بعد از پیروزی انقلاب با توجه به دگرگونی شرایط سیاسی و اداری نظام نوپای جمهوری اسلامی، عراق با تحلیل اوضاع پیش آمده تصور کرد که با پشت پا زدن به همه معاهدات بینالمللی میتواند موضع برتری را در جنگ علیه ایران پیدا کند از این رو تهدیداتی را علیه کشورمان آغاز کرد با این تحلیل که بدون وقوع درگیری جدی و تنها با استفاده از ضعف دولت نوظهور جمهوری اسلامی ایران بتواند به اهدافش دست یابد.
همزمان با اوجگیری تنشها آمریکا نیز نسبت به آن موضع نشان داد. از ظواهر برخورد اولیه و ابتدایی ایالات متحده با اختلافات موجود چنین برمیآید که گویی از هر امکانی برای کاهش تنش بین دو کشور ایران و عراق استفاده خواهد کرد و حتی در این مسیر از زبان تهدید نیز بهره میجوید.
تهدید به مداخله در جنگ زمانی صورت گرفت که در درگیری شدید مرزی بین عراق و ایران سه تانک ایرانی منهدم شدند. در همین رابطه مشاور امنیت ملی کاخ سفید «زبیگنیو برژینسکی» گفت: این درگیری میتواند در یک منازعه محلی محدود شود و یا میتواند به یک درگیری وسیعتر که کل منطقه را در بر گیرد تبدیل شود.
اگر دامنه درگیری گسترش یابد منافع ما تحت تاثیر قرار میگیرد و ما ناچاریم موضع عمل مناسبی اتخاذ کنیم. (مورنینگ استار، 23/1/59)
بالاخره دایره جنگ رو به فزونی نهاد و در نهایت عراق تهاجمی گسترده علیه مرزهای جمهوری اسلامی آغاز کرد. در نخستین واکنش از سوی ماندیل معاون رئیسجمهور آمریکا اعلام شد که آمریکا چیز اندکی میتواند در مورد جنگ ایران و عراق انجام دهد. (3/7/59، FDR)
آیا واقعا آمریکا مخالف جنگافروزی عراق علیه ایران بود؟ آیا این کشور نمیتوانست از توان سیاسی خود برای کاهش تنش در منطقه بخصوص روابط دو کشور ایران و عراق استفاده کند؟ چرا ایالات متحده واکنش سردی نسبت به آغاز جنگ از خود نشان داده است و صرفا به اظهارنظرهایی دیپلماتیک در خصوص ادامه این تنش اکتفا کرده بود؟ بیطرفی مورد ادعای آمریکا در مورد جنگ تا چه اندازه با واقعیتهای موجود تطابق دارد؟ و....
حوادث بعدی نشان داد که آمریکا تا چه حد در مورد ادعاهای خود صادق بود و طبعا با چنین واقعیتهایی نمیتوان این کشور را به عنوان یک ناظر بیطرف در اختلافات بینالمللی به حساب آورد.
ایالات متحده که در اوایل جنگ بر اساس تبلیغات رسمی و رسانهای از توقف زودهنگام جنگ و عدم دخالت کشورها در این حادثه سخن به میان میآورد در شرایط جدید سیاست خود را تغییر داده و از موضع سکوت و عدم جانبداری ظاهری از هیچ یک از طرفهای درگیری به موضع حمایت از عراق یعنی کشور متجاوز رسید.
با توجه به این که تصورات اولیه از تعیین سرنوشت زودهنگام جنگ ایران و عراق نادرست از کار درآمد هراس آمریکا از به مخاطره افتادن منافع این کشور در منطقه خلیجفارس و خاورمیانه تشدید شد. از این روی درصدد اتخاذ تصمیماتی برای به کنترل درآوردن اوضاع و شرایط شد. مهمترین اقدام برای آمریکا در این زمینه حضور پررنگ نظامی در منطقه بود. از این پس شاهدیم که دولت آمریکا به بهانههای متعدد سعی در مشروعیت بخشیدن به حضور نظامی خود در منطقه دارد و در این زمینه سعی فراوانی از خود نشان میدهد که از بین کشورهای حاشیهای خلیجفارس موافقانی را با اقدام خود بیابد. اگرچه در ابتدای کار شاید برخورد دولتهای متحده به عراق بودند و اگر این پشتیبانیها نبود احتمال در نظر گرفتن تصویر دیگری از پایان جنگ تحمیلی چندان دور از ذهن به نظر نمیرسید.
بهبود روابط گذشته که از زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 مورد بررسی عراق قرار نگرفته بود در همان ماههای اولیه جنگ مورد توجه این کشور قرار گرفت. در همین زمینه یک هیئت آمریکایی دیدار کننده از خاورمیانه، سفرهایی را به چند کشور منطقه از جمله عراق آغاز کردند.
این رویداد همزمان با سفر هیئت صلح اسلامی بود که حامل سه شرط ایران برای پایان جنگ به بغداد بودند که با موضع سازشناپذیر عراق مواجه شدند (فایننشال تایمز، 12/1/60)
بدنبال سفر هیات آمریکایی به عراق منابع آگاه دیپلماتیک در واشنگتن اعلام کردند حکومت ریگان آماده است از طریق یک واسطه سلاح و تجهیزات در اختیار عراق بگذارد. این کشور فروش این تسلیحات را محدود به تجهیزات الکترونیکی و سیستمهای پارازیت و هدفگیری توسط اشعه لیزر نموده است.
علاوه بر این آمریکا سعی در ایجاد تشکل نظامی چند جانبه با حضور کشورهای دیگر منطقه علیه ایران کرد. بر این اساس طرحی مبنی بر ایجاد یک نیروی مداخلهگر سریع بویژه مرکب از نیروهای اردنی برای اعزام به خلیج (فارس) در دست تهیه قرار گرفت. (لوکوتیدین دوپاری، 23/7/62)
اما در همین حال شکست عراق در جنگ کاملاً در مغایرت با منافع آمریکا ارزیابی میشد و این مسئله در مذاکراتی که ایالات متحده با دولتهای دوست خود در خلیجفارس داشت مورد تأکید قرار میگرفت.
یک مقام برجسته وزارت خارجه آمریکا طی مصاحبهای نگرانی عمیق خود را درباره اوضاع بطور روزافزون خطرناک خلیجفارس ابزار و آن را در زمره نگرانیهای اصلی حکومت ریگان در سال 1984 دانست.
در مسافرتی که یک مقام وزارت دفاع نیز در همین سال به منطقه خلیجفارس داشت پیشنهاداتی برای تحمیل کنترل بر صادرات به ایران ارائه شد. (گاردین، 13/10/62)
در پی ناکامی عراق برای رسیدن به اهدافش در جنگ با ایران روند استفاده از سلاحهای غیرمتعارف علیه کشورمان افزایش یافت. دولتمردان آمریکا، استفاده عراق از گاز خردل را تلاشی برای دفع حملات موج انسانی ایرانی میدانستند. ایالات متحده برای رد گم کردن و نپذیرفتن تبعات منفی استفاده از سلاحهای غیرمتعارف سعی در تبلیغ این مسئله داشت که شوروی تأمین کننده این سلاحها برای عراق است. (بوستون گلوب، 16/12/62).
حمایتهای اقتصادی آمریکا یکی از شیوههای مؤثر پشتیبانی این کشور از عراق بود. این روند از سال 1363 روند صعودی پیدا کرد.
در همین سال براساس تصمیم بانک واردات و صادرات آمریکا کمک مالی بالغ بر 500 میلیون دلار برای ساخت خط لوله نفتی عراق به بندر عقبه اردن جهت صادرات آمریکا اختصاص یابد (العالم، 23/4/63، شماره سند: 1737، عربی).
گرچه همواره در مواضع رسمی اعلام شده از سوی آمریکا بر بیطرف بودن این کشور تأکید میشد اما این مسئله حتی از سوی رسانههای غربی نیز مورد تأیید قرار نمیگرفت. به عنوان نمونه ساندی تایمز ضمن ارایه مطلبی تأکید کرد آمریکا علیرغم بیطرف بودن در جنگ ایران و عراق با ارائه اطلاعاتی به عراق که توسط تعدادی از قمرهای مصنوعی آمریکایی، بر فراز خلیج (فارس) جمعآوری میشود این کشور را قادر میسازد تا هواپیماهای ایرانی را نشانهگیری و موضع توپخانه و زرهپوشهای دشمن را در صحنه نبرد شناسایی کند. این اطلاعات همچنین بنا به نوشته مجله انگلیسی ساندی تایمز به نقل از منابع نزدیک به سرویسهای اطلاعاتی اروپایی، توسط هواپیماهای شناسایی آمریکایی که در اوایل جنگ ایران و عراق به عربستان سعودی قرض داده شده تأمین میشد. (لوکوتیدین دوپاری، 27/12/63)
در افشاگری دیگری روزنامه واشنگتنپست نوشت: یک شرکت مشاوره، با پنتاگون برای مذاکره با عراق در مورد تحویل کامپیوترها و تأمین حمایت لجستیکی از بغداد، از دولت آمریکا چراغ سبز دریافت کرده است. بنا به نوشته واشنگتن پست، بنقل از مسئولانی که مایل به افشای نام خود نبودند شرکت بیدی ام انتر نشنال میتواند کامپیوترهای بسیار پیشرفته به عراق تحویل دهد.
این کامپیوترها به عراق امکان میدهند که هدفهای استراتژیک ایران مانند ترمینالهای نفتی و یا حرکت نیروها را شناسایی کند. این مذاکرات که در قبال یک قرارداد چند میلیون دلاری از چند ماه قبل آغاز شده، با توافق ضمنی مسئولان عالیرتبه دولت آمریکا انجام میگیرد.
ارل ویلیامز رئیس شرکت مذکور که از هر گونه اظهارنظر در مورد اطلاعات فوق امتناع میورزید تنها به ذکر این مطلب که شرکت وی در جستجوی بازار خارجی است اکتفاء نمود. (لوماتن، 28/8/65)
برای برقراری تسهیلات بیشتر در روابط جدید اقتصادی، نظامی، قاهره پایتخت مصر مرکزی برای معاملات تسلیحاتی شد. این معامله شامل تحویل سلاحهای سنگین و هلیکوپتر به عراق از طریق مصر و پرداخت نقدی آن توسط عراق بود. (العالم، 14/2/64)
در کنار اعمال سیاستهای حمایتی از دولت عراق برای تغییر شرایط جنگ به نفع این کشور، ایالات متحده مجموعهای از اقدامات تبلیغی و تحریمی برای تحت فشار قرار دادن ایران جهت توقف جنگ انجام داد.
از جمله تحت فشار قرار دادن ایران با عدم ارسال تجهیزات خریداری شده توسط این کشور. ایران تجهیزاتی شامل هلیکوپتر، کامیون، وسایل مخابراتی و قطعات یدکی برای هواپیما، تانک، توپخانه و کامیون را که مورد نیاز تهران برای جنگ با عراق بود به ارزش چهارصد میلیون دلار از آمریکا خریداری و بهای آن را پرداخت کرد اما ژنرال الکساندر هیگ وزیر خارجه آمریکا گفت که تجهیزات خریداری شده از سوی ایران به این کشور ارسال نخواهند شد.
وی با تروریست خواندن تهران گفت: هیچگونه تجهیزات نظامی به دولت ایران داده نخواهد شد. چه بر اساس تعهدات سابق و قراردادهای انجام شده و چه درخواستهایی که هنوز بیان نشدهاند.
ژنرال هیگ مشخص ساخت که این تجهیزات در جای دیگری فروخته خواهند شد و پول آن به ایران مسترد میگردد. (دیلی تلگراف، 9/11/59)
علاوه بر این آمریکا تلاشهای وسیع دیپلماتیکی را برای برقراری هرچه سریعتر آتش بس صورت داد.
در سال 61 دین فیشر سخنگوی دولت آمریکا اعلام کرد: آمریکا از تلاشهای بینالمللی بمنظور خاتمه جنگ حمایت میکند. تا بدین ترتیب طرفین بر سر میز مذاکرات بنشینند. واشنگتن معتقد است برای ثبات و امنیت منطقه باید راهحلی اساسی و مسالمتآمیز طرحریزی شود البته استقلال و تمامیت ارضی دو کشور ایران و عراق نیز در نظر گرفته شود. (لوموند، 14/11/61)
آمریکاییان بزودی دریافتند که تصورات اولیه آنها از جنگ عراق علیه ایران باطل بوده و باید تحلیل جدیدی نسبت به اوضاع و شرایط داشته باشند. این مسئله در سومین اجلاس گروه مشترک دفاعی ترکیه و آمریکا به صراحت از سوی ریچارد پرل نفر سوم وزارت دفاع آمریکا اعلام شد. (جمهوریت، 15/4/62)
متهم کردن کشورهای مخالف مواضع آمریکا به حامیان تروریسم از جمله ابزارهای تبلیغی ایالات متحده برای منزوی کردن آنها بود. این حربه در مواقع بسیاری به کار آمد از جمله با وارد کردن اتهام واهی دست داشتن برخی از عوامل ترور در یک حمله انتحاری که از سوی کشوری مثل ایران یا دیگر کشورهای مخالف مواضع آمریکا حمایت میشوند.
در سال 62 ایران از سوی آمریکا در لیست حامیان تروریسم و در لیست کشورهای «حامی تروریسم بینالمللی» که قبلا مشتمل بر کشورهای سوریه، لیبی، یمن جنوبی و کوبا بود، قرار گرفت. (لیبراسیون 4/11/62) در سال 66 ریگان اعمال تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران را اعلام نمود. این تصمیم شامل ممنوعیت هرگونه واردات نفت خام از جمهوری اسلامی و نیز خودداری از پذیرش هر گونه واردات دیگر از این کشور بود. ریگان همچنین اعلام کرد که دولتش اقدامات مربوط به جلوگیری از رسیدن کالاهای حساس به ایران را تشدید نموده و از صدور اکثر کالاهای باقیمانده که قرار بود پیش از اعلام تحریم اقتصادی به ایران ارسال شود جلوگیری میکند. محافل نفتی واردات ایالات متحده از نفت خام ایران را در حدود یک میلیارد دلار از آغاز این سال تا زمان اعلام تحریم اقتصادی تخمین میزنند. این میزان دو برابر واردات نفتی ایالات متحده از ایران در سال گذشته بود که 500 میلیون دلار بود. بگفته منابع کاخ سفید کالاهای مشمول محدودیت جدید برای ایران شامل تجهیزات مخابراتی متحرک و قایق و موتورهای دیزل بزرگ و قطعات یدکی هواپیماهای غیراستراتژیک و موتورهای برق قابل حمل و نقل و کلیه موتورهای دریایی بود. این محدودیت همچنین شامل تجهیزات دریایی و برخی تجهیزات الکترونیکی میشد.
از سوی دیگر در اثناء جنگ هنگامی که خبر خرید هواپیماهای سوپر اتاندارد توسط عراق از فرانسه منتشر شد ایران تهدید کرد که تنگه هرمز را خواهد بست. با جدی شدن این تهدید، آمریکاییها واکنش نشان دادند و دو هزار تفنگدار دریایی خود را به خلیجفارس آوردند. مسئولین وزارت دفاع آمریکا اظهار داشتند که ناو جنگی تارادا که مجهز به توپهای چهل تنی است و نیروی فوقالذکر در صورتی که ایران اقدام به بستن تنگه هرمز نماید، مانع تلاشهای ایران خواهد شد. همچنین هلیکوپترهای مستقر در کشتی در صورتی که ایران اقدام به مینگذاری خلیجفارس نماید، اقدام به پاکسازی این منطقه از مینها خواهند کرد. (جمهوریت 21/7/62)
همچنین روزنامه واشنگتن تایمز نوشت که یگانهایی از نیروی دریایی آمریکا که مجهز به هواپیماهای جنگی بودند در منطقه اقیانوس هند و خلیجفارس به علت تهدید ایران به متوقف نمودن صدور نفت کشورهای خلیج به حال آمادهباش در آمدند. آمریکا در همین ایام درصدد موجه جلوه دادن اقدامات نظامی خود در منطقه بود. یکی از مقامات ارشد دولت ریگان، تحرکات دریایی آمریکا در داخل و اطراف خلیج فارس را اقدامات احتیاطآمیز به منظور حفظ منافع استراتژیک خودمان قلمداد کرد و فاش ساخت که دولت متبوع وی جهت دست زدن به اقدامات دیگر همه جوانب کارها را مورد بررسی قرار خواهد داد.
همچنین دولت ریگان ادعا میکرد که از ارسال اسلحه به عراق خودداری کرده است در حالی که قبلا فاش شد که آمریکا به طور محرمانه و به منظور کمک به عراق در جنگ با ایران به این کشور کمکهای اطلاعاتی میکند.
کاخ سفید و مقامات وزارت خارجه آمریکا تلاش داشتند تا از شایعات پیرامون صدور اسلحه آمریکا به سوی عراق جلوگیری کنند و اظهار میداشتند که عراق مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات جنگی از سایر منابع در اختیار دارد.
در کنار این مسئله دولت ریگان صدور اسلحه به کشورهای عربی را افزایش داد. از جمله اینکه فروش جنگندههای اف16 را به بحرین و خودروهای زرهپوش جدید را به عربستان سعودی پیشنهاد کرد. (واشنگتن پست، 9/11/65)
تشدید تبلیغات جنگطلبانه آمریکا نه تنها با واکنش منفی برخی کشورها مواجه شد، بلکه تأثیر منفی نیز در میان مردم آمریکا داشت.
تعداد روزافزونی از اقشار مردم آمریکا معتقد بودند که حکومت ریگان، خود دست به دامن زدن جنگ خلیج میکند و در نتیجه وضعیت خاورمیانه را نیز ناآرام میسازد و منافع ملی آمریکا و جان افراد این کشور را به خطر میاندازد، سازمانهای تندرو اسلامی چنانکه حکومت ریگان ادعا میکند، اینطور نیست. نیویورک تایمز در گزارشی فاش کرد که چگونه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا اقدام به در اختیار گذاردن عکس و نقشه شهرها و تأسیسات ایران به نیروی هوایی عراق مینماید تا آنها را نابود سازد در حالیکه همزمان اطلاعاتی دروغین در مورد تمرکز نیروهای شوروی در مرزهای ایران به تهران میدهد تا از فشار ایران بر جبهه عراق کاسته و نیروهایش را به شمال کشور گسیل دارد و در عین حال خود را دوست صادق ایران نشان میدهد و در همین حال که مقامات آمریکایی تماسهایی با ایران برای فروش اسلحه برقرار میسازند، ماهوارههای فضایی این کشور اطلاعات در اختیار عراق قرار میدهند تا فشار قابل ملاحظهای به ایران وارد سازند. (العالم، 4/11/65، شماره سند: 3224، عربی) رویارویی نظامی آمریکا با ایران در نهایت به خلق حادثه غمانگیز سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس انجامید. واقعه دردناکی که بازتاب فراوانی در رسانههای خارجی پیدا کرد.
جنگ ایران و عراق در نهایت در سال 68 پایان پذیرفت.