بزرگترین شاهد این مدعا، مدیریت بحران و عملکرد ولایی مقام معظم رهبری در مواجه با بزرگترین فتنه انقلاب، یعنی رویدادهای تلخ پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و خدشه به حماسه ملی ـ اسلامی 22 خرداد 88 میباشد. نگاهی به ابعاد و زوایای «فتنه عمیق» سال گذشته و تیپ لوژی افراد محوری فتنه که مسبوق به سابقه همراهی امام هم بودهاند، نشان میدهد که مهار و کنترل این فتنه عمیق جزء از کسی که با امام زندگی کرده و با اندیشههای او انس و الفتی شبانهروزی داشته، ساخته نبود. با این حال دشمنان انقلاب، امام و مقام معظم رهبری در شرایط فعلی اگر چه دشمنی خود با امام را در دل پنهان میکنند ولی در ظاهر به گونهای رفتار مینمایند که گویی طرفدار امام (ره) هستند و با پیچیدگیهای رفتاری و گفتاری قصد دارند این نکته را به جامعه القاء نمایند که «راه و آرمان امام خمینی چیزی غیر از عملکرد و رویکرد نظام در شرایط فعلی است.» مروری بر مواضع سران جریان فتنه سبز و جذب افرادی کم مایه از بیت امام به اردوگاه خود و ابراز مواضعی همسو با جریان فتنه از سوی آنها به این شبهه بیشتر دامن میزند.
در پاسخ به این شبهه ملاحظه و تامل در نکات ذیل میتواند راهگشا باشد.
1- داشتن ملاک و معیاری ثابت، روشن و قابل استناد برای مقایسه تطبیقی دو دیدگاه کلان سیاسی، اجتماعی و علمی امری بدیهی و عقلانی است. حال اگر مواضع، عملکردها و اندیشههای امام خمینی را به عنوان ملاک و معیاری برای مقایسه اندیشه طرفداران انقلاب و مخالفین آن در نظر بگیریم، میتوانیم به تبیین تفاوت و تمایزهای دو جریان عمده امروز جامعه خودمان پی ببریم. مخالفین انقلاب و سران جریان فتنه در حالی دم از «خط امام» و پاسداشت اندیشه ومیراث امام میزنند که در عمل به هیچکدام از آنها پابند نیستند. رفتار امام با جریانات فتنه و مخالفین نظام اسلامی در طول تاریخ ده ساله حکومت الهی آن ابرمرد تاریخ در دسترس همگان میباشد. چگونه است کسانی برای سالها با امضای مفاد همین قانون اساسی که در آن التزام به «ولایت مطلقه فقیه» و رهبری جامعه اسلامی شرط شرعی مسئولیت پذیری تلقی شده، به مناصب بالای حکومتی در نظام رسیدند و آن هنگام قانون را عزیز می دانستند، ولی اکنون که باز به حکم همان قانون و انتخاب مردم از راهیابی به آن مناصب بازماندهاند، نظام، رهبری جامعه اسلامی و مردم را به انواع اتهامها متهم میسازند و اصرار دارند که در عمل و گفتار بگویند ولایت فقیه را قبول ندارند؟
2- سلوک سیاسی و اجتماعی رهبری معظم انقلاب با جریانات فتنه و مخالف مگر جز به روش امام بوده است؟! امام راحل به طور کلی در مدیریت امنیتی و سیاسی امور جامعه و مهار حوادث سیاسی فرآیند ذیل را میپیمودند؛ اولاً در مواجهه با مسایل فتنه انگیز دست به تبیین و روشنگری ابعاد و زوایای آن برای مردم میزدند ثانیاً تلاش مینمودند عوامل دخیل درحوادث را برای پایان بخشیدن به آن اقناع نمایند و از این رو شروع به نصیحت و توصیه مینمودند و پس از آن مجال و فرصتی را برای بازگشت آنها به دامن انقلاب ایجاد میکردند اما اگر این مراحل در اصلاح رفتار چالشگران کار ساز نبود، با افراد درگیر در مسئله نسبت به پیامدهای عدم تصحیح رفتارشان اتمام حجت میکردند و در مرحله آخر که بیم آسیب اقدامات فتنه گران و چالشگران به خطوط قرمز و ارزشهای حیاتی نظام اسلامی را احساس میکردند، برخورد شدید و جدی با عاملان و چالشگران را در دستور کار قرار میدادند. نگاهی به فرایند مدیریت و کنترل بحرانهایی چون قضییه لیبرالها و منافقین، بازرگان، بنی صدر، فتنه حزب خلق مسلمان و شریعتمداری و برکناری قاطعانه منتظری از قائم مقامی رهبری مؤید الگوی فوق است. حال مقام معظم رهبری نیز با نصب العین قرار دادن الگوهای رفتاری استاد بزرگوار و مرشد کاملش در مدیریت بیست ساله خود بر انقلاب اسلامی و مهار جریانات چالشگر پا جای پای امام خمینی گذاشتهاند. از این رو ملاحظه میشود با وجود تشدید اقدامات جریان فتنه، مقام معظم رهبری با قصد باز گردانیدن آنها به چرخه نظام دست به روشنگری میزنند؛ به نصیحت افراد (از هر دو جناح) میپردازند، جلسه خصوصی با نامزد شکست خورده انتخابات برای شنیدن حرفهای آنها میگذارند، از طرق مختلف از جمله تمدید زمان شورای نگهبان برای رسیدگی به شکایات را در دستور کار قرار میدهند. در حالی که جریانات فتنه اقدامات هتکانه انجام میدهند و در روز قدس، دانش آموز و عاشورا به آرمانهای اسلام، امام و نظام پشت مینمایند.
3- نکته پایانی این است که مردم در ساز و کارهای مدیریتی امام و مقام معظم رهبری نقش کلیدی و محوری دارند. زیرا مردم از منظر اندیشه این بزرگواران صاحبان اصلی انقلابند و به دلیل همین اتکای به مردم است که مدیریت بحران امام و رهبری از کارآمدی بالایی برخوردار است. در حالی که سران جریان فتنه، مردم را به گروههای چند هزار نفری که به تحریک سران داخل و خارج نشین فتنه به ارزش های انقلاب و امام توهین کردند و در روز عاشورا به حرمت شکنی پرداختند، منحصر میدانند. سران فتنه هیچ گاه نخواستند به ارزش کمی و کیفی بیش از 60 درصد آرا مردمی که به رقیب انتخاباتی آنها رأی دادند، پی ببرند و هیچ گاه نخواستند به تحلیل این نکته آشکار سیاسی بپردازند که چرا به موازات تند و رادیکال شدن شعارها و هنجار شکنیهای سران فتنه و دخالتهای استکبار با تمام ایادیاش، از حضور به اصطلاح حمایت آمیز مردم به نفع آنها در کف خیابانها کاسته شد؟ به گونهای که در تجمعات اعلامی بعدی این حضور به سختی میدان مشخص شده را پر میکرد و از این رو به این اقدام ها پایان دادند. زیرا مردم به درستی به اصول ثابت اندیشههای امام خمینی و پیگیری آن در اندیشههای نایب اش امام خامنهای پی بردهاند و به جد اعتقاد دارند که راه مقام معظم رهبری نه تنها راه امام است بلکه خامنهای خود خمینی است. از این رو حتی به اعتراض افرادی از موسسه امام که به القاء این جریانات خطرناک به مستند پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی تحت عنوان «شاخص» صورت میگیرد؛ توجه و وقعی نمیگذارند و متعجبانه در خصوص اصلی ترین انتقاد موسسه که انتخاب گزینشی مطالب مستند شاخص است،از یکدیگر میپرسند پس صدا و سیمای طراز جمهوری اسلامی، انقلاب و امام به غیر از این راه که خشنودی دوستداران واقعی امام و مردم را در پی داشت، بایستی چگونه با مطالب امام برخورد نمایند و چگونه از آرشیو عظیم ناگفته ها و گفتههای امام بهره گیرند؟!