تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۸۹ - ۰۷:۴۷  ، 
کد خبر : ۱۵۱۳۷۱

تهدیدات آمریکا علیه ایران تلاش بیهوده با اثرات معکوس


هیئت حاکمه آمریکا به دلایلی نظیر :
ناکامی های مستمر و افزایش تعداد تلفات آنان در کشور عراق ,
نمایان شدن نادرستی اخبار و اطلاعات منتشره توسط دستگاههای اطلاعاتی و تبلیغاتی آمریکا ,
افزایش دامنه نارضایتی داخلی ناشی از « دروغ های بزرگ » زمامداران ,
بی اعتباری روزافزون نزد دولت ها و افکار عمومی جهان ,
کاهش دامنه و میزان نفوذ در سیاست های کلان جهانی ,
مقبولیت و محبوبیت خویش را در افکار عمومی داخلی از دست داده است , بگونه ای که براساس گزارشات منتشره توسط بنگاه ها و موسسات مختلف نظرسنجی کشور , میزان محبوبیت رئیس جمهور و سایر زمامداران آمریکایی به کمترین رقم تثبیت شده برای محبوبیت سران آمریکا در نیم قرن گذشته رسیده است . این روند تنزل گرچه محبوبیت بوش را به کمتر از محبوبیت بانیان باتلاق ویتنام در دهه 70 رسانده است , اما تامل در نتایج نظر سنجی های منتشره در چند هفته اخیر آشکار می سازد که پذیرش عمومی سران کنونی آمریکا و اقدامات آنان ممکن است به سطحی نازل تر از 30 درصد فرو بکاهد. در چنین شرایطی بنا به باور و اعتماد کارشناسان صاحب نام و صاحب تئوری , بوش و اطرافیان او به سرنوشتی همچون سرنوشت نیکسون درواتر گیت گرفتار خواهند شد , پیداست که در چنان شرایطی , که احتمال آن هر روز فزونی می یابد , قدرت نفوذ آمریکا در جهان به یکباره به نازل ترین سطح ممکن خواهد رسید و آنگاه ناقوس رسوایی گسترده آمریکا در جهان به صدا در خواهد آمد و جهانیان در خواهند یافت که ادعای ابرقدرتی آمریکا , انگاره ای دروغین بوده است که متولیان و کارگزاران عملیات روانی آن کشور , همانند خلف آلمانی خود گوبلر , باتوسل به فنونی نظیر « القای توهم » , « دروغ بزرگ » , « اعجاز بخشی به قدرت خویش » , و « ارعاب دیگران » به ملت ها و کشورهای مختلف القا نموده اند.
اما , اینکه دستگاه عملیات روانی آمریکا برای به تاخیر انداختن و جلوگیری از فروریختن این انگاره از یکسو , و استمرار دستکاری افکار عمومی خویش و ممانعت از فروپاشی کامل « انسجام عمومی » از سوی دیگر , عملیات روانی فراگیر و گسترده ای را علیه نظام هایی که در حیات سیاسی خویش نه تنها ادعای ابرقدرتی آمریکا را برنتافته اند , بلکه با اقدامات و مواضع خویش سیمای واقعی و چهره دروغین آن کشور را نمایان ساخته اند , راه انداخته است .
آمریکا در عملیات روانی خویش بیش از هر چیز از تکنیک هایی نظیر « فرافکنی » , « ایجاد کانون های خبری ساختگی » , « انگاره سازی منفی پیرامون دشمنان » و « توسل به هیجان ترس » بهره می جوید , دستگاه عملیات روانی آن کشور برای ممانعت از عطف توجه روزافزون و مستمر افکار عمومی داخل به ناکارآمدیهای هیئت حاکمه کنونی و جلوگیری از رویگردانی گروه ها و اقشار مختلف , حتی افراطیون و نومحافظه کاران آن کشور از زمامداران حاکم , از یکسو « تحقیقات علمی ایران در قلمرو هسته ای » را به عنوان تهدیدی بی نظیر علیه ملت ها معرفی می کند و از سوی دیگر گرفتاری خویش را در « باتلاق » عراق ناشی از مداخله کشورهایی نظیر ایران و سوریه می داند و این یعنی فرافکندن « بی خردی » و « ناتوانی » خود. گذشته از این , هیئت حاکمه آمریکا از سالها پیش دریافته اند که با بهره گیری افراطی از هیجان ترس و ایجاد وحشت عمومی , می توانند افکار عمومی داخلی را « مقهور و مغلوب » خویش سازند و برای چند صباحی از شوریدن آن علیه خود و ایجاد « واترگیت » جدید جلوگیری کنند به همین دلیل ج .ا.ا را به عنوان « خطری فوق العاده » و « تهدیدی فوق تصور » به افکار عمومی خود معرفی می کنند. با وجود این , کارشناسان مختلف , حتی کسانی که خود زمانی در زمره زمامداران آمریکا قرار داشتند (نظیر هنری کیسینجر و کلینتون ) کاهش اثر اینگونه اقدامات و تکنیک های عملیات روانی آمریکا را در نقدها و تحلیلهای سیاسی خویش نمایان ساخته اند.
عملیات روانی آمریکا در سطح « دستکاری و فریب و اغوای افکار عمومی داخل » محدود نمانده است , بلکه طی سالهای اخیر برای « مرعوب ساختن نظامیان , مردم و دولت مردان ایران » و « تغییر نگرش مردم به نظام » نیز عملیات روانی گسترده ای را طراحی , و از طریق رسانه های مختلف , و با بهره گیری از عوامل گوناگون به راه انداخته است . اما قرائن و شواهد نشانگر آنست که این روند نه تنها هیچ تاثیری بر عزم و اراده و انسجام مردم و نظام نداشته است , بلکه :
روحیه نظامیان را دو چندان نموده و آنان را برای مقابله باتهدیدات متنوع آمریکا آماده تر از پیش ساخته است .
خشم و انزجار مردم از آمریکا را فزونی بخشیده است .
عزم و اراده دولت مردان را برای پیگیری طرح های کلان نظامی , اقتصادی و سیاسی افزایشی داده است .
نزدیکی و همدلی مردم و دولت را مضاعف ساخته است و خلاصه آنکه , تهدیدات و عملیات روانی آمریکا و اسرائیل با تاثیری معکوس از آنچه مورد انتظار آنها بوده , منجر به افزایش عزم و اراده ملی برای حفظ و حراست از نظام و انقلاب اسلامی گردیده است .
در همین راستا و طی هفته های اخیر کشورهای غربی به ویژه آمریکا و اسرائیل تلاش قابل توجهی برای نشان دادن خطر ایران هسته ای انجام داده اند و از این رهگذر در صدد تحقق اهداف و نیات سلطه طلبانه خود برآمده اند. متاسفانه در این راه برخی کشورها نیز مرعوب تبلیغات رسانه ای غرب قرار گرفته و القائات آنان را مورد توجه قرار داده اند , حال آنکه جمهوری اسلامی ایران وارث انقلاب اسلامی می باشد , انقلابی که اصول اعتقادی آن مبتنی بر صلح و همزیستی مسالمت آمیز و عدالت گرا با تمامی مردم جهان و نفی هرگونه استفاده از سلاح های هسته ای است . چنین نظامی دارای رویکرد مردم گرا بوده و امنیت ملی آن ریشه در پیوند ارگانیک ساختار حکومتی با گروه های اجتماعی و سیاسی دارد. این روند به دفعات از طریق مسئولین رده های بالا نظام بویژه مقام معظم رهبری که خود از مراجع تقلید شیعیان جهان محسوب میشوند به عنوان اصول خدشه ناپذیر ج .ا.ایران مطرح شده است . با چنین رویکردی , ایران نیازی به سلاح های بازدارنده هسته ای ندارد , در عین حال سوابق جنگ طلبانه آمریکا و اسرائیل نشان می دهد که تسلیحات فوق العاده خطرناک و فراوان این کشورها باید تحت کنترل و نظارت سازمان های بین المللی قرار گیرد. بکارگیری بمب های اتمی علیه شهرهای هیروشیما و ناکازاکی , جنگ ویتنام , حمایت های این کشور از رژیم های متجاوزی چون صدام و اسرائیل , تصویب طرح هایی در جهت بکارگیری سلاح های اتمی در جنگ های پیشگیرانه و... بیانگر این ادعاست که نظارت سازمانهای بین المللی بیشتر از آنکه بر فعالیت صلح آمیز هسته ای ایران باشد , باید بر زرادخانه های سنگین آمریکا و اسرائیل متمرکز شود.
الگوی رفتاری آمریکا و اسرائیل در مقابل ایران و تهدیدات مستمر آنها بر علیه نظام اسلامی , ما را در شرایط تهدید قرار داده است . ایران بر قابلیت های نظامی آمریکا واقف بوده و از هزینه های نظامی آمریکا و همچنین تحقیقات دفاعی در آن کشور که با هزینه های ده کشور صنعتی دیگر جهان برابری می کند مطلع است . اما این قابلیت ها به مفهوم برتری همه جانبه آن کشور محسوب نمی شود. آمریکا هرگز نمی تواند اراده خود را بر اساس قابلیت های نظامی آن کشور بر سایر واحدهای سیاسی تحمیل کند.
از طرفی این واقعیت بر همه حامیان انقلاب و حتی دشمنان ایران , آشکار شده است که جمهوری اسلامی ایران از حیث فناوری پیشرفته نظامی و دفاعی , آمادگی و روحیه رزمی , انسجام و اقتدار عمومی در اوج قدرت و توانایی قرار دارد و در نتیجه قادر به مقابله با هر تهدیدی خواهد بود. در همین راستا بسیاری از تحلیلگران غربی دریافته اند که ج .ا. ایران با برخورداری از ارتش منظم و مدرن , سپاهی منسجم و کار آزموده و پرتجربه و میلیونها بسیجی جان برکف و آماده به رزم به راحتی قادر خواهد بود به مقابله با مجهزترین ارتش های دنیا بپردازد در این شرایط رژیمی همچون اسرائیل چگونه قادر خواهد بود که حتی یک هفته موجودیت خود را حفظ نماید از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران راههای متعددی را برای مقابله با تهدیدات ابزاری آمریکا مورد بررسی قرار داده است .
در این روند نقاط ضربه پذیر آمریکا شناسایی و بر دولتمردان و نظامیان کشور کاملا عیان شده است . منافع این کشور در تمام جهان پراکنده می باشد و بخشی از این منافع برای اعتبار و امنیت ملی آمریکا حیاتی است . نظام اسلامی ایران در شرایط تهدید قادر به عملیاتی سازی قابلیت های خود برای مقابله با آمریکا میباشد. هیچ ضرورتی ندارد که در مقابله با تهاجم با تهدیدات آمریکا و اسرائیل از همان حوزه ای وارد شویم که آنها شروع کرده اند. نظام ما دارای الگو و استراتژی مقابله با تهدیدات نظامی و سخت افزاری آمریکا می باشد , اما برای مقابله با این تهدیدات از روش خاص خود استفاده می کند. جامعه بین الملل بر این امر واقف خواهد بود که جمهوری اسلامی ایران در برابر تهدیدات عملیاتی آمریکا به شدت واکنش متقابل نشان خواهد داد. در شرایطی که تهدیدات از ماهیت کم شدت خارج شده و شکل پر شدت به خود بگیرد , ابزارهای متنوعی به غیراز قابلیت های هسته ای وجود دارد که می تواند به عنوان عناصر قدرت ملی ایران برای مقابله باتهدیدات به کار گرفته شود.
به یقین ضربه اول از سوی جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود , اما پاسخ به این ضربه برای دشمن بسیار رعب انگیز و غیر قابل تصور خواهد بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات