تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۲۳  ، 
کد خبر : ۱۴۷۵۹۶

جنگ در سینمای آمریکا (بخش دوم)


رضا فرخی
از هنگامی که هالیوود در آغاز سال 1910، با فیلمسازی دی.گریفیث، همراه گروهی از بازیگرانش همانند، بلانش سوییت، لیلیان گیش، مری پیکفورد، لایونل بریمور و دیگران توسط کمپانی بیوگراف در ناحیه ای در غرب کالیفرنیا شکل گرفت تا امروز که حدود 100سال از عمر آن می گذرد، همیشه با انتقاد بسیاری از کارشناسان روبه رو بوده است. آنها بر این باور بودند که هنر سینما نباید بازیچه دست سیاستمداران و قدرتمندانی قرار بگیرد که برای هدف خود حاضرند همه چیز را نابود کنند. اما عده ای دیگر این انتقاد را کاملاً رد می کردند. این افراد استدلالی محکمتر از گروه اول داشتند. آن هم اینکه هالیوود از همان ابتدا هم به عنوان یک ابزار به وجود آمده است و به طور کلی سیاستمداران غربی با هزینه هنگفتی این ابزار قدرتمند را برای نیات خود تأسیس کردند.
تمام رویکردهای موجود در هالیوود از ابتدا روی چند محور اصلی شکل گرفته است. 1- تبلیغ فرهنگ غرب و ترویج هر چیزی که سیاستمداران غربی می خواهند درباره آن در جهان جریان سازی کنند. 2- تطهیر جنایات و رفتارهای غیرانسانی غرب 3- کمک به سیاستمداران غربی و در رأس آنها آمریکا برای از میان برداشتن دشمنان، در همه ابعاد سیاسی، نظامی و گاهی فرهنگی و اجتماعی.
اما به جرأت می توان گفت که هالیوود در هیچ زمینه ای به اندازه مباحث نظامی و جنگ به دولت آمریکا کمک نکرده است. به عنوان مثال در سال 1990 در فیلم «سریع تر از باد» ما شاهد نسل جدیدی از هواپیما به نام خفاش بودیم در این فیلم به صورت اغراق آمیزی درباره این هواپیما صحبت می شد، اما بعدها هنگامی که این هواپیما به عرصه نظامی واقعی وارد شد مشخص شد که همه صحبت های گفته شده در فیلم دروغی بیشتر نبوده و تنها در راستای تبلیغی برای قدرتمند نشان دادن آمریکا ساخته شده است. گاهی اوقات این دروغ گویی ها آنقدر مضحک است که مخاطب احساس می کند که فیلم به درک او توهین می کند. نمونه دیگر این تبلیغات نظامی را به صورت کاملاً اغراق آمیزی می توان در فیلم های «جنگ ستارگان» مشاهده کرد. جایی که آمریکا یک تنه با ابزار نظامی خود به جنگ با دشمنان فضایی بشریت می رود تا دنیا را از نابودی نجات دهد. البته وجه دیگر این تبلیغات، برای سیستم های امنیتی آمریکا در فیلم های هالیوودی بسیار زیاد دیده می شود. مانند مجموعه فیلم های «جان سخت»، «شغال»، «تک تیرانداز»، «صخره»، «RESIDENT EVILE» و ... که در تمام آنها مأموران امنیتی آمریکا به صورت یک تنه با تمام مشکلات، بحران ها و تروریست های جهانی مبارزه می کنند و به دنبال نجات بشریت هستند. جالب اینجاست که در تمام این فیلمها نوعی توهم توطئه و اسکیزوفرنی سیاسی مشاهده می شود. به طوری که دائم به دنبال دشمن تراشی هستند.
موضوعی که پس از یازده سپتامبر شدت گرفت و توهم توطئه افزایش یافت و غرب به ویژه آمریکا هرگونه مخالفت با سیاست هایش را مصداق بارز تروریست معرفی می کرد؛ فیلم هایی مانند «یازده سپتامبر» و دیگر فیلم هایی که به این مقوله می پرداختند، همه و همه به دنبال دکترین مک مکارتیسم تولید شدند. این دکترین معتقد است که دنیا یا با ماست یا علیه ما و هیچ حالت دیگری هم وجود ندارد. دکترین مک کارتیسم بعدها توسط بوش مطرح شد و نقطه عطفی برای نفوذ سیاسی دولتمردان آمریکا در سینما و رسانه ها بود. تمام این موارد در فیلم های جدیدتر هم به عینه مشاهده می شود. فیلم هایی مانند «دشمن ملت» به کارگردانی تونی اسکات و «مجموعه دروغ ها» به کارگردانی ریدلی اسکات جزو فیلم های تبلیغاتی نسبتاً جدیدی هستند که تقریباً در یک حوزه ساخته شده اند. در هر دو فیلم ما صحنه هایی را می بینیم که در آنها دستگاه های امنیتی آمریکا با ابزارهای ماهواره ای خود قادرند که تمام دنیا را با بهترین کیفیت زیرنظر بگیرند. این یکی از بزرگترین دروغ های سینمایی بوده است چرا که هیچ ماهواره ای در دنیا ساخته نشده است که توانایی چنین کاری را داشته باشد و حتی در عرف قراردادهای بین المللی ارتباطات چنین کاری مصداق بارز جرم و جاسوسی محسوب می شود. در «مجموعه دروغ ها» علاوه بر این موج تبلیغاتی دروغین ما شاهد نوعی مظلوم نمایی برای سربازان آمریکایی هستیم و می بینیم که چگونه مأمور امنیتی آمریکا که ندای مبارزه با تروریست را به همراه دارد مورد تهاجم تروریست ها قرار می گیرد. این فیلم از این نظر شباهت عجیبی به فیلم «بابل» پیدا می کند. در آنجا هم گردشگران آمریکایی مورد هجوم تروریستها (که مسلمانان معرفی می شوند) قرار می گیرند. در واقع تمام این مظلوم نمایی ها در راستای توجیه و تطهیر جنایات آمریکا در جهان است. نمونه دیگر آن را می توان در فیلم پر هزینه «پرل هاربر» به کارگردانی بن افلاک مشاهده کرد. فیلمی که تلاش می کند بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و این جنایت تاریخی آمریکا را توجیه کند.
در این فیلم صحنه بمباران بندر پرل هاربر چنان دلخراش و غم انگیز به تصویر کشیده شده که ناخودآگاه بیننده را دچار حس همدردی با مردم به اصطلاح بی گناه آمریکایی می کند. چراکه از لحاظ تاریخی، آمریکا علت ورود به جنگ در جنگ جهانی دوم و استفاده از بمب هسته ای را بمباران بندر پرل هاربر می دانند. همچنین نمونه دیگر این تصورات را می توان در فیلم های دیگری چون «کله کمبوزه ای» و «غلاف تمام فلزی» مشاهده کرد. چیزی که در این دو فیلم به عینه مشاهده می شود، تلاش فیلم برای به تصویر کشیدن مظلومیت سربازان آمریکایی است. نکته جالب اینجاست که هیچ گاه در این فیلم ها صحنه های کشتار مردم بی گناه کشورهای مورد تهاجم و شکنجه هایی که توسط آمریکاییان انجام می شود، نمایش داده نمی شود. بلکه برعکس این موضوع را می توان در فیلم «ALL OF THE WAR« مشاهده کرد، جایی که در آن از اسیر شدن سربازان آمریکایی در جنگ جهانی دوم و بدرفتاری با آنها در اردوگاه هایشان صحبت می کند. در این فیلم به نحو بسیار تأثیرگذاری شکنجه سربازان آمریکایی به تصویر کشیده می شود. به واقع صحنه های فیلم بسیار دردناک است و کارگردان برای تأثیرگذاری روی مخاطب خود با احساسات او بازی می کند اما هیچ گاه از ظلم های سربازان آمریکایی به مردم جهان در جنگ ها صحبت نمی کند.اما یکی از نکاتی که در کنار این جریان وجود دارد، بحث مربوط به خودسربازان آمریکایی است.
در نسل جدیدی از فیلم های جنگی هالیوود موضوعی که کاملاً مشخص است تطهیر نیروی انسانی نظامی آمریکا است. درواقع در همه این فیلم ها سرباز آمریکایی بسیار مقدس نشان داده می شود و از او چهره یک ناجی برای جهان ساخته شده است. نمونه بارز این موضوع را می توان در فیلم »BROTHERS« محصول سال 2008 آمریکا به عینه مشاهده کرد. هرچند که فیلم هایی مانند «سرباز جهانی 1 و 2و 3» و همچنین «سرباز» جزء همین مقولات هستند. فیلم «خانه شجاعان» به کارگردانی ایروین وینکلر (2006) یکی از اولین فیلم های سینمایی بود که یکسره به اثرات جنگ عراق پرداخت: چند سرباز پس از بازگشت از جبهه جنگ، تلاش می کنند به زندگی عادی برگردند، اما بر جسم و جان آنها چنان ضربه های عمیقی وارد آمده که آنها را از بازیافتن موقعیت خود بازمی دارد. در فیلم تنها به سربازان آمریکایی و بیماری های روانی آنها پرداخته می شود، اما نمی گوید که چه جنایاتی در عراق و دیگر نقاط دنیا انجام داده اند. یکی دیگر از این فیلم ها فیلم پیک یا «پیام رسان» اولین ساخته آرین موورمن است. سرباز جوانی به نام ویل (بن فاستر) با نقص جسمی از عراق برمی گردد. او نه آنقدر سالم است که بتواند به جبهه برگردد، و نه چنان علیل است که از خدمت معاف شود، بنابراین «گندترین کار ارتش» را به او می دهند: او وظیفه دارد خبر مرگ سربازان را به خانواده آنها ابلاغ کند، و طبعاً اولین کسی است که باید شاهد خشم و اندوه آنها باشد. بازهم در این فیلم شاهد بازی با احساسات بیننده برای القای مظلومیت آمریکایی ها هستیم.
اما گذشته از تمام فیلم های جدید هالیوود در این مقوله در این جا می توان به یکی از شاهکارترین دروغ های هالیوود در طول تاریخ حیاتش در مقوله جنگ اشاره کنیم، یعنی فیلم «امنیت شکست خورده» محصول سال 1964 که داستانی شبیه به فیلم دکتر استرنج لاو دارد با این تفاوت که این فیلم طنز نیست. داستان این فیلم از این قرار است که بر ا ثر اشتباهی که در سیستم امنیتی موشک ها اتفاق می افتد ناگهان چند جنگنده بمب افکن اتمی برای بمباران مسکو به راه می افتند و رئیس جمهور آمریکا برای اینکه از شلیک این بمب ها جلوگیری کند هرکاری انجام می دهد اما پس از اینکه موفق نمی شود از این کار جلوگیری کند در یک تصمیم جنون آمیز تصمیم می گیرد که با یک بمب اتمی نیویورک را نابود کند تا موشک ها به پرواز درنیایند و درنهایت هم همه چیز به خوبی وخوشی تمام می شود. پس از دیدن این فیلم مخاطب به این موضوع فکر می کند، مگر می شود کشوری که کل دنیا را به خاطر منافع خود نابود می کند این گونه به دنبال حفظ حیات جامعه بشری باشد؟ اصلاً فیلم بیشتربه یک طنز شبیه است تا یک فیلم پرمایه در زمینه جنگ. اگر بخواهیم نقطه تقابلی در مقابل این فیلم درنظر بگیریم کافی است به فیلم «منطقه سبز» نگاهی بیندازیم.
داستان این فیلم از این قرار است که افسری به نام روی میلر (مت دیمن) فرمانده واحدی است که وظیفه آن کشف و خنثی کردن انبارهای «اسلحه کشتار جمعی» است. او وسربازانش دربدر به دنبال چیزی هستند که وجود خارجی ندارند، اما دولت جورج بوش آن را انگیزه اصلی حمله به عراق دانسته است. فیلم تا حد قابل قبولی دروغ های دولت آمریکا را افشا می کند. دروغ هایی که به خاطرش هزاران انسان کشته شدند. در پایان فیلم با کلوز آپ و تمرکز روی چاه های نفت تمام می شود. کافی است که این دو فیلم را با هم مقایسه کنیم. آیا کشوری که به خاطر نفت صدها هزار انسان را به کشتن داده است، حاضر می شود کشورش را مانند فیلم امنیت شکست خورده به خاطر بشر بمباران کند؟ اینجاست که دروغ گویی هالیوود کاملاً آشکار می شود. اما در جدیدترین ژست به اصطلاح ضد جنگ فیلم های آمریکایی که بیشتر تبلیغی برای ماشین جنگ آمریکا است، کاترین بیگلو در فیلم جعبه درد یا «HURT LUCKER« به موضوع جنگ عراق پرداخته. کل فیلم در این موضوع خلاصه می شود که سربازان آمریکایی خنثی کننده بمب، مأموریت های مختلفی در عراق پیدا می کنند و هربار اسیر حملات تروریستی می شوند. در این بین سربازی به نام جیمز بلستر یکی از افراد خنثی است که کار خود را به خوبی انجام می دهد و تنها یک تنه همه کارها را انجام می دهد. فیلم جز تبلیغ برای نیروها و سربازان آمریکا هیچ چیز دیگری برای گفتن ندارد و معلوم نیست به چه خاطر ضدجنگ خوانده می شود و از همه مهمتر معلوم نیست که چرا اسکار گرفته است؟ همچنین فروش 16میلیون دلاری این فیلم در آمریکا نشان از عدم استقبال از این فیلم و بی محتوایی آن دارد. به طور مشخص و به جرأت می توان گفت که تمام این فیلم ها تنها بخشی از خدمات گران بهای هالیوود برای توجیه جنایات غرب و در رأس آن آمریکا است، چراکه ما همه می دانیم که این خدمات تنها به این عرصه محدود نمی شود.
تا چند سال پیش بود که شبکه هایی مانند WEAPONTV انواع و اقسام سلاح های نظامی را تبلیغ می کردند. سلاح هایی که بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت و حتی در واقعیت وجود نداشتند. این تبلیغات در همه زمینه ها دیده می شود که نمونه دیگر آن را می توان در بازی رایانه ای CALL OR DUTY (ندای وظیفه) به عینه مشاهده کرد. جایی که در آن سربازان آمریکایی به صورت شگفت انگیزی دشمنان را نابود می کنند و مخاطب بازی در ذهن خود این قهرمانان را می پذیرد واینجاست که سازنده بازی موفق می شود مقصود خود را القا کند. به خصوص نکته جالب اینجاست که آنان ذهن نوجوانان و جوانان را برای این القا درنظر گرفته اند.به هرصورت اینکه امروزه رسانه ها در حوزه جنگ ابزار بسیار قوی برای آمریکا در القای اهداف اوست برکسی پوشیده نیست اما نکته موردتوجه اینجاست که این موضوع هم یکی از مقولات رسانه ای است که باید با روشنگری و آگاهی تصور درستی را از آن برای مخاطب فراهم کرد. زیرا اگر چنین کاری صورت نگیرد ممکن است این تصورات غربی که دائم در رسانه ها تبلیغ می شود در ذهن جوانان ما القا شود و به تهاجم فرهنگی دامن بزند. به همین دلیل باید با بحث های کارشناسی شده فضای مناسبی را برای افزایش سطح آگاهی مخاطب فراهم آورد.          ادامه دارد...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات