به نظر میرسد، در میان الگوهای موجود ـ تبلیغ، تدریس، تربیت و مشاوره ـ الگوی "مشاوره" برای آموزش و انتقال آموزههای دینی به جوانان از کارآیی بیشتری برخوردار است؛ چه اینکه در این الگو، مشاور و راهنما در مرحله اول، با مراجعان خود، ارتباطی عاطفی همراه با اعتماد متقابل ایجاد میکند. علاوه بر این، به نیازها و تمایلات و گرایشهای مخاطب ـ یعنی بعد انگیزشی او توجه دارد و همچنین سطح شناختی مخاطب نیز مدنظر اوست و متناسب با آنها مطالب ارائه میشوند. این الگو برای جوانان نیز جذاب است؛ زیرا جوانان در آستانه پیوستن به بزرگسالی هستند.
از این رو، علاقهها و وابستگیهای خود را از خانواده قطع کردهاند و در حال گذار از مرحله وابستگی به استقلال هستند. نیاز عاطفی شدیدی دارند، اما این نیاز را در خانواده جستوجو نمیکنند؛ زیرا با روحیه استقلالطلبی آنها در تضاد است. بهترین فردی که میتواند ارتباط عاطفی با او برقرار کند مشاور و راهنمای دلسوز و صمیمی است. در مشاوره، ارتباط دوسویه است و با تفکر استقلالطلبی جوان سازگار. علاوه بر آن، جوان میخواهد ابراز وجود کند؛ نظرات خود را بیان میکند.
او دارای "اخلاق خودپیرو" (12) است و از "اخلاق دیگرپیرو" (13) فاصله گرفته است. درنتیجه، از پذیرش بیچون و چرای حرف دیگران خودداری میکند، بلکه هر چیزی را فقط با معیارهای پذیرفته شده خودش میسنجد و در آن چارچوب قبول میکند. از اینکه شنونده محض باشد یا مرید دیگران و همچنین از تقلید کورکورانه از دیگران به شدت گریزان است.
از این رو، الگوی "مشاوره" متکلم وحده نیست، بلکه این مراجع است که اول سخن گفتن را آغاز میکند و احساسات و نیازهای خود را بیان میدارد و مشاور سعی مینماید که به حرفهای او دقیقا گوش کند، در حالی که در الگوهای دیگر، چنین فرصتی به راحتی پیش نمیآیند. و خلاصه اینکه همدلی، صمیمیت، دلسوزی و پذیرش مثبت بدون شرط از ویژگیهایی هستند که بیشتر در الگوی مشاوره وجود دارند و این ویژگیها، که متناسب با روحیات جوان هستند، الگوی مشاوره را برتر از سایر الگوها نشان میدهند.
راهکارها و لوازم الگوی مشاوره
1- خوب گوش کردن: در الگوی مشاوره، یکی از مهمترین عوامل موثر "هنر خوب گوش دادن" است. مشاور باید این هنر را با تمرین و ممارست کسب کند. راهکارهای ذیل در کسب مهارت "خوب گوش دادن" موثرند:
الف. تعبیر و تفسیر کردن: با استفاده از گنجینه لغات شخصی خود، مطالبی را که شنیدهاید برای گوینده تفسیر کنید تا مطمئن شوید که سخنان او را درست فهمیدهاید.
ب. انعکاس احساسات: وقتی مخاطب یا مراجع شما ناراحت، عصبانی و آشفتهحال به نظر میرسد، همدردی خود را به او منعکس کنید. همینطور اگر او از شور و احساسات و هیجانات خوشایندی برخوردار است، آنها را منعکس کنید.
ج. انعکاس مفاهیم: به طور خلاصه، حقایق و محتوای سخن گوینده را منعکس کنید.
د. ترکیب کردن: گوینده ممکن است نکات گوناگونی را بگوید. سعی کنید نکات گوناگون سخنان گوینده را ترکیب کرده، در یک جمله به او منعکس کنید.
ه. نشاندادن تصورات ذهنی: تصورات ذهنی خود را با صدای بلند نشان دهید؛ در ذهن خود مجسم کنید که اگر به جای آن شخص بودید چه احساسی داشتید. (14)
2- کسب اطلاعات روانشناختی و تربیتی: از مهارتهای ضروری الگوی مشاوره، "کسب اطلاعات روانشناختی و تربیتی" است. برای کسب این مهارت کتابهای مربوط به روانشناسی رشد، روانشناسی جوان، و کاربرد روانشناسی در آموزش را مطالعه کنید؛ همچنان که یک سخنور باید فنون سخنوری را با مطالعه و تمرین کسب کند، یک کارشناس دین نیز، که میخواهد با الگوی مشاوره پذیرای جوانان باشد و به سوالات آنها پاسخ دهد و آموزههای دینی مورد نیاز آنها را آموزش دهد، باید بتواند با جوانان ارتباط عاطفی برقرار کند.
نیازهای جوانان و همچنین دغدغههای آنها را بشناسد و بتواند وارد فضای روانشناختی و دنیای جوانان شود. علاوه بر آن، باید بر آموزههای دینی نیز تسلط لازم داشته باشد و آنها را متناسب با سطح شناختی جوانان، به صورت منطقی و معقول بیان کند.
آنچه در الگوی مشاوره مطرح شد درواقع، بیان این حقیقت بود که یکی از بهترین راهکارهای آموزش آموزههای دنی به جوانان استفاده از الگوی "مشاوره" است. اما گامهای بعدی که باید برداشته شوند تا به هدف اصلی مقابله با دینگریزی یا پیشگیری از دینگریزی نائل شویم، عبارتند از:
1- تقویت بعد شناختی جوانان نسبت به آموزههای دینی؛
2- اصلاح یا تغییر شناختهای قبلی از دین؛
3- معرفی دین به عنوان برنامه زندگی؛
4- معرفی دین به عنوان راه منحصر به فرد برای دستیابی به سعادت واقعی؛
5- معرفی شخصیتهای کاملی که در پرتو آموزههای دینی به تکامل واقعی دست یافتهاند؛
6- عملیاتی کردن دین در همه ابعاد زندگی؛
7- معرفی عوامل رهزن که موجب انحراف میشوند.
علاوه بر این، توجه دادن به نکات ذیل بسیار مفید است:
الف. تفهیم این واقعیت که معنویت و رابطه با خداوند باید فقط از طریق عمل به آموزههای دینی باشد و این رابطه معنوی با خداوند به روزهای سخت زندگی محدود نمیشود، بلکه تجلی کامل ارتباط با خدا در همه فراز و نشیبهای زندگی قابل مشاهده است. باید به جوان این حقیقت را تفهیم کنیم که در روزهای خوب زندگی نیز باید به یاد خدا باشیم، تا خداوند در روزهای سخت زندگی ما را تنها نگذارد و به کمک ما بیاید و اگر خدا را در روزهای خوب زندگی فراموش کنیم،در روزهای سخت زندگی نیز او ما را به فراموشی میسپارد.
ب. برای تقویت بعد انگیزشی جوانان نسبت به دین، آثار ارزنده دینباوری را در جنبههای فردی و اجتماعی برایشان بازگو کنیم تا انگیزه بیشتری برای ارتباط با خدا پیدا کنند و دین را به عنوان گرانبهاترین هدیه خداوند به انسان تلقی کنند.
ج. آنان را به این حقیقت آگاه کنیم که برخورداری از معارف دینی میتواند بر عوامل بازدارندهای همچون اضطرابها و استرسهای زندگی غلبه نماید و اطمینان و آرامش را جایگزین آن کند. (آیات مربوط به ذکر و یاد خداوند را برای آنها بیان کنند.)
د. شیوههای صحیح ارتباط با خدا را با استفاده از معارف ناب دینی و سیره عملی دینباوران واقعی ـ یعنی پیشوایان معصوم (علیهمالسلام) ـ به آنها ارائه دهیم؛ شیوههایی که هم از طریق عمل و هم از راه عشق میتوانند جوان را به حقیقت مطلق واصل نمایند.
د. به جوانان یادآور شویم که بهرهگیری از آموزههای دینی به آدمی شخصیت، اعتمادبهنفس و عزتنفس میدهد و همه رفتارهای او را در جهت صحیح هدایت میکند و جوان در پرتو چنین هدایتی قادر خواهد بود دیگران را جذب خود کند و به روابط اجتماعی خود تعالی بخشد و یک زندگی اجتماعی موفق را پایهریزی کند.
و. به جوانان گوشزد شود که مطالعه زندگینامه بزرگان دین و سیره اولیای خدا بهترین الگوی عملی را به آنها نشان میدهد و با الگو قرار دادن آنها بهترین شیوههای تقرب به خدا و حضور در محضر دوست را برای آنها فراهم مینماید.
ز. به جوانان یادآوری شود که اگر میخواهند هرچه بیشتر نسبت به گذشته به خالق ازلی نزدیک شوند، رمز آن عمل به واجبات و ترک محرمات است.