تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۸۹ - ۰۸:۱۷  ، 
کد خبر : ۱۵۱۱۰۹

حذف اسرائیل از معادلات سیاسی خاورمیانه


حسن هانی‌زاده
با فروکش کردن غبار نبرد 33 روزه حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونیستی این سوال مطرح می‌شود که جایگاه رژیم صهیونیستی در معادلات آینده خاورمیانه چگونه خواهد بود؟
به‌طور قطع شرایط خاورمیانه و تحولات سیاسی این منطقه در طول نیم‌قرن گذشته اسرائیل را به تنها عنصر تأثیر‌گذار در فرآیند شکل‌گیری حوادث تبدیل ساخت. جنگ‌های، 1948، 1967، 1973 و حمله رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 1982 که پیروزی سهل و آسانی را برای اسرائیل به همراه داشت، نظام غیرقابل قبولی را برای ملت‌های منطقه تحمیل کرد.
با اینکه رژیم صهیونیستی به لحاظ تاریخی و جغرافیایی عنصری تحمیل شده بر منطقه تلقی می‌شود اما از آنجایی که آمریکا، اروپا و لابی صهیونیستی به عنوان عقبه‌های جبهه این رژیم به شمار می‌آیند، لذا اسرائیل با تکیه بر این پشتوانه‌های سیاسی و نظامی توانست ساختار سیاسی منطقه را به سود خود تغییر دهد.
در جنگ ژوئن 1967 رژیم صهیونیستی توانست در کمتر از 6 روز بیش از 80 هزار کیلومتر‌مربع یعنی معادل 8 برابر مساحت لبنان از اراضی اعراب را تصرف کند. در این جنگ ارتش‌های عربی متحمل تلفات سنگینی شدند و تنها مصر زمان جمال عبدالناصر نزدیک به 400 هواپیمای جنگی خود را از دست داد. پیروزی سهل و آسان اسرائیل و شکست ارتش‌های عربی فرسایش روحی ملت‌های عرب را به دنبال داشت به گونه‌ای که اراده مقاومت را از گروه‌های مبارز عربی سلب کرد.
نام اسرائیل و موساد وحشت فوق‌العاده‌ای در دل رهبران عرب ایجاد کرد و آنان را به اتخاذ مواضع انفعالی و سازشکارانه وادار ساخت.
انور سادات رئیس‌جمهوری مصر در دهه 70 میلادی از قرن گذشته بارها اعلام کرده بود که کلید حل مشکلات منطقه در دست آمریکا است.
این تلقی به چرخش 180 درجه‌ای سیاست خارجی مصر منجر شد و انور سادات را بر آن داشت تا قرارداد ننگین کمپ دیوید را در سال 1979 با مناخیم بگین نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی و با حضور جیمی کارتر رئیس‌جمهوری وقت آمریکا امضاء کند. امضاء این قرارداد دورنمای تاریکی فرا‌روی ملت‌های آزاده مسلمان و عرب قرار داد که برآیند آن، حوادث تلخ صبرا و شتیلا و اشغال لبنان و ترور رهبران فلسطینی توسط سازمان امنیت اسرائیل «موساد» بود.
هیچ قدرت عربی به خود اجازه نمی‌داد که برای احقاق حقوق ملت فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی قد علم کند بلکه کار به جایی رسید که اغلب سران کشورهای عربی راه نجات خود را در برقراری روابط دیپلماتیک با تل آویو بدانند.
در چنین فضای وحشت‌انگیز و ناامیدکننده‌ای حزب‌الله به عنوان یک جنبش اسلامی و ملی از دل ویرانه‌های لبنان سر برون آورد و یک استراتژی مبارزه درازمدت با رژیم صهیونیستی ترسیم کرد.
این استراتژی سرانجام نخستین ثمره خود را بروز داد و آن شکست اسرائیل در سال 2000 میلادی و فرار ارتش این رژیم از جنوب لبنان بود. این پیروزی جایگاه مقاومت اسلامی به ویژه شیعیان لبنان را در منطقه و جهان تقویت کرد اما از آنجایی که نگاه برخی نظام‌های عربی به این جنبش نگاهی طایفه‌ای است موج تهاجمات تبلیغاتی و سیاسی علیه حزب‌الله آغاز شد. حزب‌الله که در فرآیند مبارزات طولانی و حساب شده خود علیه رژیم صهیونیستی تلاش کرد تا عزت از دست رفته اعراب را بازسازی کند با یک سلسله کارشکنی‌هایی در داخل و خارج لبنان مواجه شد.
شکل‌گیری برخی جریان‌های مخالف مقاومت اسلامی در لبنان و اصرار آنان برای خلع سلاح حزب‌الله و تصویب قطعنامه 1559 در شورای امنیت در این چارچوب قرار دارد. اما عملکرد دقیق و ظریف رهبران حزب‌الله کلیه توطئه‌های دشمنان داخلی، خارجی و منطقه‌ای را خنثی ساخت و مقاومت اسلامی بدون توجه به حجم حملات تبلیغاتی به راه خود ادامه داد. در این رهگذر، جنگ 33 روزه حزب‌الله با رژیم صهیونیستی به انزوای برخی جریان‌های سیاسی داخلی که به عنوان اهرم فشار علیه حزب‌الله عمل می‌کردند منجر شد.
در بعد منطقه‌ای برخی کشورهای عرب که بر اثر تلقی طایفه‌ای خود و با این تحلیل که پیروزی حزب‌الله به تقویت جایگاه جمهوری اسلامی و سوریه در منطقه و جهان کمک خواهد کرد تلاش کردند تا مقاومت اسلامی در این نبرد نابرابر پیروز نشود، اما به‌رغم همه این کارشکنی‌ها، حزب‌الله توانست ارتش رژیم صهیونیستی را شکست دهد و یک پیروزی درخشان دیگر را به ملت‌های مسلمان جهان هدیه کند.
این پیروزی قطعاً انزوای سیاسی رژیم صهیونیستی را در پی خواهد داشت، زیرا معمولاً سیاست‌های داخلی، منطقه‌ای و خارجی اسرائیل تابع یک سلسله متغیرهایی است که این متغیرها از برتری و قدرت نظامی اسرائیل سرچشمه می‌گیرد.
اسرائیل بعد از کسب هر پیروزی در جنگ با اعراب معمولا جایزه مالی و سیاسی خود را از آمریکا و لابی صهیونیستی دریافت می‌کند، اما در این نبرد 33 روزه همه معادلات سیاسی و نظامی دگرگون شد و اسرائیل به دلیل این شکست با مشکلات جدیدی مواجه خواهد شد.
نخستین مشکل مقابله حکومت ایهود اولمرت با کنست اسرائیل خواهد بود که به‌نظر می‌رسد اولمرت در برابر این فشارها ناچار خواهد شد از قدرت کناره‌گیری کند و جای خود را به فرد دیگری بدهد.
از طرفی دیگر موضوع بازسازی شهرک‌های یهودی‌نشین و فرا‌ر روز افزون یهودیان از «سرزمین شیر و عسل» و مهاجرت معکوس صهیونیست‌ها از اراضی اشغالی، رژیم اسرائیل را با مشکل فزاینده‌ای مواجه خواهد کرد.
در بعد منطقه‌ای، جو روانی ناشی از افسانه‌ای بودن ارتش و دستگاه‌های امنیتی رژیم اسرائیل در بین ملت‌های عرب شکسته شد و انگیزه‌ها را برای مقابله با این رژیم تقویت خواهد ساخت.
در بعد بین‌المللی بسیاری از کشورهای منطقه و جهان خواسته یا ناخواسته جایگاه و وزن جدید لبنان را مورد توجه قرار خواهند داد و میل این کشورها به برقراری روابط با کشورهای تاثیرگذار در عرصه سیاسی لبنان افزایش خواهد یافت.
برآیند چنین تحولاتی قطعا به انزوای سیاسی اسرائیل و در نهایت حذف کامل این رژیم از صحنه معادلات سیاسی خاورمیانه منجر خواهد شد و دیگر رژیم صهیونیستی علیرغم برخورداری از صدها بمب هسته‌ای، قدرت برتر و افسانه‌ای منطقه نخواهد بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات