تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۳  ، 
کد خبر : ۱۶۱۹۳۷

اصلاحات ایرانی(بخش دهم)


علی‌اصغر سیدآبادی
تردید نمی‌توان کرد که مردم آن روزگار چندان شناختی از این مفاهیم و حتی ضرورت‌های تأسیس این نهادها نداشته‌اند، بلکه رهبران آنان از شرایط به وجود آمده برای پیشبرد اهداف اصلاح‌طلبانه سود جسته‌اند. این از یک سو توانسته حرکت اصلاحات را تسهیل کند، اما از سوی دیگر با توجه به اینکه رابطه بین آنان و مردم همچنان رابطه‌ای عاطفی و مرید ـ مرادی بوده، نتوانسته است به گسترش عقلانیت که پیش‌نیاز هر نوع اصلاحات سیاسی در راستای نیل به دموکراسی است، چندان کمک کند.
البته نباید فراموش کنیم که نه تنها مردم عادی که بسیاری از روشنفکران نیز در برخورد با مفاهیم جدید، دچار بدفهمی‌هایی شده‌اند که برخی از مورخان همچون سیدجواد طباطبایی و ماشاءالله آجودانی نیز در آثارشان به این موضوع پرداخته‌اند.
جواد طباطبایی در مقدمه کتاب جدال جدید و قدیم با طرح مفهوم «لغزشگاه‌های زبانی» به این بدفهمی‌ها پرداخته است و ماشاءالله آجودانی نیز مقدمه کتاب مشروطه ایرانی را به این موضوع اختصاص داده است.
به عبارت دیگر در اینکه رهبران این جنبش خود نیز تصور روشنی از این مفاهیم داشته باشند بحث و تردید وجود دارد.
ونسا مارتین (Vanessa Martin) در مقاله «حوادث و رخدادها»ی انقلاب مشروطیت در دانشنامه ایرانیکا، تأسیس عدالتخانه را از پیشنهادهای میرزا ملکم‌خان برای اصلاحات حقوقی می‌داند که بعدها در زمان سپهسالار که متأثر از تنظیمات [اصلاحات] حکومت عثمانی سعی در معرفی تشکیلات حقوقی در استان‌ها داشت، مطرح شد.
او معتقد است که برخی از دیوانیان عالی‌مقام این پیشنهاد را به بهبهانی داده‌اند. (ایرانیکا ـ ص 69)، اما کسروی نظر دیگری دارد. به نظر او دو سید (طباطبایی و بهبهانی) با این مفاهیم آشنایی داشتند و از نخست در اندیشه مشروطه و قانون و دارالشوری بوده‌اند، ولی می‌خواسته‌اند بخردانه کم‌کم پیش ‌روند تا به مقصود برسند. زیرا از 20 ـ 30 سال پیش از طریق نوشته روزنامه‌ها وهمچنین گفته‌های مسافران اروپا چنان شناختی حاصل شده بود. (کسروی - ص 50) با این همه کسانی چون ماشاءالله آجودانی منکر چنین آشنایی عمیقی هستند. او در کتابی با عنوان «علما و انقلاب مشروطیت ایران» که به تازگی از سوی نشر اختران منتشر شده، به این موضوع پرداخته است.
با این همه به نظر می‌رسد میان شناختی که کسروی مد نظر دارد با شناختی که نسل امروز پژوهشگران می‌گویند، تفاوت وجود داشته باشد. آن شناختی که کسروی می‌گوید، شناختی سطحی از ظواهر غرب است که با سفر به غرب یا خواندن چند مطلب و احتمالاً سفرنامه می‌توان به آن نائل آمد، در حالی که منظور دیگران شناخت دقیق و عمیقی است که جز با آشنایی عمیق با مبانی فکری و فلسفی غرب حاصل نمی‌شود، چیزی که در پیگیری حوادث آینده درخواهیم یافت، جایش چقدر خالی بوده است.
این اعتصاب از زاویه دیگری نیز حائز اهمیت است. در این اعتصاب صف روحانیون اصلاح‌طلب و محافظه‌کار از هم جدا باشد. پس از اینکه طرفداران روحانی محافظه‌کاری به نام «حاج میرزا ابوالقاسم امام جمعه» پیشنماز مسجد شاه و از هواداران شاه و دربار، به معترضان و سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی که مشغول خطبه خواندن درباره ستمکاری‌های شاه و دردفاع از معترضان بود، حمله‌ور شدند، معترضان به راهنمایی طباطبایی و بهبهانی برای بست‌نشینی به مرقد حضرت عبدالعظیم رفتند. نکته جالب‌تر دیگر این است که جمعی از اصلاح‌طلبان درباری نیز از این بست‌نشینی حمایت می‌کردند و با آنان مراوده داشتند.(ایرانیکا - ص 68)
حضور روحانیون از یک سو و حضور اصلاح‌طلبان درباری از سوی دیگر ماهیت حرکت را تغییر می‌داد.
دربار با هر نوع نهاد‌سازی که منجر به از بین رفتن امتیاز‌های درباری می‌شد، مخالف بود و تأسیس عدالتخانه هم یکی از همین نهادهاست. با این همه وقتی شاه دید که این اعتصاب پایان ندارد، تسلیم شد و فرمان تأسیس «عدالتخانه» برای پیاده‌سازی قوانین «شریعت» و تأمین امنیت رعایا صادر شد. (ایرانیکا ـ ص 70)
دو روز پس از صدور فرمان تأسیس عدالتخانه، اعتصاب پایان گرفت، اما اتفاق‌های دیگری در راه بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات