سال 1950
پیشینه
درتاریخ 8 مه "اریش باوئر " (Erich Bauer) ، نگهبان سابق اساس در اردوگاه مرگ "سوبیبور " (Sobibór) به جرم تصدی مسئولیت اتاقهای گاز کشنده در این اردوگاه متهم گردید. دادگاه برلین غربی در این تاریخ وی را به مرگ محکوم میکند. این حکم بعدها به حبسابد تخفیف داده میشود. در 25 اوت دادگاهی در شهر فرانکفورت، "هوبرت گومرسکی " (Hubert Gomerski) یکی دیگر از نگهبانان سابق اردوگاه سوبیبور را به حبسابد محکوم میکند و این در حالی است که یکی دیگر از نگهبانان سابق به نام "یوهان کلیر " (Johann Klier) را تبرئه و آزاد میکند. در مطبوعات به اولین جلسات محاکمه پرسنل سابق اردوگاههای "اتکیون رینهارد " (Aktion Reinhardt) در لهستان عملاً هیچ اشارهای نمیشود.
رویدادها
اکتبر. کتاب پل راسینیه با عنوان "دروغهای اودیسه: نگاهی اجمالی به ادبیات اردوگاه کار اجباری " (Le Mensonge d’Ulysse: regard sur la littérature concentrationnaire) توسط انتشاراتÉditions Bressanes (Bourg-en-Bresse) و با مقدمه "آلبرت پاراز " (Albert Paraz) (1957-1899) به چاپ میرسد. راسینیه(1967-1906) فردی سوسیالیست و طرفدار صلح بود که در خلال جنگ جهانی در اردوگاههای کار اجباری "بوچن والد "( Buchenwald) و "دورا-میتلبو " (Dora-Mittelbau) زندانی شده بود. پس از خاتمه جنگ، راسینیه نسبت به دروغپردازیها و گزافهگوییهای آثار همبندیهای سابق خود یعنی "ابه رنارد " (Abbé Renard) و "یوجین کوگون " (Eugen Kogon) واکنش شدیدی نشان داد. راسینیه در کتاب خود وجود اتاقهای گاز کشنده در اردوگاه بوچن والد را تکذیب کرد حال آنکه رنارد و سایرین علاوه بر این اتاقهای گاز، وجود چنین تاسیساتی را در اردوگاههای "برگن - بلسن " (Bergen-Belsen)، "داخائو " (Dachau) و "موتاسن "( Mauthausen) نیز مدعی شده بودند. با اینحال، راسینیه در زمان تالیف کتاب خود بر این باور بود که در شایعات مربوط به اتاق گاز تنها چند نکته واقعیت داشت و اینکه شاید در اردوگاه "آشوویتس " (Auschwitz) و دیگر اردوگاههای مستقر در مناطق شرقی مواردی از کشتار دسته جمعی توسط گاز انجام شده باشد و این در حالی است که برملا نمودن چنین اقدامات جنایتکارانه میتواند نتیجه عمل "یک یا دو نفر از پرسنل روانی نیروی اس اس بوده باشد و یا در نتیجه عمل یک یا دو مقام اداری اردوگاه کار اجباری که تلاش میکردند این اخبار را منتشر سازند یا برعکس شاید حاصل فعالیت یک یا دو مقام اداری اردوگاه کار اجباری با همدستی– با رشوه یا بدون رشوه - یک یا دو نفر از مردان سادیستی اس اس بوده باشد " از سوی دیگر، راسینیه خاطرنشان میسازد که هیچ دلیلی ندارد تا در مقایسه با شاهدان دروغگو اتاق گاز اردوگاههای بوچن والد و برگن- بلسن، شاهدان اتاق گاز اردوگاه آشوویتس را منابع موثقتری بدانیم.
دسامبر. کتاب "موریس باردش "(Maurice Bardèche) با عنوان "نورمبرگ یا افراد متقلب " (Nuremberg II ou les Faux-Monnayeurs) توسط انتشاراتی در شهر پاریس به چاپ میرسد. در این کتاب باردش با تکیه بر شواهد ارائه شده توسط اتحاد جماهیر شوروی، انحراف افکار عمومی از جنایات جنگی که متفقین مرتکب شده بودند و رفتار شاهدان ماجرا و متهمان حاضر در دادگاه نورمبرگ و نیز دادگاههای مربوط به "یگانهای عملیات ویژه " (Einsatzgruppen)، "آی. جی. فاربن "(I.G. Farben)، داخائو و "مالمدی "(Malmédy) نظام حقوقی دادگاه نورمبرگ را زیر سوال میبرد. باردش آثار راسینیه همچون " Passage de la Ligne " و " Le Mensonge d’Ulysse " را مطالعه کرده و بخش اعظمی از مطالب خود را به نقل از آنها مینویسد، حال آنکه با اظهارات غیرواقع بینانه راسینیه مبنی بر اینکه مقامات برلین واقعاً نمیدانستند در این اردوگاهها چه اتفاقاتی در حال وقوع است، به مخالفت برمیخیزد. علاوه بر تایید انکار راسینیه در مورد ادعای وجود اتاق گاز در اردوگاه بوچن والد، وی همچین نسبت به ادعای کشتار جمعی اسرا بوسیله گاز در داخائو نیز ابراز شک و تردید میکند و اظهارات "هس " (Höss) در رابطه با کشتار دسته جمعی یهودیان در آشوویتس را نقل میکند که "در زمان اعتراف، شرایط عجیبی بر آن حاکم بود ".
"ادموند میچلت " (Edmond Michelet) با استناد به محتوای افتراآمیز کتاب " Le Mensonge d’Ulysse " راسینیه را تحت پیگرد قانونی قرار داد اما خیلی زود شکایت خود را پس میگیرد.
آخرین اخبار. "دکترفرانتس جی. شیدل " (Dr. Franz J. Scheidl) ظاهراً در حال اتمام اولین اثر چندجلدی خود با عنوان "تاریخچه رسوایی آلمان " (Geschichte Der Verfemung Deutschlands) است اما تا به حال نتوانسته ناشری را بیابد که حاضر باشد ریسک چاپ اثری با ماهیت تجدیدنظرطلبی را به جان بپذیرد. اثر وی تا سال 1967 همچنان منتشر نشده است.
شرایط تاریخی
در ماه ژانویه،{رئیس جمهور} ترومن دستور ساخت بمب هیدروژنی را صادر میکند. نیروهای کومینتاگ(Kuomintang) تایوان خود را تسلیم دولت چین میکنند. در ماه فوریه، "سناتور مک کارتی " (McCarthy) علیه وزارت امور خارجه آمریکا به اتهام پناه دادن 205 کمونیست در خاک این کشور اعلامجرم میکند. در ماه آوریل، اردن به کرانه باختری منضم میگردد و بریتانیا رسماً اسرائیل را شناسایی میکند. در روز 25 ژوئن، سربازان کره شمالی از مدار 38 عبور کرده و جنگ دو کره آغاز میشود. در ماه اکتبر، چین کمونیست به تبت حمله میکند.
سال 1951
پیشینه
در تاریخ 15 ژانویه، "ایلس کخ " (Ilse Koch) معروف به "جادوگر بوچن والد " از سوی دادگاه آلمان غربی به حبس ابد محکوم میشود. در روز سوم مارس دادگاهی در شهر فرانکفورت، "یوزف هیرتریتر " (Josef Hirtreiter)، نگهبان سابق اساس "تربلینکا " (Treblinka) را به حبس ابد محکوم میکند. در شمارههای مارس و آوریل مجله "ژان پل سارتر " (Jean-Paul Sartre) با عنوان "Le Temps Modernes " میتوان به مطالب ترجمه شده 58 صفحهای از کتاب "نیکولاس نیسزلی " (Miklos Nyiszli) اشاره کرد که خاطرات وی از دوران اسارتش در اردوگاه آشوویتس است. کتاب "لئون پلیاکوف " (Léon Poliakov) مورخ تحت عنوان " Le Bréviaire de la haine. Le IIIe Reich et les Juifs " توسط انتشاراتی در شهر پاریس به چاپ میرسد.
رویدادها
9 مه. سه سازمان عضو سابق مقاومت علیه راسینیه به اتهام افترا و تهمت اقامه دعوی کردند اما شکایت آنها از سوی دادگاه "بورگن برس " (Bourg-en-Bresse) برگردانده شد.
2 نوامبر. در دادگاه استیناف که توسط همان اعضای مقاومت درخواست گردید، راسینیه به زندان تعلیقی 15 روزه محکوم شد و موظف گردید تا جریمه ای بالغ بر 100000 فرانک پرداخت نماید. دادگاه استیناف لیون نیز حکم به توقیف و نابودی کلیه نسخ کتاب Le Mensonge d’Ulysse داد.
دسامبر. "جان بیتی " (John Beaty) در کتاب خود با عنوان "پرده آهنی روی آمریکا " (1961-1890) رقم شش میلیون قربانی را به چالش میکشد و معتقد است که طرح این رقم عمدتاً برمبنای سالنامه جهانی است.
آخرین اخبار. "داگلاس رید " (Douglas Reed) کتاب خود با عنوان "دور و گسترده " (Far and Wide) را منتشر میکند که در آن 6 صفحه از مطالب خود را به تشریح عدد 6 میلیون اختصاص میدهد. رید ثابت میکند که در این میان تناقضاتی وجود دارند که باید آنها را از میان برآورد جمعیت یهودیان جهان پیش از جنگ و پس از جنگ استخراج کرد که در سالنامهها و منابع آماری ارائه میشوند. وی همچنین اظهار میدارد:
"در موضوعی که هیچ چیز در آن قابلاثبات نیست، یک مسئله قطعی به نظر میرسد: اینکه در سرزمینهای تحت اشغال آلمان هیچگاه 6 میلیون یهودی وجود نداشته است. بسیاری از یهودیان پیش از آغاز جنگ اروپا را ترک گفتند و تنها اجتماعات بزرگی از آنها در لهستان و روسیه باقی ماندند، کشورهایی که نمیتوان از آنها آمارهای معتبری را انتظار داشت. بسیاری از یهودیان در لهستان ظاهراً از تهاجم نظامی کمونیستها در سال 1939 استقبال کرده و وارد منطقه کمونیستها شدند. آقای "لوین " (Mr. Levine)، یکی از ناظران یهودی که در سال 1946 از روسیه به ایالات متحده آمریکا بازگشته بود، در این رابطه چنین گفت: "در آغاز جنگ، همانگونه که همه میدانیم، یهودیان جزو اولین کسانی بودند که بواسطه تهدید متجاوزان ارتش هیتلر از مناطق غربی گریختند و به سوی مناطق امن "اورال " (Ural) در شرق روانه شدند. وی افزود: این افراد خاص بالغ بر 2 میلیون نفر بودند. اما، این ادعای بزرگ حدوداً 6 میلیونی از سوی سیاستمداران بلندپایه، داستانهای دادگاه نورمبرگ و گهگاه روزنامههای کثیرالانتشار معتبر مورد استفاده قرار گرفت! در حقیقت، هیچ فردی خارج از محافل صهیونیسم سیاسی نمیداند که در سرتاسر جهان چه تعداد یهودی وجود دارد، زیرا اولاً یهودیان همیشه در بخشهایی از جهان سکنی دارند که به لحاظ آماری چندان اعتبار خاصی ندارند، ثانیاً تعداد یهودیان مناطق شوروی را نمیتوان تعیین کرد و ثالثاً اینکه صهیونیسم سیاسی میتوانست انتقال یهودیان به سرزمینهای دیگر را از دید عموم مخفی نگاه دارند. خاخام "المر برگر " (Elmer Berger) در سال 1946 درباره یهودیان لهستان و روسیه نوشت که وی دقیقاً نمیدانست چند نفر از آنها زنده مانده بودند و البته هنوز هم هیچکس نمیداند. " از زمانیکه رئیسجمهور روزولت روند افزایش جمعیت یهودیان در آمریکا از دستش خارج شده است، ناظران فرصتطلب بر این باورند که الان وقت آن فرا رسیده تا رقم 6 میلیون قربانی را به 8 میلیون نزدیک گردانند. شرایط تاریخی
در ماه ژانویه نیروهای کره شمالی و چین، سئول پایتخت کره جنوبی را اشغال کردند. در ماه مارس دادگاه جاسوسان هستهای ، "اتل " (Ethel) و "جولیوس روزنبرگ " (Julius Rosenberg) آغاز میشود. در ماه مه ایالات متحده آمریکا اولین سلاح هستهای حرارتی خود را آزمایش میکند.
سال 1952
پیشینه
در تاریخ 4 آوریل، اسرائیل از دادگاه لاهه پرداخت غرامت 3 میلیارد دلاری دولت آلمان غربی را مطالبه میکند. در روز 15 ژوئن، خاطرات "آن فرانک " (Anne Frank) برای اولین بار در انگلستان به چاپ میرسد.
رویدادها
نوامبر. "اروین اف. نیوبرت " (Erwin F. Neubert) در مقالهای که درمجله آرژانتین "Der Weg " منتشر شده، رقم شش میلیون قربانی یهودی را به چالش میکشد.
آخرین اخبار. "پیتر کلیست " (Peter Kleist)، از ملیگرایان آلمانی طرفدار روسیه که در دوران جنگ در وزارت امور خارجه مشغول به خدمت بود، کتاب خود را با عنوان "شما هم آنجا بودید! " (Auch du warst dabei!) را به چاپ میرساند که یکی از فصول آن را به طرح "راهحل نهایی " (The Final Solution) اختصاص میدهد. کلیست نه کشتار دسته جمعی یهودیان توسط یگانهای عملیات ویژه را به چالش میکشد(هرچند معتقد است که شیوه مبارزه پارتیزانهای روسی به گونهای بود که "عمداً هر گونه تفاوت بین نیروهای رزمی و غیرنظامی را از بین می برد ") و نه بحثی در مورد حقیقت وجودی اتاق گاز کشنده مطرح میکند(اگرچه وی اظهار میدارد که نیروهای ارتش آلمان مستقر در لوبلین از وقوع کشتار جمعی اسرا بوسیله گاز در اردوگاه "ماژدانک " (Majdanek) بیاطلاع بودند و اینکه "تقریباً هیچ اطلاعاتی در مورد این وقایع به آلمان نرسید "). از طرف دیگر، به اعتقاد وی در تعداد قربانیان ادعاشده تا حدزیادی اغراق شده است و اینکه رقم 6 میلیون قربانی احتمالاً نمیتواند صحیح باشد. طبق محاسبات کلیست، تعداد کل یهودیان کشته شده حداکثر میتوانست بالغ بر 1277212 نفر باشد.
شرایط تاریخی
در ماه مارس "ژنرال باتیستا " (Batista) دوباره در کوبا قدرت را بدست میگیرد، ایالات متحده آمریکا قرارداد صلح با ژاپن را تصویب میکند. در ماه جولای آلمان شرقی "ارتش خلق ملی " (National People’s Army) را تشکیل میدهد. در ماه اکتبر نیز در کنیا به دلیل شورش "مائو مائو " (Mau Mau) حکومت نظامی اعلام میشود. در ماه نوامبر سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) تاسیس گردید و "آیزنهاور "(Eisenhower) به عنوان رئیس جمهور منتخب بر مسند قدرت این کشور مینشیند.
سال 1953
پیشینه
کتاب "جرالد رایتلینگر " (Gerald Reitlinger) تحت عنوان "راه حل نهایی "، یکی از اولین آثار تاریخی پیرامون هولوکاست است که توسط انتشارات "بیچ هورست "(Beechhurst) در نیویورک به چاپ میرسد.
رویدادها
"هانس اولریش رودل " (Hans Ulrich Rudel) که در آن زمان از اعضای اصلی حزب رایش آلمان بود، خاطرات جنگ خود را در کتابی با عنوان "با این وجود "( Trotzdem) (که درانگلیسی با عنوان خلبان Stuka ترجمه شده است) منتشر میکند که در آن شک و تردید خود را نسبت به داستانهای متفاوت پیرامون قتل عام یهودیان در اردوگاههای کار اجباری ابراز میدارد و آنچه که او به عنوان تقلب و ظاهرسازی متفقین میداند را تقبیح میکند:
"زمانیکه میگویم هیچگاه اردوگاه کار اجباری را به چشم خود ندیدهام، نمیخواهند حرفهای مرا باور کنند. با اینحال، معتقدم در صورتیکه اقدامات افراطی در خلال جنگ رخ داده باشد، مطمئناً چنین مواردی سزاوار ندامت و سرزنش هستند و مقصران حادثه باید مجازات شوند. خاطرنشان میکنم که چنین خشونتهایی نه تنها توسط مردم ما بلکه همه افراد در سنین مختلف مرتکب آن شدهاند. "جنگ بوئر "(Boer War) با امپراتوری بریتانیا را به یاد بیاورید. بنابراین این افراطگریها جملگی باید براساس معیارهای یکسان قضاوت شوند. نمیتوانم تصور کنم که در عکسهای گرفته شده از اردوگاههای کار اجباری، کوهی از اجساد به تصویر کشیده شده باشد. چنین صحنههایی را قبلاً دیدهایم اما نه در فیلم، بلکه پس از حملات هوایی علیه شهرهای درسدن و هامبورگ و .... شاهد این صحنهها بودیم که متفقین بدون هیچگونه تبعیضی با بمب افکنهای چهارموتوره خود آنجا را بوسیله بمبهای با قدرت انفجار بالا و حاوی گاز فسفر با خاک یکسان کرده و زنان و کودکان بیشماری را به قتل رساندند. "
آخرین اخبار. کتاب "پیش به سوی وحشیگری " (Advance to Barbarism) تالیف "اف.جی.پی. ویل " (F.J.P. Veale) در ایالات متحده آمریکا به چاپ میرسد که در آن نویسنده شک و تردید خود را نسبت به برخی ادعاهای مطرح شده در دادگاه نورمبرگ چنین ابراز مینماید:
"با این حال، یادداشت جعلی دیگری به دلیل بیکفایتی مقامات شوروی و عدم مقاومت در برابر هرگونه فرصتی برای بهرهبرداری کشورهای سرمایهداری متفقین از تفریحات شیطنتآمیز به دادگاه ارائه میشود– برای مثال، آنها در دادگاه رسماً به "یک قالب صابون تهیه شده از بقایای انسان " به عنوان مدرک استناد کردند و مدعی بودند که این صابون از اجساد زندانیان اعدامی تهیه شده است– تمسخری آشکار که مهندسین احساساتی انگلیس در خلال جنگ 1918-1914 با بدترین سلیقه ممکن آن را در چارچوب مشهورترین "افسانه کارخانه اجساد " با کمک اسناد جعلی به جریان انداختند. "
ویل همچنین از فریب متفقین در مورد جرائم جنگی انتقاد کرده و خاطر نشان میکند که اخراج آلمانها از مناطق "پروس شرقی " (East Prussia)، "پومرانیا " (Pomerania)، "سیلسیا " (Silesia) و "سودنلند " (Sudetenland) بر زندگی 15 میلیون نفر تاثیر گذاشت که برآوردها حاکی از آن است از این تعداد 2 میلیون نفر بر اثر سرما و گرسنگی کشته شده یا مردند.
شرایط تاریخی
اوایل ماه ژانویه، رئیسجمهور ترومن ساخت بمب هیدروژنی آمریکا را اعلام میکند. در فوریه اتحاد جماهیر شوروی روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل را قطع مینماید. در روز 5 مارس، "استالین " (Stalin) درگذشت و "مالنکوف " (Malenkow) جانشین وی شد. اندکی بعد در همان ماه، "خروشچف " (Kruschev) به عنوان دبیر اول حزب کمونیست شوروی انتخاب میگردد. در ماه جولای، "لاورنتی بریا " (Lavrenti) از سمت ریاست "کمیساریای خلق امور داخلی " (NKVD) عزل شد. در ماه اوت نیز اتحاد جماهیر شوروی اعلام میکند که اولین بمب هیدروژنی را در اختیار دارد. سازمان سیا به محمدرضا پهلوی کمک میکند تا بر تخت شاهنشاهی ایران جلوس کند. در ماه سپتامبر اسرای جنگی آلمان از شوروی به آلمان غربی باز میگردند.
سال 1954
پیشینه
هیچ رویداد مهمی در ارتباط با ماجرای هولوکاست رخ نداد.
رویدادها
مه-ژوئن. "لودویگ پالین " (Ludwig Paulin) مقالهای با عنوان "دروغ 238000، در اردوگاه داخائو چه روی داد ؟ " (Die Lüge von den 238,000. Was geschah im Lager Dachau?) در شماره هشتم مجله "Der Weg " صفحات 358-349 به چاپ میرساند. پالین حقیقت وجودی اتاق گاز را در این اردوگاه زیر سوال برده و معتقد است کورههای آدمسوزی داخائو ظرفیت سوزاندن 238000 قربانی ادعا شده (در آن زمان) را نداشت.
جولای. "گوئیدو هیمن " (Guido Heimann) مقالهای تحت عنوان "دروغ شش میلیونی " (DieLüge von den sechs Millionen) در شماره هشتم مجله "Der Weg " صفحات 487-479 را منتشر میکند.
موریس باردش به دلیل انتشار نوشتههای خود پیش از عذرخواهی و درخواست عفو به مدت 3 هفته زندانی شد.
اوت. شخصی با نام مستعار "وارویک هستر " (Warwick Hester) مقالهای تحت عنوان "برروی خیابانهای حقیقت " (Auf den Straßen der Wahrheit) در شماره هشتم مجله "Der Weg " صفحات 578-572 به چاپ میرساند. طبق اظهارات "اودو والندی " (Udo Walendy) که این مقاله را دوباره در سال 1990 منتشر کرد، نام واقعی نویسنده آن "استفن اف.پینتر " (Stephen F. Pinter) (احتمالاً 1985-1888) بود، وکیلی آمریکایی که در دادگاه داخائو شرکت داشت. نویسنده مطالب خود را با این اظهارات آغاز میکند که هیچ یک از متهمان در دادگاه نورمبرگ اطلاعاتی در مورد نابودی یهودیان نداشتند و اینکه شهادت شهود دادگاه مملو از اظهارات کذب و دروغ بود. وی همچنین خاطرنشان میسازد علیرغم این ادعا که صدها هزار نفر در داخل این کامیونها به قتل رسیدند اما هیچ مدرک واقعی در رابطه با "کامیونهای گاز " به دادگاه ارائه نشده است. پینتر مینویسد که وی از کلیه اردوگاههای سابق در مناطق اشغالی غربی دیدن کرده اما هیچ مدرک معتبر و قابل استنادی از اتاقهای گاز بدست نیاورد. وی با 14نفر از شاهدان یهودی(گمنام) اردوگاه ماژدانک گفتگو کرد که ظاهراً چهار نفر از آنها به وی گفته بودند که در این اردوگاه هیچ کشتار جمعی بوسیله اتاق گاز را به چشم خود ندیده بودند. پینتر همچنین با افسران سابق اساس (گمنام) در بارسلونا، قاهره و ریودوژانیرو صحبت کرده و از آنها در مورد ادعای نابود کردن قوم یهود سوال کرد. پنج نفر از آنها گفتند که این حادثه رخ داده است اما در جریان این واقعه حدود دو میلیون نفر کشته شدند نه 6 میلیون نفر. در تحقیقات دیگری، معلوم شد که چهار نفر از شهود ماجرا اظهاراتشان صرفاً برپایه شنیدهها و شایعات بوده است. یکی از آنها ادعا کرد که در روزهای پایانی جنگ از شخص "آیشمن " (Eichmann) شنیده است که دو میلیون یهودی توسط "تکاوران ویژه " کشته شدند. نفر پنجم اساس که در قاهره زندگی میکرد، ادعا کرده که در اعدام دسته جمعی 30000 یهودی در کریمه شرکت داشته اما منابع دیگر بر این باورند که این شخص هیچگاه در آن محل نبوده است.
سپتامبر. مقاله "اوا پرون باسیل " (Eva Peron Basil) با عنوان "دروغ شش میلیونی " (Lamentira de los seis millones) در شماره هشتم مجله "Der Weg " صفحات 605-604 به چاپ میرسد.
16 دسامبر. دادگاه عالی فرانسه حکم دادگاه لیون علیه راسینیه را باطل اعلام کرده و پرونده را به دادگاه "گرونوبل " (Grenoble) ارجاع میدهد.
آخرین اخبار. کتاب "تقلب شش میلیونی " (The Swindle of the Six Million) به طور مخفیانه در نیویورک به چاپ میرسد. نویسنده آن، "هاینریش مالز " (Heinrich Malz) یکی از افسران پلیس سابق برلین بود که تحت فرمان "ارنست کالتن برونر " (Ernst Kaltenbrunner) و "ورنر نومن " (Werner Naumann) خدمت میکرد.
شرایط تاریخی
در اواخر ماه ژانویه وزرای خارجی آمریکا، انگلیس، شوروی و فرانسه در کنفرانس برلین با یکدیگر ملاقات میکنند. در اواخر فوریه، "جمال عبدالناصر " (Gamal Abdel Nasser) رئیسجمهور مصر میشود. در ماه آوریل آیزنهاور در مورد طرح "تئوری دومینو " سخنرانی میکند. سناتور مککارتی جلسات بازجویی از ارتش ایالات متحده امریکا را به دلیل مدارا کردن با کمونیسم آغاز میکند. در ماه مه، فرانسه در "دین بین فو " (Dien Bien Phu) ویتنام شکست را میپذیرد. در ژوئن، سازمان سیا و مهندسان شرکت "یونایتد فوروتز " (United Fruits) در گواتمالا دست به کودتای نظامی میزدند. در ماه سپتامبر اتحاد جماهیر شوروی اولین آزمایشات هستهای خود را انجام میدهد.
سال 1955
پیشینه
فیلم "شب و مه " (Nuit et Brouillard) در مورد هولوکاست اثر کارگردان فرانسوی "آلن رنه " (Alain Resnais) اکران میشود.
رویدادها
فوریه. ویرایش دوم کتاب راسینیه "Le Mensonge d’Ulysse " توسط انتشارات "ماکون " (Macon) به چاپ میرسد. در این نسخه بیشتر محتوای کتاب 1949 با عنوان " Le Passage de la ligne " به چشم میخورد که در مورد تجربیات وی به عنوان یکی از زندانیان اردوگاه کار اجباری به رشته تحریر در آمده است.
آخرین اخبار. "جان بیکر وایت " (John Baker White)، مدیر سابق سازمان اطلاعات نظامی انگلیس(Director of British Military Intelligence) که بعدها در دفتر خارجی اداره اطلاعات سیاسی(Foreign Office Political Intelligence Department) و پس از آن به عنوان مدیر جنگ سیاسی(Political Warfare Executive) مشغول به کار شد، کتاب خود را با عنوان "دروغ بزرگ " (The Big Lie) به چاپ میرساند. در خلال جنگ، وایت یگانی را تشکیل داده بود که علیه نیروهای مسلح آلمان تبلیغات میکردند. به عنوان مثال، آنها در مورد استفاده ارتش آلمان از چربی انسان برای آشپزی شایعهپراکنی میکنند.
"به دلیل کمبود شدید چربی حیوانی، آلمانها نیز همانند خود ما بایستی از مواد مصنوعی جایگزین استفاده مینمودند. یکی از وظایف ما در جنگ سیاسی، اشاعه بدگمانی در مورد سرمنشاء این مواد بود. با کمی شانس، این فکر به ذهن ما خطور کرد که رایش آلمان به تمامی کارخانجات دستور داد تا با هدف بازیافت تمام چربیها و صابونها از فاضلاب، مانع از هدر رفتن مواد فاضلابها شوند. این مسئله به سرعت به این شایعه تبدیل شد که از این چربی بدست آمده در تهیه روغنهای مخصوص آشپزی استفاده میکردند. این مسئله به طور اخص شایعهای موفق بود و ظرف شش هفته از طریق یکی از زندانیان به نام "لوفت واف " (Luftwaffe) با جزئیات بسیار ناخوشایندتری دوباره به گوش خود ما رسید که البته طرح چنین جزئیاتی هیچگاه به فکر ما نرسیده بود. "
این مسئله بر این حقیقت دلالت دارد که دستگاه تبلیغات انگلیس شایعاتی را به راه انداخت که در نهایت به داستان "صابون یهودی " نفرتانگیز تبدیل شد.
شرایط تاریخی
در ماه ژانویه پنتاگون طرح توسعه موشکهای بالستیک بین قارهای(intercontinental ballistic missiles) مجهز به کلاهک هستهای را اعلام میکند. در فوریه آیزنهاور اولین مستشاران آمریکایی را به ویتنام جنوبی اعزام میکند. در ماه آوریل "چرچیل " (Churchill) از سمت نخستوزیری استعفا داده و "آنتونی ایدن " (Anthony Eden)جانشین وی میشود. در ماه مه آلمان غربی (رسماً) یک کشور مستقل شد. در جولای کنفرانس ژنو با حضور سران چهار کشور آمریکا، شوروی، انگلیس و فرانسه برگزار میشود. در اواخر ماه اوت نیز آخرین نیروهای شوروی از اتریش خارج میشوند.
تفسیر
پس از گذشت 5 سال از پایان جنگ جهانی دوم، کتابهای اندکی به چاپ رسید که در آنها به تفصیل ادعاهای مبتنی بر کشتار دسته جمعی با گاز را شرح داده باشند. محور اصلی ادبیات قتلعام نازیها در مورد سوءرفتار دائمی با زندانیان در اردوگاههای کار اجباری صرفنظر از ملیت یا نژاد آنها بود تا درباره نابودی مورد ادعای یهودیان اروپا. داخائو، بوچن والد و برگن–بلسن پرکاربردترین اسامی بودند که در رسانههای غربی به گوش میرسیدند اما همانگونه که در کتاب کلیست نشان داده شده، آشوویتس هنوز باید به آرامی وارد صحنه روشن نمایش هولناک اتاق گاز شود. ( "در نزدیکی لوبلین بزرگترین اردوگاه وحشت مستقر است که ماژدانک نامیده میشود ")
با نگاهی به عقب، به نظر میرسد که بسیاری از فرصتها در گذشته از دست رفتهاند. شاید کسی دوست داشته باشد فکر کند که میتوانست تلاش بیشتری کند، اینکه باید از موارد خاصی تبعیت یا اینکه برخی از مسائل را با دقت بیشتری موشکافی میکرد. از سوی دیگر، انکار اهمیت فوقالعاده آثار پیشگام در این حوزه که توسط پل راسینیه انجام شده، غیرممکن است. هیچ مسکن خوبی نمیتواند بدون فونداسیون مناسب ساخته شود و راسینیه در کتاب Le Mensonge d’Ulysse تسلسل رویدادها را به شکل بینظیری آغاز کرده و ادامه میدهد.
معهذا، تجدیدنظرطلبان به لحاظ فنی مطالب اندکی در مورد احتمال وقوع جرائم ادعا شده– یعنی مهمترین موضوع جنگ جهانی دوم- نگاشته اند، زیرا که تاریخنگاری همواره باید منطبق بر مدارک مستند باشد البته اگر که قرار باشد آنرا علمی و عاری از دروغ بدانیم. مقاله لودویگ پالین در سال 1954 در مورد داخائو یک مورد استثنایی و قابلتوجه است. در این مقاله ادعاهای مطرح شده در مورد کشتار دستهجمعی با پارامترهای واقعیت فیزیکی روبرو میشوند. داستانهای بلند برمبنای مستندات فنی و قانونی یا نبود آنها سنجیده میشوند. سوزاندن یک جسد در کوره آدمسوزی یک ساعت و ده دقیقه زمان میبرد، بنابراین اگر تعداد دودکش کورهها تعیین گردد، پس میتوان محاسبه کرد که آیا این تعداد کوره برای سوزاندن این تعداد قربانی ادعا شده کافی بودند یا خیر. سوزاندن صدها هزار جسد ناگزیر مقادیر قابلتوجهی خاکستر نیز تولید میکند– این خاکسترها کجا هستند؟ اما حقیقت این است که تجدیدنظرطلبان پیشگام تا آنجا که به جزئیات فنی در مورد اتاقهای گاز و نابودی اجساد قربانیان مربوط میشد، تحقیقات خود را ادامه ندادند. بنابراین نباید تعجب کرد که قسمت اعظم تحقیقات تجدیدنظرطلبان این دوره به اسناد، آمارها و شهادتهایی مربوط میشود که به سادگی در دسترس بودند. همانگونه که در بخشهای آتی این گاهشمار وقایع تاریخی خواهید دید، ظهور پدیده تاریخنگاری هولوکاست پس از انتشار آثار اولیه رایتلینگر و پلیاکوف، از طریق تجدیدنظرطلبی کامل و سیستماتیک ماجرای هولوکاست جبران خواهد شد که به مرور زمان اصلاح شده است.