تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۵  ، 
کد خبر : ۱۴۴۵۶۱

امنیت نرم در جمهوری اسلامی ایران (بخش اول)


هادی رحمانی‌ساعد
امنیت نرم و اهمیت پرداختن به آن
«امنیت» (decurity) در لغت حالت فراغت از هرگونه تهدید یا حمله و یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله را گویند. این مفهوم در اصطلاح سیاسی و حقوقی به صورت «امنیت فردی»، «امنیت اجتماعی»، «امنیت ملی» و «امنیت بین المللی» به کار برده می شود. (آشوری، 1385:38)
یکی از مسائل اساسی که مکاتب، نظریات و رویکردهای امنیتی معمولابه آن اشاره می کنند، مفهوم پردازی (conceptu alization) امنیت است. برخی در بیان مفهوم امنیت به بیان تعریف های ساده بسنده می کنند و برخی دیگر با بررسی عمیق تر تلاش کرده اند تا به چارچوب یا قالبی برای بیان مفهوم امنیت دست یابند. به طور مثال، بوزان (Barry Buzan) حداقل سیزده تعریف مختلف از امنیت را در ابتدای کتاب خود با نام «مردم؛ دولت ها و هراس»، آورده است که هر یک از آن ها به دنبال ارائه درکی از امنیت هستند. یکی از اختلاف های مهم در مفهوم امنیت، میزان وسعت مفهوم امنیت از جهت بخش ها و ابعاد آن است. (گروه مطالعاتی امنیت،1387:49) برای دست یابی به مفهوم امنیت نرم باید به پردازش آن در ابعاد نرم افزارانه امنیت پرداخت.
از دیدگاه علوم سیاسی و روابط بین الملل، تهدید و امنیت به وسیله یکدیگر تعریف می شوند. امنیت در واقع، نبود تهدید است و با وجود تهدید، امنیت مخدوش بوده و کاهش می یابد. (جمعی از نویسندگان، 1387: 42) در واقع امنیت باید در برابر مقوله و امری محافظت گردد که از آن با عنوان تهدید یاد می شود. (همان، 41) بنابراین برای دستیابی به شناخت مناسبی از مفهوم امنیت باید با مفهوم «تهدید» (Threat) آشنا شد.
تهدید در لغت به معنای ترساندن و بیم دادن است. (عمید: 1382:645) امنیت ملی در شرایط و فضایی تحقق می یابد که یک ملت در آن شرایط می تواند ارزش های حیاتی خود را حفظ کرده و اهداف ملی خود در ابعاد داخلی، منطقه ای و بین المللی را تحقق بخشد. تمامیت ارضی، اندیشه و الگوهای رفتاری یک نظام سیاسی در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و همچنین حاکمیت و ساختار سیاسی در یک کشور، در ردیف مهم ترین ارزش های حیاتی یک ملت قرار دارد. بنابراین در تعریف اولیه، تهدید؛ عنصر، عامل یا وضعیت هایی است که اهداف و ارزش های حیاتی مذکور را به خطر اندازد (جمعی از نویسندگان، 1387:42)
تلاش جوامع سیاسی در طول قرن بیستم ]و بعد از آن[، مبنی برگسترش وسیع و همه جانبه امنیت بوده است. امنیت در کار، امنیت اجتماعی، امنیت در رفت و آمد افراد و در این اواخر، امنیت غذایی، پزشکی و حتی امنیت زیست محیطی از مواردی است که طی قرن گذشته اهمیت آن در اهداف اصلی سیاسی از درجات مختلفی برخوردار بوده است. (داوید، 1384:1-2) در واقع می توان گفت مفهوم امنیت نرم (soft security) نتیجه گسترش مفهوم امنیت است. امنیت نرم مفهوم تقریبا جدیدی است که در تقابل با مفاهیمی چون تهدید نرم، قدرت نرم و مانند آن مطرح است. امنیت نرم را با این دیدگاه (امنیت= نبود تهدید) می توان این گونه تعریف کرد: «حالتی که در آن حکومت ها با اتکاء به قدرت خود (مخصوصاً جنبه های نرم افزارانه آن) به مقابله با تهدیدات نرم دشمن می پردازند، به نحوی که احساس وجود امنیت و آرامش برای انجام کارها، در لایه های مختلف مردم و حکمرانان احساس شود.» باید توجه داشت که مفهوم امنیت کاملاً نسبی است و برخی از اوقات یک وضعیت کاملاً آرام برای یک فرد ممکن است برای فرد دیگر همراه با احساس ناامنی باشد.
امروزه تهدیدها به سمت تهدیدهای نرم سوق پیدا کرده است. تهدیدهای نرم به دلیل کم هزینه تر بودن، تاثیر بر عوامل نرم افزارانه حوزه اقتدار ملی، استفاده نکردن از روش های خشونت آمیز و... بیش از پیش مورد نظر دشمنان انقلاب اسلامی است. تعیین بودجه های هنگفت توسط نهادهای رسمی آمریکا نمود بارز این رویکرد است. آنچه امروز برای جامعه ما به خصوص جامعه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران باید مورد نظر قرار گیرد؛ استفاده از منابع و مولفه های قدرت نرم به منظور ایجاد امنیت نرم است. این امر تحقق نمی یابد مگر این که ما ابتدا به شناسایی مولفه های تثبیت کننده و تامین کننده امنیت نرم بپردازیم و سپس با نگرش به آن ها سعی در ایجاد امنیت نرم نماییم.
مولفه‌های تهدیدکننده امنیت نرم (تهدیدهای نرم‌افزارانه)
برای دست یابی به مولفه های تهدیدکننده امنیت نرم ابتدا به تقسیم بندی های تهدید پرداخته، سپس ذیل این تقسیم بندی ها، به تشریح مسئله مورد نظر می پردازیم.
تهدید دارای دو بعد سخت افزارانه و نرم افزارانه است. در تهدید نرم افزارانه اگرچه ابعاد سخت افزارانه تهدید نفی نمی گردد، اما این اصل مورد توجه قرار می گیرد که انحصار تهدید در ابعاد سخت افزارانه آن صحیح نیست. به عبارت دیگر تهدید دارای ابعاد ذهنی و روان شناختی نیز می باشد. از منظر جامعه شناسی، تلقی از تهدید کلاً تغییر یافته و شاهد طرح ایده ای جدید هستیم که در آن «ذهنیت» اصالت یافته و «جوهره تهدید» را شکل می دهد. ذهنیت در این رویکرد «اصالت» دارد و فراتر از یک «بعد» برای تهدید، ایفای نقش می نماید. (افتخاری، 1385: 99-97)
در مکاتب و رهیافت های مختلف امنیت ملی، تهدیدات را از ابعاد و زوایای مختلف مورد بحث قرار می دهند. در یک تقسیم بندی کلی، تهدیدات امنیت ملی را به لحاظ ماهیت، ابعاد، هدف، موضوع، ابزار و منبع تولید تهدید به دو دسته تهدیدات سخت و نرم تقسیم می کنند.
در تهدید نرم، از ابزار فرهنگی و با هدف تاثیرگذاری بر ذهن ها و باورها استفاده می شود. تهدید نرم را می توان مجموعه ای از اقدامات دانست که موجب تغییر و دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری موردقبول یک نظام سیاسی می شود. در تهدید نرم عامل تهدید، بدون منازعه فیزیکی و استفاده از نیروی نظامی و لشکرکشی و به راه انداختن جنگ، تلاش می کند تا خواست و اراده خود را به طرف مقابل تحمیل و آن را به رفتار مطلوب مورد نظر خود وادارد. تهدید نرم با اتکاء به قدرت نرم انجام می شود. (جمعی از نویسندگان، 1387: 43 و 44)
تهدید علیه امنیت ملی را می توان به تهدیدهای خارجی و داخلی تقسیم کرد اما بلافاصله باید یادآور شد که گاهی کشیدن مرز بین تهدیدهای خارجی و تهدیدهای داخلی و تعیین این که کدام تهدید دقیقاً داخلی است یا خارجی، کار دشواری است؛ زیرا غالباً این دو تهدید با یکدیگر پیوند دارند. گاهی تهدید داخلی مورد بهره برداری خارجی قرار می گیرد و از حالت صرفاً داخلی بیرون می آید (همچون وابستگی اقتصادی). (روشندل، 1387: 140)
مفهوم تهدید داخلی با آسیب بسیار نزدیک است. آسیب (مانند تهدید) می تواند در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیستی، امنیتی و... شکل گیرد. (هزار جریبی و بلندیان، 1385: 40)
از تلفیق دو تقسیم بندی یادشده به دو تقسیم بندی جدید دررابطه با تهدیدهای امنیتی در بعد نرم افزارانه آن می رسیم: تهدیدهای نرم داخلی و تهدیدهای نرم خارجی.
الف) تهدیدهای نرم داخلی
تهدیدهای داخلی همواره در سخنان امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بیشتر از تهدیدهای خارجی موردتاکید قرار گرفته شده است. بنیانگذار جمهوری اسلامی تهدیدهای داخلی را همیشه بزرگتر از تهدیدهای خارجی تلقی می کردند: «آسیب از داخل خود آدم است، داخل خو د ملت و کشور بر ما وارد می شود و بر شما. از خارج هیچ ترسی نداشته باشید، از داخل خودمان بترسید». (صحیفه نور، ج12:95)
«... ا زخارج نترسید تا داخل آسیبی نبیند، از خارج نباید ترسید، از داخل بترسید... آن ها می دانند که از چه راه باید یک کشوری را به تباهی کشانند. آن ها می دانند که باید از راه خود حکومت، از راه خود دولت، از راه خود مجلس، از راه خود این ها، این کارها را انجام بدهند». (همان، ج 16: 446)
«نسل امروز، ملت، کشور، مسئولان، حکومت و نظام خود را همیشه آزاد، سربلند، مستقل و عزیز می بیند؛ همه نمادهای کشور را دارای نشانه های استقلال دیده و به خود می بالد؛ این نسلی است که از تهدید دشمن نمی هراسد. لذا این تهدیدها برای کشور خطر جدی است. خطر جدی برای کشور عبارت است از آن مسائل که ما به دست خودمان به وجود آوریم. ایجا داختلاف، ایجاد بی ایمانی، ایجاد ناامیدی نسبت به آینده، القای وجود اختلاف و دوئیت، القای احساس ضعف در مقابل دشمن- که بعضی ها متاسفانه از روی نادانی یا غرض ورزی این کارها را می کنند- احساس ناتوانی در مسئولان کشور- که بعضی این احساس را عملاً و بعضی قولاً ترویج می کنند- برای کشور منشا خطر است.» (مقام معظم رهبری، 9 فروردین 1381)
1) اپوزیسیون‌های غیرقانونی داخلی:
اپوزیسیون داخلی را می توان به دو نوع اپوزیسیون قانونی و غیرقانونی تقسیم کرد. اپوزیسیون قانونی در برخی از مواقع با هیئت حاکمه همراهی ندارد و نسبت به رفتار و عملکرد آن در بخش های مختلف انتقاداتی (که گاهی بسیار جدی و گسترده است)، دارد اما اپوزیسیون غیرقانونی با اصل نظام مخالفت دارد و تلاش های خود را برمخالفت با آن قرار می دهد، بنابراین از این نوع گروه ها و احزاب (اپوزیسیون های غیرقانونی) می توان به عنوان تهدیدی برای امنیت نظام یاد کرد.
این نوع اپوزیسیون ها شامل احزاب و گروهک های ترد شده و یا نفی شده می شوند (مانند نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، گروه های سلطنت طلب و...). از جمله فعالیت های نرم این اپوزیسیون ها می توان به نافرمانی مدنی، اعتراضات و راهپیمایی های بدون مجوز، پخش شبنامه ها و...اشاره کرد. این نوع فعالیت ها در انتخابات دهم ریاست جمهوری نمود بارزی داشت.
باید توجه داشت که برخی از اقدامات نرم این اپوزیسیون ها، ممکن است به رفتارهای خشونت آمیز کشیده شود اما باتوجه به این که پیامدهای آن غیرخشونت آمیز است (ابطال انتخابات، ایجاد تردید درمورد شخصیت های نظام، از بین بردن اعتماد مردم به نظام و...)، در زمره تهدیدهای نرم قرار می گیرد. (عبداله خانی، 1386:69)
باتوجه به سخنانی که در ابتدای این قسمت آمد، حضرت امام(ره) مجراهای بروز تهدید را «از راه خود دولت»، «از راه خود مجلس» و مقام معظم رهبری مصداق های این گونه تهدیدها را «ایجاد اختلاف»، «ایجاد بی ایمانی»، «ایجاد ناامیدی نسبت به آینده»، «القای وجود دوئیت (دشمنی)» و «القای احساس ضعف» می دانند. توجه به مفاهیم یادشده یک معنای کلی را به ذهن متبادر می کند و آن عبارت است «براندازی» که امکان تحقق آن به شکل های مختلف (نرم، پارلمانتاریستی و... ) وجود دارد. بنابراین می توان این گونه بیان کرد که یکی از تهدیدهای نرم داخلی اپوزیسیون های غیرقانونی داخلی هستند که درنهایت نتیجه فعالیت های آن ها می تواند براندازی نظام باشد.
2) گسستگی (اختلافات) قومی و مذهبی:
کشوری که دارای اقوام و مذاهب گوناگون است، همواره با تهدیداتی روبرو است. در این بین شاخص های مختلفی وجود دارد که می تواند امنیت یک کشور را از طرف اقوام موجود در آن مورد تهدید قرار دهد. از جمله این شاخص می توان به میزان مشروعیت نظام در نزد اقوام گوناگون، میزان پیوند تاریخی مشترک اقوام با همسایگان یا قدرت های خارجی دیگر، میزان انسجام درونی یک قوم، چگونگی توزیع و ترکیب جمعیتی اقوام و سرانجام موقعیت جغرافیایی و پراکندگی یک قوم اشاره کرد. احساس گریز از مرکز که در قومیت ها دیده می شود، به طور معمول آن ها را به سوی جدایی طلبی یا خودمختاری سوق می دهد. (مرادیان، 1385: 86) نمونه هایی از این نوع تهدیدها را می توان در بروز تفکرات تجزیه طلبانه در برخی گروه های معاند در کردستان، آذربایجان، خوزستان و... مشاهده کرد.
اقلیت های دینی کم و بیش، وضعیتی شبیه اقلیت های قومی دارند، با این تفاوت که آن ها بیشتر ایدئولوژی رژیم حاکم و نه تمامیت ارضی آن را در معرض خطر قرار می دهند. گاهی به خاطر حاکمیت مذهب بر یک قوم، یا وضعیت ویژه جغرافیایی، یک اقلیت دینی علاوه بر ایدئولوژی، ارزش ها و اهداف دیگری مانند تمامیت ارضی یا حاکمیت را نیز به مخاطره می اندازد. (همان، 87) به عنوان مثال سرکرده گروهک جنداله، عبدالمالک ریگی، هواداران و نیروهای خود را از بین اهل تسنن بلوچ انتخاب می کند. وی به نوعی از اختلافات بین شیعه- سنی و بلوچی- سیستانی (اختلافات مذهبی و قومی)، برای جذب افراد خود استفاده می کند.
اختلافات قومی و مذهبی ای که تهدیدکننده تمامیت ارضی است، مربوط به حوزه سخت افزارانه امنیت است اما در اکثر اوقات این اختلافات باعث ایجاد یک ذهنیت در طرفداران می شود که درنهایت باعث نوعی حس نژادپرستانه در افراد می شود، به همین دلیل این امر به عنوان یک تهدید نرم محسوب شده و گسترش آن باعث مختل کردن امنیت نرم می شود.
3) ترویج تفکرات مسموم از طرف زمامداران و سران احزاب:
ایجاد اختلاف، ایجاد ناامیدی نسبت به آینده، القای وجود اختلاف، القای احساس ضعف در مقابل دشمن (همان گونه که در سخنان مقام معظم رهبری آمد)، یکی از تهدیدهای نرم بر علیه امنیت عمومی است. این گونه رفتارها و القای آن ها، باعث ایجاد احساس ناامنی در بین توده مردم می شود. این گونه تفکرات مانند بمب های ساعتی ای هستند که با گسترش و به مرور زمان افزایش حجم آن ها، به موعد انفجار نزدیک می شوند.
میزان اهمیت این گونه تهدیدها زمانی بیشتر می شود که با تبلیغات خارجی و عملیات روانی دشمن همراه شود.
4) ناامنی اقتصادی:
گریز از چنگال سخت توسعه نیافتگی و اطمینان حاصل نمودن از رفاه عمومی می تواند ارزش های ملی مهمی را برای بسیاری از کشورهای درحال توسعه دربرداشته باشند، به حدی که نخبگان حاکم، موضوعات اقتصادی را به مثابه ملاحظات امنیت ملی قلمداد می کنند.
نقش اقتصاد در امنیت ملی، حیاتی است و دلیل آن تاثیرات گسترده آن بر سایر ارزش های ملی است. توسعه نیافتگی پایدار و محرومیت از رفاه اقتصادی، روحیه ملی را تضعیف می کند و ناآرامی های اجتماعی را برمی انگیزد و در نتیجه چند دستگی داخلی را شدت می بخشد. چنین ضعف داخلی می تواند باعث اقدامات خصمانه از جانب دشمنان بالقوه یا بالفعل شود. (آزر- مون، 1379: 368)
امنیت اقتصادی یکی از نگرانی های مهم دولت است. امنیت اقتصادی به طور کلی دو سو یا دو وجه دارد.
وجه نخست به تحکیم بنیان های اقتصاد ملی و رهانیدن آن از آسیب وابستگی به کشورهای دیگر مربوط می شود. اقتصاد کشورهای توسعه نیافته و با نسبت کمتری کشورهای درحال توسعه از دیرباز به دلیل عملکرد عوامل گوناگون درمناسبات بین المللی به صورت وابسته کشورهای صنعتی درآمده است. از وجوه مهم این واقعیت، تک محصولی بودن و وابستگی شدید به سرمایه و کالاو فناوری کشورهای پیشرفته است.
وجه دیگر امنیت اقتصادی، متوجه کشورهای صنعتی است. امنیت اقتصادی این کشورها نیز با مواد خام وارداتی از کشورهای توسعه نیافته پیوند خورده است. (روشندل 1387: 22)
مساله دیگر در این زمینه ارتباط امنیت ملی با امنیت بین المللی است که هر روز اهمیت بیشتری می یابد.
امروزه بررسی اهداف امنیت ملی بدون در نظرگرفتن زمینه های امنیت بین المللی خالی از معنا است.(همان، 23)
از جمله مصداق های این مساله می توان به تاثیرپذیری اقتصاد کشورها درپی ایجاد بحران اقتصادی درکشور آمریکا اشاره کرد.
درنهایت تاثیر ناامنی اقتصادی به عنوان یک تهدید نرم درامنیت را می توان این گونه بیان کرد:«نداشتن تصور مطلوب از وضعیت اقتصادی موجود و اوضاع اقتصادی در آینده باعث ایجاد احساس ناامنی درجامعه می شود. این درحالی است که وجود احساس ناامنی اقتصادی به دلیل در تقابل بودن این مقوله با نیازهای اولیه مردم به سرعت گسترش می یابد و در مدت کوتاهی قسمت زیادی از جامعه را (حداقل افرادی که دغدغه مالی دارند را) تحت تاثیر قرار می دهد.»
5) ناامنی اجتماعی:
وجود مشکلات اجتماعی مانند افزایش میزان طلاق، افزایش تعداد معتادین، افزایش میزان بزهکاری ها و مانند این ها که جامعه و مخصوصا خانواده را به عنوان یکی از پایه های اصلی تشکیل جامعه، متزلزل می کند، می تواند ضربه مهلکی بر امنیت اجتماعی وارد کند. افزایش شاخص های ناامنی اجتماعی به صورت غیر مستقیم می تواند، منابع ایجاد امنیت را تحت تاثیر خود قرار دهد، به عنوان مثال می توان به فعالیتی که استعمارگران در راستای ترویج مصرف تریاک درچین انجام دادند، اشاره کرد. افزایش معتادین باعث پایین آمدن روحیه جنگجویی و استقلال طلبی در افراد یک ملت می شود.
یکی دیگر از تاثیرهای ناامنی اجتماعی، مختل کردن کارایی طیف وسیعی از افراد جامعه است، بدین دلیل که افراد چاره ای جز زندگی درجامعه ندارند، به صورت ناخود آگاه از فضای ایجاد شده درآن تاثیر می پذیرند.
اگر مردم درمورد انجام فعالیت های اجتماعی خود احساس ناامنی کنند، ممکن است به مرور زمان خاستگاه های خود را در معارضین نظام پیدا کنند. بنابر این می توان گفت نارضایتی از اوضاع اجتماعی می تواند افراد را به عنوان ناقل نارضایتی درجامعه درآورده و باعث سوق دادن آن ها به بیگانگان و مخالفان نظام شود. دقت در اعترافات دستگیر شدگان حوادث بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری به وضوح این مطلب را اثبات می کند. آن جایی که برخی از آن ها دلیل اقدامات غیر قانونی خود را وضعیت حاکم برجامعه می دانستند.
ب) تهدیدهای نرم خارجی
1) تهدیدهای فرهنگی:
«باندهای بین المللی زر و زور که برای تسلط به منافع ملت ها، سازمان نظامی ناتو را تشکیل داده بودند، اکنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهدافشان درپی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند تا با استفاده از امکانات زنجیره ای متنوع و بسیار گسترده رسانه ای، سررشته تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملت ها را به دست بگیرند که باید هوشیارانه این مساله را زیرنظر داشت». (مقام معظم رهبری، 8 آبان 1385)
همان گونه که در فرمایشات مقام معظم رهبری مشهود است حمله به فرهنگ جامعه می تواند یکی از تهدیدهای نرم جدی محسوب شود. فرهنگ به مرور زمان می تواند بسیاری از جنبه های دیگر را که نشات گرفته از خرده فرهنگ های اجتماعی است، تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین یکی از مهم ترین تهدیدات نرم خارجی تهاجم فرهنگی است. یکی از مهم ترین دلایل گسترش تهاجم فرهنگی نیز تبلیغات خارجی است.
کشوری که می خواهد رفتار مردم کشور دیگر را به وسیله تبلیغات در جهت منافع خود و برعلیه نگرش ها و سیاست های دولت خودی هدایت کند، به وسایل مختلفی همچون رادیو، تلویزیون و... و بهره گیری از شیوه های مختلف روانشناختی متوسل می شود. با پیشرفت ارتباطات و نیز با ورود توده های متوسط شهروندان به دنیای سیاست، بعد روانی سیاست خارجی و نفوذ در افکار عمومی و امکان تحریک گروه هایی از مردم یک کشور اهمیت زیادی یافته است. (روشندل، 1387: 148)
2) اقدام پنهان:
اقدام پنهان به فعالیت های کشورها جهت نفوذ در امور سیاسی، اقتصادی یا نظامی سایر کشورها اطلاق می شود.
اقدام پنهان به دولت محدود نمی شود، بنابراین می تواند به عنوان تلاشی از یک دولت یا گروهی برای نفوذ در امور دولت یا سرزمین دیگری توصیف شود، بدون این که به طور رسمی حضور خود را آشکار نماید. (گادسون، 1384: 237)
اقدام پنهان همان طور که از نام آن پیداست، ساز و کاری غیرمحسوس و پنهان برای تاثیرگذاری بر سیاست های طرف مقابل است. در واقع این نوع از اقدامات در کنار دیپلماسی (به عنوان اقدامی آشکار در راهبرد سیاست خارجی)، به عنوان مولفه یاری رساننده به اعمال سیاست ها در قبال سایر کشورها همواره مطرح بوده است. جاسوسی (جمع آوری اطلاعات به صورت پنهانی)، همواره به عنوان یکی از منبع های اصلی جهت دستیابی به اطلاعات موردنیاز در راستای انجام اقدام پنهان محسوب می شود.
نفوذ در سیاست های کشورها (مخصوصا در ابعاد خارجی که بیشتر مدنظر اقدام پنهان است) از طرف بیگانگان باعث سوق پیدا کردن منافع به سمت آن ها و کاهش اعتماد در بین مردم نسبت به سیاست های حکومت و در نهایت احساس ناامنی در توده افراد جامعه می شود.
3) تهدیدهای ناشی از فعالیت‌های سازمان‌های اطلاعاتی
سازمان های اطلاعاتی با برخورداری از ابزارهای مناسب و نیروی انسانی متخصص می توانند به دست یابی حکومت ها به اهداف پنهانشان کمک شایانی نمایند. گاهی اوقات منافع یک کشور اقتضاء می کند که حکومت کشور دیگر تضعیف شده و یا گاهی از اوقات از بین برود. مبارزه های آشکار و پنهان آمریکا با ایران در منطقه، نمونه بارزی از این گونه رفتارها است. آمریکا تاکنون با انجام پروژه های مختلف پنهانی (کودتای نوژه و اخیرا پروژه انقلاب مخملی و...) تلاش نموده بزرگترین سد راه خود در راستای تحقق سیاست هایش در خاورمیانه را از سر راه خود بردارد. با نگاهی اجمالی به حوادث پنهانی که تاکنون از سوی کشورهای غربی و کشورهای منطقه برای ایران به وجود آمده، همواره ردپای سازمان های اطلاعاتی به نوعی در آن ها مشهود بوده است. در این قسمت به چند مورد از تهدیدات سازمان های اطلاعاتی بیگانه در قبال امنیت نرم در ج.ا.ا به صورت مختصر اشاره می کنیم.
الف- جاسوسی
جاسوسی به خودی خود تهدید محسوب نمی شود ولی از آن جایی که اطلاعات مورد نیاز برای سایر اقدامات منافی امنیت را تامین می کند، به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی است.
جاسوسی دارای اهداف مختلفی است. این اهداف ممکن است در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، نظامی، فناوری و زیست محیطی باشد. فعالیت های جاسوسی در نهایت می تواند به ایجاد ناامنی در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و فناوری اثرگذار باشد که این امر باعث از بین رفتن امنیت نرم در سطح جامعه و حکومت خواهد شد.
ب- براندازی
براندازی عبارت است از تغییر نظام سیاسی حاکم بر یک کشور، ایجاد تغییر و تحول اساسی در باورهای اصلی یک نظام، که گاهی از طریق اعمال رفتار خشونت آمیز از قبیل کودتا و ترور، تحمیل جنگ و نظایر آن با حذف حاکمان از صحنه سیاسی یک کشور صورت می گیرد و گاهی نیز تغییر نظام سیاسی یک کشور از طریق مسالمت آمیز و با اجرای برنامه ای حساب شده و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام قابل اجراست. نتیجه هر دو اقدام به تغییر نظام سیاسی و نهایتاً براندازی منجر می شود. (اداره سیاسی سپاه، 1381:45)
براندازی شیوه های متنوعی دارد. همان گونه که گفته شد تعدادی از آن ها به تغییر نظام سیاسی یک کشور از طریق مسالمت آمیز و اجرای برنامه های مدون بر پایه اقدامات نرم دلالت دارد. از جمله این شیوه ها می توان به کودتاهای سفید و خزنده، براندازی نرم، انقلاب های مخملی، براندازی پارلمانتاریستی1 و... اشاره کرد.
یکی از بارزترین روش های براندازی که مستقیما با امنیت نرم در تقابل است، براندازی نرم است. براندازی نرم عبارت است از: «اغواء، غافلگیری، کنترل اراده، تحریف و سازماندهی عمومی مردم در راستای تغییر ساختار و رفتار حاکمیت مبتنی بر قدرت نرم (ارتباطات و تبلیغات) در فرآیند تدریجی نمادین و غیرخشونت آمیز».
این نوع از براندازی چندی است؛ توسط کشورهای استعمارگر به خصوص آمریکا مورد استفاده قرارمی گیرد. براندازی نرم با استفاده از الگوهایی چون وقوع انقلاب های مخملین (براساس تفکر جهش به سوی دموکراسی و با تکیه بر نخبه گرایی)، ایجاد تغییرات سیاسی، فعال سازی جنبش های اجتماعی و... صورت می پذیرد. در براندازی نرم افراد و گروه ها با استفاده از روش های مختلف اعتراضی مانند بیانیه های رسمی، اقدامات دسته جمعی نمادین، ایجاد فشار بر دولت، راهپیمایی مردمی و... حکومت را تحت فشار گذاشته و در صدد سرنگونی آن برمی آیند. (حمزه پور، 1386: 10-5)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات