تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۸۹ - ۰۷:۰۸  ، 
کد خبر : ۱۷۹۲۸۷
به بهانه سفر تاریخی رئیس جمهوری اسلامی ایران به لبنان

گزارش تحلیلی فارس از تعاملات انقلاب اسلامی ایران با حزب‌الله لبنان

مقدمه: پیروزی انقلاب اسلامی ایران نشان داد که اسلام با گذشت زمان،توسعه و مدرنیزاسیون در جوامع، اثرات و بازتاب های پایداری در سطوح منطقه ای ـ جهانی و بین المللی داشته است. قرآن و آیات آن در دنیای پس از انقلاب اسلامی، معنا و مفهوم جدیدی یافت. پیروزی انقلاب اسلامی موجب احیای افکار و اندیشه های اسلامی در سراسر جهان وافزایش روحیه و تقویت بنیادهای فکری گردید. به گونه ای که از حالت تدافعی در آمده و حالت تهاجمی به خود گرفته است. لبنان یکی از مهم ترین و جدی ترین کشورها برای بررسی است که نزدیک ترین رابطه را با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی داشته است. جنبه ها و ابعاد تأثیر انقلاب اسلامی در لبنان چه بوده و چه روندی را پیموده است ؟ در واقع بیشترین و مؤثرترین تأثیر و بازتاب انقلاب اسلامی در لبنان بوده است و در سه بخش سیاست، اهداف و وسایل بیشترین همخوانی و نزدیکی را با انقلاب اسلامی در لبنان شاهدیم ؛ به گونه ای که تغییرات در هر یک از این سه بخش در ایران تأثیرات قابل ملاحظه ای در صحنه سیاسی لبنان داشته است.

کشور لبنان
لبنان از طوایف و فرقه های بسیار متنوعی تشکیل شده که در نتیجه سیاست آن را نیز تابع خود ساخته است و تأثیری اساسی بر مناسبات سیاسی گذاشته است. بر اساس سر شماری سال 1975 ترکیب جمعیتی این کشور را 40 درصد مسیحی، 27 درصد شیعه، 26 درصد اهل تسنن و7 درصد دروز تشکیل می دهد. لبنان 17 فرقه رسمی دارد که شامل 11فرقه مسیحی، پنج فرقه اسلامی، و یهودیان است. قانون اساسی در سال 1926 تدوین شده و تا کنون شش بار اصلاح شده است. بر اساس توافق قانون اساسی، ریاست جمهوری در دست مسیحیان مارونی،نخست وزیر سنی و رئیس مجلس شیعه است.
کشور جمهوری لبنان کشوری کوچک و کوهستانی واقع در غرب آسیا در منطقه‌ خاورمیانه و‌ در کنار ساحل شرقی دریای مدیترانه، بین کشورهای فلسطین و سوریه واقع شده است.
واژه‌ لبنان از واژه‌ سامی "لبن " که‌ اشاره‌ به‌ قله‌های سفید کوهستان‌های لبنان دارد گرفته‌ شده‌است و پایتخت آن شهر بندری بیروت است. از لحاظ موقعیت جغرافیایی در غرب آسیا بین 33درجه و 22دقیقه و 34درجه و 40 دقیقه عرض شمالی و 35 تا36درجه و 40 دقیقه طول شرقی واقع شده است.
مساحت لبنان 10400 کیلومتر مربع می باشد(رتبه 161 جهان) که از این مقدار 10230 کیلومتر مربع، خشکی و 170 کیلومتر مربع از خاک این کشور از آب پوشیده شده است و 225 کیلومتر خط ساحلی دارد. لبنان به طول 217 کیلومتر (135 مایل) و عرض40 تا80کیلومتر(25 تا50 مایل) می باشد که در یک منطقه هلالی شکل و حاصلخیز واقع است که از مصر تا اسرائیل کشیده شده است. این پهنه شامل کشورهای فلسطین، اسرائیل، لبنان، سوریه و قبرس می باشد.
کل طول خط مرزی لبنان 454 کیلومتر است که بیشترین طول خط مرزی آن 375 کیلومتر در شمال و در شرق 79 کیلومتر با کشور سوریه، در جنوب 221 کیلومتر با ناحیه خودگردان، جنوب و جنوب شرق با فلسطین اشغالی و در غرب با دریای مدیترانه در ارتباط می‌باشد.
لبنان دارای آب و هوای نیمه گرمسیری مدیترانه ای در طول ساحل و در دره Bekaa))، معتدل تا سرد، زمستان های مرطوب و معتدل با تابستان های گرم و خشک و رشته کوه های لبنان، برف و سرمای زمستانی سنگینی را تجربه می کنند.
دمای میانگین در زمین های پست، 26 درجه سانتیگراد در تابستان و 12 درجه سانتیگراد در زمستان می باشد. بارش سالیانه عمدتا در زمستان 889 میلی متر (35 اینچ) در طول خطوط ساحلی و 635 میلی متر (25 اینچ) یا کمتر در دره ی بکا و در رشته کوه ها برابر 1270 میلیمتر (50 اینچ) می باشد.
در سال 1994، 7.8% از زمین های لبنان را جنگل، 1% را مراتع و چمنزار، 29.9% را زمین های کشاورزی و 61.3% مربوط به سایر زمین ها تشکیل می داده است.
پوشش جنگل به خاطر جنگ، مصرف هیزم، فعالیت های معدنی و توسعه شهرنشینی از 20% در سال 1975 به کمتر از 7% در سال 2004 کاهش یافته است.
آمارگیری مجدد نشان می دهد در سال 2005، 16.35% از زمین های خاک لبنان را زمین های کشاورزی،13.75% را زمین های کشاورزی با قابلیت کشت دائم و 69.9% مربوط به سایر زمین ها پوشش داده است. زمین های قابل آبیاری در این کشور، 1040 کیلومتر مربع وسعت دارد.
لبنان کشوری کوهستانی، ناهموار در منطقه خاورمیانه است. این کشور دارای بیابان های بزرگ و سوزان و اجتماعات بزرگ شترها و یا مجموعه از درختان نخل نیست. دره های سبز و حاصلخیز لبنان و مه سنگین در قله های کوهستان های برفی آن به وضوح دیده می شود. جغرافیای لبنان درنهایت قابل توجه و متغیر است و سواحل ماسه ای آن در روی شیب ها و دامنه های کوهستان های آن پوشیده از برف است.
کشور لبنان دارای 4 منطقه جغرافیایی است که شامل دشت ساحلی، رشته کوه های لبنان، رشته کوه های آنتی لبنان (Anti-Lebanon)و هرمون (Hermon) و دره ی Bekaa می باشد. بیشتر جمعیت لبنان در یک نوار باریکی در طول ساحل متمرکز شده اند.
کشور لبنان به 6 استان تقسیم می شود:
1.بیروت
2.جبل لبنان
3.شمال
4.بقاع
5.نبطیه
6.جنوب
روابط ایران و لبنان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
در زمان حکومت صفویه و در حالی که شیعیان لبنان تحت حکومت سنی مذهب و متعصب عثمانی قرار داشتند، عده ای از علمای جبل عامل به ایران آمدند. ایشان با استقبال صفویان مواجه شده و به همکاری متقابل با حکومت صفوی پرداختند. در دوران معاصر، باعزیمت امام موسی صدر (که اصالتٹ لبنانی بود)، از حوزه علمیه قم به لبنان، رابطه تنگاتنگی میان شیعیان ایران و لبنان برقرار شد. در آن زمان شیعه ضعیف ترین قشر جامعه لبنان بود؛ به گونه ای که بسیاری جوانان شیعه برای رهایی از این وضعیت، جذب احزاب چپ شده بودند.امام موسی صدر، با ایجاد مجلس اعلای شیعیان و اتحاد نسبی میان آنان، بر قدرت شیعیان در صحنه داخلی لبنان افزود. وی در سال 1972تشکیلاتی سیاسی به نام حرکه للمحرومین را به وجود آورد و در سال 1975 شاخه نظامی آن را با عنوان افواج المقاومه اللبنانیه، با نام اختصاری امل تأسیس کرد. این نخستین بار در تاریخ لبنان است که شیعه در چارچوب یک تشکیلات نظامی مستقل و غیر وابسته به دیگران، حضور خود را به اثبات می رساند.
انقلاب اسلامی و صحنه سیاسی لبنان
محمل تأثیر انقلاب اسلامی در لبنان به طور طبیعی شیعیان این کشورند. در زمان وقوع پیروزی انقلاب، سازمان امل، مهم ترین حزب شیعیان در عرصه سیاسی لبنان بود. انقلاب اسلامی در جریان امل نقشی دوگانه ایفا کرد. طبیعتا پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای جنبش امل برانگیزاننده بود. چنان که ریچارد نورتون می نویسد که سقوط شاه ثابت کرد که حکومتی نا مشروع را نباید تحمل کرد.
جنبش امل به مثابه جنبش شیعی موفق، از جریان پر شور فراهم شده از طریق انقلاب سود برد. به هر حال این جنبش که جنبشی میانه رو و محافظه کار به حساب می آمد، نمی توانست حامل اندیشه های ایدئولوژیک و پرشور انقلاب اسلامی باشد، از این رو به سرعت دچار انشقاق و ریزش نیرو گردید. هنگامی که (نبیه بری) رهبر جنبش امل،همزمان با اشغال لبنان توسط اسرائیل (1982)، در گردهمایی کمیته نجات ملی که به دعوت الیاس سرکیس، رئیس جمهور وقت لبنان شرکت کرد، سید ابراهیم امین مسئول دفتر جنبش امل در تهران، بابرگزاری کنفرانسی مطبوعاتی به کمیته نجات ملی و شرکت کنندگان درآن حمله کرد و آن را کمیته ای امریکایی نامید. سید حسین موسوی،جانشین رهبر جنبش امل نیز در این زمان به سوی منطقه بقاع به حرکت در آمد و تأسیس جنبش امل اسلامی را در آنجا اعلام کرد که بعدها به حزب الله پیوست.
در این میان مهم ترین جنبش (جنبش حزب الله) که تبلور عینی انقلاب اسلامی در لبنان به شمار می آید. در حالی که رهبران جنبش امل، علاقه چندانی به گفتمان و ایدئولوژی اسلام گرایی با قرائت انقلاب اسلامی لبنان نشان نمی دادند، جنبش حزب الله که متشکل از اسلام گرایان مبارز بود، به پرشورترین و مطمئن ترین حامی اسلامگرایی تبدیل شد. حزب الله هنگام تأسیس، دربیانیه ای با عنوان (ما که هستیم و هویت ما چیست ؟) به بروز این شاخصه پرداخته و می نویسد: ما فرزندان حزب الله هستیم که خداوندطلیعه آن را در ایران به پیروزی رساند تا دوباره هسته اولیه دولت اسلامی را در جهان بر پا کند... ما در لبنان یک حزب تشکیلاتی بسته باچارچوب سیاسی گنگ نیستیم، بلکه امتی هستیم که از طریق کمربنداعتقادی و سیاسی نیرومندی به نام اسلام، به مسلمانان سراسر جهان وابسته ایم). 
روند شکل گیری جنبش حزب الله
نطفه های آغازین حرکت حزب الله با فعالیت علمای بازگشته از حوزه نجف به لبنان، طی دهه 1960 شکل گرفت. اولین اقدام علما، تلاش در تغییر نگرش مردم لبنان به اسلام و درک تازه ای از آن بود. با گذشت زمان، سه تن از این عالمان مورد اقبال عمومی قرار گرفتند. امام موسی صدر از جمله این علما بود که شخصیتی جذاب داشت و توانست در سال 1967 ، مجلس اسلامی اعلای شیعیان را به عنوان یک نهاد دینی رسمی ایجاد کند. این نهاد، امور تشیع را سرپرستی می کرد. اقدام دیگر امام موسی صدر، ایجاد «جنبش محرومان » با هدف فقرزدایی از جنوب لبنان بود. وی گردان های مقاومت لبنان یا «امل» را به عنوان بازوی نظامی جنبش، با هدف مقاومت علیه اشغالگری اسراییل پایه گزاری کرد که فعالیت آن در سال 1974 علنی شد. امام موسی صدر، در سال 1978 ربوده شد.
عالم دیگر، آیت الله شیخ محمدمهدی شمس الدین بود که ریاست «جمعیت خیریه فرهنگی» را به عهده گرفت. وی بیشتر به ارشاد فرهنگی و کار فکری می پرداخت. آیت الله سیدمحمدحسین فضل الله نیز «جمعیت خانواده برادری» را تأسیس کرد. فعالیت های وسیع تبلیغی، ویژگی غالب تحریک بود. منابع فرهنگی اسلام گرایان لبنان(جنبش امل، کمیته های اسلامی، حزب الوعده و افراد مستقل) از عالمان سه گانه فوق متأثر بود.(شیخ نعیم قاسیم،1383: 7-24)
حزب الله پس از حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 م. و در پی پیروزی انقلاب اسلامی ایران, توسط برخی از شیعیان لبنان پی ریزی شد. هسته اولیه حزب از اسلام گرایان و نیروهای «حزب الدعوه» به رهبری "سید محمد حسین فضل الله ", اتحادیه دانشجویان مسلمان (شاخه دانشجویی حزب الدعوه), برخی از مسئولان جنبش امل و برخی اعضای فتح (نظیر "عماد مغنیه " و "حسین سلامه ") و برخی از گروههای لبنانی تشکیل یافته بود. این گروههای اسلامی در دو مورد, اعتقاد به ولایت فقیه و پیروی از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و همچنین مبارزه و مقابله با اسرائیل با همدیگر اتفاق نظر داشتند. اینان دریافته بودند که گروههای موجود در لبنان نمی توانند برای لبنان کاری بکنند, لذا با بهره گیری از تجارب و موفقیت های انقلاب اسلامی در صدد ایجاد تشکیلاتی جدید برای تحقق بخشیدن به تئوری های اسلامی و اهداف مورد نظر خود بودند.
بر این اساس یک کمیته نه نفره متشکل از روحانیون شیعه لبنانی, شخصیت های وابسته به امل اسلامی, حزب الدعوة لبنان, کمیته های یاری انقلاب اسلامی و بعضی از شخصیت های مستقل تشکیل گردید.وظایف این شورا نه نفره در ابتدای تشکیل عبارت بود از:
1- سازماندهی تشکیلات نظامی – امنیتی
2-سازماندهی تشکیلات سیاسی
3-گسترش عملیات علیه اسرائیل
4-مقابله با تمام دشمنان: اسرائیل، غرب، تجمع اعراب و نظام سیاسی لبنان
5- جلوگیری از صلح با اسرائیل
6- گسترش اندیشه اسلامی از طریق فعالیت فرهنگی
پس از تلاش چند ماهه این کمیته, یک شورای 5 نفره از میان آنها انتخاب گردید که ریاست تشکیلات جدید را به عهده گرفت. این شورا شیوه رهبری شورایی را در پیش گرفتند و بنا شد که هیچ فرد و شخص معینی به عنوان رئیس شورا انتخاب نگردد.
شورای مذکور در ماه مه (1984 م) نام حزب الله را برای خود انتخاب نمود. حزب الله تا سال (1985 م) فعالیت های خود را به دلائل امنیتی و سیاسی علنی نکرده و در راستای اجرایی کردن سیاست های استراتژیک خود, تشکیلاتشان را به صورت مخفی نگه داشته بودند. حزب در سال (1985 م) با توجه به شرائط زمان و احساس نیاز حزب به جذب نیروهای بیشتر مردمی, موجودیت خود را به صورت رسمی اعلام کردند که در پی این اعلام رسمی تحولاتی را نیز در ساختار حزب به وجود آوردند. به گونه ای که در کنگره اول که همزمان با برگزاری کنفرانس طائف بود, مقرر گردید که برای اولین بار ضمن مشخص کردن شورای رهبری دبیرکل حزب را نیز معین کنند.
حزب الله در نامه معروف خود «مانیفست حزب‌الله» در سال 1985 که به طور رسمی منتشر شد اذعان داشت : «.... تعهد خود را نسبت به رهبری یگانه، حکیمانه و عادلانه ولی فقیه جامع الشرایط که در حال حاضر در شخص امام آیه‌الله‌العظمی روح‌الله‌الموسوی‌الخمینی(دام ظله) تجسم یافته است، اعلام می‌داریم او برانگیزاننده انقلاب اسلامی و نهضت با عظمت آنان می‌باشد.»
دبیرکل از میان اعضای شورای 9 نفره رهبری که عبارت بودند از "شیخ صبحی طفیلی ", "سید عباس موسوی ", "سید حسن نصرالله ", "شیخ حسین کورانی ", "شیخ نعیم قاسم ", "شیخ محمد یزبک ", "محمد رعد ", "محمد فنیش " و "محمد یاغی ", مشخص می شد. در کنگره اول "شیخ طفیلی " به عنوان دبیرکلی و "سید حسن نصر الله " به عنوان ریاست شورای اجرایی انتخاب شدند.
در کنگره دوم که در سال (1991 م) بود, اعضای شورا از 9 نفر به 7 نفر تقلیل یافت و در این سال (سید عباس موسوی) به عنوان دبیرکل حزب معرفی شد که پس از به شهادت رسیدن وی در سال (1992م) شورای رهبری, به اتفاق آراء "سید حسن نصر الله " 32 ساله را به عنوان دبیرکلی حزب الله برگزید.انتخاب "سید حسن نصرالله " انتخابی است که قریب به دو دهه از عمر خود را می گذراند و موجب شده ایشان به عنوان یک سیاست مدار با تجربه و حرفه ای در سطح جهان مطرح شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) در سال 1979 ( 1357ه .ش) ، کمیته های حامی انقلاب اسلامی در لبنان ایجاد شد.
با این تفاسیر سوالی که پیش می آید این است که حزب الله لبنان چه گونه و تا چه حد از نظام ارزشی و عقیدتی انقلاب اسلامی ایران تأثیر پذیرفت و آموزه های این انقلاب، چه تأثیری بر گرایش حزب الله به مبارزه و مقاومت داشته است؟
پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) در سال 1979 م، زلزله ای در منطقه پدید آورد و بر آرایش پیمان های موجود و میزان نفوذ استکبار و منافعش تأثیر فراوانی گذاشت.
از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، سفارت اسراییل در ایران تعطیل و به جای آن سفارت فلسطین ایجاد شد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت امریکا را اشغال و برنامه ها و نقشه های جاسوسی آن را افشا کردند. ایران، درهای خود را به روی سازمان ها، احزاب، کشورها و نیروهای مختلف در جهان، برای همکاری در چارچوب سیاست دولت نوپای اسلامی گشود و کنفرانس های متعددی را برای وحدت اسلامی، مسئله فلسطین و… برگزار کرد. روحانیون و گروه های اسلامی در لبنان، این دولت اسلامی را مایه امید و پیشتوانه ای برای خود یافتند.
حزب الله نیز، هنگام تأسیس، تحقق آرمان ها و اهداف خود را از طریق حمایت و تأیید جمهوری اسلامی ایران ممکن یافت و کمک های ارایه شده به لبنان برای حمایت از مقاومت این کشور و مشارکت در تأمین نیازهای اجتماعی موجود، نمونه هایی از این حمایت است.
رابطه میان حزب الله و ایران، از هنگام تلاش حزب برای استفاده از این تجربه نوین در منطقه و یافتن حامی و یاوری در رویارویی با اشغالگران شکل گرفت. این رابطه، با سرعت و اطمینان رشد کرد و ابعاد مثبت و فراوان آن از لحظه نخست مشخص شد که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:
1- نظریه حکومتی جنبش حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران، بر پایه نظریه ولایت فقیه و این که امام خمینی(ره) ولی و رهبری است که در عصر کنونی ظهور یافته، استوار است. چنین دیدگاهی، به اتفاق نظر در چارچوب رهبری شرعی واحد جهانی انجامیده است.
2- انسجام و هماهنگی سیاسی ناشی از دست آوردهای ایران در مخالفت با سلطه استکبار و تأکید بر استقلال و حمایت از جنبش های آزادی بخش، به ویژه در مقاومت علیه اشغالگری اسراییل غاصب که این همان دیدگاهی است که حزب الله در طرح اولویت مبارزه علیه اشغالگران و الزمات آن، از قبیل عدم پذیرش نقشه های استکباری بدان معقتد است.
با چنین دیدگاه هایی ایران، مظهر زنده ای از اجرای اسلام به شمار می آید و هر مسلمان متعهد به اسلام، به پی گیری و تأمل در این تجربه میپ ردازد. در مقابل نیز حزب الله، تجربه برجستها ی را در عرصه مقاومت ارایه کرده که موجب اعجاب و تحسین دولت و ملت ایران قرار گرفته است و این بخشی از آرزوهایی است که ملت های مستضعف، در رویارویی با چالش های بزرگ و مستمر، نسبت به هم دارند. بدیهی است که در چنین شرایطی علاوه بر دیدگاه ها، اشتراک منافع هم، چه در روابط میان دو کشور یا یک کشور و یک حزب وجود دارد که هر یک از طرفین، در پی تحقق اهداف خود در چارچوب این رابطه خواهند بود و چنانچه این روابط، بر اصل استقلال و پذیرفتن مسؤولیت خود در عرصه عمل هر یک از دو طرف استوار باشد، تضادی به وجود نخواهد آمد.
تشکیلات حزب الله و فعالیت‏های عمومی آن
الف. تشکل حزب الله یا امت حزب الله
بحث و بررسی درباره چارچوب عملی تحقق اهدافی که کمیته نه نفره بنیانگذاران ارائه دادند و امام خمینی (رحمة الله علیه) آن را تأیید کرد، آغاز شد. بحث‏های گسترده‏ای در حوزه‏های رهبری حزب، ساختار تشکیلاتی و شکل سازماندهی که می‏تواند اهداف را به گونه‏ای بهتر تحقق بخشد، صورت گرفت. این بحث‏ها در مورد شکلی که حزب باید داشته باشد و اینکه چگونه میان مزایای تحزب و فعالیت توده‏ای و مردمی می‏توان تلفیقی کرد، متمرکز شد. سرانجام، این گفت و گوها با انتخاب یک گزینه به پایان رسید و تشکیلات هرمی شکل به عنوان الگوی حزب قرار گرفت و ضابطه‏ها و مقرراتی منظور شد که نکات منفی هر دو طرح را در برنداشته باشد و در نتیجه الگوی زیر حاصل شد:
1. هر کس بطور کامل موافق اهداف حزب باشد، پایبندی به تصمیمات تشکیلاتی آن را بپذیرد، زمان لازم را برای انجام وظایف خود در اختیار حزب بگذارد، از عهده انجام وظایف خود برآید و مؤمن باشد، می‏تواند عضویت حزب را در جایگاه‏های مختلف و در چارچوب تشکیلات مستقیم آن بپذیرد.
2. مراعات وظایف حزبی مورد نظر و در رأس آن فعالیت‏های مقاومت و ایجاد تشکیلات مناسب که شرح وظایف و حدود مسئولیت‏ها و اختیارات را برای انجام فعالانه وظایف لحاظ و هماهنگی بین واحدهای حزب را تسهیل می‏کند.
3. ایجاد بسیج عمومی برای علاقمندان خواهان پیوستن به حزب.
4. ایجاد جمعیت‏های زنان با انجام فعالیت‏های متنوع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی.
5. ایجاد مؤسسات و جمعیت پیشاهنگان امام مهدی (عج).
6. مشارکت در بر پایی تجمعات و هیأت‏های مختلف.
7. همکاری با عالمان، جمعیت‏ها و مؤسساتی که از لحاظ تأسیس و آیین نامه‏های داخلی، اگر چه دارای استقلال خاص خود هستند؛ اما در چارچوب‏های کلی با اهداف حزب الله هماهنگی دارند.
8. تلقی همه شرکت کنندگان و حاضران در فعالیت‏ها و مسایل مورد توجه حزب الله و نیز تأکید کنندگان اندیشه‏های آن، به عنوان هواداران حزب الله.
این شیوه تشکیلاتی موجب جذب اقشار مختلف معتقدان به اهداف حزب شد و به لحاظ تفاوت‏های غیر مضر در ویژگی‏های خاص هر قشر، از غلتیدن در آفت ایجاد تشکیلات بسته و منع دیگران از تعامل با حزب جلوگیری شد. با این همه حزب الله همچنان نیازمند ادامه جست و جو و بررسی هر روشی است که دایره استفاده از دوستداران و تأیید کنندگان حزب و نیز حوزه جذب و فراگیری مردمی و استفاده همه نیروها را گسترش دهد و از سوی دیگر تعصبات حزبی که نتیجه طبیعی یک تشکل است، از بین برود.
بر این اساس، دیگر مشکلی در زمینه نام گذاری باقی نماند، چرا که نام تشکل تغییر در واقعیت عملی آن ایجاد نمی‏کرد؛ لذا تصمیم به انتخاب نام حزب الله گرفته شد، حزبی که می‏کوشد، همه اقشار امت را بر اساس جزئیات یاد شده، به سوی خود جذب کند و همواره این آمادگی را برای انجام اصلاحات و تعدیل تشکیلاتی درون سازمانی، همگام با مسائل نوین و نیازهای حزب در توسعه جایگاه و وظایف خود داشته باشد.
الف ـ 1. شورا و ساختار تشکیلاتی حزب الله
الگوی رهبری جمعی به جای رهبری فردی، برای حزب انتخاب شد. کادر رهبری شورا نام گرفت و تعداد اعضای آن که انتخاب آنها پس از مشورت با فعالان اصلی حزب صورت می‏گیرد، در دوره‏های مختلف متفاوت بود. با پیشرفت فعالیت‏ها، نیاز به اصلاح ساختار تشکیلاتی شورا و روش انتخاب اعضای آن احساس شد؛ از این رو در آیین نامه داخلی که بعدها تصویب شد، تعداد اعضای شورا نه نفر تعیین شد که برای یکسال، از سوی کادرهای اصلی که در جایگاه مسئول بخش یا بالاتر از آن هستند، انتخاب می‏شوند. شورا نیز دبیرکل را از میان اعضای خود انتخاب می‏کند و سایر وظایف در بقیه اعضا، بر اساس اختیارات ذکر شده در آیین نامه داخلی تقسیم می‏شود. نخستین شورای منتخب که به لحاظ ترتیب زمانی، چهارمین شورای حزب بود، شیخ صبحی طفیلی را در پنجم نوامبر 1989 به عنوان دبیر کل برگزید و در پایان دوره، به دلیل عدم امکان تشکیل کنگره انتخاباتی که ناشی از محاصره اقلیم التفاح، در جریان حوادث درگیری‏های امل و حزب الله بود، به مدت شش ماه دیگر تمدید شد.
پس از آن، اجرای پاره‏ای اصلاحات تشکیلاتی تصویب شد. تعداد اعضای شورا به هفت نفر تقلیل یافت تا با توزیع وظایف مشخص شده، هماهنگ باشد و مدت ماموریت شورا به دو سال افزایش یافت و سمت جانشین دبیرکل نیز ایجاد شد. در مه 1991، شورا شهید سید عباس موسوی را دبیر کل معرفی کرد که او نیز در 16 فوریه 1992 به فیض شهادت نایل آمد و پس از آن سید حسن نصر الله در نیمه مه 1991 به سمت دبیر کلی حزب الله لبنان انتخاب شد و در دوره‏های پیاپی پس از آن تا دوره انتخابی هفتم (دوره جاری)دبیرکلی او تجدید شد. در این مدت، دو اصلاح در نظام شورا صورت گرفت. مأموریت شورا به سه سال افزایش یافت و انحصار انتخاب دبیر کل به دو دوره متوالی برداشته شد و به دبیر کل حق نامزدی و انتخاب شدن برای دوره‏های متوالی داده شد.
از نظر ساختار تشکیلاتی عمومی نیز، اصلاحات متعددی صورت گرفت تا هماهنگ با نیازهای حزب الله باشد. در نتیجه این تعدیل‏ها، پنج شورای جهادی، سیاسی، اجرایی، فعالیت‏های پارلمانی و قضایی به وجود آمده که ریاست هر یک را یکی از اعضای شورا بر عهده دارد و هر شورا دارای وظایف خاص خود است.
ب. مقاومت اسلامی
تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک لبنان در سال 1982، به منزله جنگ ششم عرب‏ها و اسرائیل بود که در واقع آغاز مقاومت اسلامی از سوی حزب الله بود، زیرا علاوه بر لبنان در جنگ‏های قبلی سرزمین‏های عربی از جمله فلسطین اشغال شده بود و وظیفه اسلامی برای آزاد سازی آنها مطرح بود و حضرت امام خمینی (قدس سره) هم با بیان اینکه «اسرائیل یک غده سرطانی است»، دستور لازم را داده بود. حزب الله این مهم را بر عهده گرفت و عملیات مقاومت اسلامی را بر ضد اسرائیل با امکانات بسیار اندکی که فراهم بود و نیروهای انسانی کم آغاز کرد تا گامی باشد، در راه پایه گذاری همه جانبه یک پروژه مقاومت کامل که هدف از آن، رد هر گونه امتیاز دهی ارضی و عدم پذیرش سوء استفاده دشمن از ضعف و ناتوانی واقعی فلسطینیان و عرب‏ها و در نتیجه جلوگیری از تحقق اهداف آن بود؛ از این رو بر اولویت مقاومت تأکید شد که این مسئله به کارگیری همه امکانات و نیروها را نیاز داشت. تجربیات نظامی نیروهای مقاومت تحت حمایت و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران سریع رشد کرد؛ اگر چه همه امکانات لازم برای مقاومت فراهم شد، اما همواره تلاش بر این بود تا از آنچه فراهم آمده است، به صورت کامل استفاده شود و کوشش‏های مستمری برای جبران کاستی‏ها صورت گیرد.
مقاومت اسلامی همراه ماهیت و عملیات جهادی خود را اقدامی برای آزاد سازی و نه یک فرایند سیاسی اعلام کرده است. کارایی مقاومت، نتیجه انباشت تلاش‏ها و فعالیت‏هایی است که نتایج آن، با یک یا چند حمله تحقق نمی‏یابد و دستیابی به نتایج مورد نظر در آینده، در گرو استمرار و تداوم آنهاست.
پ. عملیات و شیوه‏های نبرد
مخفی کاری در عمل جهادی، اساس موفقیت در میدان محسوب می‏شود. عمل غافلگیری، بیشترین اهداف را با کمترین خسارت‏ها به بار می‏آورد. دشمن با انجام عملیات شناسایی و فعالیت‏های اطلاعاتی، در پی کشف موقعیت‏هایی است که احتمالا از سوی آنها مورد هدف قرار خواهد گرفت و شناسایی کسانی که عملیاتی علیه آن انجام خواهد داد و در این زمینه از شناسایی هوایی، ابزارهای مختلف کنترل نظامی، برای دریافت نشانه هایی که نشان آمادگی برای حملات است، استفاده می‏کند. بنابراین، مخفی کاری به منظور شکست اقدامات اطلاعاتی و شناسایی‏های میدانی دشمن، نه تنها ضروری، بلکه واجب است.
همچنین حزب الله، ابزارهای جنگی را طوری انتخاب کرده و می‏کند که سهولت حمل و نقل و اخفای آنها تأمین شود؛ از این رو، هیچگاه نیازی به تانک یا جنگ افزارهای سنگین و ثابت نبوده است، چرا که این ابزارها در معرض بمباران هوایی قرار می‏گیرد و در نتیجه با آمادگی تسلیحاتی مقاومت سازگاری لازم را ندارد. حزب الله تدابیر عملی خود را برای پایه ریزی مقاومت، به گونه‏ای متفاوت با ارتش‏های منظم اتخاذ کرد.
مقاومت اسلامی از طریق گروه‏های مخفی در میدان نبرد عمل می‏کند و این موجب انعطاف‏پذیر در تحرک می‏شود و امکان می‏دهد که افراد ضمن زندگی طبیعی خود در روستاها و شهرهای دور و نزدیک، به سادگی بتوانند به میدان نبرد باز گردند؛ بی آنکه نیازی به حضور آشکار نظامی باشد. همچنین انجام عملیات پیاپی، کیفی بودن و تداوم آنها، تحقق اهداف دیگری را تسهیل کرد که عبارت است از:
ـ رعب افکنی در صفوف دشمن و قرار دادن آن در حالت آماده باش دایم که به فرسایش توان نظامی دشمن منجر شده است.
ـ ترساندن سربازان دشمن از مرگ که با انجام عملیات احتمالی مقاومت، همواره در کمین آنهاست و این موجب تزلزل روحیه و کاهش کارایی عملی آنها شده است.
ـ آزاد سازی سرزمین، به عنوان هدف اصلی و نهایی که بارها در عقب نشینی اجباری دشمن صورت گرفته است.
ـ باز داشتن رژیم اشغالگر صهیونیستی از تحقق اهداف توسعه طلبانه بیشتر، همان طوری که در درگیری اخیر میان رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان شاهد آن بودیم.
ت. مواضع سیاسی حزب الله در دهه هشتاد و نود میلادی
مواضع سیاسی حزب الله در دهه هشتاد میلادی، به علت خشونت بیش از حد اسرائیل و حمایت صریح قدرت‏های خارجی از آن، ابعاد بسیج مردمی و نظامی را در بر می‏گرفت، روش‏های قهرآمیز را شامل می‏شد، به طوری که هر گونه شکلی از اشکال رفتار سیاسی مستقل از جنگ با اسرائیل را مردود می‏دانست. به همین دلیل علیرغم تغییرات متعددی که این جنگ به خود دید و منجر به منحصر شدن اشغال لبنان (در سال 1985) به منطقه کوچکی در مناطق مرزی جنوب این کشور شد، حزب الله همچنان روش‏های مبارزه جویانه خود را دنبال می‏کرد. با توجه به استراتژی توسعه طلبانه اسرائیل غاصب، حزب الله تنها هدفی را که دنبال می‏کرد، به اوج رساندن حالت بسیج مردمی و باقی ماندن در موضع استقامت و مقابله با متجاوز بود؛ تا بدین وسیله، کلیه بازیگران سیاسی در قبال طرح‏های سیاسی داخلی یا در خصوص جنوب لبنان، احساس آسودگی خاطر یا بی‏تفاوتی نکنند.
مواضع حزب الله در دهه هشتاد، از منطق «بر خورد و غلبه» اشباع شده بود و تصور شکست یا ضرر، برای هر یک از اعضای حزب بسیار مشکل بود، زیرا در آن دوران، راه حلی برای مقابله با رژیم اسرائیل متصور نبود و کلیه تلاش‏های صلح‏آمیز، به نوعی از سوی رژیم صهیونیستی به شکست انجامیده بود، به همین دلیل، جنبه نظامی با استناد به دیدگاه عقیدتی و ایمانی به جهاد و شهادت، بر سایر جنبه‏ها غلبه یافت و حزب الله به موفقیت‏آمیز بودن راه حل‏های «میانه» و «دیپلماسی»، با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی و معادلات قدرت در سطح جهانی، هیچ اعتمادی نداشت. بنابراین، مجموعه‏های نظامی حزب، در موقع درگیری‏های مسلحانه بسیار سریع تصمیم‏گیری می‏کرد و هیچ نوع مصالحه‏ای را نمی‏پذیرفت. در این مرحله، عنوان «تکلیف شرعی» بر کلیه فعالیت‏ها و تصمیم‏گیری‏های حزب الله حاکم بود.
با توجه به غلبه مفاهیم و روحیات بیان شده بر مواضع حزب الله لبنان در دهه هشتاد، اتخاذ مواضع رادیکال نسبت به مسائل داخلی، منطقه‏ای و بین المللی، پی آمد طبیعی آن به شمار می‏آمد؛ اما در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی، تحولات بین المللی و منطقه‏ای مهمی در جهان رخ داد؛
تحولاتی که با تحولات مهم داخلی در کشور لبنان همزمان بود
مهم‏ترین این تحولات عبارت است از:
1.پایان جنگ ایران و عراق در تیرماه 1367.
2.رحلت امام خمینی (ه) در خرداد1368.
3.امضای پیمان طائف (منشورآشتی ملی لبنان) در آبان 1368.
4.تجاور نظامی عراق به کویت در مرداد 1369.
5. احیای مذاکرات اعراب و اسرائیل در کنفرانس مادرید در آبان 1370.
6. فروپاشی شوروی در سال 1370.
مجموعه تحولات مذکور، چهره خاورمیانه را که لبنان نیز بخشی از آن است، دستخوش تغییرات بسیار گسترده‏ای کرد. جنبش حزب الله لبنان، به عنوان یکی از مهم‏ترین گروه‏های شبه نظامی این کشور تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت. بدین ترتیب در عملکردها و مواضع این حزب، در دهه نود میلادی، تغییرات گسترده‏ای حادث شد. به گونه‏ای که حزب الله لبنان در پایان دهه نود میلادی و شروع هزاره جدید، چهره‏ای متفاوت از دهه هشتاد یافت.
حزب الله لبنان که از ابتدای تأسیس خود نظام سیاسی لبنان را نظامی غیر مشروع و غیر اسلامی می‏دانست و خواستار براندازی آن بود، در تابستان 1371 تصمیم مهم و تاریخی خود را در خصوص مشارکت در نظام سیاسی، از طریق شرکت در انتخابات پارلمانی، به اطلاع عموم رساند؛ به گونه‏ای که این تصمیم از سوی پژوهشگران سیاسی لبنان، اوج بصیرت سیاسی حزب الله، در ارزیابی از واقعیت‏های اوضاع لبنان، سوریه و منطقه معرفی شد و آن را نشانه دستیابی حزب الله به نوعی عمل گرایی سیاسی و واقع بینی ارزیابی می‏کردند. در پی این تصمیم، حزب الله لبنان که تا پیش از پیمان طائف، رابطه خصمانه‏ای با سایر گروه‏ها و احزاب لبنانی داشت، در جریان مبارزات انتخاباتی سال 1992، با توجه به شرایط جدید و نیازهای حیاتی لبنان، با برخی این گروه‏ها ائتلاف کرد؛ به طوری که نامزدهای انتخاباتی حزب الله، با نامزدهای جنبش امل، حزب کمونیست، حزب قومی سوری و حزب بعث، در یک فهرست ائتلافی، در کنار یکدیگر قرار گرفتند. نتیجه تصمیم حضور فعالانه حزب الله لبنان در انتخابات پارلمانی 1992، پیروزی چشمگیر این حزب در انتخابات مذکور و حضور هشت نماینده شیعه و چهار نماینده از سایر طوایف مذهبی لبنان بود که هم پیمان حزب الله بودند. حزب الله همچنین موفقیت‏های خود را در انتخابات 1996 نیز تکرار کرد و پس از عقب نشینی اسرائیل از خاک لبنان در خرداد سال 1379، به صورت قدرت اول شیعه، در مبارزات انتخاباتی سال 2000 شرکت کرد.
ورود حزب الله به نظام سیاسی لبنان و موضوع رعایت قواعد سیاسی، تأثیرات متقابلی بر حزب الله و دولت وقت، به نخست وزیری رفیق حریری داشت. مشارکت حزب الله در مبارزات پارلمانی به پیدایش پدیده نامتعارفی در درون بازی سیاسی منجر شد. حزب الله که برای اولین بار وارد پارلمان شده بود، ناچار بود که برای به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه سیاسی لبنان، مشروعیت بازی سیاسی لبنان را بپذیرد و قواعد آن را رعایت کند. حزب الله خود به این موضوع این گونه اعتراف می‏کند که «صحنه مبارزه در حال تغییر از یک صحنه نظامی به صحنه‏های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. همچنین اختلاف بین این صحنه‏ها و قواعد بازی در آنها بسیار زیاد است».
پس از آن، حزب الله با مشارکت در انتخابات شوراهای شهر و روستا در لبنان، در سال 1998 و پیروزی در آن، موفق شد که به قوه مجریه نیز راه یابد، زیرا شهرداری‏های لبنان تحت اشراف دولت هستند و بخش عمده بودجه آنها از طریق دولت تأمین می‏گردد. بدین ترتیب دریچه مهمی برای ایجاد رابطه میان حزب الله و دولت ایجاد شد و رهبران حزب، به خوبی این راه قانونی برای کسب قدرت را آزمودند.
حضور مستقیم ایران در لبنان
پس از تجاوز نظامی اسراییل در خرداد سال 1361 و بطلان تمامی طرح های مسالمت جویان در برخورد با اسراییل یا همکاری با آمریکا، اصل تأیید شده توسط انقلاب اسلامی ایران؛ یعنی، مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم، از مقبولیت و اعتبار خاصی برخوردار شد. در نتیجه، زمینه برای ادغام مجموعه های کوچک اسلام گرای شیعه و تأسیس یک تشکیلات واحد به نام حزب الله لبنان فراهم شد. این تشکیلات اسلام گرای جدید، بیشت رین آمادگی را برای پذیرش آموزه ها و ارزش های انقلاب اسلامی از خود نشان داده است.
حزب الله، حامل ایدئولوژی اتکا به توان خود، برای سرکوب دشمن است که انقلاب اسلامی ایران پیام آور آن بود. افزون براین، فضای ویژه لبنان و حضور قدرت های مختلف، دولت جمهوری اسلامی ایران را واداشت تا برای حمایت مؤثر از مظلومیت مسلمانان، در عرصه مبارزه لبنان نیز حاضر شود و در امر مهم برخورد با رژیم صهیونیستی، حضوری مؤثر داشته باشد.
جمهوری اسلامی ایران در سال 1361 با حضور خود در لبنان معتقد بود که این حضور نخستین نقطه تماس مستقیم میان انقلاب اسلامی ایران و یک طایفه بزرگ شیعی مذهب در جهان عرب خواهد بود که پس از عراق، به عنوان بزرگت رین طایفه شیعه در میان کشورهای عربی به شمار می رود.
ایران با حضور در لبنان، توانست زمینه گسترش مرزهای تنگ جغرافیای سیاسی جنگ با عراق را گسترش دهد و نیز با اثرگذاری بر گروه های بیشتری در جهان عرب، امیدوارانه تر قدم بردارد. رهبران و اعضای حزب الله، به این تأثیر انقلاب اسلامی ایران برصحنه سیاسی لبنان، به خصوص بر شیعیان این کشور اذعان دارند و با افتخار از آن یاد می کنند.
سیدابراهیم الامین، سخنگوی حزب الله در دهه 80 می گوید: »صدور انقلاب، به معنای تسلط نظام ایران بر ملت های منطقه خاورمیانه نیست؛ بلکه به معنای تجدید حیات اسلامی منطقه است، تا آن چه براین ملت ها مسلط می شود، اسلام باشد»
مؤلفه های تأثیرپذیری حزب الله از انقلاب ایران
1- نمادگرایی شیعه
از لحاظ تاریخی، لبنان یکی از خاستگاه های اصلی تشیع است که سابقه این امر، به صدراسلام باز می گردد؛ یعنی، از زمانی که معاویه به عنوان فرماندار شام، اباذر غفاری، صحابی پیامبر اکرم(ص)را به این منطقه تبعید کرد.
در عصر صفوی نیز، «جبل عامل» لبنان دارای معارف بزرگ شیعی و پرورش فقه شیعه در ایران بود که یکی از حامیان دولت شیعی صفوی به شمار می آمد.
در تاریخ معاصر نیز، منطقه شیعه نشین لبنان، پرورشگاهی برای رجال دینی و انقلابی ایران، هم چون امام موسی صدر و شهید دکترچمران بود.
بهره برداری حزب الله از نمادهای مذهبی شیعه، برای انتقال پیام های انقلابی جلوه دیگری از تأثیرپذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران است؛ هر چند که بین جامعه ایران و لبنان تفاوت زبانی و فرهنگی وجود دارد، اما استفاده از نمادهایی چون: «عاشورا » «شهادت امام حسین علیه السلام » و جنگ های پیامبر(ص) و علی(ع)و...، حزب الله را در انتقال پیام های مربوط به جهاد، شهادت، استقامت و تحمل مشکلات و مصایب، توانمندتر می سازد.
نمادگرایی و استفاده حزب الله از علایم مذهب شیعه، باعث شد که افراد با پیوستن به این حزب، از لبنانی بودن یا عضو یک طایفه محروم بودن در کشوری که از طریق جنگ میان طوایف مختلف و متعدد پاره پاره شده بود، دست بردارند. بدین ترتیب، یک جوان فقیر شیعه ساکن حومه جنوبی بیروت، از طریق حزب الله به مسلمانی انقلابی تبدیل و عضو یک جامعه «دینی سیاسی» گسترده، در پنج قاره جهان می شد و سربازی در یک جنبش جهانی به رهبری امام خمینی (ره) به شمار می آمد. نتایج روابط ایران و حزب الله لبنان، به بخش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مربوط می شود که در اصول کلی خود، دارای ثبات بوده و با تغییر رؤسای جمهوری اسلامی در ایران تغییری نکرده است.
در این موضع، شکی نیست که تجاوز گسترده نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان در ژوئن سال 1982 میلادی، علت العلل به وجود آمدن جنبش حزب الله لبنان است؛ به گونه ای که همه تحلیل گران مسایل خاورمیانه، به این موضوع اعتراف دارند؛ اما در ورای این مسئله، موضوعات و مسایلی از قبیل روحانیون لبنانی تحصیلکرده در نجف، متأثر از افکار و آرای حضرت امام خمینی(ره)، به عنوان رهبر یک جنبش انقلابی و تحولات مربوط به لبنان، خصوصاً بی ثباتی سیاسی در لبنان، در اثر جنگ داخلی، ناکارآمدی نخبگان در مدیریت بحران و گسترش روزافزون شکاف طبقاتی، عوامل دیگر تولد حزب الله لبنان به صورت فعلی هستند.
حزب الله، پس از ایجاد رسمی، برای استمرار فعالیت خود، ناگزیر به تعدیل مواضع، پذیرش تکثرگرایی و رعایت قواعد بازی دموکراتیک به عنوان اصولی تازه، در چارچوب اهدافی کلان برای آینده لبنان شد و این حاکی از آن است که جنبش های اسلام گرا ضمن آن که تحت تأثیر ارزش های ایدئولوژیک رفتار می کنند، از خصوصیات و شرایط جامعه خود نیز تأثیر میپ ذیرند.
2- ولایت فقیه و رهبری امام خمینی(ره)
اصلی ترین ویژگی حزب الله در مقایسه با گروه های اسلام گرا در جهان عرب، پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی (ره) است. این ویژگی، بر کلیه ارکان تشکیلاتی و هم چنین دیدگاه های حزب الله سیطره داشته و در واقع یکی از دو علت اصلی ادغام مجموعه های کوچک اسلام گرا در لبنان( در سال 1982) و تشکیل حزب الله است. سیدحسن نصرالله، در خصوص پیروی حزب الله از رهبری امام خمینی(ره) می گوید: از نظر ما، امام خمینی مرجع دینی، امام و رهبر به تمام معنای کلمه است، همان گونه که هر رهبر بزرگ دینی در هر کیشی در جهان این گونه است؛ اما امام برای ما بیش از این است، ایشان نماد انقلاب علیه طاغوت، مستکبران و نظام های استبدادی است… بدین ترتیب، امام خمینی (ره) برای ما بیش از یک سمبل دینی مطرح است، این رابطه روحی و معنوی بین ما و امام، حتی قبل از تجاوز نظامی اسراییل( در سال 1982) نیز وجود داشت.
بدین ترتیب، امام خمینی(ره) به یگانه مصدر حاکمیت قانونی در حزب الله لبنان تبدیل گردید. به گونه ای که این حزب، کلام ایشان را می پذیرفت و به آن عمل می کرد.
3- محوریت روحانیت در عمل سیاسی
نقشی که روحانیون در ارکان مختلف حزب الله دارند، در هیچ یک از احزاب و سازمان های لبنانی سابقه ندارد. از ابتدای تأسیس حزب الله تا کنون، همواره بیشتر اعضای شورای حزب الله را روحانیون تشکیل داده اند. دبیر کل و معاون دبیرکل حزب الله، همیشه از روحانیون انتخاب شده اند. بیشت ر این روحانیون شیعه لبنان که تحصیلات خود را در حوزه عملیه نجف گذرانده بودند، از روحانیون و علمای ایرانی متأثر شده؛ با آنان روابط صمیمی داشتند و از این طریق، دو پایه اساسی ایدئولوژی و ساختار تشکیلاتی حزب الله لبنان را به وجود آوردند.
بیشتر روحانیون لبنانی که در نجف تحصیل می کردند نزد آیت الله شهید سیدمحمدباقر صدر تلمذ می کردند و با دیدگاه های سیاسی امام خمینی(ره) آشنا شده بودند. این روحانیون جوان که برای طی مدارج عالی علمی به حوزه علمیه نجف رفته بودند؛ در پایان دهه 70 ، مقامات عراقی از بیم تأثیرپذیری شیعیان عراق از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، طلبه های غیرعراقی را از این کشور اخراج کرد؛ بنابراین، آنان به کشورشان بازگشته و آموزه های اسلام سیاسی و انقلابی را با خود به لبنان بردند. پس از تشکیل نخستین شورای رهبری حزب الله در سال 1361 ، اعضای این شورا به ایران آمده و با امام خمینی(ره) دیدار کردند و بدین ترتیب، ارتباط رسمی و تشکیلاتی مبتنی بر پیروی از ولایت فقیه، میان حزب الله و ایران برقرار شد.
4- ادبیات سیاسی و روش های تبلیغاتی
ادبیات سیاسی حزب الله، نشانگر تأثیرپذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران است. واژه ها و اصطلاحاتی که در آثار و بیانیه های حزب الله یا شخصیت های این حزب در دهه 80 به کار برده می شد، برگرفته از واژه ها و اصطلاحاتی است که انقلاب اسلامی ایران رواج داده است؛ همچنین، روش ها و ابزارهای تبلیغاتی حزب الله در دهه یاد شده با ابزارهای تبلیغاتی ایران مشابهت دارد.
فرهنگ شعارهای حزب الله، عاریت گرفته شده از قاموس انقلاب اسلامی ایران است. انتخاب عنوان «حزب الله»، در عین حال که برگرفته از آیه 22 و 56 سوره مائده (و من یتولی الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون) ؛ …)اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون) است، از فرهنگ سیاسی ایران پس از انقلاب نیز نشأت گرفته است.
در گفتمان حزب الله، مسایلی از قبیل مسلمانان و ملل ضعیف جهان، تحت عنوان مستضعفان، آمریکا و شوروی(سابق) به عنوان استکبار جهانی، اسراییل غاصب به عنوان غده سرطانی، موضوع وحدت اسلامی برای مقابله با دشمنان خدا و اسلام، آزادی قدس و این که راه قدس از کربلا می گذرد، از فرهنگ انقلاب اسلامی و سخنان امام خمینی(ره) عاریت گرفته شده بود.
حتی در دهه 80 ، 90 و آغاز هزاره سوم میلادی، حزب الله در اتخاذ روش ها و ابزارهای تبلیغاتی، به شدت تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران عمل کرده و می کند. نمونه های آن را می توان به برگزاری مراسم روز عاشورا و راهپیمایی روز قدس که در حال حاضر جهانی شده، تشییع پیکر شهدا، راهپیمایی ها و سخنرانی ها و استفاده از امکانات ویدئویی از سوی این حزب، همانند کاربرد نوار کاست در دوران انقلاب اسلامی ایران جهت انتقال پیام ها مشاهده کرد.
مبارزات حزب الله
در بعد مبارزاتی طرفهای مبارزه حزب قبل از پیمان طائف کاملا مشخص بودند و نظر این جنبش مبارزه با آنها بود (اسرائیل، غرب، نظام سیاسی لبنان و.....) که پس از پیمان طائف نظر حزب الله اصطلاحا به واقع گرایی نزدیک شد و سیاست ائتلاف با دیگر گروهها و نزدیکی به دولت در برنامه‌های حزب الله دیده شد. در بعد سیاسی حزب‌الله لبنان از ابتدای تاسیس خود نظام سیاسی لبنان را نظامی غیرمشروع و غیراسلامی می‌دانست و در برهه‌هایی از زمان با ارتش لبنان درگیر شده و خواستار تغییر نظام بود در تابستان 1371 با توجه به جو نظام بین‌الملل و تحولات مهم آن که با تحولات داخلی لبنان در ارتباط بود حزب الله تصمیم گرفت در نظام سیاسی لبنان مشارکت کند و این کار را از طریق شرکت در انتخابات پارلمان عملی ساخت. از جمله این تحولات می‌توان به پایان جنگ ایران و عراق، احیای مذاکرات اعراب و اسرائیل در کنفرانس مادرید 1370 ومهمترین آن امضای پیمان طائف (منشور آشتی ملی لبنان) 1368 اشاره کرد.13
جنبش حزب الله به عنوان یکی از مهمترین گروههای شبه نظامی لبنان تحت تاثیر این تحولات قرار گرفت.بدین ترتیب در عملکردها و مواضع این حزب در دهه نود میلادی تغییرات گسترده‌ای حادث شد. به گونه‌ای که حزب الله در پایان دهه نود میلادی و شروع هزاره جدید چهره‌ای متفاوت از دهه هشتاد از خود نشان داد. حزب‌الله که تا پیش از پیمان طائف روابط چندانی با سایر گروههای لبنان نداشت در جریان مبارزات انتخاباتی سال1992با برخی گروهها ائتلاف کرد. به طوری که نامزدهای انتخاباتی حزب الله با نامزدهای جنبش امل، حزب کمونیست، حزب قومی سوری و حزب بعث در یک فهرست در کنار هم قرار گرفتند. از این ائتلاف 12 نفر به مجلس راه یافتند. حزب‌الله با این کار صحنه مبارزه خود را از نظامی به صحنه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گسترش داد.
در این راستا حزب‌الله از لحاظ اقتصادی و اجتماعی با اعطای کمک‌های تحصیلی به مستضعفان، توزیع داروی رایگان بین بیماران، تقسیم آب بین نیازمندان و ارائه خدمات درمانی به محرومان فعالیت می کرد. همچنین با شرکت در انتخابات شوراهای شهر و روستا در سال 1998 و پیروزی در آن با توجه به اینکه دولت برای این شوراها بودجه در نظر می گیرد حزب‌الله با این کار در قوه مجریه نیز مشارکت کرد. از سویی دیگر نظر حزب در امور غیر نظامی ارائه خدمات به عامه مردم خصوصا شیعیان بود. کار ارائه خدمات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به مردم از طریق فعالیت جهاد سازندگی حزب الله، دفتر بنیاد شهید و کمیته امداد در لبنان انجام می گرفت.
دستاوردهای حزب الله
در ابعاد مختلف حزب الله از زمان تاسیس دستاوردهای بسیاری داشته است تثبیت خود در‌فضای سیاسی مبارزاتی لبنان، به شکست کشاندن اسرائیل در مقاطع مختلف و شهرت یافتن در سطح جهانی به مبارزه با اسرائیل (به طوریکه هرجا سخن از مبارزه با اسرائیل است نام حزب الله در اذهان متبلور می‌شود)، موفقیت در مبارزه با سایر گروهها، ارائه خدماتی متنوع به اقشار مردم خصوصا شیعیان و ایفای نقش در مجلس قانونگذاری و شوراهای شهر و روستا جزو اهم دستاوردهای حزب الله است. در بعد مبارزاتی انجام بسیاری از انفجارها علیه اسرائیل و وارد کردن تلفات انسانی به آنها همچنین بیرون راندن اسرائیل از بیشتر خاک لبنان، مقاومت و عقیم گذاشتن بسیاری از حملات و عملیات های نظامی دشمن و پیروزی در جنگ 33 روزه وآزادی اسرای لبنانی از مهمترین موارد است.
در بعد غیر نظامی حزب الله از سال 1984(1363) شروع به ساخت مدرسه، درمانگاه و بیمارستان کرد و تعاونی‌های مصرف زیادی را در مناطق مختلف لبنان و به طور عمده در مناطق شیعه نشین تاسیس کرد. همچنین با کمک ایران اقدام به تاسیس موسساتی مانند بنیاد شهید(1983)، جهاد سازندگی(1984)، سازمان بهداشت اسلامی(1985)، کمیته امداد(1987)، بنیاد جانبازان(1990) و..... نمود. این موسسات در ارتباط مستقیم با موسسات مشابه خود در ایران بودند اما توسط لبنانی‌‌ها اداره می‌شدند.13 همه این موارد را می‌توان دستاورد برای حزب الله بشمار آورد چون موفقیت در شروع و تداوم ارائه خدمات این موسسات در کنار دولت لبنان باعث استحکام حزب الله در لبنان شده است این موسسات به غیر شیعیان نیز خدمات ارائه می‌دهد حتی در بین کارکنان آنها غیر مسلمان نیز وجود دارد. این فعالیت‌ها با تایید ولی فقیه زمان (امام‌خمینی(ره) و مقام معظم رهبری) از طرف حزب‌الله با هماهنگی و کمک ایران صورت ‌گرفت.
تأثیر حزب الله لبنان بر جنبش های اسلامی فلسطین
حزب الله لبنان یک حزب صرفاً ملی و معمولی در یکی از کشورهای کوچک خاورمیانه نیست؛ چرا که این حزب، گرچه خود را در چارچوب های ملی تعریف کرده و در چنین فرایندی به شدت فعال شده است؛ اما در عین حال از ویژگی های فرا ملی بسیاری برخوردار بوده و کارکرد منطقه ای قابل توجهی پیدا کرده است. این ویژگی در اصل یکی از مهمترین شاخص های انقلاب اسلامی ایران است که حزب الله با بهره گیری از همگونی مذهبی خود با انقلاب، شالوده فکری و رفتاری خود را براساس آن پی ریزی و بیشتر ویژگی های انقلاب اسلامی را در خود بومی سازی کرده و الگوی عربی قابل توجهی را به جوامع منطقه ارایه کرده است. از این رو می توان گفت حزب الله، پیامبر امین انقلاب اسلامی ایران در جهان عرب و عامل به اصول آن بوده است. یکی از مهمت رین عرصه های تأثیرگذاری حزب الله در خاورمیانه، جامعه فلسطینی است که به علت همگونی قومی به اشتراک در اولویت تضاد با اشغالگران صهیونیست و نیز نیاز به الگوی موفق، همواره از تجربه سیاسی در حال تکامل حزب الله استفاده کرده و آن را با محیط سیاسی خود متناسب ساخته است.
وجه تشابه و تأثیرگذاری حزب الله و جنبش های اسلامی فلسطین و در رأس آن جنبش های حماس و جهاد اسلامی عبارتند از:
1- حزب الله در شرایط سرخوردگی سیاسی ناشی از اشغال نیمی از کشور لبنان به وجود آمد. رژیم صهیونیستی در سال 1982 ظرف سه روز و تقریباً بدون مقاومت قابل توجه، جنوب لبنان را اشغال کرد و در اطراف بیروت پایتخت این کشور مستقر شد(اسداللهی، بی تا 153)
در آن شرایط، همه کشورهای عربی به استثنای سوریه یا سکوت سیاسی کردند یا عملاً هیچ کاری در جهت مقابله با این تجاوز انجام ندادند. در جریان اشغال لبنان، دولت حاکم در بیروت تغییر کرد و آقای «امین جمیل»( در سال 1982) به ریاست جمهوری رسید. امین جمیل فرزند «پیرجمیل» مؤسس حزب فالانژ لبنان و یکی از سران شاخه نظامی این حزب به شمار می آید که در جنگ داخلی لبنان درگیر بود و در حمله رژیم صهیونیستی به این کشور، با اشغالگران هم پیمان بود. دولت لبنان به رهبری جمیل در 17 می 1983 با رژیم صهیونیستی قراردادی را امضا کرد که در آن نه تنها موجودیت رژیم اشغالگر را به رسمیت شناخت، که حضور نظامی اشغالگران اسراییل در جنوب لبنان از رودخانه اولی تا مرز بین المللی را قانونمند ساخت.
در چنین شرایطی که محیط داخلی و منطقه ای به علت شکست کاملاً دچار سرخوردگی و انفعال بود، حزب الله به عنوان جریان جدید سیاسی و فریادگر مخالفت مردم با اوضاع ذلت بار آن دوران، متولد شد و تصمیم گرفت در جهت مخالف جریان حاکم در لبنان و منطقه حرکت کند.
جنبش های اسلامی فلسطین به ویژه جنبش های حماس و جهاد اسلامی در شرایط کاملاً مشابهی موجودیت خود را اعلام کردند. از سال 1965 تا 1982 ، سازمان آزادی بخش فلسطین، مهمترین بازیگر سیاسی عرصه فلسطین بود که مبارزه مسلحانه را از خارج(اردن و سپس لبنان) هدایت می کرد. این سازمان در سال 1970 پس از درگیری های نظامی با ارتش اردن در حوادث سپتامبر سیاه از این کشور اخراج شد و به لبنان انتقال یافت.
ساف از طریق مرز جنوب لبنان مبارزه برضد رژیم صهیونیستی را ادامه داد. در جریان حمله رژیم صهیونیستی به لبنان سازمان آزادی بخش فلسطین دچار شکست سختی شد و از جنوب لبنان بدون مقاومت قابل توجه به بیروت عقب نشینی کرد و پس از 42 روز محاصره، میانجیگری امریکا را پذیرفت و با «فلیپ حبیب» فرستاده امریکا وارد گفت وگو شد و سرانجام، خروج کامل از لبنان و استقرار در تونس را قبول کرد.(ابوعمرو، بی تا)
شکست نظامی ساف و خروج آن از لبنان میزان تأثیرگذاری این سازمان را بر بحران فلسطین تا حد زیادی کاهش داد و عملاً صحنه بحران زده فلسطین را خالی از بازیگران فعال عربی کرد. ساف، پس از خروج از لبنان، راهکار مبارزه سیاسی با رژیم صهیونیستی را جایگزین راهکار نظامی ساخت و «یاسرعرفات»، رهبر این جنبش در نوزدهمین اجلاس شورای ملی فلسطین در سال 1988 در «الجزایر» آمادگی کامل خود را برای تغییر میثاق این سازمان اعلام کرد.
در چنین شرایطی، جنبش «اخوان المسلمین» فلسطین که تنها جنبش اسلامی موجود در آن سرزمین بود به علت تأثیرپذیری فکری و رفتاری از جنس مادر در مصر، همچنان با رویکرد فرهنگی مذهبی فعال بود و مبارزه جدی سیاسی و برخورد نظامی را رد می کرد. در اوایل دهه هشتاد سازمان جهاد اسلامی فلسطین براساس فرهنگ انقلاب اسلامی ایران و تجربه حزب الله لبنان، موجودیت خود را در نوار غزه فلسطین اعلام کرد. جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) نیز در چارچوب های نه چندان متفاوتی در اواسط دهه 80 وجود پیدا کرد. این دو جنبش اسلامی، از میان جنبش اخوان المسلمین فلسطین خارج شدند؛ ولی فرهنگ انقلاب و مبارزه را به صورت مستقیم از انقلاب اسلامی ایران و یا غیرمستقیم و از طریق حزب الله عاریه گرفتند.
این دو جنبش، در انتخاب رویکرد خود تجربه و نتیجه فعالیت دو دهه ساف را رد و در جهت متفاوت با آن حرکت کردند. این دو جنبش اسلامی برآن شدند تا فرایند تصمیم گیری در بحران فلسطین را از خارج به داخل منتقل کند و با آغاز انتفاضه نخست در سال 1987 در سرزمین های اشغالی کرانه باختری و نوار غزه موفق شدند؛ الگوی جدیدی در فرایند مبارزه ملت فلسطین پدید آورند که با رویکرد چپ و وارداتی جنگ مسلحانه ساف کاملاً متفاوت است. این رویکرد که یک دگرگونی بنیادی در مبارزه به شمار میآ ید با آغاز انتفاضه مسجدالاقصی(دوم) در سال 2000 تکامل یافت و عملیات شهادت طلبانه را به جریان مبارزه فراگیر سیاسی اضافه کرد.
ملت فلسطین که بیش از نیم قرن در جنگ و جدال با صهیونیسم بوده است و ظلم و بیدادگری این رژیم را تحمل نموده، در هر زمان امید به حمایت بخشی از اعراب یا سازمان های چریکی فلسطین را داشته است. ملت فلسطین، مدتی به جمال عبدالناصر(رییس جمهور اسبق مصر) و به «پان عربیسم» دل بسته بود، اما جانشین عبدالناصر در همان دوران پیروزی انقلاب اسلامی، تغییر جهت داد و با سفر به بیت المقدس و ملاقات با سران صهیونیستی، بدترین ضربه را به نهضت فلسطین وارد آورد و نهایتاً در سال 1358 شمسی در «کمپ دیوید» خود را ازجرگه حامیان نهضت فلسطین خارج نمود و دست دوستی و مودت به اسراییل داد. با فرمان امام خمینی(ره) به عنوان عکس العمل در قبال این خیانت، روابط ایران و مصر بلافاصله قطع شد. پس از مصر، کشورهای دیگر نیز به صف سازش کاران با رژیم صهیونیسی پیوستند و توافقاتی را با این رژیم امضا کردند؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاه، یک حامی جدی در منطقه برای فلسطینیان پیدا شد و پس از وقوع این رویداد تاریخی، معادلات سیاسی در منطقه به ویژه در فلسطین اشغالی برهم خورد.
از دیدگاه نظام جمهوری اسلامی، موضوع فلسطین نه یک موضوع جهان عرب، بلکه موضوع جهان اسلام است. تعیین روز قدس در جمعه آخرماه رمضان توسط امام خمینی(ره) به منظور یادآوری این امر بود که دولت صهیونیستی هیچ راه حلی جز زور نمی شناسد و با زور باید با زبان زور برخورد کرد. ملت فلسطین خود باید قیام کند و حق خود را بستاند.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، یک رستاخیز اسلامی در نوار غزه و ساحل غربی رود اردن آغاز شد. انقلاب اسلامی برای توسعه این خیزش محرک و انگیزه نهایی بود. همان طور که امام خمینی(ره) به زندگی ایرانیان معنا و مفهوم دوباره بخشید، به میلیون ها انسان مستضعف و مسلمان نیز امید بخشید و مسلمانان فلسطین نیز احساس کردند که میت وان اسراییل را از بین برد. (فتحی شقاقی، بی تا: 87 و 88)
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نخستین مرکز جهاد اسلامی فلسطین درنوار غزه فعال شد. به این ترتیب، پس از دهه های 50 و 60 و 70 که اسلام از صحنه فلسطین خارج بود، مجدداً فلسطین به مرکزیت دنیای اسلام منتقل شد و با پشتوانه جدید به مقابله با اسراییل رفت. از این به بعد اصول جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف که سمبل های شیعیان و شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود، به عنوان اصول اساسی جهاد اسلامی فلسطین مطرح شد.(کدیور، بی تا: 96)
احمد صدیق یکی از سخنگویان جهاد اسلامی در مقاله ای نوشته است :«پیروزی اعتقادات اسلامی در ایران مبارزه علیه اسراییل است » .« شیخ اسعدتمیمی » یکی از رهبران فلسطین نیز می گوید: «تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غایب بود، انقلاب ایران این واقعیت را که؛ اسلام راه حل و جهاد وسیله اصلی است، به سرزمین فلسطین منقل کرد.»
در این میان جهاد اسلامی فلسطین نیز اعلام کرد: «مسئله فلسطین یک مسئله اسلامی است نه یک مسئله ملی که تنها مربوط به فلسطینیان باشد یا یک مسئله عربی که فقط به اعراب مربوط باشد. فلسطین مسئله جهان اسلام است. »
به این ترتیب طرفداران اندیشه امام خمینی (ره) جذابترین گروه برای ساکنان نواره غزه و ساحل غربی شدند. در حقیقت، عملیات فراگیر نیروهای جهاد اسلامی فلسطین در برانگیختن قیام فلسطینیان نشانگر رشد و نفوذ معنوی و سیاسی انقلاب اسلامی در جامعه فلسطینی است. به گفته شیخ عبدالله شامی یک چهره برجسته اصولگرای فلسطین: «پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اثر عظیمی برانقلاب و مردم فلسطین داشت. پس از آن، مردم فلسطین دریافتند که برای آزادی فلسطین به قرآن و تفنگ نیاز دارند. این نخست در حرکت جهاد اسلامی کاملاً تحقق یافت که بذر چنین اندیشه ای را در عرصه فلسطین افشاند.»
عمده ترین دلیل مخالفت و تداوم خصومت و تبلیغات منفی امریکا و رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران نیز به مسئله انتفاضه و قیام عمومی مردم مسلمان علیه اشغالگران باز می گردد. تکوین و تداوم انتفاضه، به شدت متأثر از قیام اسلامی مردم مسلمان ایران بوده است؛ قیامی که مردم علیه استبداد شاه و سلطه و استعمار امریکا انجام داده اند به تعبیر تحلیل گران غربی، زلزله ای بوده که منطقه خاورمیانه را به شدت تکان داده است.
پیشگامان حرکت انقلابی در فلسطین و فعالان انتفاضه، مسلمانانی بودند که ناکامی حرکت ها و جریان های سوسیالیسی و ملی گرایی را در مبارزه با صهیونیسم مشاهده کردند. آنها سازمان هایی با گرایش های اسلامی جهت مقابله با رژیم اشغالگر تشکیل دادند که «جهاد اسلامی » و «حماس» از آن جمله بودند. این گروه های اسلامی، حرکت ها و اقدام هایی را علیه رژیم صهیونیستی آغاز کردند که مهمترین آنها، اقدام مسلحانه و اجرای علمیات استشهادی علیه این رژیم و به موازات آن، فعالیت های فرهنگی، جذب و سازماندهی جوانان مسلمان و مشتاق بوده است. مجموعه این اقدام ها در نهایت منجر به حرکت و قیام عمومی مردم مسلمان فلسطین معروف به انتفاضه در سال 1987 شد. بررسی این قیام و انتفاضه مسجدالاقصی که در سال 1379 آغاز شد، کاملاً روند سازش را تحت تأثیر قرار داده است.
فتحی شقاقی، دبیرکل شهید سازمان جهاد اسلامی، درباره اثرات انقلاب اسلامی ایران در شروع انتفاضه و تداوم آن عقیده دارد: »فلسطین اشغالی به مانند دیگر کشورهای عربی اسلامی، متأثر از خیزش اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در فلسطین قوی تر از هر مکان دیگر بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسراییل نیز قابل شکست هستند.
اگر به تحولات منطقه خاورمیانه به ویژه در سطح افکار عمومی جهان اسلام و لبنان و فلسطین اشغالی نگاه کنیم، درمی یابیم که انقلاب اسلامی توانست به عنوان یک الگو و شیوه مبارزه، جایگاه خود را در میان مسلمانان و جنبش های رهایی بخش بازکند و نقش بسیار مثبت و سازندها ی در بیداری مسلمانان و جنبش های رهایی بخش اسلامی داشته باشد. آن چه امروز برای غرب به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی نگران کننده است، نفوذ معنوی و سیاسی انقلاب اسلامی در میان مسلمانان جهان و جنبش ها و نهضت های اسلامی رهایی بخش است؛ از این رو، بخش عمده ای از کینه، دشمنی و تداوم خصومت آمریکا و رژیم صهیونیستی با انقلاب اسلامی، به نقش و تأثیر این رویداد مهم تاریخی قرن بیستم در جهان اسلام و قوت و رشد حرکت های ضداستعماری و ضداشغالگری در خاورمیانه اسلامی از فردای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز است.
نتیجه‌گیری
در این مقاله سعی شد تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر گروههای مسلمان لبنان بررسی شود با نگاهی به اوضاع سیاسی لبنان دیدیم که تا قبل از رفتن امام موسی صدر از ایران طوایف شیعی در معادلات لبنان جایگاهی نداشتند و امام موسی صدر بعنوان منجی شیعیان لبنان آنها را در تشکیلات سیاسی، نظامی و اجتماعی سامان داد. تشکیل مجلس اعلای شیعیان لبنان، حرکه المحرومین و جنبش امل محصول حضور امام موسی صدر در لبنان بود که متاسفانه ایشان یک سال قبل از انقلاب اسلامی در لیبی ناپدید شد. پس از ناپدید شدن امام موسی صدر جنبش امل که در ورطه ای از ناامیدی بود با پیروزی انقلاب اسلامی و حمایتهای نظام جدید در ایران جان تازه گرفت.
هر چند تاثیر انقلاب ایران در لبنان باعث ظهور دولتی اسلامی در لبنان مانند ایران نشد ولی ظهور حزب الله لبنان که تحت تاثیر مستقیم ایران انقلابی پا به عرصه لبنان گذاشت نشانه بارز تاثیر انقلاب ایران در لبنان است. هر چند شیعیان لبنان بخاطر روابط دیرینه با ایران علاقمند به ایران با حکومت اسلامی بودند ولی غیر از اشتراک مذهبی فقر، ضعف و ستم روا شده بر شیعیان نیز در این تاثیر پذیری قابل توجه است. در لبنان که کشوری طایفه ای است شیعیان جایگاهی نداشتند نشان دادیم که در اثر تلاش های امام موسی صدر و انقلاب ایران هم اکنون در لبنان گروههای شیعی نقش بسزا و تعیین کننده ای دارند.
حزب الله که در اوایل دهه 80 تاسیس شد در مبارزه با اسرائیل به پیروزی های مهمی دست یافت که نمونه آخر آن در جنگ 33 روزه و آزادی برخی اسرا را می‌توان نام برد به شدت متاثر از ایران است. این حزب پس از ایفای نقشی مهم در مبارزه با اسرائیل در ابعاد قانونگذاری با شرکت در انتخابات پارلمان و انتخابات شوراهای شهر و روستا به ایفای نقش در وجوه سیاسی و اجتماعی پرداخت. حزب الله انواع خدمات را به مردم لبنان ارائه داده و به تبلیغ مبارزه با اسرائیل (دشمن شماره یک جهان اسلام) می پردازد. بطور کلی تاثیر انقلاب ایران را مشخصا می توان در امور زیر بین مسلمانان لبنان بویژه شعیان مشاهده کرد :
الف : تقویت حرکتهای اسلامی بطور مشخص امل و تقویت جایگاه ضعیف شیعیان در بین طوایف لبنان (همانطور که ذکر شد قدرت در لبنان طایفه ای است)
ب : ایجاد گروه جدید رادیکال حزب الله در عرصه سیاسی مبارزاتی لبنان ( چون امل در نظر ایران محافظه کار و بدنبال اصلاحات بود نه مبارزه با وضع موجود.)
ج : سعی در تشکیل حکومتی در لبنان که بدنبال منافع اکثریت باشد با ایجاد روابط با دولت لبنان و سفرهای مقامات دو کشور و استفاده از بازوی حزب الله و دیگر گروههای تاثیر پذیر در این راستا.
امروزه تاثیر انقلاب اسلامی در لبنان حتی در سطوح ظاهری نیز نمایان است، تعداد زیادی از تصاویر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در نقاط مختلف لبنان به چشم می خورد و برروی دیوارها عکس شهدایی که در راه مبارزه با اسرائیل جان خود را از دست داده اند به چشم می خورد. فرجام سخن اینکه انقلاب اسلامی ایران در لبنان بویژه بین گروههای مسلمان شیعه تاثیر شگرف و تعیین کننده ای بجا گذاشته و حزب الله را در صدر اخبار خاورمیانه نشانده است. در اخبار خاورمیانه همیشه نام حزب الله لبنان به چشم می خورد گروهی که هم از لحاظ ایدئولوژیکی، تشکیلاتی و هم عملکردی وابسته و متاثر از ایران است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات