تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۶  ، 
کد خبر : ۱۵۰۲۸۲

تهدید ایران هسته‌ای واقعیت‌ها و دروغ‌ها


 حسین بابایی - علی قاسمی
30 سال پیش، زمانی که در ایران، یک رژیم دیکتاتور بر سر قدرت بود تصمیم آمریکا و سران کشورهای غرب بر این بود که با ایران همکاری اتمی داشته باشند و موضوع برخورداری ایران از انرژی اتمی به عنوان یک نیاز مسلم برای کشور برآورد می شد. از این رو برنامه هسته ای ایران با امضای قرارداد همکاری با آمریکا در 1957 آغاز شد.
در سال 1967 یک شرکت آمریکایی(ATVIF) به راه اندازی مرکز تحقیقات هسته ای تهران اقدام نمود و پیگیری انرژی هسته ایران در پی انتشار مطالعه ای در سال 1973 شتاب گرفت. در این سال ایران قراردادی با بنیاد پژوهشی استنفورد آمریکا(Stanford research institute) یاSRIمنعقد کرد که طی آن این مرکز پژوهشی وابسته به دانشگاه استنفورد، مجری تحقیق و ارائه چشم اندازی میان مدت در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و صنعتی برای توسعه ایران شد. بنیاد استنفورد نهایتاً در یک مطالعه 20جلدی که تحت عنوان (SRI Report)به ایران ارائه کرد، پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران را متکی به تولید 20هزار مگاوات برق تا سال 1995 و راه اساسی تولید این مقدار برق را از طریق تأسیس نیروگاه های هسته ای در ایران قلمداد کرد.
در واقع در این مطالعه نیاز ایران به انرژی هسته ای پیش بینی و ساخت نیروگاه های هسته ای با توان تولید 20 هزار مگاوات تا پیش از سال 1994 پیشنهاد شده بود. براین اساس، طرح هایی برای ساخت 20 نیروگاه برق هسته ای در سراسر کشور تهیه شد. قراردادهای بیشماری برای ساخت نیروگاه هسته ای و تربیت دانشمندان هسته ای ایران با شرکت های مختلف غربی منعقد شد. کشورهای غربی در مناقصات طرح های هسته ای با یکدیگر رقابت می کردند.
شرکت آلمانی(werk union Kraft) از زیرمجموعه های زیمنس ( AG ) قرارداد ساخت 2 راکتور هسته ای در نیروگاه بوشهر در سال 1974 نصیب خود کرد و عملیات ساخت آن را در آگوست 1975 آغاز کرد. همان سال، ایران قراردادی با یک شرکت فرانسویFrumutome) فراماتوم) برای ساخت 2 راکتور 950 مگاواتی را در دارخوین (شهری در جنوب اهواز) امضا کرد.
قرارداد قابل تجدید خرید هسته ای در سال 1974 و 1975 با ایالات متحده و فرانسه منعقد شد. ایران به علاوه سهمی 10درصدی از کارخانه غنی سازی اورانیوم یورودیف خرید که در این قرارداد امکان افزایش سهم ایران ظرف سال های بعد تا 15 درصد درنظر گرفته شده بود. در سال 1976 ایران نسبت به کسب فناوری غنی سازی اورانیوم ابراز علاقه کرد و آفریقای جنوبی با عرضه کیک زرد به ایران موافقت و آمریکا نیز اقدام کرد.
براساس یادداشت تصمیم امنیت ملی شماره 292 به تاریخ 22 آوریل 1975 رئیس جمهوری آمریکا تصمیم گرفت اجازه تبدیل مواد هسته ای آمریکا را به سوخت هسته ای در ایران صادر کند. همین سوخت قرار بود به مصرف راکتورهای ایران انتقال و به کشورهای ثالثی که آمریکا با آنها روابط دوستانه دارد برسد از این رو یک کارخانه چندملیتی در ایران پیش بینی شده بود.
جمهوری فرانسه نیز بر همکاری اتمی با آن رژیم تا سطح عالی مورد قبول و توجه اقدام نمود و آن سال ها فرانسویان نه تنها از خود درباره اهداف برنامه اتمی شاه سؤال نمی کردند، بلکه معتقد بودند ایران باید به عنوان یک اقتصاد، مکمل در زمینه همکاری های هسته ای انتخاب شود. از این رو زمینه مشارکت ایران در فراماتوم و سپس اوردیف را پیشنهاد کرده و حتی به میزبانی از شاه تا عمق پایگاه هسته ای خود در ساکلی مبادرت کردند و هیچ دغدغه نداشتند که همکاری در زمینه هسته ای (حتی نظامی) با یک دیکتاتور چه تبعاتی می تواند داشته باشد.
سال ها بعد هنگامی که مردم ایران در جستجوی عدالت به عمر نظام دیکتاتوری پایان دادند و با الهام از اصول عالیه اسلام بنیان یک نظام جمهوری را با شعار استقلال و آزادی که خود بخشی از شعار انقلابیون فرانسه قرن نوزدهم و اصول جمهوری پنجم فرانسه بود پی افکندند، همکاری های توسعه ای متوقف شد و فصول کتاب روابط بدان حد سیاه شد که تسلیحات آمریکایی، فرانسوی و غربی سخاوتمندانه در اختیار دیکتاتوری بزرگ دیگری به نام صدام قرار داده شد تا با آن مردم بی دفاع شهرهای ایران را مظلومانه هدف قرار دهد بلکه بخشی از میراث شکوهمند تاریخی کشوری کهن چون «پارس» را نیز با سلاح غربی نابود سازد.
درواقع با شکل گیری جمهوری اسلامی ایران اشتیاق به برنامه هسته ای ایران ناگهان روند معکوس گرفت. همان دولت ها و مقاماتی که برنامه هسته ای ایران را تشویق می کردند. شروع به زیر سؤال بردن نیازایران به انرژی هسته ای و آن کردند. هنری کیسینجر، وزیر اسبق خارجه آمریکا سال 2005 در روزنامه و اشنگتن پست نوشت «انرژی هسته ای برای یک کشور بزرگ تولیدکننده نفتی مانند ایران اتلاف منابع است». این درحالی است که 30 سال قبل هنگامی که کیسینجر وزیر خارجه دولت جرالدفورد بود اعتقاد داشت به کارگیری انرژی هسته ای هم نیازهای فزاینده اقتصادی ایران را برطرف خواهد کرد و هم منابع باقی مانده نفت ایران را برای صدور یا تبدیل به پتروشیمی آزاد خواهد کرد.
به عبارت دیگر دولت هایی که تا دیروز دستیابی به انرژی اتمی را به عنوان نیاز اصلی ایران می دانستند و هنوز جوهر امضای قراردادهایشان خشک نشده بود با بهانه های کذایی و دروغین نه تنها این نیاز اساسی ملت ایران را نفی کردند، بلکه در انجام قراردادهایی که براساس آن مکلف به انجام وظیفه خود در ساخت و ساز نیروگاه هایی اتمی در ایران بودند کوتاهی نمودند و دستیابی به آن را برای ملتی که خود قربانی جنگ افروزی های این دولت ها بوده است به عنوان تهدید صلح جهانی و تهدید علیه امنیت جهان مطرح نمودند.
از این رو با توجه به رفتار دوگانه و متناقض آمریکا و کشورهای غربی نسبت به حقوق مسلم ملت ایران دشمنی با پیشرفت ایران بیش از پیش مشخص می گردد که باتوجه به نبود هیچ شواهدی مبنی بر وجود برنامه تولید و گسترش سلاح های هسته ای در ایران، آمریکا و متحدانش با ایجاد عملیات روانی تلاش فراوانی به دنبال تحقق «پروژه ایران هراسی» بوده و این موضوع نیز با هدف جلوگیری از رسیدن ایران به قله های پیشرفت دانش و توانمندی در عرصه های مختلف ازجمله برنامه صلح آمیز هسته ای ایران می باشند.
در همین راستا در ژوئن 2005، برونوپلاود- معاون پیشین البرادعی- توسط اطلاعات واخوانده شد و از وی پرسیده شد که آیا ایران قصد ساخت بمب هسته ای را دارد یا نه، او پاسخ داد: «تصور من این است که نه، نظر من مبتنی بر این واقعیت است که ایران با صدور اجاره بازرسی سرزده از سوی آژانس در دسامبر 2003 وارد قمار بزرگی شد. اگر ایران یک برنامه نظامی داشت به آژانس اجازه نمی داد پروتکل الحاقی برای آنها ارائه کند. آنها نمی بایست این کار را می کردند». نیاز ایران، تولید قدرت هسته ای واقعی است.
از این رو این واقعیت برای مزاج کشورهای غربی به ویژه آمریکا و صهیونیزم بین الملل بسیار تلخ و از این رو با تبلیغات و هیاهوی رسانه های دست به ساخته و پرداخته کردن اتهامات بی پایه و اساس در مورد امکان استفاده نظامی ایران از این برنامه صلح آمیز هستند و به رغم سابقه ایران، کارزاری گسترده برای تکمیل پروژه ایران هراسی و نشان دادن ایران به عنوان تهدیدی برای ثبات منطقه و صلح و امنیت بین الملل می باشند که با دروغی بزرگ به دنبال ایجاد تصویری غیرواقعی از ایران هسته ای می باشند.
این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری نیست که برنامه هسته ای دارد و فهرست بلندبالایی از کشورهای دارای برنامه هسته ای را می توان اشاره نمود. آرژانتین- آلمان- آمریکا- اسپانیا- انگلیس- اسلوونی- آفریقای جنوبی- اوکراین- بلژیک- بلغارستان- برزیل- پاکستان- چین- چک- ژاپن- روسیه- رومانی- سوئد- سریلانکا- کره جنوبی- کره شمالی- لیتوانی- هلند و هند ازجمله کشورهایی هستند که رسماً در زمینه نظامی و غیرنظامی هسته ای فعالیت می کنند و این درحالی است که رژیم صهیونیستی و برخی دیگر از کشورها بی آنکه مطرح شوند، برنامه های پنهان هسته ای دارند. ایران از قدیمی ترین کشورهای عضو پیمان عدم اشاعه هسته ای(NPT) است و تعهدات پیمان را در عدم انحراف هسته ای رعایت کرده و صرفاً به فعالیت های صلح آمیز هسته ای مشغول است و با این وجود متأسفانه دچار این چنان فضای سنگین تبلیغاتی ساخته شده توسط رسانه های صهیونیستی شده است. در جهانی که 31000 کلاهک هسته ای جنگی وجود دارد و 14000 عدد از آنان آماده شلیک هستند و 441 نیروگاه هسته ای که می تواند اورانیوم مناسب ساخت سلاح هسته ای تولید کند، پرونده فعالیت های صلح آمیز هسته ای ج.ا.ا موضوع امنیتی شده و به شورای امنیت سازمان ملل گزارش می گردد.
از این رو مقام معظم رهبری نیز ادعای تلاش ایران برای تولید سلاح هسته ای را یکی دیگر از تهمت های دروغ و ناروا علیه نظام اسلامی برشمرده و در این باره می فرمایند: «جمهوری اسلامی ایران براساس عقیده اسلامی و به صورت مبنایی تولید سلاح هسته ای و استفاده از آن را ممنوع می داند و بر این عقیده خود ایستاده است و این مطلب را مسئولان آمریکایی نیز می دانند ولی در عین حال این تهمت را در چارچوب سیاست ایران هراسی تکرار می کنند.» (در دیدار مسئولان نظام و سفیران کشورهای اسلامی، 29/6/1388)
دستگاه های اطلاعاتی غرب و تحلیل گران واقع بین نیز به این جمع بندی در خصوص صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ج.ا.ا رسیده اند و آژانس بین المللی اتمی نیز، نظامی بودن برنامه هسته ای ایران را تأیید نکرده است. درواقع آن چه منافع نامشروع غرب را تهدید می کند سلاح نیست زیرا آنها سلاح هایی به مراتب قوی تر دارند و در یک مسابقه سیستماتیک آنان موفق تر خواهند بود. اما آن چه آمریکا و غرب از آن واهمه دارند توانمندی و ظرفیت است که یک ملت را از وابستگی به آنها می رهاند. چراکه ایران غیرنیازمند به آمریکا و غرب منافع نامشروع سلطه گران را به جهت ذات استقلال طلب خود به چالش می کشاند.
در یک مطالعه تحقیقی از سوی کارشناسان نتایجی تحصیل گردیده است که حاکی از این موضوع می باشد که تا چند دهه آینده ذخایر فسیلی به اتمام خواهد رسید و انرژی مصرفی موردنیاز در آینده از کشورهای صاحب فناوری هسته ای تأمین خواهد گردید و این کشورها به عنوان قطب های تولیدکننده انرژی دنیا مطرح و نیازمندی انرژی دنیا را تأمین خواهند نمود. از این رو با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران نیز جزء چند کشور معدود صاحب فناوری هسته ای است و با ادامه فعالیت های هسته ای خود در آینده به عنوان یکی از قطب های تأمین کننده سوخت هسته ای برای مصرف انرژی منطقه ای و جهانی مطرح خواهد گردید؛ این مسئله برای آمریکا و سیاست های صهیونیست بین الملل غیرقابل قبول و پذیرش می باشد. از این رو ازجمله دلایل بسیاری از جوسازی های سیاسی وروانی آمریکا و کشورهای غربی در مسئله هسته ای ایران و ایجاد پروژه ایران هراسی در راستای ممانعت از پیشرفت و جلوگیری از رسیدن ایران به این جایگاه و رتبه علمی و توانمندی حقیقی خود در منطقه می باشد چراکه ایران پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی در علوم مختلف دستاوردهای بسیاری داشته است که باتوجه به دوره هشت ساله جنگ تحمیلی و همچنین تهدیدات سیاسی واقتصادی مختلف، این موضوع برای آمریکا و متحدانش غیرقابل محاسبه و ارزیابی بوده است و از این رو با همه این فشارها و تحمیل های غیردموکراتیک و غیرانسانی، موج آزادی خواهی و استقلال طلبی با صدور، حضور و همکاری انقلاب اسلامی ایران در کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای فرامنطقه ای ناکامی آمریکا و صهیونیزم بین الملل را در ادامه سیاست های ایران ستیزانه خود به دنبال داشته است و همین مسئله حقیقت مخالفت این کشورها در دستیابی ایران به توسعه فناوری صلح آمیز هسته ای را آشکار می سازد.
در همین راستا یکی از لابی های معروف صهیونیستی در آمریکا با ارسال نامه ای به وزرای خارجه 32 کشور جهان خواستار اقدام شدیدتر علیه برنامه هسته ای صلح آمیز ایران شدند «کمیته یهودیان آمریکا» که از مراکز مهم صهیونیست ها در این کشور است با ارسال نامه به وزرای امور خارجه 27کشور عضو اتحادیه اروپا و کشورهای استرالیا، کانادا، ژاپن، نروژ، سوئیس از دولت های این کشورها خواسته تا اقدامات بیشتری را علیه برنامه های هسته ای ایران انجام دهند. در این نامه که در 8 ژانویه 2007 ارسال شد کمیته یهودیان مدعی شده است که همچنان نگران تهدید حکومت ایران برای امنیت و صلح بین المللی و تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته ای است. این مرکز صهیونیستی علاوه بر تهدید خواندن ایران برای صلح و امنیت بین المللی از کشورهای دریافت کننده نامه خواسته است اقدامات بیشتری ازجمله متوقف کردن تمامی روابط تجاری با ایران و عدم سرمایه گذاری در بخش نفت این کشور را برای متوقف کردن برنامه هسته ای ج.ا.ا انجام دهند.
به نوشته روزنامه وال استریت ژورنال: «تهدیدخیزی ایران برای آمریکا به نوعی برچسب دیپلماتیک بدل شده است... که با آن ائتلافی با هدف کمک به التیام نه فقط عراق بلکه لبنان و مناقشه فلسطین در کنار هم قرار گیرد.»
بر همین اساس دولت آمریکا در جهت ایجاد مانع در مسیر رسیدن ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای در تلاش برای دروغگویی، جعل و دستکاری شواهد برای ایجاد ترس در سطح ملی و جهانی است. براساس مقاله سیموسهوش در نوامبر 2006 «سیا تا به حال شواهد مقتضی دال بر وجود برنامه هسته ای ایران نیافته است که به موازات عملیات غیرنظامی باشد.» وی افزوده است: که «کاخ سفید با این یافته سیا، سرناسازگاری گذاشته» و ممکن است بکوشد «مانع از گنجاندن ارزیابی سیا در گزارش برآورد اطلاعاتی ملی در مورد توانایی های هسته ای ایران شود». زیرا این یافته برنامه ریزی دولت آمریکا را برای تحقق پروژه ایران هراسی ناکام خواهد گذاشت. تلاش برای دستکاری برآوردهای اطلاعاتی به منظور کمک به برخی از سیاست های ضدایرانی چیز جدیدی نیست. در سال های قبل نیز در همین راستا سیا، در نوامبر 1992 پیش نویس برآورد اطلاعات ملی را تدوین کرد که در آن نتیجه گیری شده بود ایران می تواند تا سال 2000 به سلاح هسته ای برسد و به همین شکل سالهاست اسرائیلی ها پیش بینی می کنند که «ایران ظرف 3 تا 6 ماه از نقطه بدون بازگشت خواهد گذشت.»

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات