تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۵  ، 
کد خبر : ۱۶۳۱۹۲

تحلیلی بر مطالبات رهبری پیرامون کرسی‌های آزاد فکری (بخش پایانی)


سجاد اکبری
آزاداندیشی به طور جدی برای اولین بار از سوی مقام معظم رهبری در دیدار با اعضا انجمن اهل قلم در اسفند 81 مطرح شد. ایشان در این دیدار به طور مفصل درباره آزاداندیشی صحبت نمودند و از عدم وجود چنین موهبتی در کشور گلایه کردند: «آزاداندیشی در جامعه ما یک شعار مظلوم است. تا گفته می شود آزاداندیشی، عده ای فوری خیال می کنند که بناست همه بنیانهای اصیل درهم شکسته شود، و آنها چون به آن بنیانها دلبسته اند، می ترسند. عده ای دیگر هم تلقی می کنند که با آزاداندیشی باید این بنیانها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشی- که شرط لازم برای رشد فرهنگ و علم است- ظلم می کنند. ما به آزاداندیشی احتیاج داریم.»
به نظر می آید که سخنان ایشان نتیجه عدم وجود فضای سالم گفتگو در کشور در آن سال هاست. پس از روی کار آمدن جریان اصلاحات پس از سال 76 جریان هایی در کشور با نام های آزاداندیشی، دگراندیشی، توسعه فرهنگی و... اندیشه های سکولار را در جامعه رواج دادند اما این اندیشه ها از محل ورود اصلی یک اندیشه به جامعه، نگذشت. جای این اندیشه ها در رسانه ها و در فضای منولوگ بود. نشریات زنجیره ای محلی برای تبیین این اندیشه ها شده بود، ترجمه اندیشه های غرب را بدون اینکه از بوته نقد عبور کند به جامعه پمپاژ می کردند. سخنرانان که ادعای نواندیشی داشتند هیچگاه حاضر نبودند ترجمه های خود را در مقابل اندیشمند دیگری مطرح کنند تا مورد نقادی قرار بگیرد.
مقام معظم رهبری در این دیدار تأکید می کنند که لازمه رشد این است که بتوانیم در فضای لایتناهی فکر بال و پر بزنیم: «فردی در جایی گفته و یک عده طرفدار هم پیدا کرده و حالا مترجمی آن را ترجمه کرده یا خود ما آن را یاد گرفته ایم؛ یعنی در چارچوب آن فکر به عنوان یک شیء مقدس غیرقابل دست زدن، حرکت کنیم، این آزاداندیشی نیست، بلکه دنباله «کاغذ باد» شدن است. ما در مشهد به این بادبادکها، کاغذباد می گوییم. خیال می کند در هوا پرواز می کند، اما دنباله کاغذباد است، نخ آن هم دست یکی دیگر است. این کار آزاداندیشی نیست. محیط آزاداندیشی، محیط خاصی است که باید آن را ایجاد کرد؛ آن هم کار شماهاست. البته به نظر من، گفتگوی آزاد باید از حوزه و دانشگاه شروع شود.»
آری ترجمه اندیشه های بیگانه و نامتناسب با جامعه ایران یکی از آفت هایی است که آزاداندیشی را خدشه دار می کند. ایشان در این دیدار با تأکید بر اینکه باید ادب آزادی را یاد بگیریم، حدود آزاداندیشی را تبیین می کنند: «عده ای به نام آزاداندیشی مرزهای فضیلت و حقیقت را لگدکوب کرده اند و به نام آزاداندیشی و نوآوری، همه اصول مقدس حقیقی را نادیده گرفته یا تحقیر و یا مسخره کرده اند... یا باید هرج و مرج و کفرگویی و اهانت به همه مقدسات و ارزشهای مسلم و مستدل شود و یا باید ذهنها بسته شود و تاکسی حرف تازه ای زد، فوراً همه او را هو کنند و علیه او جنجال نمایند! کأنه هیچ حد وسطی بین این دو وجود ندارد. ما باید آن حد وسط، همان «امر بین الامرین» و تعادل را پیدا کنیم. البته این هم از راه گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملی است.» ایشان لگدکوب کردن فضایل و حقایق و بسته نگه داشتن اذهان را به عنوان دو لبه تیز آزاداندیشی معرفی می کنند و از آن به عنوان آفت های آزاداندیشی یاد می کنند. ایشان تأکید دارند که بین این دو باید تعادل را یافت.
تعادل در آزاداندیشی همانطور که ایشان فرموده اند تنها از راه گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال ممکن است. هدف آزاداندیشی رشد و تکامل یک کشور است تا بتواند نرم افزارهای تمدنی خود را برای به دست آوردن اهداف متعالی کسب نماید، پس نخبگان باید صلب اندیشی و تعصب بر روی نظر خود و جنجال آفرینی برای به کرسی نشاندن حرف خود را کنار گذاشته تا بتوانند به وظیفه خود در جامعه جامه عمل بپوشانند. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «صاحبان فکر باید بتوانند اندیشه خود را در محیط تخصصی، بدون هوچیگری، بدون عوام فریبی و جنجال تحمیلی و زیادی مطرح کنند و آن نقادی شود.»
ایشان محیط حوزه را محیط مناسبتری نسبت به محیط دانشگاه می دانند: «محیط حوزه از این جهت بهتر از محیط دانشگاه است. علت این است که در حوزه، نقادی یکی از محورهای اصلی است. همه این بزرگان حوزه که شما ملاحظه می کنید- چه آنهایی که امروز هستند و چه بزرگترهایی که در نسلهای گذشته ما بودند- اصلا در همین محیط نقادی بزرگ شده اند. هیچ متکلمی و هیچ فیلسوف یا فقیهی از این که یک نظر مسلم فقهی یا اصولی یا کلامی قبل از خود را به کلی ابطال کند، ابایی ندارد و از این که کسی به او بگوید چرا ابطال کردی هم باکی ندارد؛ چون چنین چیزی اصلا در حوزه گفته نمی شود. این سنت حوزه است که نظرات گذشتگان را مطرح کنند. شما ملاحظه کنید؛ امام رضوان الله علیه، آن وقت که در قم تشریف داشتند در درس اصول، نظرات مد روز را که نظرات مرحوم آیت الله نائینی بود، ذکر می کردند، بعد فیه اولا، ثانیاً، ثالثاً، رابعاً و خامساً، اساس حرف را اصلاً به هم می ریختند. هیچ کس نمی گفت چرا. خوب؛ اگر کسی طرفدار آن نظریه بود، می رفت در درس خود یا در حاشیه ای که به تقریرات استاد می زد، می نوشت که من این حرف استاد را قبول ندارم... البته این کارها باید سازماندهی شود. ما باید این تجربیات ناشی از مباحثه و گفتگوی سالم و محترمانه و شجاعانه را به صورت تجربه های انباشته ای درآوریم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و علم را بارور نماییم.»
ایشان همچنین فرق بین آزاداندیشی بی بندوباری را بیان می کنند:«آزاداندیشی یک حرف و بی بند و باری یک حرف دیگر است. آزاداندیشی این است که شما درحرکت به سمت سرزمینهای ناشناخته معارف، خودتان را آزاد کنید، بروید، نیروها و انرژیهایتان را به کار بیندازید و حرکت کنید؛ اما معنای بی بند و باری این است که در حرکت به سمت قله یک کوه، اصلاً اهمیت ندهید که از کدام راه بروید. نتیجه این می شود که از راهی می روید و به نقطه ای می رسید که نه راه پیش دارید و نه راه پس و فقط راه سقوط دارید! درکوهنوردی، آنهایی که اهل رفتن به ارتفاعاتند، این را کاملاً تجربه کرده اند.
خب؛ برای این که انسان به قله برسد، راه وجود دارد؛ باید آن راه را شناخت هیچ مانعی ندارد که ما یک نقشه راهنما داشته باشیم و بگوییم راههایی که به قله می رود، اینهاست و این نقشه راهنما را درجیبمان نگه داریم و از آن حفاظت کنیم. این کار به معنای این نیست که ما متحجریم، بلکه به معنای این است که ما عاقلیم و می دانیم که بدون این نقشه هدایت، حرکت کردن نااندیشیده ما را به سقوط منتهی خواهد کرد.»
برای رسیدن به قله نیاز به یک نقشه است اما اگر دراین حرکت قرار باشد نقشه راه پاره شود دیگر این آزاداندیشی نیست بلکه عین بی بند و باری است. در اینجا باید به این نکته توجه داشت که آزاداندیشی هدف نیست بلکه وسیله ای برای رسیدن به اهداف متعالی است. بعبارت دیگر برای رسید به اهداف متعالی باید به آزاداندیشی به عنوان یک هدف میانی دست پیدا کرد. اگر قرار باشد که به نام آزاداندیشی اهداف متعالی را نه نقد عاقلانه و شنید جواب عاقلانه، بلکه لگدکوب کرد، این می شود بی بند و باری.
جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه چند روز پس از سخنان رهبر انقلاب اسلامی درمورد کرسی های نظریه پردازی طی نامه ای از ایشان نسبت به فضای غوغاسالاری در امر آزاداندیشی انتقاد نموده اند و درنامه خود این چنین نوشته اند:«گر چه هم اکنون نیز «مناظرات و نظریه پردازی» کما بیش درجامعه علمی ما جریان دارد اما چون به درستی نهادینه، قانونمند و گاه حمایت و هدایت نمی شود و جمع بندی دقیقی از آنها صورت نمی گیرد و به تجربه انباشته تبدیل نمی شود، عملاً کم تاثیر شده و درنتیجه، به تدریج مجتهدان و مولدان و صاحبان خرد و دل به نفع پاچال داران، سیاسی کاران و مترجمان و یا متحجران، صحنه را ترک می کنند و آنگاه فرصت طلبانی که با طرح خام و ناقص مسائل تخصصی در قلمروهای غیر تخصصی و با عدم پاسخگوئی و نیز تبدیل فکر و نظریه به ابزار عوام فریبی، عملاً فضای علمی و فرهنگ دینی را تحت الشعاع جنجالهای ضد دینی و غیر علمی قرار می دهند.» اند.
دراین نامه که از سوی کسانی چون رحیم پور ازغدی، حمید پارسانیا، صادق لاریجانی و... نوشته شده است، از مقام معظم رهبری خواسته اند که در مساعدت نمایند تا یک بسیج عمومی دراین موضوع درکشور ایجاد شود تا:«درمحضر وجدان عمومی حوزه و دانشگاه شاهد«طرح منطقی ایده ها»، رواج بازار «نظریه پردازی و نوآوری روشمند» و نیز «مناظره های علمی و قانونمند و نتیجه بخش و فارغ از غوغاسالاری» و «نهادسازی برای اجابت پرسش های جدید» و در نتیجه «تولید نرم افزار علمی و دینی» درحوزه و دانشگاه بیش از قبل باشیم.»
مقام معظم رهبری درپاسخ به این نامه تمام نکات موجود درنامه را تأیید می نمایند و از آنها می خواهند طرح های خود در این زمینه را تا لحظه عملی شدن پیگیری نمایند و مأیوس نشوند. این درپاسخ به نامه نخبگان حوزه و دانشگاه می نویسند:«نباید از «آزادی» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجای آزادی، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم «آزادی»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و درکنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی دراین جامعه است و کلید جنبش «تولید نرم افزار علمی و دینی» درکلیه علوم و معارف دانشگاهی وحوزوی زده شده است.» همانطور که دربالا به نقش اخلاق در آزاداندیشی پرداخته شد ایشان نیز به سهم اخلاق و منطق درکنار سهم آزادی تأکید دارند. ایشان همچنین سه پیشنهاد مطرح شده توسط اساتید را علمی و معقول می دانند:«که هر سه روش پیشنهادی شما یعنی تشکیل1)«کرسی های نظریه پردازی» 2)«کرسی های پاسخ به سؤالات و شبهات» 3) «کرسی های نقد و مناظره»، روشهائی عملی و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند بنحوی که هرچه بیشتر، مجال علم گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگ تر شود.»
ایشان همچنین در این نامه تأکید دارند که از ایده مطرح شده آزاداندیشی برای رشد کلیه موتون دانشگاهی استفاده شود:«از شورای محترم انقلاب فرهنگی و بویژه ریاست محترم آن نیز می خواهم که این ایده ها را در اولویت دستور کار شورا برای رشد کلیه علوم دانشگاهی و نقد متون ترجمه ای و آغاز «دوران خلاقیت و تولید» در عرصه علوم و فنون و صنایع و به ویژه رشته های علوم انسانی و نیز معارف اسلامی قرار دهند تا زمینه برای اینکار بزرگ به تدریج فراهم گردد و دانشگاه های ما بار دیگر در صف مقدم تمدن سازی اسلامی و رشد علوم و تولید فناوری و فرهنگ، قرار گیرند.»
نکته قابل توجه این است که مقام معظم رهبری آزاداندیشی را مقدمه ای برای تمدن سازی می دانند و تاکید دارند که با این ایده دانشگاه های ما در صف تمدن سازی اسلامی قرار می گیرند. هرگاه دانشگاه بتواند از قیود ترجمه محوری، تعصب و آزادی عقیده و... خود را رها سازد و به سمت تولید نظریه های بومی، آزادی فکر و اندیشه و... برود خواهد توانست نرم افزارهای لازم برای تمدن سازی را فراهم آورد.
مقام معظم رهبری در اردیبهشت 82 در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه شهید بهشتی بار دیگر به این مسئله می پردازند: «جنبش آزاده اندیشی که چند ماه قبل مطرح شد، اصرار بر مسئله اشتغال- که در دو سه سال اخیر دراین زمینه خیلی تلاش شده است- و اصرار بر تقویت پول ملی، از شعارهایی است که ما در این چند سال روی آنها تکیه کردیم و برای هر کدام حساب خاصی باز شد و به فضل الهی حرکت خاصی در دستگاه های مربوط به آنها آغاز گردید. وقتی انسان می بیند دشمن چه می خواهد بکند، می فهمد که باید در داخل چه کار کند.»
ایشان پس از مطرح کردن شعار جنبش آزاداندیشی در کنار سایر شعارها به این نکته اشاره دارند که: «وقتی انسان می بیند دشمن چه می خواهد بکند، می فهمد که باید در داخل چه کار کند.» این سخن بدین معناست که هنگامی که دشمن سعی دارد آزادی غربی را که همان توحش رسانه ای و بی اخلاقی سیاسی است را به جامعه ما وارد کند و مدام با چماق آزادی بیان علیه جمهوری اسلامی تبلیغات می کند درحالی در داخل کشور هنوز مجرای آزاداندیشی از سوی نخبگان به وجود نیامده است، باید داخل کشور چنین جنبشی به وجود آید تا توطئه های دشمنان که تمدن اسلامی را هدف قرار داده اند بی اثر کند.
دانشگاه سمنان مقصد بعدی مقام معظم رهبری برای پرداختن به موضوع آزاداندیشی بود. ایشان در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه سمنان به نهضت آزاد فکری اشاره نمودند و اظهار داشتند که هنوز آن کاری که:«عملا آن کاری را که من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه». ایشان در این دیدار یک بار دیگر تاکید دارند که مدیریت این کار بر عهده نخبگان، اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعه های فعال دانشجویی است: «مسئله آزاداندیشی ای که ما گفتیم، ناظر به این است. باید راه آزاداندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالوده شکنی و برهم زدن پایه های هویت ملی نینجامد، این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاه ها فورا می رود به سمت دولت و وزارت علوم و...؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعه های فعال دانشجویی. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت می کند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ اینها با هم تفاوت دارد. این وظیفه ای است به عهده خود شماها.»
مقام معظم رهبری در آبان 88 در دیدار با جمعی از نخبگان علمی کشور نسبت به عدم پیگیری کرسی های آزاد فکری از سوی دانشجویان گلایه می کنند: «جنجال فکری غیراز مباحثات صحیح است. بنده گفتم کرسی آزاد فکری را در دانشگاه ها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزاد فکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجوری نمایان نمی شود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. اینجوری که حق درست فهمیده نمی شود. ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفاظی ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کند.
شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک می کند به پیشرفت کشور، آزادی واقعی فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.» نکته قابل توجه در سخنان ایشان مطرح شدن کرسی های آزاد فکری سیاسی و معرفتی است. ایشان پیشنهاد می کنند که این نوع کرسی ها در دانشگاه های صنعتی نظیر امیرکبیر و شریف برگزار شود. در سخنان قبلی ایشان کرسی های آزاداندیشی ناظر به نظریه پردازی و تولید علم اما سخنان ایشان درجلسه ناظر به فضای سیاسی کشور است و از این سخنان این چنین برداشت می شود که کرسی های آزاد فکری سیاسی نسخه ای از کرسی های آزاداندیشی است که فضای عمومی دانشگاه ها چه صنعتی و چه غیرصنعتی را شامل می شود.
در دانشگاه ها تاکنون مناظرات به این گونه بوده است دو یا چند تن از جناح های مختلف سیاسی به دانشگاه دعوت می شد که غالبا دراین مناظرات کسی به دنبال به نتیجه رسیدن درباره یک موضوع سیاسی نبود و وزن سیاسی که هر کدام از این افراد داشتند مانع از این می شد که به اشتباهات خود اعتراف کند و برای شکست نخوردن در مناظره یا گفتگو دست به غوغاسالاری می زد و مانع از حرکت به سمت آزاداندیشی می شد. البته جنجال رسانه ای که پس از این مناظرات به وجود می آمد خود مزید بر علت می شد تا جریان مناظرات به سمت آزاداندیشی نباشد.
جالب اینجاست که جلسات مناظره بین دو دانشجو به ندرت در برنامه های دانشجویی به چشم می خورد. اینکه مقام معظم رهبری تاکید دارند که دانشجویان با هم صحبت کنند شاید ناظر به این ضعف در جریان دانشجویی باشد. دانشجویان دارای روحیه حقیقت طلبانه تری نسبت به دیگر شخصیت های جناحی می باشند و وجدان دانشجو حرف حق را راحتتر از زبان یک دانشجو می پذیرد. علاوه بر اینکه یک دانشجو نگران باخت سیاسی و هزینه سنگین سیاسی خود نیست چرا که به صورت فردی دارای جایگاه سیاسی رده بالایی نیست.
آنچه که در این کرسی ها باید به آن توجه داشت این است که در نوع از کرسی ها باید حق نمایان شود برای اینکه به مرحله برسیم باید بتوانیم فرهنگ آن را در دانشگاه جا بیاندازیم که این کار صبر و حوصله از سوی برگزار کنندگان را می طلبد تا بتوانیم در دراز مدت نتایج قابل توجهی را بدست بیاوریم. انشاء الله

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات