تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۸:۱۹  ، 
کد خبر : ۱۴۳۶۳۰

فلسفه جهاد (بخش اول)


 ام. منیرالزمان ـ استاد دانشگاه بین‌المللی اسلامی مالزی
ترجمه: فیروزه درشتی
جهاد (جنگ مقدس اسلامی) یک مفهوم اصیل سیاست خارجی در اسلام است. بعد از حوادث 11 سپتامبر تعداد قابل‌توجهی از محققان غرب برای فریب افکار عمومی جهاد را براحتی با تروریسم معادل می‌دانستند.
در تحقیقات اسلامی اخیر نیز از کاربرد این مفهوم خودداری می‌شود یا به طور گسترده‌ای غیر سیاسی شده است. برداشت غربی از این مفهوم آن را ضرورتاً شر و بد می‌داند. این مقاله اثبات می‌کند که جهاد تنها جنگ نیست، بلکه می‌توان آن رااز یک دیدگاه انسانی جهانشمول درک و فهم کرد و اصول فلسفی اخلاقی آن می‌تواند در یک رفاه اجتماعی و انسانی بزرگ‌تر به کار رود.
 معنی و مفهوم جهاد
1. جهاد تلفظ یک کلمه اسم عربی است که از «جهدو» یا «جهد» گرفته شده که معنی تحت‌الفظی آن جد و جهد، کوشیدن و تلاش کردن است؛ خود را شدیداً، مصرانه، با رنج و زحمت، با اشتیاق و پشتکار به کار گماشتن و در خدمت قرار دادن. این اصطلاح در قرآن و سنت (سنت پیامبر در اسلام) هم در ارتباط با برخی مسائل، از جمله تلاش بسیار برای اینکه کسی خود را وقف خدا کند، پرستش به اشکال درونی و بیرونی و مشارکت در اشاعه و ترویج دین و محاربه به کار رفته است.
2. به دلیل اینکه مفهوم جهاد به طور واضح و مشخص در اسلام اهمیت دارد، در سیستم اجتماعی ـ قانونی اسلام موقعیت منحصربه‌فردی دارد. (Donner) جهاد محور اصلی و هسته مرکزی پیام جهانی تک تک مسلمانان و جامعه اسلامی (امت) است. بنابراین از یک طرف از دیدگاه معنوی افراد تفسیر می‌شود و از طرف دیگر از دیدگاه زیست سیاسی جامعه شرح داده می‌شود. تفسیر معنوی جهاد با عبارت جهاد اکبر (بزرگ) بیان می‌شود، زیرا این روند دائمی یک انسان مسلمان است که باید همیشه مشغول مبارزه با طبیعت شرور نفس خود باشد. تفسیر سیاسی جهاد عبارت از جهاد اصغر است که همان جنگ و ستیز نظامی مسلمانان علیه دیگران به دلایل مختلف است. از این جهت این نوع جهاد، جهاد اصغر نامیده می‌شود که جنگ و ستیز موقت است، تحت شرایط خاص پدید می‌آید و با پیروزی و مذاکره خاتمه می‌یابد. به علاوه جهاد اصغر حرکتی است که تنها با اجازه و اختیار حکمران و قدرت دولتی انجام می‌شود و عوامل غیر حکومتی در آن نقش ندارند. به هر حال، صرف نظر از اینکه جهاد اکبر است یا اصغر، همیشه با پیغام و مأموریت جهانی مسلمانان و نیز جامعه سیاسی آنها مرتبط بوده است. در زیر مثال‌هایی از برخی متون دینی و مذهبی آورده شده که در آنها به ماهیت جهانی جهاد اشاره شده است:
الف: و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستى) باقى نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد. (بقره 193)
ب: چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده‏اند، پیکار نمى‏کنید؟! همان افراد (ستمدیده‏اى) که مى‏گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما! (نساء75)
ج: شما بهترین امتى بودید که به سود انسان‌ها آفریده شده‏اند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آئین درخشانى) ایمان آورند، براى آنها بهتر است! (ولى تنها) عده کمى از آنها با ایمانند و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار) (آل عمران 110)
د. هر جامعه‌ای سیاحت عبادی خود را دارد و سیاحت عبادی جامعه من جهاد در راه خداست (سنت پیامبر).
ه. جهاد یک تکلیف ابدی است و تا روز قیامت ادامه خواهد داشت (سنت پیامبر).
و. رأس همه امور اسلام، پایه اصلی و محوری آن نماز و نقطه اوج آن جهاد است (سنت پیامبر).
3. به هر حال، از آنجایی که جنبه معنوی جهاد شخصی است، جنبه سیاسی آن در روزهای نخست اسلام محوری‌تر و اساسی‌تر بود. جهاد ضمانت اجرای دین را فراهم می‌آورد و راهنمایی برای بسط و توسعه اسلام است؛ اصول جنگ و صلح و دیپلماسی و مذاکره را مقرر می‌دارد. طی قرن‌های اولیه تمدن اسلامی جهاد تنها راهنمای اصول نظری سیاست خارجی در اسلام بود.
 جهاد: از یک ارتش قانونی تا یک ابزار سیاست خارجی جهانی
4. با وجود اینکه قرآن منبع نهایی جهاد است، جزئیات اصولی آن و نحوه اجرای آن را با جزئیات توضیح نمی‌دهد. مطابق طبقه‌بندی خدوری توسعه جامع و فراگیر دکترین کامل جهاد که حدود صد سال پس از نزول قرآن آغاز شده بود، طی قرن‌های 8 و 9 رخ داد. این زمانی بود که مکتب‌های فکری اسلامی شکل گرفتند و توسعه یافتند (مکتب فکری حنفی 699 تا 768؛ مالکی 781 تا 796؛ شافعی 768 تا 820 و مکتب فکری حنبلی 780 تا 855) و طرح کلی قابل فهمی از جهاد همراه با جزئیات آن ارائه دادند. از آنجایی که این مکاتب فکری اصولاً به لحاظ ماهیت‌شان قانونی بودند، دکترین جهاد در دستان آنها قانونی باقی ماند.
5. در فلسفه اسلامی هدف غایی و نهایی اسلام برپایی حاکمیت کلمه الله و حذف هر گونه چالش با آن است. مکتب‌های فکری کلاسیک جهاد را به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به این مقصود در نظر گرفتند به طوری که حقوقدانان اولیه جهاد را به دو نوع قانونی دسته‌بندی می‌کردند: وظیفه فردی (فرد العین) و وظیفه جمعی (فرد الکفایه). وظیفه فردی جهاد از این دیدگاه نشأت گرفته است که در جنگ هر شهروندی صرف‌نظر از جنس، سن یا متأهل و مجرد بودن باید به نیروی نظامی ملحق شود. این نوع از جهاد که می‌توان آن را جنگ تمام عیار نامید، در شرایطی به وجود می‌آید که کشور مورد حمله بیگانه قرار گیرد. وظیفه جمعی جهاد از آنجایی نشأت می‌گیرد که وظایف روزمره و عادی ارتش به وسیله متخصصان نیروهای نظامی از طرف شهروندان صورت می‌گیرد. هر دو نوع جهاد تحت اجازه و قدرت حکومت انجام می‌گیرد.
6. می‌توان ملاحظاتی را درباره اصول کلاسیک جهاد مطرح کرد. نخست اینکه جهاد در قوانین اصلی کلاسیک خود چیزی بیشتر از اعلان جنگ و شروع یک جنگ است و بیشتر یک علم نظامی است که حاوی تاکتیک‌های نظامی با جزئیات آن است، از جمله استفاده و ممنوعیت‌های استفاده از جنگ‌افزار و تسلیحات جنگی، مکانیسم‌های دفاعی و لجستیک قبل از جنگ، قوانین درگیری در جنگ، حقوق شهروندان و نیروهای ارتشی، حقوق اسیران جنگی، مذاکرات قبل و بعد از جنگ و معاهدات آتش‌بس و صلح.
7. دوم اینکه اصول کلاسیک جهاد جهان را به دو قطب دارالاسلام (قلمرو اسلام) و دارالحرب (قلمرو جنگ) دسته‌بندی می‌کند. دارالاسلام مناطقی است که تحت کنترل حکومت اسلامی است و دارالحرب مناطق نقطه مقابل آن است که جنگ در آن جریان دارد. چنین دسته‌بندی دو قطبی‌ای از جهان مطمئناً هم متأثر از فهم دینی مأموریت جهانی جامعه مسلمان خواهد بود و هم تحت تأثیر الگوهای تعاملات بین‌المللی زمان خود قرار خواهد گرفت. مسلمانان می‌دانند که مأموریت جهانی آنها تبلیغ و اشاعه اسلام برای همه ملت‌هاست و آنها می‌توانند با ملت‌هایی که می‌خواهند مانع انجام این رسالت مهم شوند، وارد جنگ شوند. با وجود این، جنگ اختراع و ابتکار اسلام برای نیل به این منظور نبود، بلکه وسیله‌ای بود که در آن زمان توسط ملت‌های مختلف به دلایل متعدد به کار می‌رفت. به علاوه، جنگ در نشر و گسترش اسلام به طور یکجانبه و یک طرفه اعلام نمی‌شد، بلکه به عنوان پاسخی در جواب اعلان جنگ یا مقاومت فعال از سوی ملت‌هایی بود که در قلمرو جنگ قرار داشتند. بنابراین کشورهای مسلمان کشورهای غیر مسلمان را تهدیدهای بالقوه‌ای برای اسلام می‌دانستند که باعث می‌شد آنها را بلاد جنگ در نظر بگیرند.
8. سوم اینکه در اصول اساسی کلاسیک جهاد اغلب سایر اصطلاحات نظامی از قبیل حرب و قتال (جنگ و کشتار) به کار رفته است. قرآن بیشتر وقتی از اصطلاح جهاد استفاده می‌کند که به تلاش‌های جامع و فراگیر غیرنظامی برای حمایت و تقویت کلام خدا برای تضمین ایجاد عدالت اجتماعی و ایستادگی و مقاومت در برابر بی‌عدالتی و شر اشاره می‌کند. قرآن فقط در موارد اندکی جهاد را به عنوان جنگ و کشتار در اشاره به جنگ و مبارزه فعال مسلمانان علیه غیر مسلمانان به کار می‌برد. اما قرآن وقتی به فعالیت‌های نظامی که توسط غیرمسلمانان انجام می‌شود اشاره می‌کند، هرگز واژه جهاد را به کار نمی‌برد. در چنین مواردی از حرب و قتال استفاده می‌کند. این تفاوت در به کار بردن این واژه‌ها از آن جهت است که مسلمانان جنگ بر پا می‌دارند برای هدف غیرمادی و عالی بنیان گذاری عدالت اجتماعی و حاکمیت قانون خداوند، در حالی که غیرمسلمانان جنگ بر پا می‌کنند که با قوانین الهی بستیزند.
9. به هر حال حقوق‌دانان اسلامی به طور روزافزونی ترجیح می‌دهند به جای جهاد از واژه قتال استفاده کنند. برای مثال الامه (شفیعی) و المبسوط (سرخسی) دو تا از قدیمی‌ترین متون اسلامی بیشتر اوقات واژه جهاد را به کار می‌برند در حالی که به قتال اشاره دارند. این مسئله را می‌توان از سه دیدگاه توضیح داد. نخست اینکه طی دوران اولیه بسط و گسترش اسلام، این دین نوپا با تهدیدات امنیتی پایدار و مدام قدرت‌های بزرگ مانند امپراتوری بیزانس مواجه بود که باعث افزایش جنگ و ستیز شد و درگیری‌های نظامی را عادی و روزمره کرد. اصول اساسی اشتغال نظامی در ارتباطات درون قدرتی روش‌مند در آن زمان با بسط و توسعه، مقاومت، کشورگشایی و استیلا و تحت انقیاد درآوردن مشخص می‌شد. بنابراین جهاد اسلامی در آن زمان بیشتر نظامی و جنگ‌گرایانه شد. دوم اینکه امپراتوری بیزانس نه تنها اسلام را به عنوان یک تهدید سیاسی در حال گسترش می‌دید، بلکه آن را به عنوان یک فرقه گمراه و الحادی معرفی می‌کرد که دشمن مسیحیت است و مبارزه با آن مسئولیت و وظیفه دینی مسیحیان است. این مسئله یک ذهنیت ستیزه‌جو و جنگی در جهان اسلام را پرورش داد و سرانجام اینکه سرزمین های اسلامی همچنین با تهدیدات امنیتی داخلی‌ای از طرف گروه‌های مسلمان متمرد مواجه بودند که واکنش نظامی علیه آنها ضروری به نظر می‌رسید. بنابراین تحت چنین شرایطی قتال که رنگ و انگ جنگ و پیکار داشت جایگزین جهاد که رنگ و بوی اخلاقی ـ ایدئولوژیکی و اهداف بلند انسانی داشت، شد.
10. یک جنبه مهم مفهوم اسلامی جهاد این است که جهاد تدافعی است یا تهاجمی. بسیاری استدلال کرده‌اند که جهاد ذاتاً و در اصل تهاجمی است و یک سیاست مهاجم است که در طول تاریخ منجر به جنگ‌های متعددی شده است و هنوز هم در کشورهای اسلامی گروه‌ها و جنبش‌های تروریستی را پرورش می‌دهد. النعیم ادعا می‌کند که نظریه کلاسیک جهاد «در یک محیط و فضای بشدت خشن و جابرانه» گسترش یافت که استفاده از زور در ارتباطات بین اجتماعی یک نرم و هنجار غیر قابل منازعه و محقق بود. جهاد به لحاظ ادراکی و عقلی کاملاً متناقض بود و در عمل برای قوانین شریعت در ارتباطات بین اجتماعی (بین‌المللی) غیر ممکن بود که بر اساس اصول همزیستی مسالمت‌آمیز بنا شود. (166)
11. این در حالی است که دسته دیگر محققان بر این عقیده استوارند که جهاد ذاتاً و در اصل تدافعی است. برای مثال ابوسلیمان استدلال می‌کند که جهاد نظریه اساسی تفکر مکتب حنفی است. نظریه و گستره جهاد از طرف محققان هندی از جمله سید احمد برلاوی، شاه اسماعیل، شاه عبدالحی و سید احمد خان و نیز محققان مصری مانند شیخ محمود شلتوت، محمد عبده و رشید رضا خلاصه و توصیف شده است. نه تنها همه آنها جهاد را به یک سیاست تدافعی تنزل داده‌اند، بلکه برخی از آنها گام را از این هم فراتر گذاشته‌اند تا جایی که «بشدت تکلیف جهاد را محدود کرده‌اند... آن را به دفاع در مقابل ظلم و ستم دینی که پایه‌های اسلام را خراب می‌کند محدود کرده‌اند... و به این ترتیب آن را از سایر اشکال ظلم و ستم سیاسی استثنا کردند. بنابراین آنها میان حوزه‌های دینی و سیاسی تفکیک قائل شدند...»               ادامه دارد...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات