیعی از سوی رژیم آغاز شد که محور آن، ارتجاعی دانستن منشأ واقعه بود... از هشتم بهمن 1341، روزی که شاه، رفراندم خود را در تصویب لوایح شش گانه،«انقلابی بزرگ، قانونی و مقدس» نامید، دوره جدیدی در پروپاگاندای سنگین در تمجید «اقدامات و فرمایشات داهیانه شاهنشاه آریامهر» آغاز شد؛ دوره‌ای که گاهی پخش فقط اخبار ساعت 14 رادیو بیش از 2 ساعت به طول می‌انجامید... همزمان با افزایش 9 برابری ارتباط رادیویی با کشاورزان، موضوع حل مسئله کمبود شمار گیرنده‌های رادیو در روستاهای کشور نیز مورد توجه قرار گرفت.(ص1506)
 سیستم بایگانی نوار و صفحات در آن زمان، شماره‌ای و موضوعی، و سیستم بایگانی مطالب، اسمی و تاریخی بود. به کارگیری سیستم کاردکس از سال 1343 توانست سرعت دسترسی به منابع صوتی آرشیو شده را بسیار افزایش دهد.(ص1507)
 سال 1343 (1964م.)... اداره آژانس پارس به «خبرگزاری پارس» تبدیل شد و سال 1354 از یک اداره دولتی به یک شرکت سهامی دولتی وابسته به وزارت اطلاعات و جهانگردی وقت تبدیل گردید.(ص1508)
 فرستنده تلویزیون دولتی با نام تلویزیون ملی ایران، از دوم آبان 1345 آغاز به کار کرد و دو روز بعد، در سالروز تولد شاه، پخش رسمی برنامه های آن آغاز شد. قدرت فرستنده دولتی، بیش از سه برابر قدرت تلویزیون خصوصی (10 کیلو وات) و سیستم آن از نوع 625 خطی و متفاوت با سیستم تلویزیون بخش خصوصی بود و تجهیزات آن پیشرفته و به روز بود.(ص1509)
 یک هفته پس از 4 آبان، تلویزیون دولتی برای تکمیل تجهیزات تعطیل شد و از نوروز 1346 پخش برنامه‌های دائمی خود را آغاز کرد.(ص1511)
 سال 1347، تلویزیون ملی ایران، 2239 ساعت برنامه پخش کرد که 25 درصد آن تولید داخلی و بیشتر 75 درصد بقیه، برنامه‌های وارداتی آمریکایی بود... با تأسیس سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران در سال 1345، اداره رادیو نیز به این سازمان واگذار شد. سال 1345 برای نخستین بار در تاریخ سینمای ایران، یک فیلم مستند توانست انبوهی از تماشاگران را در سینماهای کشور گرد آورد.(ص1512)
 فیلم 95 دقیقه‌ای « خانه خدا» از روز 30 آذر 1345 به طور همزمان در سینماهای آسیا، پاسفیک، سعدی، اونیورسال، میامی، رکس، همای، کیهان، الوند، سیلوانا و آستارا آغاز شد.(ص1513)
 سال 1346، بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین تالار نمایش تهران به نام تالار رودکی (بعدها تالار وحدت) گشایش یافت... در دومین سال شروع به کار تلویزیون دولتی، تلویزیون ثابت پاسال نیز توانست ساعت پخش خود را افزایش داده آن را به 48 ساعت در هفته برساند.(ص1514)
 سال 1969 (1348ش.)، یونسکو، ایران را برای اجرای یک طرح تجربی- پژوهشی در کاربرد رادیو و تلویزیون به منظور بررسی عوامل مؤثر در ارتباطات برای توسعه روستایی انتخاب کرد... برای اجرای طرح، منطقه دشت قزوین با 14550 کیلومتر مربع مساحت و 430 هزار نفر جمعیت انتخاب شد. محور اصلی طرح، احداث کلوپ‌های تلویزیونی در روستاهای منطقه بود... در همان سالها، آموزش علوم ارتباطات در ایران به صورتی جدی آغاز شد. پیشتر گفته شد که بنگاه روزنامه‌نگاری در سال 1317 به عنوان یکی از شاخه‌های سازمان پرورش افکار تأسیس شد.(ص1517)
 از نخستین کتابها در حوزه آموزش روزنامه‌نگاری می‌توان به کتاب «روزنامه‌نگاری و تاریخ آن در جهان» اشاره کرد که در سال 1333 از سوی انتشارات معرفت در 81 صفحه با تألیف فیروز هیئت و با مقدمه عباس مسعودی- مدیر روزنامه اطلاعات- منتشر شد.(ص1519)
 دکتر مصطفی مصباح‌زاده، مدیر روزنامه کیهان و استاد حقوق دانشگاه تهران، پیشنهاد تأسیس دانشکده روزنامه‌نگاری را به دانشگاه تهران تسلیم کرده بود. شورای دانشگاه در سال 1336 این پیشنهاد را پذیرفت و به وی مأموریت داد که با استخدام چند استاد خارجی و تهیه وسایل فنی مورد نیاز، مقدمات تأسیس دانشکده را فراهم کند.(ص1519)
 طرح تأسیس دوره لیسانس روزنامه‌نگاری در دانشگاه، تا سال 1344 به طور جدی دنبال نشد؛ ولی سرانجام در نیم سال اول سال تحصیلی 46-1345، دوره لیسانس روزنامه‌نگاری، در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آغاز شد... اسفند 1347، مرکز آموزش تلویزیون ملی ایران گشایش یافت... سال 1350، نخستین کلاس آزاد روزنامه‌نگاری، در دوره شبانه دانشگاه تهران گشایش یافت.(ص1520)
 دی ماه سال 1353، «انیستیتو تحقیقات مدرسه عالی تلویزیون و سینما»، وابسته به مدرسه عالی تلویزیون و سینما تأسیس شد و برای اولین بار دوره فوق لیسانس علوم ارتباطات را تشکیل داد... نخستین فرستنده تلویزیون آموزشی را وزارت آموزش و پرورش در تهران تأسیس کرد... ساعت پخش برنامه، از 30/14 تا 30/16 بود و از آبان 1346، پخش برنامه‌های روزهای جمعه نیز آغاز شد.(ص1521)
 سال 1344، مجلس شورای ملی، قانونی را به تصویب رساند که به موجب آن، از محل عواید 5/1 درصد از عوارض شهرداری‌ها، دولت مکلف می‌شد که در سراسر کشور کتابخانه‌های عمومی ایجاد کند.(ص1522)
 سال 1347، اولین نشریه نابینایان به خط بریل، از سوی انجمن روشندلان ایران به مدیر مسئولی دکتر محمد خزائلی و سردبیری حسین شاه‌زیدی منتشر شد.(ص1523)
 اولین گام در دستیابی به آرشیو ملی، مربوط به سال 1309 شمسی است که طرحی برای ایجاد مرکزی به منظور نگهداری اسناد بود؛ اما این طرح چهل سال بعد (1349) به نتیجه رسید و قانون تأسیس سازمان اسناد ملی ایران به تصویب مجلس رسید.(ص1523)
 سال 1354، جلد یکم نخستین دایره‌المعارف فارسی با شیوه صحیح و به مفهوم امروزی آن منتشر شد. سرپرستی این دایره‌المعارف که نام رسمی آن «دایره‌المعارف فارسی» است و به دایره‌المعارف مصاحب مشهور است، به عهده غلامحسین مصاحب بود.(ص1523)
 خرداد 1348، نخستین جشنواره سینمایی ایران به نام «جشنواره سپاس»، برگزیدگان خود را اعلام کرد... دی ماه همان سال 1348، برای اولین بار در شهر مذهبی قم، نخستین سینما به نام دروازه طلایی احداث شد.(ص1523)
 خرداد 1351، وزارت فرهنگ و هنر، از اتحادیه صنایع فیلم ایران خواست که به اطلاع کلیه تهیه‌کنندگان، کارگردانان و نویسندگان فیلم‌نامه‌های ایرانی و افراد ذی‌نفع برساند که از تهیه فیلم‌های مبتذل و بی‌ارزش که همراه با مسائل خرافی و متضاد با مقدسات دینی و مفاخر ملی و انتقام‌جویی فردی، چاقوکشی، جاهل‌بازی، اصوات وقیح و عبارات زشت و بی‌معنی، قاپ‌بازی و کبوترپرانی و ارائه مناظر جزئیات روابط جنسی که تنها به قصد ارضای خواسته‌های پست و به منظور جلب مشتری و فاقد اخذ نتیجه مثبت و انسانی است، به طور جدی خودداری کنند.(ص1524)
 آذر 1353، اداره کل نظارت و نمایش وزارت فرهنگ و هنر برای کاستن ابتذال در فیلم‌فارسی، دستورالعملی صادر کرد که هدف آن جلوگیری از «بساز و بفروشی» فیلم فارسی بود... اگر فیلمی مبتذل تشخیص داده می‌شد، به مدت دو سال برای فیلم‌های کارگردان و تهیه‌کننده فیلم مذکور پروانه نمایش صادر نمی‌شد.(صص1525-1524)
 اقدامات بازدارنده در تولید فیلم مبتذل و کاهش مالیات فیلم‌های ممتاز، منتهی به برخی تحولات در فیلم ایرانی شد؛ چنان‌که در سال 1356، یکصد و پانزده فیلم ایرانی توانست به هفت کشور جهان صادر شود. خریدار 81 درصد این فیلم‌ها، افغانستان و 14 درصد، دوبی بود. علاوه بر این، به هر یک از کشورهای آمریکا، شوروی، کویت، انگلستان، دو فیلم و کشور چکسلواکی نیز یک فیلم صادر شد. از آن سو، در آن سال برای نمایش 964 فیلم خارجی پروانه نمایش صادر شد. در آن سال، سه کشور اصلی صادر کننده فیلم به ایران، اینها بودند: 33 درصد آمریکا، 12 درصد ایتالیا و 11 درصد فرانسه (بقیه مربوط به بیش از 10 کشور دیگر بود)...(ص1525)
 در مورد تئاتر سالهای پس از کودتای 28 مرداد می‌توان گفت که پیش از انقلاب اسلامی، گروه‌های نمایشی در ایران به سه دسته تقسیم می‌شدند: 1- گروه‌های وابسته، 2- گروه‌های آزاد، 3- گروه‌های دانشگاهی.(ص1526)
 اولین مؤسسه تحقیقاتی در زمینه ارتباط جمعی، دفتر طرح‌ها و بررسی‌های وزارت اطلاعات بود که در سال 1344 تأسیس شد.(ص1528)
 از سال 1350 با گشایش مرکز ماهواره‌ای اسدآباد همدان، دریافت برنامه‌های تلویزیونی از طریق ماهواره امکان‌پذیر گردید... اولین برنامه تلویزیونی ماهواره‌ای که مردم دیدند، پخش مستقیم ملاقات شاه با رئیس‌جمهوری وقت آمریکا در واشینگتن در مهرماه 1348 بود.(ص1529)
 در آن سالها، موسیقی غربی- چه موسیقی کلاسیک و چه جاز- از نظر میزان پخش، جایگاهی به مراتب بالاتر از موسیقی سنتی ایرانی داشت.(ص1530)
 در چنین شرایطی از جایگاه رسانه‌ها و ارتباطات در ایران بود که مهرماه 1350، اجرای یکی از بزرگ‌ترین طرح‌های فشرده پروپاگاندایی در خاورمیانه به نام «جشن‌های دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران» آغاز شد. اگرچه اجرای اصلی طرح از روز دوشنبه 19 مهرماه 1350 به مدت 9 روز تا 27 مهرماه به طول می‌انجامید، اما از مدتی قبل، طراحی آن آغاز شده بود.(ص1530)
 مهدی بهشتی‌پور درباره مطبوعات آن دوره می‌نویسد: روزنامه‌نگاری ایران، در دوره بیست و پنج‌ساله پس از کودتای 28 مرداد تا اوج‌گیری انقلاب اسلامی در تابستان 1357 هجری شمسی، یکی از تیره‌ترین و نامساعدترین دوره‌های خود را گذراند؛ دوره‌ای که می‌توان آن را دوره روزنامه‌نگاری مطیع و غیر سیاسی نام داد...(ص1534)
 در واقع می‌توان گفت که در آستانه برگزاری جشن‌های دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی، هیچ اثری از روزنامه‌های مخالف دهه 1330 باقی نمانده بود و روزنامه‌هایی نیز که از آن دهه باقی مانده بودند، زیر فشار حکومت، آن‌گونه منتشر می‌شدند که حکومت می‌خواست... رادیو و تلویزیون، در اختیار مهندس رضا قطبی- جوانی تحصیل‌کرده و سالم- قرار داشت که از میان منسوبان همسر شاه انتخاب شده بود و او بی‌شک کوشش می‌کرد وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد؛ ضمن آنکه کسی از او خاطره‌ای از سوءاستفاده در قدرت ندیده بود.(ص1536)
 شاه در سال 1349 برای دومین بار به دیدار مؤسسه اطلاعات رفت. این بار ولی‌عهد و ملکه نیز همراهش بودند.(ص1537)
 اگر کارشناسان علوم ارتباطات و متخصصان پروپاگاندای آمریکا می‌خواستند استراتژی مرحله پس از کودتای 28 مرداد 1332 را طراحی کنند، چه طرح پروپاگاندایی را برای تحکیم سلطنت شاه و حفظ منافع خود دنبال می‌کردند. به نظر من، محققان مراکز تحقیقاتی در آمریکا و کارشناسان سفارتخانه آنها در تهران - که بعدها به لانه جاسوسی مشهور شد- به زودی به این نتیجه رسیدند که در کانون قرار دادن مذهب نمی‌تواند به بقای این سلطنت کمک کند؛ زیرا ساختن یک اسطوره دینی از موجودی همچون شاه، تحصیل‌کرده سوئیس، با نمادهای تقریباً ضد دینی که خود و خانواده‌اش داشتند و پیشینه و ساختار فرهنگی آنان، امکان‌پذیر نبود. البته شاه در این راستا اقداماتی کرد که مهم‌ترین آن، نقل خاطرات ماوراء‌الطبیعه‌ای از او در کتاب مأموریت برای وطنم بود که در سال 1340 در شمارگانی زیاد منتشر شد.(ص1538)
 شاید اقدام تاریخی آیت‌الله العظمی سیدمحمدحسین طباطبایی بروجردی در نفاق‌زدایی از مذاهب اسلامی که به طور تصادفی همزمان با انتشار کتاب مأموریت برای وطنم انجام شد، رویدادی بود که می‌توانست مانع به کارگیری مذهب عوام فریبانه در راستای منافع قدرت‌ها باشد.(ص1540)
 اقدامات مشترک شیخ محمود شلتوت و آیت‌الله بروجردی در سال 1370 قمری منتهی به آن شد که هفت سال بعد، کرسی فقه شیعه جعفری در الازهر و به دنبال آن دو کرسی فقه حنفی و شافعی در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران تأسیس شود.(ص1544)
 مطهری به شدت از انحطاط اندیشه‌های مربوط به فلسفه قیام سیدالشهدا(ع) و فلسفه عزاداری و برداشت‌های عوامانه از قیام، و نیز ورود شیوه‌ها و مسائل غیردینی و ناهمخوان با روح تعالیم دینی و اسلامی، اظهار گلایه و رنج می‌کرد.(ص1545)
 حسینیه ارشاد که عنوان کامل آن «مؤسسه خیریه، تعلیماتی و تحقیقات علمی و دینی حسینیه ارشاد» بود، به طور رسمی در سال 1346 به ثبت رسید.(ص1547)
 مرحوم مطهری، اولین کتاب حسینیه را در دو جلد به نام «محمد خاتم پیامبران (ص)» با کمک عده‌ای از استادان و با قبول مقاله‌های آنها تنظیم کرد و به چاپ رساند... متأسفانه به علت بعضی مسائل روانی و احساسی در بین مبلغان دینی آن روزگار، قسمتی از این کتاب [مقاله دکتر شریعتی] از بین تمام مقاله‌های موجود در آن زیر ذره‌بین انتقاد و خرده‌گیری قرار گرفت و درباره آن اعلامیه بسیار تندی علیه حسینیه ارشاد و دکتر شریعتی چاپ شد که البته لبه تیز این حملات متوجه شخص استاد مطهری بود که مسبب نشر دو جلد کتاب شناخته شده بودند.(صص1547-1548)
 شریعتی وقتی پشت میکروفن حسینیه ارشاد سخن می‌گفت، بالاترین توان ارتباط کلامی خود را به کار می‌گرفت... شریعتی، سازمان تبلیغاتی شیعه هم عصر خود را ناتوان از توجیه و تفسیر منطقی و تحلیل تاریخی بسیاری از عقاید و احکام خاص شیعه می‌دانست...(ص1548)
 در همان موقع، شریعتی، عملاً در کنار روحانیانی قرار داشت که در تلاش برای توجیه و تفسیر عقاید و احکام شیعه فعالیت‌های جدیدی را آغاز کرده بودند.(ص1549)
 یکی دیگر از نوآوری‌های حسینیه ارشاد، برگزاری تئاتر مدرن- نه تعزیه‌خوانی سنتی- بود. مسئولان حسینیه پس از تجهیز زیرزمین حسینیه ارشاد و تبدیل آن به یک سالن تئاتر، برای اولین بار روز 12 آبان 1351 توانستند در یک مرکز مذهبی، اجرای تئاتر مدرن را آغاز کنند. آنچه بر روی سن می‌رفت نمایشنامه‌ای بود اثر فخرالدین انوار و با کارگردانی محمدعلی نجفی، با نام «سربداران».(صص1550-1549)
 در اسنادی که بین تیمسار سپهبد ایادی و نصیری مبادله گردیده، روشن شده که بازداشت سخنرانان و مؤسسان حسینیه ارشاد، به فرمان شخص شاه انجام شد... حسینیه ارشاد در سال 1351 بسته شد و شریعتی خانه‌نشین و زندانی گردید.(ص1551)
 ترکیب مذهب و ملی‌گرایی نیز ترکیب سودمندی نبود؛ چرا که آمریکا تجربه کرد که یکی از دلایل موفقیت کودتای عوامل او در ایران، فروپاشی اتحاد نخست‌وزیر ملی‌گرا (مصدق) و رئیس مجلس مذهبی (آیت‌الله کاشانی) بود. بنابراین، شبیه‌سازی من این است که مشاوران ارتباطی و آمریکایی شاه می‌بایست ترکیب جدیدی را توصیه می‌کردند که عناصر آن، در حافظه تاریخی ملت، جایگاه مثبتی داشت و با حکومت شاه و مشخصه‌های آن انطباق‌پذیر بود. مناسب‌ترین ترکیب مذکور، تجمع مباهات به ملیت و شکوه و عظمت تمدن پیش از اسلام بود.(ص1551)
 در سال 1329 (1950م.) مؤسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه کلمبیا، طرحی تحقیقاتی را به سرپرستی لرنر آغاز کرد که طی آن، او و همکارانش به شش کشور از جمله ایران سفر کردند... و در سال 1958، کتاب خود را به نام «گذر از جامعه سنتی، نوگرایی خاورمیانه» منتشر کرد... سالها بعد، روحان ساماراجی، در مقاله‌ای که در 1987 منتشر کرد، مدارکی را ارایه داد حاکی از آنکه لرنر، این تحقیق را با برنامه‌ریزی و حمایت پنهان دولت آمریکا و با سرمایه‌گذاری واحد تحقیقات اجتماعی کاربردی صدای آمریکا انجام داده است. لرنر در تحقیق خود، نوگرایی و تجدد را معادل توسعه دانسته و برای ارایه یک مدل جهانی در باب شیوه دستیابی کشورهای عقب‌مانده به توسعه، یا به عبارتی دیگر، گذار از جامعه سنتی به تجدد، یک رابطه خطی را ارایه کرده و توسعه را با چهار متغیر مرتبط دانسته است: 1- افزایش میزان شهرنشینی 2- گسترش سواد 3- دسترسی مردم به وسایل ارتباط جمعی 4- افزایش میزان مشارکت سیاسی و اقتصادی مردم.(صص1555-1554)
 می‌توان فرضیه اول را چنین جمع‌بندی کرد که کارشناسان ارتباطات و تبلیغات آمریکا، برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی را از طریق یونسکو برای سال 1342 پیش‌بینی کرده بودند؛ اما در آن سالها به دلایلی برگزار نشد.(ص1556)
 بنابراین می‌توان حدس زد که خط مشی اصلی پروپاگاندایی که بخشی از آن با بودجه یونسکو یا آمریکا پیاده می‌شده، عزت‌گذاری وسیع به پیشینه شاهنشاهی 2500 ساله ایران در کشورهای جهان به ویژه غرب به عنوان مهد تجدد و مرجع 50 ساله اخیر آنها برای ایرانیان و به دنبال آن انعکاس گسترده تأیید مرجعیت مذکور در ایران بوده است... یونسکو در کنفرانس عمومی سال 1970 (1349ش.) خود، بار دیگر تصمیم خود را به همکاری وسیع جهانی در زمینه اجرای طرح بزرگداشت 2500 ساله شاهنشاهی ایران مطرح و قطعنامه جدیدی در تکمیل قطعنامه قبلی به شرح زیر صادر کرد.(ص1557)
 شاید به همین دلیل بود که ماه‌ها قبل از شروع مراسم، کمیته جشن شاهنشاهی ایران در کشورهای گوناگون تشکیل شد. قوی‌ترین آن مربوط به آمریکا بود؛ زیرا ریاست افتخاری کمیته مذکور در ایالات متحده آمریکا را بانو پاتریشیا نیکسون: همسر رئیس جمهوری ایالات متحده بر عهده داشت و «اسپیرو آگینو»: معاون رئیس‌جمهوری آمریکا، «لیندون بی‌جانسون» و «هری.س. ترومن»- دو تن از رؤسای جمهور سابق آمریکا- و بانو «داوایت.د. آیزونهاور»: همسر رئیس جمهور اسبق آمریکا، اعضای افتخاری آن بودند. اعضای کمیته در آمریکا مرکب از 33 نفر بودند که ده وزیر از جمله وزرای امور خارجه، دفاع و فرهنگ، دو سناتور، هفت فرماندار از جمله فرمانداران ایالات واشینگتن و نیویورک، پنج شهردار و 6 رئیس دانشگاه در آن عضویت داشتند. کمیته اجرایی نیز مرکب از 30 نفر از برجسته‌ترین استادان ایران‌شناس آمریکا مانند پروفسور «جرج کامرون» و پروفسور «ریچارد.ن. فرای» از دانشگاه هاروارد بودند. 56 نفر نیز اعضای کمیته عمومی را تشکیل می‌دادند که تمامی رؤسای موزه‌های برجسته آمریکا در آن عضویت داشتند. شاید در تاریخ آمریکا، چنین لشگر عظیمی از کارشناسان علوم اجتماعی و علوم انسانی، آن هم برای یک پروژه تبلیغاتی برون از آمریکا، جمع نشده بودند.(ص1558)
 صبح دوشنبه 20 مهر، مراسم اصلی در پاسارگاد آغاز شد؛ مراسمی که در آن، ده هزار نفر از جمله 600 خبرنگار داخلی و خارجی شرکت داشتند.(ص 1562)
 بعدازظهر دوشنبه، 26 مهرماه 1350، چهارصد دانشمند ایران‌‌شناس 34 کشور جهان و همسرانشان، در کاخ سعد‌آباد به حضور شاه رسیدند. پروفسور گیرشمن، از سوی بقیه، از شاه سپاسگزاری کرد... فردای آن روز، عصر دوشنبه، 26 مهرماه، اتفاقاتی افتاد که طی آن «ارتباطات» توانست یکباره بسیاری از دستاوردهای خیالی برگزار کنندگان جشن‌ها را به باد هوا بسپارد. آن بعدازظهر، روزنامه‌نگاران خارجی و داخلی میهمان جشن، در یک مصاحبه رادیو و تلویزیونی در محل کاخ سعد‌آباد شرکت کردند. در آن مصاحبه، سؤال و جواب‌هایی مطرح شد که می‌توان تصور کرد که در انتهای مصاحبه، شاه با خاطره‌ای تلخ، سالن مصاحبه را ترک کرد.(ص1568)
 آن سال، سوای اخبار جشن‌ها، خبر انفجار یک بمب در سرکنسولگری ایران در سانفرانسیسکو، یک بمب در محوطه بیرونی سفارت آمریکا در تهران و یک بمب در انجمن ایران و آمریکا در تهران منتشر شد. سال بعد نیز وقتی نیکسون رئیس‌جمهوری آمریکا به ایران سفر کرد، سومین بمب علیه منافع آمریکا در تهران منفجر شد... هنوز دو ماه از پایان جشن‌های دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی نگذشته بود که رویداد مهم حذف سلطه غیرقانونی بیگانگان بر جزایر ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ پیش آمد.(ص1570)
 افراط در مدح و ثنای مستمر شاه، در آگهی‌های بازرگانی مطبوعات به آنجا کشید که حتی وقتی مؤسسه‌ای صنعتی به موفقیتی که ناشی از زحمات کارگران و کارکنانش بود، دست می‌یافت، آن را ناشی از توجهات بندگان اعلی‌حضرت همایون شاهنشاه آریامهر می‌دانست...(ص1572)
 آن سالها، آگهی‌های فروش مشروبات الکلی، بدون پرده‌پوشی، با تصاویر پرجاذبه، همراه با شیشه ودکا در کنار جام‌های بلورین چاپ می‌شد.(ص1573)
 یک سال قبل از برگزاری جشن‌های 2500 ساله، پس از دوازده سال کار تلویزیون بخش خصوصی در تهران و آبادان، بر اساس ماده 2 قانون تأسیس سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، مصوب مجلس شورای ملی، به کار تلویزیون بخش خصوصی پایان داده شد و تلویزیون خصوصی مذکور به کانال 2 تبدیل شد... اسناد موجود حاکی از آن است که فرستنده ارتش آمریکا، شش سال پس از مصوبه مجلس، روز 4 آبان سال 1355، پس از 25 سال فعالیت به کار خود پایان داد.(ص1575)
 تلویزیون ملی ایران پس از حذف تلویزیون خصوصی و دستیابی به انحصار، به سرعت به توسعه شبکه خود اقدام کرد؛ به طوری که در سال 1351، تمامی شهرهای ایران که جمعیت یکصد هزار نفر به بالا داشتند، زیر پوشش تلویزیونی قرار گرفتند (79 درصد جمعیت شهرنشین کشور). همچنین 31 درصد از جمعیت روستایی می‌توانستند امواج حداقل یک کانال تلویزیونی را دریافت کنند.(صص1576-1575)
 سرانجام در آبان 1355، پخش رنگی تمام وقت برنامه‌ آغاز شد.(ص1576)
 بر اساس تحقیقی که در اواخر سال 1356 در مرکز تحقیقات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی از طریق اجرای یک طرح فراتحقیق بر روی گزارش‌های تحقیقاتی متعدد، از جمله گزارش‌های مرکز سنجش افکار رادیو و تلویزیون ملی ایران انجام شد، مشخص شد که در آن مدت، با پخش 4 سریال ایرانی و 34 سریال خارجی، سهم سریال‌های خارجی، 5/8 برابر سریال‌های ایرانی بوده است. میانگین شمار تماشاگران سریال‌های ایرانی، 313 نفر از 1000 نفر یا 3/31 درصد دارندگان تلویزیون در تهران، و میانگین شمار بینندگان سریال‌های خارجی، 167 نفر یا 7/16 درصد بود. به این ترتیب مشخص شد که شمار بینندگان سریال‌های ایرانی تلویزیون، بسیار بیشتر از سریال‌های خارجی بوده است.(صص1578-1577)
 سال‌های 1350 تا 1357، سالهایی بود که حکومت کوشش می‌کرد جامعه را به شدت به سوی اصالت نظام شاهنشاهی و مساوی دانستن تجدد و غرب‌گرایی با تمدن پیش ببرد.(ص1580)
 دهم اردیبهشت 1355، نخستین مسابقه انتخاب «سگ‌ سال» در هتل آریا شرایتون تهران برگزار شد.(ص1581)
 کافی‌شاپ‌ها به عنوان جایی خلوت برای نوشیدن و گپ زدن، بیشتر در محلات مرفه‌نشین شهرهای بزرگ قرار داشت؛ اما در روستاها و محلات غیر مرفه نشین شهرها، قهوه‌خانه‌ها کماکان جایی برای ارتباطات میان فردی بود... در کافی‌شاپ‌ها، موسیقی استریوفونیک ملایم، و در دیسکوها موسیقی تند پخش می‌شد؛ اما در هر دو جا، سوای موسیقی غربی، گاهی نوارهای موسیقی پاپ نوپای ایرانی نیز پخش می‌گردید. بنیان این نوع از موسیقی، به دهه 1330 می‌رسید که خواننده‌ای به نام ویگن، همزمان با نواختن گیتار، آواز نیز می‌خواند.(ص1581)
 فقط در سال 1355، بیش از 10 هزار جوان ایرانی توانست ویزای دانشجویی دریافت کند و خود را به آمریکا برساند. سال 1355، همان سالی است که جیمی کارتر به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد.(ص1582)
 سال 1355، قدرتمندترین فرستنده رادیویی موج متوسط ایران با توان 2000 کیلو وات در دشت قزوین افتتاح شد. همان سال فرستنده‌های 250 و 350 کیلوواتی موج کوتاه کمال‌آباد تهران به کار افتاد... در آن سال، مردم با بی‌میلی و به صورتی تحمیلی شاهد جشن دیگری با نام «پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی» بودند که در ابعادی کوچک‌تر، جشن‌های 2500 ساله را تداعی می‌کرد... آن سال، دهمین سالی بود که جشن هنر شیراز برگزار می‌شد؛ جشن هنری که در یکی از اجراهای سالهای قبل خود در بازار وکیل شیراز اجازه داده بود که یک گروه تئاتر آوانگارد فرانسوی، نمایشنامه‌ای بسیار بی‌پرده و سکسی را اجرا کند؛ تئاتری که حتی صفحات هنری روزنامه‌های آن روزگار نیز به آن به شدت حمله کردند.(ص1584)
 فرضیه من می‌گفت: «شرایط اجتماعی و اقتصادی جهان سوم، به گونه‌ای است که محتوای درس‌های روزنامه‌نگاری دانشگاه‌های غربی، پاسخگوی نیازهای فعالیت در این وسایل نیست و ضرورت دارد که برای آموزش این کشورها، متن‌های درسی منطبق با شرایط اجتماعی و عینیت‌های موجود در فعالیت‌های خبری آنان تدوین شود.»... به نظر می‌رسد که جایگاه آموزش روابط عمومی در ایران نیز جایگاه مناسبی نیست.(ص1587)
 تجربه و برداشت من از روابط عمومی آخرین سالهای حکومت شاه این بود: 1- بیشتر عهده‌دار یک ارتباط یکسویه بود تا دوسویه. 2-محتوای این ارتباط در وزارتخانه‌ها، پروپاگاندای شاه و وزیر، و در رده‌های پایین‌تر، پروپاگاندای شاهک‌هایی مانند مدیران عامل شرکت‌های دولتی و غیر دولتی بود. 3- عاملی برای دروازه‌بانی پیام در مقابل همان مطبوعات زیر سلطه و خنثی بود. 4- عهده‌دار تبلیغات و پروپاگاندای فرد بود تا سازمان 5- کار تشریفات، یعنی همان وظیفه سفره‌داران دوره قاجار را با تغییراتی عهده‌دار شده بود.(صص1589-1588)
 بازگردیم به جشن هنر سال 1356. جشن هنر آن سال، به موضوع «تعزیه» پرداخته بود که روزگاری در عصر صفویه، اجرای آن، اوج عبادت بود و حالا، اوج هنر... در سالهای آخرین حکومت شاه، سبک جدیدی از آگهی‌های مطبوعاتی شکل گرفت که پیام‌های آن از حوزه تبلیغ یک کالای خاص خارج می‌شد و به مباحث فرهنگی می‌پرداخت و در واقع با رویکردی خاص به فرهنگ، کالا تبلیغ می‌شد. سبکی که می‌توان آن را آگهی کالا و فرهنگ نامید.(ص1589)
 سال 1356، رسانه‌ها خبر دادند که در تظاهرات دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا، 56 نفر بازداشت شده‌اند. به دنبال سفر شاه به آن کشور، تظاهرات وسیعی از سوی دانشجویان ایرانی در مقابل کاخ سفید برگزار شد که پلیس مجبور به استفاده از گاز اشک‌آور گردید... اواخر سال 1356، جیمی‌کارتر به ایران سفر کرد و شب ژانویه را در ضیافتی که به طور مستقیم از تلویزیون پخش می‌شد، شرکت کرد.(ص1592)
 در آن دوران، حکومت، جزئیات باید و نباید‌های مطبوعات را مشخص می‌کرد. در دستورالعمل‌هایی که از سوی وزارت اطلاعات و جهانگردی خطاب به مطبوعات صادر می‌شد، به صراحت گفته می‌شد که درباره چه مسایل و رویدادهایی نباید چیزی بنویسند.(ص1593)
 در نظرسنجی که در سال 1356 پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران در 23 شهر و 52 روستای ایران انجام داد، مشخص شد که 60 درصد شهری‌ها با حجاب اسلامی موافق بودند.(ص1594)
 به دنبال تغییرات سیاسی و اجتماعی ناگهانی ایران در اواخر سال 1356 و اوایل 1357 و روزهای اوج‌گیری انقلاب اسلامی، شکل روزنامه‌نگاری این دوره متحول شد.(ص1594)
 شاید بتوان شاعرانه‌ترین توصیف از سالهای آخر حکومت شاه را در وصیت‌نامه دکتر علی شریعتی دید؛ همان وصیت‌نامه‌ای که وصی او 25 سال پس از مرگش هنوز زمانه را برای انتشار آن مناسب نمی‌بیند.(ص1595)
 بر اساس یک بررسی روی دیوار نوشته‌های دوران انقلاب اسلامی، شعارهای مربوط به دکتر علی شریعتی، در رأس شعارهای مربوط به شهدای راه انقلاب بود.(ص1598)
 مرگ مشکوک دکتر علی شریعتی در نیمه اول سال 1356 و انعکاس وسیع آن در ایران و تظاهرات جوانان در مجلس ترحیم وی در مسجد ارک تهران، از رویدادهایی بود که اولین زنگ خطر را برای رژیم شاه به صدا درآورد. طی ماه‌های بعد، تکثیر فتوکپی شده از نامه سرگشاده 64 تن از وکلای دادگستری در 20 تیر 1356، اعلامیه 53 تن از قاضیان دادگستری در شهریور 1356، نامه سرگشاده کریم سنجابی و یارانش خطاب به شاه در 22 خرداد 1356 و اعلامیه‌های علی‌اصغر حاج سیدجوادی از جمله اعلامیه او به مناسبت درگذشت دکتر علی شریعتی و اعلامیه کانون نویسندگان ایران به یاد مرحوم جلال آل‌احمد و اعلامیه مربوط به خبر شهادت سیدمصطفی خمینی- فرزند امام خمینی- از طریق زیراکس و ارتباطات شفاهی و رادیوهای خارجی، از دیگر وقایع مهم و قابل توجه ارتباطی آخرین سال حکومت شاه بود... در همان سال 1356، روزنامه لوموند، مصاحبه‌ای با امام خمینی انجام داد که انعکاس جهانی یافت.(ص1599)
 در سال 1356 در مقابل 503 فیلم خارجی که به کشور وارد شد، 50 فیلم ایرانی تهیه گردید. به این ترتیب فقط 9 درصد فیلم‌های تولیدی و وارداتی سال 1356 را فیلم فارسی تشکیل می‌داد.(ص1601)
 در آن سالها، کمیسیونی به نام کمیسیون ممیزی فیلم، در وزارت فرهنگ و هنر با حضور نمایندگان وزارتخانه مذکور، وزارت اطلاعات و جهانگردی، وزارت آموزش و پرورش و شهربانی کل کشور وجود داشت. این افراد، طبق آیین‌نامه‌ای (مصوب سوم مرداد 1344) فیلمنامه را بررسی و در صورت صلاحیت، آن را تصویب می‌کردند.(ص1602)
 دهم مرداد 1357، اعتصاب عمومی سینماها آغاز شد. این اعتصاب همگانی، همزمان با سه روز تعطیل عمومی در کشور بود. تلویزیون در مقابله با این اعتصاب، ظرف سه روز مذکور، شش فیلم سینمایی را صبح و شب به نمایش درآورد. بی‌اعتنایی مردم به این اعتصاب، برای دست‌اندرکاران سینما تعجب‌انگیز بود.(ص1603)

فصل سیزدهم: انقلاب اسلامی
 سخن دکتر ناصر کاتوزیان را بیشتر حس می‌کنم. او معتقد است که انقلاب اسلامی، محصول شعله‌ور شدن خرمن نفرت بود. کاتوزیان می‌گوید: «در انقلاب اسلامی، صفت بارز و عامل محرک همه نیروهای اجتماعی، عامل مشترکی به نام «نفرت» بود؛ نفرت از حکومت و همه مظاهر آن... (ص1605)
 موتور انقلاب می‌بایست روزی با یک استارت روشن می‌شد. تقدیر چنین بود که ماشین تبلیغاتی کور و مطیع شاه، در آستانه ماه محرم سال 1356، جرقه این استارت را با تنظیم و ارسال مقاله‌ای برای چاپ فرمایشی در روزنامه اطلاعات فراهم کند.(ص1606)
 در اولین تظاهرات انقلاب، 6 نفر شهید و 9 نفر مجروح شده بودند.(ص1607)
 برای شناخت باورهای دینی مردم در آن روزگار می‌توان به همان نظرسنجی‌ای اشاره کرد که از سوی پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران در 23 شهر و 52 روستای ایران در سال 1356 انجام شد. تحقیق مذکور نشان می‌داد که 83 درصد جامعه مورد بررسی، به طور منظم نماز می‌خواندند و کسانی که گفته بودند نماز نمی‌خوانند، حدود 8 درصد بودند. 75 درصد جامعه با حجاب موافق بودند (60 درصد شهرنشینان و 86 درصد روستاییان)، 4/16 درصد از جامعه معتقد بودند که اگر زنی به شوهرش خیانت کرد، او را باید به قتل رساند.(ص1608)
 این سؤال مطرح می‌شود که چرا شهربانی آبادان می‌خواسته ابعاد فاجعه سینما رکس، آن قدر وسیع شود... اولین سینمایی که به آتش کشیده شد، سینما «استیل» در جوادیه تهران بود که روز هفتم فروردین از سوی انقلابیون، به عنوان نمادی از فساد حکومت، به آتش کشیده شد... انجمن سینماداران کشور، 23 تیرماه 1357 اعلام کرد که در جریان انقلاب، 120 سینمای کشور طعمه حریق شده که 32 سینما در تهران و 88 سینما در شهرستان‌ها بوده است. به این ترتیب، با توجه به آمار سینماهای کشور می‌توان گفت که در طی انقلاب 6/28 درصد سینماهای کشور (6/29 درصد سینماهای تهران و 2/28 درصد سینماهای شهرستان‌ها) طعمه آتش شدند.(ص1610)
 شیوه مدیریت انقلاب اسلامی، برای اولین بار در تاریخ انقلابات جهان، از راه دور و به کمک امکانات سخت‌افزاری ارتباطی همچون تلفن، نوار کاست و زیراکس اجرا می‌شد... در آن سال، شمار تلفن‌های در دسترس مردم، 850 هزار شماره بود (هر35 نفر یک خط) که می‌توانست در انتقال سریع اخبار کوتاه و دستورالعمل‌های انقلابیون بسیار مؤثر باشد.(ص1611)
 در مورد دیوار نوشته‌ها با اطمینان می‌توان گفت که در تمام طول تاریخ این کشور هرگز در چنین سطح وسیعی و با چنین حجمی، دیوارها جایی برای پیام دادن به مردم نشده بود.(ص1612)
 از پدیده‌های ارتباطی جالب توجه دیگر آن روزها، تعامل میان ابزارهای ارتباطی کهکشان دارمانی با دو کهکشان بعدی بود؛ به این ترتیب که گاهی محتوای رادیوهای خارجی به ویژه رادیو بی‌بی‌سی وارد دیوار نوشته‌ها می‌شد؛ مانند «به گفته بی‌بی‌سی، نخست‌وزیر استعفا داد»؛ در سال 1357، شمار رادیوهای برون‌مرزی فارسی زبان که صدایشان به راحتی به ایران می‌رسید، به ده فرستنده رسیده بود و همان‌طور که پیشتر گفته شد، از میان آنها، بی‌بی‌سی پرشنونده‌ترین رادیو محسوب می‌شد.(ص1617)
 روز 21 شهریور 1357، در حالی که شانزده روز از عمر کابینه شریف‌امامی و سه روز از اجرای حکومت نظامی در دوازده شهر ایران و چهار روز از کشتار هفده شهریور می‌گذشت، مهندس رضا قطبی، مدیرعامل سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، از سمت خود استعفا داد و به دنبال آن، طی دو هفته، بسیاری از مدیران دیگر این سازمان نیز استعفا کردند و به زودی، موج اعتصاب به کارکنان رادیو و تلویزیون نیز رسید.(ص1618)
 روز سیزده آبان، فیلم‌برداران خبری تلویزیون توانستند با استفاده از فرمان لغو سانسور در تلویزیون، از جریان درگیری خونین مأموران حکومت نظامی با دانشجویان دانشگاه تهران، فیلم خبری مؤثری تهیه و پخش کنند... فردای آن روز، در حالی که فقط شش روز از اعلام بی‌طرفی کامل رادیو و تلویزیون از سوی نخست‌وزیر می‌گذشت، رادیو و تلویزیون به اشغال نظامیان درآمد و فیلم مورد بحث نیز از طرف وزیر اطلاعات توقیف شد و اعمال سانسور در رادیو و تلویزیون به شدت افزایش یافت.(صص1619-1618)
 در ایام ماه محرم سال 1357، تلویزیون نظامی به طور مستمر برنامه‌های مذهبی پخش می‌کرد.(ص1620)
 در آن روزها که رادیو و تلویزیون ملی ایران از سوی مردم تحریم شده بود، مطبوعات جایگاه والایی در سبد مصرف رسانه‌ای مردم یافته بود؛ به طوری که برای اولین بار در تاریخ مطبوعات ایران، شمارگان برخی از آنها به یک میلیون رسیده بود.(ص1621)
 گاهی نیز جزوه‌هایی دیده می‌شد که برای مردم کاملاً ناشناخته بود. یکی از آنها، «پیشگویی‌های شاه نعمت‌الله ولی» بود... مجموع اشعار موجود در آن جزوه‌ها، حاکی از پیشگویی شاه نعمت‌الله ولی (وفات 834 قمری مطابق، با 1430 میلادی، 549 سال قبل از سال 1357) در مورد سقوط نظام شاهنشاهی در عهد پهلوی و ظهور یک مُنجی بود. (ص1622)
 برای بررسی بیشتر جزوه‌های مذکور، ابتدا تصمیم گرفتم که 209 بیت را با نسخه قدیم اشعار شاه نعمت‌الله ولی مقابله کنم.(ص1623)
 فقط 29 بیت (14 درصد) از 209 بیت جزوه‌ای که با عنوان «علائم الظهور و پیشگویی از کلام شاه نعمت الله ولی قدس سره» زمستان 1357 دست به دست می‌گشت، مربوط به قصیده اصلی پیشگویی شاه نعمت‌الله ولی بوده است. تحقیقات بعدی ما نشان داد که آنچه در دوران انقلاب اسلامی چاپ شده بود، تجدید چاپ همراه با تجدید نظر در جزوه‌ای بود که قبل از سقوط مصدق و حدود سال‌های 1330 چاپ و توزیع شده بود. این اطلاعات را آقای رجبی- همان ناشر نسخه دوم- ارایه داد و گفت که این 209 بیت، محصول کار فردی به نام محمود همت است که قبل از سال 1330، در سفری به کرمان، تحت تأثیر اشعار شاه نعمت‌الله ولی آنها را سروده است.(ص1624)
 در هفته دوم مهرماه1357 و در خلال حکومت شریف امامی، برخی از روزنامه‌ها برای اعتراض به فشارهای دولت و اعمال سانسور، دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب، کمتر از ده روز ادامه داشت تا سرانجام موافقت‌نامه‌ای در بعدازظهر 22 مهرماه 1357 میان دکتر عاملی- وزیر اطلاعات- و نمایندگان مطبوعات به امضا رسید. در این موافقت‌نامه، دولت متعهد شده بود که آزادی مطبوعات را برابر قانون اساسی تضمین کند و متعهد شده بود که هیچ‌گونه دخالتی از سوی دستگاه‌ها و مقام‌های دولتی در کار مطبوعات صورت نگیرد.(ص1626)
 در آن روزها، گروه‌های متنوع سیاسی، به سادگی و با هر بودجه‌ای می‌توانستند نشریه‌ای منتشر کنند؛ ضمن آنکه این امکان وجود داشت که تمام یا قسمتی از هزینه انتشار آن از طریق فروش نشریه، یا کمک‌‌های مردمی جبران شود... نخستین روزنامه جدیدی که پس از خروج شاه منتشر شد، «چه باید کرد؟» بود که شماره یکم آن 30 دی 1357 انتشار یافت... از هنگام خروج شاه در 26 دی ماه 1357 تا تجاوز ارتش عراق به ایران (31 شهریور 1359) به طور متوسط هرپنج روز، یک روزنامه جدید منتشر شده است.(ص1631)
 در آن روزها، یکی از رسانه‌های پرطرفدار، اعلامیه‌های گروه‌ها و دسته‌ها بود که لیست 88 فقره‌ای آنها را در کتاب «انقلاب، مطبوعات و ارزش‌ها» آورده‌ام... وسیع‌ترین فعالیت نظم یافته اما خودجوش مردم در طول انقلاب، از بعدازظهر یازده بهمن آغاز شد و آن هنگامی بود که مردم تهران مطمئن شدند که امام فردا وارد کشور می‌شود.(ص1632)
 سال 1996، کتاب قطور و مصوری منتشر شد که مهم‌ترین رویدادهای تاریخ بشر را در خود جای داده بود. در هیچ یک از صفحات مربوط به قبل از سال 1979، به هیچ یک از وقایع ایران (از جمله سقوط رضاشاه، کودتای 28 مرداد و جشن‌های2500 ساله شاهنشاهی) اشاره‌ای نکرده اما در 1979، در یک صفحه‌ای که به رویدادهای سال 1979 اختصاص داده بود، از میان 9 رویداد، دو رویداد- را آن هم به صورت مصور- به ایران اختصاص داده بود. تیتر اولین رویداد چنین بود: «ایران به خمینی خوش آمد گفت».(Timeline, 1996. p.1087) (ص1633)
 ساعت 19 و 14 دقیقه بعدازظهر 21 بهمن ماه1357، سرانجام کارکنان فنی توانستند فرستنده تلویزیون را به کار اندازند.(ص1637)
 همان روزها، مجله تایم، یک بار دیگر ایران را موضوع روی جلد خود قرار داد.(ص1640)
 فردای پیروزی انقلاب، صادق قطب‌زاده از سوی امام به سرپرستی موقت سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران انتخاب شد.(ص1641)
 یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آن دسته از سینماهایی که از آتش‌سوزی‌های عمدی دوره انقلاب جان سالم به در برده بودند، به تدریج شروع به کار کردند. سینما شهر قشنگ تهران با ارائه فیلم «ساعت 25»، جزء اولین سینماهایی بود که نمایش فیلم را آغاز کرد.(ص1642)
28 اسفند، نبرد خونینی در سنندج به وقوع پیوست و در همان روزهای آغازین فروردین، درگیری‌های مسلحانه در گنبد قابوس نیز آغاز شد.(ص1643)
12 فروردین 1358، رژیم ایران با 18 میلیون رأی، جمهوری اسلامی شد. 6 روز بعد، هویدا، نخست‌وزیر شاه، تیرباران شد... غروب روز 16 فروردین 1358، حسینیه ارشاد، پس از هفت سال سکوت بازگشایی شد.(ص1644)
 در دومین ماه پیروزی انقلاب اسلامی، گروهی از سینماگران سرشناس ایرانی از جمله عباس کیارستمی، رضا علامه‌زاده، محمدرضا اصلانی، کامران شیردل، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، بهمن فرمان‌آرا و هژیر داریوش در اطلاعیه‌ای به فشار بر رسانه‌ها و سینما اعتراض کردند.(ص1645)
12 اردیبهشت، استاد مرتضی مطهری- عضو شورای انقلاب - ترور شد.(ص1645)
14 تیرماه 1358، کلیه صنایع بزرگ کشور ملی شدند. قبل از آن، بانک‌ها و شرکت‌های بیمه ملی شده بودند... روز 18 تیرماه، امام خمینی اعلام عفو عمومی کردند.(ص1645)
 سرانجام روز جمعه 5 مرداد، اولین و باشکوه‌ترین نماز جمعه به امامت آیت‌الله طالقانی برگزار شد.(ص1646)
 مرداد ماه 1358، برخی از شرکت‌کنندگان در اولین نماز جمعه تهران این فرصت را یافتند که نخستین فیلم بلند سینمایی بعد از انقلاب اسلامی ایران را در چند سینمای تهران مشاهده کننند. این فیلم که «فریاد مجاهد» نام داشت، به کارگردانی مهدی معدنیان به روی پرده آمده بود... آبان 1358، همزمان با اوج‌گیری دیدگاه‌های ضد آمریکایی در کشور، انجمن سینماداران ایران، تصمیم خود را مبنی بر تحریم نمایش فیلم‌های آمریکایی اعلام کرد... بعدها مشخص شد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فیلم‌های تولیدی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق سابق، در رتبه اول فیلم‌های وارداتی قرار داشته است.(ص1648)
 در تمامی سال 1358، بساط روزنامه‌فروش‌ها، جایگاه یکی از متکثرترین انواع مطبوعات بود؛ ضمن آنکه بساط کتابفروشی‌های کنار خیابان نیز انواع کتابهای قدیم ممنوع و کتابها و جزوه‌های تازه چاپ را به مشتاقان گوناگون خود عرضه می‌کرد... یکی از کارکردهای کتابهای خریداری شده از دستفروش‌ها، تأمین خوراک بحث‌های سیاسی خریدار کتاب بود؛ بحث‌هایی که گاهی بر کلید واژه‌ای استوار بود که مفهوم آن برای همه یکسان نبود. اصولاً در همان ماه‌های آغاز انقلاب، واژه‌های جدیدی وارد ارتباطات میان فردی مردم شده بود که تا قبل از آن سابقه نداشت؛ واژه‌هایی چون استثمار، صهیونیسم، کمونیسم، ایدئولوژی، مستضعف، ارتجاع، امپریالیسم، دموکراسی، طاغوتی، مفسد فی‌الارض، اختناق، ارتجاع و... (ص1649)
 شاید برخی از معتادان به الکل نیز جزو اولین گروه مهاجران از کشور بودند. بحث مهاجرت، خاص آنان نبود. عده‌ای از سرمایه‌داران که ثروت خود و خانواده خویش را پیشتر از کشور خارج کرده بودند، به زودی به اندوخته‌های خارج از کشور خود پناه بردند... عده‌ای از مهاجران، دانشگاهیان و نویسندگان بودند که بعدها انتشار مطبوعات فارسی آن سوی ایران را بنیان گذاردند و حتی برخی از آنان، بحث دیرینه تغییر خط فارسی را پیش‌کشیدند؛ بحثی که از اواخر حکومت شاه، مجدداً آغاز شده بود.(ص1651)
 در انتهای سال 1358، بیشترین تأثیر پیروزی انقلاب بر رسانه‌ها، در تلویزیون دیده می‌شد... یکی از تغییرات مهم محتوایی تلویزیون، حذف کامل پخش هر نوع آگهی بازرگانی از این رسانه بود؛ تغییری که تا 10 سال ادامه داشت.(ص1652)
 مدیریت تلویزیون پس از انقلاب با این مشکل مواجه بود که می‌بایست غذا برای آنتنی فراهم می‌کرد که برخی گیرنده‌های امواج آن، عمری 20 ساله داشتند... تنها راه‌حل ممکن و بدون دردسر و ساده، استفاده بیشتر از کلام به جای تصویر بود. به عبارت دیگر، تنها راه حل برای بقای تلویزیون، انتقال سهمی از برنامه‌هایی که می‌توانست رادیویی باشد، به تلویزیون بود.(ص1653)
 وضعیت مذکور منتهی به کاهش سهم برنامه‌های سرگرم‌کننده تلویزیون شد. این کاهش، اولین تأثیر خود را بر سینما گذارد. تعداد سینماروها افزایش یافت و سردرگمی در اداره آن نیز آغاز شد.(ص1654)
 سرانجام 17 فروردین 1359، از سوی دادستان کل انقلاب، دستورالعملی به شرح ذیل صادر شد: «دادستانی کل انقلاب جمهوری اسلامی ایران، در صدد رفع فساد و فحشا در کلیه سطوح است و اماکن فرهنگی قابل استفاده عموم باید در اختیار ارگان قابل اعتمادی باشد تا جنبه پیشرفت دین مبین اسلام تقویت گردد و در ضمن، منافع حاصل از این اماکن، در اختیار بهبود فرهنگ با شرایط زیستن مستضعفین قرار گیرد. در اجرای این منظور، به بنیاد مستضعفین اجازه داده می‌شود که به تشخیص آن بنیاد، با رعایت کامل موازین شرعیه، نسبت به در اختیار قرار گرفتن سینماهای کشور اقدام لازم را به عمل آورد.(صص1656-1655)
 در همان موقع، شورایی به نام شورای مشترک هنرمندان تشکیل شده بود و نماینده دفتر رهبر انقلاب نیز در آن شرکت داشت.(ص1656)
 با پیروزی انقلاب اسلامی، مطبوعات ایران توانستند برای اولین بار در تاریخ حیات خود، آزادی را آن‌گونه تجربه کنند که به جای فحاشی و تبدیل شدن به مطبوعات زرد، به اندیشه‌ورزی بپردازند. البته در این میان بودند نشریات نوپایی که اندیشه‌ورزی را به گونه‌ای آماتور و ناشیانه انجام می‌دادند.(ص1659)
 هنوز مدتی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که برخی از مطبوعات نوپا، انتقاد سنگین از هیئت حاکمه جدید را آغاز کردند... در کنار روزنامه‌های تازه متولد که می‌دانستند برای چه آمده‌اند و می‌خواهند چه بکنند، وضعیت سه روزنامه پرشمارگان قبل از انقلاب: آیندگان، کیهان و اطلاعات که مدیران هر سه کشور را ترک کرده بودند، به گونه‌ای دیگر و مملو از سردرگمی بود.(ص1660)
 اما من در زمان تعطیلی دانشگاه‌ها تا سال 1361 کار در روابط عمومی را ادامه دادم؛ ولی به تدریج مطمئن شدم که شکل‌گیری روابط عمومی در دوران شاه، به عنوان ریشه روابط عمومی در ایران، آن قدر بی‌برنامه و غیر علمی بوده که نمی‌توان بر ویرانه‌های آن، یک بنای علمی ساخت؛ به ویژه آنکه این دشواری، در آن شرایط تب‌زده و آشفته رسانه‌ای، بسیار بیشتر بود.(ص1665)
 در کنار جست‌وجو برای طراحی مدلی برای روابط عمومی‌ها ادارات مذکور، به زودی وسیله‌ای برای انتقال پیام‌های ارشادی به کارکنان شدند. بر همین اساس، واحدهای روابط عمومی، به نام جدید «روابط عمومی و ارشاد» دست یافتند که یکی از وظایف اصلی آنان، کمک به برپایی نماز جماعت بود. علاوه بر آن، این واحدها، برنامه‌ریزی، سازماندهی و اجرای بعضی از رخدادهای ملی و مذهبی را نیز به عهده گرفتند.(ص1666)
 در سال 1358، قانونی برای مطبوعات وضع شد که برای اولین بار جلوی اعمال فشار مقام‌های دولتی بر مطبوعات را می‌گرفت. آن سال، کابینه مهندس مهدی بازرگان، لایحه‌ای را پیشنهاد کرد که خمیرمایه چهارمین قانون مطبوعات شد و به تصویب شورای انقلاب رسید. این قانون هفت سال عمر کرد.(ص1666)
12 آبان، دولت ایران به ادعاهای ارضی عراق نسبت به خاک ایران به شدت اعتراض کرد. فردای آن روز، سفارت آمریکا به اشغال دانشجویان درآمد؛ رویدادی که انعکاس جهانی آن به مراتب بیش از انعکاس داخلی بود. این همان رویداد است که کتاب «The World Timeline» آن را یکی از وقایع مهم سال 1979 جهان ثبت کرد و نوشت: «ایرانیان ستیزه‌گر (militant) سفارت آمریکا را متصرف شدند.»(صص1168-1667)
 یک ماه بعد، دومین قانون اساسی ایران به تصویب رسید (اصلاحات قانون مذکور در تیرماه 1368 تصویب شد). ویژگی‌های این قانون، در رابطه با آزادی بیان و مطبوعات به شرح ذیل بود: 1- این قانون برای آزادی اهمیتی بسیار بیشتر از قانون اساسی قبلی قائل شده بود... 2- برای مطبوعات، وظیفه بالا بردن سطح آگاهی‌های عمومی در همه زمینه‌ها در نظر گرفته شده...(بند 2 اصل 3) 3- مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیش‌بینی شده بود (بند 7 اصل3). 4- با استنباط از اصل هشتم، وظیفه انتقاد از سوی مطبوعات، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به دولت تعریف شده بود. 5- برای اولین بار، همه افراد جامعه در برابر قوانین یکسان شناخته شده بودند. 6- سوای لزوم حضور هیأت منصفه در موارد رسیدگی به جرایم مطبوعاتی، بر علنی بودن این محاکم تأکید شده بود.(ص1669)
 سطح مقالات، نه تنها در مطبوعات نوپای بعد از انقلاب، بلکه در مطبوعات سابقه‌دار نیز بسیار بالا بود و از قبل انقلاب کاملاً متمایز بود. یک بررسی نشان می‌دهد که سال1356، 2/4 درصد کل سطح زیر چاپ کیهان را مقاله تشکیل می‌داده است. این نسبت در سال 1358 بیش از دو برابر شد (2/9 درصد). مهم‌ترین تفاوت اما این بود که 75 درصد سطح زیر چاپ مقالات سال 1356 کیهان، مقالات ترجمه شده مطبوعات خارجی بود؛ در حالی که این نسبت در سال 1358 فقط به 3 درصد تبدیل شد. در عوض، سهم مقالات ایرانی از 25 به 97 رسید.(ص1670)
 در نیمه نخست دهه اول انقلاب، یکی از وسایل جدیدی که برای گذران اوقات فراغت وارد ایران شد، دستگاه‌های ویدیو بود. البته همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، موج گرایش به ویدیو در کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس به راه افتاده بود؛ به گونه‌ای که بعدها این منطقه، پرمصرف‌ترین منطقه جهان در مصرف محصولات ویدیویی شناخته شد.(ص1675)
 در سال 1359، تحقیقی بر روی دارندگان ویدیو در تهران انجام دادم که طی آن مشخص شد که مهم‌ترین دلایل دارندگان ویدیو برای خرید آن، به ترتیب، کمبود برنامه‌های سرگرم‌کننده در تلویزیون، نبود امکانات تفریحی دیگر به جای ویدیو و نبود فیلم‌های خوب در سینماها است.(ص1676)
 ابعاد فعالیت رسانه‌ها در آن جنگ هشت ساله را می‌توان این‌گونه تشخیص داد که تقریباً هر 10 روز، یک خبرنگار ایرانی جان خود را از دست داد؛ ضمن آنکه در آن جنگ، سوای کشته‌شدگان، 54 خبرنگار نیز معلول و زمین‌گیر شدند... واقعیت این بود که در تمام سالهای جنگ بیش از 80 درصد اخبار رسانه‌های جهان، کماکان از خبرگزاریهای بزرگی چون آسوشیتدپرس، یونایتدپرس و رویتر تأمین می‌شد.(ص1678)
 انقلاب که پیروز شد، در اوج هیجان‌ها و گاه تصمیمات عجولانه از سوی مقام‌های تصمیم‌گیرنده در حوزه آموزش عالی، دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی منحل شد.(ص1681)
 تلاش‌های دکتر معتمدنژاد پس از بازگشت به ایران، به تدریج به بار نشست. اولین موفقیت در سال 1367 به دست آمد که گروه علوم اجتماعی با گرایش ارتباطات، به گروه علوم ارتباطات اجتماعی با دو گرایش «روزنامه‌نگاری» و «روابط عمومی» تبدیل شد...(ص1686)
 دو سال پس از پایان جنگ و در یازدهمین سال انحلال دانشکده علوم ارتباطات، دکتر معتمدنژاد توانست دوره فوق‌لیسانس علوم ارتباطات را در همان دانشکده علوم اجتماعی علامه به راه اندازد...(ص1692)
 سال 1369... رویدادهای مهم دیگری نیز در حوزه علوم ارتباطات در ایران روی داد: نخستین سمینار مطبوعات ایران برگزار شد... مجله رسانه با مشاوره دکتر کاظم معتمدنژاد، دکتر نعیم بدیعی، دکتر علی اسدی، مهدی فرقانی و من شروع به انتشار کرد و در پی آن، مرکز تحیقات رسانه‌ها و مرکز آموزش رسانه‌ها تأسیس شد... شش سال بعد و کمی زودتر از تأسیس دکترای فرهنگ و ارتباطات، دکتر کاظم معتمدنژاد توانست به یکی دیگر از نتایج زحمات خود دست یابد و دوره دکترای علوم ارتباطات را در دانشگاه علامه تأسیس کند.(ص1693)
 تلاش بسیار کردم که محقق باشم. من در نگارش این کتاب، از همان شیوه‌ای استفاده کرده‌ام که در مباحث مربوط به «روش تحقیقی کیفی در تحقیقات تاریخی» درس روش‌های تحقیق پیشرفته، طی چند سال گذشته در دانشگاه تدریس کرده‌ام.(ص1698)
 من برای انجام تحقیق حاضر، حداکثر استفاده را از نرم‌افزار خود ساخته تحقیقاتی ام.آر.پی (Mohsenian Rad Progaram) به عمل آورده‌ام. برای انجام این کار، طی هفت سالی که درگیر نگارش این کتاب بوده‌ام، حجم انبوهی از اطلاعات جمع‌آوری شده را به کمک دستیارانم که با علاقه بسیار مرا یاری می‌رساندند، به تدریج کدگذاری کردم و در سلول‌های تک هسته‌ای عددی، و کلید واژه‌ها را در سلول‌های حرفی نرم‌افزار مورد بحث جای دادم و به کمک انواع پشت نمره کلید واژه‌ها و کدها توانستم اطلاعات پراکنده را منسجم کنم.(ص1698)
 وقتی امروزمان به تاریخ تبدیل شود، به مورخان و محققان بسیاری احتیاج داریم که بیایند و به نگارش تاریخ حال ما بپردازند. می‌خواهم دو نکته را به آن مورخان یادآوری کنم: نخست آنکه هنوز بررسی دقیقی درباره سرقت‌ها و آسیب‌هایی که در خلال انقلاب و سال‌های اولیه جنگ به محتوای آرشیوها و کتابخانه‌ها وارد شده، انجام نشده و گزارشی رسمی منتشر نشده است.(ص1699)
 نکته دوم این که در همین جا از آن مورخان گرامی دعوت می‌کنم که جست‌وجوگر نزدیک به چهار هزار صفحه گزارش سنگین تحقیقی باشند که من، طی 25 سال گذشته، درباره رسانه‌ها و پدیده‌های ارتباطی دوران پس از انقلاب اسلامی انجام داده‌ام که به صورت زیراکس تکثیر و جلد شده است و با اطمینان می‌توانم بگویم که دست‌کم یک نسخه از هر یک از مجلدات این مجموعه باید در یکی از کتابخانه‌های سازمان‌های سفارش دهنده این تحقیقات موجود باشد.(ص1700)

فصل چهاردهم: دهکده جهانی و بازار پیام
 فکر دهکده جهانی در 1964 شکل گرفت. مک‌لوهان طی 15 سال بعد و تا پایان حیاتش، به دهکده جهانی اشاره می‌کرد و حتی گاهی همان زمان را آغاز زندگی در دهکده جهانی می‌نامید...(ص1702)
 پنج سال قبل از مرگش، نگاهی دوباره به قرون و اعصار گذشته کرد. این فرصت هنگامی فراهم شد که یکی از دوستان دانشگاهی‌اش در دانشگاه تورنتو به نام هارولد ای. اینیس (‌Harold A. Innis) از او درخواست کرد که مقدمه‌ای بر کتاب «امپراتوری‌ها و ارتباطات» بنویسد... به نظر من، مطالعه کتاب اینیس و دیباچه مک‌لوهان، تا حدودی به ما نشان خواهد داد که چرا مک‌لوهان از کهکشانی که نامش را «دارمانی» گذاشتم، غافل شده است.(ص1703)
 می‌توان گفت که علت غفلت مک‌لوهان از وجود یک کهکشان ارتباطی در میان دو کهکشان شفاهی و گوتنبرگ، وسعت اطلاعات او و همکارانش درباره کلیات تاریخ ایران و کمبود اطلاعات او درباره جزئیاتی است که من به آن پرداختم. یکی از آن جزئیات، همان برج‌های انتقال پیام از طریق آتش است که اینیس، بی‌اطلاع از وجود آنها، به اسب اشاره کرده است. مک لوهان بر کتاب اینیس دیباچه‌ای نوشته است. او در دیباچه خود، 12 بار از یونان، 3 بار روم، 3 بار شرق و یک بار از بابل یاد کرده؛ اما هیچ نامی از ایران نبرده است. این نیز دلیل دیگری از علت‌های مفقود بودن آن کهکشان میانه در ذهن اوست.(ص1706)
 مک‌لوهان، 6 سال بعد از نگارش این دیباچه، روز 31 دسامبر 1980 از این جهان رفت.(ص1707)
 شکل‌گیری دهکده جهانی، آن‌گونه که مک‌لوهان تجسم می‌کرد، با ایجاد اولین وب سرویس (Web Server) در 1990، تأسیس شبکه تلویزیون جهانی سی.‌ان.ان در 1991 و سپس ایجاد وب سایت یاهو (Yahoo) در 1993 آغاز شد ضمن آنکه قبل از آن تاریخ، نخستین تجربه‌های پوشش "DBS" یا ماهواره‌های پخش مستقیم برنامه‌های تلویزیون (Direct BroadcastSatellite) به وقوع پیوسته بود. اندیشمندان ارتباطات، از اوایل دهه 1990 شاید چون اصطلاح دهکده جهانی (Global Village) ناظر بر انجام عملی نبود، از فعل جهانی شدن (to globalize) استفاده کرده و ابزار آن را نیز «فن‌آوری اطلاعاتی- ارتباطی،Information-Communycation Tecnology = ICT » نامیدند.(ص1709)
 به زودی اما یک حقیقت تلخ خود را نشان داد و آن شکل‌گیری نابرابری جدیدی در جهان بود که آن را فاصله دیجیتالی یا شکاف رقومی ( digital divide ) نامیدند. این نابرابری نه تنها در دسترسی به ICT وجود داشت، در سهم نابرابر کشورها در آن بانک‌های اطلاعاتی نیز دیده می‌شد.(ص1709)
 مسئله دیگر، وجود زبان‌‌های در اقلیت در کشورهای در حال توسعه است.(ص1710)
 مک‌لوهان به هنگام ارایه پیشگویی‌های خود هرگز نگفت که دهکده جهانی خوب یا بد است. او فقط گفت که جهان آن‌قدر کوچک خواهد شد که ابعاد یک دهکده جهانی را خواهد یافت.(ص1711)
 در واقع مک‌لوهان به طور پراکنده از امیدها و نومید‌ی‌ها درباره دهکده جهانی سخن می‌گفت. هم به تجمع زباله‌های اطلاعاتی اشاره می‌کرد و هم احتمال افزایش دموکراسی را خاطرنشان می‌کرد.(ص1712)
 در نگاهی کوتاه به بخش مثبت طیف می‌توان برای نمونه به نظریات کلیفورد گیرتز (C. Geerts ) اشاره کرد که بسیار خوش‌بینانه، سرانجام این عصر را هم‌پوشی فرهنگی می‌داند.(ص1712)
 در کنار چنین خوش‌بینی‌هایی، افرادی نیز وجود دارند که نگاه آنها به زندگی در دهکده جهانی، نگاهی مثبت نیست؛ مانند پیر لازولی، نویسنده لیبراسیون که معتقد است در ICT فقط منافع نظام سرمایه‌داری، سودپرستی، توسعه تبلیغات بازرگانی و افزایش مصرف نهفته است.(ص1713)
 اصطلاح «امپریالیسم فرهنگی» پیشینه‌ای دیرینه دارد. و حتی می‌توان آن را درگزارش 1980 «چند صدا، یک جهان (Mac Brride,1985 )» یونسکو نیز دید. طی سال‌های بعد نیز هرگاه بحث امپریالیسم فرهنگی مطرح می‌گردید، موضوع سلطه تولیدات رسانه‌ای آمریکا، به ویژه سینمای هالیوود، به میان کشیده می‌شد... اکنون نیز گفته می‌شود که 70 درصد فیلم‌های نمایش داده شده در سینماهای اروپای غربی و 90 درصد بازار سینمای اکثر کشورهای دیگر جهان را فیلم‌های آمریکایی تشکیل می‌دهد و تشکیل تراست‌های رسانه‌ای سبب شده که امپریالیسم فرهنگی، قدرتمندتر از گذشته عمل کند... برخی از محققان- به ویژه در کشورهای فرانسوی‌زبان- شرایط پیش‌رو را آمریکایی شدن یا حتی بی‌ملیت شدن دانسته‌اند.(ص1715)
 بحث تأثیر رسانه‌ها در شکل‌گیری تصورات ذهنی مشترک، از اواسط دهه 1980 و از هنگام حضور تلویزیون ماهواره‌ای (DBS) در منازل آغاز شد که باعث گردید افراد بدون دروازه‌بانی و مداخله دولت‌ها بیشتر از گذشته درک کنند که چیزهایی فراتر از فرهنگ محلی (local culture) آنها نیز وجود دارد؛ بدون اینکه با آن فرهنگ هیچ گونه ملاقات چهره به چهره‌ای داشته باشند.(ص1716)
 در سه تحقیق مورد بحث که طی سال‌های 1373، 1378 و 1383 درباره مجموع گفته‌های دولت مردان ایران درباره مطبوعات و روزنامه‌نگاران- از طریق تحلیل محتوای کیفی 25 سال دوره روزنامه اطلاعات- انجام شده... گزارش این سه تحقیق در حدود 500 صفحه شد که قسمتی از نتایج آن چنین است: از مجموع گفته‌های دولت‌مردان ایران در 25 سال، 3977 گفته استخراج شد که 61 درصد آنها گفته‌هایی بود که حکومت مردان از آن طریق به مطبوعات می‌گفته‌اند که باید چگونه باشند و چگونه نباشند (تعیین تئوری هنجاری برای رسانه)، 3/19 درصد حاوی نارضایتی آنان از مطبوعات و فقط 7/19 درصد گفته‌ها حاوی رضایت آنان از برخی مطبوعات یا تمامی مطبوعات بوده است.(ص1720)
 در طی 25 سال، سهم سخنان حاوی موافقت مشروط دولت‌مردان ایران با آزادی مطبوعات، به مراتب بیش از موافقت بدون قید و شرط یا مخالفت آنان بوده است... در 25 سال گذشته، سهم سخنان موافق مشروط با چاپ انتقاد در مطبوعات، بیش از سایر درجات بوده است.(ص1720)
 اگر 2424 گفته حاوی باید و نبایدهای 25 سال را با تئوری‌های هنجاری رسانه‌ای انطباق دهیم، خواهیم دید که مطلوب‌ترین تئوری هنجاری حکومت مردان ایران در این 25 سال که در برگیرنده حدود 31 درصد گفته‌هاست، تئوری هنجاری مسئولیت اجتماعی است.(ص1721)
 پس از آن، تئوری رسانه‌های آزاد با سهمی معادل 28درصد قرار دارد که به موجب آن انتشار عقاید و باورهای گوناگون با برچسب درست و نادرست و همچنین افشاگری و انتقاد را البته بدون توهین و فحاشی مجاز دانسته و حراست از اعتبار و مالکیت فردی را ضروری و حکومت قانون را صحیح برشمرده است. این تئوری، ضد هر نوع سانسور و ضد هر نوع محدودیت برای انتشار است. 23 درصد گفته‌ها مربوط به تئوری جدیدی مشابه تئوری شماره چهار دنیس مک‌کوایل که بود که من آن را تئوری مسلکی نامیده‌ام. به موجب این تئوری، وظیفه اصلی رسانه‌ها، مسلکی کردن جامعه، آموزش و اطلاع‌رسانی همراه با انگیزاندن مردم و بسیج‌گری است.(ص1721)
 اگر بخواهم زمان ورود ایران به دهکده جهانی یا دستیابی به حس حضور فن‌آوری‌های نوین اطلاعاتی ارتباطی (ICT) را تعیین کنم، باید به سال‌های 1371 و 1372 (1992 و 1993) اشاره کنم: سال 1371، چند دانشگاه ایران، از جمله دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه گیلان، از طریق مرکز تحقیقات فیزیک نظری که سومین سال تأسیس خود را می‌گذراند، از طریق پروتکل UUCP به اینترنت وصل شدند. همان سال، مرکز مذکور به شبکهBITNET پیوست. به این ترتیب، ایران دومین کشوری بود که در خاورمیانه به اینترنت وصل شد.(ص1722)
 سال 1373، به دنبال اتصال به اینترنت، موسسه ندا رایانه از طریق ماهواره کانادایی «Cadvision» به عنوان اولین ISP یا شرکت ارایه دهنده خدمات اینترنتی در ایران، کار خود را آغاز کرد.(ص1723)
 در کنار این اقدامات پراکنده، در آستانه دهه 1380، با پیگیری طرحی به نام «توسعه و کاربرد فناوری اطلاعات» که به اختصار (تکفا) نامیده شد، برنامه‌های میان مدت و درازمدت ورود به دهکده جهانی پیگیری و با چشم‌اندازی بیست ساله به طور رسمی آغاز شد. راهبردهای کلیدی این برنامه، تهیه زیرساخت‌ها، از جمله شبکه دسترسی، منابع، تسهیلات و قوانین و مقررات بود.(ص1723)
 اگرچه اولین کاربران اینترنت، بیش از هر کس دیگر حضور در دهکده جهانی را در ایران حس کردند، این حضور وقتی عمومی شد که همزمان با آنها، اولین گروه از طبقات مرفه شهرها پای برنامه‌های تلویزیونی پخش مستقیم ماهواره‌ای نشستند... رؤیت آنتن‌های بشقابی بر فراز بام‌های منازل در ایران، از اواخر سال 1372 آغاز شد.(ص1724)
 در اوایل سال 1373، اولین عکس‌العمل به ظاهر رسمی دولت از سوی وزیر کشور ابراز شد... در همین مقطع، اکثر رهبران مذهبی و آیات عظام در مورد بدآموزی برنامه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای هشدار دادند و آن را طرد و نهی کردند و به زودی در صحبت برخی از مصلحان اجتماعی، مقوله ماهواره، مصداق بارز «تهاجم فرهنگی» مطرح شد.(ص1727)
 روز 27 شهریور 1373، مجلس شورای اسلامی شاید برای رهایی از سرگردانی‌ها، بحث درباره طرح ممنوعیت استفاده از آنتن‌های ماهواره‌ای را آغاز کرد. روزهای بررسی این لایحه، یکی از بحث برانگیز‌ترین جلسات مجلس بود و سرانجام طرح مذکور با اکثریت قریب به اتفاق چهار پنجم آراء به تصویب نمایندگان رسید... بودجه صدا و سیما در سال 1372 که 56/222 میلیارد ریال بود، در سال 1375 سه برابر شد. همین درآمد سبب شد که پس از بیست سال وجود فقط دو کانال تلویزیونی در ایران، سومین شبکه به منظور پر کردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان کشور در روز چهار آذر 1372 گشایش یابد...(ص1728)
 در سال 1375، بینندگان تلویزیون در تهران، امکان گزینش برنامه از میان 5 کانال تلویزیونی داخلی را به دست آوردند... از 25 آذر 1376، تلویزیون ایران، رو به ماهواره آورد و پخش رسمی برنامه‌های شبکه جهانی خود شامل شبکه جام‌جم برای فارسی زبانان خارج از کشور و شبکه سحر برای غیر فارسی زبانان را آغاز کرد... با گشایش تلویزیون سراسری آموزشی در سال 1381 و سپس شبکه خبر به تقلید از سی.ان.ان، آنچه که از نظر توسعه کمی فرستنده‌های تلویزیونی برای مقابله با تهاجم فرهنگی مورد نظر دست‌اندرکاران بود، اجرا شد...(ص1729)
 تحول در رادیو، از آذر 1372 با گشایش شبکه رادیویی پیام آغاز شد... پس از رادیو قرآن و رادیو پیام، فرستنده جدید بعدی، شبکه استانی تهران بود که در سال 1372 با پوشش استان تهران شروع به کار کرد و سه سال بعد این فرستنده نیز بیست و چهار ساعته شد. در اسفند 1375، شبکه رادیویی دیگری به نام رادیو جوان افتتاح شد... تأسیس رادیو سراسری «شبکه معارف» در شهر قم در سال 1376، اقدامی بی‌نظیر در تاریخ رادیو و همچنین تاریخ تشیع در ایران بود؛ زیرا مباحث حوزوی که طی چند قرن در خلوت مدارس علمیه و با محرمیتی خاص دنبال می‌شد، وارد یک رسانه مورد استفاده «عوام» قرار گرفت... در سال 1377 شبکه رادیویی فرهنگ، ویژه علاقه‌مندان مباحث فرهنگی و فکری، تأسیس گردید... در سال 1378، شبکه رادیویی ورزش به وجود آمد که محور اصلی برنامه‌های آن را ورزش تشکیل می‌داد.(ص1730)
 گزارش‌ها در پایان سال 1381، حاکی از این بود که 55/96 درصد مناطق مسکونی سرزمین ایران زیر پوشش امواج تلویزیونی شبکه یکم قرار گرفته است. این پوشش در کانال دو به 84/93 درصد، کانال سه 51/87 درصد، کانال چهار 37/71 درصد و شبکه خبر به 18/60 درصد رسید.(ص1731)
 آنچه مسلم بود، اینکه اصطلاح «تهاجم فرهنگی» به کار برده شده از سوی سیاستمداران و مصلحان اجتماعی ایرانی، مصری و حتی فرانسوی، منفی‌ترین جهت‌گیری پدیده دهکده جهانی بود. این اصطلاح اکثر از سوی جوامعی شنیده می‌شد که در گذشته، سلطه خارجی، آسیب‌های جدی بر ثروت‌های مادی و معنوی آنها وارد کرده بود و از نظر نظام ارزشی نیز با غرب تفاوت داشتند.(ص1732)
 من نیز باور دارم که در «دهکده جهانی» شرایطی فراهم شده که توانمندان فن‌آوری‌های ارتباطی، در مواردی توانسته‌اند به اجرای عملیات ارتباطی بسیار گسترده‌ای در سطح جهان علیه یک رویداد، یک مسلک و حتی یک فرهنگ، بیش از عصر حضور امپریالیست‌های فرهنگی، موفق شوند؛ عملیاتی که می‌توان به درستی آن را «تهاجم فرهنگی» نامید. از مصادیق بارز چنین عملیاتی، انتشار کتاب 416 صفحه‌ای «بدون دخترم هرگز» (Without my Daughter Not) (تصویر شماره 6/14) در تیراژهای میلیونی و زبان‌های گوناگون از سال 1988 و متعاقباً تولید فیلم سینمایی 115 دقیقه‌ای آن در سال 1991 از سوی هالیوود علیه باورها و فرهنگ ایران است.(ص1733)
 ارزیابی من درباره آن کتاب و فیلمش این است که مجموعه مذکور، از موفق‌ترین و مؤثرترین پروژه‌های پروپاگاندا در طول تاریخ بوده است.(ص1734)
 غربی‌ها از این فیلم به عنوان یک پروژه ناب تهاجم فرهنگی در موارد خاص نیز استفاده کرده‌اند. نمونه آن، جریان جام جهانی فوتبال سال 1998 پاریس است. در همان شبی که ایران، ایالات متحده آمریکا را دو بر یک شکست داد، تلویزیون پاریس، بدون برنامه قبلی اما برای چندمین بار مبادرت به نمایش فیلم سینمایی «بدون دخترم هرگز» کرد.(ص1736)
 هنگام تماشای چهارمین نوبت فیلم «بدون دخترم هرگز»، یکباره احساس کردم یک تک فریم مجزا از 24 فریم، از جلوی چشم من گذشت. فیلم را متوقف کردیم. کوشش بسیاری به عمل آمد تا توانستیم آن تک فریم را پیدا و روی صفحه، ثابت نگه داریم... بتی در حالی که دست مهتاب را در دست گرفته، در تاریکی شب، با اضطراب و ضمناً نفرت، از پله‌های حیاط پایین می‌آید. موزیکی وَهم‌انگیز بر متن صحنه جاری است. در همین لحظه است که تک فریمِ تصویر امام در ذهن مخاطب می‌نشیند. ادامه کنجکاوی من و تلاش‌های فردای آن روز، تک‌فریم‌های آن صحنه را تا سه عدد شمارش کرد.(ص1769)
 وجود چند تک‌فریم مورد بحث در فیلم «بدون دخترم هرگز» ثابت می‌کند که نشانگاه اصلی حمله فیلم، به ترتیب حوزه‌های سیاسی، دینی و در انتها، فرهنگی بوده؛ اما قالب عوامانه فیلم، درگیری یک زن و شوهر دو فرهنگه بوده است... نمایش فیلم «بدون دخترم هرگز» پس از موفقیت بی‌نظیر کتاب بتی محمودی به طور همزمان از آغاز سال 1991، در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی آغاز شد... استقبال سوئدی‌ها از کتاب «بدون دخترم هرگز» در همان اولین روزهای انتشار به زبان سوئدی، چنان بود که به زودی پرفروش‌ترین کتاب آن کشور شناخته شد.(ص1770)
 همان سال که کتاب و فیلم «بدون دخترم هرگز» اروپا را تسخیر کرده بود، یک خبرنگار آلمانی ایرانی‌الاصل به نام زیبا شکیب تصمیم می‌گیرد به ایران مسافرت و صحت و سقم نوشته‌های بتی محمودی را کشف کند... خبرنگار در انتهای گزارش خود نتیجه می‌گیرد که قصد محمودی از بازگشت به ایران، کمک به انقلاب [امام] خمینی بوده؛ انقلابی که هدف آن پشت کردن به حالت لیبرالی غربی و بازگشت به بنیادگرایی تند اسلامی بوده است؛ مسلکی که در آن، زنان نه تنها باید چادر به سر کنند، بلکه با فرهنگ غربی نیز مخالفت کنند.(ص1772)
 همان سال اعزام تیم مجله اشپیگل به تهران، مجله مذکور، یک برنامه مستمر تلویزیونی به نام «اشپیگل تی وی» ( Spigel J Tv ) در شبکه تلویزیونی «زات 1» آلمان داشت. آنها در حالی که اکثر سینماهای آلمان، نمایش فیلم بدون دخترم هرگز را پشت سر گذارده بودند، برنامه 22 جولای 1991 خود را که ساعت 23 پخش می‌شد، به موضوع بتی محمودی اختصاص دادند. عنوان برنامه، «زندگی با همسرم هرگز» بود. این برنامه توانست با ترکیب صحنه‌هایی از فیلم «بدون دخترم هرگز»، با قسمت‌هایی از مصاحبه با دکتر محمودی در تهران و گوشه‌هایی از مراسم اهدای دکترای افتخاری به بتی محمودی در دانشگاه ایالت میشیگان و با استفاده از مصاحبه با بتی محمودی در هنگام حضور برای افتتاح فیلم در آلمان و توضیحات گوینده، برنامه پرجذبه‌ای با ظاهر تلاش برای حقیقت‌یابی را به بینندگان خود عرضه کند.(ص1775)
 سه هفته بعد از برنامه تلویزیونی اشپیگل در آلمان، نمایش فیلم بدون دخترم هرگز در سینماهای پاریس آغاز شد.(ص1778)
 دو ماه بعد از نمایش فیلم در فرانسه، ایتالیا و سایر کشورهای اروپایی، نمایش فیلم به قاره آفریقا رسید.(ص1779)
 واقعیت این است که در دهکده جهانی، ضعیف‌‌ها بسیار آسیب‌پذیرند؛ اما این آسیب‌پذیری دلیلی بر آن نمی‌شود که هر پدیده ناشی از تحولات فرایندی و پروسه‌ای جهانی شدن را تهاجم فرهنگی بنامند. در اوایل، هنگامی که بحث «تهاجم فرهنگی» مطرح می‌شد، در ذهن خود با این مسأله مواجه شدم که آیا «رقابت» مورد نظر من که در صفحات قبل به آن اشاره کردم، با آنچه که در «تهاجم» دنبال می‌شود، یکی است. آیا ماهیت «دفاع» و «رقابت» یکی است؟ آنچه مسلم است، ما می‌بایست به دفاع در برابر حملات کوبنده کتاب و فیلم بدون دخترم هرگز برمی‌خاستیم؛ اما در دهکده جهانی، آنچه به صورت پروسه و نه به صورت پروژه در حال وقوع است، نیازمند رقابت است، نه دفاع.(صص1780-1779)
 به نظر می‌رسد که میان تهاجم فرهنگی و تهاجم نظامی، سه مشابهت ظاهری وجود داشته باشد: مشابهت یکم، فاصله ارسال است... در واقع در عصر حاضر، هر دو (جنگ افزارها و رسانه‌ها) توانسته‌اند بر فاصله غلبه کنند... دومین مشابهت، مربوط به شیوه‌های عبور از موانع است. اکنون ICT خصلت عبور از تمامی مرزها و دیوارهای آهنی را به دست آورده است... سومین شباهت، بسیار کم رنگ است و آن موضوع تفاوت میان «اشغال» با «حاکمیت» در هر دو نوع تهاجم است... استمرار آنچه که تهاجم فرهنگی می‌نامیم، ممکن است با همان خصلت عدم حاکمیت، منتهی به اشغال فرهنگی شود؛ پدیده‌ای که در برخی از جوامع نوپای آسیا مانند سنگاپور در مدت 50 سال روی داد.(صص1781-1780)
 پنج تفاوت اساسی میان تهاجم نظامی و پدیده‌ای که آن را تهاجم فرهنگی می‌گویند، وجود دارد که اهمیت و نقش آنها به مراتب بیش از مشابهت‌هاست: 1- تفاوت در شمار عناصر... 2- تفاوت در نقش‌ها... 3- تفاوت در مدت پویایی تهاجم... 4- تفاوت در نقش‌های موازنه قدرت... رسانه‌های ایران، مانند اکثر رسانه‌های کشورهای در حال توسعه، به شدت وابسته به خبرگزاری‌های بین‌المللی، به ویژه چهار خبرگزاری قدرتمند بین‌المللی وابسته هستند. چهار خبرگزاری بزرگ جهان (آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، رویتر و فرانس‌پرس) روزانه با مخابره 35 میلیون کلمه خبر، 90 درصد خبرهای خارجی جهان را تأمین می‌کنند... 5- درجه توانایی به کارگیری گلوله‌ها.(صص1787-1781)
 آنچه مسلم است، اینکه تهاجم فرهنگی، پدیده‌ای خیالی نیست؛ بلکه واقعیتی است که کشورهای گوناگون، هر چند گاه یک بار آن را- چه در نقش مهاجم و چه در نقش مورد هجمه قرار گرفته- تجربه کرده‌اند... اما علی‌رغم این تجربه‌ها، هنوز در مورد آینده دهکده جهانی سه سؤال فرضیه‌گونه پیش روی ماست: 1- آیا آینده دهکده جهانی به تحولات منتهی به تعامل- به مفهوم تبادل فرهنگی- منجر خواهد شد؟ 2- یا پروسه و فرایندی همچون هر نابرابری ناشی از جبر و اختیار دیگری در جریان است که در طول تاریخ، ملت‌ها با مشابه آن مواجه بوده‌اند و به دلیل دسترسی‌های متفاوت به سخت‌افزار و نرم‌افزار، از دستاوردهای نابرابر برخوردار شده‌اند؟ 3- یا این آینده سرانجام منتهی به روابط از قبل طراحی شده یکسویه‌ای خواهد شد که به صورت یک پروژه همه‌گیر و گسترده- و نه پروسه- جنگ نابرابری را به وجود خواهد آورد که کلید واژه آن همان «تهاجم فرهنگی» است؟(صص1789-1788)
 من طرفدار فرضیه دوم هستم. یعنی معتقدم که پروسه و فرایندی همچون هر نابرابری ناشی از جبر و اختیار دیگری در جریان است که در طول تاریخ، ملت‌ها با مشابه آن مواجه بوده‌اند و به دلیل دسترسی‌های متفاوت به سخت‌افزار و نرم‌افزار، از دستاوردهای نابرابر برخوردارشده‌اند. بشر این دوران را مکرر تجربه کرده است.(ص1789)
 دهکده جهانی، خود یک وضعیت در حال گذر است و در چند دهه آینده، وضعیت دیگری حاکم خواهد شد که من آن را «بازار پیام» نامیده‌ام. اساس شکل‌گیری نظریه بازار پیام این است که در دهکده جهانی، بازاری به وجود خواهد آمد، با ساخت و کارکردی مشابه بازارهای سنتی ایران که در آن، به جای مخاطبان انبوه (mass) دوران رسانه‌‌ها، سه نقش جدید به وجود خواهد آمد که ارتباط‌گران متعدد، ارتباط‌گیران متعدد و جست‌وجوگران متعدد، ایفاگر آن خواهند بود؛ ضمن آنکه جابه‌جایی نقش‌ها در بازار مذکور غیرممکن نیست...
1- در بازار جهانی پیام، نوع ارتباط، افقی خواهد بود؛ نه عمودی... می‌توان تصور کرد که در بازار پیام، ارتباط‌گران، بازیگران اصلی هستند؛ نه دولت‌ها... در بازار پیام، دولت‌های ارتباط‌گری که ارتباطاتشان از نوع عمودی است، به ارتباط‌گران دولتی اما با ارتباط از نوع افقی تبدیل شوند.
2- به دلیل نقش جانبی «راه میان‌بر» بازار سنتی، در معماری آن، در عمومی که بتوان آن را بست، پیش‌بینی نمی‌شد...
3- در بازارهای سنتی، همچون هر دادوستدی، هنگامی که فروشنده کالایی را می‌فروخت، مالکیت آن را از دست می‌‌داد و مالکیت به خریدار منتقل می‌شد؛ در حالی که در بازار پیام، وقتی پیام به دیگری داده می‌شود، دهنده کماکان مالک پیام خواهد ماند...
4- در بازارهای سنتی مشرق زمین، پدیده‌ای وجود داشته که می‌توان آن را تک‌فروشی (mono selling ) نامید... در بازار پیام نیز تک فروش پیام بسیار خواهد بود. زیرا همه می‌توانند هم ارتباط‌گیر و هم ارتباط‌گر باشند...
5- در بازار پیام، چون مخاطبان یا ارتباط‌گیران، به بزرگ‌ترین تکثر رسانه‌ای (media pluralism) طول تاریخ دست خواهند یافت، نه تنها فاقد خصلت توده (mass ) خواهند بود، بلکه از هر نوع یکپارچگی دیگر نیز دور می‌شوند و با حفظ فردیت، هر لحظه دارای مجموعه‌ای از خصلت‌های مشترک با برخی اقلیت‌ها یا اکثریت‌های متفاوتی خواهند بود که او نیز از میان هزاران گزینه، خود را در معرض فرستنده‌ای مشابه قرار داده است.
6- ...در بازار پیام نیز برشمار موتورهای جست‌وجوگر در اینترنت، درآینده افزوده خواهد شد و این جست‌وجوها، سوای نوشته، صدا و تصویر ثابت و متحرک را نیز در برخواهد گرفت. این موتورها کمک خواهند کرد که فرد، کاملاً جست‌وجوگر و گزینشگر باشد؛ نه مصرف‌کننده منفعل...
7- ...در بازار پیام نیز نبود دیوارهای ارتباطی سبب خواهد شد که نوآوری، همراه با اقتباس و تقلید در سبک و محتوای پیام، انحصار را از بین ببرد...
8- ...در بازار جهانی پیام نیز محدودیت صفحه مونیتورها، نابرابری امکانات تبلیغاتی عرضه کنندگان پیام را کاهش خواهد داد...
9- در بازار پیام مانند بازارهای سنتی، تبلیغ برای کالا و خدمات از سوی رسانه‌ها و نه درباره رسانه‌ها، بسیار متنوع‌تر و گسترده‌تر خواهد شد...
10- در بازار جهانی پیام نیز ارتباط‌گران، ارتباط گیران و جست‌وجوگران، بی‌توجه به دولت‌ها، به مراتب بیش از گذشته خواهند توانست درباره مسایل روزمره خود به ارتباط با یکدیگر بپردازند و حتی از این طریق برای درد دل کردن با آدم‌های بیگانه و حتی تخلیه فشارهای روحی خود استفاده کنند.
11- ...در بازار پیام نیز درجه امنیت در سپهر پیام، به یک استاندارد فراملی و همگانی خواهد رسید.
12- ...در بازار جهانی پیام نیز فرصت شناخت تمدن‌ها بدون دروازه‌بانی پروپاگاندیست‌ها بیشتر فراهم خواهد شد.
13- در بازار جهانی پیام، امکان خنثی‌سازی اثرات تهاجم فرهنگی- یعنی آنچه که به صورت یک «پروژه» اجرا می‌شود؛ مانند پروژه سال 1991 هالیوود در تولید فیلم «بدون دخترم هرگز»- بیشتر خواهد شد... در واقع، در بازار پیام، «عصر دروغ‌های بزرگ» به سر خواهد آمد. علاوه بر این، در بازار پیام، فرهنگ‌ها همان قدر که تفاوت‌های میان خود را خواهند شناخت، از مشابهت‌ها نیز آگاه خواهند شد...
14- ...در بازار جهانی پیام نیز مصلحان اجتماعی خواهند توانست موضوع تهاجم فرهنگی را- هنگامی که برای پروسه به کار می‌رود و نه پروژه- به اصطلاح دیگری تبدیل کنند که از راسته عطاران بازارهای سنتی مشرق زمین ملهم شده باشد؛ زیرا به نظر می‌رسد که در حوزه فرهنگ- به ویژه در مقوله ارزش‌ها- نیز بتوان با مواردی مشابه موضوع تداخل مورد نظر عطاران مواجه شد.(صفحات 1790 الی 1802)
 مراقبت از آثار سوء «تداخل فرهنگی» صرفاً از طریق افزایش خرد جمعی ممکن است؛ چیزی که حکومت‌ها در طول تاریخ، آگاهانه یا ناآگاهانه حاضر نشده‌اند که هزینه آن را بپردازند.(ص1808)          ادامه دارد ...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات