صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۲  ، 
کد خبر : ۱۴۹۰۷۵
نگاهی به بازتاب های قطعنامه 598 در محافل سیاسی و خبری جهان

ایران برنده اصلی کشمکش قطعنامه 598 بود


بصیرت: نگاهی به بایگانی های اسناد وزارت امور خارجه ، سازمان های اطلاعاتی امنیتی ، محافل سیاسی و اظهارنظرهای شخصیت های فعال سیاسی در عرصه سیاست بین الملل می توان به این جمع بندی رسید که به اذعان تمامی اینها، پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران در آن هنگام از موضعی برتر و نمادی از مواضع صلح جویانه ایران بود.
پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی جمهوری اسلامی ایران در 27 تیر 1367 (17 جولای 1988) انعکاس ویژه ای در محافل سیاسی و خبری جهان داشت.
هر چند این هشتمین قطعنامه ای بود که شورای امنیت از ابتدای تجاوز عراق به ایران صادر کرده بود و پیش از این نیز قطعنامه های متعددی از جانب سازمان ملل برای برقراری صلح بین طرفین ارائه شده بود که به دلایلی از طرف ایران و عراق پذیرفته نشد اما شورای امنیت پس از مشورت های فراوان و با توافقات اصولی به عمل آمده در 29 تیر 1366 (20 جولای 1987) در جلسه شماره 2750 خود طرح قطعنامه ای را که قبلا روی کلمه به کلمه آن توافق شده بود ، به اتفاق آرا به تصویب رساند.
تهاجم نظامی عراق به ایران در سپتامبر 1980 (شهریور 1359) که به وقوع جنگ 8 ساله بین دو کشور منجر شد، در آخرین ماههای دوران ریاست جمهوری کارتر آغاز شد و در دوران ریگان ادامه یافت . 5 ماه بعد از آغاز جنگ رونالد ریگان به ریاست جمهوری ایالات متحده رسید. وی علاوه بر ادامه سیاست های پیشین جیمی کارتر ، دکترین جدیدی در سیاست خارجی امریکا اعلام کرد که به «دکترین تهاجمی رمبو» شهرت یافت . هدف از سیاست جدید امریکا در کشورهای جهان سوم و بویژه ایران ایجاد موانع فراروی انقلاب های ملی و ممانعت از تحولات رو به پیشرفت در این کشورها بود و راهکار دستیابی به این هدف مشغول کردن کشورهای انقلابی به امور داخلی خود از طریق ایجاد درگیری های قومی و مذهبی و درگیر ساختن این کشورها با کشورهای همسایه در جنگهای بدون پیروز بود.
ریگان در سخنرانی اکتبر 1981 در کنگره امریکا بصراحت گفت هر جا که انقلابی پدید آمد تا الگویی غیر از الگوی سرمایه داری عرضه کند ، باید به مصائب ویتنام دچار شود. تحمیل جنگ کم شدت ابزار اصلی این سیاست است .
برآورد کلی قطعنامه از سوی بسیاری از آگاهان مسائل استراتژیک کفه قطعنامه را به سوی تهران سنگین تر می کرد. نیم نگاهی به 8 بند مشخص می کند که بیشتر بندها به نفع ایران تنظیم شده است و علت این که عراق در ابتدا این قطعنامه را قبول نکرد ، نیز همین مساله بود.
«استیون برگر» از مرکز تحقیقات راهبردی «گالچور» بر این عقیده است که با قطعنامه 598 می توان فرق صلح و آتش بس را فهمید. آتش بس یک جنگ نیمه تمام است و ممکن است آتش جنگ در ماهها و سالهای آتی شعله ور شود. اساسا در آتش بس برای جنگ تعیین تکلیف نمی شود و این که آتش بس همیشه دوطرفه نیست اما خاصیت صلح این است که نه تنها آتش بس برقرار بلکه به جنگ هم پایان داده می شود و آن گاه درباره اختلاف مرزهای بین المللی و مسائل طرفین بحث می شود.
هر چند قطعنامه 598 اولین پیشنهاد صلح به ایران بود و قطعا پذیرش آن از سوی تهران به عنوان پیروزی تلقی می شد البته هر چند برابر با آرمان ها و اهداف ، فتح چشمگیری نبوده اما حداقل های امتیازات و نایل شدن به پیروزی را برای تهران داشته است .
از این دیدگاه دو نگاه درخصوص قطعنامه 598 وجود دارد در نگاه اول مقایسه ای بین این قطعنامه و دیگر قطعنامه هایی که از سوی شورای امنیت صادر می شده صورت می گیرد و سرانجام با توجه به تنظیم نکاتی در قطعنامه 598 آن را تا حدودی به نفع ایران تعبیر می کنند و به همین واسطه مورد پذیرش مقامات قرار می گیرد. براساس نگاه دوم شرایط نظامی در سالهای اواخر جنگ به گونه ای بود که ایران در موضع ضعف قرار گرفت . از یک سو عراق درازدستی هایی به لحاظ نظامی در مرزهای ایران داشت و حتی قسمتهایی از خاک ایران را به تصرف خود درآورده بود و از سویی دیگر امریکا با آوردن ناوگان جنگی خود منطقه خلیج فارس را به کانون بحران تبدیل کرده بود. برگر در جایی دیگر با تاکید بر این مساله می گوید: بنابراین ادامه جنگ در چنین صورتی کاملا به زیان ایران بود و بهترین راه ممکن برای جلوگیری از ضررهای احتمالی آتی پذیرش قطعنامه 598 بود.
«در 30 تیر 1366 که شورای امنیت قطعنامه 598 را به تصویب رساند ، دقیقا این تصویب یک روز پس از شروع حفاظت امریکا از نفتکش های کویتی بود و درواقع غرب به این نتیجه رسیده بود که در هر صورت جنگ را با موضوع اصلی حفظ عراق خاتمه دهد زیرا عراق نیز خواهان اعمال قدرت بیشتری در منطقه و کشاندن آتش جنگ به دیگر کشورها بود. لذا قطعنامه 598 به نوعی برای نجات عراق محسوب می شد.» این گفته «کارل هریچ» در کتاب «تارنمای جنگ خلیج از نگاهی به ابزار نفت» بود. هریچ پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه گفت که در این قطعنامه برای اولین بار در قطعنامه های سازمان ملل بازگشت به مرزها مطرح شد و اولین بار بود که تعیین مساله کمیته خسارات جنگی و تعیین متجاوز عنوان شده بود. از این رو این یک پیروزی برای ایران در رژیم قطعنامه های شورای امنیت محسوب می شود. چگونگی پایان جنگ که منتهی به شکل گیری پیش زمینه های قطعنامه شد هم از نگاه های متفاوتی بازخورد داشته است .
«زبیگنیو برژینسکی» مشاور امنیت ملی ایالات متحده در نشست با اعضای شورای عالی امنیت ملی تاکید می کند: پس از پیروزی ایران در خرمشهر کاخ سفید معتقد است که این جنگ نمی بایست برنده ای داشته باشد. وقتی که نیروهای ایرانی موفق به عبور از مرزهای بین المللی شدند ، استراتژی امریکا بر این نظریه قرار گرفت که ایران نباید برنده جنگ باشد.
جالب است این برنده نشدن در نگاه برژینسکی با نگاه «کارل وایزنبرگ» اینچنین تعبیر می شود: در قطعنامه 598 برای اولین بار بازگشت به مرزهای بین المللی مطرح شد و تغییر و تحول ناشی از تغییر استراتژی کشورهای بزرگ از آغاز تا پایان جنگ بود و این مساله برای نخستین بار در قرن بیستم اتفاق می افتاد. هریچ هم در گفتگویی با «وال استریت ژورنال» در ادامه این پیروزی گفته بود که نگرشی به قطعنامه های صادره بوضوح نزدیک شدن شورای امنیت را به مواضع منطقی و اصولی ایران نشان می دهد و سرانجام پس از 8 سال ایستادگی مواضع بر حق ایران بر جهانیان به اثبات می رسد.
نکته جالب دیگر اظهارات «بیل رادفورد» کهنه سرباز جنگ ویتنام است که معتقد است تصرف شلمچه در جریان جنگ هم نقش تعیین کننده ای داشت . وقتی ایران به 17 کیلومتری بصره رسید ، فاصله های خود را با این شهر کم کرد. فاو به خاطر موقعیتی که در شمال خلیج فارس داشت ، دارای اهمیت بود و عملیات گرفتن شلمچه ایران را به بصره نزدیک کرده بود.
«خاویر پرز دکوئیار» ، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد هم در جایی عنوان می کند که توضیحات عراق در نظر جامعه بین الملل برای تعرض ایران به فاو کافی و قابل قبول نیست . در دسامبر 1991 دبیرکل سازمان ملل هم برای اولین بار از زمان پذیرش قطعنامه تلویحا به مسوولیت عراق در شروع جنگ با ایران اذعان کرد.
در سال پایانی جنگ ریگان شکست خورده در حادثه «مک فارلین» دل خوش بود و صدام جشن بزرگ حصادالاکبر (دروی بزرگ) برپا کرده بود. در حالی که همه طرفهای مقابل مست پیروزی بودند ، ایران قفل شرق بصره را گشود و از لابه لای سیمهای خاردار ، مین و کانال خود را به جایی رساند که هتل «شرایتون» بصره که به مقرموقت صدام تبدیل شده بود نیز از تیررس رزمندگان ایرانی ناامن شد. این مساله امری است که از نظر موسسه «امریکن اینتر پرایز» جالب توجه بود و بازتاب آن ، چنین عنوان شد که عراق ناچار بود برای ممانعت از فتح بصره و شاید بغداد اقدام به تهیه مقدمات قطعنامه کند و به همین دلیل هم وقتی تهران قطعنامه را پذیرفت «جرج سیلونت» پژوهشگر موسسه «مطالعات امنیتی خاورمیانه» گفت که با وجود برتری نسبی ایران در جبهه های جنگ ، تهران با پذیرفتن قطعنامه نشان داد اهل دیپلماسی است که به دنبال آن فرمول استفاده از این قطعنامه نیز از سوی ایران برای آتش بس تهیه شد و در اختیار دبیرکل وقت سازمان ملل قرار گرفت .
سنای امریکا در گزارش سالانه خود در اکتبر سال 1987 با عنوان «جنگ در خلیج فارس» می نویسد: امریکا به حدی در این کشمکش درگیر شده است که بی طرفی کامل در این زمان نمی تواند اتخاذ شود و ما باید تصمیمات ضروری را برای عدم شکست نهایی عراق انجام دهیم . ماکس پری ، عضو شورای سیاستگذاری روابط خارجی سنای امریکا در این باره می نویسد: در ماه اوت 1986 وزارت امور خارجه اقدام به بررسی جدی مفاد قطعنامه ترک مخاصمه کرد. در گزارش پری درباره عواقب قطعنامه آمده بود که شکست عراق برای منافع غرب یک فاجعه محسوب می شد. کشورهای طرفدار غرب حوزه خلیج فارس بویژه کویت و عربستان سعودی در جنگ بشدت از عراق حمایت کرده اند و از این رو کاندیداهای بعدی ایران برای مقابله خواهند بود اگرچه یک ایران پیروز در جنگ از نظر نظامی به قدری قدرت خواهد داشت که به نظر نمی رسد حتی کشورهای حوزه خلیج فارس با جمعیت زیاد و تسلیحات نوین یارای مقاومت در برابر نیروهای نظامی مجرب ایران را داشته باشند.در گزارش سنای امریکا در سال 1987 و موسسه شورای کمیسیون اطلاعات امنیتی بریتانیا امریکا صریحا آمده است که بهترین راه برای جلوگیری از شکست عراق ، پایان دادن به جنگ ایران و عراق از راه یک قطعنامه است و این تنها از طریق تلاش هماهنگ جامعه بین المللی میسر خواهد شد. از این رو، موثرترین راه ایالات متحده برای دفاع از منافع حیاتی خود بهره گیری از سازمان ملل است به این دلیل که ایران به افکار بین المللی اهمیت زیاد می دهد.ایران معتقد است که در این درگیری مورد ظلم و تجاوز واقع شده و بسیار علاقه مند است که جامعه جهانی نیز به این مساله برسد بنابراین نظرات جامعه جهانی با ابراز در شورای امنیت و مجمع عمومی قطعا روی تهران موثر خواهد بود. بعد هم از این نظر که امریکا به کمک سازمان ملل می تواند با اعمال تحریم تسلیحاتی و اقتصادی ، ایران را به توقف جنگ وادارد. اما کسی باور نمی کرد که تلاشهای غرب برای وادار کردن ایران به پذیرش قطعنامه تا قبل از برآورده شدن همه خواسته های تهران اینقدر سخت باشد.
به صورتی که ویلیام تیلور از مرکز موسسه مطالعات سلطنتی بریتانیا در گزارش فوریه 1989 خود آورده است که ایران برنده اصلی کشمکش قطعنامه 598 بود. این مساله ای است که هم هاوارد تیچر ، عضو شورای کمیسیون امنیت ملی امریکا در سال 1988 معتقد است : امریکا با فراهم کردن قطعنامه 598 و بعد هم پذیرش آن از سوی ایران برای صدام کاری کرد که تا آن روز برای هیچ یک از نزدیک ترین متحدان خود نکرده بود چراکه در صورت ادامه جنگ و موضع ضعف عراق ، ماهیت سیاسی رژیم بعث در خطر بود.به هر حال اکنون و پس از 22 سال از پایان جنگ تحمیلی و سیری کوتاه در پستوخانه های اسناد وزارت دفاع و وزارت امور خارجه و با نگاهی گذرا به گزارشات موسسه پژوهش های راهبردی وزارت دفاع فرانسه در طول سالهای 1985 تا 1989 بر این موضوع تاکید شده که با وجود حمایت های بی دریغ غرب از عراق ، این ایران بود که توانست شورای امنیت را تا حد زیادی به خواسته های خود مجاب کند. نگاهی به بایگانی های اسناد وزارت امور خارجه ، سازمان های اطلاعاتی امنیتی ، محافل سیاسی و اظهارنظرهای شخصیت های فعال سیاسی در عرصه سیاست بین الملل می توان به این جمع بندی رسید که به اذعان تمامی اینها، پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران در آن هنگام از موضعی برتر و نمادی از مواضع صلح جویانه و پایبندی ایران به نهادها و رژیمهای حقوقی بین المللی بوده و به عبارتی می توان این راهبرد امنیتی تهران را هنری دیپلماسی دانست.
نویسنده:ارسلان مرشدی
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات