تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۵  ، 
کد خبر : ۱۴۹۹۰۲

روبان قرمز


محمد ایمانی
نشست ماه مارس (اسفند) آژانس بین المللی انرژی اتمی که دیروز در وین گشایش یافت، احتمالاً فردا به بررسی مجدد پرونده ساخته شده از سوی آمریکا علیه برنامه هسته ای ایران می پردازد. این نشست ادامه نشست ماه فوریه (بهمن) است که طی آن تصویب شد مدیرکل آژانس گزارشی از پرونده ایران به شورای امنیت ارائه دهد و یکی از پیش بینی ها این است که شورای حکام آژانس بدون صدور قطعنامه جدیدی، گزارش البرادعی را به شورای امنیت گزارش کند. در این میان گروه غیرمتعهدها مخالف جدی است و تأکید می کند که نباید پای هیچ نهاد و سازمان دیگری به فعالیت های آژانس باز شود.
بدبینانه ترین فرض و گمان که از سوی یکی دو خبرگزاری آمریکایی و انگلیسی و به نام دیپلمات های فاقد نام منتشر می شود این است که از طریق شورای امنیت، 45 تا 60 روز به ایران مهلت داده شود تا فعالیت های هسته ای خود را مجدداً به حال تعلیق درآورد. اما درباره این سؤال که «بعد از آن چه؟»، هیچ پاسخ استواری حتی از سوی اصلی ترین مدعی ماجرا (آمریکا) داده نمی شود. در واقع بحث ها همچنان در همان فضای جنگ روانی و هیاهو برای ارعاب جریان دارد و دورنمای روشنی از سوی طرف آمریکایی- پس از 3 سال عربده کشی- دیده نمی شود.
ماجرا را از دو زاویه جداگانه می شود رصد کرد. یکی وقایع همین چند روزه که در نشست آژانس تکرار می شود تا لابد به تصمیمی بینجامد- که علی القاعده بر همان فضای ارعاب روانی با هدف جا زدن دولت و ملت ایران استوار است- و دوم، نگاه کلان تری که به ماجرا می توان داشت تا از این طریق اتفاق بزرگ تر و جدی تری که رخ داده، بتوان رصد کرد و به تبیین آینده پرداخت و به «چه باید کرد» رسید.
در این باره تمرکز روی برخی ملاحظات برای کامل شدن چشم انداز ماجرا ضروری است:
1- محمد البرادعی مدیرکل آژانس دیروز در گفت وگو با خبرنگاران مجدداً مجبور شد اذعان کند «طی 3 سال گذشته روی موضوع هسته ای ایران کار زیادی انجام داده ایم و هیچ نشانه ای از فعالیت های غیرقانونی هسته ای و انحراف در استفاده از مواد اتمی برای ساخت سلاح هسته ای پیدا نکرد ه ایم اما هنوز پرسش هایی مانده که باید به آن پاسخ داده شود... انتظار تصویب قطعنامه جدیدی را در شورای حکام ندارم.» بنابراین، البرادعی و آژانس در شرایطی برای گزارش موضوع ایران به شورای امنیت تحت فشار آمریکا و برخی کشورهای اروپایی قرار دارند که هیچ مستمسکی علیه ایران پس از 3 سال (1400 نفر روز) بازرسی به دست نیاورده اند و از این لحاظ نزاع موجود نزاعی کاملاً غیرحقوقی و زورگویانه و به دور از فضای انصاف و عدالت است و طبیعتاً حساب دیپلماسی و حقوق بین الملل و مذاکره و تعامل با عرصه تهدید و ارعاب و باج خواهی جداست و پاسخ های جداگانه ای می طلبد که نباید اشتباه فهمیده شود. آمریکا به عنوان اولین معرفی کننده بمب ویرانگر اتمی به جهان و تنها دولت استفاده کننده از این سلاح کشتار جمعی، اکنون جای مدعی العموم نشسته و کشور و ملتی مظلوم را که می خواهد از حق فناوری صلح آمیز هسته ای برخوردار شود، در جایگاه متهم نشانده است.
2- آیا آن گونه که القا می شود در طرف مقابل استراتژی فعال و هوشمندانه ای حکومت می کند که توانسته به اجماع و وحدت نظر منجر شود و مثلاً گزارش پرونده به شورای امنیت یعنی تیر خلاص به ایران؟ اخباری که لابلای انبوه گزارش ها توسط خبرگزاری ها و رسانه های رسمی غرب منتشر می شود، برداشتی غیر از این را به ذهن متبادر می کند.
در این باره روزنامه انگلیسی ساندی تایمز دیروز طی گزارشی بر آشفتگی استراتژیک در عمق تصمیم گیران ارشد سیاست آمریکا تأکید ورزید و نوشت: «اعضای کمیته منتخب امور خارجی مجلس عوام انگلیس که برای مذاکره با مقام های آمریکایی در واشنگتن به سر می برند از دودستگی بین مقام های واشنگتن در آستانه نشست آژانس بین المللی انرژی اتمی ابراز شگفتی کرده اند. آنها تصریح می کنند دولت آمریکا درباره نحوه مواجهه با برنامه اتمی ایران به دو بخش تقسیم شده است که بخشی، از برخورد با ایران و بخش دیگر، از اتخاذ سیاست نرم دیپلماتیک حمایت می کنند. برخی چهره ها مثل جان بولتون سفیر آمریکا در سازمان ملل از حمله حمایت می کنند. از سوی دیگر مقام های پنتاگون مانند پیتر رودمن معاون وزارت دفاع و ژنرال کارترهام فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در شمال عراق به نمایندگان انگلیسی گفته اند فعلاً باید مسئله را مانند یک نارنجک دستی به شورای امنیت انداخت تا ببینیم بعداً چه اتفاقی می افتد(!) مایک گیپس رئیس کمیته نمایندگان انگلیس گفت سازمان سیا و ریچارد لوگار رئیس کمیته روابط خارجی جمهوری خواهان مجلس سنای آمریکا معتقدند به خاطر نبود وضوح در تصمیم گیری شورای امنیت، باید بدون اتخاذ اعمال خشن مسئله را حل و فصل کرد... گزارش ها حاکی است به خاطر تلفات مداوم آمریکا در عراق که موجب خرابی دستگاه نظامی و ظرفیت سیاسی کاخ سفید شده، نومحافظه کاران از جمله بولتون به حاشیه رانده شده اند. آمریکا به جای چشم دوختن به کشورهای تروئیکای اروپا باید به دنبال تامین و یافتن راه حل دیپلماتیک باشد.»
«پنتاگونیست»های کم دان هنوز نارنجک را وسط شورای امنیت (عرصه دیپلماسی) پرت نکرده اند تا به قول خودشان ببینند بعداً چه پیش می آید- مرحبا به این نبوغ استراتژیک!- که جان بولتون نماینده آمریکا در سازمان ملل آب پاکی را روی دستشان می ریزد و توپ را به زمین همان ژنرال ها بازپس می فرستد که می خواستند از زیر باری تازه- پس از افتضاح عراق- شانه خالی کنند.
رادیو صدای آمریکا دیروز گزارش جالبی از اظهارات بولتون در نشست گروه ایپک (کمیته امور عمومی اسرائیل- آمریکا AIPAC) منتشر کرد. فرض کنید 4500 چهره متنفذ حامی رژیم صهیونیستی در واشنگتن جمع شده اند تا سفیر آمریکا در سازمان ملل به آنها اطمینان خاطر دهد که رفتن پرونده به شورای امنیت همان و پایان کار ایران همان. اما می دانید آقای بولتون، در آن جمع چه گفته است؟
«واشنگتن برای مقابله با ایران و برنامه هسته ای اش به شورای امنیت متکی نخواهد شد و منتظر تصمیمات آن نمی ماند. ضرورتی برای اقدام سریع شورای امنیت جهت اعمال تحریم ایران نیست. اما شکست شورای امنیت در مورد بررسی مسئله ایران، صدمه دائمی به اعتبار این شورا وارد می کند. اگر شورا به موقع عمل نکند، اعتبار آن تخریب خواهد شد.»
مفهوم این سخنان، جز ابراز ناامیدی و آشفتگی نیست. نومحافظه کاران لجوج و کم شعور کاخ سفید قدم در راهی گذاشته اند که هیچ افق روشنی در آن به چشم نمی خورد و بدتر از همه این است که آمریکا زور آخر را در شورای امنیت بزند اما به قول خودشان «شورا شکست بخورد و اقدامی انجام ندهد». این هم سندی دیگر مبنی بر اینکه برخلاف هیاهوی رسانه ای، هیچ ابتکار استراتژیک و هوشمندانه ای از سوی کاخ سفید علیه ایران در میان نیست و تنها، مجموعه ای از رفتارهای سردرگم ساطع می شود.
روسیه و چین اگرچه مایلند حداکثر استفاده را از بحران موجود ببرند و از دو طرف بحران امتیاز بگیرند- و مثلا به ایران بگویند «روی رأی وتو ما حساب نکن» تا چک سفید به ایران نداده باشند و راه را برای امتیاز ستاندن باز بگذارند- اما حقیقت آن است که در ملاحظات استراتژیک و در نهایت، آنجا که پای عمل به میان آید، با آمریکا همراهی نخواهند کرد چنان که خبرگزاری رویتر دیروز تأکید می کند «چین و روسیه، تحریم ها را دارای پیامد منفی می دانند و خواستار تداوم دیپلماسی برای دستیابی به مصالحه ای آبرومندانه با ایران هستند.»
3- پیر گلداشمیت یهودی، معاون پادمانی پیشین آژانس به تازگی طی گفت وگویی با سایت اینترنتی «واشنگتن پریزم» اگرچه تأکید کرد که «آژانس باید با یاری گرفتن از شورای امنیت اختیارات خود را در مورد کشورهایی مثل ایران افزایش دهد» اما وقتی درباره وضعیت تسلیحات اتمی 3 رژیم اسرائیل، هند و پاکستان و بی اعتنایی غرب و آژانس به آنها قرار گرفت، فقط این یک جمله را گفت: «من درباره این 3دولت که عضو ان پی تی نیستند، بحث نمی کنم!»
3 سال کش و قوس بر سر موضوع ایران، اسباب انفجار اطلاعات در دنیا شد تا آنجا که امروز همه می دانند آژانس و غرب در مواجهه با کشورها ظالمانه و تبعیض آمیز برخورد می کنند. توافقات هسته ای اخیر بوش با هند رسواترین برخوردهای تبعیض آمیز بود و بازتاب های گسترده ای در دنیا پیدا کرد به طوری که موسسه آمریکایی کارنگی در این باره تأکید کرد «توافق اخیر بوش با هند عملاً منجر به تجهیز بیشتر هند به تسلیحات اتمی خواهد شد در حالی که این کشور عضو ان پی تی نیست و مخفیانه -مثل اسرائیل و پاکستان- سلاح اتمی تولید کرده است. این امر ناسیونالیسم ایرانی را به جوش می آورد و نشان می دهد که واشنگتن دنبال منع گسترش تسلیحات اتمی نیست. همین، همدردی کشورهای جنبش عدم تعهد را بیشتر برمی انگیزد.»
همچنین هفته نامه انگلیسی اکونومیست در تحلیل این اتفاق مجدداً انگشت بر ضعف استراتژی در آمریکا گذاشت و نوشت: «توافق هسته ای بوش با هند، یک اشتباه تاریخی است و اعتبار پیمان ان پی تی (معاهده منع گسترش تسلیحات اتمی) را در دوران حساس کنونی زیر سؤال می برد. پذیرش هند به عنوان ششمین قدرت هسته ای درحالی که مشغول ساخت جنگ افزار اتمی است، هرگونه مقابله با ایران را مشکل تر خواهد کرد».
4- چالش آمریکا -و کشوری مثل انگلیس- با ایران صرفاً بر سر فناوری اتمی نیست بلکه این موضوع با همه اهمیت یکی از ابعاد درگیری است. دو هفته پیش کاندولیزا رایس وزیر خارجه بوش در نشستی با سناتورهای عضو کمیته روابط خارجی سنا اعلام کرد «ایران به دلیل سیاست های خود در خاورمیانه، شاید به تنهایی بزرگترین چالش استراتژیک (راهبردی) برای ما باشد، زیرا سیاست هایی را در خاورمیانه دنبال می کند که اگر نه 180 درجه ولی به میزان 170 درجه برخلاف آن نوع خاورمیانه ای است که ما خواهان ساخت آن هستیم... ایران یک چالش راهبردی برای ماست و برای پیشبرد بلندپروازی های خود فعالیت می کند».
مفهوم دقیق تر این ارزیابی، تحلیل چندی پیش مؤسسه آمریکایی «کارنگی» است که تصریح می کند «در جهانی با رقبای بسیار، بر سر مهم ترین چالشی که با آن روبرو هستیم، هیچ مسئله ای مهم تر از وارد کردن ایران در جریان اصلی جامعه بین المللی ]جهانی سازی به مفهوم آمریکایی[ نیست. ایران بزرگترین و مستعدترین کشور از نظر اقتصادی در جنوب غرب آسیاست. جامعه مدنی با تاریخ دراماتیک تغییر سیاسی و تجربه ارکان دموکراسی، ایران را به کشوری تبدیل کرده که به احتمال زیاد روزی در منطقه به شکل یک دموکراسی کامل ظهور می یابد».
تمام نگرانی این است که ایران قدرتمند با نظامی مردم سالار، تبدیل به الگویی تمام عیار در منطقه و دنیا شود که شده است، البته حماقت های آقای بوش هم در این فرایند بی تأثیر نبوده است. هرچه بیشتر خواسته اند زور بگویند و قلدری کنند، شکوه و اقتدار ایران بیشتر نمایانده شده و در دیدگان ملت های مستضعف جذاب تر به نظر آمده است.
دو روز پیش بود که روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز طی گزارشی اذعان کرد «بوش، ایران را به ابرقدرتی جهانی بدل می کند. به گونه ای که او پیش می رود، ایران در آینده ای نه چندان دور ابرقدرتی جهانی خواهد شد... موافقتنامه هسته ای ما با هند که در جریان سفر پرزیدنت بوش به دهلی امضا شد، هدیه ای برای جمهوری اسلامی بود. از تمام تبلیغات و اظهارات کاخ سفید علیه ایران، این واقعیت به دست آمده که دولت بوش بیش از آنچه که حتی بلندپروازترین رهبران ایران هم تصور می کردند، این کشور را قدرتمند ساخته است. ما به طور خطرناکی به حسن نیت و رفتار سازنده احزاب بنیادگرای شیعه در عراق که ایران در سال های حکومت صدام به آنها پناه و کمک داده بود، متکی شده ایم و اگر ایران در زمینه هسته ای ایجاد دردسر برای آمریکا را برگزیند، به سادگی از عهده این کار برخواهد آمد. هم اکنون خطر واقعی این است که عراق به جای بدل شدن به حکومتی سکولار برای چالش علیه جمهوری اسلامی، به حکومتی بنیادگرا و متحد ایران تبدیل شود... ما به واسطه توافق هسته ای با هند پیام اشتباهی فرستادیم. شاید هم آقای بوش در آستانه نشست آژانس انرژی اتمی، روبان قرمز را بر موافقت نامه هسته ای با هند زده و آن را به عنوان هدیه ای برای تهران پست کرده باشد».
5- نبرد پیروز را در آستانه پیروزی- به تصور و توهم ضعف- رها کردن، نه شرط عقل که شایسته ملامت و سرزنش است. دست دشمن کاملاً خالی است و از سر ناچاری -و نه از سر ابتکار و اختیار- مأیوسانه فقط به هیاهو و همهمه و ارعاب (خالی کردن دل ها و فرسودن روان ها) دل بسته است. و نیز، به مرگ گرفته اند تا به تب راضی شویم و جا بزنیم از حق خویش. به قول ظریفی، مثل آن است که کت یکی را بربایند و سپس کلاه او را هم بقاپند و چون اعتراض او را دیدند پس از کلی کش و قوس و مجادله، منت سرش بگذارند و کلاهش را پس بدهند درحالی که اصل دعوا سر کت دزدی بوده است. فناوری هسته ای با تمام ظرفیت های آن حق ماست و حالا پس از کلی ارعاب و تردید اعلام می کنند که «به شرط تعلیق غنی سازی صنعتی، اجازه می دهیم در حد آزمایشگاهی و تحقیقاتی، غنی سازی داشته باشید». مگر ملت ما و متخصصان توانمند ایران می خواهند صرفاً کاریکاتور و مینیاتوری از صنعت هسته ای داشته باشند؟! مبادا با تابوی شورای امنیت، سر ایرانی جماعت کلاه بگذارند و همان کاری را بکنند که عبیداله بن زیاد با چند ده سوار -به مکر و حیله و ارعاب- در برابر سی هزار جمعیت بیعت بسته با مسلم بن عقیل کرد و آنها را به سپاه خیالین شام و وعده و وعید ترساند و پراکند تا مسلط شد و البته از همان زمان تهدیدهایی جامه عمل پوشید که قبل از آن روز هیچ ظرفیت اجرایی نداشت.
باور کنیم کلام خداوند را که «عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم. چه بسا از چیزی اکراه دارید و آن خیر شماست» و «من یتّق الله یجعل له مخرجا، هرکس پروا و پرهیز خدا پیشه کند، خداوند برای او راه خروج و گشایش قرار می دهد». و چه راست گفت خداوند بلندمرتبه و با عظمت.
نصرت خداوند از آن بردبارانی است که در لحظه های سخت، جمجمه- جایگاه خرد و اراده- را به حضرت حق سپرده باشند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات