بصیرت: رسانهها در جهان امروز یکی از ابزارهای مهم برای انتقال مفاهیم و مؤلفههای فرهنگی و اجتماعی به شمار میروند؛ به گونهای که بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی بر این باورند که رسانه یکی از گستردهترین، بزرگترین و در دسترس ترین ابزار برای گسترش مؤلفههای فرهنگی مورد نظر است. رسانه هم میتواند به عنوان ابزاری مؤثر به مسئولان جامعه برای بومی کردن فرهنگ و استحکام مؤلفههای فرهنگی جامعه کمک کند و هم میتواند به عنوان ابزاری مخرب و خطرناک و به عنوان یک مهاجم فرهنگی به تدریج ریشههای فکری و اصیل جامعه را از بین ببرد.
اگر کمی به موضوعات اجتماعی که جامعه امروز ما درگیر آن است و مسئولان تلاش میکنند آن را حل کنند دقت کنیم به نقش اساسی پدیدههای جدید به خصوص رسانه پی خواهیم برد. به خصوص رسانههای تصویری که به دلیل جذابیت بیشتر نقش بیشتری هم دارند. به عنوان مثال به نظر بسیاری از کارشناسان بحث گسترش عفاف و حجاب که از گذشته تا به امروز یکی از دغدغههای اصلی مسئولان جامعه ما بوده است ارتباط مستقیمی با شرایط و پدیدههای جدید جامعه ما دارد.
کافی است که به این موضوع بسیار ریز دقت کنیم که چگونه رسانهها به خصوص رسانههای تصویری غربی در بحث بدحجابی و تغییر الگوی فرهنگی جامعه ما تأثیر داشتهاند. به واقع سرمایهگذاریهای عظیمی که آنها دراین حوزه انجام دادهاند نشان دهنده یک تهاجم فرهنگی عظیم است. در این بین به خصوص شبکههای ماهوارهای نقش بسزایی را در این مهندسی تخریبی فرهنگی برعهده دارند و در این راه از جدیدترین استراتژیهای تأثیرگذاری بر مخاطبین خود استفاده میکنند؛ شبکههایی که همگی از یک جریان خاص تغذیه میشوند به صورت شبانه روزی با نشان دادن الگوهای رفتاری و ظاهری غربی درحال بمباران تصویری ذهن و افکار جامعه ما به خصوص قشر جوان هستند. این بمباران تصویری به قدری زیاداست که یک لحظه هم اجازه تفکر به جوان امروز جامعه ما را نمیدهد و دائم در حال القا کردن است. به عنوان مثال پخش شبانه روزی برنامههای آموزش آرایش و پوشش از شبکههای مختلف و بسیاری از شبکههای فارسی زبان خارج نشین یکی از متدهای همیشگی رسانههای غربی برای تأثیر بر مؤلفههای فرهنگی و استحاله جوانان در جوامع دیگر به خصوص جوامع مذهبی مانند ما بوده است. دراین سو هنگامی که قشر جوان ما این برنامهها را نگاه میکنند و این موضوع به تدریج به یک روال عادی و روزانه برای آنها تبدیل شود کمکم تأثیر آن در نوع پوشش ویا رفتارشان ظاهر میگردد و اگر در این بین خانواده ارزشهای اسلامی و بومی جامعه را از همان دوران شکلگیری شخصیت برای او تشریح نکرده و به نوعی آن را برای فرد درونی نکرده باشد فرد از انواع انحرافات موجود دراین شبکهها و دیگر رسانهها الگو برداری میکند که یکی از آنها بدحجابی و یا بیحجابی است.
بیتفاوتی والدین؛ کمک به رشد انحرافات
باید به این نکته باور داشته باشیم که چه دختران و چه پسران جامعه امروز ما باید از همان دوران کودکی و زمان شکلگیری نهال هویت، با فرهنگ اسلامی، بایدها و نبایدها و هنجارهای جامعه آشنا شوند تا در گذشت زمان به اقناع برسند و در جوانی خود را موظف و پایبند به برقراری این مؤلفههای فرهنگی بدانند و خود به عامل مقابله با این عناصر ضد فرهنگی مانند بدحجابی تبدیل شوند. اگر فرض کنیم که جوانی در دوران هویت یابی خود با این هنجارها آشنا نشده باشد یا این هویت پذیری ناقص و با تناقض صورت گرفته باشد و الگوی مناسبی منطبق با اصول جامعه اسلامی وایرانی از سوی خانواده و جامعه به او داده نشده باشد باید مطمئن باشیم که در آینده این الگوپذیری از سوی رسانهها و پدیدههای جدید دراختیار او قرار میگیرد. اگر امروز دختران جامعه درخانواده درمورد حجاب اقناع نشده باشند به طور حتم الگوی پوشش را از رسانههای غربی امریکا و صهیونیسم خواهند گرفت که با جامعه اسلامی بسیار فاصله دارد؛ رسانههایی که ابزاری برای استحاله فرهنگی ملت و جوانان ما دردستان غرب است. کافی است بیشتر به این رسانهها نگاه کنیم. درتمام آنها نوع پوشش و حجاب به قدری زننده و فاجعه بار است که با اطمینان میتوان گفت چنین چیزی با هویت اسلامی- ایرانی جامعه ما فاصله بسیاری دارد. اما چه میشود که این پوشش به خیابانها و مغازههای پوشاک و البسه ما انتقال پیدا میکند به گونهای که هنگامی که از فروشندگان محصولات لباس و پوشاک درباره مدلها سؤال میشود آنها به این نکته اشاره دارند که مدلهای آنها همان مدلهایی است که در ماهوارهها و مجلات خارجی مانند کاسموپولیتنی (یکی از پرتیراژترین مجلات غربی) به نمایش گذاشته میشود و این فروشندگان هم برای کسب درآمد و فروش اجناس خود مجبور هستند که این مدلها را در ویترین خود قرار دهند تا به فروش برسد.
آنها با لباس، هویت میسازند!
دکتر یزدان ایزدی، جامعه شناس و استاد دانشگاه میگوید: مهم اینجاست که بحث این نوع پوشش و نوع لباسهای موجود دربازار البسه هم درمورد پسران صادق است هم دختران،هر چند که امروزه بیشتر این تمرکز روی پوشش دختران میباشد اما با نگاهی به البسه موجود برای آقایان دربازار لباس همین مشکلات را میبینیم؛ لباسهای مارکدار خاص یا عکسهای خوانندگان و شخصیتهای بیهویت غربی روی لباسها و یا حک شدن جملات زشتی که معنای آن را جوانان نمیدانند بخشی از مشکلات لباس برای آقایان است اما از آن سو نکته جالب توجه اینجاست که تمرکز بخشی از قشر جوان به این نوع پوشش و لباسهای آن و بالطبع، تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک باعث شده که افرادی که خواهان این نوع پوشش غربی نیستند برای تهیه لباس به مشکلاتی همچون کمیابی مدل مناسب دلخواه خود برخورد کنند. به خصوص در مورد بانوان جامعه ما که خواهان پوششی مناسب و به تبع آن لباس مطابق با آن هستند این مشکل بیشتر مورد توجه است. این موضوع در صورت بی توجهی میتواند به یکی از مشکلات جامعه ما تبدیل شود و علاوه برنوع پوشش ظاهری افراد در بازارهای البسه ما هم تأثیر میگذارد و این تأثیر مستقیم رسانههای نوشتاری و تصویری غربی خواهد بود. یعنی در یک معادله ساده بخشی از جامعه ما همان چیزهایی را که در ماهوارهها و دیگر رسانههای ضدفرهنگی غرب میبینند از فروشندگان لباس درخواست میکنند که درصورت ادامه این روند تأثیر رسانههای غربی را علاوه بر نوع پوشش جوانان دربازار و تولیدات لباس و پوشاک جامعه خواهیم دید که دراین صورت باید منتظر فاجعهای باشیم که رسانههای غربی در جامعه ایجاد خواهند کرد.
خودمان هویت جوانان را بسازیم یا رسانههای غربی؟
باید به این نکته هم توجه کنیم که این تازه آغاز راه خواهد بود؛ چرا که هنگامی که رسانهها راه نفوذ درافکار جامعه ما را پیدا کند درادامه به تبلیغ موضوعات جدیدتری روی خواهد آورد که بسیاری از خط قرمزها و هنجارهای جامعه ما را زیر پا خواهند گذاشت یعنی با نفوذ در ذهن جامعه و قشر جوان آن عرفهای موجود درجامعه را تغییر داده و به جای آن مؤلفههای مورد نظر خود را قرار خواهند داد و هنجارشکنی را یک امر عادی نشان میدهند. برای درک بهتر این موضوع کافی است که به عنوانها و مسائل مطرح شده در مجلات خارجی و غربی نگاهی بیندازیم، درتمام آنها مسائل خصوصی جامعه و هنجاری جامعه به صورت عریان عنوان میشود. به عنوان مثال تیتر یکی از مقالههای مهم دو ماه پیش یکی از این مجلات این بود: چگونه آرایشی جذاب داشته باشیم ؟ یا چگونه لباسی. . . انتخاب کنیم.
دوستان تأثیرگذاری به نام ماهواره و اینترنت!
متأسفانه تمام این مطالب امروزه به آسانی درجامعه ما دردسترس است و جوانان ما به سمت آنها گرایش پیدا کردهاند و در مقابل بعضی از والدین نسبت به این موضوع بی تفاوت هستند.
همین بیتفاوتی باعث شده که نوعی خلاء در جوانان به وجود بیاید که متأسفانه ماهوارهها سعی میکنند این خلاء را پر کنند. اگر کمی به این موضوع با دقت نظر بیشتری نگاه کنیم میبینیم که دوستان تأثیرگذار بعضی از جوانان ما امروزه ماهوارهها و سایتهای اینترنتی هستند که در محتویات خود معجون فرهنگی را به آنان ارائه میدهند که با فرهنگ بومی آنها تضاد بسیاری دارد و همین تضاد برای جامعه بسیار خطرناک است؛ وقتی که در دین و هویت جامعه ما و رسانههای داخلی صحبت از حجاب میشود و حجاب و عفاف ظاهری و اخلاقی امری پسندیده شمرده میشود اما در مقابل در رسانههای غربی و ماهوارهها که برای جوان جذاب هستند زیبایی را در هر چیزی به جز حجاب و عفاف به نمایش میگذارند نمیتوان انتظار داشت که جوانان ما دچار تضاد هویت و عادات اخلاقی متضاد نشوند. هنگامی که در تمام شبکههای ماهوارهای و در تمام کانالها و بسیاری از سایتهای اینترنتی زنان عریان به نمایش گذاشته میشوند و حتی برای کوچکترین تبلیغات از زنان برهنه استفاده میشود و یا به طور مثال درکانالهایی مانند L--E TV سعی میکنند برهنگی و نوع لباس پوشیدن خاصی را القا کنند.
درصورت فرهنگسازی نکردن و مهندس فرهنگی نداشتن چه انتظاری میتوان از جوانان داشت که در مقابل این هیاهوی تصویری و این معجون هزار رنگ راه درست را انتخاب کنند؟ به واقع با نگاهی به این عنوانها و برنامههای این رسانههای غربی آیا چیزی به جز یک تهاجم فرهنگی همه جانبه به ذهن میرسد؟ در این میان موضوعی که چشمگیر است اختلاف عمیق فرهنگ غرب و مفاهیم آن با مفاهیم اسلامی است. به طوری که در اسلام حجاب نشانه عفاف و سلامت و امنیت یک جامعه است درحالی که درتمام عناوین این رسانهها آرایش ابزاری برای جلب جنس مخالف و به نوعی هرج و مرج اخلاقی است.
بدحجابی مقدمه انحرافات دیگر است
اما از آن سو هم باید توجه کنیم که ارکان اصلی خانواده یعنی والدین در صورت بی تفاوت بودن وعدم آگاهی بخشی باید منتظر انحرافات دیگری درفرزندان خود باشند که بالاتر از بدحجابی است که درنهایت به ضرر خانواده و جامعه تمام خواهد شد. به واقع باید آنان جوانان را آگاه کنند که برقراری عفاف و حجاب در جامعه به سود آنها و جامعه است و باعث بالارفتن ضریب سلامت اخلاقی روانی جامعه میشود؛ بحثی که در اسلام و قرآن بارها برآن تأکید شده است. قرآن دراین باره میفرماید: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصّلاةَ وَ اتّبَعُوا الشّهَواتِ فَسَوْفَ یلْقَوْنَ غَیا «آنگاه پس از آنان جانشینانی به جای ماندند که نماز را تباه ساختند و از هوسها پیروی کردند و به زودی سزای گمراهی خود را خواهند دید» یا در سوره نور که بربحث عفاف و حجاب تأکید زیادی شده است.
فقط رسانه میتواند به جنگ رسانه برود
بحث کلی این موضوع است که اگر ما قرار است با یک برنامهریزی فرهنگی صحیح و سرمایهگذاری مثبت دراین امر به مبارزه با بدحجابی و یا هر انحراف اخلاقی عرفی دیگر بپردازیم باید همزمان در همه حوزهها این کار را انجام دهیم؛ یعنی خانواده با آموزش و رسانه ملی با تمرکز برآگاهی بخشی و انتقال صحیح مفاهیم و الگوسازی درست و آموزش و پرورش با گنجاندن مطالب لازم دردورههای تحصیل و نیروهای فرهنگی و امنیتی با برخورد صحیح این کار را انجام دهند زیرا درغیر این صورت ما هزینهای صرف کردهایم و آنگونه که میخواستیم نتیجه نگرفتهایم. دراین بین برای برخورد و مبارزه با رسانهها بهترین حوزه خود رسانهها هستند یعنی یک پاسخ مستقیم و برنامهریزی شده که بتواند توطئه فرهنگی رسانههای غربی را خنثیسازد. چاره کار در ابتدا برنامهسازی برطبق معیارهای و مؤلفههای بومی برای مقابله و پس از آن هم جلب اعتماد مخاطب برای استفاده از این برنامهها است. بحثهای آزاد فرهنگی در زمینه حجاب و مناظرات تفکرات مختلف دراین باره در رسانه ملی میتواند برای اقناع مخاطب به ویژه نسل جوان بسیار راهگشا و مؤثر باشد به گونهای که اگر دراین برنامهها به خوبی از رویکردهای اسلامی دراین موضوع دفاع شود مخاطب کاملاً راضی و قانع خواهد شد که دستورات و رویکردهای دینی تنها برای حفظ امنیت و سلامت جامعه اوست، همچنین به نظر میرسد مناظرات عقیدتی وکرسیهای آزاداندیشی در برنامههای رسانههای بومی به خصوص رسانه ملی بسیار راهگشا است، به واقع در بعد رسانه باید میزگردها و جلسههای بحث آزاد در تلویزیون شروع شود. هنگامی که ما بتوانیم دراین مباحثات اندیشههای غربی را در اندیشه اسلامی هضم کنیم و مخاطبان را اقناع کنیم که این تفکرات فرهنگی غرب شکست خورده است مطمئن خواهیم بود که جوانان ما دیگر هیچگاه سمت این انحرافات نمیروند زیرا اقناع شدهاند. هنگامی که پیش چشم مخاطبی که رسانه ملی را میبیند طرفداران نظریات غربی دراین مباحث با استدلال مغلوب شوند فرد جامعه خود به این موضوع پی خواهد برد که این تفکرات صرفاً لذتجویانه جوابگوی نیازهای او نیست و به نوعی درمسائل جزئیتر فرهنگی این نوع پوشش به عنوان یک مصداق نمیتواند الگوی مناسبی برای او باشد؛ یعنی باید به گونهای عمل کنیم که جوانان ما خود به این باور برسند که این پوشش باعث تباهی خود و جامعهشان میشود؛ درعین حال در بعد برنامههای تفریحی و سرگرمکننده باید رسانه ملی به سطح فعلی اکتفا نکرده و سعی در افزایش کیفیت برنامههای خود و توان سرگرمسازی دریک فضای رسانهای سالم داشته باشد چرا که اگر ما میخواهیم تمرکز مخاطبین جامعه به خصوص قشر جوان خود را از ماهوارهها و دیگر رسانههای غربی برداشته و به سمت رسانه بومی جذب کنیم باید برنامههایی به مراتب بهتر و سالمتر به قشر جوان تحویل دهیم تا هم او و هم خانواده اش از این موضوع استقبال کنند.
رضا فرخی