صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۴  ، 
کد خبر : ۱۴۹۵۰۹

دام بیلدربرگ برای تاکر


بصیرت: با کار گروهی نفوذ به بیلدربرگ میسر می شود
کار گروهی باعث شد تا سد ورود به بیلدربرگ در این ناحیه زیبای کوهستانی واقع در 70 کیلومتری لیسبون شکسته شود. با خودروی دو نفره گروه تلویزیونی که از لیسبون آمده بودند، از هتلی که در آن اقامت داشتیم به سزار پارک پنالونگا، که بیلدربرگ هر روز آنجا تشکیل جلسه می داد، می رفتیم و برمی گشتیم.
ما سه نفر همچنین برای ملاقات با پل لاکمن1، که اخبار بیلدربرگ را در هفته نامه انگلیسی زبان نیوز به خوبی پوشش می داد، به لیسبون رفتیم.
گروه تلویزیونی انگلیسی که برای کسب اطلاعات بیشتر درباره بیلدربرگ، یک روز را در واشنگتن با من سپری کرده بودند، در ابتدا موافقت کردند که اسامی خودشان و رسانه ای که برای آن کار می کردند- که برای سراسر کشورشان برنامه پخش می کند- چاپ شود. اما از آنجایی که امیدوار بودند بتوانند، در ماه های آتی با چهره های بیلدربرگ مصاحبه کنند، در تصمیم خود تجدیدنظر کردند و خواستند از آنها فقط با اسامی جان و مایک یاد کنم. حالا می توانم نام آن خبرنگار تلویزیونی را بگویم: جان رانسون2.
این گروه انگلیسی در پروژه 18 ماهه ای برای تولید یک مجموعه ویژه شش قسمتی، با موضوع نظم نوین جهانی، کار می کرد. رانسون همچنین در حال نوشتن کتاب نامطلوبی به نام آنان3 بود که چند فصل آن به بیلدربرگ و من مربوط می شد، که پر از اشتباهات و فحاشی های شخصی بود.
مایک نیز نگران بود که اگر همکاری ما برملا شود، قدرت بیلدربرگ ورودشان را به ایالات متحده ممنوع کند.
پس از سه روز تلاش برای یافتن اقامتگاه کارکنان هتل محل برگزاری نشست بیلدربرگ، متوجه شدم آنها نزدیک من هستند.
کارمند پذیرش در سرسرای هتل گفت کسانی را می شناسد که آنجا کار می کنند و می تواند آنها را نزد من بیاورد.
از پیش به آنها اطمینان دادم که اسامی شان اعلام نمی شود، اخراج هم نمی شوند. پس از آن کمک زیادی کردند.
اما تلاش ها برای نفوذ به جلسات با شکست روبه رو شد، زیرا بیلدربرگ توانست، با اخطار به نگهبانان درباره صدور دستور تیراندازی به قصد کشتن و استفاده از تمام نیروی لازم، همه را بترساند. این هشدارها از چند منبع اعلام شد.
ترتیب ملاقات با مردی را داده بودم که قرار بود مرا با خودرو به مکان نشست بیلدربرگ ببرد و در گذر از دیوار و جنگل همراهم باشد. فقط یک راننده را اجیر کرده بودم که بیرون محوطه اقامتگاه بیلدربرگ منتظر بماند. اما عوارض طبیعی پیرامون پنالونگا و پلیس های آن حوالی مستلزم آن بود که کسی مرا همراهی کند.
پس از آنکه با هم قرار مفصلی گذاشتیم، راننده از من جدا شد. ظاهرا شایعه دستورتیراندازی به قصد کشتن باعث شد وی در تصمیم خود تجدیدنظر کند.
آیا دستور تیراندازی به قصد کشتن دروغ بود؟
هرنان دی بیر4 ازمجله نیوز، روز 5 ژوئن که در ورودی اقامتگاه بیلدربرگ قدم می زد، به یکی از پلیس ها گفته بود چقدر تدابیر امنیتی ضعیف است.
آن مأمور پلیس درپاسخ وی گفته بود که چنین نیست و به تخته سنگ های روی تپه اشاره کرد که تک تیراندازهایی در امتداد اقامتگاه مستقر بودند.
این مأمور پلیس گفته بود:«وقتی از منطقه ممنوع بگذرید، می فهمند- شما همدست جیم تاکرهستید.»
بیلدربرگ دام می گذارد
بار دیگر، مأموران حفاظت نخبگان بیلدربرگ کاری کردند که من درتعطیلاتم در پرتغال، تنها نباشیم. اما این باعث نشد من از منابع دیوارهای محصور نشست، اطلاعات کسب نکنم.
گزارشگرانی که ازلندن آمده بودند و با من همکاری می کردند، تعجب کردند که نگهبان فقط به ما اجاره داد، روز اول ژوئن، وارد اقامتگاه سزارپارک پنالونگا شویم، که تقریباً خالی بود. این دو گزارشگر تلویزیونی، مایک و رانسون و من انتظار داشتیم که طبق معمول پلیس، نیروی نظامی و نیروهای امنیتی خصوصی زیادی در اطراف همه ورودی ها مستقر شده باشند. درکنار استخر ناهار خوردیم، اما ظاهراً کارکنان عبوس اقامتگاه از نشستی بزرگ بی خبر بودند. ما که گیج شده بودیم، محل را ترک کردیم.
طولی نکشید که خودرویی مشکی ما را تعقیب کرد و این معما حل شد.مایک که رانندگی می کرد، کنار جاده توقف کرد و آن خودرو از کنار ما گذشت. درست بعد از آن، خودروی مشکی دیگری حدود 300متر عقب تر از ما توقف کرد، مایک به حرکت ادامه داد. وخودروی یادشده نیز به حرکت درآمد. مایک بار دیگر توقف کرد و این خودرو هم حدود 100متر جلوتر ایستاد. مایک دور زد و درجهت مخالف حرکت کرد و خودروی مزبور نیز همین کار راکرد.
درسمت راست، دیوار اقامتگاه سزار پارک پنا لونگا بود. مایک توقف کرد و آن خودرو هم توقف کرد.
مایک، از دور، از سزار پارک فیلمبرداری کرد.من از خودروی تعقیب کننده فیلم گرفتم.
آنگاه رانسون ادامه مصاحبه ای طولانی که در واشنگتن آغاز شده را با من از سرگرفت.
مایک هم از خودروی تعقیب کننده فیلمبرداری کرد.
تعقیب کننده همچنان تا چند کیلومتر داخل شهر سینترا ما را دنبال کرد تا اینکه گزارشگران قانون شکنی کرده و نزدیک به یک بریدگی توقف کردند تا بتوانیم در صورت لزوم دریکی از دوجهت حرکت کنیم. مأمور پلیس به خودروی تعقیب کننده نزدیک شد و به او اشاره کرد که حرکت کند. وی با پلیس صحبت کرد و اجازه گرفت که بماند.
ما سه نفری به خودروی تعقیب کننده نزدیک شدیم و شماره آن را دیدیم:53- 02 -IZ پنجره ها بالا بود و درها قفل ، رانسون کارت شناسایی خود را نشان داد و فریاد کشید که از تلویزیون انگلیس می آید و پرسید چرا ما را تعقیب می کنند. شخص تعقیب کننده دست تکان داد، اما چیزی نگفت.
وی تا 9کیلومتر دیگر ما سه نفر را تا هتل محل اقامت دنبال کرد. رانسون رفت تا ببیند که آیا اتاق را گشته اند و من و مایک، درحالی که تعقیب می شدیم، گشتی در شهر زدیم و به هتل بازگشتیم.
شخص تعقیب کننده خودرو را درخیابان کنار هتل متوقف کرد و در پیاده رو منتظر ماند.
سیه چرده بود و حدوداً 30ساله به نظر می رسید. از پله های هتل بالا رفتم. از نزدیک استخر که سمت راست قرارداشت. گذشتم و دوربینم رابین شاخه های درختان گذاشتم. شخص تعقیب کننده به پشت درختی دوید و ما بازی قایم باشک را شروع کردیم.
همین طور که دوربین را تکان می دادم، گفتم: «زود باش، لبخند بزن عزیزم.» مرد کوشید این کار را نکند، اما برای لحظه ای کوتاه، صورت عبوسش به پوزخندی ناخواسته باز شد و بعد دوباره به حالت اول برگشت.
چند ساعت بعد که با قرار قبلی به هتل دیگری رفتم که یک کوچه فاصله داشت، خودروی تعقیب کننده رفته بود.
وقتی رانسون و مایک نزد من آمدند، از دو مزاحم دیگر در سرسرای هتل خبر دادند. چگونه دانستند آنها مزاحم هستند؟ مایک توضیح داد: «از رفتارشان می توان تشخیص داد.»
یکی یکی از هتل رفتیم، اول رانسون، بعد مایک و دست آخر من. اصلاً به آنها نگاه نکردم، اما از گوشه چشم متوجه شدم که یکی از آنها مردی با موهای مشکی و حدوداً 30 ساله و دیگری مردی مسن تر است- اما او تعقیب کننده قبلی نبود.
بدون آنکه به پشت سر نگاه کنم، به کافه ای رفتم که یک کوچه با هتل فاصله داشت. میزی نزدیک به عقب سالن گرفتم و به در ورودی پشت کردم. پس از پنج دقیقه، ناگهان به پشت سر نگاه کردم و متوجه شدم مزاحم جوان تر چند میز دورتر نشسته است.
لبخند زدم و برای این مزاحم به نشانه دوستی دست تکان دادم. مزاحم همچنان عبوس بود.
مزاحمان خیلی مؤدب نیستند.
بروکسل، بلژیک
بیلدربرگ امسال انضباط سختگیرانه ای درپیش گرفت از حضور جیمی لی هوگلند از واشنگتن پست جلوگیری کرد. بیلدربرگ در موارد نادر اعضای دردسرساز را کنار می گذارد، مانند اولین رئیس آن شاهزاده برنارد از هلند که، در دهه 1950، درگیر رسوایی فساد در ماجرایی شد که شرکت هواپیماسازی لاکهید نیز در آن دست داشت.
در نشست امسال بیلدربرگ در شاتو دولک،نزدیک بروکسل پایتخت بلژیک، منابع آگاه گفتند که جلب توجه کمتر، یکی از دلایل کم شدن تعداد آنها در سال جاری بود، اما علت اصلی آن، برقراری انضباط بیشتر بود- مانند مورد جیمی لی هوگلند از روزنامه واشنگتن پست.
هوگلند، دستیار سردبیر واشنگتن پست، از اعضای پروپاقرص و منظم بیلدربرگ بود. وی در نشست های بیلدربرگ به دونالد گراهام کمک می کرد. کاترین، مادر وی که اکنون مرده است، پیش از مرگ کنار کشید و دونالد جای وی را در سمت ناشر واشنگتن پست گرفت، اکنون در نشست سالیانه، هوگلند، در طول روزهای آخر هفته از 1 تا 3 ژوئن 2000، غیبت آشکاری داشت.
هوگلند وفادارانه سیاست های بیلدربرگ را در نوشته های خود در ستون نظریات منعکس می کرد. وی با وظیفه شناسی ستون هایی نوشته بود که از نفتا، سازمان جهانی تجارت و تهاجم ناتو به یوگسلاوی حمایت می کرد تا نشان دهد این سازمان ارتش سازمان ملل شده است و درسراسر جهان، و نقاطی که بیلدربرگ پنهانی معین کند، حضور می یابد.
در اوایل سال 2000، کارکنان دفتر هوگلند اعلام کرده بودند که وی آن سال در نشست بیلدربرگ شرکت نمی کند. اما به گفته کارکنان بیلدربرگ علت این ا مر، روز 21 مه، در ستون منتشر در واشنگتن پست، معلوم شد.
بیلدربرگ از مدت ها قبل، از کنگره خواستار تصویب روابط عادی تجاری دائمی با چین کمونیست شده و آن را گامی مهم برای ورود این کشور به سازمان جهانی تجارت و ایجاد یک دولت جهانی خوانده بود. اما روز 21 مه، هوگلند که می دانست امسال در نشست بیلدربرگ شرکت نمی کند، این سوال را مطرح کرد که آیا کنگره روابط عادی تجاری دائمی را تصویب می کند یا قدری منتظر می ماند.
بیلدربرگ قصد نداشت منتظر بماند.
هوگلند ابتدا به این نکته اشاره کرد که روابط عادی تجاری دائمی، رای به چگونگی رفتار دولت چین با شهروندان خود نیست. این با استدلال جهانی گرایان مغایر بود که تجارت با چین به نوعی باعث مهربانی بیشتر دولت با مردم می شود و اینکه سیاست های داخلی کشوری دیگر به نوعی به ایالات متحده مربوط می شود.
هوگلند همچنین با نگرانی چین را یک تهدید نظامی خواند که مصمم است توانایی پکن را برای حمله به شهرهای آمریکا با موشک های هسته ای حفظ کند و با این کار به مخالفت با ایدئولوژی نخبه گرای جهانی برخاست. دکترین. جهانگرایی بیلدربرگ این است که وانمود شود چین تهدیدی نیست و نگرانی از فروش رایانه ها و سایر ابزارهایی که برای کمونیست ها کاربرد نظامی دارد، بی مورد است.
هوگلند نوشت: «نمایندگان مجلس باید با استفاده از معیار امنیت ملی، دولت را وادار کنند برای جلوگیری از شکست این لایحه را پس بگیرد و بکوشد تا شرایط استراتژیک و جزئیات تجاری مهیا شود.»
با وجود آنکه هوگلند نگفت که هرگز نباید با چین قرارداد تجاری بست، درخواست وی برای تاخیر و توجه وی به پیامدهای نظامی، طبق معیارهای بیلدربرگ، نافرمانی تلقی می شود.
منبع آگاهی گفت: «نمی توان گفت که آیا بیلدربرگ هوگلند را به این علت اخراج کرد که می دانست وی چه موضعی اتخاذ می کند یا آیا آنچه وی نوشت، عقیده واقعی خودش بود، زیرا قبل از نوشتن آن ستون می دانست چند روز بیشتر در بروکسل نخواهد بود.»
اما وی خاطرنشان کرد مسئولان ارشد روزنامه های عمده - واشنگتن پست، نیویورک تایمز، لس آنجلس تایمز، هفته نامه های خبری و شبکه های رادیو و تلویزیونی - پس از یاد کردن سوگند پنهان کاری در این نشست ها شرکت می کنند. به گفته وی، آنها هرگز کلمه بیلدربرگ را نمی نویسند یا وجود آن را تصدیق نمی کنند، اما انتظار می رود از مواضع مناسب حمایت کنند.
هوگلند با طرح موضوع پیامد نظامی قرارداد با چین و درخواست تاخیر در تصویب این لایحه، پس از سال 1954، نخستین و کوچک ترین انحراف واشنگتن پست را سیاست بیلدربرگ را رقم زد.
بانک های اروپایی به دستور بیلدربرگ حرکت می کنند
پس از صدور دستور بیلدربرگ مبنی بر افزایش نرخ بهره درسال 2000 در سراسر جهان، بانک مرکزی اروپا5 به سرعت به این درخواست پاسخ داد. وقتی بانک مرکزی اروپا نرخ پایه خود را، 8 ژوئن 2000، نیم درصد افزایش داد و واشنگتن پست، که در اختیار بیلدربرگ است، این کار را اقدامی جسورانه خواند؛ فقط پنج روز از صدور دستور بیلدربرگ می گذشت. تحلیلگران گفتند این افزایش، نرخ بهره وام های بانک های تجاری را به 25/4درصد می رساند که بسیار زیاد است، اما به مشکل یورو، پول مشترک اروپا، کمک می کند.
بیلدربرگ خواستار افزایش نرخ بهره شد تا بر سود موسسات مالی افزوده شود و با کاهش سرمایه گذاری های اشتغال زا، بیکاری گسترش یابد. با افزایش بیکاری، دستمزدها کاهش می یافت.
اعلام افزایش نرخ بهره با تغییری فنی در چگونگی کار بانک مرکزی اروپا همراه بود. این بانک به جای تعیین نرخی که از بانک های عضو برای دریافت وام می گیرد، نرخ حداقلی را تعیین می کند و به بانک هایی وام می دهد که بیشترین بهره را بپردازند.
ویلم دویزنبرگ6، رئیس بانک مرکزی اروپا، در اعلام افزایش نرخ بهره و سیاست حداقل نرخ بهره، این اقدامات را مساعدت خواند، که به گفته تحلیلگران، در زبان مبهم بانکی حاکی از افزایش بیشتر نرخ است.
تحلیل گران از گفته دویزنبرگ مبنی بر اینکه این تغییر فنی فضا را مساعد می کند این گونه برداشت کردند که اگر بانک های عضو، نرخ بیشتری از حداقل نرخ جدید بپردازند، می توان از افزایش نرخ بهره در آینده اجتناب کرد.
به هر حال، سود بانک ها بالا می رفت و اشتغال کاهش می یافت.
توماس مایر7 از گروه مالی گلدمن ساچه8 در فرانکفورت آلمان، این اقدام جسورانه بانک مرکزی اروپا را ستود.
همیشه نماینده ای از گلدمن ساچه در بیلدربرگ شرکت می کند. در سال 2000، جان تورنتون9 رئیس و توماسو پادوآ - شیوپا10 از اعضای هیئت عامل بانک مرکزی اروپا نیز در نشست بیلدربرگ شرکت کردند.
مایر گفت: «اگر این افزایش نرخ موثر باشد، به نفع ثبات بها و یورو خواهد بود. این خطر هست که کنترل نرخ بهره را از دست بدهند.»
تحلیلگران گفتند نظام نرخ متغیر به بانک مرکزی اروپا کمک می کند تا نرخ بهره را کنترل کند. میزان پولی که از بانک مرکزی اروپا درخواست می شود، همیشه 100 برابر حجم پولی است که این بانک می خواهد برای کنترل نرخ بهره به نظام مالی وارد کند.
آنها افزودند براساس نظام جدید، که بیشتر شبیه نظام فدرال رزرو ]بانک مرکزی آمریکا[ است، متقاضیان موفق باید بیش ا ز 25/4درصد بهره بپردازند که باعث می شود هزینه دریافت وام برای شرکت ها و مصرف کنندگان بیشتر شود.
مقام بلندپایه ای از وزارت خارجه و از منابع آگاه قابل اعتماد قدیمی گفت: «این اقدام به بیلدربرگ اجازه می دهد با کنترل بانک مرکزی اروپا و توانایی خود برای دستکاری نرخ بهره، وضعیت اقتصادی را در اروپا تعیین کند - اینکه اشتغال و رفاه بالا باشد یا رشد اقتصادی کاهش یابدو در نتیجه بیکاری ایجاد شود - البته به شکلی که به نفع انگیزه های خودخواهانه سرمایه گذاران بین المللی است.»
وی پیش بینی کرد اقدامات مشابهی در ایالات متحده و کانادا و - از طریق کمیسیون سه جانبه - در ژاپن و سایر کشورهای آسیایی اجرا شود.
وی گفت:«موضوع به کنترل جهانی مربوط می شود.»
بیلدربرگ در نبرد برای حفظ سکوت خبری شکست می خورد
بیلدربرگ مکانی را انتخاب می کرد که در آن ایالت به مطبوعات یارانه می داد؛ خبرنگاران و مردم مرعوب می شدند و کارزار وسیع اطلاع رسانی نادرست به راحتی اجرا می شد. با این حال، در سال 2000، خدشه قابل توجهی درتلاش بیلدربرگ برای برقراری سکوت خبری ایجاد کردیم.
این پیروزی زمانی رخ داد که نشریه ای بلژیکی به نام دی مورگن،11 که در بروکسل منتشر می شود، در صفحه اول خود گزارشی درباره نشست پنهانی بیلدربرگ در پناه نگهبان های مسلح در شاتودولک درج کرد. در صفحه 7 گزارش مفصل دیگری به همراه عکسی از دو شرکت کننده بیلدربرگ در حال قدم زدن کنار دریاچه چاپ شد.
1 Paul Luckman
2 John Ronson
3 Them
4- Hernan De Beer
5 The European Central Bank ECB
6Willem Duisenberg
7Thomas Mayer
8The Goldman Sachs Group
9John Thornton
10Tommaso padoa-Schioppa
11DeMorgen
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات