حمیرا رنجبر عمرانی
نهضت مشروطیت ایران یکی از مهمترین وقایع تاریخ ایران است. صرفنظر از تمامی رخدادهای حاشیهایو فراز و نشیبهایی که بر آن حادث شد، حضور گسترده مردم در آن سرفصل جدیدی در حوادث سیاسی- اجتماعی ایران محصوب میشود.
وجه مشخصه انقلاب مشروطه، حرکت زن و مرد ایرانی پس از سالها استبداد و اختناق در صحنه سیاسی بود، زنان به عنوان عضو فعال جامعه، حرکتهای متنوع و متعددی را در سراسر این جنبش به عهده گرفتند. در جریان انقلاب و گفتوگوهای سیاسی پیرامون آن مضامین متباینی در کنار یکدیگر مطرح شدند که تا آن زمان مطرح بود. یکی از این مضامین «مرد و زن» بود. که سرآغازی نوین بر تفکر سیاسی جامعه محسوب میشد.
زنان در مهاجرت و بستنشینی
هنگامی که مخالفت با دولت آغاز شد و علما به اعتراض در مسجد شاه بست نشستند، زنان ضمن همراهی با مردان در آوردن علما به مسجد برای سخنرانی، مسوولیت حفظ جان آنان را نیز به عهده گرفتند. آنان با چماقهایی که در زیر چادرهای خود پنهان کرده بودند از اغتشاش و آشوب هنگام سخنرانی روحانیون جلوگیری کردند(1).
پس از مقاومت حکومت در برابر خواسته مردم و مهاجرت علما به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) زنان در بستن بازار و حرکت برای پیوستن به متحصنین اقدام کردند و بار دیگر مسوولیت امنیت علما را به عهده گرفتند. حرکت و حمایت زنان در مهاجرت عظمی نیز ادامه یافت. هنگام مهاجرت روحانیون به قم در میان جمعیت زنی دیده میشد که مقنعه خود را سرچوب کرده و فریاد میکشید:
«از این به بعد عقد دختران مسلمان را باید مسیو نوژ بلژیکی ببندد(2).»
به گواه تاریخ و اسناد آن زنان در تمامی جریانهای مشروطه خواهی علاوه بر حضور مستقیم، حمایتگر و مشوق مردان نیز بودند.
زنان در تصمیمات ملی
در 14جمادی الثانی 1324 ه.ق فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه صادر شد. پس از صدور فرمان نخستین دغدغه مردم تدوین قانون اساسی بود. زنان در این هنگام به مجلس رفتند و تکمیل قانون اساسی را از نمایندگان خود مطالبه کردند(3). در دوره اول مجلس شورای اسلامی، مجلس و مردم با مشکلات اساسی مالی مواجه شدند. دولت برای رفع بحرانهایمالی تصمیم گرفت از یک دولت خارجی مبالغی قرض گرفته شود.
اما نمایندگان در نهم ذیقعده 1324 ه.ق با قرضه خارجی مخالفت کردند و به تأسیس بانک ملی با اتکا و به سرمایههای مردیم رأی دادند. زنان با اهدای طلا و زیورآلات شخصی خود سرمایه بانک ملی را تهیه کردند. همچنین زمانی که مشروطهخواهان تصمیم گرفتند با تحریم کالاهای وارداتی و استفاده از کالاهای داخلی مشکلات اقتصادی جامعه را حل کنند. زنان با تشکیل انجمنهای متعدد ترویج منسوجات داخلی و تحریم کالاهای خارجی را تبلیغ کردند.
پس از مرگ مظفرالدین شاه ، محمدعلی شاه روی کار آمد. او از اساس، با مشروطه مخالف بود. اما مردم همچنان به حمایت از مشروطه ادامه دادند.
زنان در این مقاومتها پای فشردند و با ازدحام در برابر مجلس تصویب سریع متمم قانون اساسی را خواستار شدند. اتحادیه غیبی نسوان با ارسال نامهای به روزنامه ندای وطن از نمایندگان ملت خواستند که هر چه سریعتر متمم قانون اساسی را تدوین و تصویب نمایند و به وضع بیسروسامان کشور خاتمه دهند و چنانچه استطاعت این کار را ندارند، استعفا دهند و کار مملکت را به زنان بسپارند(4).
محمدعلی شاه علاوه بر کارشکنی در تدوین متمم قانون اساسی،موافقان خود را در ایجاد ناامنی و آزار مردم تجهیز میکرد. زنان بیش از همه مورد تعدی و آزار قرار گرفتند. تا جایی که بار دیگر برای تأمین امنیت به انجمنهایایالتی متوسل شدند و با فروش طلا و جواهر شخصی خود سرمایه تهیه کردند و در اختیار انجمنهای ایالتیقرار دادند(5).
در کشاکش مردم و محمدعلی شاه، زنان هم گام با مردان در صحنههای مختلف حضور یافتند و با فریادهای زنده باد مشروطیت،پاینده باد قانون، نابود باد استبداد در مقابل مستبدین ایستادند. در هنگامه به توپ بستن مجلس تنها زنان جرأت مییافتند که جسد مجاهدین و انقلابیون را از زمین بردارند. (6) در بسیاری از صحنههای نبرد لباس مردانه پوشیدند. تنها پس از به شهادت رسیدن آنها معلوم میشد که زن بودهاند.
زنان در سایه استبداد شاهی
پس از کودتای محمدعلی شاه و استقرار استبداد صغیر، مشروطهخواهان شکل دیگری از مبارزه را ساماندهی کردند. بسیاری از آنان به باکو، لندن، استانبول و پاریس مهاجرت کردند و کانونهای مبارزه تبلیغاتی و مسلحانه را به وجود آوردند. زنان در داخل و در سایه استبداد انجمنهای زنان را شکل دادند. از آنجا که شرایط فرهنگی و اجتماعی مناسبی برای عملکرد آزادانه زنان در قالب انجمن و جمعیت وجود نداشت این گروهها به شکل سری و مخفیانه عمل میکردند.
مورگان شوستر در رابطه با فعالیتهای زنان در این دوران مینویسد: «اگر در اروپا و آمریکا زنها تشکیل انجمن میدهند جای تعجب نیست ولی زنان روبسته ایرانی در انجمنها فعالیت سری انجام میدهند(7).»
فعالیت این جمعیتها در نخستین مراحل، بیشتر در زمینه سیاستهای داخلی و خارجی دولت بود. به عنوان مثال انجمن مخدرات وطن به ریاست بانو آغابیگم در تهران و به سال 1328 ه.ق تأسیس شد. هدف خود را دفاع از استقلال کشور، مخالفت با وام از بیگانگان و تحریم کالاهای خارجی و تبلیغ مصرف کالاهای داخلی اعلام نمود. به این ترتیب زنان با تشکیل انجمنها به تدریج در صحنههای سیاسی، اجتماعی حضور فکری و فیزیکی پیدا کردند.
یکی دیگر از مراحل شکلگیری حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی پس از مشروطه، حضور در عرصه مطبوعات بود. بسیاری از زنان، پس از تشکیل یک جمعیت و انجمن خاص روزنامه یا نشریهای را تحت لوای انجمن منتشر میساختند. به این ترتیب با انتشار روزنامهها در گفتمانهای سیاسی روز حضور یافتند. در کوران انقلاب مشروطه و اوج استبداد زمانی که شبنامهها زمینه ابزار گروههای مختلف را فراهم آوردند. زنان نیز با انتشار شبنامه افکار خود را منتقل میکردند. انجمنها و جمعیتهایی که فاقد روزنامه بودند، مقالات و پیامهای خود را در روزنامههای متعدد دیگری منتشر میساختند.
به دنبال تأسیس انجمن و روزنامه بسیاری از مدیران جمعیتها، مدارس دخترانه را پایهریزی کردند که این اقدام ، سرلوحه یک انقلاب فرهنگی برای زنان بود. به این ترتیب با انقلاب سیاسی مشروطه، انقلاب دیگری در جامعه زنان رخ داد که تبعات آن بسیاری از وجوه فکری، فرهنگیو اجتماعیجامعه زنان را در برگرفت.
در دوران استبداد صغیر علاوه بر فعالیتهای فوق زنان همچنان به حمایتهای مالیخود برای ادامه حیات مبارزان مشروطه، ادامه دادند. آنان همچنان با فروش داراییهای شخصی خود، هزینههایمبارزات مسلحانه و تبلیغاتی را تأمین میکردند البته این کمکها تنها بخشی از منابع مالی مبارزان را تهیه میکرد و مابقی آن از طرف تجار و سرمایهداران مشروطهخواه و گروههای مختلف مردمی تأمین میشد(9).
زنان در مبارزات مسلحانه
چنان که ذکر شد، زنان در مبارزات رویارو با مستبدین شرکت داشتند. اگر چه به دلیل شرایط خاص فکری و فرهنگی آن روزگار حضور زنان در میادین مبارزه به روشنی ترسیم نشده است اما برخی منابع حرکتهای مسلحانه زنان را ذکر کردهاند. در این دوران اغلب با لباس مردانه در جنگهای مسلحانه شرکت میکردند و تنها پس از کشته و زخمی شدنشان هویت آنها روشن میشد. از جمله عکسی مربوط به محافظین یکی از سنگرهای تبریز که یک دسته شصت نفری از زنان چادر به سر ایرانی که تفنگ در دست داشتند در اختیار پاولویچ نویسنده کتاب انقلاب مشروطیت ایران و ریشههای اقتصادی اجتماعی آن قرار داشت. عمدهترین فعالیتهای عملیاتی زنان توسط زنان رشت و تبریز صورت میگرفت.
در تاریخ بیداری ایرانیان آمده است: «عورات آذربایجان قطار فشنگی میبندند و با حالت محزون بچه خود را شیر میدهند. مانند نره شیران در میدان جنگ میکوشند که دست بیناموسی به آنان دراز نشود(10). به این ترتیب زنان از اعطای جان خود نیز دریغ نکردند. در هنگام محاصره تبریز توسط نیروهای دولتی زنان در پشت جبهه خدمات متعددی از جمله تهیه غذا و لباس برای مجاهدان، پر کردن پوکههایخالی فشنگ و پرستاری از مجروحان را به عهده داشتند.»
با وجود جلوههای متعدد حضور زنان در نهضت مشروطه، بر اساس ماده 4 نظامنامه انتخابات زنان در کنار محجورین، صغار، متکدیان، مرتکبین به قتل و سرقت قرار گرفتند و از حق رایمحروم شدند. طبق ماده 7 حق انتخاب شدن نیز از آنان سلب گردید(11).
در سال 1329 که تجدیدنظر و اصلاح نظامنامه انتخابات در دستور کار نمایندگان مجلس قرار رفت، به رغم مخالفتهایی که با محرومیت زنان انجام گرفت، نتیجهاِی به دست نیامد. حاج محمدتقی وکیلالرعایا به دفاع از حقوق زنان برخاست و از مخالفین نظر خواست. در پاسخ او ذکاءالملک ضمن تأیید حقوق زنان، حق رای را برای آنها زود هنگام دانست. محروم کردن زنان در مجلس که از سوی گروههای مختلف سیاسی انجام شد از طرف هواداران آنها واکنشی ایجاد نکرد و زنان همچنان از حق رای محروم ماندند.
مشروطه اگرچه تغییر بنیادینی در وضعیت زنان ایجاد نکرد اما در ساختارهای فکری و فرهنگی آنان نقش مهمی را بر عهده گرفت. زنان با حضور در صحنههای مختلف مشروطهخواهی، حصارهای تنگ محدودیت را پشت سر گذاشتند و در حوزههای خاصی که جامعه تحمل پذیرش آن را داشت، فعالیت خود را گسترش دادند. چنان که ذکر شد مهمترین آنها تأسیس روزنامه و حضور در مطبوعات بود. از سال 1328 ه.ق تا آغاز دوران پهلوی حدود 7 مجله و روزنامه اختصاصی زنان به عناوین متعددیمانند مجله دانش، روزنامه شکوفه، روزنامه زبان زنان، روزنامه نامه بانوان، مجله عالم نسوان و مجله جهانزنان و مجله جمعیت نسوان وطنخواه منتشر شدند، اغلب این نشریات به دنبال تأسیس جمعیتهایزنان و به عنوان بازوی تبلیغاتی آنها منتشر شدند. همین امر سبب شد زنان با عناوین مختلف در گفتمانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور یابند و اندیشه آنها در جامعه تزریق شود. به این ترتیب تا حدودی آنها توانستند به حقوق معوقه خود دست یابند.